☆نشانه های تلهٔ زندگی #نقص یا #شرم:
۱. اگر همسرتان به شما احترام بگذارد انگار خوشی به شما نیامده است و او را مورد انتقاد قرار می دهید. با این کار به عواطف عاشقانه زندگی تان مجال بروز نمی دهید. انگار با رفتارهای خود به همسرتان میفهمانید که لیاقت عشق و محبت را ندارید.
۲. خویشتن واقعی تان را پنهان می کنید. به همین دلیل هیچگاه احساسی نمی کنید که همسرتان شما را می شناسد و درک میکند.
۳. نسبت به همسرتان احساسی مالکیت دارید. از همین رو مدام حسادت شما فعال است.
۴. مدام به شیوه ای نامنصفانه خودتان را با دیگران مقایسه می کنید. به همین دلیل احساسی حقارت و حسادت یک آن شما را رها نمیکنند.
۵. اگرچه همسرتان به شما اهمیت می دهد و احترام میگذارد، اما شما مدام از او تقاضای حمایت می کنید و از عشق او اطمینان خاطر می خواهید. می خواهید مطمئن شوید که دوستتان دارد، اما کار را به جایی می رسانید که حوصلهٔ همسرتان سر میرود.
۶. خودتان را جلوی همسرتان تحقیر می کنید.
۷. با همسرتان چنان رفتار می کنید که او به خودش اجازه می دهد از شما ایراد بگیرد، تحقیرتان کند و با شما بدرفتاری کند.
۸. اگر کسی از شما انتقاد درستی کند، سخت به موضع دفاعی می روید و در برابر فرد انتقادگر، حالت خصمانه می گیرید.
۹. از فرزندان خود به شدت انتقاد می کنید.
۱۰. اگر موفقیتی نصیب شما شود، خودتان را لایق این موفقیت نمیدانید. اگر هم نتوانید موفقیتی کسب کنید شدیداً عصبانی می شوید.
۱۱. در برابر مشکلات زندگی و مشکلات ارتباطی، سخت ناامید می شوید و به دام افسردگی میافتید.
۱۲. وقتی در جمع صحبت می کنید به شدت مضطرب می شوید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
۱. اگر همسرتان به شما احترام بگذارد انگار خوشی به شما نیامده است و او را مورد انتقاد قرار می دهید. با این کار به عواطف عاشقانه زندگی تان مجال بروز نمی دهید. انگار با رفتارهای خود به همسرتان میفهمانید که لیاقت عشق و محبت را ندارید.
۲. خویشتن واقعی تان را پنهان می کنید. به همین دلیل هیچگاه احساسی نمی کنید که همسرتان شما را می شناسد و درک میکند.
۳. نسبت به همسرتان احساسی مالکیت دارید. از همین رو مدام حسادت شما فعال است.
۴. مدام به شیوه ای نامنصفانه خودتان را با دیگران مقایسه می کنید. به همین دلیل احساسی حقارت و حسادت یک آن شما را رها نمیکنند.
۵. اگرچه همسرتان به شما اهمیت می دهد و احترام میگذارد، اما شما مدام از او تقاضای حمایت می کنید و از عشق او اطمینان خاطر می خواهید. می خواهید مطمئن شوید که دوستتان دارد، اما کار را به جایی می رسانید که حوصلهٔ همسرتان سر میرود.
۶. خودتان را جلوی همسرتان تحقیر می کنید.
۷. با همسرتان چنان رفتار می کنید که او به خودش اجازه می دهد از شما ایراد بگیرد، تحقیرتان کند و با شما بدرفتاری کند.
۸. اگر کسی از شما انتقاد درستی کند، سخت به موضع دفاعی می روید و در برابر فرد انتقادگر، حالت خصمانه می گیرید.
۹. از فرزندان خود به شدت انتقاد می کنید.
۱۰. اگر موفقیتی نصیب شما شود، خودتان را لایق این موفقیت نمیدانید. اگر هم نتوانید موفقیتی کسب کنید شدیداً عصبانی می شوید.
۱۱. در برابر مشکلات زندگی و مشکلات ارتباطی، سخت ناامید می شوید و به دام افسردگی میافتید.
۱۲. وقتی در جمع صحبت می کنید به شدت مضطرب می شوید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت اول)
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
دختران محروم از #عشق_مادری در آستانه مادر شدن:
تصمیم زوجین برای فرزندآوری همواره با تبعات اجتماعی و روانی در بین خانواده ها و جامعه همراه بوده است و از ضروریات اولیه برای داشتن یک #کودک، رسیدن به درجه ای از ابراز #احساسات #مادرانه و #پدرانه و در عین حال تقسیم #عشق و علاقه یکدیگر با فرد سوم است.
تصمیم گیری برای داشتن فرزند برای هر زنی مسأله پر اهمیتی است، اما برای دختری که توسط مادری پرورش یافته که به او عشق ورزی نداشته، این تصمیم تاحدی متفاوت و با چالش های مختلف رو به روست.
یکی از نگرانی های عمده ای که این دسته از دختران با آن مواجه اند، #ترس از این است که شبیه به #مادر خود باشند و این #سوال را همواره مطرح می کنند که آیا من به عنوان مادر دوست داشتنی خواهم بود؟ دختر محروم از عشق مادری بهتر از هر کسی با #حسرت و افسوس های ناشی از نداشتن این عشق آشنایی دارد و برای سالها با احساس #شرم و ترس از سرزنش از یکسو و #اشتیاق همراه با ناامیدی برای کسب عشق مادر از سوی دیگر، درگیر است و این چیزی است که تحت عنوان چالش اصلی از آن نام برده می شود.
غفلت ورزی در به وجودآوردن #انگیزه مادری در بین دختران و حتی زوج های جوان، آنان را با چالش های متعدد مواجه خواهد ساخت، شواهد حاکی از این است که تصمیم گیری برای #فرزندآوری در بین زوج ها نسبت به گذشته به امری بسیار شخصی تبدیل شده و نداشتن فرزند، دیگر به شدت گذشته که عملی خارج از عرف محسوب می شد، نیست.
کاهش نرخ زاد و ولد:
امروز بسیاری از #زنان متاهل به بهانه مشکلات مالی، شغلی یا تغییر فیزیکی اندام نسبت به فرزندآوری با احتیاط تصمیم می گیرند و این مساله موجب کاهش نرخ زاد و ولد در بیشتر جوامع و به طبع خانواده های ایرانی شده است.
یکی از پیامدهای این وضع محرومیت از عشق مادری است. این دسته از افراد تفاوت هایی با سایر همنوعان خود دارند. مهمترین دغدغه این دختران آن است که آیا آنها گذشته را تکرار خواهند کرد؟ واقعیت این است که اکثر دختران محروم از عشق مادری، مادران خوبی می شوند، زیرا از این مساله آگاهی دارند که چگونه دوره #کودکی تلخ آنها به زندگیشان #آسیب رسانده و بسیاری از این زنان به سراغ درمان می روند.
#مادر_خوب بودن به معنای کامل و بی نقص بودن نیست. بلکه به معنای #عشق_ورزی و توجه به کودک و رسیدگی به نیازهای او است. متاسفانه آن دسته از دختران محروم از عشق مادری که بیشتر از بقیه امکان دارد، چرخه عدم مراقبت کافی و نادیده گرفتن احساسات کودک را ادامه دهند، عموما آنهایی هستند که مرتکب این اشتباه می شوند که داشتن یک فرزند، قرار است #زخمهای_کودکی آنها را بهبود بخشد.
زنانی که تصمیم به فرزندآوری دارند و در نهایت قادر می شوند مادران موفقی باشند، افرادی هستند که با عواقب تجربه های دوران کودکی خود، به طور دقیق و با آگاهی روبه رو می شوند و معمولا این کار با کمک #درمان جدی صورت می گیرد و در نهایت آنچه اهمیت دارد، عشق و علاقه و تصمیم آگاهانه زوجین برای فرزنددار شدن است.
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
تصمیم زوجین برای فرزندآوری همواره با تبعات اجتماعی و روانی در بین خانواده ها و جامعه همراه بوده است و از ضروریات اولیه برای داشتن یک #کودک، رسیدن به درجه ای از ابراز #احساسات #مادرانه و #پدرانه و در عین حال تقسیم #عشق و علاقه یکدیگر با فرد سوم است.
تصمیم گیری برای داشتن فرزند برای هر زنی مسأله پر اهمیتی است، اما برای دختری که توسط مادری پرورش یافته که به او عشق ورزی نداشته، این تصمیم تاحدی متفاوت و با چالش های مختلف رو به روست.
یکی از نگرانی های عمده ای که این دسته از دختران با آن مواجه اند، #ترس از این است که شبیه به #مادر خود باشند و این #سوال را همواره مطرح می کنند که آیا من به عنوان مادر دوست داشتنی خواهم بود؟ دختر محروم از عشق مادری بهتر از هر کسی با #حسرت و افسوس های ناشی از نداشتن این عشق آشنایی دارد و برای سالها با احساس #شرم و ترس از سرزنش از یکسو و #اشتیاق همراه با ناامیدی برای کسب عشق مادر از سوی دیگر، درگیر است و این چیزی است که تحت عنوان چالش اصلی از آن نام برده می شود.
غفلت ورزی در به وجودآوردن #انگیزه مادری در بین دختران و حتی زوج های جوان، آنان را با چالش های متعدد مواجه خواهد ساخت، شواهد حاکی از این است که تصمیم گیری برای #فرزندآوری در بین زوج ها نسبت به گذشته به امری بسیار شخصی تبدیل شده و نداشتن فرزند، دیگر به شدت گذشته که عملی خارج از عرف محسوب می شد، نیست.
کاهش نرخ زاد و ولد:
امروز بسیاری از #زنان متاهل به بهانه مشکلات مالی، شغلی یا تغییر فیزیکی اندام نسبت به فرزندآوری با احتیاط تصمیم می گیرند و این مساله موجب کاهش نرخ زاد و ولد در بیشتر جوامع و به طبع خانواده های ایرانی شده است.
یکی از پیامدهای این وضع محرومیت از عشق مادری است. این دسته از افراد تفاوت هایی با سایر همنوعان خود دارند. مهمترین دغدغه این دختران آن است که آیا آنها گذشته را تکرار خواهند کرد؟ واقعیت این است که اکثر دختران محروم از عشق مادری، مادران خوبی می شوند، زیرا از این مساله آگاهی دارند که چگونه دوره #کودکی تلخ آنها به زندگیشان #آسیب رسانده و بسیاری از این زنان به سراغ درمان می روند.
#مادر_خوب بودن به معنای کامل و بی نقص بودن نیست. بلکه به معنای #عشق_ورزی و توجه به کودک و رسیدگی به نیازهای او است. متاسفانه آن دسته از دختران محروم از عشق مادری که بیشتر از بقیه امکان دارد، چرخه عدم مراقبت کافی و نادیده گرفتن احساسات کودک را ادامه دهند، عموما آنهایی هستند که مرتکب این اشتباه می شوند که داشتن یک فرزند، قرار است #زخمهای_کودکی آنها را بهبود بخشد.
زنانی که تصمیم به فرزندآوری دارند و در نهایت قادر می شوند مادران موفقی باشند، افرادی هستند که با عواقب تجربه های دوران کودکی خود، به طور دقیق و با آگاهی روبه رو می شوند و معمولا این کار با کمک #درمان جدی صورت می گیرد و در نهایت آنچه اهمیت دارد، عشق و علاقه و تصمیم آگاهانه زوجین برای فرزنددار شدن است.
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
#هیپنوتیزم و درمان #شب_ادراری
شب ادراری از جمله مشکلات شایعی است که #کودکان و در برخی موارد بزرگسالان بسیاری را دچار مشکل کرده است. این مشکل زمانی بیشتر نمود می یابد که به دنبال تکرار این عمل فرد دچار #احساس #شرم و بی کفایتی شده و این عامل خود مسبب شدت یافتن شب ادراری می گردد. این اختلال دارای علل #زیستی ویا #روانی است. پیشنهاد می گردد در صورت بروز شب ادراری، در درجه اول به #پزشک اورولوژیست مراجعه گردد تا در ابتدا بررسی از نظر مشکلات جسمی انجام گردد. اما در بسیاری موارد علت به وجود آمدن شب ادراری، روانی است. به طوری که #اضطراب مهمترین عامل روانی در بروز شب ادراری است. از این رو با کمک هیپنوتیزم (که در همراه شدن با هر درمان دیگر، به اثربخشی آن افزوده می گردد) می توان در ابتدا شب ادراری را با روش های #رفتاری درمان نمود و در ادامه جهت درمان اضطراب زمینه ای نیز اقدام کرد. از طرفی قابل ذکر است که درمان های هیپنوتیزمی در کودکان به دلیل قدرت هیپنوتیزم پذیری بالاتر، اثر بخشی بیشتری دارند.
@dr_hamedvahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
شب ادراری از جمله مشکلات شایعی است که #کودکان و در برخی موارد بزرگسالان بسیاری را دچار مشکل کرده است. این مشکل زمانی بیشتر نمود می یابد که به دنبال تکرار این عمل فرد دچار #احساس #شرم و بی کفایتی شده و این عامل خود مسبب شدت یافتن شب ادراری می گردد. این اختلال دارای علل #زیستی ویا #روانی است. پیشنهاد می گردد در صورت بروز شب ادراری، در درجه اول به #پزشک اورولوژیست مراجعه گردد تا در ابتدا بررسی از نظر مشکلات جسمی انجام گردد. اما در بسیاری موارد علت به وجود آمدن شب ادراری، روانی است. به طوری که #اضطراب مهمترین عامل روانی در بروز شب ادراری است. از این رو با کمک هیپنوتیزم (که در همراه شدن با هر درمان دیگر، به اثربخشی آن افزوده می گردد) می توان در ابتدا شب ادراری را با روش های #رفتاری درمان نمود و در ادامه جهت درمان اضطراب زمینه ای نیز اقدام کرد. از طرفی قابل ذکر است که درمان های هیپنوتیزمی در کودکان به دلیل قدرت هیپنوتیزم پذیری بالاتر، اثر بخشی بیشتری دارند.
@dr_hamedvahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
روان درمان(پزشک خوب)
دکتر حامد واحدی | مشاور، روانشناس | مشاور فردی- روان درمان(پزشک خوب)
برای رزرو نوبت از دکتر حامد واحدی روانشناس میتوانید از اطلاعات
متخصص شامل آدرس و تلفن مطب،رزومه،نظرات،تقویم و ساعات کاری،خدمات و ... استفاده کنید.
متخصص شامل آدرس و تلفن مطب،رزومه،نظرات،تقویم و ساعات کاری،خدمات و ... استفاده کنید.
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ