#ماجرای_واقعی
یادمه دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و در محضر یکی از اساتید به نام روان شناسی ایران (که به دلیل عدم اطلاع از رضایت ایشان برای ذکر نامشان، از بردن نامشان خودداری می کنم) کلاس درس داشتیم. ابتدای اولین جلسه ترم تحصیلی و بعد از سلام علیک مرسوم، استاد از ما دانشجوها خواستند که هر کدوم آرزوهامون رو بگیم. همکلاسی ها هر کسی هر آرزویی داشت گفت. یکی می گفت کار خوب گیرم بیاد، یکی می گفت دکترا بخونم و......
وقتی تموم شد، استاد به مدت چند دقیقه هیچی نگفتند و فقط توی کلاس قدم زدند. کلاس ساکتِ ساکت شده بود. همه مونده بودیم چرا استاد هیچ عکس العملی نشون نمیدن؟! کسی هر بدی زده بود؟؟؟ کسی گزافه گویی کرده بود؟؟؟........
که یه دفعه استاد با چهره ای که معلوم بود حسابی ناراحته، شروع کردند به حرف زدن و گفتند:
"بچه ها می دونید دلم از چی می سوزه؟ از اون زخمی که دیگه دل آدم رو به درد نمی آره، بلکه باورهای آدم رو به درد می آره و زیر سوال می بره. و اون اینه که جوان های ما دیگه آرزو کردن هم بلد نیستن. اون چیزی که بابتش نه باید به کسی جواب پس بدی و نه هزینه ای داره. جنس و ماهیت آرزو اینه که سقفش از سقف اکنونتون بالاتر باشه. وگرنه اسمش آرزو نیست. خیلی متاسفم که سقف آرزوهای ما به الانمون چسبیده و دیگه فاصله ای نداره. جوان ما حتی دیگه توان آرزو کردن هم نداره".
استاد که داشتن این صحبت رو میکردن، ناخودآگاه یاد نظریه #درماندگی_آموخته_شده افتادم. انگار #دکتر_سلیگمن این نظریه رو واسه ما گفته بود....
پس لطفا
سعی کنیم حداقل، #آرزو هایی داشته باشیم که از جنس آرزو باشند. البته اگه انتظار تغییر داریم.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
یادمه دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و در محضر یکی از اساتید به نام روان شناسی ایران (که به دلیل عدم اطلاع از رضایت ایشان برای ذکر نامشان، از بردن نامشان خودداری می کنم) کلاس درس داشتیم. ابتدای اولین جلسه ترم تحصیلی و بعد از سلام علیک مرسوم، استاد از ما دانشجوها خواستند که هر کدوم آرزوهامون رو بگیم. همکلاسی ها هر کسی هر آرزویی داشت گفت. یکی می گفت کار خوب گیرم بیاد، یکی می گفت دکترا بخونم و......
وقتی تموم شد، استاد به مدت چند دقیقه هیچی نگفتند و فقط توی کلاس قدم زدند. کلاس ساکتِ ساکت شده بود. همه مونده بودیم چرا استاد هیچ عکس العملی نشون نمیدن؟! کسی هر بدی زده بود؟؟؟ کسی گزافه گویی کرده بود؟؟؟........
که یه دفعه استاد با چهره ای که معلوم بود حسابی ناراحته، شروع کردند به حرف زدن و گفتند:
"بچه ها می دونید دلم از چی می سوزه؟ از اون زخمی که دیگه دل آدم رو به درد نمی آره، بلکه باورهای آدم رو به درد می آره و زیر سوال می بره. و اون اینه که جوان های ما دیگه آرزو کردن هم بلد نیستن. اون چیزی که بابتش نه باید به کسی جواب پس بدی و نه هزینه ای داره. جنس و ماهیت آرزو اینه که سقفش از سقف اکنونتون بالاتر باشه. وگرنه اسمش آرزو نیست. خیلی متاسفم که سقف آرزوهای ما به الانمون چسبیده و دیگه فاصله ای نداره. جوان ما حتی دیگه توان آرزو کردن هم نداره".
استاد که داشتن این صحبت رو میکردن، ناخودآگاه یاد نظریه #درماندگی_آموخته_شده افتادم. انگار #دکتر_سلیگمن این نظریه رو واسه ما گفته بود....
پس لطفا
سعی کنیم حداقل، #آرزو هایی داشته باشیم که از جنس آرزو باشند. البته اگه انتظار تغییر داریم.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#درماندگی_آموخته_شده
#دکتر_سلیگمن مفهوم درماندگی آموخته شده را به عنوان حالت ویژه ای که اغلب در نتیجه اعتقاد فرد مبنی بر اینکه رویدادها در کنترل او نیستند در او ایجاد می شود، تعریف کرد.
به سخن دیگر، بعد از یک تعداد تجربه که در آن پاسخ های فرد در نتیجه رفتار او تغییر نمی کند، می آموزد که رفتار و نتیجه رفتار او از یکدیگر مستقل هستند. به عبارتی فرد هرکاری کند، تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
☆چگونگی شکل گیری نظریه درماندگی آموخته شده
یک دانشجوی فوق لیسانس جوان به نام مارتین ای . پی. سیلگمن، در یکی از کارهای تحقیقاتی اش به مورد جالبی برخورد می کنه، ازمایش بر روی چند سگ بوده در مرحله اول به سگها لباسی می پوشانند که شوک همراه با صوتی بوده که سگها از اون نمی تونستند فرار کنند، با شنیدن صدای صوت و احساس شوک برقی سگها دیوانه وار به دور خودشون می چرخیدند و قصد فرار از این موقعیت رو داشتند ولی بعد از مدتی فهمیدند که هیچ کاری نمی تونند بکنند و لذا تسلیم شدند. در مرحله بعدی شوک از طریق کف قفس فلزی که سگها روی اون قرار داشتند بهشون وارد می شد و سگها فقط با پریدن به بخش دیگه قفس شوک رو دریافت نمی کردند ولی برخلاف تصور بعد از اینکه انها متوجه شدند که به هر طرف قفس که بپپرند بازهم شوک وجود دارد و شوک وارده را از طریق کف قفس احساس خواهند کرد، نزدیک به 30 ثانیه قبل از اینکه دست از تلاش بردارند و روی زمین بیفتند و زوزه بکشند دیوانه وار در جعبه می دویدند ولی خیلی زود تسلیم می شدند. انها هر گز گریختن از شوک را یاد نگرفتند حتی زمانی که ازمایشگران با غذا انها را به طرف دیگر جعبه که به کف آن شوک وارد نمی شد و می توانستند در آنجا در امان باشند می کشاندند ولی مجدد که آنها را در قسمت دارای شوک قرارمی دادند تلاشی برای پریدن به سمت دیگر نمی کردند!!! این سگها نافعال و درمانده شده بودند و تلاشی برای تغییر دادن شرایطشان انجام نمی دادند چون دریافته بودند که به هرطرف جعبه که بروند بازهم شوک را دریافت خواهند کرد.
بنابراین اصطلاحی ابداع شد با عنوان درماندگی اموخته شده، به این صورت که در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس می کنه هیچ راه خلاصی ازش نیست، بایگانی در خاطرات وی درست می شه که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتها ی زندگی تعمیم می دهد.
منبع: نظریه های شخصیت، تالیف شولتز، ترجمه دکتر سیدمحمدی، نشر ویرایش
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#دکتر_سلیگمن مفهوم درماندگی آموخته شده را به عنوان حالت ویژه ای که اغلب در نتیجه اعتقاد فرد مبنی بر اینکه رویدادها در کنترل او نیستند در او ایجاد می شود، تعریف کرد.
به سخن دیگر، بعد از یک تعداد تجربه که در آن پاسخ های فرد در نتیجه رفتار او تغییر نمی کند، می آموزد که رفتار و نتیجه رفتار او از یکدیگر مستقل هستند. به عبارتی فرد هرکاری کند، تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
☆چگونگی شکل گیری نظریه درماندگی آموخته شده
یک دانشجوی فوق لیسانس جوان به نام مارتین ای . پی. سیلگمن، در یکی از کارهای تحقیقاتی اش به مورد جالبی برخورد می کنه، ازمایش بر روی چند سگ بوده در مرحله اول به سگها لباسی می پوشانند که شوک همراه با صوتی بوده که سگها از اون نمی تونستند فرار کنند، با شنیدن صدای صوت و احساس شوک برقی سگها دیوانه وار به دور خودشون می چرخیدند و قصد فرار از این موقعیت رو داشتند ولی بعد از مدتی فهمیدند که هیچ کاری نمی تونند بکنند و لذا تسلیم شدند. در مرحله بعدی شوک از طریق کف قفس فلزی که سگها روی اون قرار داشتند بهشون وارد می شد و سگها فقط با پریدن به بخش دیگه قفس شوک رو دریافت نمی کردند ولی برخلاف تصور بعد از اینکه انها متوجه شدند که به هر طرف قفس که بپپرند بازهم شوک وجود دارد و شوک وارده را از طریق کف قفس احساس خواهند کرد، نزدیک به 30 ثانیه قبل از اینکه دست از تلاش بردارند و روی زمین بیفتند و زوزه بکشند دیوانه وار در جعبه می دویدند ولی خیلی زود تسلیم می شدند. انها هر گز گریختن از شوک را یاد نگرفتند حتی زمانی که ازمایشگران با غذا انها را به طرف دیگر جعبه که به کف آن شوک وارد نمی شد و می توانستند در آنجا در امان باشند می کشاندند ولی مجدد که آنها را در قسمت دارای شوک قرارمی دادند تلاشی برای پریدن به سمت دیگر نمی کردند!!! این سگها نافعال و درمانده شده بودند و تلاشی برای تغییر دادن شرایطشان انجام نمی دادند چون دریافته بودند که به هرطرف جعبه که بروند بازهم شوک را دریافت خواهند کرد.
بنابراین اصطلاحی ابداع شد با عنوان درماندگی اموخته شده، به این صورت که در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس می کنه هیچ راه خلاصی ازش نیست، بایگانی در خاطرات وی درست می شه که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتها ی زندگی تعمیم می دهد.
منبع: نظریه های شخصیت، تالیف شولتز، ترجمه دکتر سیدمحمدی، نشر ویرایش
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت اول)
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
چگونه با #استرس دوست شویم؟
در موقع استرس، معمولا عروق خونی تنگ تر می شوند و ضربان #قلب نیز افزایش می یابد. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که اگر دیدگاه فرد نسبت به استرس تغییر کند اندازه عروق تغییری نکرده ولی همچنان #ضربان_قلب بالاست. یعنی دقیقا حالتی که در #شجاعت و #لذت داریم.
استرس نوعی پاسخ است که به واسطه اختلاف بین سطح توانایی های فردی و مطالبات محیط به وجود می آید و از این رو بدن، برای مقابله با مشکل و افزایش آمادگی جسمی و ذهنی، افزایش ضربان قلب و در نتیجه افزایش اکسیژن رسانی به #مغز و سایر اندام ها را انجام می دهد.
فایده دیگر استرس این است که باعث آزاد شدن #اکسی_توسین می شود. حال آنکه اکسی توسین تمایل به ارتباط فیزیکی با اطرافیان را افزایش می دهد.
اکسی توسین یکی از #هورمون های پاسخ به استرس است و باعث می شود در شرایط استرس زا، جویای کمک باشیم تا احساساتمان را با یکی درمیان بگذاریم.
واقعیت این است که استرس اجتناب ناپذیر است اما پاسخ و طرز فکر ما دربرابر استرس اگر مفید باشد به جای #درماندگی حس شجاعت در ما ایجاد می شود.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
در موقع استرس، معمولا عروق خونی تنگ تر می شوند و ضربان #قلب نیز افزایش می یابد. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که اگر دیدگاه فرد نسبت به استرس تغییر کند اندازه عروق تغییری نکرده ولی همچنان #ضربان_قلب بالاست. یعنی دقیقا حالتی که در #شجاعت و #لذت داریم.
استرس نوعی پاسخ است که به واسطه اختلاف بین سطح توانایی های فردی و مطالبات محیط به وجود می آید و از این رو بدن، برای مقابله با مشکل و افزایش آمادگی جسمی و ذهنی، افزایش ضربان قلب و در نتیجه افزایش اکسیژن رسانی به #مغز و سایر اندام ها را انجام می دهد.
فایده دیگر استرس این است که باعث آزاد شدن #اکسی_توسین می شود. حال آنکه اکسی توسین تمایل به ارتباط فیزیکی با اطرافیان را افزایش می دهد.
اکسی توسین یکی از #هورمون های پاسخ به استرس است و باعث می شود در شرایط استرس زا، جویای کمک باشیم تا احساساتمان را با یکی درمیان بگذاریم.
واقعیت این است که استرس اجتناب ناپذیر است اما پاسخ و طرز فکر ما دربرابر استرس اگر مفید باشد به جای #درماندگی حس شجاعت در ما ایجاد می شود.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist