❇️ #فروپاشی_اجتماعی در فقدان «#آیندهنگری»
🗓 سهشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی ناامیدی به آینده و فروپاشی اجتماعی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۹، شمارهی ۱۴۷۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… بسته به اینکه در چه موضعی قرار داریم از چهار زاویه میشود به این پرسش که: «#آینده باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» پاسخ داد. من به آنها علتهای چهارگانه میگویم …
… در یک نگاه سطحی و عوامانه، ما «آینده» داریم چون «فردا» زندهایم و بسا افراد عادی خدا را هم شکر کنند که زندهاند …
… در جامعهی ما و در میان بسیاری از #جوانان، بحران معنا و #بحران_امید به آینده و حتی نومیدی نسبت به وجود یک گام به جلو مشاهده میشود …
… اگر بخواهم مقولهی «آینده» را به تفکیک #فرد، #جامعه و #حکومت بیان کنم و بگویم چه وجهی پیدا میکند، از «جنبهی ایجابی» آن یعنی این که بگویم فرد، جامعه و حکومت باید اینگونه باشند و این ویژگیها را داشته باشد، فاصله میگیرم. چون برای برخی مفاهیم چنین کاری ممکن نیست. اما من «جنبهی سلبی» آن را بیان میکنم. یعنی میگویم یک فرد، یک جامعه یا یک حکومت چه چیزهایی نباید داشته باشند تا بتوانیم به آنها بگوییم #آیندهنگر هستند …
… به لحاظ جامعه و حکومت، من از اندیشههای
«ملوین سیمن» الگو میگیرم. ببینید، جامعهای آیندهنگر هست که احساس بیگانگی از جامعه در بین اعضای آن وجود نداشته باشد. وجود این احساس بیگانگی یعنی اینکه آدمها احساس کنند یک مجمعالجزایر هستند، در واقع #فردیت بر جمعیت مقدم است، یعنی در یک جامعه منافع فردی بر منافع جمعی مقدم میشود، به اعتباری با جامعهی «#اتمیزه» شده سروکار داریم. یعنی انگار آدمها در یک جامعه نسبت به دیگران فقط یک نوع قرابت مکانی دارند، اما از قرابت اندیشهای خبری نیست. در این شرایط آدمها احساس بیگانگی از جامعه میکنند و هرچقدر این احساس در بین افراد کمتر باشد یا نباشد، آن جامعه آیندهنگرتر میشود …
… آدمهایی که دچار احساس ازخودبیگانگی یا دچار احساس پوچی یا ناکارآمدی یا دچار احساس بیگانگی از جامعه میشوند به دو شکل واکنش نشان میدهند که یکی به صورت #انزوا و دیگری در نقطهی مقابل آن به صورت #طغیان است. در مورد انزوا، فرد وقتی منزوی میشود در یک مورد به شکل #خودکشی پدیدار می شود که طبق آمارها حدود ۷۵% خودکشیها ریشه در #ناامیدی نسبت به آینده دارد …
… جدا از انزوا، فرد نومید نسبت به آینده میتواند درگیر طغیان هم شـود و الگوهای موجود را زیر پا بگذارد. این طغیان ممکن است نسبت به #قانون باشد که فوری میگویند فرد #مجرم است، اما نمیگویند که جامعه این آدم را به این نقطه رسانده که امید نداشته باشد و انگار چارهای جز این ندارد که طغیان کند.
مگر مدتی قبل نگفتند که بیش از ۵۰% سارقین برای بار اول سرقت کردهاند؛ این فاجعه است …
… به تعبیر «آلبر کامو» آدمها یا باید با یک پرسش در ذهنشان درگیر باشند، مانند یک فیلسوف که سالها با پرسش، ذهن خودش را درگیر میکند، یا اینکه آدمها باید یک افق نوری را ببینند تا به سمت آن حرکت کنند، بنابراین راه رهایی از پرسش «چرا من زنده هستم؟» یا به حرکت ذهنی مانند فیلسوف نیاز دارد، یا به یک حرکت عینی و ملموس که متأسفانه در جامعهی ما این دو با تشکیک و تردید مواجه است …
… آلبر کامو یک جملهای دارد که میگوید: «پوچی سیاست یعنی اصرار دولتها بر معنابخشی به رنج توجیهناپذیری که بر شهروندان خود تحمیل میکنند.» بنابراین شما نگاه کنید در چنین شرایطی #نظام_سیاسی بسیار تعیینکننده است. وقتی پوچی از بالا معنا مییابد و سپس به جامعه و فرد تسری پیدا میکند شما در خروجی به طور مصداقی شاهد خودکشی یا #اعتیاد خواهید بود …
… معتقدم در جامعهی ما فروپاشی سیاسی اتفاق نیفتاده است، اما فروپاشی اجتماعی اتفاق افتاده است …
… «#فروپاشی_اقتصادی» برای صاحبان #سرمایه، نقطهی پایان است که نظام #سرمایه_داری از آن خوف دارد. «#فروپاشی_سیاسی» برای صاحبان #قدرت، دردآور است. «#فروپاشی_فرهنگی» برای صاحبان #ایدئولوژی غیر قابل تحمل است، اما «#فروپاشی_اجتماعی» برای اندیشههایی که درد انسان را دارند و از قوت استدلال و شدت کنش برخوردارند غیر قابل پذیرش و غیر قابل تحمل است …
… انسان ایرانی که دیروز و امروز و فردا از ظرافت در انسانورزی برخوردار بوده و هست، فروپاشی اجتماعی برای او پایان دردآور خط است. در این میان، صاحبان قدرت در جامعهی ما به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته همچنان #فروپاشی سیاسی را پایان خط قلمداد میکنند و بنابراین، همچنان خود را ایستاده فرض میکنند. اما دستهی دوم که غایت نظام سیاسی سالم را استحکام اجتماعی میدانستند با مشاهدهی فروپاشی اجتماعی در خود و نظام اندیشهای و مدیریتی و ساختارهای خود، تشکیک میکنند …
🗓 سهشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی ناامیدی به آینده و فروپاشی اجتماعی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۹، شمارهی ۱۴۷۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… بسته به اینکه در چه موضعی قرار داریم از چهار زاویه میشود به این پرسش که: «#آینده باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» پاسخ داد. من به آنها علتهای چهارگانه میگویم …
… در یک نگاه سطحی و عوامانه، ما «آینده» داریم چون «فردا» زندهایم و بسا افراد عادی خدا را هم شکر کنند که زندهاند …
… در جامعهی ما و در میان بسیاری از #جوانان، بحران معنا و #بحران_امید به آینده و حتی نومیدی نسبت به وجود یک گام به جلو مشاهده میشود …
… اگر بخواهم مقولهی «آینده» را به تفکیک #فرد، #جامعه و #حکومت بیان کنم و بگویم چه وجهی پیدا میکند، از «جنبهی ایجابی» آن یعنی این که بگویم فرد، جامعه و حکومت باید اینگونه باشند و این ویژگیها را داشته باشد، فاصله میگیرم. چون برای برخی مفاهیم چنین کاری ممکن نیست. اما من «جنبهی سلبی» آن را بیان میکنم. یعنی میگویم یک فرد، یک جامعه یا یک حکومت چه چیزهایی نباید داشته باشند تا بتوانیم به آنها بگوییم #آیندهنگر هستند …
… به لحاظ جامعه و حکومت، من از اندیشههای
«ملوین سیمن» الگو میگیرم. ببینید، جامعهای آیندهنگر هست که احساس بیگانگی از جامعه در بین اعضای آن وجود نداشته باشد. وجود این احساس بیگانگی یعنی اینکه آدمها احساس کنند یک مجمعالجزایر هستند، در واقع #فردیت بر جمعیت مقدم است، یعنی در یک جامعه منافع فردی بر منافع جمعی مقدم میشود، به اعتباری با جامعهی «#اتمیزه» شده سروکار داریم. یعنی انگار آدمها در یک جامعه نسبت به دیگران فقط یک نوع قرابت مکانی دارند، اما از قرابت اندیشهای خبری نیست. در این شرایط آدمها احساس بیگانگی از جامعه میکنند و هرچقدر این احساس در بین افراد کمتر باشد یا نباشد، آن جامعه آیندهنگرتر میشود …
… آدمهایی که دچار احساس ازخودبیگانگی یا دچار احساس پوچی یا ناکارآمدی یا دچار احساس بیگانگی از جامعه میشوند به دو شکل واکنش نشان میدهند که یکی به صورت #انزوا و دیگری در نقطهی مقابل آن به صورت #طغیان است. در مورد انزوا، فرد وقتی منزوی میشود در یک مورد به شکل #خودکشی پدیدار می شود که طبق آمارها حدود ۷۵% خودکشیها ریشه در #ناامیدی نسبت به آینده دارد …
… جدا از انزوا، فرد نومید نسبت به آینده میتواند درگیر طغیان هم شـود و الگوهای موجود را زیر پا بگذارد. این طغیان ممکن است نسبت به #قانون باشد که فوری میگویند فرد #مجرم است، اما نمیگویند که جامعه این آدم را به این نقطه رسانده که امید نداشته باشد و انگار چارهای جز این ندارد که طغیان کند.
مگر مدتی قبل نگفتند که بیش از ۵۰% سارقین برای بار اول سرقت کردهاند؛ این فاجعه است …
… به تعبیر «آلبر کامو» آدمها یا باید با یک پرسش در ذهنشان درگیر باشند، مانند یک فیلسوف که سالها با پرسش، ذهن خودش را درگیر میکند، یا اینکه آدمها باید یک افق نوری را ببینند تا به سمت آن حرکت کنند، بنابراین راه رهایی از پرسش «چرا من زنده هستم؟» یا به حرکت ذهنی مانند فیلسوف نیاز دارد، یا به یک حرکت عینی و ملموس که متأسفانه در جامعهی ما این دو با تشکیک و تردید مواجه است …
… آلبر کامو یک جملهای دارد که میگوید: «پوچی سیاست یعنی اصرار دولتها بر معنابخشی به رنج توجیهناپذیری که بر شهروندان خود تحمیل میکنند.» بنابراین شما نگاه کنید در چنین شرایطی #نظام_سیاسی بسیار تعیینکننده است. وقتی پوچی از بالا معنا مییابد و سپس به جامعه و فرد تسری پیدا میکند شما در خروجی به طور مصداقی شاهد خودکشی یا #اعتیاد خواهید بود …
… معتقدم در جامعهی ما فروپاشی سیاسی اتفاق نیفتاده است، اما فروپاشی اجتماعی اتفاق افتاده است …
… «#فروپاشی_اقتصادی» برای صاحبان #سرمایه، نقطهی پایان است که نظام #سرمایه_داری از آن خوف دارد. «#فروپاشی_سیاسی» برای صاحبان #قدرت، دردآور است. «#فروپاشی_فرهنگی» برای صاحبان #ایدئولوژی غیر قابل تحمل است، اما «#فروپاشی_اجتماعی» برای اندیشههایی که درد انسان را دارند و از قوت استدلال و شدت کنش برخوردارند غیر قابل پذیرش و غیر قابل تحمل است …
… انسان ایرانی که دیروز و امروز و فردا از ظرافت در انسانورزی برخوردار بوده و هست، فروپاشی اجتماعی برای او پایان دردآور خط است. در این میان، صاحبان قدرت در جامعهی ما به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته همچنان #فروپاشی سیاسی را پایان خط قلمداد میکنند و بنابراین، همچنان خود را ایستاده فرض میکنند. اما دستهی دوم که غایت نظام سیاسی سالم را استحکام اجتماعی میدانستند با مشاهدهی فروپاشی اجتماعی در خود و نظام اندیشهای و مدیریتی و ساختارهای خود، تشکیک میکنند …
❇️ خطر ظهور #پوپولیسم!
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #فروپاشی_سیاسی نداریم؛ #فروپاشی_اجتماعی است که یکی از شاخصهایش، ناکارآمدی #بوروکراسی و #نظام_اداری است!
🗓 دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… از زمان امیرکبیر تا سال ۱۳۵۷ و تا امروز چیزی که دیده میشود این است که نظام دیوانسالارانه با مشکل مواجه شده است. در زمان امیرکبیر نظام بوروکراتیک شکل نگرفته بود ولی استارتش زده شد و در اواخر دورهی قاجار و آغاز #مشروطه کمکم شاهد شکلگیری چنین نظام بوروکراتیک و دیوانسالارانهای هستیم. از همان زمان تقابل و تضاد بین بعد مادی و غیر مادی #فرهنگ هست که بعد غیر مادی فرهنگ باورها و ارزشها است و محوریت اعتقادی، دینی و ارزشی دارد. در طول این ۱۷۰ سال همواره تقابل، تضاد و درگیری بوده بین نیروهای مدافع نگرش سنتی در رأسش #روحانیون با نیروهایی که تحصیلکرده، خارجرفته، روشنفکر و مدرن بودند و میخواستند دنیاییتر فکر کند. انقلاب ۱۳۵۷ مصداق و جلوهی بارز این تضاد است و تا امروز هم جریان دارد و هنوز حل نشده است و اکنون هم دعواهایی بین این #حاکمیت و دولت با آن نگرش و آن چارچوب فکری شامل نیروهایی که تحولخواه و #اصلاحطلب به معنای واقعی هستند وجود دارد و وقتی این تضاد و دعوا وجود دارد در عرصههای مختلف از نظام بوروکراتیک گرفته تا نهادهای اقتصادی و اجتماعی خودش را بروز و ظهور میدهد؛ لذا این تضاد یک تضاد آسیبرسان است که سنتزی به دنبال ندارد. اگر از من که فوکویامایی و تقریباً افلاطونی فکر میکنم بپرسید چه باید کرد؟ به #حکومت_آریستوکراسی و حکومت نخبگان و این که ابتدا دولتسازی شود فراتر از بحث دموکراسی تأکید میکنم.
#دموکراسی به معنای «هرچه مردم گفتند» اگر مبتنی بر تعقل و اندیشهی کافی نباشد دموکراسی نیست چون اگر هزار رأی ناقص با هم جمع شوند باز هم ناقص میشود و هزار آب آلوده کنار هم قرار بگیرند آب پاک نمیشود. نگاه #فوکویاما و افلاطونمحور میگوید دولتسازی به پاسخگویی دموکراتیک، تقدم دارد و این خیلی مهم است. معنایش این نیست که دولتسازی و نظام بوروکراتیک، فارغ و جدای از مردم و بیتوجه به آنها است. در ایران راه برونرفت این است که با یک تدبیر اندیشمندانه چنین اتفاقی بیفتد و #آریستوکراسی به معنای نوینش شکل گیرد؛ این «نوین» بودن به معنای تلفیق #مریتوکراسی یا #شایستهسالاری و آریستوکراسی یا نخبهگرایی است …
… بنبست یعنی "#فساد_ساختاری"ای که از "#رهبر" تا "رفتگر شهرداری" این را حس میکنند و میگویند. حال این چه هیولایی اســت که خود آن را ساختهاند و بر خود هم مسلط کردهاند؟! وقتی این ساختاری شد باید در ساختارها تجدید نظر کرد. این ساختارها یکشبه، دوشبه، یکساله و دهساله پدید نیامدهاند که با بگیر و ببند و تصویب قانون اصلاح شوند. چنین چیزی امکانپذیر نیست. راه در #نظام_سیاسی جستوجو میشود …
… بوروکراسی با دو عنصر تعقل و #قانون یک شکل نهایی ابزار ایدهآل برای اعمال قدرت و ایجاد نظم و زیباترین ابزار و وسیله است و خروجی همهی تاریخ گذشته و فراز و فرودها است و عقل بشر در نهایت سیر صعودی داشته است؛ بنابراین لازم نیست #فضیلت را به بوروکراسی برگردانیم بلکه نظام بوروکراتیک، فضیلت ذاتی دارد چون مبتنی بر شایستهسالاری است و لازم نیست کسی به شایستهسالاری، فضیلت ببخشد مثل تعقل و #اندیشه. سؤال شما مثل این است که بگویید ما چگونه میتوانیم فضیلت را به تعقل و #عقلانیت برگردانیم؟!
فضیلت از دل عقلانیت میجوشد. یک عقلانیت ابزاری، خودش را اصلاح میکند و به سمت عقلانیت ذاتی نزدیکتر میشود. پس خودش از قبل، پتانسیل یک نوع «خوداصلاحی» دارد و لازم نیست یک چیز "فراعقلی" و ماورایی بیاید و به عقلانیت جهت دهد …
… نظام بوروکراتیک یک شمشیر دو لبه است و این نظام، یک وسیله و ابزار است و زمانی کارکرد منفی خواهد داشت که «هدف» شود. این که هدف نشود و به عنوان ابزار برای اجرای قانون، ایفای نقش کند سه شرط دارد که یکی این است که «قابلیت انعطاف» داشته باشد و خشک نباشد. دوم به «حس فردیت» و شخصیت شهروندان و اعضای سازمانش توجه داشته باشد و احترام بگذارد و احترام، صوری نباشد؛ یعنی ارتباطات بین اعضای خود را زیاد کند و تلاش کند مقررات سازمانی را در شخصیت اعضا درونی و internalize کند و سوم تلاش کند نقش «آفرینشگری» اعضا را در روند تصمیمگیری، افزایش دهد. این یک حرکت پویا میشود و نظام بوروکراتیک اینگونه خود را اصلاح و بهروز میکند و در ریل خود قرار میگیرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… از زمان امیرکبیر تا سال ۱۳۵۷ و تا امروز چیزی که دیده میشود این است که نظام دیوانسالارانه با مشکل مواجه شده است. در زمان امیرکبیر نظام بوروکراتیک شکل نگرفته بود ولی استارتش زده شد و در اواخر دورهی قاجار و آغاز #مشروطه کمکم شاهد شکلگیری چنین نظام بوروکراتیک و دیوانسالارانهای هستیم. از همان زمان تقابل و تضاد بین بعد مادی و غیر مادی #فرهنگ هست که بعد غیر مادی فرهنگ باورها و ارزشها است و محوریت اعتقادی، دینی و ارزشی دارد. در طول این ۱۷۰ سال همواره تقابل، تضاد و درگیری بوده بین نیروهای مدافع نگرش سنتی در رأسش #روحانیون با نیروهایی که تحصیلکرده، خارجرفته، روشنفکر و مدرن بودند و میخواستند دنیاییتر فکر کند. انقلاب ۱۳۵۷ مصداق و جلوهی بارز این تضاد است و تا امروز هم جریان دارد و هنوز حل نشده است و اکنون هم دعواهایی بین این #حاکمیت و دولت با آن نگرش و آن چارچوب فکری شامل نیروهایی که تحولخواه و #اصلاحطلب به معنای واقعی هستند وجود دارد و وقتی این تضاد و دعوا وجود دارد در عرصههای مختلف از نظام بوروکراتیک گرفته تا نهادهای اقتصادی و اجتماعی خودش را بروز و ظهور میدهد؛ لذا این تضاد یک تضاد آسیبرسان است که سنتزی به دنبال ندارد. اگر از من که فوکویامایی و تقریباً افلاطونی فکر میکنم بپرسید چه باید کرد؟ به #حکومت_آریستوکراسی و حکومت نخبگان و این که ابتدا دولتسازی شود فراتر از بحث دموکراسی تأکید میکنم.
#دموکراسی به معنای «هرچه مردم گفتند» اگر مبتنی بر تعقل و اندیشهی کافی نباشد دموکراسی نیست چون اگر هزار رأی ناقص با هم جمع شوند باز هم ناقص میشود و هزار آب آلوده کنار هم قرار بگیرند آب پاک نمیشود. نگاه #فوکویاما و افلاطونمحور میگوید دولتسازی به پاسخگویی دموکراتیک، تقدم دارد و این خیلی مهم است. معنایش این نیست که دولتسازی و نظام بوروکراتیک، فارغ و جدای از مردم و بیتوجه به آنها است. در ایران راه برونرفت این است که با یک تدبیر اندیشمندانه چنین اتفاقی بیفتد و #آریستوکراسی به معنای نوینش شکل گیرد؛ این «نوین» بودن به معنای تلفیق #مریتوکراسی یا #شایستهسالاری و آریستوکراسی یا نخبهگرایی است …
… بنبست یعنی "#فساد_ساختاری"ای که از "#رهبر" تا "رفتگر شهرداری" این را حس میکنند و میگویند. حال این چه هیولایی اســت که خود آن را ساختهاند و بر خود هم مسلط کردهاند؟! وقتی این ساختاری شد باید در ساختارها تجدید نظر کرد. این ساختارها یکشبه، دوشبه، یکساله و دهساله پدید نیامدهاند که با بگیر و ببند و تصویب قانون اصلاح شوند. چنین چیزی امکانپذیر نیست. راه در #نظام_سیاسی جستوجو میشود …
… بوروکراسی با دو عنصر تعقل و #قانون یک شکل نهایی ابزار ایدهآل برای اعمال قدرت و ایجاد نظم و زیباترین ابزار و وسیله است و خروجی همهی تاریخ گذشته و فراز و فرودها است و عقل بشر در نهایت سیر صعودی داشته است؛ بنابراین لازم نیست #فضیلت را به بوروکراسی برگردانیم بلکه نظام بوروکراتیک، فضیلت ذاتی دارد چون مبتنی بر شایستهسالاری است و لازم نیست کسی به شایستهسالاری، فضیلت ببخشد مثل تعقل و #اندیشه. سؤال شما مثل این است که بگویید ما چگونه میتوانیم فضیلت را به تعقل و #عقلانیت برگردانیم؟!
فضیلت از دل عقلانیت میجوشد. یک عقلانیت ابزاری، خودش را اصلاح میکند و به سمت عقلانیت ذاتی نزدیکتر میشود. پس خودش از قبل، پتانسیل یک نوع «خوداصلاحی» دارد و لازم نیست یک چیز "فراعقلی" و ماورایی بیاید و به عقلانیت جهت دهد …
… نظام بوروکراتیک یک شمشیر دو لبه است و این نظام، یک وسیله و ابزار است و زمانی کارکرد منفی خواهد داشت که «هدف» شود. این که هدف نشود و به عنوان ابزار برای اجرای قانون، ایفای نقش کند سه شرط دارد که یکی این است که «قابلیت انعطاف» داشته باشد و خشک نباشد. دوم به «حس فردیت» و شخصیت شهروندان و اعضای سازمانش توجه داشته باشد و احترام بگذارد و احترام، صوری نباشد؛ یعنی ارتباطات بین اعضای خود را زیاد کند و تلاش کند مقررات سازمانی را در شخصیت اعضا درونی و internalize کند و سوم تلاش کند نقش «آفرینشگری» اعضا را در روند تصمیمگیری، افزایش دهد. این یک حرکت پویا میشود و نظام بوروکراتیک اینگونه خود را اصلاح و بهروز میکند و در ریل خود قرار میگیرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Google Docs
ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر ـ شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
گفتوگو با احمد بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵
❇️ نشست دو ساعته دربارهی #فروپاشی_اجتماعی و #جنبشهای_اجتماعی آتی در #ایران
🗓 یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰
| میهمان:
#احمد_بخارایی
| میزبان:
کارگروه اجتماعی «مجمع دانشآموختهگان #دانشگاه_صنعتی_شریف»
| تاریخ برگزاری: پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰
| مکان: Skype
در این گفتوشنود، به این محورها پرداختم:
۱ـ «#جنبشهای_اجتماعی» دارای خشونتهای پنهان و آشکار از شکل حداقلی تا حداکثری در قالب انواع دگرگونیهای: انقلابی، تحولجویانه، اصلاحات و رستگاریبخش به دو صورت «سلبی» و «ایجابی» هستند.
۲ـ «#نافرمانی_مدنی» دارای عناصر چهارگانه از جمله: انتقام نگرفتن، عصبانی نشدن و تسلیم داوطلبانهی #کنشگران به #مأموران_حکومتی است که با توجه به روحیات و اخلاقیات ما ایرانیان و نیز با توجه به وجود فضای به شدت امنیتی و بیرحم در ایران امکان وقوع ندارد.
۳ـ از میان سه رویکرد به «#جنبشهای_اجتماعی»، رویکرد «#جامعه_مدنی» و آنچه امثال #آلن_تورن، #هابرماس و #مانوئل_کاستلز به دنبالش بودهاند در شرایط کنونی ایران امکان تحقق ندارد زیرا بنا به نگاه کاستلز، «#جامعه_شبکهای» با «قدرت هویتبخش» باید تعامل داشتهباشد حال آنکه در ایران این گونه نیست.
۴ـ رویکرد «نهادی» به «جنبشهای اجتماعی» بنا به نظر #سیدنی_تارو عمدتاً در میان اقلیتهای منسجم مانند مهاجران کُرد در لندن یا الجزایریها در فرانسه شکل گرفتهاست و بر این اساس بسا در آیندهای نه چندان دور متأسفانه شاهد جنبشهای خشونتبار قومی در ایران باشیم.
۵ـ رویکرد «#رفتارگرایی» به جنبشهای اجتماعی بنا به نگاه #هربرت_بلومر در «#برساخت اعیان ذهنی» است پس وظیفهی ما در شرایط انسداد سیاسی در ایران، همین مطالبهگریهای فردی و گاه پر هزینه است.
۶ـ بنا به وجود رابطهی #اعتقادی بین تعداد قابل توجهی از مردم با #نظام_حکمرانی، #فروپاشی_سیاسی در ایران زمانبر خواهدبود اما اکنون فروپاشی اجتماعی در وضعیت بحرانی است.
۷ـ یکی از نشانههای «فروپاشی اجتماعی» دود شدن و به هوا رفتن #طبقه_متوسط است که گویا کارخانهای فاقد سوخت است. محو طبقهی متوسط، ایران را دو قطبی و رویارو کرده و اینک حدود ۸۰ درصد مردم در طبقهی #فقیر تعریف میشوند. تورم حدود ۴۰ درصدی در ایران و نیز هزینههای خوراکی و آشامیدنی طبقهی مرفه #جامعه که حدود ده برابر #طبقه_فقیر و هزینههای تفریح و حمل و نقل و ارتباطات ثروتمندان که بیش از پنجاه برابر طبقهی فقیر است نشان از فروپاشی اجتماعی دارد.
۸ـ ایران، یک «#جامعه_سیاسی» است که با استفادهی ابزاری از «#عقلانیت»، استراتژیاش حفظ #قدرت به هر قیمتی است. در ایران، «جامعهی مدنی» کمرنگ است و تقویت پیوندهای متقابل بین مردم و نظام در اولویت قرار ندارد. بر همین اساس ارکان جامعهی مدنی مانند #تشکلها و #انجمنهای_غیر_دولتی کمتوانند.
۹ـ نقطهی «#امید_اجتماعی» در ایران آتی، فروریختن سمبلهای قدرتمند اعتقادی و رهبری است. پس از آن دوره، نزاعهای خشونتبار بین دیندارانی که اینک ثروتمند هم شدهاند با نیروهای مدافع جامعهی مدنی شدت خواهد گرفت.
| پخش رسانه:
ـ شنیداری 👉
ـ خواندنی 👉 (متن خلاصهی این نشست در پیوست این پست برگرفته از کانال مجمع دانش آموختگان دانشگاه صنعتی شریف 👉)
به زودی متن کامل این گفتوشنود، منتشر خواهد شد.
| راهنمایی و پشتیبانی فنی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰
| میهمان:
#احمد_بخارایی
| میزبان:
کارگروه اجتماعی «مجمع دانشآموختهگان #دانشگاه_صنعتی_شریف»
| تاریخ برگزاری: پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰
| مکان: Skype
در این گفتوشنود، به این محورها پرداختم:
۱ـ «#جنبشهای_اجتماعی» دارای خشونتهای پنهان و آشکار از شکل حداقلی تا حداکثری در قالب انواع دگرگونیهای: انقلابی، تحولجویانه، اصلاحات و رستگاریبخش به دو صورت «سلبی» و «ایجابی» هستند.
۲ـ «#نافرمانی_مدنی» دارای عناصر چهارگانه از جمله: انتقام نگرفتن، عصبانی نشدن و تسلیم داوطلبانهی #کنشگران به #مأموران_حکومتی است که با توجه به روحیات و اخلاقیات ما ایرانیان و نیز با توجه به وجود فضای به شدت امنیتی و بیرحم در ایران امکان وقوع ندارد.
۳ـ از میان سه رویکرد به «#جنبشهای_اجتماعی»، رویکرد «#جامعه_مدنی» و آنچه امثال #آلن_تورن، #هابرماس و #مانوئل_کاستلز به دنبالش بودهاند در شرایط کنونی ایران امکان تحقق ندارد زیرا بنا به نگاه کاستلز، «#جامعه_شبکهای» با «قدرت هویتبخش» باید تعامل داشتهباشد حال آنکه در ایران این گونه نیست.
۴ـ رویکرد «نهادی» به «جنبشهای اجتماعی» بنا به نظر #سیدنی_تارو عمدتاً در میان اقلیتهای منسجم مانند مهاجران کُرد در لندن یا الجزایریها در فرانسه شکل گرفتهاست و بر این اساس بسا در آیندهای نه چندان دور متأسفانه شاهد جنبشهای خشونتبار قومی در ایران باشیم.
۵ـ رویکرد «#رفتارگرایی» به جنبشهای اجتماعی بنا به نگاه #هربرت_بلومر در «#برساخت اعیان ذهنی» است پس وظیفهی ما در شرایط انسداد سیاسی در ایران، همین مطالبهگریهای فردی و گاه پر هزینه است.
۶ـ بنا به وجود رابطهی #اعتقادی بین تعداد قابل توجهی از مردم با #نظام_حکمرانی، #فروپاشی_سیاسی در ایران زمانبر خواهدبود اما اکنون فروپاشی اجتماعی در وضعیت بحرانی است.
۷ـ یکی از نشانههای «فروپاشی اجتماعی» دود شدن و به هوا رفتن #طبقه_متوسط است که گویا کارخانهای فاقد سوخت است. محو طبقهی متوسط، ایران را دو قطبی و رویارو کرده و اینک حدود ۸۰ درصد مردم در طبقهی #فقیر تعریف میشوند. تورم حدود ۴۰ درصدی در ایران و نیز هزینههای خوراکی و آشامیدنی طبقهی مرفه #جامعه که حدود ده برابر #طبقه_فقیر و هزینههای تفریح و حمل و نقل و ارتباطات ثروتمندان که بیش از پنجاه برابر طبقهی فقیر است نشان از فروپاشی اجتماعی دارد.
۸ـ ایران، یک «#جامعه_سیاسی» است که با استفادهی ابزاری از «#عقلانیت»، استراتژیاش حفظ #قدرت به هر قیمتی است. در ایران، «جامعهی مدنی» کمرنگ است و تقویت پیوندهای متقابل بین مردم و نظام در اولویت قرار ندارد. بر همین اساس ارکان جامعهی مدنی مانند #تشکلها و #انجمنهای_غیر_دولتی کمتوانند.
۹ـ نقطهی «#امید_اجتماعی» در ایران آتی، فروریختن سمبلهای قدرتمند اعتقادی و رهبری است. پس از آن دوره، نزاعهای خشونتبار بین دیندارانی که اینک ثروتمند هم شدهاند با نیروهای مدافع جامعهی مدنی شدت خواهد گرفت.
| پخش رسانه:
ـ شنیداری 👉
ـ خواندنی 👉 (متن خلاصهی این نشست در پیوست این پست برگرفته از کانال مجمع دانش آموختگان دانشگاه صنعتی شریف 👉)
به زودی متن کامل این گفتوشنود، منتشر خواهد شد.
| راهنمایی و پشتیبانی فنی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
🌺 رسانهی خبری نشست شریف 📣
نشست سوم
✌️کارگروه جنبش اجتماعی
📚 ( کار، بحث و نظر)
✍گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان
🌺 با حضور دکتر احمد بخارایی 🌺
در سومین نشست گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان شریف در خصوص موضوع جنبش های اجتماعی در مورخه ۲۶ فروردین ماه، جلسه ای با حضور دکتر احمد بخارائی،…
✌️کارگروه جنبش اجتماعی
📚 ( کار، بحث و نظر)
✍گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان
🌺 با حضور دکتر احمد بخارایی 🌺
در سومین نشست گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان شریف در خصوص موضوع جنبش های اجتماعی در مورخه ۲۶ فروردین ماه، جلسه ای با حضور دکتر احمد بخارائی،…
| گفتوشنود چالشی از مناظر متضاد در موضوع:
فروپاشی اجتماعی در ایران، توهم یا واقعیت؟!
| یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۰
| برگزار کننده:
«اتاق نقدانه» در Clubhouse: 👇
https://www.clubhouse.com/event/PbRg2oKy
| میهمانان:
صاحبنظران و مدرسان دانشگاه از جمله (#احمد_بخارایی، بیژن عبدالکریمی، علیرضا شجاعیزند، مهدی مطهرنیا، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، حسن محدثی، اکبر جباری، مراد ویسی، مهدی مهدوی آزاد، سروش دباغ و …)
| تاریخ برگزاری:
آدینه ۵ شهریور ۱۴۰۰
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://drive.google.com/file/d/1uZ-xU3-pUmViRd_IHiKl94F37DCUGC2s/view
| فایل شنیداری احمد بخارایی: 👇
https://drive.google.com/file/d/1P24Gz2Fs71MRNz2hSvUJj9lSFGqEVlVI/view
(با سپاس از کانال @Vortrags برای ضبط)
| احمد بخارایی: فرصتی پیش آمد که به دعوت «کلاب هاوس نقدانه» به طرح نظرم در خصوص «#فروپاشی_اجتماعی» بپردازم. مسرور بودم که از حوزههای مختلف علوم شامل #جامعهشناسی و #فلسفه و #علوم_سیاسی برخی از صاحبنظران داخلی و خارجی حضور داشتند و در فضای آزاد به نقد من میپرداختند. حدود ۹ ساعت گفتوشنود ما به طول انجامید. در این نشست مجازی به این موضوعها اشاره داشتم:
ـ نسبی و طیفی بودن «فروپاشی اجتماعی» در همهی جوامع
ـ وجود فروپاشی اجتماعی بیش از پنجاهدرصدی در جامعهی ایران
ـ تفاوت میان فروپاشیهای اجتماعی و سیاسی
ـ حرکت عناصر «فاقد کارکرد» در ایران به سمت «کارکرد مرضی» بنا به تعبیر رابرت مرتون
ـ تحلیل فروپاشی اجتماعی از چهار زاویه معطوف به علتهای چهارگانه در منطق با تأکید بر چهار عنصر: تاریخ، شکل، محتوا و پیآمد
ـ تناقض میان مذهبگرایی معطوف به #قدرت با #مدرنیته به عنوان علت تاریخی فروپاشی اجتماعی
ـ تناقض بین دو احساس امنیت: یکی منبعث از تفسیر دینی در جامعهی ایران کنونی و دیگری منتج از لزوم حمایتهای سازمانی به عنوان لازمهی زندگی در فضای قرن بیستویکمی بنا به تعبیر آنتونی گیدنز
ـ هنجار شدن نابهنجاریهای اجتماعی به عنوان «اشکال» فروپاشی اجتماعی
ـ احساس درماندگی در #جامعه در سطح خُرد، وجود #اپوزیسیون فعال در داخل و خارج در سطح میانه و ساختارهای معیوب و دچار کژکارکرد در سطح کلان به عنوان ابعاد محتوایی علت فروپاشی اجتماعی در ایران
ـ خنگ و کندذهن بودن #حاکمیت در ایران
ـ احتمالات قریبالوقوع در بستر فروپاشی اجتماعی که بسا منتج به #فروپاشی_سیاسی شود.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
فروپاشی اجتماعی در ایران، توهم یا واقعیت؟!
| یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۰
| برگزار کننده:
«اتاق نقدانه» در Clubhouse: 👇
https://www.clubhouse.com/event/PbRg2oKy
| میهمانان:
صاحبنظران و مدرسان دانشگاه از جمله (#احمد_بخارایی، بیژن عبدالکریمی، علیرضا شجاعیزند، مهدی مطهرنیا، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، حسن محدثی، اکبر جباری، مراد ویسی، مهدی مهدوی آزاد، سروش دباغ و …)
| تاریخ برگزاری:
آدینه ۵ شهریور ۱۴۰۰
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://drive.google.com/file/d/1uZ-xU3-pUmViRd_IHiKl94F37DCUGC2s/view
| فایل شنیداری احمد بخارایی: 👇
https://drive.google.com/file/d/1P24Gz2Fs71MRNz2hSvUJj9lSFGqEVlVI/view
(با سپاس از کانال @Vortrags برای ضبط)
| احمد بخارایی: فرصتی پیش آمد که به دعوت «کلاب هاوس نقدانه» به طرح نظرم در خصوص «#فروپاشی_اجتماعی» بپردازم. مسرور بودم که از حوزههای مختلف علوم شامل #جامعهشناسی و #فلسفه و #علوم_سیاسی برخی از صاحبنظران داخلی و خارجی حضور داشتند و در فضای آزاد به نقد من میپرداختند. حدود ۹ ساعت گفتوشنود ما به طول انجامید. در این نشست مجازی به این موضوعها اشاره داشتم:
ـ نسبی و طیفی بودن «فروپاشی اجتماعی» در همهی جوامع
ـ وجود فروپاشی اجتماعی بیش از پنجاهدرصدی در جامعهی ایران
ـ تفاوت میان فروپاشیهای اجتماعی و سیاسی
ـ حرکت عناصر «فاقد کارکرد» در ایران به سمت «کارکرد مرضی» بنا به تعبیر رابرت مرتون
ـ تحلیل فروپاشی اجتماعی از چهار زاویه معطوف به علتهای چهارگانه در منطق با تأکید بر چهار عنصر: تاریخ، شکل، محتوا و پیآمد
ـ تناقض میان مذهبگرایی معطوف به #قدرت با #مدرنیته به عنوان علت تاریخی فروپاشی اجتماعی
ـ تناقض بین دو احساس امنیت: یکی منبعث از تفسیر دینی در جامعهی ایران کنونی و دیگری منتج از لزوم حمایتهای سازمانی به عنوان لازمهی زندگی در فضای قرن بیستویکمی بنا به تعبیر آنتونی گیدنز
ـ هنجار شدن نابهنجاریهای اجتماعی به عنوان «اشکال» فروپاشی اجتماعی
ـ احساس درماندگی در #جامعه در سطح خُرد، وجود #اپوزیسیون فعال در داخل و خارج در سطح میانه و ساختارهای معیوب و دچار کژکارکرد در سطح کلان به عنوان ابعاد محتوایی علت فروپاشی اجتماعی در ایران
ـ خنگ و کندذهن بودن #حاکمیت در ایران
ـ احتمالات قریبالوقوع در بستر فروپاشی اجتماعی که بسا منتج به #فروپاشی_سیاسی شود.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Clubhouse
فروپاشی اجتماعی در ایران؛ توهم یا واقعیت؟! - نقدانه
Friday, August 27 at 7:30am +03 with Nima Avidnia, Bijan Abdolkarimi, Mostafa Nouri, Soroush Dabbagh, بخارایی.احمد Bokharaei, Reza Parvizi, Hassan Mohaddesi Gilvaee, Golshan Fathi, Alireza Shojaeezand, Mehdi Motahharnia, Alireza Namvar Haghighi, Farrokh Negahdar…
| صعود آمار انحرافات و آسیبهای اجتماعی در ایران: تشدید روند فروپاشی اجتماعی!
| دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱
| گفتوگوی پایگاه خبری «تجارتنیوز» با احمد بخارایی دربارهی افزایش جرایم در دههی ۱۳۹۰ | منتشر شده در ۲۷ اسفند ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://tejaratnews.com/افزایش-جرایم-و-آسیب-های-اجتماعی-اسفند-1401
| #احمد_بخارایی:
ـ در ابتدا باید بدانیم هر پدیده اجتماعی اعم از مثبت و منفی را در چه سطحی میخواهیم بررسی کنیم. در سطح خرد، واحد تحلیل فرد، در سطح میانی، سازمانها و نهادها و در سطح کلان نیز ساختارها هستند. این سه واحد تحلیل در رابطه رفت و برگشتیاند.
ـ برای مثال اگر بخواهیم سرقت را بررسی کنیم، اگر از ویژگیهای فردی آغاز کنیم در تحلیل به سطح میانی و کلان میرسیم. #سرقت به دو خردهنظام اقتصادی و اجتماعی مربوط میشود. فردی که نیاز مالی دارد و این نیاز ناشی از #بیکاری و نداشتن درآمد کافی است. از این طریق به سازمانها و نهادها برای #اشتغالزایی میرسیم. زمانی که #ساختار_اقتصادی بیمار باشد، به جای ت#ولید، سیستم #دلالی و واسطهگری اوج میگیرد.
ـ بیماری اقتصاد از سطح کلان به سطح میانه و خرد میرسد و در سارق و رفتار او خود را نشان میدهد. برای سارق، زندان و مجازات تعیین میکنیم، در صورتیکه سارق مجبور است برای گذران زندگی سرقت کند.
ـ سرقت یک عکسالعمل است. استارت اولیه را سازمانها و ساختارها میزنند و سارق در سطح خرد، عمدتا واکنش نشان میدهد. وقتی کار او یک واکنش و عکسالعمل باشد اگر ۱۰ بار هم به زندان برود، همچنان به رفتار خود ادامه میدهد، چون ناشی از «جبر بیرونی» است و راهی ندارد. فشار اقتصادی او را مجبور به سرقت میکند. به همین دلیل مجازات نمیتواند بهتنهایی موثر باشد.
ـ در موضوع #آسیبهای_اجتماعی مانند #نزاع و #کودکآزاری، عناصر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را میتوان همزمان مشاهده کرد. این عناصر هم ریشه در #خردهنظام_سیاسی دارند، زیرا مدیریت و تصمیمهای کلان در این نظام صورت میگیرد. به عبارتی خردهنظام سیاسی نقش محوری را ایفا میکند.
ـ سالها قبل جامعهشناسان زنگ خطر #فروپاشی_اجتماعی را به صدا درآوردند. اکنون دیگر صحبت از بحران نیست، بلکه کشور گرفتار #ابربحران شده است.
ـ زمانی که در چهار خردهنظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شاهد بحران باشیم، دیگر با ابربحران مواجه هستیم. این ابربحران در حوزه اجتماعی اینگونه در فروپاشی اجتماعی متجلی میشود. مصادیق این مساله هم همین افزایش دو برابری آسیبها و ناهنجاریها مانند سرقت، کودکآزاری و نزاع در یک دهه اخیر است.
ـ فروپاشی اجتماعی مانند #فروپاشی_سیاسی نیست که لحظهای صورت بگیرد. فروپاشی سیاسی ممکن است طی یک یا دو ماه هم صورت بپذیرد، اما فروپاشی اجتماعی مانند کهولت سن است، هر چه زمان بگذرد شدت آن بیشتر میشود.
ـ در حال حاضر ما در بستر فروپاشی اجتماعی در حال غلتیدن هستیم و هر چه میگذرد این فروپاشی عمیقتر میشود. ضمن اینکه این نوع فروپاشی هر چقدر عمیقتر و گستردهتر شود بازگشت به عقب دشوارتر میشود.
ـ زمانی که علت و ریشه را در ساختارها پیدا میکنیم، راهکار هم آنجاست. اما لزوما فروپاشی سیاسی نمیتواند این «ابربحران» را حل کند. ما چون در بستر فروپاشی اجتماعی بزرگ شدیم، حتی با تغییر نظام سیاسی هم این مساله عوض نمیشود، این مسائل ریشهای به سهولت ترمیم نمیشود. بازگشت به عقب بسیار سخت است.
ـ راهحل، تحولِ ساختاری است، نه اصلاح ساختاری. اما چه کسانی باید بانیان این تحول ساختاری باشند؟ کمهزینهترین راه این است که نیروهای عدالتخواه در داخل کشور ـ که به شرایط موجود معترض هستند ـ این کار را انجام دهند. یعنی کسانی که حتی نامی از آنها نشنیده باشیم. شاید بتوان گفت کسانی که تاکنون نامی از آنها شنیدهایم، در این فروپاشی اجتماعی دخیل هستند.
ـ منظور «#عدالت» در چهار خرده نظام است. عدالتِ فرهنگی یعنی پذیرش فرهنگ همگانی و خرده فرهنگها. عدالت اجتماعی یعنی توزیع عادلانه فرصتها و امکانات و نیز اجرای سیاست رفاه اجتماعی برای همه. عدالت سیاسی نیز ایجاد فضای دموکراتیک و عدالت اقتصادی به معنای کاهش فاصله و شکاف طبقاتی است.
ـ البته ممکن است این راهکار صورت نگیرد، چون مطلوب و ایدهآل است. امر مطلوب هم گاهی اجرایی نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱
| گفتوگوی پایگاه خبری «تجارتنیوز» با احمد بخارایی دربارهی افزایش جرایم در دههی ۱۳۹۰ | منتشر شده در ۲۷ اسفند ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://tejaratnews.com/افزایش-جرایم-و-آسیب-های-اجتماعی-اسفند-1401
| #احمد_بخارایی:
ـ در ابتدا باید بدانیم هر پدیده اجتماعی اعم از مثبت و منفی را در چه سطحی میخواهیم بررسی کنیم. در سطح خرد، واحد تحلیل فرد، در سطح میانی، سازمانها و نهادها و در سطح کلان نیز ساختارها هستند. این سه واحد تحلیل در رابطه رفت و برگشتیاند.
ـ برای مثال اگر بخواهیم سرقت را بررسی کنیم، اگر از ویژگیهای فردی آغاز کنیم در تحلیل به سطح میانی و کلان میرسیم. #سرقت به دو خردهنظام اقتصادی و اجتماعی مربوط میشود. فردی که نیاز مالی دارد و این نیاز ناشی از #بیکاری و نداشتن درآمد کافی است. از این طریق به سازمانها و نهادها برای #اشتغالزایی میرسیم. زمانی که #ساختار_اقتصادی بیمار باشد، به جای ت#ولید، سیستم #دلالی و واسطهگری اوج میگیرد.
ـ بیماری اقتصاد از سطح کلان به سطح میانه و خرد میرسد و در سارق و رفتار او خود را نشان میدهد. برای سارق، زندان و مجازات تعیین میکنیم، در صورتیکه سارق مجبور است برای گذران زندگی سرقت کند.
ـ سرقت یک عکسالعمل است. استارت اولیه را سازمانها و ساختارها میزنند و سارق در سطح خرد، عمدتا واکنش نشان میدهد. وقتی کار او یک واکنش و عکسالعمل باشد اگر ۱۰ بار هم به زندان برود، همچنان به رفتار خود ادامه میدهد، چون ناشی از «جبر بیرونی» است و راهی ندارد. فشار اقتصادی او را مجبور به سرقت میکند. به همین دلیل مجازات نمیتواند بهتنهایی موثر باشد.
ـ در موضوع #آسیبهای_اجتماعی مانند #نزاع و #کودکآزاری، عناصر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را میتوان همزمان مشاهده کرد. این عناصر هم ریشه در #خردهنظام_سیاسی دارند، زیرا مدیریت و تصمیمهای کلان در این نظام صورت میگیرد. به عبارتی خردهنظام سیاسی نقش محوری را ایفا میکند.
ـ سالها قبل جامعهشناسان زنگ خطر #فروپاشی_اجتماعی را به صدا درآوردند. اکنون دیگر صحبت از بحران نیست، بلکه کشور گرفتار #ابربحران شده است.
ـ زمانی که در چهار خردهنظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شاهد بحران باشیم، دیگر با ابربحران مواجه هستیم. این ابربحران در حوزه اجتماعی اینگونه در فروپاشی اجتماعی متجلی میشود. مصادیق این مساله هم همین افزایش دو برابری آسیبها و ناهنجاریها مانند سرقت، کودکآزاری و نزاع در یک دهه اخیر است.
ـ فروپاشی اجتماعی مانند #فروپاشی_سیاسی نیست که لحظهای صورت بگیرد. فروپاشی سیاسی ممکن است طی یک یا دو ماه هم صورت بپذیرد، اما فروپاشی اجتماعی مانند کهولت سن است، هر چه زمان بگذرد شدت آن بیشتر میشود.
ـ در حال حاضر ما در بستر فروپاشی اجتماعی در حال غلتیدن هستیم و هر چه میگذرد این فروپاشی عمیقتر میشود. ضمن اینکه این نوع فروپاشی هر چقدر عمیقتر و گستردهتر شود بازگشت به عقب دشوارتر میشود.
ـ زمانی که علت و ریشه را در ساختارها پیدا میکنیم، راهکار هم آنجاست. اما لزوما فروپاشی سیاسی نمیتواند این «ابربحران» را حل کند. ما چون در بستر فروپاشی اجتماعی بزرگ شدیم، حتی با تغییر نظام سیاسی هم این مساله عوض نمیشود، این مسائل ریشهای به سهولت ترمیم نمیشود. بازگشت به عقب بسیار سخت است.
ـ راهحل، تحولِ ساختاری است، نه اصلاح ساختاری. اما چه کسانی باید بانیان این تحول ساختاری باشند؟ کمهزینهترین راه این است که نیروهای عدالتخواه در داخل کشور ـ که به شرایط موجود معترض هستند ـ این کار را انجام دهند. یعنی کسانی که حتی نامی از آنها نشنیده باشیم. شاید بتوان گفت کسانی که تاکنون نامی از آنها شنیدهایم، در این فروپاشی اجتماعی دخیل هستند.
ـ منظور «#عدالت» در چهار خرده نظام است. عدالتِ فرهنگی یعنی پذیرش فرهنگ همگانی و خرده فرهنگها. عدالت اجتماعی یعنی توزیع عادلانه فرصتها و امکانات و نیز اجرای سیاست رفاه اجتماعی برای همه. عدالت سیاسی نیز ایجاد فضای دموکراتیک و عدالت اقتصادی به معنای کاهش فاصله و شکاف طبقاتی است.
ـ البته ممکن است این راهکار صورت نگیرد، چون مطلوب و ایدهآل است. امر مطلوب هم گاهی اجرایی نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| خشونت سیاسی در ایران: تشدید روند فروپاشی اجتماعی!
| آدینه ۳۰ تیر ۱۴۰۲
| گفتوگوی روزنامهی «آرمان امروز» با احمد بخارایی دربارهی خشونت سیاسی | منتشرشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://www.armandaily.ir/?p=7417
| بخشی از صحبتهای #احمد_بخارایی در این گفتوگو:
به این موضوع کلیدی توجه کنید که #امنیت_جامعه با «#امنیت_حکومت» تفاوت زیادی دارد. چون مطالبهگرها خواستههای اقتصادی، سیاسی، صنفی، فرهنگی و … دارند و نباید با خشونت با آنها برخورد شود. چون آنها هدفی برای تهدید حاکمیت ندارند بنابراین نیازی به برخوردهای خشونتآمیز هم نیست. خشونت سیاسی در واقع اعمال باورهای غلط صاحبان قدرت در برابر #جامعه است که اگر بدون توجه به درخواست بهحق مردم، اعمال شود به سمت «#خشونت_ایجابی» و تثبیت فضای شبهاستبدادی سوق پیدا میکند. اگر در جامعهای مسائلی مانند «#تبعیض»، «#نابرابری»، «#فقر»، «#انزوا»، «طردشدگی از جامعه»، «#مهاجرت اجباری»، «#خشونت کلامی» و … عوامل مطالبهگریها باشند خشونت ایجابی و حداکثری از سوی #نظام_سیاسی، نهایبه نتیجه نخواهد رسید و فقط روند #فروپاشی_اجتماعی را تشدید خواهد کرد یعنی پدیدهی مردم علیه مردم و مردم علیه نظام و نظام علیه مردم تعمیق خواهد شد. توجه داشته باشید که هرجایی ردپایی از «تحمیل» مشاهده کردیم یعنی به خشونت ایجابی نزدیکتر شدهایم حال در هر حوزهای باشد.
در دهههای اخیر به دلیل عدم برابری و تبعیضی که در جوامع وجود دارد شکاف بین دولت و مردم افزایش پیدا کرده است و تبعیض به وجود آمده نگران کننده است. حاکمان در همهی کشورهای جهان باید به این موضوع توجه کنند که اعمال خشونت در عرصهی سیاسی کارکرد «کوتاهمدت» دارد و متأسفانه همین موضوع نظرشان را جلب کرده است. آنها به این موضوع توجه نمیکنند که چنین سیاستی در میانمدت و درازمدت باعث انباشت مطالبات، عصبانیت و … در جامعه خواهد شد. این که مسئولان سیاسی و مجموعهی حاکمیت خطای تحلیلی خود را اصلاح نمیکنند به فروپاشی اجتماعی کمک بیشتری میکند. تجربه نشان داده که در هیچ کشوری نمیتوانند مقابل تفکر و اندیشه را بگیرند. شاید در کوتاهمدت بتوان محدودیتی ایجاد کرد ولی در میانمدت و درازمدت چالشهایی را به وجود میآورد. در نتیجه در هر مرحله مجبور است با خشونت بیشتری با شهروندان برخورد کنند. همهی افراد جامعه فرهیخته نیستند که بدانند باید چه کنشگری داشته باشند. بهترین کلیدواژه برای تغییر روند حاکمیت در اعمال خشونت، «تحول» است. این موضوع نه جنبهی #کودتا دارد و نه معنای #فروپاشی_سیاسی و #براندازی میدهد، یک سیستم سیاسی باید بتواند با شنیدن انتقادها خود را ارزیابی کند و تغییرات زیربنایی را در روند #حکمرانی ایجاد کند.
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| آدینه ۳۰ تیر ۱۴۰۲
| گفتوگوی روزنامهی «آرمان امروز» با احمد بخارایی دربارهی خشونت سیاسی | منتشرشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://www.armandaily.ir/?p=7417
| بخشی از صحبتهای #احمد_بخارایی در این گفتوگو:
به این موضوع کلیدی توجه کنید که #امنیت_جامعه با «#امنیت_حکومت» تفاوت زیادی دارد. چون مطالبهگرها خواستههای اقتصادی، سیاسی، صنفی، فرهنگی و … دارند و نباید با خشونت با آنها برخورد شود. چون آنها هدفی برای تهدید حاکمیت ندارند بنابراین نیازی به برخوردهای خشونتآمیز هم نیست. خشونت سیاسی در واقع اعمال باورهای غلط صاحبان قدرت در برابر #جامعه است که اگر بدون توجه به درخواست بهحق مردم، اعمال شود به سمت «#خشونت_ایجابی» و تثبیت فضای شبهاستبدادی سوق پیدا میکند. اگر در جامعهای مسائلی مانند «#تبعیض»، «#نابرابری»، «#فقر»، «#انزوا»، «طردشدگی از جامعه»، «#مهاجرت اجباری»، «#خشونت کلامی» و … عوامل مطالبهگریها باشند خشونت ایجابی و حداکثری از سوی #نظام_سیاسی، نهایبه نتیجه نخواهد رسید و فقط روند #فروپاشی_اجتماعی را تشدید خواهد کرد یعنی پدیدهی مردم علیه مردم و مردم علیه نظام و نظام علیه مردم تعمیق خواهد شد. توجه داشته باشید که هرجایی ردپایی از «تحمیل» مشاهده کردیم یعنی به خشونت ایجابی نزدیکتر شدهایم حال در هر حوزهای باشد.
در دهههای اخیر به دلیل عدم برابری و تبعیضی که در جوامع وجود دارد شکاف بین دولت و مردم افزایش پیدا کرده است و تبعیض به وجود آمده نگران کننده است. حاکمان در همهی کشورهای جهان باید به این موضوع توجه کنند که اعمال خشونت در عرصهی سیاسی کارکرد «کوتاهمدت» دارد و متأسفانه همین موضوع نظرشان را جلب کرده است. آنها به این موضوع توجه نمیکنند که چنین سیاستی در میانمدت و درازمدت باعث انباشت مطالبات، عصبانیت و … در جامعه خواهد شد. این که مسئولان سیاسی و مجموعهی حاکمیت خطای تحلیلی خود را اصلاح نمیکنند به فروپاشی اجتماعی کمک بیشتری میکند. تجربه نشان داده که در هیچ کشوری نمیتوانند مقابل تفکر و اندیشه را بگیرند. شاید در کوتاهمدت بتوان محدودیتی ایجاد کرد ولی در میانمدت و درازمدت چالشهایی را به وجود میآورد. در نتیجه در هر مرحله مجبور است با خشونت بیشتری با شهروندان برخورد کنند. همهی افراد جامعه فرهیخته نیستند که بدانند باید چه کنشگری داشته باشند. بهترین کلیدواژه برای تغییر روند حاکمیت در اعمال خشونت، «تحول» است. این موضوع نه جنبهی #کودتا دارد و نه معنای #فروپاشی_سیاسی و #براندازی میدهد، یک سیستم سیاسی باید بتواند با شنیدن انتقادها خود را ارزیابی کند و تغییرات زیربنایی را در روند #حکمرانی ایجاد کند.
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
روزنامه آرمان امروز
حد و مرزهای «خشونت سیاسی»
آرمان امروز ، گروه سیاسی: خشونت پرهیزی یک اصل در جامعه امروزی است؛ با قاعدهای که هم حکمران و هم جامعه باید در تحقق آن بکوشد. اندکی تامل در رفتارهای سیاسی برخی از بازیگران عرصه سیاست، گویای عدم تحمل ، رواداری، صعه صدر، و مدارای سیاسی است؛ مسلهای که خشونت…