🔴 #تنهایی، کُشندە است
تحقیقات نشان داده که تنهایی و #انزوا به اندازه کشیدن ۱۵ نخ #سیگار در روز به سلامتی آسیب میرساند.
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
تحقیقات نشان داده که تنهایی و #انزوا به اندازه کشیدن ۱۵ نخ #سیگار در روز به سلامتی آسیب میرساند.
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
#روان_حکایت_نامه
#مقاله
نگاهی روان شناختی به داستان روباه و آغامحمدخان قاجار با نیم نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
سلام دوستان
می خوام در مورد حکایتی صحبت کنم که شاید قبلا هم شنیده باشید ولی علت این که این مطلب تو کانال روان شناسی چیکار میکنه و من روانشناس درباره اون چه بحثی دارم رو اجازه بدید بعد از #حکایت عرض کنم.
#ژان_گور نویسنده فرانسوی که در کتابش به نام "خواجه تاجدار" به شرح زندگی "آغا محمد خان"، پرداخته میگه که یکی از سرگرمی های این شاه قاجار این بوده که به شکار روباه بره. ولی نه برای کشتن اون؛ بلکه اول با اسب حسابی دنبال این حیوون زبون بسته می افتاده و اون رو اونقدر میدوونه که دیگه بی رمق روی زمین می افتاده و اون وقت بدون اینکه هیچ آسیبی بهش برسونه فقط یه زنگوله به گردن اون روباه می بسته و رهاش می کرده و خودش هم برمی گشته...
تصور کنید یک حیوانی که ذاتا شکارچیه و باید بی سر و صدا برای شکار خودش کمین کنه، با این شرایط جدید دیگه هیچ غذایی گیرش میاد؟ یا امکانش هست که بتونه روباه دیگه ای رو نترسونه و بلکه باهاش جفتگیری کنه؟...
به عبارتی اون روباه بدون اینکه هیچ #آسیب جسمی بهش وارد بشه محکوم به #انزوا و #مرگ میشه...
و اما علت نوشتن این مطلب:
در روان شناسی نظریه ای داریم به نام نظریه #رشد_اخلاقی کُلبِرگ. #رشد اخلاقی #انسان از نظر کلبرگ (احتمالا میخواسته فامیلیشو گلبرگ بزاره ولی ثبت احوال اشتباه زده😅😉) در شش مرحله طبقه بندی میشه (برای اطلاع از این نظریه به #کلبرگ یا کتاب نظریه های رشد، نوشته ویلیام کرین، انتشارات رشد مراجعه کنید) و افراد به میزان #رشد_اجتماعی_روانی و نه فقط #جسمی که می کنند، این مراحل رو پشت سر میگذارند.
می خوام به طور خاص روی مرحله دوم تمرکز کنم که علی القاعده در #دوران_کودکی رخ میده. یعنی مرحله #فردگرایی و مبادله(individualism and exchange). در این مرحله کودک هر رفتاری که باهاش میشه رو لزوماً باید مقابل به مثل کنه و این از نظر اخلاقی براش یک ارزشه: "اگه کسی منو زد پس من هم باید بزنمش".
حال اینکه این #رفتار صرفا در این رده سنی جواب میده و البته که طبیعی هم هست. ولی مشکل اینجاست که بسیاری از افراد علیرغم #رشد_جسمی، از لحاظ #روانی و #اخلاقی در این مرحله #تثبیت میشن. اطرافمون کم افرادی نیستند که رفتاری "آغامحمدخان وار" دارن و چون در #گذشته آسیب های فراوانی دیدن پس باید به سر دیگران هم این مشکلات رو بیارن: "چون همسایه آشغالاشو در خونه من گذاشت من هم ماشینمو جلوی در پارکینگ اون گذاشتم تا کلی معطل بشه"، "چون که میوه فروش سر کوچه همیشه جنس بنجول و گرونشو به من میندازه منم هرموقع از کنار مغازش رد میشم بی هوا یه تنه به میوه هاش میزنم که همه میوههای تازه ش پخش زمین بشه"، "چون که من کلاه سرم رفته من هم کلاه سر همه میزارم"، "چون که همه دارن #اختلاس میکنن و در میرن من هم ...
فارغ از گرایشات سادیستیک و #اختلالات_روانی که بر اساس این داستان میشه برای آغامحمدخان قاجار متصور بود، میبینیم که این رفتار ابتدایی تلافی جویانه و خصومت طلبانه در بسیاری از افراد وجود داره و حالا سوال من اینه که
آیا با انجام رفتارهای #خصمانه، از #خشم و #غم ما کم میشه؟
آیا با #تلافی کردن یک رفتار اشتباه، اصل قضیه درست میشه؟
آیا با انجام رفتاری اشتباه مثل رفتار طرف مقابل، اون شخص به اشتباهش پی میبره؟ ...
یادمه موقعی که بچه بودم، یه آهنگ قدیمی رو پدرم گاهی اوقات با خودش زمزمه می کرد که تو یه قسمتی از شعرش می گفت:
آخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن...
🌹🌹🌹
شاد باشید
#دکتر_سید_حامد_واحدی
t.me/dr_hamedvahedi
drhamedvahedi.blogfa.com
instagram.com/dr_hamed.vahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
#drhamedvahedi
#مقاله
نگاهی روان شناختی به داستان روباه و آغامحمدخان قاجار با نیم نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
سلام دوستان
می خوام در مورد حکایتی صحبت کنم که شاید قبلا هم شنیده باشید ولی علت این که این مطلب تو کانال روان شناسی چیکار میکنه و من روانشناس درباره اون چه بحثی دارم رو اجازه بدید بعد از #حکایت عرض کنم.
#ژان_گور نویسنده فرانسوی که در کتابش به نام "خواجه تاجدار" به شرح زندگی "آغا محمد خان"، پرداخته میگه که یکی از سرگرمی های این شاه قاجار این بوده که به شکار روباه بره. ولی نه برای کشتن اون؛ بلکه اول با اسب حسابی دنبال این حیوون زبون بسته می افتاده و اون رو اونقدر میدوونه که دیگه بی رمق روی زمین می افتاده و اون وقت بدون اینکه هیچ آسیبی بهش برسونه فقط یه زنگوله به گردن اون روباه می بسته و رهاش می کرده و خودش هم برمی گشته...
تصور کنید یک حیوانی که ذاتا شکارچیه و باید بی سر و صدا برای شکار خودش کمین کنه، با این شرایط جدید دیگه هیچ غذایی گیرش میاد؟ یا امکانش هست که بتونه روباه دیگه ای رو نترسونه و بلکه باهاش جفتگیری کنه؟...
به عبارتی اون روباه بدون اینکه هیچ #آسیب جسمی بهش وارد بشه محکوم به #انزوا و #مرگ میشه...
و اما علت نوشتن این مطلب:
در روان شناسی نظریه ای داریم به نام نظریه #رشد_اخلاقی کُلبِرگ. #رشد اخلاقی #انسان از نظر کلبرگ (احتمالا میخواسته فامیلیشو گلبرگ بزاره ولی ثبت احوال اشتباه زده😅😉) در شش مرحله طبقه بندی میشه (برای اطلاع از این نظریه به #کلبرگ یا کتاب نظریه های رشد، نوشته ویلیام کرین، انتشارات رشد مراجعه کنید) و افراد به میزان #رشد_اجتماعی_روانی و نه فقط #جسمی که می کنند، این مراحل رو پشت سر میگذارند.
می خوام به طور خاص روی مرحله دوم تمرکز کنم که علی القاعده در #دوران_کودکی رخ میده. یعنی مرحله #فردگرایی و مبادله(individualism and exchange). در این مرحله کودک هر رفتاری که باهاش میشه رو لزوماً باید مقابل به مثل کنه و این از نظر اخلاقی براش یک ارزشه: "اگه کسی منو زد پس من هم باید بزنمش".
حال اینکه این #رفتار صرفا در این رده سنی جواب میده و البته که طبیعی هم هست. ولی مشکل اینجاست که بسیاری از افراد علیرغم #رشد_جسمی، از لحاظ #روانی و #اخلاقی در این مرحله #تثبیت میشن. اطرافمون کم افرادی نیستند که رفتاری "آغامحمدخان وار" دارن و چون در #گذشته آسیب های فراوانی دیدن پس باید به سر دیگران هم این مشکلات رو بیارن: "چون همسایه آشغالاشو در خونه من گذاشت من هم ماشینمو جلوی در پارکینگ اون گذاشتم تا کلی معطل بشه"، "چون که میوه فروش سر کوچه همیشه جنس بنجول و گرونشو به من میندازه منم هرموقع از کنار مغازش رد میشم بی هوا یه تنه به میوه هاش میزنم که همه میوههای تازه ش پخش زمین بشه"، "چون که من کلاه سرم رفته من هم کلاه سر همه میزارم"، "چون که همه دارن #اختلاس میکنن و در میرن من هم ...
فارغ از گرایشات سادیستیک و #اختلالات_روانی که بر اساس این داستان میشه برای آغامحمدخان قاجار متصور بود، میبینیم که این رفتار ابتدایی تلافی جویانه و خصومت طلبانه در بسیاری از افراد وجود داره و حالا سوال من اینه که
آیا با انجام رفتارهای #خصمانه، از #خشم و #غم ما کم میشه؟
آیا با #تلافی کردن یک رفتار اشتباه، اصل قضیه درست میشه؟
آیا با انجام رفتاری اشتباه مثل رفتار طرف مقابل، اون شخص به اشتباهش پی میبره؟ ...
یادمه موقعی که بچه بودم، یه آهنگ قدیمی رو پدرم گاهی اوقات با خودش زمزمه می کرد که تو یه قسمتی از شعرش می گفت:
آخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن...
🌹🌹🌹
شاد باشید
#دکتر_سید_حامد_واحدی
t.me/dr_hamedvahedi
drhamedvahedi.blogfa.com
instagram.com/dr_hamed.vahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
#drhamedvahedi
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi