📝 #ناامیدی_اجتماعی؛ پیامد و چرایی؟
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در سرمقالهی شمارهی ۶۸۱۰ روزنامهی ایران، دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
🔴 گفتهشدهاست که «رؤیاها» برای روان، مانند اکسیژن برای ریهها هستند که اگر به سمت آنها برویم هورمونهای شادی آزاد خواهندشد و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کردهایم. البته این معنا در حوزه روانشناختی است اما در حوزه جامعهشناختی، «رؤیا» معادل «انتظار» است که برای شهروندان جامعه قرن بیست و یکمی آنچنان عرض اندام میکند که اگر پاسخ داده شود اکسیژن به جامعه تزریق شدهاست و امید اجتماعی تقویت میشود و الا نومیدی، افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزیهایش هم لذت لازم را نمیبرد و شادیها را کمتر ارج مینهد. او احساس نمیکند جامعه به او تعلق دارد. او خود را قربانی میبیند. از نگاه او جامعه این گونه است: «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش».
🔹 جامعه ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی، در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۷ را دارد یعنی از میزان رضایت ملی در حد «کم» برخوردار است. ناامیدی اجتماعی مانند تمام پدیدههای اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح «خرد»، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود تبعیض در جامعه است. بنابراین، ناامیدی اجتماعی یک پیامد است نه یک «رفتار» یا کنش که با سیاستگذاری قابل رفع باشد. به همین علت، باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح میشود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین بهنظر نمیرسد. در میان مفاهیم مرتبط با نا امیدی اجتماعی، «انزوای اجتماعی» وزن قابل توجهی دارد. انزوای اجتماعی یک شبه پدید نمیآید. اگر در جامعهای این مشخصات باشد افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا میکنند:
۱- نگاه و رویکرد «گزینشمحور» وجود داشتهباشد و این رویکرد بویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این صورت «رانت» شکل میگیرد و متعاقبش «فساد» افزایش پیدا میکنند و آنان که دستشان از سفره رانت، دور است احساس طرد اجتماعی میکنند و آرام آرام، منزوی و ناامید میشوند.
۲- در چنین جامعهای، یک منظومه فکری و معرفتی شکل میگیرد که حتی روشنفکران سیاسی و فرهنگیاش هم ناخواسته بدان متمایل میشوند و دیگر روشنفکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم میکنند. پس در این جامعه، روشنفکران مستقل هم منزوی میشوند و بالطبع، شهروندان از وجود جریان سالم آگاهیرسانی بیبهره میشوند و همچنان در بستر سابق ناامیدی، به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- جامعهای که مبتنی بر «خودی-غیرخودی» اداره میشود نمیتواند جامعه پویایی باشد، چون بسیاری را فراری میدهد و آنان که میمانند هر لحظه منتظر واقعهای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید و... این جامعه ناپویا، توان اشتغالزایی و امیدافزایی ندارد، زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتیاش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی «انزوای اجتماعی» است.
۴- اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان درمنظومه فکری جهانی از یک سو و رویه حکمرانی، فاصله باشد، نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بیپاسخ باقی میماند بلکه توقعات به شکل غیر منطقی، فزاینده هم میشوند. در جامعهای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و دهها سال در این درخواست درجا بزنند که مثلاً آیا حجاب، چگونه باید باشد یا زنان میتوانند به ورزشگاه بروند یا خیر، توقعات بعدی متراکم میشود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار میشود.
🔸 بنابراین، «ناامیدی» یک پیامد است و یک رفتار یا کنش نیست که بتوان با برنامهریزی، کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه فکری هر فرد وجود دارد و جنبه ذهنی صرف ندارد، بلکه از واقعیات موجود تغذیه میشود. بدبینی، قطعاً نا امیدی را تکثیر میکند. این بدبینی هم بیدلیل و بیعلت پدید نمیآید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی، از علل ایجاد بدبینی هستند پس برای کاهش بدبینی، باید در سطوح میانه و کلان به سیاستها و چارچوبهایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شدهاند، مانند سیاست گزینش محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهیرسانی در سطح میانه. پس آنگاه میتوان امیدوار بود که در سطح خرد، امید اجتماعی افزون شود.
@dr_bokharaei
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در سرمقالهی شمارهی ۶۸۱۰ روزنامهی ایران، دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
🔴 گفتهشدهاست که «رؤیاها» برای روان، مانند اکسیژن برای ریهها هستند که اگر به سمت آنها برویم هورمونهای شادی آزاد خواهندشد و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کردهایم. البته این معنا در حوزه روانشناختی است اما در حوزه جامعهشناختی، «رؤیا» معادل «انتظار» است که برای شهروندان جامعه قرن بیست و یکمی آنچنان عرض اندام میکند که اگر پاسخ داده شود اکسیژن به جامعه تزریق شدهاست و امید اجتماعی تقویت میشود و الا نومیدی، افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزیهایش هم لذت لازم را نمیبرد و شادیها را کمتر ارج مینهد. او احساس نمیکند جامعه به او تعلق دارد. او خود را قربانی میبیند. از نگاه او جامعه این گونه است: «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش».
🔹 جامعه ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی، در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۷ را دارد یعنی از میزان رضایت ملی در حد «کم» برخوردار است. ناامیدی اجتماعی مانند تمام پدیدههای اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح «خرد»، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود تبعیض در جامعه است. بنابراین، ناامیدی اجتماعی یک پیامد است نه یک «رفتار» یا کنش که با سیاستگذاری قابل رفع باشد. به همین علت، باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح میشود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین بهنظر نمیرسد. در میان مفاهیم مرتبط با نا امیدی اجتماعی، «انزوای اجتماعی» وزن قابل توجهی دارد. انزوای اجتماعی یک شبه پدید نمیآید. اگر در جامعهای این مشخصات باشد افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا میکنند:
۱- نگاه و رویکرد «گزینشمحور» وجود داشتهباشد و این رویکرد بویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این صورت «رانت» شکل میگیرد و متعاقبش «فساد» افزایش پیدا میکنند و آنان که دستشان از سفره رانت، دور است احساس طرد اجتماعی میکنند و آرام آرام، منزوی و ناامید میشوند.
۲- در چنین جامعهای، یک منظومه فکری و معرفتی شکل میگیرد که حتی روشنفکران سیاسی و فرهنگیاش هم ناخواسته بدان متمایل میشوند و دیگر روشنفکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم میکنند. پس در این جامعه، روشنفکران مستقل هم منزوی میشوند و بالطبع، شهروندان از وجود جریان سالم آگاهیرسانی بیبهره میشوند و همچنان در بستر سابق ناامیدی، به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- جامعهای که مبتنی بر «خودی-غیرخودی» اداره میشود نمیتواند جامعه پویایی باشد، چون بسیاری را فراری میدهد و آنان که میمانند هر لحظه منتظر واقعهای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید و... این جامعه ناپویا، توان اشتغالزایی و امیدافزایی ندارد، زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتیاش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی «انزوای اجتماعی» است.
۴- اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان درمنظومه فکری جهانی از یک سو و رویه حکمرانی، فاصله باشد، نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بیپاسخ باقی میماند بلکه توقعات به شکل غیر منطقی، فزاینده هم میشوند. در جامعهای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و دهها سال در این درخواست درجا بزنند که مثلاً آیا حجاب، چگونه باید باشد یا زنان میتوانند به ورزشگاه بروند یا خیر، توقعات بعدی متراکم میشود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار میشود.
🔸 بنابراین، «ناامیدی» یک پیامد است و یک رفتار یا کنش نیست که بتوان با برنامهریزی، کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه فکری هر فرد وجود دارد و جنبه ذهنی صرف ندارد، بلکه از واقعیات موجود تغذیه میشود. بدبینی، قطعاً نا امیدی را تکثیر میکند. این بدبینی هم بیدلیل و بیعلت پدید نمیآید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی، از علل ایجاد بدبینی هستند پس برای کاهش بدبینی، باید در سطوح میانه و کلان به سیاستها و چارچوبهایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شدهاند، مانند سیاست گزینش محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهیرسانی در سطح میانه. پس آنگاه میتوان امیدوار بود که در سطح خرد، امید اجتماعی افزون شود.
@dr_bokharaei
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
Forwarded from اتچ بات
#معنا
#هیجان
#هیجان_مدار
#موسیقی_درمانی
#روان_شناسی_مثبت
سلام دوستان
آهنگی که به این متن اتچ کردم رو شخصا وقتی گوش دادم، خیلی دوست داشتم و از لحاظ محتوا و البته ملودی و سبک، انرژی خوبی داره و مفاهیم مثبتی رو منتقل میکنه.
گفتم شاید شما دوستان هم دوست داشته باشید.
شاد باشید
اگه دلت گرفته اگه که #ناامیدی اگه تو اوج سختی بازم ادامه میدی
اگه دلشوره داری نمیخوابی انقدر که بیقراری نباید #ناامید باشی چون تو خدا رو داری
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
کمک کن به کسی که محتاجه به نون شب حاضره بده واسه بچش حتی جونشم
زیر نور شمع تو آغوش هم اگه خندیدن تو هم بخند
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
اگه یه دیوونه یه فقیر بی خونه تو اوج #درد و رنجش میخنده میخونه
اگه تو اوج دردی خدا رو حس کردی پس بخند آره بخند
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
نام آهنگ: #لبخند
خواننده: #اشوان
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#هیجان
#هیجان_مدار
#موسیقی_درمانی
#روان_شناسی_مثبت
سلام دوستان
آهنگی که به این متن اتچ کردم رو شخصا وقتی گوش دادم، خیلی دوست داشتم و از لحاظ محتوا و البته ملودی و سبک، انرژی خوبی داره و مفاهیم مثبتی رو منتقل میکنه.
گفتم شاید شما دوستان هم دوست داشته باشید.
شاد باشید
اگه دلت گرفته اگه که #ناامیدی اگه تو اوج سختی بازم ادامه میدی
اگه دلشوره داری نمیخوابی انقدر که بیقراری نباید #ناامید باشی چون تو خدا رو داری
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
کمک کن به کسی که محتاجه به نون شب حاضره بده واسه بچش حتی جونشم
زیر نور شمع تو آغوش هم اگه خندیدن تو هم بخند
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
اگه یه دیوونه یه فقیر بی خونه تو اوج #درد و رنجش میخنده میخونه
اگه تو اوج دردی خدا رو حس کردی پس بخند آره بخند
تو برو زیر بارون نگاه به این و اون نکن و دستتو بگیر رو به روی آسمون بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت فکر کن این باره آخره بگو که دوسش داری همیشه تا آخرش خندید توام بخند
نام آهنگ: #لبخند
خواننده: #اشوان
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
attach 📎
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ