#مقاله
#انگ_زدایی از بیماری روانپزشکی [اختلالات روانی]
نوشته شده توسط: نیلوفر باوفا
تعریف واژه ها:
1- بیماری روانپزشکی:
وضعیت ناهنجار که به شکل اختلال در کار کردهای روانی و نشانه های عینی و ذهنی تظاهرمی کند و موجب رنج بیمار و اطرافیان و کاهش چشمگیر عملکرد وی می شود.
2- #انگ [#stigma]
اسناد ، ممیزه ، یا وضعیتی که به وسیله جامعه نامطلوب تلقی می شود. این اسناد انگ گذاری چنان مهم و متمایز کننده است که فرد به وسیله فقط همان جنبه تعریف می شود نظیر «کور ، چلاق ، دیوانه» به این ترتیب فرد کم ارزش یا بی ارزش شمرده می شود و #هویت او مخدوش می گردد.
3- انگ زدایی :
کاربرد سازمان مدار که بر پایه بررسی دقیق و پژوهشهای علمی برای رفع انگ ، به دست آمده است.
مقدمه:
#اِستیگما (#داغ، اَنگ) در یونان باستان عامل متمایزکننده بردگان و جنایتکاران از مردم عادی بوده انگ انواع مختلفی دارد از جمله انگ ناشی از نقص جسمی ، انگ مرتبط با رفتار و شخصیت فرد نظیر بیکاری و بیماری روانی ، انگ جنسیتی و غیره.
انگ ناشی از بیماری روانی ، معمولا خانواده مبتلایان را هم در گیر می کند ، که خود را بصورت تمسخر و عدم مراوده همسایگان نشان می دهد که منجر به کاهش اعتماد به نفس در آنان می شود .
متاسفانه بنظر می رسد افراد متخصص و مردم عادی به یکسان به انگ بیماری روانی ، اشاره می کنند چنانکه گویی این موردی پذیرفته شده از اطلاعات عمومی است.
اثر انگ گذاری برمبتلایان :
با وجود بار چشمگیر بیماری های روانپزشکی چه در دنیا و چه در ایران ، در صد ناچیزی از مبتلایان جهت درمان مراجعه می کنند ، احتمال می رود ترس از انگ بیماری روانی ، از بزرگترین موانع استفاده از خدمات روانپزشکی باشد . بیمارانی هم که مراجعه می کنند با خوردن برچسب بیمارروانی دچار تبعیض ، پیشداوری غیر موجه ازسوی دیگران ، انزوا و محرومیت از بسیاری حقوق اجتماعی می شوند. این موضوع نه تنها درباره بیماران روانپریش بستری ، بلکه درباره بیکاران روان نژند که فقط به درمانگاه یا مطب به صورت سرپایی مراجعه می کنند ملاحظه می گرددد. گذشته از انگ گذاری اجتماعی ، انگ گذاری درونی توسط بیماران روانی موجب احساس تحقیر و سرافکندگی درآنان ، انکار بیماری و رد توصیه های درمانی توسط آنان می گردد. در انگ زدن یک موقعیت یا یک ویژگی فرد به شکل نافذ به هویت او اسناد می گردد به نحوی که فرد از آن پس با آن اسناد تعریف می شود. مانند «روانی ، دیوانه»
این مساله موجب ایجاد یک چرخه معیوب می شود ، در ابتدا شخص با صفت معیوبی انگ زده می شود ، سپس تبعیض درمورد او اعمال می گردد. این امر موجب کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در او می شود زیرا وی دسترسی کمتری به منابع حمایت اجتماعی ومالی دارد. با تداوم چرخه ، انگ هر چه بیشتر تقویت می شود.
تاریخچه وضعیت بیماران روانپزشکی در ایران :
در تاریخ گذشته ایران جایگاه بیماران روانپزشکی نسبت به سیار کشورهای جهان از موقعیت ممتازتری برخوردار بوده است. درحالیکه در اروپای قرون وسطی «دیوانگان» را مامن شیاطین می دانستند و برای وادار کردن ارواح خبیثه به ترک بدن «جن زده» انواع آزار و شکنجه ها را نسبت به این دردمندان بینوا روا می داشتند ، در ایران بخشی از درالشفاء یزد به این بیماران اختصاص یافته بوده. با ظهور ستارگان درخشانی در آسمان پزشکی دوران اسلامی در ایران همچون محمد زکریا رازی ، ابوعلی سینا و سید اسماعیل جرجانی طب قدیم ایران به اوج ترقی رسیده و چندین سده ، پرچمدار جهان پزشکی شد. مطالعه اثار این بزرگان به خوبی نشان می دهد که رویکردی که در اروپای قرون وسطی در مورد بیماران روانی وجود داشته ، جایگاهی در تاریخ گذشته پزشکی کشور ما نداشته است . ابن سینا در این باره می گوید : «برخی اطبا اعتقاد دارند که مالیخولیا کارجینان است ما كه طب را یاد می گیریم اهمیت نمی دهیم که از جن است یا از جن نیست. ما می گوئیم اگر مالیخولیا کارجن باشد یا نباشد مزاج بیمار به سودایی می انجامد . پس سبب نزدیکش وجود ماده سوداست . بگذارید وجود آورنده سوداجن باشد یا غیر جن به ما چه مربوط » با چنین رویکردی به خوبی روشن است که در گذشته ، بزرگان پزشکی ایران ، بیماری های عمده روانی را ناشی از اختلال مزاج ها و اثر بیماری زایی آنها بر مغز دانسته ، در همه حال مبتلایان را بیمار دانستند ، برای آنها توجیه پزشکی قائل شده اند و آنها را درطبقه بندی بیماری های جای داده ، برای بهبودشان روش های درمانی پزشکی در نظر گرفته اند. این بزرگان ، افراد بیمار را محترم شمرده از آنان دستگیری نموده ، در بیمارستان ها جای داده و به درمانشان می پرداختند. بدون تردید در آن روزگار ، اندیشه ها و اعتقادات مذهبی این اندیشمندان در شکل دادن رفتار آنان نسبت به این بیماران سهم به سزایی داشته است . به عنوان نمونه حدیثی از پیامبر اکرم (ص) منقول است که : «رسول گرامی (ص) در میان اصحاب بود که مردی گذشت ، ی
#انگ_زدایی از بیماری روانپزشکی [اختلالات روانی]
نوشته شده توسط: نیلوفر باوفا
تعریف واژه ها:
1- بیماری روانپزشکی:
وضعیت ناهنجار که به شکل اختلال در کار کردهای روانی و نشانه های عینی و ذهنی تظاهرمی کند و موجب رنج بیمار و اطرافیان و کاهش چشمگیر عملکرد وی می شود.
2- #انگ [#stigma]
اسناد ، ممیزه ، یا وضعیتی که به وسیله جامعه نامطلوب تلقی می شود. این اسناد انگ گذاری چنان مهم و متمایز کننده است که فرد به وسیله فقط همان جنبه تعریف می شود نظیر «کور ، چلاق ، دیوانه» به این ترتیب فرد کم ارزش یا بی ارزش شمرده می شود و #هویت او مخدوش می گردد.
3- انگ زدایی :
کاربرد سازمان مدار که بر پایه بررسی دقیق و پژوهشهای علمی برای رفع انگ ، به دست آمده است.
مقدمه:
#اِستیگما (#داغ، اَنگ) در یونان باستان عامل متمایزکننده بردگان و جنایتکاران از مردم عادی بوده انگ انواع مختلفی دارد از جمله انگ ناشی از نقص جسمی ، انگ مرتبط با رفتار و شخصیت فرد نظیر بیکاری و بیماری روانی ، انگ جنسیتی و غیره.
انگ ناشی از بیماری روانی ، معمولا خانواده مبتلایان را هم در گیر می کند ، که خود را بصورت تمسخر و عدم مراوده همسایگان نشان می دهد که منجر به کاهش اعتماد به نفس در آنان می شود .
متاسفانه بنظر می رسد افراد متخصص و مردم عادی به یکسان به انگ بیماری روانی ، اشاره می کنند چنانکه گویی این موردی پذیرفته شده از اطلاعات عمومی است.
اثر انگ گذاری برمبتلایان :
با وجود بار چشمگیر بیماری های روانپزشکی چه در دنیا و چه در ایران ، در صد ناچیزی از مبتلایان جهت درمان مراجعه می کنند ، احتمال می رود ترس از انگ بیماری روانی ، از بزرگترین موانع استفاده از خدمات روانپزشکی باشد . بیمارانی هم که مراجعه می کنند با خوردن برچسب بیمارروانی دچار تبعیض ، پیشداوری غیر موجه ازسوی دیگران ، انزوا و محرومیت از بسیاری حقوق اجتماعی می شوند. این موضوع نه تنها درباره بیماران روانپریش بستری ، بلکه درباره بیکاران روان نژند که فقط به درمانگاه یا مطب به صورت سرپایی مراجعه می کنند ملاحظه می گرددد. گذشته از انگ گذاری اجتماعی ، انگ گذاری درونی توسط بیماران روانی موجب احساس تحقیر و سرافکندگی درآنان ، انکار بیماری و رد توصیه های درمانی توسط آنان می گردد. در انگ زدن یک موقعیت یا یک ویژگی فرد به شکل نافذ به هویت او اسناد می گردد به نحوی که فرد از آن پس با آن اسناد تعریف می شود. مانند «روانی ، دیوانه»
این مساله موجب ایجاد یک چرخه معیوب می شود ، در ابتدا شخص با صفت معیوبی انگ زده می شود ، سپس تبعیض درمورد او اعمال می گردد. این امر موجب کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در او می شود زیرا وی دسترسی کمتری به منابع حمایت اجتماعی ومالی دارد. با تداوم چرخه ، انگ هر چه بیشتر تقویت می شود.
تاریخچه وضعیت بیماران روانپزشکی در ایران :
در تاریخ گذشته ایران جایگاه بیماران روانپزشکی نسبت به سیار کشورهای جهان از موقعیت ممتازتری برخوردار بوده است. درحالیکه در اروپای قرون وسطی «دیوانگان» را مامن شیاطین می دانستند و برای وادار کردن ارواح خبیثه به ترک بدن «جن زده» انواع آزار و شکنجه ها را نسبت به این دردمندان بینوا روا می داشتند ، در ایران بخشی از درالشفاء یزد به این بیماران اختصاص یافته بوده. با ظهور ستارگان درخشانی در آسمان پزشکی دوران اسلامی در ایران همچون محمد زکریا رازی ، ابوعلی سینا و سید اسماعیل جرجانی طب قدیم ایران به اوج ترقی رسیده و چندین سده ، پرچمدار جهان پزشکی شد. مطالعه اثار این بزرگان به خوبی نشان می دهد که رویکردی که در اروپای قرون وسطی در مورد بیماران روانی وجود داشته ، جایگاهی در تاریخ گذشته پزشکی کشور ما نداشته است . ابن سینا در این باره می گوید : «برخی اطبا اعتقاد دارند که مالیخولیا کارجینان است ما كه طب را یاد می گیریم اهمیت نمی دهیم که از جن است یا از جن نیست. ما می گوئیم اگر مالیخولیا کارجن باشد یا نباشد مزاج بیمار به سودایی می انجامد . پس سبب نزدیکش وجود ماده سوداست . بگذارید وجود آورنده سوداجن باشد یا غیر جن به ما چه مربوط » با چنین رویکردی به خوبی روشن است که در گذشته ، بزرگان پزشکی ایران ، بیماری های عمده روانی را ناشی از اختلال مزاج ها و اثر بیماری زایی آنها بر مغز دانسته ، در همه حال مبتلایان را بیمار دانستند ، برای آنها توجیه پزشکی قائل شده اند و آنها را درطبقه بندی بیماری های جای داده ، برای بهبودشان روش های درمانی پزشکی در نظر گرفته اند. این بزرگان ، افراد بیمار را محترم شمرده از آنان دستگیری نموده ، در بیمارستان ها جای داده و به درمانشان می پرداختند. بدون تردید در آن روزگار ، اندیشه ها و اعتقادات مذهبی این اندیشمندان در شکل دادن رفتار آنان نسبت به این بیماران سهم به سزایی داشته است . به عنوان نمونه حدیثی از پیامبر اکرم (ص) منقول است که : «رسول گرامی (ص) در میان اصحاب بود که مردی گذشت ، ی
📝ویژگیهای #شخصیتی: #ارثی یا #اکتسابی؟
💠ویژگیهای شخصیتی مشخصههای متفاوتی هستند که #شخصیت فرد را میسازند. در کتاب شخصیت: تئوری و تحقیق، رابرتس، وود و کاسپی ویژگیهای شخصیتی را بهعنوان «الگوهای نسبتاً پایدار #افکار، #احساسات و #رفتارهای افراد است که آنها را از هم متمایز میکند».
💠رابرتس و همکارانش در کتاب خود اصولی را مطرح میکنند که درنتیجه مطالعات خود بر روی ویژگیهای شخصیتی به دست آوردهاند:
💠اصل #بلوغ: افراد با بالا رفتن سنشان دلپذیرتر، از نظر احساسی باثباتتر و از نظر اجتماعی برجستهتر میشوند.
💠اصل رشد #هویت: افراد با گذر زمان هویت محکمتری پیدا میکنند و بلوغ تعهدی قویتر به هویتشان در آنها ایجاد میکند. طی دوران #جوانی افراد معمولاً مشغول اکتشاف نقشها و هویتهای مختلف هستند. با بالا رفتن سن، وفاداری بیشتری نسبت به هویتی که طی سالها داشتهاند پیدا میکنند.
💠اصل انعطافپذیری: بااینکه ویژگیهای شخصیتی معمولاً ثابت هستند، ولی غیرقابلتغییر نیستند و ممکن است طی مراحل زندگی تحتتأثیر محیط قرار گیرند.
💠اصل تداوم نقش: این تداوم نقش است که به تداوم ویژگیهای شخصیتی منجر میشود تا تداوم محیط.
💠ویژگیهای شخصیتی بسیار پیچیدهاند و تحقیقات نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی ما هم تحتتأثیر عوامل ارثی است و هم عوامل محیطی. این دو عامل به طرق مختلف موجب شکلگیری شخصیت ما میشوند/سایک نیوز.
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
https://t.me/dr_hamedvahedi
💠ویژگیهای شخصیتی مشخصههای متفاوتی هستند که #شخصیت فرد را میسازند. در کتاب شخصیت: تئوری و تحقیق، رابرتس، وود و کاسپی ویژگیهای شخصیتی را بهعنوان «الگوهای نسبتاً پایدار #افکار، #احساسات و #رفتارهای افراد است که آنها را از هم متمایز میکند».
💠رابرتس و همکارانش در کتاب خود اصولی را مطرح میکنند که درنتیجه مطالعات خود بر روی ویژگیهای شخصیتی به دست آوردهاند:
💠اصل #بلوغ: افراد با بالا رفتن سنشان دلپذیرتر، از نظر احساسی باثباتتر و از نظر اجتماعی برجستهتر میشوند.
💠اصل رشد #هویت: افراد با گذر زمان هویت محکمتری پیدا میکنند و بلوغ تعهدی قویتر به هویتشان در آنها ایجاد میکند. طی دوران #جوانی افراد معمولاً مشغول اکتشاف نقشها و هویتهای مختلف هستند. با بالا رفتن سن، وفاداری بیشتری نسبت به هویتی که طی سالها داشتهاند پیدا میکنند.
💠اصل انعطافپذیری: بااینکه ویژگیهای شخصیتی معمولاً ثابت هستند، ولی غیرقابلتغییر نیستند و ممکن است طی مراحل زندگی تحتتأثیر محیط قرار گیرند.
💠اصل تداوم نقش: این تداوم نقش است که به تداوم ویژگیهای شخصیتی منجر میشود تا تداوم محیط.
💠ویژگیهای شخصیتی بسیار پیچیدهاند و تحقیقات نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی ما هم تحتتأثیر عوامل ارثی است و هم عوامل محیطی. این دو عامل به طرق مختلف موجب شکلگیری شخصیت ما میشوند/سایک نیوز.
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
https://t.me/dr_hamedvahedi
در کدام دهه سنی هستید؟
💠دورههای رشد در همه جوامع مشابه است اما با توجه به #فرهنگ و ارزشهای خاص هر جامعه متفاوت بروز میکند، نوجوانان به دنبال تجربه هویتهای جدید و ارزشهای نو هستند؛ ارزشهایی که از خانواده دور و تحت تاثیر گروههای همسالان است. نوجوانان #بلوغ را تجربه میکنند که نه تنها در جسم، بلکه در افکار، عقاید و ذهن آنها نیز نمود خواهد داشت. در آغاز بزرگسالی فرد باید در #هویت خود به آگاهی برسد. مرحله نخست هویتمندی، ضبط هویت است که فرد اندیشههای دیگران و هویتهای مختلف را بررسی میکند.
💠 فرد ابتدا بر روی حقایق خود پافشاری میکند و سپس به دوره دوم میرسد که دارای وقفه است و در نوعی بیهویتی، تغییرات گستردهای رخ میدهد. مرحله سوم در هویتمندی، #پراکندگی_هویت است که فرد تلاش میکند یک #شخصیت ثابت را برای خود ثبت کند که به مرحله چهارم برسد. افراد در این بخش از زندگی به دهه سوم #زندگی رسیدهاند. در این بحران احساس میکنند باید درس بخوانند، مسیر شغلی که همیشه آرزو داشتند را در پیش بگیرند و زمان را بیش از این از دست ندهند. آنها تلاش میکنند به انتخابهای درستی برسند.
💠 این دهه از زندگی سراسر تردید است. افراد در دهه سوم زندگی در رابطه با انتخابهای خود تردید میکنند و باور دارند مسیر را اشتباه طی کردهاند. آنها نگران هستند که دچار پشیمانی شوند و بر همین اساس تلاش دارند روابط خود را به خصوص با همسر اصلاح کنند.
💠فرد اگر انتظارات زیادی از خودش داشته باشد، دورههایی طولانی از غمگینی را تجربه میکند و نا امیدی و پشیمانی بر او سایه میاندازد. در دهه سوم زندگی همواره تردیدی میان ماندن و رفتن در افراد وجود خواهد داشت. افراد در دهه سوم زندگی بیش از پیش به ظاهر خود اهمیت میدهند.
💠در دهه چهارم شخصیت فرد به ثبات رسیده است. گرچه وراثت در شکل گیری شخصیت افراد نقش تعیین کننده دارد اما شرایط زندگی در جامعه و بحرانهایی که افراد طی میکنند نیز بر شخصیت تثبیت شده افراد تاثیر میگذارد/سایک نیوز.
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
https://t.me/dr_hamedvahedi
💠دورههای رشد در همه جوامع مشابه است اما با توجه به #فرهنگ و ارزشهای خاص هر جامعه متفاوت بروز میکند، نوجوانان به دنبال تجربه هویتهای جدید و ارزشهای نو هستند؛ ارزشهایی که از خانواده دور و تحت تاثیر گروههای همسالان است. نوجوانان #بلوغ را تجربه میکنند که نه تنها در جسم، بلکه در افکار، عقاید و ذهن آنها نیز نمود خواهد داشت. در آغاز بزرگسالی فرد باید در #هویت خود به آگاهی برسد. مرحله نخست هویتمندی، ضبط هویت است که فرد اندیشههای دیگران و هویتهای مختلف را بررسی میکند.
💠 فرد ابتدا بر روی حقایق خود پافشاری میکند و سپس به دوره دوم میرسد که دارای وقفه است و در نوعی بیهویتی، تغییرات گستردهای رخ میدهد. مرحله سوم در هویتمندی، #پراکندگی_هویت است که فرد تلاش میکند یک #شخصیت ثابت را برای خود ثبت کند که به مرحله چهارم برسد. افراد در این بخش از زندگی به دهه سوم #زندگی رسیدهاند. در این بحران احساس میکنند باید درس بخوانند، مسیر شغلی که همیشه آرزو داشتند را در پیش بگیرند و زمان را بیش از این از دست ندهند. آنها تلاش میکنند به انتخابهای درستی برسند.
💠 این دهه از زندگی سراسر تردید است. افراد در دهه سوم زندگی در رابطه با انتخابهای خود تردید میکنند و باور دارند مسیر را اشتباه طی کردهاند. آنها نگران هستند که دچار پشیمانی شوند و بر همین اساس تلاش دارند روابط خود را به خصوص با همسر اصلاح کنند.
💠فرد اگر انتظارات زیادی از خودش داشته باشد، دورههایی طولانی از غمگینی را تجربه میکند و نا امیدی و پشیمانی بر او سایه میاندازد. در دهه سوم زندگی همواره تردیدی میان ماندن و رفتن در افراد وجود خواهد داشت. افراد در دهه سوم زندگی بیش از پیش به ظاهر خود اهمیت میدهند.
💠در دهه چهارم شخصیت فرد به ثبات رسیده است. گرچه وراثت در شکل گیری شخصیت افراد نقش تعیین کننده دارد اما شرایط زندگی در جامعه و بحرانهایی که افراد طی میکنند نیز بر شخصیت تثبیت شده افراد تاثیر میگذارد/سایک نیوز.
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
https://t.me/dr_hamedvahedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترنسکشوال یا تراجنسیتی یک اختلال زیستی-روانی است که با بروز دوگانگی بین هویت جنسی و جنسیت زیستی فرد نمود می یابد. با وجود این دوگانگی، تعارضات بسیاری متوجه فردی می شود که در بروز این اختلال هیچ دخالتی نداشته است. حال آنکه شماتت، انگ و بسیاری مشکلات دیگر، که از سوی مردم ناآگاه ابراز می گردد، مزیدی بر علت شدت یافتن تعارضات و سایر مشکلات عدیده این افراد می شود. از این رو می توان با آگاهسازی یکدیگر درباره این اختلال و اصلاح سبک زندگی و رفتاری با این افراد، سهم خود را در جهت کاهش این آسیب روانی و اجتماعی و نیز رعایت حقوق طبیعیشان ایفا نمود. متشکرم.
#ترنسکشوال #تراجنسی #تراجنسیتی #ترنس #هویت_جنسیتی #اختلالات #جنسیت #جنسی #دوجنسه #حقوق_بشر #حقوق_مدنی #حقوق #طبیعت #سرشت #بهزیستی #زیستی #روانی #اجتماعی_فرهنگی #فرهنگ #فرهنگ_سازی #دکتر_سید_حامد_واحدی #روانشناسی_سلامت #سلامتي #روان #روانشناسي #مشاور #مشاور_سلامت #مشاوران #مشاوره_فردی #حق
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#ترنسکشوال #تراجنسی #تراجنسیتی #ترنس #هویت_جنسیتی #اختلالات #جنسیت #جنسی #دوجنسه #حقوق_بشر #حقوق_مدنی #حقوق #طبیعت #سرشت #بهزیستی #زیستی #روانی #اجتماعی_فرهنگی #فرهنگ #فرهنگ_سازی #دکتر_سید_حامد_واحدی #روانشناسی_سلامت #سلامتي #روان #روانشناسي #مشاور #مشاور_سلامت #مشاوران #مشاوره_فردی #حق
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت اول)
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ