جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
3.83K subscribers
67 photos
20 videos
1 file
651 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ پرشدن خلأ ارتباطی و درک بیش‌تر خانواده‌ها

🗓 چهارشنب ۳ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی همشهری از تغییر سبک زندگی در بحران #کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی، مسعود غفاری و علی انتظاری | منتشرشده در دوشنبه ۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۲۱

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من:

… برخلاف تصور عموم، کارکردهای مثبت ویروس #کرونا از ابعاد منفی آن بیش‌تر بوده است. «ما تا قبل از شیوع ویروس کرونا در جامعه‌ای زندگی می‌کردیم که اعضای #خانواده مانند جریانی پرشتاب در حال دور شدن از یک‌دیگر بودند. سیل بی‌تفاوتی اعضای خانواده به هم در حال از بین بردن مفهوم و کارکرد خانواده بود اما، با شیوع بیماری و جبر حاکم بر آن‌که افراد را ناگزیر به بودن در کنار هم کرد شاهد آن بودیم که برخی اعضای خانواده ها به هم نزدیک شده و گسل‌های ارتباطی خود با هم را تا حدودی جبران کردند». افزایش گفتمان میان اعضای خانواده به تغییر سبک زندگی منجر شده است، و «خانواده‌ها اکنون در مقایسه با دوران قبل از کرونا، درک بهتری نسبت به یک‌دیگر پیدا کرده‌اند. این موضوع را می‌توان از کارکردهای مثبت کرونا در جامعه محسوب کرد» …

تقویت و رنگ‌باختن استدلال‌ها

… تغییر رفتارهای هیجانی به استدلالی در حوزه‌ی #بهداشت عمومی دیگر کارکرد مثبت کرونا در فرهنگ و سبک زندگی مردم بوده است؛ «تا قبل از دوره‌ی کرونا، رفتارهای اجتماعی در کشور مبتنی بر استدلال و احتساب هزینه ـ فایده نبود و رفتارها عمدتاً بر مبنای هیجان‌زدگی شکل می‌گرفت. بعد از شیوع بیماری، بسیاری از مردم موقتاً حساب هزینه ـ فایده کرده و با ترجیح دادن استدلال‌های بهداشتی به جای رفتارهای احساسی و هیجانی کوشیدند از سلامت خود مراقبت کنند. این موضوع به حدی فراگیر شده است که توجه به بهداشت فردی و رعایت اصول تضمین‌کننده‌ی سلامت مبتنی بر یافته‌های علمی اکنون به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده است و افرادی که این اصول را رعایت نمی‌کنند مورد شماتت اجتماعی قرار می‌گیرند»...
… «فرهنگ ما #فرهنگ هیجانی و تقلیدی است. بر این اساس در اردیبهشت ماه مشاهده می‌شود که هر چه آمار مرگ بالاتر می‌رود برخلاف انتظارها تعداد کسانی که در خیابان ماسک می‌زنند کم‌تر می‌شود. هر فردی به دیگری که ماسک ندارد نگاه می‌کند و با تقلید از او ماسک نمی‌زند. این به رفتار هیجانی ما برمی‌گردد. جامعه‌ی ما به‌دلیل فرهنگ کم‌تر تکامل‌یافته و کم‌تر متحول‌شده با عنصر تقلید و هیجان روبه‌رو شده است و باید این رفتار را به شکل منسجمی تغییر داد» …

پذیرش واقعیت جاودانه‌نبودن

… پذیرش واقعیت #مرگ درس دیگری است که کرونا به صاحبان #قدرت و #ثروت و #مردم داده است؛ «پدیده‌ای به نام مرگ واقعیتی است که ما در این زندگی پرشتاب و پرتلاطم خود کم‌تر به آن توجه کرده‌ایم. فراموش‌کردن این‌که مرگ روزی از راه می‌رسد باعث شده است افراد بیش‌تر از حد نیاز خود و خانواده به‌دنبال پول و کسب قدرت و ثروت باشند. این‌که چنین رفتاری از مردم سر می‌زند ناشی از جنبه‌های ساختاری جامعه است چرا که مردم به رویه و روش صاحبان قدرت در جامعه عمل می‌کنند. یادآوری این‌که مرگ به همه‌ی افراد نزدیک است سبب شده بسیاری در خانواده حفظ سلامت خود را در اولویت قرار داده و کم‌تر به فکر کسب درآمد و به‌دست‌آوردن قدرت باشند. این رفتار را می‌توان در ساختارها و لایه‌های مختلف جامعه به‌خوبی مشاهده کرد» …

جلب اعتماد مردم به توان‌مندی‌ها

… «شاید مهم‌ترین کارکرد مثبت کرونا را در ابعاد کلان اجتماعی بتوان در ارزیابی مردم از مقدار توان‌مندی حاکمان کشورها در برخورد با بیماری دانست. اینکه #دولت‌ها و #حکومت‌ها تا چه اندازه هنر برخورد با #بحران را دارند به سبک زندگی مردم جهت می‌دهد. هر چه این توان‌مندی بالا باشد، مردم #اعتماد بیش‌تری به حاکمان پیدا کرده و به این ترتیب دوام و قوام خانواده‌ها بیش‌تر می‌شود اما، اگر مردم اعتماد کافی به حاکمان در برخورد با بحران‌هایی مانند کرونا یا هر بحران دیگری نداشته باشند هر یک از آحاد جامعه راه خود را برای برخورد با بحران در پیش خواهد گرفت». «کرونا به ما پیام می‌دهد که افراد ضعیف و ناتوان را هدف می‌گیرد و آن‌ها را از بین می‌برد. این موضوع در سطح اجتماعی نیز تکرار می‌شود. جوامعی که ساختارهای ضعیف اجتماعی دارند و نمی‌توانند سری میان سرها در بیاورند در …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ذهن‌های آشفته در جامعه‌ای آسیب‌پذیر

🗓 سه‌شنبه ۳۰ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی همشهری با #احمد_بخارایی درباره‌ی آسیب‌های انتشار گسترده‌ی تبلیغ #کودک‌همسری در شبکه‌های اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۴۵

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من:

… در کل ۴ نگاه می‌توان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایده‌آل به زن است که یک موجود برتر و ارزش‌مند که به ملکیت شخصی درنمی‌آید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبه‌ی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش می‌شود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبه‌ی حقوقی دارد و در حوزه‌ی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنت‌هایی که حق را به مردان می‌دهند و به زنان نمی‌دهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع می‌شوند اما چنین نمی‌شود، مبارزه می‌کند. در اصل محتوای رابطه‌ی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف می‌شود. به همین‌خاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی می‌کنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …

… در مرحله‌ی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کم‌تر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودک‌همسری که به آن اشاره کردیم و در بخش‌هایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای می‌گیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …

… ما گاهی در جامعه‌ی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح می‌بینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش می‌رود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت می‌کند. بنابراین اصل قضیه همین‌جا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیده‌اند …

… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیده‌های نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خرده‌فرهنگ‌های مذموم و درجازدن در آن، می‌توان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعه‌ای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاری‌ای که در گذشته وجود داشته کم‌کم اعتبار خود را از دست می‌دهند که اصطلاح جامعه‌شناختی آن «آنومیک» یا بی‌هنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقب‌گرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقب‌نشینی کند. اینگونه است که کم‌کم شاهد شکل‌گیری نگاهی نسبت به زن می‌شویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمی‌شود! …

… این موضوعات زمانی جریان‌ساز می‌شود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزه‌ی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعه‌ای قتل اتفاق می‌افتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم می‌کنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعه‌ای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی می‌شوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمی‌توانید آن را کنترل کنید. بنابراین پی‌گیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی می‌کند …

… مردم اغلب خیلی هیجانی با این‌گونه موارد برخورد می‌کنند و در اصطلاح #جامعه‌شناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز می‌دهند که طی چند روز یک فیلم دست به‌دست می‌شود و از آن تقلید می‌کنند و یک موج ایجاد می‌شود. این بحث رسانه‌ای ماجرا است، اما از نگاه جامعه‌شناختی این یک معلول ساختاری به‌حساب می‌آید که امروز این آدم و پس‌فردا یکی دیگر انجام می‌دهد. شما نمی‌توانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمی‌توانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و هم‌چنان در همان حال و هوای سنت‌های غلط باشیم جامعه مستعد می‌شود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ٣ سیاست برای رویارویی با #کرونا

🗓 آدینه ۲۰ تیر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی درباره‌ی وضعیت بحران کرونا در ایران در روزنامه‌ی «شهروند» | منتشرشده در چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۲۰۱۱

👈 نمایش گزارش:
🖌 بخش‌هایی از یادداشت من:

#کووید١٩ مسئله‌ای است جهانی و بنابراین در مواجهه با این #همه‌گیری سه سیاست را می‌شود در پیش گرفت، نه در ایران بلکه در سطح جهانی. اول سیاستی در سطح خرد، یعنی سیاستی حداقلی. دیگری سیاستی در سطح میانه یعنی سیاستی متوسط است و سیاست سوم حداکثری و در سطح کلان است. حداکثری به این معنا که کشوری مانند کانادا هم #قرنطینه را به‌طور جدی اجرایی کرد و هم کمک‌هزینه‌ها پرداخت شدند. البته تلفات همیشه وجود دارد. هر بیماری تلفات خاص خودش را دارد و گریزی از آن نیست. در سیاست میانی، قرنطینه‌ها کوتاه‌مدت‌تر بودند و دایره یارانه‌ها و پرداخت‌ها هم محدود بود مانند انگلستان و کشورهای اروپایی. سیاست حداقلی به کشور ما مربوط می‌شد. عملاً کمک‌هزینه‌هایی که بتوانند قرنطینه و شرایط اقتصادی را جبران کنند، وجود نداشتند و معنادار نبودند. بحث کمک‌هزینه‌های یک‌ یا دومیلیونی که مطرح شد، کم‌تر مؤثر بود. قرنطینه‌ هم خیلی موقت بود و به ایام نوروز مربوط می‌شد که کمی طولانی‌تر شد. باید گفت مواجهه‌ی منطقی، چارچوب‌دار و منظم با این مسئله صورت نگرفت. داستان مقابله با کرونا جدا از موارد دیگر کشور نیست، کم‌وبیش از یک جنس‌اند. وقتی در کشور وقایع مختلفی رخ می‌دهد، وقایع فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بالاخره نوع مواجهه با این مسئله اشتراکاتی دارند. ما از نظر فرهنگی هم تکامل‌ نیافته‌ایم؛ رفتارهای تقلیدی و هیجان‌زده و کنش‌های بیشتر احساسی باعث شده خودمان هم کمتر فکر کنیم. اینکه چرا فرهنگ تکامل‌ نیافته است، برمی‌گردد به بخشی که متکلف امر فرهنگ است.

سال‌ها است که در یک‌سری عناصر ناکارآمد فرهنگی درجا می‌زنیم، امروز کووید ـ١٩ است، روز دیگر نیازمندان هستند، بعد «ان‌جی‌او»ها هستند. هرجا که #فرهنگ می‌خواهد قدعلم کند، می‌بینیم یک فرهنگ تکامل‌نیافته به صحنه پا می‌گذارد. در این دو، سه‌ماهه همه ما مسافرت‌رفتن‌ها و دورهمی‌‌گرفتن‌ها را دیدیم. سری به بازار بزنید، این نوع حضور چقدر ضروری است؟ این برمی‌گردد به مقوله‌ی فرهنگ. در دنیا کم‌تر کشوری را می‌بینیم که این‌گونه افسارگسیخته عمل شود. در حقیقت شدت توجه‌نکردن در میان مردم ایران بیشتر است. در بحث سازمان بهداشت هم شاهدیم که از همکاری‌نکردن مردم گفته می‌شود، از این‌که موارد گوش‌زد شده و کوتاهی از آن‌ها بوده است. این نوع از برخورد پاک‌کردن صورت مسئله است. همیشه تصور این بوده که باید گفتاردرمانی کنیم. ما این گفتاردرمانی را در مسائل دیگر هم زیاد دیده‌ایم. گفته می‌شود مردم در خانه بمانند و از رفت‌وآمدهای غیرضروری اجتناب کنند. کسی که مجبور به تأمین معیشتش است، این ریسک را به جان می‌خرد و این مسائل باید در سطح کلان بررسی شود. به عنوان مثال در دوران کرونا گروهی از مستأجرها نتوانستند اجاره‌بهایشان را پرداخت کنند و حالا دادگاه‌ها از آنها حمایت نمی‌کنند. در واقع هیچ حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر وجود ندارد، البته در بخش درمان هم به همین شکل عمل می‌شود. فردی که توانایی مالی دارد، درصورت بیماری می‌تواند در بیمارستان‌های خصوصی درمان شود اما فردی که توانایی مالی ندارد، باید به بیمارستان‌های دولتی مراجعه کند، درحالی که از نبودِ ظرفیت این بیمارستان‌ها و پذیرش بیماران در پارکینگ این بیمارستان‌ها اخباری به گوش می‌رسد. بسیاری از کشورها برای مقابله با کرونا از قوانین سخت بهره بردند و جریمه‌های سنگینی وضع کردند درحالی که این رویه در ایران پاسخ‌گو نیست، چون ما شرایط اقتصادی شکننده‌ای داریم، به‌شدت شرایط اقتصادی به مسائل سیاسی گره می‌خورد و این یکی از مشکلات بزرگ در ایران است …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ چالش‌ خانه‌های کوچک

🗓 شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی همشهری با #احمد_بخارایی، مصطفا اقلیما و وحید شال‌چی درباره‌ی پیشنهاد خانه‌های با متراژ کوچک | منتشرشده در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۸۴

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… با توجه به ریشه‌ی انتخاب این طرح‌ها و محل الگوبرداری آن‌ها به‌تر می‌توانیم پی‌آمدها و کارکردهای مثبت و منفی آن را تحلیل کنیم. پیشنهاد ساختن خانه‌های ۲۵متری الگوبرداری از کشورهایی مثل ژاپن است. مثلاً در توکیو خانه‌های کوچک زیاد است؛ خانه‌های کوچک ۳۵ تا ۴۰متری که یک زوج با بچه در آن‌ها زندگی می‌کنند. این خانه‌ها در چنین کشورهایی کاربرد دارند چون آن‌جا فرهنگ زندگی براساس زندگی بیرون از خانه است و فقط در‌گیری شغلی ندارند؛ بل‌که محل استراحت و تفریح آن‌ها هم اغلب بیرون از خانه است و خانه فقط خواب‌گاه است، اما در این نوع فرهنگ‌ها معنادار است. موضوع دیگر علاوه بر #فرهنگ، #درآمد است. در چنین کشورهایی مسکن ۲۰ تا ۳۰درصد هزینه‌های آن‌ها را شامل می‌شود و بیرون از خانه آن‌قدر از همه لحاظ امکانات وجود دارد که افراد می‌توانند به آرامش نسبی برسند و وقتی وارد خانه می‌شوند کارکرد حداقلی برایشان دارد. یعنی خارج از خانه می‌توانند از امکانات خوبی مانند ماشین خوب، پوشاک مناسب یا رستوران‌ها و مکان‌های تفریحی استفاده کنند و این تبدیل به فرهنگ و عادت شده است؛ الگوی رفتاری طبقه‌ی متوسط هم زندگی‌کردن به این سبک است که داشتن خانه‌ی کوچک را بد نمی‌دانند. ما در ایران چنین فرهنگ و افکاری نداریم و نمی‌توانیم در چنین خانه‌هایی آرامش داشته باشیم …

… این نوع زندگی و داشتن خانه‌های خیلی کوچک در ایران موفق نمی‌شود؛ چون بخش عمده‌ی زندگی ما داخل #خانه می‌گذرد و معمولاً بیرون از خانه نمی‌توانیم آن‌گونه که می‌خواهیم از #آزادی و #آرامش برخوردار باشیم. افراد بیش‌تر در مجامع خصوصی و در خانه‌ی خود احساس #امنیت می‌کنند؛ چون از لحاظ فرهنگی به حداقل زندگی عادت نکرده‌ایم و بیش‌تر اهل تظاهر و فخرفروشی به یک‌دیگر و تجمل هستیم. از متراژ خانه، دکور و مبلمان خانه گرفته تا نوع گوشی و ماشین‌مان برای نمایش به دیگران برایمان مهم است. چون متأسفانه فرهنگ ما تکامل‌یافته نیست. در ایران فشار مالی روی بسیاری از جوان‌ها زیاد است، اغلب کار یا درآمد خوبی ندارند بنابراین به ناچار و به جبر و اجبار مجبور به استفاده از خانه‌های کوچک می‌شوند. در واقع زندگی در چنین خانه‌هایی در ایران انتخابی فرهنگی نیست؛ بل‌که از سر اجبار است. متأسفانه در ایران وقتی کسی مجبور می‌شود در خانه‌های کوچک زندگی کند به او برچسب‌های نامناسب و منفی می‌زنند که ناشی از تکامل‌نیافتگی فرهنگی است …

… بدون زیرساخت فرهنگی، الگوبرداری غلطی از کشورهای پیشرفته می‌شود این کار جنبه‌ی تسکین مقطعی برای مشکلی اساسی است که فقط به‌طور موقت آرام و مهار می‌شود.
به این ترتیب و با چنین راهکارهایی به #حاشیه‌نشینی دامن‌زده می‌شود، فقر فرهنگی و #شکاف_طبقاتی تثبیت می‌شود و طبقه‌ی فرودست هم به‌طور موقت آرام و راضی نگه داشته می‌شوند. در چنین مواقعی طبقه‌ی فرادست از چنین جریان‌هایی سوءاستفاده می‌کنند و خیلی زود طرح ساخت خانه‌های کوچک هم تبدیل به دلال‌بازی می‌شود؛ ضمن این‌که خیلی از افراد کم‌درآمد هم هم‌چنان قدرت خرید همین خانه‌ها را هم نخواهند داشت. اگر هم بعضی افراد کم‌درآمد بتوانند چنین خانه‌هایی تهیه کنند زندگی‌شان همراه با آرامش و رضایت نیست؛ چون زیرساخت فرهنگی زندگی در خانه‌های خیلی کوچک در جوامعی مانند ایران وجود ندارد. اما کارکرد مثبت آن مانند انتخاب بین مرگ و تب است؛ ضمن این‌که اگر همین تب هم درست درمان نشود شاید منجر به مرگ شود …

… دادن وام‌هایی که ۷۰ تا ۹۰درصد ارزش ملک را شامل می‌شوند در واقع ارائه‌ی تسهیلات است نه وام‌هایی با بهره‌های بالا که نمی‌تواند مشکلی را حل کند. در بسیاری از کشورها وام مسکن با بهره‌ی ۳درصدی به افراد واجد شرایط تعلق می‌گیرد و افراد می‌توانند خانه بخرند. با پیشنهادهایی که تمام جوانب آن‌ها بررسی نشده‌اند نمی‌توانیم به موفق شدن آن‌ها اعتمادی داشته باشیم، چون خیلی زود تبدیل به الگوی مصرفی می‌شوند که تبعیض و اختلاف طبقاتی به‌همراه خواهد داشت. هنگامی هم که اختلاف طبقاتی در جامعه تصویب و عادی شود جامعه بیش از پیش در سراشیبی فروپاشی قرار می‌گیرد. برای رسیدن به راه حل درست و کارساز باید با کارشناسان و متخصصان در این‌باره بحث و مشورت شود، با استفاده از تجارب و آگاهی‌های آنان می‌توان به راهکارهای عملی دست یافت که در درازمدت و به‌تدریج مشکل به‌طور ریشه‌ای حل شود؛ نه فقط در ظاهر و کوتاه‌مدت …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران

🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی انگیزه‌ها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۱۸

👈 نمایش گزارش:

🖌 پانسیون‌ها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آن‌ها برچسبی زده شده است. مانند آن‌هایی که #طلاق گرفته‌اند یا که برچسب «#بیوه» خورده‌اند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسب‌هایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خرده‌فرهنگ ادامه‌ی حیات برایش غیرممکن می‌شود. در این موارد همان دافعه‌ی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که جاذبه‌ی تهران و شهرهای بزرگ باعث می‌شود از محل اولیه‌ی زندگی‌شان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیل‌کرده‌ها در این گروه قرار می‌گیرند. آن‌ها به امید دست‌یابی به #شغل مناسب مهاجرت می‌کنند.

گروه سوم هم کسانی‌اند که نه آن‌چنان گرفتار دافعه‌ی شهرستان و نه مجذوب جاذبه‌ی تهران هستند، آن‌ها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازه‌ای در زندگی‌شان بی‌افتد. به عبارتی خودشان را به باد می‌سپارند و تصوری از آینده‌ی خودشان ندارند.

این سه گروه از زنان دست به مهاجرت می‌زنند، اما همه‌ی آن‌ها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران می‌آیند به دلیل وضعیت آشفته و شکننده‌ای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها می‌شوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را هم‌سو با تخصصی که دارد پیدا نمی‌کند، به‌ویژه که آن‌ها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژه‌ای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کم‌تری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیش‌تری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبه‌رو می‌شوند.

در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد می‌شود و زن‌های #مهاجر به اهداف خود نمی‌رسند، افراد را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. عده‌ای از آن‌ها که با بی‌کاری یا #حقوق کم روبه‌رو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آن‌ها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبه‌روشدن با مشکلات به‌واسطه‌ی آشنایی که با زن‌های دیگر پیدا می‌کنند به راه‌های ناصواب کشیده می‌شوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تن‌فروشی.

گروه سوم که از جمله گروه‌های خوش‌شانس هستند ممکن است این‌جا #ازدواج کنند یا می‌توانند ارتباط به‌تری را با جنس مخالف برقرار کنند. این‌که سرنوشت این شکل از ازدواج‌ها و رابطه‌ها چه‌قدر می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد باز هم جای بحث دارد.

گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آن‌ها راه بازگشت به شهرستان‌شان را ندارند، چرا که احتمالاً پل‌های پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده می‌بینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آن‌ها خوش‌بینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجاره‌ی ماهانه در #پانسیون می‌کنند و با یک زندگی فلاکت‌بار و با تقریباً حداقل‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصص‌هایی که ممکن است به شغل مورد علاقه‌ی‌شان دست پیدا کنند که این گروه انگشت‌شمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بی‌سامان و آشفته هستند مهاجرت می‌کنند به‌ویژه آن‌هایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار می‌گیرند و حذف می‌شوند. این زنان گاهی به حاشیه‌ی شهرها کشیده می‌شوند و مشکلات‌شان به واسطه‌ی آشنایی با خرده‌فرهنگ‌های جدید بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطه‌ی همنشینی‌ها و ارتباطاتی که پیدا کرده‌اند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعه‌یافته گذاشت، بنابراین بیش‌تر از قبل مورد #آزار_روحی قرار می‌گیرند. این تأسف‌بار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگ‌زدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند، آن‌ها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب می‌کنند که گاهی شرایط بدتر برای‌شان اتفاق می‌افتد.

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ کلید حل مسئله‌ی #اقلیت‌ها در دست #نظام_سیاسی است!

🗓 شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی ماه‌نامه‌ی حقوقی اجتماعی خط صلح با #احمد_بخارایی درباره‌ی #اقلیت | منتشرشده در پنج‌شنبه ۱ آبان ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… به چهار اعتبار اقلیت چهار معنای متفاوت پیدا می‌کند. تاریخی که از گذشته به زمان اکنون نگاه می‌شود مانند مهاجرت‌ها؛ افراد جابه‌جا شدند و افراد جدید در یک جایی قرار گرفتند و به آن اعتبار یعنی به اعتبار گذشته و منشأ به آنان اقلیت گفته می‌شود. یکی به جهت صورت و ظاهر؛ یعنی ما یک نگاه صوری داریم به فرض مثال در یک شهر می‌بینید که یک اقلیت مذهبی زندگی می‌کند مانند مجیدیه‌ی تهران که می‌گفتند ارمنی‌ها در آن جا زندگی می‌کنند. یکی هم نگاه شکلی، فرمی و صوری است. حالت سوم که صفحه‌ی زمانی آن اکنون است و مانند حالت دوم زمان حال است نگاه عمیق‌تر است یعنی نگاه محتوایی به آن اقلیت می‌شود اینجا است که مقداری بحث حساس می‌شود! یعنی به جهت ماهیتی این اقلیت در مقابل یک اکثریت قرار می‌گیرد این‌جا است که وضعیت معمولاً حساسیت‌زا می‌شود و ممکن است #قدرت_اجتماعی در دست #اکثریت باشد و بر علیه اقلیت به کار گرفته شده باشد. این زاویه‌ی دید سوم است که اهمیت پیدا می‌کند در این جا اقلیت معنای خاصی پیدا می‌کند که باید بیش‌تر به آن دقت کنیم. نگاه چهارم یا زاویه‌ی دید چهارم برای تعریف اقلیت معطوف به زمان آینده است. پس شما سه زمان گذشته، حال و آینده را که خود حال، دو شکل است؛ شکل و فرم و یا محتوا. شما سه زمان را لحاظ می‌کنید در تعریف اقلیت …

… در #تاریخ_معاصر ایران دو پدیده اتفاق افتاد؛ #مشروطه و برون‌رفت از آن دنیای ما قبل مدرن قاجاری و بعد از برون‌رفت از آن رضاخان را داریم که بحث تشکیل #دولت_ملت در آن زمان مطرح است و یکی هم که بحث #انقلاب ۵۷. در این دو جریان تعریف اقلیت هم تغییر کرد. وقتی تعریف اقلیت تغییر می‌کند نوع نگاه به اقلیت نیز تغییر می‌کند و سیاست‌گذاری‌ها هم تغییر می‌کند. در زمان رضاخان بحث دولت‌ـ‌ملت‌سازی بود وقتی حاکمیت می‌خواهد ملت واحد، زبان واحد پدید آید و به دنبال آن مفاهیم کلیدی مانند دولت مرکزی جان می‌گیرد. با پی‌گیری سیاست ملت واحد و زبان واحد، طبیعتاً قدرت اقلیت‌ها کاهش پیدا می‌کند. یعنی مطلوب این است که اقلیت‌ها خیلی عرض اندام نکنند، از این زاویه ممکن است من جامعه‌شناس هم مدافع این سیاست باشم، مدافع پایین کشیده شدن فیتیله‌ی اقلیت‌ها. در آن چارچوب اگر بخواهیم به داستان اقلیت نگاه بکنیم و این که اقلیت‌ها خیلی پر و بال پیدا نکنند این پرسش قابل طرح است که پس #هویت اقلیت‌ها، #زبان اقلیت‌ها، #فرهنگ اقلیت‌ها #هنجار اقلیت‌ها، #اقتدار اقلیت‌ها و گروه‌بندی اقلیت‌ها برای این‌که فریاد بزنند، برای این که احساس هویت کنند و هر چیزی که می‌شود آن بودن و هستی اجتماعی‌شان را تعریف کند، در آن ساختار رضاخانی پس از دوره‌ی مشروطه در ایران، در آن دوره‌ی برون‌رفت از امتداد فکری و فرهنگی و سیاسی و علمی دوره‌ی قاجار که برایش پروسه‌ی دولت‌ـ‌ملت‌سازی که مؤلفه‌ی اصلی #مدرنیته است، چه می‌شود؟ جلوتر در سال ۵۷، ملاک بحث برجسته‌سازی #دین و به ویژه #مذهب بود، می‌گویند اسلامی ولی در اصل #تشیع است. برجسته‌سازی مذهبی است نه دینی، گفتم که اقلیت #اهل_تسنن ممکن است خیلی جاها احساس بودن نکنند، می‌گویند #جمهوری_اسلامی اما #حاکمیت_شیعی است. اولاً که #حاکمیت است و #جمهوریت نیست و در ثانی اسلامی نیست و تشیع است. در گذشته محور چه بود؟ دولت‌ـ‌ملت‌سازی و این‌جا محور چیست؟ برجسته‌سازی مذهبی. در این برجسته‌سازی مذهبی اقلیت چه تعریفی پیدا می‌کند؟ این دوگانه‌ی اقلیت و اکثریت را دارم تعریف می‌کنم …

… از انواع و اقسام اقلیت‌ها #قومی، #نژادی، #مذهبی، #طبقاتی، #جنسیتی و #معلولانی که شاید توان مهاجران را هم نداشته باشند از کشور رفته و #مهاجرت کرده‌اند. مانند #ورزشکاران_معلول. این واقعیتی است سیاسی و وقتی که در سطح کلان با این مشکل مواجه باشیم دیگر نمی‌توانیم بگوییم که در سطح یک تحلیل میانه انجمن‌ها بتوانند کاری انجام دهند. مگر انجمن‌ها در سطح کلان می‌توانند با خیریه کاری انجام دهند وقتی که #سیاست‌های_امنیتی از فعالیت‌هایشان جلوگیری می‌کنند. در این صورت تحقیقات در مورد اقلیت امکان شکل‌گیری ندارند چون سیاست‌های امنیتی به آن اجازه نمی‌دهند. در مورد انجمن‌های دانشگاهی هم مگر دانشگاه‌ها جدا از سیاست‌های امنیتی در سطح کلان‌اند که بتوانند به صورت مستقل فعالیت کنند. پس فعالیت این‌ها در سطح خرد و میانه است و سطح میانه هم معلول سطح کلان است پس ما داریم درجا می‌زنیم، به همین دلیل به یک شهروند رشتی می‌خندیم، به لهجه‌ی یک ترک، کُرد، عرب و سیاه هم بر اساس همین منطق می‌خندیم …

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ساختارها علت‌العلل آزارهای جنسی هستند

🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از سخن‌رانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایه‌های تودرتوی آن از عرصه‌ی خصوصی تا عرصه‌ی عمومی» با حضور عفت‌السادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عرب‌زاده (روان‌شناس) و عالیه شکربیگی (جامعه‌شناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۶۶

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌های من در این نشست:

… «مفهوم آزار جنسی به‌عنوان یک مفهوم مستقل از سال‌های ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیده‌ی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویه‌ی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابان‌ها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویه‌ی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزه‌ی #روان‌شناسی به آن توجه می‌شود مانند این‌که معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان می‌کنند. زاویه‌ی سوم پی‌آمدهای آن است. زاویه‌ی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشه‌های آزار جنسی است.» …

… «این‌که گفته می‌شود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علت‌های مشابه از یک علت بزرگ‌تر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزه‌ی #جامعه‌شناسی خارج می‌شود. در جامعه‌شناسی در سه سطح این مسئله بررسی می‌شود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمان‌ها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها به‌عنوان علت‌العلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم این‌که نظام خانواده می‌تواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمان‌ها قدرت معنا پیدا می‌کند. چیزی که آن‌جا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیش‌تر تعلق دارد. بنابراین در سازمان‌ها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه می‌آورد و می‌تواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان می‌تواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …

… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آن‌چه در ایران سال ۹۹ مهم است مقوله‌ی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا می‌تواند #قانون باشد یا #عرف. این‌جا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفاف‌نبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمی‌شود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبه‌رو است. در مواردی هم که در قانون اشاره‌هایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیش‌تر رنگ‌وبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا این‌که آنقدر پیچ‌وخم دارد که دست آخر اثبات نمی‌شود.» …

… «در بحث ارزش‌ها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیش‌تر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبه‌ی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقوله‌ها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبه‌رو هستیم که مردسالاری را فریاد می‌زند. به همین دلیل است که از میان موارد بی‌شمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاه‌ها #حق‌خواهی می‌کنند که فقط یک درصد آن‌ها ممکن است موفق باشند.» …

🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی

🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #افشاگری #زنان از #خشونت، #آزار و #تجاوز، فرصتی برای آگاهی‌بخشی به مردان

🗓 پنج‌شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹

📰 گزارش خبرآنلاین درباره‌ی خشونت‌ورزی نسبت به زنان و افشاگری‌های انجام‌شده در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی و آریاناز گل‌رخ | منتشرشده در پنج‌شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… «#فرهنگ ما ریشه‌های هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه می‌کند. این همه مسئله در طی قرن‌ها اتفاق افتاده است، طبیعی است که افراد منفجر شوند. آدم‌ها هم می‌خواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.» حالا دیگر "زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم #مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند." …

… «در ایران ما با یک تضاد روبرو شده‌ایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشن‌فکران و اعضای #جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب می‌شود و اتفاقاً وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب می‌کند.» …

… «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل می‌شوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای #تجاوز خود را بیان می‌کند، این شجاعت به وجود می‌آید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ می‌دهد، در فرد ایرانی احساس هم‌دلی و هم‌دردی به وجود می‌آورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایت‌های #تجاوز و #آزار در ایران تأثیرگذار باشد.» …

… به طور کلی این ماجرا سه‌ ریشه دارد؛ بی‌معنابودن مرزبندی‌های فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همه‌ی مسائل در نظام ارتباطی نوین و احساس #هویت_مشترک #زنان در دنیا …

… در هر کشور با توجه به ریشه‌های #خشونت راهکارها هم متفاوت است. راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم می‌شود؛ در سطح خرد که مسائلی مثل #آموزش برمی‌گردد، در ایران فقط ۲۰درصد ماجرا را حل می‌کند، ۲۰درصد دیگر هم سهم سطح میانه است جایی که به نحوه‌ی برخورد #قانون با آزاردهنگان، #نظام_حقوقی، آموزش رسانه‌ها، نقش #آموزش‌وپرورش و دیگر موارد مرتبط است …

… «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلاً ممکن است در جامعه‌ای دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک #ساختار_ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، #پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخش‌هایی پذیرفته شده است دیگر به #مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده می‌کند، #قدرت در مسائل #سیاسی، #اقتصادی و دیگر» …

… «در چنین #ساختار_فرهنگی، حالا در بخش میانه #صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تأثیری دارد؟ برای همین می‌گویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.» …

… بهترین حالت ممکن این است که این افشاگری‌ها به جنبشی برای آگاهی‌بخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. …

… شرایط اخیر مانند سکه‌ای است که یک روی آن #واقعیت‌گرایی و روی دیگر آن #هیجانات است، روی واقعیت‌گرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه می‌کند …

… «در فضای مجازی ما آمیزه‌ای از هیجان و واقعیت‌گرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامه‌ها یا رسانه‌های صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکه‌های مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل می‌شود. این خیلی بد است، چراکه این شبکه‌ها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم می‌تازند، فردی تأیید می‌شود و به عرش و دیگری محکوم می‌شود به فرش می‌رود.» …

… درباره‌ی روند #افشاگری باید گفت که «نطفه‌ی این ماجراها باید در فضای مجازی منعقد می‌شد و به یک #جنبش تبدیل می‌شد که تعریف، چهارچوب، موضوع و … دارد، اما بخاطر «#انسداد_اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمی‌دهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام می‌شود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمی‌کند که بگوید، «#من‌هم» این متأسفانه سرنوشت ماجرا است.» …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تقابل ارزشی و مرگ مشارکت دانش‌جویان

🗓 شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹

📻 گفت‌وگوی نیمه‌تمام(!) رادیو فرهنگ #صداوسیما با #احمد_بخارایی و غلام‌رضا غفاری درباره‌ی بی‌میلی و کاهش مشارکت #دانشجویان در #دانشگاه به مناسبت روز #دانشجو | پخش‌شده در برنامه‌ی نقد امروز ، شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹

🎧 پخش گفت‌وگو: بخارایی | کل برنامه (و متأسفانه اجازه داده نشد گفت‌و‌شنود به پایان رسانده‌شود!)

🖋 بخش‌هایی از گفته‌ی من درباره‌ی احساس تقابل ارزشی دانشجویان با فضای دانشگاه‌ها و #جامعه در آستانه‌ی #۱۶آذر و #روز_دانشجو:

… وقتی سخن از #دانش‌گاه و #مشارکت_دانشجویی می‌رود علاوه بر جنبه‌ی علمی، جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی مشارکت برجسته می‌شود پس در این‌جا با مفاهیمی مانند #توسعه‌ی_فرهنگی هم مواجهیم. توسعه‌ی فرهنگی شاخص‌هایی دارد که مهم‌ترین آن ها دو مورد: #آزادی_بیان و #تعامل_فرهنگی است. در جامعه‌ی ما این دو عنصر با یک علامت سؤال جدی مواجه است…

… طبیعی است که نگاه من #جامعه‌‌شناس #منتقد باید با نگاه رسمی، متفاوت باشد …

… در جامعه‌ی ما به تعامل فرهنگی، برچسب #تهاجم_فرهنگی زده می‌شود و راه بر تعامل بسته‌ است پس توسعه‌ی فرهنگی هم بی‌معنا است …

… اگر آزادی بیان تهدید و تحدید شود نمی‌توان سخن از توسعه‌ی فرهنگی در دانش‌گاه و مشارکت دانش‌جویان زد …

… دانش‌جویان ما الآن زندانی هستند. ...

… در تحقیقات به نتایج وحشتناکی رسیده شده. از دانش‌جویان کاردانی تا دکترا تحقیق شده و حدود ۹۵ درصد از روحیه‌ی مشارکت‌جویی قابل قبولی برخوردار نبوده‌اند. ۸۰ درصدشان فایده‌ای در مشارکت دانش‌جویی نمی‌بینند. ۸۰ درصدشان در حد زیاد و متوسط احساس وجود #تقابل_ارزشی در دانش‌گاه می‌کنند. ۹۳ درصدشان احساس بیگانگی اجتماعی دارند. من تعجب می‌کنم از آقای دکتر غلام‌رضا غفاری (جامعه‌شناس و معاون اجتماعی ـ فرهنگی وزارت علوم که در گفت‌و‌شنود رادیویی حاضر بودند) که گویا با شنیدن این آمار با پدیده‌ی نوینی مواجه شده‌اند! تازه می‌خواهم بگویم به دلیل وجود فضای #اطلاعاتی - #امنیتی در دانش‌گاه‌ها باید ضریب ویژه‌ای به این آمار زد و بسا فراتر از این ارقام باشد! این‌که حدود ۸۰ درصد دانش‌جویان احساس تقابل ارزشی با فضای حاکم بر دانش‌گاه کنند آفت‌رسان به #مشارکت‌طلبی دانش‌جویی است …

… چه‌گونه می‌توان در این شرایط به تعامل عناصر فرهنگ‌ها و نگرش‌های متنوع امید بست؟ …

… اگر توسعه‌ی فرهنگی را به دو بخش ایستا و پویا تقسیم کنیم، بخش ایستایش به معنای توزیع فرصت‌ها و امکانات فرهنگی برای همه‌ی دانش‌جویان در دانش‌گاه‌ها است. آیا واقعاً چنین است؟ بخش پویای توسعه‌ی فرهنگی هم به معنای ایجاد تغییر و تحول در عناصر #فرهنگ به منظور انطباق با نیازهای زمانه است …

… آیا روند حاکم بر دانش‌گاه‌ها جز به قصد تقویت عناصر سنتی و مقابله با عناصر تحول‌جو است؟ …

… از دانش‌جویانی که احساس تقابل ارزشی با فضای دانش‌گاه می‌کنند چگونه می‌توان انتظار مشارکت داشت و اگر مشارکت نباشد از دانش‌گاه جز پوسته چه می‌ماند؟ …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |