🗓 چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
❇️ از قهوهخانهگردی دیروز تا کافهنشینی امروز
📰 گزارش خبرگزاری دانشجویان (ISNA) دربارهی کافهنشینی شهروندان در گفتوگو با #احمد_بخارایی، #زهراسادات_روحالامینی و #مهدی_نوروزخانی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از دیدگاه من در این گفتوگو:
… در گذشته در #قهوهخانهها نوعی همسویی در الگوهای رفتاری مشاهده میشد و آنچیزی که قهوهخانهها را برجسته میکرد آن بود که #مردان برای گذران #اوقات_فراغت و زنگ #تفریح خود در این مکانها حاضر میشدند اما اکنون #دختران میتوانند با #امنیت خاطر بیشتری در کافه ها حضور یابند. در واقع آن چیزی که تغییر یافته این است که #کافه و #کافهگردی به صورت نوعی سبک زندگی جدید و #مدرن با تلفیق سلیقههای جدید و نوین رواج یافته است …
… زمانی که از واژهی سلیقههای مدرن یاد میشود، نگاهها به جامعهی دخترانی معطوف است که میخواهند به نحوی از پوستهی اسارتبار گذشته رهایی یابند زیرا زمانی که دختران قصد #قرار_ملاقات با شخصی را دارند راحتتر میتوانند از #خانواده برای حضور در این مکان کسب اجازه کنند تا اینکه بخواهند در فضایی مانند پارک قرار ملاقات بگذارند …
… براساس این #پیمایش حدود ۳۲ درصد برای داشتن قرار به کافهها میروند. به نظر، بیشتر این قرارها و ملاقاتها توسط #جوانان اتفاق میافتد. در واقع این موضوع بیانگر آن است که فضای کافهها برای قرار ملاقات قشر #جوان بسیار مناسب است و فضاهای دیگر برای چنین قرارهایی با حصار و محدودیت اجتماعی همراه است، حال آنکه در دوران گذشته افراد میتوانستند در هر فضایی قرار ملاقات بگذارند. لذا میتوان گفت دافعهی اجتماعی موجود در #جامعه باعث شده افراد به فضاهایی مانند کافهها بیشتر جذب شوند …
… طبق این پیمایش حدود ۴۵ درصد افراد برای #نوشیدن #چای و ۲۰ درصد برای نوشیدن قهوه به کافهها میروند، کافیشاپ فضایی است که به نوشیدن #قهوه تأکید میکند، حال آنکه طبق این آمارها بیشتر افراد برای نوشیدن چای در کافهها حضور مییابند. پس میتوان گفت اینگونه نیست که افراد با محتوای کافیشاپ ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده باشند. در واقع افراد در راستای کارکرد قهوهخانهها در مکانی تحت عنوان کافهها حضور مییابند …
… این آمار مانند اینکه ۵۰/۳ درصد پاسخگویان برای تفریح و ۳۹/۵ درصد برای وقت گذراندن به کافه می روند بیانگر آن است که در جامعه محدودیتهایی برای تفریح و وقتگذرانی جوانان وجود دارد که باعث شده تمایل به سمت کافهنشینی افزایش یابد. البته فراهم بودن فضایی برای گذران وقت جوانان نقطهی قوت است …
… #کافهنشینی نوعی #سبک_زندگی #پسامدرن است و افراد با انتخاب #کافیشاپ قصد دارند نوعی تعامل بین امر محلی و جهانی را فریاد بزنند …
… زمانی که از بیرون به کافهها مینگریم، میبینیم که به دلیل گرانبودن قیمت کافهها تنها قشر خاصی از جامعه میتوانند در چنین فضایی حضور یابند. در واقع گرانی یکی از عواملی است که باعث شده هنوز کافهها ظرفیت داشته باشند. گویی این فضا تنها برای قشر خاصی از جامعه راهاندازی شده است که در صورت کاهش قیمتها و افزایش تعداد چنین فضاهایی به مراتب تعداد بیشتری از جوانان نیز به نحوه افراطی به آن پناه میبرند زیرا در جامعهی ما جوانان با بحران هویتی از سطح خرد تا کلان مواجه هستند …
… در سطح خُرد هنوز برقراری رابطهی #جوانان با جنس مخالف در #فرهنگ ایران بهدرستی تعریف نشده است، در سطح میانه نیز مشکلات اشتغال و در سطح کلان بحران کمتفاوتی و #بیتفاوتی_اجتماعی موج میزند که گریبان #جامعه را گرفته است. جوانان ما با بحران هویتی مواجه هستند و این امر باعث شده افراد به فضاهایی که در آن #احساس_امنیت دارند متمایل شوند. نگاه آسیبشناسانه به کافه و کافهنشینی بیانگر آن است که در کافهها چه میگذرد؟ چه الگوهایی مطرح میشود؟ آیا کافهها مکانی برای گذران #اوقات_فراغت جوانانی است که فردای خود را فعالتر در محل کارشان حضور داشته باشند یا بخش اعظم و زیاد زندگیشان در چنین فضاهایی خلاصه میشود؟ …
#کافه_نشینی #شهر #روابط_اجتماعی #روابط_انسانی #شهروندان
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ از قهوهخانهگردی دیروز تا کافهنشینی امروز
📰 گزارش خبرگزاری دانشجویان (ISNA) دربارهی کافهنشینی شهروندان در گفتوگو با #احمد_بخارایی، #زهراسادات_روحالامینی و #مهدی_نوروزخانی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از دیدگاه من در این گفتوگو:
… در گذشته در #قهوهخانهها نوعی همسویی در الگوهای رفتاری مشاهده میشد و آنچیزی که قهوهخانهها را برجسته میکرد آن بود که #مردان برای گذران #اوقات_فراغت و زنگ #تفریح خود در این مکانها حاضر میشدند اما اکنون #دختران میتوانند با #امنیت خاطر بیشتری در کافه ها حضور یابند. در واقع آن چیزی که تغییر یافته این است که #کافه و #کافهگردی به صورت نوعی سبک زندگی جدید و #مدرن با تلفیق سلیقههای جدید و نوین رواج یافته است …
… زمانی که از واژهی سلیقههای مدرن یاد میشود، نگاهها به جامعهی دخترانی معطوف است که میخواهند به نحوی از پوستهی اسارتبار گذشته رهایی یابند زیرا زمانی که دختران قصد #قرار_ملاقات با شخصی را دارند راحتتر میتوانند از #خانواده برای حضور در این مکان کسب اجازه کنند تا اینکه بخواهند در فضایی مانند پارک قرار ملاقات بگذارند …
… براساس این #پیمایش حدود ۳۲ درصد برای داشتن قرار به کافهها میروند. به نظر، بیشتر این قرارها و ملاقاتها توسط #جوانان اتفاق میافتد. در واقع این موضوع بیانگر آن است که فضای کافهها برای قرار ملاقات قشر #جوان بسیار مناسب است و فضاهای دیگر برای چنین قرارهایی با حصار و محدودیت اجتماعی همراه است، حال آنکه در دوران گذشته افراد میتوانستند در هر فضایی قرار ملاقات بگذارند. لذا میتوان گفت دافعهی اجتماعی موجود در #جامعه باعث شده افراد به فضاهایی مانند کافهها بیشتر جذب شوند …
… طبق این پیمایش حدود ۴۵ درصد افراد برای #نوشیدن #چای و ۲۰ درصد برای نوشیدن قهوه به کافهها میروند، کافیشاپ فضایی است که به نوشیدن #قهوه تأکید میکند، حال آنکه طبق این آمارها بیشتر افراد برای نوشیدن چای در کافهها حضور مییابند. پس میتوان گفت اینگونه نیست که افراد با محتوای کافیشاپ ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده باشند. در واقع افراد در راستای کارکرد قهوهخانهها در مکانی تحت عنوان کافهها حضور مییابند …
… این آمار مانند اینکه ۵۰/۳ درصد پاسخگویان برای تفریح و ۳۹/۵ درصد برای وقت گذراندن به کافه می روند بیانگر آن است که در جامعه محدودیتهایی برای تفریح و وقتگذرانی جوانان وجود دارد که باعث شده تمایل به سمت کافهنشینی افزایش یابد. البته فراهم بودن فضایی برای گذران وقت جوانان نقطهی قوت است …
… #کافهنشینی نوعی #سبک_زندگی #پسامدرن است و افراد با انتخاب #کافیشاپ قصد دارند نوعی تعامل بین امر محلی و جهانی را فریاد بزنند …
… زمانی که از بیرون به کافهها مینگریم، میبینیم که به دلیل گرانبودن قیمت کافهها تنها قشر خاصی از جامعه میتوانند در چنین فضایی حضور یابند. در واقع گرانی یکی از عواملی است که باعث شده هنوز کافهها ظرفیت داشته باشند. گویی این فضا تنها برای قشر خاصی از جامعه راهاندازی شده است که در صورت کاهش قیمتها و افزایش تعداد چنین فضاهایی به مراتب تعداد بیشتری از جوانان نیز به نحوه افراطی به آن پناه میبرند زیرا در جامعهی ما جوانان با بحران هویتی از سطح خرد تا کلان مواجه هستند …
… در سطح خُرد هنوز برقراری رابطهی #جوانان با جنس مخالف در #فرهنگ ایران بهدرستی تعریف نشده است، در سطح میانه نیز مشکلات اشتغال و در سطح کلان بحران کمتفاوتی و #بیتفاوتی_اجتماعی موج میزند که گریبان #جامعه را گرفته است. جوانان ما با بحران هویتی مواجه هستند و این امر باعث شده افراد به فضاهایی که در آن #احساس_امنیت دارند متمایل شوند. نگاه آسیبشناسانه به کافه و کافهنشینی بیانگر آن است که در کافهها چه میگذرد؟ چه الگوهایی مطرح میشود؟ آیا کافهها مکانی برای گذران #اوقات_فراغت جوانانی است که فردای خود را فعالتر در محل کارشان حضور داشته باشند یا بخش اعظم و زیاد زندگیشان در چنین فضاهایی خلاصه میشود؟ …
#کافه_نشینی #شهر #روابط_اجتماعی #روابط_انسانی #شهروندان
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #اعتماد به مسئولان به حداقل رسیده است
🗓 شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی صدای اصلاحات دربارهی اعتماد اجتماعی در بحران کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۰۵۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… در ایران ترجیح #منافع فردی بر منافع جمعی است و در جامعه اجزای آن در جای خود قرار نگرفتهاند. گسست موجود در جامعه باعث میشود که هیچ عضوی احساس وظیفه نکند و در وضعیت #بحران به وجود آمده، فرهنگ رفتاری چهارچوب و نظم خاصی نداشته باشد. بسیاری خود را در خانه حبس میکنند که خودشان آلوده نشوند و نه دیگران. برخی هم با انتشار شوخیها و رقصها در صدد القای شادی و امید به جامعه برمیآیند که البته اینها کارساز و کاربردی است و جایگزین خلأ انجام وظیفهی مسئولانی است که این مهم را در صدا و سیما و دیگر رسانه ها نادیده گرفتهاند …
… یک فرهنگ پویا باید عناصر ناکارآمد را کنار گذاشته و اجازه دهد که عناصر کارامدش رشد کرده و با پذیرش عناصر جدید از فرهنگهای دیگر و با پذیرش تغییرات، امکان تکامل فرهنگی فراهم آید. ناگفته نماند که فرهنگ جامعهی ما هیجانی است و عمدتاً فاقد عنصر عقلانیت است و بیشتر بر اساس «تقلید» عمل میکند
تا استدلال؛ همین است که به اصطلاح با یک غوره سردیاش میکند و با یک مویز، گرمی! …
… عدم احساس امنیت در جامعه و نیز عدم امید به آینده در کنار توزیع ناعادلانهی فرصتها
باعث میشود که تقدم امنیت فردی بر امنیت جمعی تشدید شود و همین عامل، سبب تشدید اهمیت یافتن خود و پیرامون خود میگردد که در
نتیجه مسائلی چون «#احتکار» پدید میآید. یعنی بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی در یک فضای هیجانی و خودخواهانه، بازتولید میشوند …
… در بحران #کرونا باید گفت که کارکرد مثبت آن بسیار فراتر از کارکرد منفیاش است. مهمترین بعد مثبت این بحران را میتوان در توجه و حسابگری در موازین عقلانی دانست که علاوه بر خانهنشینی و افزایش آستانهی تحمل، این #بیکاری میتواند پایههای تعقل را به واسطه #مطالعه و گذران صحیح #اوقات_فراغت محکمتر کند. متأسفانه در جامعهی امروز افراد
در تلاش هستند که از یکدیگر جلو بزنند و به سوی ناکجاآبادی در حال حرکت هستند که برای بالارفتن خود از دیگران پله میسازند. این الگوی
رفتاری در بسیاری از بخشهای اجتماعی نهادینه شده و روند پرشتاب زندگی و دویدنهای مستمر که با ناآگاهی از چرایی این فعالیتهای شتابدار همراه است را ویروس کرونا به مثابه کشیدن یک ترمز دستی، کند کرده است. حالا این فرصت پیش آمده که افراد از خود بپرسند که به کجا چنین شتابان؟ به چه منظور است که گویی انسان ملزم شده مقام و ثروت بر روی مقام و ثروت گذارد و تظاهر و ژست بیشتر بر دیگران روا دارد؟ فرصتی فراهمشده که از خود بپرسیم که چه هستیم و که هستیم و به کجا می رویم؟ این بحران سبب شده که با «#مرگ» پیوند یافته و به این واقعیت پیرامونی بیاندیشیم که هیچ کس جاودانه نیست و باید در یک جایی این ترمز دستی کشیده میشد. این تأمل برای جامعه ضروری بود و در زمرهی کارکردهای مثبت شیوع ویروس کرونا و نیز وقوع بحران اخیر در جامعه قرار دارد …
… #جامعه از فقدان نظام ارگانیک رنج می برد
و به جای آن که به مثابه احساس سرما در بدن که باعث میشود کتفها به هم نزدیکتر شوند تا تحمل بیشتری داشته باشند در جامعه چنین
رویکردی وجود ندارد و علاوه بر اطلاعرسانیهای غیرشفاف و سیستم بهداشتی ناقص، اعتماد به مسئولان هم به حداقل رسیده و فاصلهها بیشتر و بیشتر شده است. کرونا به فرصتی تبدیل شده که افراد به تفکر واداشته شوند و اطراف خود را با دقت بیشتر مورد سنجش قرار دهند و به اصلاح آن بپردازند …
… #مرگ که تنها اتفاق بیبدیل زندگی انسانها است را میتوان در سه حلقه مورد بررسی قرار داد که حلقهی سوم آن، ترس از مرگ است که علت اصلیاش علاقه به زنده بودن و لذت بردن از جلوههای زندگی است که این دلیل، همان حلقهی دوم است که انسان را به واسطهی پول و مقام به عنوان مظهر حضور در محیط اجتماعی و کنشگری، به زندگی وابسته میکند. اما حلقهی اول به فرهنگ و پیشفرضها ربط دارد که به موجب آن با مسائلی پیوند میخورد که ویژگی سیریناپذیری یافته و علیرغم چشیدن طعم واقعی زندگی و لذتهای آن، هیچگاه آن را کافی نمیداند. این امر در ایرانیها به واسطهی اندوختههای مالی فراوان و زیادهطلبیهای بیانتها بر اساس الگوهای مصرف و فرهنگ چشم هم چشمی، بیشتر به چشم میآید و در اصل همان هیجانیبودن انسان در غیاب «استدلال» است که این انسان مسلمان ایرانی از آنچه دارد احساس میکند لذت کافی را نمیبرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم یا پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی صدای اصلاحات دربارهی اعتماد اجتماعی در بحران کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۰۵۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… در ایران ترجیح #منافع فردی بر منافع جمعی است و در جامعه اجزای آن در جای خود قرار نگرفتهاند. گسست موجود در جامعه باعث میشود که هیچ عضوی احساس وظیفه نکند و در وضعیت #بحران به وجود آمده، فرهنگ رفتاری چهارچوب و نظم خاصی نداشته باشد. بسیاری خود را در خانه حبس میکنند که خودشان آلوده نشوند و نه دیگران. برخی هم با انتشار شوخیها و رقصها در صدد القای شادی و امید به جامعه برمیآیند که البته اینها کارساز و کاربردی است و جایگزین خلأ انجام وظیفهی مسئولانی است که این مهم را در صدا و سیما و دیگر رسانه ها نادیده گرفتهاند …
… یک فرهنگ پویا باید عناصر ناکارآمد را کنار گذاشته و اجازه دهد که عناصر کارامدش رشد کرده و با پذیرش عناصر جدید از فرهنگهای دیگر و با پذیرش تغییرات، امکان تکامل فرهنگی فراهم آید. ناگفته نماند که فرهنگ جامعهی ما هیجانی است و عمدتاً فاقد عنصر عقلانیت است و بیشتر بر اساس «تقلید» عمل میکند
تا استدلال؛ همین است که به اصطلاح با یک غوره سردیاش میکند و با یک مویز، گرمی! …
… عدم احساس امنیت در جامعه و نیز عدم امید به آینده در کنار توزیع ناعادلانهی فرصتها
باعث میشود که تقدم امنیت فردی بر امنیت جمعی تشدید شود و همین عامل، سبب تشدید اهمیت یافتن خود و پیرامون خود میگردد که در
نتیجه مسائلی چون «#احتکار» پدید میآید. یعنی بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی در یک فضای هیجانی و خودخواهانه، بازتولید میشوند …
… در بحران #کرونا باید گفت که کارکرد مثبت آن بسیار فراتر از کارکرد منفیاش است. مهمترین بعد مثبت این بحران را میتوان در توجه و حسابگری در موازین عقلانی دانست که علاوه بر خانهنشینی و افزایش آستانهی تحمل، این #بیکاری میتواند پایههای تعقل را به واسطه #مطالعه و گذران صحیح #اوقات_فراغت محکمتر کند. متأسفانه در جامعهی امروز افراد
در تلاش هستند که از یکدیگر جلو بزنند و به سوی ناکجاآبادی در حال حرکت هستند که برای بالارفتن خود از دیگران پله میسازند. این الگوی
رفتاری در بسیاری از بخشهای اجتماعی نهادینه شده و روند پرشتاب زندگی و دویدنهای مستمر که با ناآگاهی از چرایی این فعالیتهای شتابدار همراه است را ویروس کرونا به مثابه کشیدن یک ترمز دستی، کند کرده است. حالا این فرصت پیش آمده که افراد از خود بپرسند که به کجا چنین شتابان؟ به چه منظور است که گویی انسان ملزم شده مقام و ثروت بر روی مقام و ثروت گذارد و تظاهر و ژست بیشتر بر دیگران روا دارد؟ فرصتی فراهمشده که از خود بپرسیم که چه هستیم و که هستیم و به کجا می رویم؟ این بحران سبب شده که با «#مرگ» پیوند یافته و به این واقعیت پیرامونی بیاندیشیم که هیچ کس جاودانه نیست و باید در یک جایی این ترمز دستی کشیده میشد. این تأمل برای جامعه ضروری بود و در زمرهی کارکردهای مثبت شیوع ویروس کرونا و نیز وقوع بحران اخیر در جامعه قرار دارد …
… #جامعه از فقدان نظام ارگانیک رنج می برد
و به جای آن که به مثابه احساس سرما در بدن که باعث میشود کتفها به هم نزدیکتر شوند تا تحمل بیشتری داشته باشند در جامعه چنین
رویکردی وجود ندارد و علاوه بر اطلاعرسانیهای غیرشفاف و سیستم بهداشتی ناقص، اعتماد به مسئولان هم به حداقل رسیده و فاصلهها بیشتر و بیشتر شده است. کرونا به فرصتی تبدیل شده که افراد به تفکر واداشته شوند و اطراف خود را با دقت بیشتر مورد سنجش قرار دهند و به اصلاح آن بپردازند …
… #مرگ که تنها اتفاق بیبدیل زندگی انسانها است را میتوان در سه حلقه مورد بررسی قرار داد که حلقهی سوم آن، ترس از مرگ است که علت اصلیاش علاقه به زنده بودن و لذت بردن از جلوههای زندگی است که این دلیل، همان حلقهی دوم است که انسان را به واسطهی پول و مقام به عنوان مظهر حضور در محیط اجتماعی و کنشگری، به زندگی وابسته میکند. اما حلقهی اول به فرهنگ و پیشفرضها ربط دارد که به موجب آن با مسائلی پیوند میخورد که ویژگی سیریناپذیری یافته و علیرغم چشیدن طعم واقعی زندگی و لذتهای آن، هیچگاه آن را کافی نمیداند. این امر در ایرانیها به واسطهی اندوختههای مالی فراوان و زیادهطلبیهای بیانتها بر اساس الگوهای مصرف و فرهنگ چشم هم چشمی، بیشتر به چشم میآید و در اصل همان هیجانیبودن انسان در غیاب «استدلال» است که این انسان مسلمان ایرانی از آنچه دارد احساس میکند لذت کافی را نمیبرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم یا پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |