Forwarded from اتچ بات
"جانا سخن از زبان ما میگویی"
سلام دوستان
متن و #آهنگ #اینستاگرام که #هنرمند و #روانشناس_سلامت خوب کشورمون، آقای دکتر #محمدرضافروتن عزیز اجرا کردن رو خدمتتون تقدیم میکنم.
باعث #امیدواری هست که در زمینه #سلامت_روان، با استفاده از ابزار قدرتمند #موسیقی کار با معنا و مفهومی انجام شده.
به امید کارهای بیشتر در این حوزه
🌱🌹
توی این جهان مجازی همه
شبیه توهم شدن رو علف
تو عکسای شخصیتو رو میکنی
یه گله هیولا میرن توی کف
یه شب توی صفحت پر از جونور
یه شب مرده های سیاست زده
یه شب فرقه های عجیب و غریب
یه #شب سمفونی های آفت زده
کامنت های وحشی کامنت های رام
زیر پستته توی اینستاگرام
یه شب یه سری اصطلاحات چرت
چه زیبا گلم #عشق من بهترین
یه شب یه سری فحش های رکیک
سه نقطه سه نقطه سه نقطه ترین
ریموت روان تو دست کیه
چی داره تو رو کنترل میکنه
کی تو #آیفون تصویری ۹ به بعد
با بغضش جهانی رو خل میکنه
شبیه #توهم شدی رو #علف
منم ۹ به بعد عین روزای #جنگ
تو هی لایک میگیری از آدم ها
منم هی میمیریم با توپ و تفنگ
کامنت های وحشی کامنت های رام
زیر پستته توی اینستاگرام
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
سلام دوستان
متن و #آهنگ #اینستاگرام که #هنرمند و #روانشناس_سلامت خوب کشورمون، آقای دکتر #محمدرضافروتن عزیز اجرا کردن رو خدمتتون تقدیم میکنم.
باعث #امیدواری هست که در زمینه #سلامت_روان، با استفاده از ابزار قدرتمند #موسیقی کار با معنا و مفهومی انجام شده.
به امید کارهای بیشتر در این حوزه
🌱🌹
توی این جهان مجازی همه
شبیه توهم شدن رو علف
تو عکسای شخصیتو رو میکنی
یه گله هیولا میرن توی کف
یه شب توی صفحت پر از جونور
یه شب مرده های سیاست زده
یه شب فرقه های عجیب و غریب
یه #شب سمفونی های آفت زده
کامنت های وحشی کامنت های رام
زیر پستته توی اینستاگرام
یه شب یه سری اصطلاحات چرت
چه زیبا گلم #عشق من بهترین
یه شب یه سری فحش های رکیک
سه نقطه سه نقطه سه نقطه ترین
ریموت روان تو دست کیه
چی داره تو رو کنترل میکنه
کی تو #آیفون تصویری ۹ به بعد
با بغضش جهانی رو خل میکنه
شبیه #توهم شدی رو #علف
منم ۹ به بعد عین روزای #جنگ
تو هی لایک میگیری از آدم ها
منم هی میمیریم با توپ و تفنگ
کامنت های وحشی کامنت های رام
زیر پستته توی اینستاگرام
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
Telegram
attach 📎
کتاب ضمیر پنهان.pdf
4 MB
اگر در پی پاسخی برای #بحران اگزیستانسیال جهان کنونی هستید، این کتاب را بخوانید و...
لذت ببرید
#ضمیر_پنهان (نفس نامکشوف)
🖊نویسنده : #کارل_گوستاو_یونگ
📖 تعداد صفحات:۱۰۰
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#خودشناسی
#معرفی_کتاب
لذت ببرید
#ضمیر_پنهان (نفس نامکشوف)
🖊نویسنده : #کارل_گوستاو_یونگ
📖 تعداد صفحات:۱۰۰
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#خودشناسی
#معرفی_کتاب
عروسی می کنیم تا فیلم بگیریم!
▪️فردین علیخواه|جامعه شناس
کانال تلگرامی نویسنده:
@fardinalikhah
یکی از سوژههای اینستاگرامی در این روزها، ویدئوهای یکدقیقهای از جشنهای عروسی است. فیلمهایی از عروس و دامادی که در ماشین لاکچری نشستهاند و با آهنگ طنّازی میکنند، تصویر میز شام از سقف، نمایی از ساختمان مجلل تالار، و در نهایت عکسهای آتلیهای و باغی. برخلاف گذشته که معمولاً فیلمهای عروسی لو میرفت و امکان تماشا برای غریبه ها فراهم میشد این روزها تصاویر عروسی توسط خود افراد منتشر میشود. آنان از دیگران میخواهند تا شکوه جشن را ببینند تا شاید فیلم وایرال شود. درنتیجه عروسیها مهمانان مجازی بسیاری یافتهاند. این مهمانان گویی دورتادور نشستهاند و به آیتمهای مختلف عروسی امتیاز میدهند. از لباس و میکآپ تا تزئینات ماشین عروس، از دیزاین فینگرفودها تا سفیدی و نظم دندانهای عروس!
این روزها نحوه روایت و نمایش جشن عروسی مهمتر از عروسی شده و این خود باعث برجسته شدن نقش عکس و فیلم شده است. شاید این گفته اغراقآمیز باشد ولی گویی برخی با این هدف عروس و داماد میشوند تا فیلم و عکس بگیرند. برای آنان عروسی بهجای آنکه آغاز باشد به معنای پایان راه است. ما عروسی میکنیم تا چشمان جهانیان مسحور ما شود! حاصل نهاییِ عروسی نه آغاز زندگی دو نفر؛ بلکه فیلمها و عکسهای آنان است. برخی از عروس و دامادها یک هفته قبل از تاریخ عروسی، با عوامل خود به شمال می روند تا عکسبرداری و فیلمبرداری کنند و بعد از آن برای عروسی به شهرشان بازمی گردند.
در برخی از مجالس، هنوز مهمانان سرگرم پایکوبی هستند که عکسهایی از عروس و داماد توزیع میشود. در برخی از سالنها فیلمهای گزینششدۀ عروسی در لحظه، توسط ویدئو پروژکتور در معرض دید مهمانان قرار میگیرد. ما درحالیکه هستیم خودمان را کمی آنطرف تر بر روی دیوار نظاره میکنیم. یک جهان موازی در دل جهان واقعی شکل میگیرد. آیا ما تخیلی هستیم و آنچه بر روی دیوار افتاده است واقعیت است و یا ما واقعیت هستیم و تصویر روی دیوار تخیل است؟ در هر حال دو جهان شکل میگیرد: نخست واقعیتی به نام جشن عروسی و دوم فیلمی که از آن ساخته خواهد شد.
با وجود گسترش تکنولوژی، زمان آماده کردن فیلم عروسی بهجای آنکه کوتاهتر شود طولانیتر شده است. چون آنچه قرار است آماده شود برگرفته از جهان تخیل است و نه عروسی واقعی. این فیلم قرار است بازتاب جهانی رؤیایی و لاکچری باشد، جهانی همانند آنچه در فیلمهای هالیوودی دیده شده است. برخی از این فیلم ها به گونه ای مونتاژ شده اند که بیننده انتظار دارد در آغاز و پایان آن با لوگوی شرکت کلتکس ریکوردز یا آونگ مواجه شود. برخی از عروس و دامادها مدتی طولانی برای آماده شدن فیلم عروسی خود به انتظار مینشینند. فیلم عروسی شاید آخرین بازمانده عروسی است که به دست آنان میرسد. در مواردی سرنوشت یاری نمیکند و وقتی فیلم آماده میشود آنان از همدیگر جدا شدهاند و علیرغم یک سال انتظار، هیچکدامشان حاضر نیستند تا به عکاسی بروند و فیلم را دریافت کنند.
ُبعد خانوار در ایران کوچک شده است، دایره روابط اجتماعی با فامیل تنگتر شده است، فردگرایی و این ادعا که «سعی کن خودت باشی» بهتدریج در حال گسترش است ولی در مقابل، فرهنگ زرقوبرق1 بهسرعت بر جشنهای عروسی حاکم میشود. این امر با تغییرات اجتماعی سایر جوامع همخوانی ندارد. در سایر کشورها و با بروز این تحولات اجتماعی، جشنهای عروسی کوچکتر و سادهتر شده اند چون قضاوت دیگران برای فرد اهمیت ثانویه یافته است. شاید در این کشورها پنج درصد جامعه به علاوه تازه به دوران رسیده ها عروسی های آنچنانی داشته باشند ولی در این جوامع کم نیستند زوجهایی که ترجیح میدهند جشنی نداشته باشند و یا میزبان دوستانشان در رستورانی کوچک باشند. غذای مختصری بخورند و پایکوبی کنند. خوشحالی خودشان و شادی دوستانشان مهمترین هدف آنهاست.
باید مراقب شرکتهایی باشیم که مجری جشنهای عروسیاند. آنان با «آفرهای» شیک و خاص تلاش میکنند تا عروسی را پرزرقوبرق نمایند چراکه ذینفعاند. مغزشوئی آنان با ژورنالهای رنگی و بّراق، اودکلن، قهوه ترک، بکار بردن چند کلمه انگلیسی درباره تکنولوژیهای روز عروسی و اینکه «فلان سلبریتی هم اینطور یا آنطور کرده» انجام میشود.
فریب فیلمهایی که اینفلوئنسرهای ایرانی داخل و خارج از زرقوبرق جشنهای عروسیشان منتشر میکنند و تلاش دارند تا به ما بگویند که آدمهای باکلاس و آلامدی هستند را نخوریم. آنان را در اشاعه این سبک زندگی شان تنها بگذاریم و با لایک هایمان تشویقشان نکنیم.
و در پایان، ایکاش جوانان روشنفکر و امروزی نیز که عروسی سادهای داشته اند در مقابل فرهنگ زرقوبرق عروسی، در شبکههای اجتماعی فعالتر شوند.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
▪️فردین علیخواه|جامعه شناس
کانال تلگرامی نویسنده:
@fardinalikhah
یکی از سوژههای اینستاگرامی در این روزها، ویدئوهای یکدقیقهای از جشنهای عروسی است. فیلمهایی از عروس و دامادی که در ماشین لاکچری نشستهاند و با آهنگ طنّازی میکنند، تصویر میز شام از سقف، نمایی از ساختمان مجلل تالار، و در نهایت عکسهای آتلیهای و باغی. برخلاف گذشته که معمولاً فیلمهای عروسی لو میرفت و امکان تماشا برای غریبه ها فراهم میشد این روزها تصاویر عروسی توسط خود افراد منتشر میشود. آنان از دیگران میخواهند تا شکوه جشن را ببینند تا شاید فیلم وایرال شود. درنتیجه عروسیها مهمانان مجازی بسیاری یافتهاند. این مهمانان گویی دورتادور نشستهاند و به آیتمهای مختلف عروسی امتیاز میدهند. از لباس و میکآپ تا تزئینات ماشین عروس، از دیزاین فینگرفودها تا سفیدی و نظم دندانهای عروس!
این روزها نحوه روایت و نمایش جشن عروسی مهمتر از عروسی شده و این خود باعث برجسته شدن نقش عکس و فیلم شده است. شاید این گفته اغراقآمیز باشد ولی گویی برخی با این هدف عروس و داماد میشوند تا فیلم و عکس بگیرند. برای آنان عروسی بهجای آنکه آغاز باشد به معنای پایان راه است. ما عروسی میکنیم تا چشمان جهانیان مسحور ما شود! حاصل نهاییِ عروسی نه آغاز زندگی دو نفر؛ بلکه فیلمها و عکسهای آنان است. برخی از عروس و دامادها یک هفته قبل از تاریخ عروسی، با عوامل خود به شمال می روند تا عکسبرداری و فیلمبرداری کنند و بعد از آن برای عروسی به شهرشان بازمی گردند.
در برخی از مجالس، هنوز مهمانان سرگرم پایکوبی هستند که عکسهایی از عروس و داماد توزیع میشود. در برخی از سالنها فیلمهای گزینششدۀ عروسی در لحظه، توسط ویدئو پروژکتور در معرض دید مهمانان قرار میگیرد. ما درحالیکه هستیم خودمان را کمی آنطرف تر بر روی دیوار نظاره میکنیم. یک جهان موازی در دل جهان واقعی شکل میگیرد. آیا ما تخیلی هستیم و آنچه بر روی دیوار افتاده است واقعیت است و یا ما واقعیت هستیم و تصویر روی دیوار تخیل است؟ در هر حال دو جهان شکل میگیرد: نخست واقعیتی به نام جشن عروسی و دوم فیلمی که از آن ساخته خواهد شد.
با وجود گسترش تکنولوژی، زمان آماده کردن فیلم عروسی بهجای آنکه کوتاهتر شود طولانیتر شده است. چون آنچه قرار است آماده شود برگرفته از جهان تخیل است و نه عروسی واقعی. این فیلم قرار است بازتاب جهانی رؤیایی و لاکچری باشد، جهانی همانند آنچه در فیلمهای هالیوودی دیده شده است. برخی از این فیلم ها به گونه ای مونتاژ شده اند که بیننده انتظار دارد در آغاز و پایان آن با لوگوی شرکت کلتکس ریکوردز یا آونگ مواجه شود. برخی از عروس و دامادها مدتی طولانی برای آماده شدن فیلم عروسی خود به انتظار مینشینند. فیلم عروسی شاید آخرین بازمانده عروسی است که به دست آنان میرسد. در مواردی سرنوشت یاری نمیکند و وقتی فیلم آماده میشود آنان از همدیگر جدا شدهاند و علیرغم یک سال انتظار، هیچکدامشان حاضر نیستند تا به عکاسی بروند و فیلم را دریافت کنند.
ُبعد خانوار در ایران کوچک شده است، دایره روابط اجتماعی با فامیل تنگتر شده است، فردگرایی و این ادعا که «سعی کن خودت باشی» بهتدریج در حال گسترش است ولی در مقابل، فرهنگ زرقوبرق1 بهسرعت بر جشنهای عروسی حاکم میشود. این امر با تغییرات اجتماعی سایر جوامع همخوانی ندارد. در سایر کشورها و با بروز این تحولات اجتماعی، جشنهای عروسی کوچکتر و سادهتر شده اند چون قضاوت دیگران برای فرد اهمیت ثانویه یافته است. شاید در این کشورها پنج درصد جامعه به علاوه تازه به دوران رسیده ها عروسی های آنچنانی داشته باشند ولی در این جوامع کم نیستند زوجهایی که ترجیح میدهند جشنی نداشته باشند و یا میزبان دوستانشان در رستورانی کوچک باشند. غذای مختصری بخورند و پایکوبی کنند. خوشحالی خودشان و شادی دوستانشان مهمترین هدف آنهاست.
باید مراقب شرکتهایی باشیم که مجری جشنهای عروسیاند. آنان با «آفرهای» شیک و خاص تلاش میکنند تا عروسی را پرزرقوبرق نمایند چراکه ذینفعاند. مغزشوئی آنان با ژورنالهای رنگی و بّراق، اودکلن، قهوه ترک، بکار بردن چند کلمه انگلیسی درباره تکنولوژیهای روز عروسی و اینکه «فلان سلبریتی هم اینطور یا آنطور کرده» انجام میشود.
فریب فیلمهایی که اینفلوئنسرهای ایرانی داخل و خارج از زرقوبرق جشنهای عروسیشان منتشر میکنند و تلاش دارند تا به ما بگویند که آدمهای باکلاس و آلامدی هستند را نخوریم. آنان را در اشاعه این سبک زندگی شان تنها بگذاریم و با لایک هایمان تشویقشان نکنیم.
و در پایان، ایکاش جوانان روشنفکر و امروزی نیز که عروسی سادهای داشته اند در مقابل فرهنگ زرقوبرق عروسی، در شبکههای اجتماعی فعالتر شوند.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
☆ #عشق یا #اختلال_روانی
چند اختلال روانی که با #عشق_آتشین اشتباه گرفته میشوند
☆ #هذیان_عاشقی ( اروتومانیا)
دوست داشته شدن عالی است. هیچ کس از اینکه مورد #پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمیآید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمیتوانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانهای وجود نداشته باشد. اما کسی که #هذیان عاشقی دارد تصور میکند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس میکند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش میکند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.
☆ #عشق_وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطه طبیعی است اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند. شور عشق به مرور #زمان کمتر میشود و با #احساسات و تجربههای رومرزه در میآمیزد. در #رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه میکنید؛ یکی از خواستههای مهم و اساسی هر آدمی #احترام به حریم خصوصی است،اما متأسفانه کسی که اختلال #وسواس در عاشقی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه را مجموعهای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بیحوصلگی نمیداند و برداشت او از هر نوع کم توجهی به خاطر خستگی و فشار روزانه یا بیحوصلگی فقط #نفرت و بیعلاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگیشان #آسیب میزنند، تهدید به #خودکشی میکنند و #واقعیت #زندگی را همانگونه که هست نمیپذیرند. آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند.
☆ #اختلال_دلبستگی
معمولاً افرادی از این اختلال #رنج میبرند که در #کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم #دلبستگی نیازهای کودک توسط نخستین مراقبانش برآورده میشود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی #کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و #لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است که باید توسط #والدین برآورده شود.
در رابطه #عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل میکنند. آنها یا از هر رابطه نزدیکی #اجتناب میکنند یا در خواست زیادی برای یک ارتباط #عاطفی شدید دارند. گروه اول #ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بیاعتمادی و #خشم و ناراحتی میکنند.
☆به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص #عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار میدهد، سعی میکند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهایش را به حساب علاقه میگذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصیتان احترام نمیگذارد، خودش را صاحب و مالک شما میداند و دائماً به دنبال تأیید شماست یک عاشق واقعی نیست.
https://t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
چند اختلال روانی که با #عشق_آتشین اشتباه گرفته میشوند
☆ #هذیان_عاشقی ( اروتومانیا)
دوست داشته شدن عالی است. هیچ کس از اینکه مورد #پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمیآید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمیتوانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانهای وجود نداشته باشد. اما کسی که #هذیان عاشقی دارد تصور میکند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس میکند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش میکند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.
☆ #عشق_وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطه طبیعی است اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند. شور عشق به مرور #زمان کمتر میشود و با #احساسات و تجربههای رومرزه در میآمیزد. در #رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه میکنید؛ یکی از خواستههای مهم و اساسی هر آدمی #احترام به حریم خصوصی است،اما متأسفانه کسی که اختلال #وسواس در عاشقی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه را مجموعهای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بیحوصلگی نمیداند و برداشت او از هر نوع کم توجهی به خاطر خستگی و فشار روزانه یا بیحوصلگی فقط #نفرت و بیعلاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگیشان #آسیب میزنند، تهدید به #خودکشی میکنند و #واقعیت #زندگی را همانگونه که هست نمیپذیرند. آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند.
☆ #اختلال_دلبستگی
معمولاً افرادی از این اختلال #رنج میبرند که در #کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم #دلبستگی نیازهای کودک توسط نخستین مراقبانش برآورده میشود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی #کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و #لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است که باید توسط #والدین برآورده شود.
در رابطه #عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل میکنند. آنها یا از هر رابطه نزدیکی #اجتناب میکنند یا در خواست زیادی برای یک ارتباط #عاطفی شدید دارند. گروه اول #ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بیاعتمادی و #خشم و ناراحتی میکنند.
☆به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص #عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار میدهد، سعی میکند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهایش را به حساب علاقه میگذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصیتان احترام نمیگذارد، خودش را صاحب و مالک شما میداند و دائماً به دنبال تأیید شماست یک عاشق واقعی نیست.
https://t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
«خدایا ممنوم Yes I Can».
▪️ #فردین_علیخواه|جامعه شناس
▪️کانال نویسنده:
@fardinalikhah
🔺 لطفا قبل از مطالعه مطلب، ابتدا فیلم پیوست را ببینید.
برندا جی. آلن در کتاب «موضوعات تفاوت» که در سال 2004 منتشر کرد جمله ای درخور تأمل دارد. او به نقد افسانه تحرک اجتماعی(تغییر موقعیت اجتماعی افراد) در جامعه امریکا و امکان رسیدن به رویای امریکایی(داشتن یک زندگی مرفه) می پردازد. او معتقد است که تفکر نهفته در پس این افسانه می خواهد ما را متقاعد کند که فقراء باید به خاطر فقیر بودن شان سرزنش شوند. اینکه مردم فقیر ویژگی هایی دارند که باعث می شود آن پایین ها بمانند و بالا نیایند. این #ایدئولوژی، فقرا را به خاطر موقعیتی که در آن قرار دارند سرزنش می کند و از این واقعیت تلخ غافل است که #ثروت بسیاری از مردم #ثروتمند یا به آنها به ارث رسیده است و یا اینکه آنها برای رسیدن به رویای امریکایی، در مقایسه با فقرا در موقعیت های بهتری قرار داشته اند. این تفکر بیان نمی کند که سرمایه اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی به آن سمتی روانه می شود که عده ای در آنجا ثروت، اطلاعات و یا رابطه ها را انباشت کرده اند. از نظر آلن رسانه ها اغلب این نوع تفکر را تقویت می کنند و به آن دامن می زنند.
ضمن احترام به شخص سخنران عزیز که فیلم او به پیوست آمده است، باید بگویم که یکی از ویژگی های #روان_شناسی_زرد یا آنچه #شبه_روان_شناسی نامیده می شود تقلیل مسائل اجتماعی و مشکلات ساختاری #جامعه نظیر نابرابری طبقاتی و شکاف بین فقیر-ثروتمند به ویژگی های فردی و شخصیتی است. گویی همه چیز در گرو همان جمله کوتاه « I Can» نهفته است. مشتتان را گره کنید، این جمله را بگویید تا درهای پیشرفت به رویتان باز شود.
من به هیچ وجه مخالف آموزش مهارت های کسب و کار به افراد نیستم. مشکل در سطحی کردن برخی از مباحث پیچیده اجتماعی است و این امر را جفا به افرادی می دانم که با هزاران امید در دوره های مختلف « امید/ اراده سازی» شرکت می کنند ولی پس از مدتی حاصل آن سرخوردگی و ناکامی بیشتر برای آنان است.
بر اساس تجربه زیسته و مطالعات پراکنده ام اجازه بدهید جمله های این سخنران عزیزمان را با روایت خودم بیان کنم:
این روزها نه فقرا و نه ثروتمندان کتاب نمی خوانند. به عنوان یک مسأله اجتماعی، کتاب خواندن یا نخواندن در این کشور ارتباط زیادی با میزان ثروت آدم ها ندارد. همچنین این روزها نه فقرا و نه ثروتمندان بیننده جدی و ثابت تلویزیون نیستند. چشمان هر دو به صفحه گوشی شان است.
این روزها هم فقرا و هم ثروتمندان، هم به گذشته و هم به آینده فکر می کنند. اول آنکه هر دو حسرت گذشته را می خورند. در ارتباط با آینده، هر دو هر روز قیمت ارز را چک می کنند. هر دو خوب می دانند که برای حفظ ارزش دارایی شان باید چه کنند. ولی تفاوت در آن است که فقرا هر روز بیشتر و بیشتر نگران و پریشان می شوند چون نمی توانند کاری بکنند. می بینند چه بلایی دارد بر سرشان می آید ولی جای مانور اقتصادی ندارند. به همین دلیل به هزار راه متوسل می شوند تا به آینده فکر نکنند. تلاش می کنند فکر خودشان را از آینده منحرف کنند. ولی ثروتمندان به دلیل منابع، فرصت ها و ارتباطاتی که دارند مدام بر ثروت شان افزوده می شود. آنان مدام در صفحات تقویم خود برای آینده نقشه می کشند.
این روزها هم فقرا و هم ثروتمندان به هزینه ها و درآمدهای خود فکر می کنند. دقیق هم فکر می کنند. فقرا هر روز در صفحات آخر دفتر مشق فرزندشان هزینه ها و درآمدها را دقیق می نویسند. به دلیل گرانی، فقرا مجبور شده اند تا سبد مصرفی خود را سبک تر و نحیف تر کنند و با این وجود هزینه های آنان افزایش یافته است. به ناچار پدر و مادر خانواده دو یا سه شغله شده است. این پدران و مادران هر روز صبح با تشویش از خود می پرسند:
« خدایا امروز I Can ؟؟؟ »
منظورشان تأمین درآمد برای هزینه های همان روز است. در مقابل ثروتمندان به دلیل نوسانات ارزی، و فرصت های خوب ناشی از آن هم درآمدشان چندین برابر، و هم سبد مصرفی شان سنگین تر شده است. آنان مدام با منابع خبری شان تماس می گیرند و چیزی را می خرند و چیزی را می فروشند. آنان هر روز صبح به هنگام گوش دادن به یک موسیقی پرانرژی در داخل ماشین شان با صدای بلند می گویند«خدایا ممنوم Yes I Can».
@dr_hamedvahedi
.....................................................
https://www.instagram.com/p/B06FnHxhnQG/
▪️ #فردین_علیخواه|جامعه شناس
▪️کانال نویسنده:
@fardinalikhah
🔺 لطفا قبل از مطالعه مطلب، ابتدا فیلم پیوست را ببینید.
برندا جی. آلن در کتاب «موضوعات تفاوت» که در سال 2004 منتشر کرد جمله ای درخور تأمل دارد. او به نقد افسانه تحرک اجتماعی(تغییر موقعیت اجتماعی افراد) در جامعه امریکا و امکان رسیدن به رویای امریکایی(داشتن یک زندگی مرفه) می پردازد. او معتقد است که تفکر نهفته در پس این افسانه می خواهد ما را متقاعد کند که فقراء باید به خاطر فقیر بودن شان سرزنش شوند. اینکه مردم فقیر ویژگی هایی دارند که باعث می شود آن پایین ها بمانند و بالا نیایند. این #ایدئولوژی، فقرا را به خاطر موقعیتی که در آن قرار دارند سرزنش می کند و از این واقعیت تلخ غافل است که #ثروت بسیاری از مردم #ثروتمند یا به آنها به ارث رسیده است و یا اینکه آنها برای رسیدن به رویای امریکایی، در مقایسه با فقرا در موقعیت های بهتری قرار داشته اند. این تفکر بیان نمی کند که سرمایه اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی به آن سمتی روانه می شود که عده ای در آنجا ثروت، اطلاعات و یا رابطه ها را انباشت کرده اند. از نظر آلن رسانه ها اغلب این نوع تفکر را تقویت می کنند و به آن دامن می زنند.
ضمن احترام به شخص سخنران عزیز که فیلم او به پیوست آمده است، باید بگویم که یکی از ویژگی های #روان_شناسی_زرد یا آنچه #شبه_روان_شناسی نامیده می شود تقلیل مسائل اجتماعی و مشکلات ساختاری #جامعه نظیر نابرابری طبقاتی و شکاف بین فقیر-ثروتمند به ویژگی های فردی و شخصیتی است. گویی همه چیز در گرو همان جمله کوتاه « I Can» نهفته است. مشتتان را گره کنید، این جمله را بگویید تا درهای پیشرفت به رویتان باز شود.
من به هیچ وجه مخالف آموزش مهارت های کسب و کار به افراد نیستم. مشکل در سطحی کردن برخی از مباحث پیچیده اجتماعی است و این امر را جفا به افرادی می دانم که با هزاران امید در دوره های مختلف « امید/ اراده سازی» شرکت می کنند ولی پس از مدتی حاصل آن سرخوردگی و ناکامی بیشتر برای آنان است.
بر اساس تجربه زیسته و مطالعات پراکنده ام اجازه بدهید جمله های این سخنران عزیزمان را با روایت خودم بیان کنم:
این روزها نه فقرا و نه ثروتمندان کتاب نمی خوانند. به عنوان یک مسأله اجتماعی، کتاب خواندن یا نخواندن در این کشور ارتباط زیادی با میزان ثروت آدم ها ندارد. همچنین این روزها نه فقرا و نه ثروتمندان بیننده جدی و ثابت تلویزیون نیستند. چشمان هر دو به صفحه گوشی شان است.
این روزها هم فقرا و هم ثروتمندان، هم به گذشته و هم به آینده فکر می کنند. اول آنکه هر دو حسرت گذشته را می خورند. در ارتباط با آینده، هر دو هر روز قیمت ارز را چک می کنند. هر دو خوب می دانند که برای حفظ ارزش دارایی شان باید چه کنند. ولی تفاوت در آن است که فقرا هر روز بیشتر و بیشتر نگران و پریشان می شوند چون نمی توانند کاری بکنند. می بینند چه بلایی دارد بر سرشان می آید ولی جای مانور اقتصادی ندارند. به همین دلیل به هزار راه متوسل می شوند تا به آینده فکر نکنند. تلاش می کنند فکر خودشان را از آینده منحرف کنند. ولی ثروتمندان به دلیل منابع، فرصت ها و ارتباطاتی که دارند مدام بر ثروت شان افزوده می شود. آنان مدام در صفحات تقویم خود برای آینده نقشه می کشند.
این روزها هم فقرا و هم ثروتمندان به هزینه ها و درآمدهای خود فکر می کنند. دقیق هم فکر می کنند. فقرا هر روز در صفحات آخر دفتر مشق فرزندشان هزینه ها و درآمدها را دقیق می نویسند. به دلیل گرانی، فقرا مجبور شده اند تا سبد مصرفی خود را سبک تر و نحیف تر کنند و با این وجود هزینه های آنان افزایش یافته است. به ناچار پدر و مادر خانواده دو یا سه شغله شده است. این پدران و مادران هر روز صبح با تشویش از خود می پرسند:
« خدایا امروز I Can ؟؟؟ »
منظورشان تأمین درآمد برای هزینه های همان روز است. در مقابل ثروتمندان به دلیل نوسانات ارزی، و فرصت های خوب ناشی از آن هم درآمدشان چندین برابر، و هم سبد مصرفی شان سنگین تر شده است. آنان مدام با منابع خبری شان تماس می گیرند و چیزی را می خرند و چیزی را می فروشند. آنان هر روز صبح به هنگام گوش دادن به یک موسیقی پرانرژی در داخل ماشین شان با صدای بلند می گویند«خدایا ممنوم Yes I Can».
@dr_hamedvahedi
.....................................................
https://www.instagram.com/p/B06FnHxhnQG/
Instagram
fardin alikhah
ای کاش من هم می توانستم بپذیریم که فقرا به این دلیل فقیرند که بیشتر از ثروتمندان تلویزیون نگاه می کنند و ثروتمندان به این دلیل ثروتمندند چون بیشتر کتاب می خوانند ضمن احترام به عزیران روان شناس که در این صفحه نوشته های مرا دنبال می کنند باید بگویم که روان…
آیا #پدر یا #مادری که قسمتی از وقت خود را صرف رسیدگی به علائق شخصی و تفریحات فردی می کند، درصورتی که می توانست آن زمان را با #همسر و یا فرزندش باشد، انسانی #خودخواه است؟
پاسخ را در ویدیو زیر ببینید:
@dr_hamedvahedi
https://www.instagram.com/tv/B1TaSVSA6nQ/?igshid=jdz43891y2gw
#خودشناسی #فرزندپروری #ازدواج #والدین #drhamedvahedi
پاسخ را در ویدیو زیر ببینید:
@dr_hamedvahedi
https://www.instagram.com/tv/B1TaSVSA6nQ/?igshid=jdz43891y2gw
#خودشناسی #فرزندپروری #ازدواج #والدین #drhamedvahedi
Instagram
Instagram post by دکتر سید حامد واحدی اردکانی • Aug 18, 2019 at 11:17am UTC
44 Likes, 2 Comments - دکتر سید حامد واحدی اردکانی (@dr_hamed.vahedi) on Instagram
#روان_کاوی
#شعر_و_شعور
#خودشناسی
✍ #فریدون_مشیری
#گرگ_درون
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این #انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب #اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
#خلق_و_خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورَد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در #جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
"گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب"
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#شعر_و_شعور
#خودشناسی
✍ #فریدون_مشیری
#گرگ_درون
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این #انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب #اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
#خلق_و_خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورَد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در #جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
"گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب"
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#یک_جرعه_تامل
#تعصب
#جمود_فکری
من همیشه از اینکه تعداد قابل توجهی از افراد، در صورت امکان هرگز از #هوش خود بهره نمی گیرند و گروه بی شمار دیگری از آن به گونه ای احمقانه بهره می گیرند یکه خورده ام. همچنین از اینکه بسیاری افراد هوشمندِ دارای ذهنیتی #بیدار، آنچنان زندگی می کنند که گویی هرگز نیاموخته اند چگونه حواس خود را به کار گیرند شگفت زده شده ام. آنها چیزهایی را که در برابر دیده گانشان قرار داشت نمی دیدند و کلماتی را که در گوش هایشان طنین می انداخت، نمی شنیدند و متوجه چیزهایی که در دست خود لمس می کردند یا می چشیدند، نمی شدند. پاره ای از آنها حتا از وضع بدن خود هم #آگاهی نداشتند. دیگرانی هم بوده اند که در حیرت بارترین وضعیت روحی زندگی می کردند. گویی شرایط موجودشان ثابت است و هیچ امکانی برای تغییر ندارند. #دنیا و روانشان ایستاست و همواره یکنواخت. انگار فاقد قوه تصور هستند و دربست وابسته به دریافت های حسی شان. تصادف و امکان در دنیای آنها جایی نداشت و امروزشان فردایی حقیقی را به دنبال نداشت و آینده، جز تکرار گذشته نبود.
✍ #کارل_گوستاو_یونگ
📚 #انسان_و_سمبولهایش
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#تعصب
#جمود_فکری
من همیشه از اینکه تعداد قابل توجهی از افراد، در صورت امکان هرگز از #هوش خود بهره نمی گیرند و گروه بی شمار دیگری از آن به گونه ای احمقانه بهره می گیرند یکه خورده ام. همچنین از اینکه بسیاری افراد هوشمندِ دارای ذهنیتی #بیدار، آنچنان زندگی می کنند که گویی هرگز نیاموخته اند چگونه حواس خود را به کار گیرند شگفت زده شده ام. آنها چیزهایی را که در برابر دیده گانشان قرار داشت نمی دیدند و کلماتی را که در گوش هایشان طنین می انداخت، نمی شنیدند و متوجه چیزهایی که در دست خود لمس می کردند یا می چشیدند، نمی شدند. پاره ای از آنها حتا از وضع بدن خود هم #آگاهی نداشتند. دیگرانی هم بوده اند که در حیرت بارترین وضعیت روحی زندگی می کردند. گویی شرایط موجودشان ثابت است و هیچ امکانی برای تغییر ندارند. #دنیا و روانشان ایستاست و همواره یکنواخت. انگار فاقد قوه تصور هستند و دربست وابسته به دریافت های حسی شان. تصادف و امکان در دنیای آنها جایی نداشت و امروزشان فردایی حقیقی را به دنبال نداشت و آینده، جز تکرار گذشته نبود.
✍ #کارل_گوستاو_یونگ
📚 #انسان_و_سمبولهایش
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچه رو باید زود فرستاد خونه بخت تا به خلاف کشیده نشه!؟
#کودک_همسری
#ازدواج
#فرزندپروری
#اندیشه
#یک_جرعه_تامل
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#کودک_همسری
#ازدواج
#فرزندپروری
#اندیشه
#یک_جرعه_تامل
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
سلام دوستان
لینکی که در ادامه گذاشتم، جهت تبادل نظر درباره پست های کانال و نیز پرسش و پاسخ هست. در صورت تمایل از این طریق می توانید در بحث گروهی شرکت کنید:
@tabaadolenazar
لینکی که در ادامه گذاشتم، جهت تبادل نظر درباره پست های کانال و نیز پرسش و پاسخ هست. در صورت تمایل از این طریق می توانید در بحث گروهی شرکت کنید:
@tabaadolenazar
سلام دوستان
با فعالسازی صفحه مشاوره آنلاین من در سامانه #ویکی_روان که لینک آن در ادامه قرار گرفته، از این تاریخ به بعد امکان دریافت مشاوره روان شناختی از طریق این سامانه اینترنتی فراهم شده است.
مزیت این سامانه، سازگاری بسیار خوب با سرعت اینترنت ایران، قابلیت استفاده بر روی گوشی اندروید و ios و لپ تاپ، کاربری ساده، امنیت بالا و تحت نظارت بودن ساز و کار پرداخت وجه و قابلیت اتصال آن از تمامی نقاط جهان است.
"لطفا همرسانی کنید"
سپاس🌺
http://wikiravan.com/consultation/adviser/hamedvahedi
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
با فعالسازی صفحه مشاوره آنلاین من در سامانه #ویکی_روان که لینک آن در ادامه قرار گرفته، از این تاریخ به بعد امکان دریافت مشاوره روان شناختی از طریق این سامانه اینترنتی فراهم شده است.
مزیت این سامانه، سازگاری بسیار خوب با سرعت اینترنت ایران، قابلیت استفاده بر روی گوشی اندروید و ios و لپ تاپ، کاربری ساده، امنیت بالا و تحت نظارت بودن ساز و کار پرداخت وجه و قابلیت اتصال آن از تمامی نقاط جهان است.
"لطفا همرسانی کنید"
سپاس🌺
http://wikiravan.com/consultation/adviser/hamedvahedi
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
DON'T TOUCH MY CAR
وقتی این تصویر و متن رو، پشت بعضی از خودروها میبینم، احساس تاسف، افسوس و البته چند تا تشخیص روان شناختی تو ذهنم میاد.
چرا خرده فرهنگ های یک جامعه باید به جایی برسه که افراد اون جامعه در روابط بین فردیشون به صورت پیش فرض، تهدید به خشونت فیزیکی و حتا کشتن (اون هم به شکلی که در تصویر میبینید!) بکنن. اینکه این خرده فرهنگ یا به عبارتی ضد فرهنگ تا جایی رخنه کرده که حتا استیکر و برچسبش هم به طور انبوه تولید بشه و مورد استقبال مردم هم قرار گرفته، خودش یه بحث دیگه ای هست که البته سمت و سوی علم جامعه شناسی هم پیدا میکنه.
جای بحث زیاده...
دوست دارم نظراتتون رو درباره این پدیده روانی-اجتماعی بدونم. لینک گروه "تبادل نظر" رو در ادامه میگذارم.
شاد باشید🌺
@tabaadolenazar
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
وقتی این تصویر و متن رو، پشت بعضی از خودروها میبینم، احساس تاسف، افسوس و البته چند تا تشخیص روان شناختی تو ذهنم میاد.
چرا خرده فرهنگ های یک جامعه باید به جایی برسه که افراد اون جامعه در روابط بین فردیشون به صورت پیش فرض، تهدید به خشونت فیزیکی و حتا کشتن (اون هم به شکلی که در تصویر میبینید!) بکنن. اینکه این خرده فرهنگ یا به عبارتی ضد فرهنگ تا جایی رخنه کرده که حتا استیکر و برچسبش هم به طور انبوه تولید بشه و مورد استقبال مردم هم قرار گرفته، خودش یه بحث دیگه ای هست که البته سمت و سوی علم جامعه شناسی هم پیدا میکنه.
جای بحث زیاده...
دوست دارم نظراتتون رو درباره این پدیده روانی-اجتماعی بدونم. لینک گروه "تبادل نظر" رو در ادامه میگذارم.
شاد باشید🌺
@tabaadolenazar
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#پزشکی به مثابه شغلی وراثتی
✍ #فردین_علیخواه|جامعه شناس
کانال نویسنده:
@fardinalikhah
در طول سال گذشته پیام هایی از تعدادی از دانشجویان دریافت کرده ام که در دانشگاههای خارج از کشور و برخی نیز در دانشگاههای داخلی در پزشکی، داندانپزشکی یا داروسازی مشغول به تحصیل اند. آنان از نگارنده این سطور راهنمایی می خواستند تا تحصیلات خود را به رشته هایی نظیر هنر، جامعه شناسی، روان شناسی و فلسفه تغییر دهند. برخی از آنان نیز هر چند تصمیمی جدی در این خصوص نگرفته اند ولی با وجود تحصیل در رشته های پزشکی، در آرزوی ورود به رشته هایی که در دل به آنها علاقه دارند شب و روز می گذرانند. من سعی کردم با آنان گفتگو کنم و دلیل شان را برای این تصمیم جویا شوم.
یکی از مهم ترین دلایل این گروه از دانشجویان برای تحصیل در رشته های پزشکی، اصرار، تمایل، علاقه، آرزو و خواست والدین شان است که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد:
گروه نخست والدینی هستند که مشاغل خود آنان ارتباطی با رشته های پزشکی ندارد و کسب و کارشان در عرصه ای کاملا متفاوت است. این والدین، آینده مطلوب فرزندشان را به ویژه از منظر اقتصادی و رفاه، در ورود به رشته های پزشکی می بینند و آنرا تضمین کنندۀ آینده ای درخشان برای فرزندشان می دانند. تفکری که البته دور از واقعیت هم نیست. هر چند باید توجه داشت که سایر عرصه های علمی لزوما به تنگدستی منجر نخواهند شد ولی روشن است که مانند پزشکی ضمانت بالایی برای ثروتمند شدن در آنها وجود ندارد. آنچه بیان شد همه ماجرا نیست. دلایل اصرار این گروه از والدین می تواند جنبه های روان شناختی نیز داشته باشد. شاید سایه ناکامی های خود والدین در دوران زندگی شان در پشتِ چنین اصراری خانه کرده باشد: داشتن یک شغل خوب، با پرستیژ، و با درآمد بالا و همراه با احترام اجتماعی. در این گروه هستند والدینی که احساس می کنند تحویل یک پزشک به جامعه یعنی نهایت تحقق وظیفه پدری و مادری شان.
گروه دوم از دانشجویان کسانی هستند که هم پدر و هم مادر، و یا یکی از آن دو در رشته های پزشکی، دندانپزشکی، و داروسازی تحصیل کرده اند. آمار دقیقی ندارم ولی ظاهرا تعداد زیادی از دانشجویان پزشکی از این نوع خانواده ها می آیند. والدین این گروه از دانشجویان کسب و کاری در عرصه حرفه ای خود (برای مثال تأسیس کلینیک، مرکز جراحی، آزمایشگاه، داروخانه) راه اندازی کرده اند و تمایل دارند تا در دوران سالمندی، فرزند یا فرزندانشان پا جای پای آنان بگذارند. نکته جالب آنکه والدینِ والدینِ برخی از این دانشجویان نیز پزشک بوده اند. پزشکی برای این دسته از والدین یا شغلی موروثی بوده است و یا قرار است موروثی شود.
نکته ای که شاید از نظر جامعه شناختی جالب توجه است دانشجویانی اند که تقریبا تمامی اقوام شان پزشک اند. منظور از اقوام، دایی ها، خاله ها، عموها و عمه ها هستند. نسل دوم این اقوام که همین دانشجویان باشند وارد رشته های پزشکی می شوند. در واقع تشبیه این گروه به نظام کاستی(Caste System) که در هندوستان وجود دارد بی پایه نیست. گویی تقدیر این دانشجویان از قبل نوشته شده است و آنان صرفا مجری تقدیراند. معمولا به شکل نادری اتفاق می افتد که برخی از فرزندان این خانواده ها از این چرخه موروثی و کاستی خارج شوند چرا که در این صورت مدام باید به پرسش های بی پایان اقوام خود پاسخ دهند و شاید هم از کاست طرد شوند.
با صراحت بگویم که همه والدین صلاح و نیکی فرزندان شان را می خواهند. در این تردیدی ندارم. این مطلب به معنای زیر سوال بردن خیرخواهی والدین نیست. ولی وضعیت مطلوب و خوشایند آن است که هم والدین و هم فرزندان در زمینه رشته دانشگاهی، توافق و همدلی داشته باشند. احتمالا تعداد بالایی از دانشجویان پزشکی نیز از همین افراد هستند و چنین توافقی وجود دارد. ولی اگر چنین توافقی وجود نداشته باشد شرایط کمی دشوار می گردد. فرد در رشته ای تحصیل می کند که علاقه ای به آن ندارد و در نتیجه احتمال شکست تحصیلی بالا می رود، فرد وارد شغلی می شود که باز علاقه ای به آن ندارد و در همان دوران به سمت خوانندگی، تأتر، بازیگری، رمان نویسی، شاعری، یا حتی تجارت گرایش می یابد. برخی از این دانشجویان دلایل ورود خود به رشته پزشکی را صرفا ناراحت نکردن والدین، خوشحال کردن والدین، فقدان جرأت نه گفتن به والدین، دلسوزی برای والدین عنوان کرده بودند. عده ای دیگر هم نظرشان بر آن بود که چون والدین هزینه تحصیل آنها را می دهند گوش دادن به خواسته آنان طبیعی است.
جالب است که در سال های اخیر موضوعی مانند ازدواج، تصمیمی کاملا فردی تلقی می شود و والدین ترجیح می دهند که دخالت خود در این خصوص را به حداقل ممکن برسانند. چرا این اتفاق در عرصه تحصیل بسیار کند رخ می دهد؟
t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
✍ #فردین_علیخواه|جامعه شناس
کانال نویسنده:
@fardinalikhah
در طول سال گذشته پیام هایی از تعدادی از دانشجویان دریافت کرده ام که در دانشگاههای خارج از کشور و برخی نیز در دانشگاههای داخلی در پزشکی، داندانپزشکی یا داروسازی مشغول به تحصیل اند. آنان از نگارنده این سطور راهنمایی می خواستند تا تحصیلات خود را به رشته هایی نظیر هنر، جامعه شناسی، روان شناسی و فلسفه تغییر دهند. برخی از آنان نیز هر چند تصمیمی جدی در این خصوص نگرفته اند ولی با وجود تحصیل در رشته های پزشکی، در آرزوی ورود به رشته هایی که در دل به آنها علاقه دارند شب و روز می گذرانند. من سعی کردم با آنان گفتگو کنم و دلیل شان را برای این تصمیم جویا شوم.
یکی از مهم ترین دلایل این گروه از دانشجویان برای تحصیل در رشته های پزشکی، اصرار، تمایل، علاقه، آرزو و خواست والدین شان است که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد:
گروه نخست والدینی هستند که مشاغل خود آنان ارتباطی با رشته های پزشکی ندارد و کسب و کارشان در عرصه ای کاملا متفاوت است. این والدین، آینده مطلوب فرزندشان را به ویژه از منظر اقتصادی و رفاه، در ورود به رشته های پزشکی می بینند و آنرا تضمین کنندۀ آینده ای درخشان برای فرزندشان می دانند. تفکری که البته دور از واقعیت هم نیست. هر چند باید توجه داشت که سایر عرصه های علمی لزوما به تنگدستی منجر نخواهند شد ولی روشن است که مانند پزشکی ضمانت بالایی برای ثروتمند شدن در آنها وجود ندارد. آنچه بیان شد همه ماجرا نیست. دلایل اصرار این گروه از والدین می تواند جنبه های روان شناختی نیز داشته باشد. شاید سایه ناکامی های خود والدین در دوران زندگی شان در پشتِ چنین اصراری خانه کرده باشد: داشتن یک شغل خوب، با پرستیژ، و با درآمد بالا و همراه با احترام اجتماعی. در این گروه هستند والدینی که احساس می کنند تحویل یک پزشک به جامعه یعنی نهایت تحقق وظیفه پدری و مادری شان.
گروه دوم از دانشجویان کسانی هستند که هم پدر و هم مادر، و یا یکی از آن دو در رشته های پزشکی، دندانپزشکی، و داروسازی تحصیل کرده اند. آمار دقیقی ندارم ولی ظاهرا تعداد زیادی از دانشجویان پزشکی از این نوع خانواده ها می آیند. والدین این گروه از دانشجویان کسب و کاری در عرصه حرفه ای خود (برای مثال تأسیس کلینیک، مرکز جراحی، آزمایشگاه، داروخانه) راه اندازی کرده اند و تمایل دارند تا در دوران سالمندی، فرزند یا فرزندانشان پا جای پای آنان بگذارند. نکته جالب آنکه والدینِ والدینِ برخی از این دانشجویان نیز پزشک بوده اند. پزشکی برای این دسته از والدین یا شغلی موروثی بوده است و یا قرار است موروثی شود.
نکته ای که شاید از نظر جامعه شناختی جالب توجه است دانشجویانی اند که تقریبا تمامی اقوام شان پزشک اند. منظور از اقوام، دایی ها، خاله ها، عموها و عمه ها هستند. نسل دوم این اقوام که همین دانشجویان باشند وارد رشته های پزشکی می شوند. در واقع تشبیه این گروه به نظام کاستی(Caste System) که در هندوستان وجود دارد بی پایه نیست. گویی تقدیر این دانشجویان از قبل نوشته شده است و آنان صرفا مجری تقدیراند. معمولا به شکل نادری اتفاق می افتد که برخی از فرزندان این خانواده ها از این چرخه موروثی و کاستی خارج شوند چرا که در این صورت مدام باید به پرسش های بی پایان اقوام خود پاسخ دهند و شاید هم از کاست طرد شوند.
با صراحت بگویم که همه والدین صلاح و نیکی فرزندان شان را می خواهند. در این تردیدی ندارم. این مطلب به معنای زیر سوال بردن خیرخواهی والدین نیست. ولی وضعیت مطلوب و خوشایند آن است که هم والدین و هم فرزندان در زمینه رشته دانشگاهی، توافق و همدلی داشته باشند. احتمالا تعداد بالایی از دانشجویان پزشکی نیز از همین افراد هستند و چنین توافقی وجود دارد. ولی اگر چنین توافقی وجود نداشته باشد شرایط کمی دشوار می گردد. فرد در رشته ای تحصیل می کند که علاقه ای به آن ندارد و در نتیجه احتمال شکست تحصیلی بالا می رود، فرد وارد شغلی می شود که باز علاقه ای به آن ندارد و در همان دوران به سمت خوانندگی، تأتر، بازیگری، رمان نویسی، شاعری، یا حتی تجارت گرایش می یابد. برخی از این دانشجویان دلایل ورود خود به رشته پزشکی را صرفا ناراحت نکردن والدین، خوشحال کردن والدین، فقدان جرأت نه گفتن به والدین، دلسوزی برای والدین عنوان کرده بودند. عده ای دیگر هم نظرشان بر آن بود که چون والدین هزینه تحصیل آنها را می دهند گوش دادن به خواسته آنان طبیعی است.
جالب است که در سال های اخیر موضوعی مانند ازدواج، تصمیمی کاملا فردی تلقی می شود و والدین ترجیح می دهند که دخالت خود در این خصوص را به حداقل ممکن برسانند. چرا این اتفاق در عرصه تحصیل بسیار کند رخ می دهد؟
t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
سلام دوستان
در این ویدیو سعی کردم چگونگی کسب نوبت و انجام راحت #مشاوره_آنلاین_تصویری و صوتی رو خدمتتون آموزش بدم.
✅سازگاری با سرعت اینترنت ایران
✅کاربری ساده
✅امنیت در پرداخت
از مزایای خوب این سامانه هست. بر طبق نظرسنجی از مراجعینی که از این نوع مشاوره استفاده کردن، انتقال پیام، عواطف و احساسات و صدا و تصویر که لازمه جلسات مشاوره هست در این سامانه به خوبی انجام میشه. با توجه به بُعد مسافت ها و مشغله بشر امروزی و از طرفی توانمندی های مشاوره های آنلاین، از این نوع مشاوره غافل نشید👌🌹
لینک ویدیو👇
https://www.aparat.com/v/Oev1w
در این ویدیو سعی کردم چگونگی کسب نوبت و انجام راحت #مشاوره_آنلاین_تصویری و صوتی رو خدمتتون آموزش بدم.
✅سازگاری با سرعت اینترنت ایران
✅کاربری ساده
✅امنیت در پرداخت
از مزایای خوب این سامانه هست. بر طبق نظرسنجی از مراجعینی که از این نوع مشاوره استفاده کردن، انتقال پیام، عواطف و احساسات و صدا و تصویر که لازمه جلسات مشاوره هست در این سامانه به خوبی انجام میشه. با توجه به بُعد مسافت ها و مشغله بشر امروزی و از طرفی توانمندی های مشاوره های آنلاین، از این نوع مشاوره غافل نشید👌🌹
لینک ویدیو👇
https://www.aparat.com/v/Oev1w
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
دریافت آسان و سریع مشاوره آنلاین تصویری و صوتی
سلام دوستان
در این ویدیو سعی کردم چگونگی کسب نوبت و انجام راحت مشاوره آنلاین تصویری و صوتی رو خدمتتون آموزش بدم. سازگاری با سرعت اینترنت ایران، کاربری ساده و امنیت در پرداخت از مزایای خوب این سامانه هست. بر طبق نظرسنجی از مراجعینی که از این نوع مشاوره استفاده…
در این ویدیو سعی کردم چگونگی کسب نوبت و انجام راحت مشاوره آنلاین تصویری و صوتی رو خدمتتون آموزش بدم. سازگاری با سرعت اینترنت ایران، کاربری ساده و امنیت در پرداخت از مزایای خوب این سامانه هست. بر طبق نظرسنجی از مراجعینی که از این نوع مشاوره استفاده…
#دلبستگي_ناايمن
#اضطرابي
#اجتنابي
#روان_کاوی
#ترس از ناکام شدن در روابطِ مان، حاکی از #محرومیت مان از #عشق، از بدو تولد تا بزرگسالی ست. بیایید به زیاده روی هایی که در #رابطه می کنیم، نگاهی کنیم، شاید بتوانیم به علت برخی از رفتارهای افراطیِ مان پی ببریم.
اینکه چقدر دوستمان دارد،
اینکه آیا در نظر او #زیبا هستیم یا نه،
اینکه کجاست و چه می کند.
کوچکترین بی توجهی از سمت محبوبِ مان، به دردی عمیق در درونمان تبدیل می شود.
امّا برخی دیگر از ما کاملا متفاوت رفتار می کنیم.
کوچکترین ابراز #احساسات می شود لوس بازی. از اینکه حالمان را می پرسد منزجر می شویم و گاه و بیگاه دلمان #تنهایی می خواهد و #جدایی از او.
هر چه محرومیت بیشتر، ترس شدیدتر. ما از اینکه یارمان ناکامِ مان کند، می ترسیم، از اینکه در عشق #شکست بخوریم و ناکام بمانیم، می ترسیم. با نیم نگاهی به دورتر ها شاید #دختری که بارها از آغوش #پدر محروم شده را ببینیم. #پسر بچه ای که با یاد چشمان نگران #مادر سر بر بالین گذاشته و آغوش سرد مادر را #تنها پناهگاه امن در دنیای ناامن یافته را ببینیم. هر کدام از ما داستانی دارد و نشان دهنده یِ درونی شدنِ ترس هایِ مان از ناکام شدن و شکست های پی در پی خوردن است؛ برخی هایِ مان برای در آغوش بودن و نوازش گرفتن می چسبیم و برخی دیگرِ مان از ترس به گوشه ای پناه می بریم، به گوشه یِ به ظاهر امنِ تنهایی ِ مان.
تبادل نظر:
@tabaadolenazar
🌺🌱🌹🌱🌺🌱🌹
t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#اضطرابي
#اجتنابي
#روان_کاوی
#ترس از ناکام شدن در روابطِ مان، حاکی از #محرومیت مان از #عشق، از بدو تولد تا بزرگسالی ست. بیایید به زیاده روی هایی که در #رابطه می کنیم، نگاهی کنیم، شاید بتوانیم به علت برخی از رفتارهای افراطیِ مان پی ببریم.
اینکه چقدر دوستمان دارد،
اینکه آیا در نظر او #زیبا هستیم یا نه،
اینکه کجاست و چه می کند.
کوچکترین بی توجهی از سمت محبوبِ مان، به دردی عمیق در درونمان تبدیل می شود.
امّا برخی دیگر از ما کاملا متفاوت رفتار می کنیم.
کوچکترین ابراز #احساسات می شود لوس بازی. از اینکه حالمان را می پرسد منزجر می شویم و گاه و بیگاه دلمان #تنهایی می خواهد و #جدایی از او.
هر چه محرومیت بیشتر، ترس شدیدتر. ما از اینکه یارمان ناکامِ مان کند، می ترسیم، از اینکه در عشق #شکست بخوریم و ناکام بمانیم، می ترسیم. با نیم نگاهی به دورتر ها شاید #دختری که بارها از آغوش #پدر محروم شده را ببینیم. #پسر بچه ای که با یاد چشمان نگران #مادر سر بر بالین گذاشته و آغوش سرد مادر را #تنها پناهگاه امن در دنیای ناامن یافته را ببینیم. هر کدام از ما داستانی دارد و نشان دهنده یِ درونی شدنِ ترس هایِ مان از ناکام شدن و شکست های پی در پی خوردن است؛ برخی هایِ مان برای در آغوش بودن و نوازش گرفتن می چسبیم و برخی دیگرِ مان از ترس به گوشه ای پناه می بریم، به گوشه یِ به ظاهر امنِ تنهایی ِ مان.
تبادل نظر:
@tabaadolenazar
🌺🌱🌹🌱🌺🌱🌹
t.me/dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
سلام دوستان
بدینوسیله آغاز همکاریم را با "مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره #آینده" واقع در محدوده غرب تهران به اطلاع میرسانم. لذا درصورت تمایل جهت دریافت #مشاوره و #روان_درمانی در این مرکز، از طریق شماره تلفن های زیر جهت رزرو وقت قبلی اقدام فرمایید.
شاد باشید🌹
نشانی: سعادت آباد، سرو غربی، بین میدان شهرداری و چهارراه سرو، خیابان صدف ،نبش خیابان سپیدار ، پ ۲۷ ،واحد ۳
تلفن:
۲۶۷۶۷۱۲۷
۲۶۷۶۰۴۵۱
۰۹۰۱۵۳۶۵۰۵۲
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
بدینوسیله آغاز همکاریم را با "مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره #آینده" واقع در محدوده غرب تهران به اطلاع میرسانم. لذا درصورت تمایل جهت دریافت #مشاوره و #روان_درمانی در این مرکز، از طریق شماره تلفن های زیر جهت رزرو وقت قبلی اقدام فرمایید.
شاد باشید🌹
نشانی: سعادت آباد، سرو غربی، بین میدان شهرداری و چهارراه سرو، خیابان صدف ،نبش خیابان سپیدار ، پ ۲۷ ،واحد ۳
تلفن:
۲۶۷۶۷۱۲۷
۲۶۷۶۰۴۵۱
۰۹۰۱۵۳۶۵۰۵۲
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
Forwarded from اتچ بات
سلام دوستان
آهنگی رو داشتم گوش میدادم که متنش به نظرم از دیدگاه #روان_شناختی قابل تامل اومد. تصمیم گرفتم یه توضیحی از اون رو به همراه متن و آهنگش به اشتراک بگذارم. (این متن در دو بخش تنظیم شده)
بخش اول:
#آهنگ: سایبون
#خواننده: سوگند
سبک: هیپ هاپ
متن شعر:
میدونی آدم کِی قد میکشه؟
وقتی دورِ بعضیا رو خط میکشه
بیخیالِ خیلی چیزا شدم
قبل از این که باختم قطعی بشه
ریه هام پُر سربه ولی سَرم پُر ایده
چیزی که واسه همه بده به من انگیزه میده
شبیهمو تا حالا کسی توی زندگیش ندیده
کی مثِ من بدِ روزگارو به جون خریده
من واسه همه سایه بونم
بدون این که بدونم
تکیه گاه بوده همیشه
واسه ی بقیه شونم
بدونِ این که بدونم
زندگیمو پُر کردم با خودم
واسه اینه که اِنقدر تنها شدم
همه دستِ کم یه بار خوردن زمین
ولی چند نفر مثلِ من پا شدن
🌹🌿🌹🌿🌹🌿
در قسمت اول این آهنگ روی #منبع_کنترل_درونی (internal locus of control) مانور داده شده و تاکید بر اینه که برای رسیدن به مفهوم "خود" باید دور "بعضی" افراد رو خط کشید و بیخیال "خیلی" چیزها شد. به عبارتی هرچه فرد متمایل به نظر دیگران باشه و دنبال کسب تایید یا عدم طرد و تقبیح دیگران باشه، به ناچار روز به روز از خودش فاصله خواهد گرفت. این یک خیال باطله که ما بتونیم روزی رضایت همه رو جلب کنیم. البته مگر اینکه اونقدر از خودمون فاصله بگیریم و خودمون رو وقف رضایت دیگران کنیم که دیگه چیزی از "من" باقی نَمونه. از طرفی دور "بعضی"ها رو خط کشیدن هم مطلب قابل تاملیه. چراکه روابط بین فردی و درون فردی انسان بر اساس اصل #نسبیت استوار هست و تعادل در امور نشان دهنده تفکری منطقی و نسبیه و نه #تفکر_همه_یا_هیچ (all or nothing tought) همونطور که جلب رضایت بیش از حد دیگران بیمارگونه هست، عدم توجه مطلق به نظر و رضایت دیگران هم نمایانگر اختلاله. بنابراین دور بعضی ها رو (و البته نه همه ابعاد شخصیتی و رفتاریشون رو) بهتره خط کشید. "بیخیال خیلی چیزها شدن" هم میتونه اشاره به اون دسته از بازخوردهای اطرافیان داشته باشه که بدون در نظر گرفتن شرایط فرد و محیط، صرفا اصرار به تحمیل عقیده خودشون دارن. بازخوردهایی که در فردی که #منبع_کنترل_بیرونی داره منجر به شکل گیری افکاری مثل "نکنه ناراحت بشه؟"، "نکنه تنهام بزاره؟"، "نکنه فکر بد در مورد من بکنه؟" و صدها "نکنه" دیگه میشه.
و اینجاست که درمان این "نکنه ها" و به عبارتی علاج واقعه قبل از اینکه "باختن قطعی بشه"، بیخیال خیلی چیزها شدن و در عوض گوش دادن به ندای درون خودمونه. به عبارتی گوش دادن به "من"...
در ادامه، مطلب فوق به قسمت دوم (شاه بیت) که به مفهوم #سخت_رویی (hardiness) و #تاب_آوری (resiliency) اختصاص داده شده متصل میشه. مفهومی که به ما #مقاومت در برابر مشکلات و از اون مهمتر، ارتقا و توانمندتر شدن رو یاد میده (سر پر از ایده در عین ریه ی پر از سرب). اینکه #انسان برای رشد نه تنها نباید از مشکلات فراری باشه، بلکه نیازمند اون هم هست. همونچیزی که قرنها پیش، #لسان_الغیب به زیبایی در یک بیت بیان میکنه:
نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
و حال این سوال پیش میاد که چجوری "چیزی که واسه همه بده میتونه به کسی انگیزه بده؟؟؟"
و اینجاست که تاثیر و نقش مهم نوع #نگرش انسان در تفسیر وقایع جلوه گر میشه. تفکر بنیادین در #روان_شناسی بر این اصل استواره که پدیده ها به خودی خود، بار معنایی و هیجانی ندارن، بلکه نوع تفسیر فرد هست که به پدیده ها معنا و رنگ و بو میده. به عنوان مثال یک #حیوان_خانگی مانند سگ، برای یک فرد #ترس آور و گاهی ناپاک است ولی برای دیگری، دوست داشتنی و باوفا. از اینرو #شکست و زمین خوردن برای برخی پایان راهه و برای برخی، آغاز روشی دیگر برای رسیدن به #هدف.
در ادامه نیز شاعر به تلاش فردی و البته شاید کم طرفدار خودش در رسیدن به این نگرش و #رفتار اشاره کرده و علت اون رو نیز دوباره، سخت رویی و تاب آوری بالای خودش ذکر میکنه. (ادامه در پست بعدی)
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#موسیقی
آهنگی رو داشتم گوش میدادم که متنش به نظرم از دیدگاه #روان_شناختی قابل تامل اومد. تصمیم گرفتم یه توضیحی از اون رو به همراه متن و آهنگش به اشتراک بگذارم. (این متن در دو بخش تنظیم شده)
بخش اول:
#آهنگ: سایبون
#خواننده: سوگند
سبک: هیپ هاپ
متن شعر:
میدونی آدم کِی قد میکشه؟
وقتی دورِ بعضیا رو خط میکشه
بیخیالِ خیلی چیزا شدم
قبل از این که باختم قطعی بشه
ریه هام پُر سربه ولی سَرم پُر ایده
چیزی که واسه همه بده به من انگیزه میده
شبیهمو تا حالا کسی توی زندگیش ندیده
کی مثِ من بدِ روزگارو به جون خریده
من واسه همه سایه بونم
بدون این که بدونم
تکیه گاه بوده همیشه
واسه ی بقیه شونم
بدونِ این که بدونم
زندگیمو پُر کردم با خودم
واسه اینه که اِنقدر تنها شدم
همه دستِ کم یه بار خوردن زمین
ولی چند نفر مثلِ من پا شدن
🌹🌿🌹🌿🌹🌿
در قسمت اول این آهنگ روی #منبع_کنترل_درونی (internal locus of control) مانور داده شده و تاکید بر اینه که برای رسیدن به مفهوم "خود" باید دور "بعضی" افراد رو خط کشید و بیخیال "خیلی" چیزها شد. به عبارتی هرچه فرد متمایل به نظر دیگران باشه و دنبال کسب تایید یا عدم طرد و تقبیح دیگران باشه، به ناچار روز به روز از خودش فاصله خواهد گرفت. این یک خیال باطله که ما بتونیم روزی رضایت همه رو جلب کنیم. البته مگر اینکه اونقدر از خودمون فاصله بگیریم و خودمون رو وقف رضایت دیگران کنیم که دیگه چیزی از "من" باقی نَمونه. از طرفی دور "بعضی"ها رو خط کشیدن هم مطلب قابل تاملیه. چراکه روابط بین فردی و درون فردی انسان بر اساس اصل #نسبیت استوار هست و تعادل در امور نشان دهنده تفکری منطقی و نسبیه و نه #تفکر_همه_یا_هیچ (all or nothing tought) همونطور که جلب رضایت بیش از حد دیگران بیمارگونه هست، عدم توجه مطلق به نظر و رضایت دیگران هم نمایانگر اختلاله. بنابراین دور بعضی ها رو (و البته نه همه ابعاد شخصیتی و رفتاریشون رو) بهتره خط کشید. "بیخیال خیلی چیزها شدن" هم میتونه اشاره به اون دسته از بازخوردهای اطرافیان داشته باشه که بدون در نظر گرفتن شرایط فرد و محیط، صرفا اصرار به تحمیل عقیده خودشون دارن. بازخوردهایی که در فردی که #منبع_کنترل_بیرونی داره منجر به شکل گیری افکاری مثل "نکنه ناراحت بشه؟"، "نکنه تنهام بزاره؟"، "نکنه فکر بد در مورد من بکنه؟" و صدها "نکنه" دیگه میشه.
و اینجاست که درمان این "نکنه ها" و به عبارتی علاج واقعه قبل از اینکه "باختن قطعی بشه"، بیخیال خیلی چیزها شدن و در عوض گوش دادن به ندای درون خودمونه. به عبارتی گوش دادن به "من"...
در ادامه، مطلب فوق به قسمت دوم (شاه بیت) که به مفهوم #سخت_رویی (hardiness) و #تاب_آوری (resiliency) اختصاص داده شده متصل میشه. مفهومی که به ما #مقاومت در برابر مشکلات و از اون مهمتر، ارتقا و توانمندتر شدن رو یاد میده (سر پر از ایده در عین ریه ی پر از سرب). اینکه #انسان برای رشد نه تنها نباید از مشکلات فراری باشه، بلکه نیازمند اون هم هست. همونچیزی که قرنها پیش، #لسان_الغیب به زیبایی در یک بیت بیان میکنه:
نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
و حال این سوال پیش میاد که چجوری "چیزی که واسه همه بده میتونه به کسی انگیزه بده؟؟؟"
و اینجاست که تاثیر و نقش مهم نوع #نگرش انسان در تفسیر وقایع جلوه گر میشه. تفکر بنیادین در #روان_شناسی بر این اصل استواره که پدیده ها به خودی خود، بار معنایی و هیجانی ندارن، بلکه نوع تفسیر فرد هست که به پدیده ها معنا و رنگ و بو میده. به عنوان مثال یک #حیوان_خانگی مانند سگ، برای یک فرد #ترس آور و گاهی ناپاک است ولی برای دیگری، دوست داشتنی و باوفا. از اینرو #شکست و زمین خوردن برای برخی پایان راهه و برای برخی، آغاز روشی دیگر برای رسیدن به #هدف.
در ادامه نیز شاعر به تلاش فردی و البته شاید کم طرفدار خودش در رسیدن به این نگرش و #رفتار اشاره کرده و علت اون رو نیز دوباره، سخت رویی و تاب آوری بالای خودش ذکر میکنه. (ادامه در پست بعدی)
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#موسیقی
Telegram
attach 📎