دکتر حامد واحدی اردکانی
220 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
نخست او من را خنداند و سپس من او را


در #زندگی بشر #خنده و #سرگرمی جایگاه پررنگی داشته و در قالب های مختلفی چون #لطیفه یا #طنز آن هم به اشکالی متفاوت همچون #فیلم، #تئاتر و #موسیقی رخ نمایان کرده است. این پدیده همچنین از ابعاد مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. #فروید در کتاب لطیفه ها و ارتباطشان با ناآگاه (۱۹۰۵) به این مفهوم به گونه ای اشاره کرده است که گویی خنده از یک منظر، نوعی گذار از تروماست. به بیانی دیگر خنده و لطیفه، به سوژه این امکان را می دهد که در عین ورود به محتوای #تروما، در فضایی قابل تحمل تر و فراغتی نسبی و البته ظاهری از #درد تروما، راجع به آن حرف بزند. اما در این مجال، قصد بر این است که به خنده از این جهت پرداخته شود که چه کسی با چه فعلی و چه سازوکاری باعث خنداندن چه کسی می شود و البته که نتیجه آن چیست.
با نگاهی به برخی از صفحات #اینستاگرام که در آن گرداننده صفحه با به اشتراک گذاشتن برخی تصاویر از جمله عمومی کردن خصوصی‌ترین ابعاد زندگی خود، حتی تا جایی که انجام آن در هر مکانی علیرغم خصوصی بودنش امکان پذیر نیست، سوژه خنده دنبال کنندگان صفحه خود می شود. تصاویری چون چگونگی تراشیدن موهای زائد بدن آن هم در حمام و یا نیاز فوری به انجام عملی گوارشی در حین پخش تصویری زنده (Live). البته که این تصاویر برای بسیاری افراد خنده دار است و نیاز مذکور بشر از این راه ارضا می گردد.
آری او من را خنداند. اما با چه فعلی؟!
با نگاهی متاخرتر به این صفحات متوجه می‌شویم که با این ساز و کار بر تعداد دنبال کنندگان وی اضافه می‌شود؛ چراکه ما می دانیم، #بشر به خندیدن نیاز دارد. اما پس از چندی دنبال کنندگان که دیگر ممکن است شمار آنها به هزاران و حتی چند میلیون نفر رسیده باشد، در لابه لای پست های گفته شده، شاهد تصاویر دیگری نیز می شوند. اینکه همان سوژه در کدام رستوران شام می خورد و یا اینکه همان تیغی را که برای تراشیدن موهای زائد بدن استفاده می کند، از کدام فروشگاه می خرد. به عبارتی صفحه مذکور در بازه هایی زمانی، تغییر کاربری داده و اکنون شاهد صفحه ای تبلیغاتی هستیم که همان گرداننده با #عریان کردن زندگی خصوصی و نیز استمرار اموری که در بسیاری #فرهنگ ها نه تنها هنجار نیست و بلکه ضد فرهنگ است و البته که به خاطر آن دستمزدی گزاف نیز دریافت می کند، صاحب کسب و کاری شده است. گویا در این حین، مشکل اشتغال زایی نیز در حال حل شدن است. به عبارتی شاید آنچه می بینیم پاداشی است که دنبال کنندگان فراوان آن سوژه خنده، به انجام کارهایی نه تنها غیر مولد و بلکه ضد فرهنگ او می‌دهند. گویا اکنون سوژگانیت در خنداندن به آن کسی تفویض شد که تا کنون برای خندیدن به این صفحه پیوسته بود و حال نوبت خندیدن سوژه سابق خنده است. شاید خنده به این که می‌توان با کمترین زحمت و یا زحمتی در خلاف جهت قوانین بین فردی و فرهنگی، کسب درآمد داشت. هرچند که آسیبی بس ژرف به فرهنگ نیز وارد شود. البته که نیاز به خنده در هر دو گروه دنبال کنندگان و دنبال‌شوندگان ارضا شد؛ ولی با چه هزینه ای؟!

#دکترواحدی_اردکانی