دَِاَِسَِتَِاَِنَِڪَِدَِهَِ 💦
2.45K subscribers
570 photos
11 videos
489 files
707 links
دنـیـای داسـتـان صـکـصـی🙊
📍 #داستان
📍 #لز
📍 #گی
📍 #محارم
📍 #بیغیرتی
📍 #عاشقانه
📍 ُرد_سال
📍 #وویس_سکسی
📍 #محجبه
📍 #تصویری
📍 #چالش
#لف_دادن_خز_شده_بیصدا_کن‌_💞
Download Telegram
کون دادن یهویی
1401/04/13

#گی #مترو

سوار مترو شدم . داشت بر می‌گشتم خونه . مثل همیشه . مترو شلوغ بود . تو عالم خودم بودم . اون وسطا واستاده بودم تا جا باز بشه برم گوشه . یه دفعه یکی خورد بهم . گفتم اکنون مترو دیگه . دیدم ، تکرار شد . خوشم آمد . شنیده بودم تو مترو بمال بماله . ولی تابحال برام پیش نیومده بود . حتی بر نکشتم ، گفتم بزار حال کنه تو دبیرستان دو سه باری داده بودم ، خوشم آمده بود . خودمو سپردم دست تقدیر . ببینم چی میشه . دیگه دلم نمی‌خواست قطار خلوت بشه یا به مقصد برسه . یه حال خوب داشتم . خودمو جمع کردن تابلو نشه . انگار طرف فهمید اینکاره بود . خودشو چسبوند بهم . بیشتر فشار داد ‌‌حالا کلفتی کیرشو رو کپلم حس میکردم . یه خورده کونم رو جابجا کردم . سرش رو آورد دم گوشم ، گفت ببخشید ،جا تنگه . گفتم ، اشکال ندارد . پیش میاد ‌‌راحت باش . چند باری تکون خوردم ، حشری شده بودم . نمی‌دونستم چکار کنم . بهش کون مو تعارف کنم یا بزارم اون بخواد . از بعد دبیرستان نداده بودم . دنبال یه آدم حسابی غریبه بودم . با آشنا نمیشه . دم گوشم گفت :من ایستگاه بعد پیاده میشم . تو هم میای . گفتم کجا . گفت بریم خونه . دلم لرزید . هوری خالی شد . هنوز قیافشو ندیده بودم .قطار واستاد . هلم داد که پیاده بشه . بی اختیار من هم پیاده شدم .یه مرد میانسال جذاب بود. خوش هیکل بود . شکم نداشت ولی ورزشکاری هم نبود . معمولی . قد متوسط . بهش میخوره آدم حسابی باشه . لباسش ست بود . پیاده شدم رفتم کنارش . گفتم خونت دوره . گفت آره باید ماشین سوار بشیم . تاکسی سوار شدیم . تمام مدت دستش رو پا هام بود . در بست گرفته بود . فکر کنم راننده فهمیده بود . دیگه برام مهم نبود . حشری شده بودم . کیر میخواستم ‌‌ فقط خدا کنه از این آدم ها که دنبال سوراخند نباشه . اهل حال باشه . تا من هم فانتزی هامو پیاده کنم . رسیدیم . تو پله ها تا به طبقه دوم برسیم ، چند بار دستشو مالید به کونم . چند سالی از من بزرگتر بود ‌‌حدودا ۳۵ ۳۶ . درو که باز کرد . یهو ترسیدم ، فهمید ، گفت برو . کسی نیست . خودمونیم . با دستش از رو کونم هل دادم تو . دلو زدم به دریا . تا رفتیم تو بغلم کرد . لبمو خورد . زبونشو کرد تو دهنم . هول شده بودم . منگ شروع به خوردن من کرد . آروم سرش رفت پایین . تموم نمی‌خوردم . همون دم در تو راهرو . نذاشت به مبل برسم . رفت پایین . دکمه های لباسم رو باز میکرد و می‌رفت پایین . رسیده بود به کیرم . داشت از رو شلوار کیرمو میخورد . تو فیلم ها دیده بودم که بکنه اول برای کونی ه ساک میزنم . دوس داشتم سکس اینجوری میخواستم . کیرمو از شلوار در آورد و بوس کرد . لیس زد و در نهایت کرد تو دهنش . یه خورده برام خورد . سرش رو بلند کردم . آبشو بوسیدم . زبونشو میک زدم . گفتم نوبت من ه ، رفتم پایین ، دکمه شلوار و کمربندشو باز کردم . از رو شلوار کیرشو خوردم یه گاز کوچیک . یه کیر خوش فرم داشت . زیپشو با دندونام باز کردم . میخواستم هرچی تو فیلم پورن دیدم انجام بدم . کیرشو از رو شورت خوردم . شلوارش افتاد پایین . رونشو لیس زدم . مو هاشو زده بود . کشاله رونش رو بو کردم . بوس کردم . بوی عرق کیرش دیوانم کرده بود . یادشان نوازشش میکردم . از رو شورت کیرشو خوردم . شورتش دم گله کیرش خیس شده بود . کیرشو با شورت کردم تو دهنم . صداش در آمده بود . شورتش رو در آوردم . کیرش خورد به صورتم . جون . با دستم گرفتمش ، چند بار زدم به لب هام و لپ م . یه کیر ۱۵ سانتی ، شق شده ، با یه انحنا به سمت بالا ، قلمی و خوش تراش . بوش کردم . بوسش کردم . از بالا تا پایین . خایه هاشو خوردم . زبون زدن .
cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️̶͢✘
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
@DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
سلام فرمانده
1401/05/05

#مترو #بسیجی

سلام دوستان
این داستان یه داستان واقعیه و من فقط اسما رو عوض کردم
اسم من زینب هستش 19 سالمه و اسم مامانم هم زهرا.
خاطره ای که میخام براتون تعریف کنم برمیگرده به چندماه قبل که یک سرود خیلی زیبا به اسم سلام فرمانده که در وصف امام زمان بود خیلی فراگیر شده بود و موجب شادی قبل آقام سید علی شد. 😍 😍 😍 😍
مدتی از منتشر شدن سرود گذشته بود که یه روز وقتی مامانم داشت با یکی از فامیلای ضد انقلاب و معاندمون بحث میکرد و میگفت استادیوم جای خوبی واسه خانوما نیست و خوبه که ممنوع کردن،
یهو از طرف فرمانده بسیج محله مون یه پیام واسه مامانم اومد که قراره فرداش توی استادیوم آزادی یه جشن برگزار شه که بریم سرود سلام فرمانده رو توش بخونیم و دل آقا رو شاد کنیم
راستش مامانم مسئول واحد فرهنگیه و منم تو همون واحد کمکش می کنم
مامانم گفت به همه خانوما پیام بدم و بگم فردا بیان بریم استادیوم ولی خب ممکن بود خیابونا شلوغ شه چون همه مردم به عشق فرمانده سیدعلی میومدن استادیوم پس ما هم تصمیم گرفتیم با هم حرکت نکنیم و اونجا همو ببینیم
قرار شد همه دم گیت 4 بمونن تا ساعت 3 بریم تو
برنامه رو چیندیم و همه خانومای بسیجی هم اعلام حضور کردن و گفتن میان.
صبح روز موعود فرا رسید و ما هم با شوق از خواب بیدار شدیم که بریم دینمون رو به آقا امیرالمومنین ادا کنیم تا شاید بتونیم تو بهشت یکی از حوری های ایشون باشیم یا حداقل بهمون توفیق بدن که تو همین دنیا یکی از حوریای آقام سید علی باشیم. ما مسیرمون طوری بود که باید با مترو میرفتیم. حاضر شدیم و با هم رفتیم توی ایستگاه مترو. ایستگاه مترو خیلی شلوغ بود و مامانم بهم گفت کنارش باشم که تو شلوغی همو گم نکنیم. ولی خب من نمیخاستم پیش مامانم باشم. دلم هوس یکم شیطونی کرده بود.مترو که داشت نزدیکش میشد یهو خیلی طبیعی از مادرم دور شدم و خودمو بین جمعیت گم کردم تا مامانم منو نبینه مترو که رسید دویدم توی کوپه ی مردانه. اتفاقا خیلی از دخترا هم توی همون کوپه بودن چون جا به اندازه کافی نبود البته بیشتر که دقت کردم دیدم زنونه هم شلوغه اما خلوت تره. شاید اوناهم مث من میخاستن شیطونی کنن
تو این شلوغی اتوبوس همینطور بیشتر به هم میچسبیدیم که ناگهان حس کردم یه نفر خودشو از پشت چسبوند بهم. اولش فکر کردم اتفاقیه و سعی کردم بهش نخورم ولی از اونطرف ته دلم میخاستم خودمو بچسبونم بهش. اما خب روم نمیشد و منتظر موندم تا اتوبوس شلوغتر شه و خوشبختانه زود این اتفاق افتاد و حین این شلوغی چسبیدم بهش
وقتی خوردم بهش کیرشو محکم چسبوند به کونم. مشخص بود کیرش سفت سفت شده و اونم از اون موقع تو فکر کون من بود. راستش من کونم نسبتا بزرگ و خیلی خوش فرمه احتمالا به مامانم رفتم البته خب پدرمم همینطوره
یکم سخت بود که کونمو خوب بمالم به کیرش با اینکه کون من بزرگ بود ولی اونم شکمش بزرگ بود. کیرشم مشخص بود خیلی بزرگ بود ولی چون تو شلوار بود جلو نمیومد ولی اگه زیپ اون شلوار سبز خوشگلش رو باز میکرد کیرش خیلی راحت تو کونم فرو میرفت.کیرشو به کونم میمالوندو تو اون شلوغی هیشکی متوجه نشد خیلی عادی بود چون همه به هم چسبیده بودن شاید حتی بقیه هم داشتن همو میمالیدن. کونمو بیشتر مالیدم به کیرش
دستمو بردم زیر چادرم و آروم چاک کونمو واسش باز کردم اونم کیرشو گذاشت لای چاک کونم. نبض کیرشو با کونم حس میکردم. کاملا با نبض قلبم یکی شده بود. کصم خیس خیس شده بود و داشتم کصمو با دستم میمالوندم دیگه خیلی حشری شدم و تصمیم گرفتم که بچرخم تا کیرشو راحت بمالونه به کسم.چرخیدم و به صورتش نگاه کردم
یه مرد جاافتاده حدودا 45 ساله قد مت
cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️̶͢✘
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
@DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
مخ زدن زهره و گاییدنش
1401/06/01

#مترو #آنال

سلام امیرم
۱۷ سالم بود اون موقع ی اندام لاغر داشتم بخاطر این که فوتبالیست بودم.
میخوام آشنایی با دختری که تو مترو مخش کردم و رابطه باهاش برقرار کردم براتون تعریف کنم.
ما تهران زندگی میکنیم و تو ی تیم عضو بودم که زمین تمرین ما خزانه بود و همیشه من باید از مترو استفاده میکردم ی روزی که رفتم تمرین و تمرینم تموم شد با چندتا از دوستام که داشتیم برمیگشتیم و سوار مترو بشیم یهو چشمم خورد به ی دختر که منتظر قطار بود.
یهو یکی از بچه ها گف چه کس خوشگلیه میتونی مخش کنی به من گفت واقعیتش من خیلی راحت میتونستم مخ بزنم.
به هرحال رفتم کنارش سلام دادم هیچ جوابی نداد یکم چشم تو چشم شدیم بعدش فهمیدم زیادم مخ زدن این دختر سخت نیس بعدش چندتا ایسگاه بعدی پیاده شد و منم افتادم دنبالش و مخشو به هر حال زدم
چند روز گذشت و رابطه ما گرم تر شد اسمش زهره بود از من چندسالی بزرگتر بود بعد چند هفته ی پارکی تو محله ما بود که صبحا خیلی خلوت بود زهر رو بردم اونجا از زهره بگم خیلی حشری و زود وا میداد یکم که نشستیم من شروع کردم به مالیدن روناش دیدم حسابی داغ کرده بعد شروع کردم به خوردن گردنش و کبودش کردم بعدش دیدم دستشو گذاشته رو کیر ۱۸ سانتی من و چشاشو بسته و داره میماله یکم که گذشت
من کیرمو در آوردم و گفتم برام ساک بزن و شروع کرد به ساک زدن حرفه ای نبود نمیتونستیم اونجا سکس کنیم بخاطر این گفتم ساک بزن و آبمو بیار ی ساک۵ دیقه ای زد و ابمو ریختم رو زمین بعدش خودمونو جمع جور کردیم و یکم نشستیم و جدا شدیم از هم. بعدش ی روز خونشون خالی شد و گف بیا خونمون که خیلی میخوارم من سری آماده شدم و رفتم سمت خونشون کاندومم خریدم و رفتم رسیدم و درو باز کرد نرفته تو خونه یهو لباشو قفل لبام کرد و وحشیانه داشت لبامو میخورد بعدش شروع کردم به لخت کردنش و ممه هاشو خوردم بعدش کیرمو گذاشتم دهنش و ی ساک ریز زد بعدش گفت فقط از کون میده بعدش کونشو چرب کردم و با ی خیار کوچیک اول کونشو گشاد کردم خیلی حال داد خیارو میکردم و تن تن میگفت دارم میمرم کیرتو کن تو کونم جرم بده منم کیرمو یکم کرم زدم و اول آروم کردم تو کونش تنگ تنگ بود آروم شروع کردم به تلمبه زدن سرعت بالا بردن اه اوهش همه جارو برداشته بود جوری میکردمش که کم بود خایه هام بره تو کونش پاهاشو دادم بالا هم زمان پاهاش تو دهنم بود و تلمبه میزدم بعد ۱۰ دیقه کیرمو در آوردم و کل آبمو پاچیدم تو صورتش.
یکم بقل هم خوابیدیم بعدش من ازش جدا شدم و سمت خونه رفتم

اگه دوست داشتید بگید از سکس های دیگم بگم
نوشته: مهدی
cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️̶͢✘
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
@DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
گاییده شدن بعد مترو
1401/07/02

#مترو #تجاوز

سلام اسم من نفس۲۶ سالمه یه دختر خیلی هات و حشری که وقتی ۲۰ سالم بود با پسر خالم نامزد کردم ولی جدا شدم . چند وقت رفتم سوار مترو بشم اونقدر شلوغ بود رفتم واگن وسطی که مختلط اولش شلوغ بود ولی تو ایستگاه بعدی خیلی خیلی شلوغ تر شد و احساس پرس شدن بهم دست میداد ایستگاه بعد چند نفر دیگه با زور سوار شدن و اینم بگم از استایل اون روزم یه مانتو کوتاه پوشیده بودم با یه شلوار جین تنگ و زانوهاش زاپ دار بود و چون مانتوم جلو باز بود یه تاپ هم زیرش پوشیده بودم .ایستگاه بعدی چند نفر که با زور سوار شدن یه مرد میانسال تقریبا ۴۵ ساله کچل اومد دقیقا روبرو من اونقدر کیپ بودیم که کامل حس میکردم تو بغلشم کاملا چسبیده بود بهم و حی بهم چشمک میزد یک لحظه احساس کردم از پشت یکی بهم چسبیده و گرما بدنش و کامل حس میکردم چشمای مرد جلویی خیره بود به چشام زل زده بود بهم بدنشو بیشتر بهم می‌چسبوند و من که نمی‌تونستم تو اون شلوغی عکس العملی نشان بدم یهو دیدم یه چیزی لای پام داره تکون میخوره همین که برگشتم دیدم پشت سرم یه مرد دیگه خودشو چسبونده بهم دستشو برد لای پاهام کونمو میمالونه یه گرمای شدیدی کل بدنمو گرفتم و احساس خفگی بهم دست داد مرد جلویی همش زل زده بود به چشام و چشماشو خمار میکرد برام و حی چشم میزد بهم و کامل خودشو چسبونده بود بهم و سرعت مالوندن مرد عقب داشت کمتر میشد ولی بغل گوشم حی نفس نفس میزد مرد جلویی که با یه دستش از میله ها نگه داشته بود و دست دیگه اش یه کیف داشت تنها کاری که میکرد خودشو چسبونده بهم و بالاخره ایستگاه آخر شد و همه پیاده شدیم وقتی اومدم بیرون حس کردم کل بدنم له شده و کوسمم کامل تحریک شده بود و خیس بود یکم نشستم رو صندلی تا استراحت کنم بعد برم بیرون یکم استراحت کردم بعد پاشدم اومدم بیرون از مترو همون‌طور که داشتم میرفتم دیدم اونطرف خیابان یه پارک هست و شدیدا هم دستشویی داشتم و از یه ور هم احساس لزج بودن کوسم اذیتم میکرد رفتم داخل پارک خیلی خیلی خلوت بود و فقط چند تا معتاد اونور پارک نشسته بودن رفتم وسطای پارک دیدم فلش زده دستشویی رفتم دیدم قسمت زنونه بسته هست چون پارک خلوت بود گفتم دیگه کسی نمیاد برم قسمت مردونه زود بیام بیرون رفتم داخل یه راهرو بود که بعد چند قدم دو تا دستشویی بود همین که خواستم برم تو صدای در بیرون دستشویی اومد با صدای بلند گفتم من اینجام منتظر بمانید بیام بیرون ببخشید قسمت زنانه بسته بود و صدای بسته شدن در و شنیدم گفتم دیگه هر کی بود رفت همین که شلوارمو کشیدم پایین دیدم در دستشویی باز شد با استرس شلوارمو کشیدم بالا دیدم همون مردای تو مترو که از جلو و عقب جسبیده بودن بهم گفتم آقا برید بیرون می‌بینید من اینجام مرد جلویی گفت چرا برم بیرون وقتی دنبال تو اومدیم اینجا من همینطوری موندم اونیکی مرد با یه سیم در اصلی دستشویی را از داخل بست گفت حالا این دستشویی هم خرابه و شروع کردن به خندیدن گفت ببین دختر خوب تو خودت دلت میخواست که تو مترو هیچ عکس العملی نشان ندادی و داشتی کیف میکردی پس ادا تنگارو در نیار گفتم یعنی چی تو اون جمعیت من چی میتونستم بگن گفت خفه شو بیا اینجا از موهام گرفت کشید به سمت روشویی یه اینه شکسته کوچولو جلو روشویی بود و یه سکو کثیف ترک برداشته و یه شیر اب اومد پشت سرم وایستاد روسریمو از سرم ورداشت موهامو باز کرد کش موی خودم در آورد از سرم و موهامو جمع کرد دو دستش و محکم با کش بست گفت باید موهات مثل دم اسب تو دستم باشه گفت تو آینه نگاه کن تو جنده ما هستی فهمیدی گفتم ولم کنید برم من اهلش نیستم خندیدن باهم گفتم نه نیستی خخخخ گفت
cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️̶͢✘
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
@DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
یاسی کون گنده
1402/04/12
#مترو #لز

سلام عزیزان من.
من یاسی کون گنده هستم. دختر هات ۲۵ ساله از کرج. الان که دارم اینو واستون مینویسم لختم و فقط شورت لامبادا پامه چون میخوام ویدیو کال سکسی کنم با یکی از دوست پسرام.
همه موهای بدنم رو زدم و خوب بدنم رو چرب کردم تا دوست پسرم حال کنه. بگذریم:
من چون خانواده محدودی دارم زیاد نمیتونم برم بیرون کوس بدم. به جاش وب کم میدم و تصویری حال می کنم. پسرا کیرشون رو نشون میدن و منم ممه و کوسم رو. همونجا هم ارضا میشم و بعدم وب کم رو خاموش می کنم و لخت روی تخت میخوابم و بعدش بلند میشم. کونم خیلی گندس مادرزادی. خوب می تونم بلرزونمش و پسرا عاشق دیدنش هستن. تو مترو هم خیلی دستمالی میشه کونم. همیشه کونم رو میدم عقب که مردها دستمالیم کنن. یه بار ۳ تا مرد تو مترو با کونم ور میرفتن و انگشت میکردن کونم رو. خودم عمدا بخش مردونه و شلوغ میرم و دوست دارم منو بمالن. یه پسره یه بار قشنگ کیرشو کرد لای کونم تو شلوغی و تا ۲ تا ایستگاه کیرش لای کونم بود. منم یه کم کونم رو با عشوه می مالوندم بهش. چون مسافرا زودتر از من معمولا پیاده میشن کسی بهم گیر نداده بیفته دنبالم. فقط انگشت تو کونم میکنن و کیر میمالن به کونم و میرن. من به همونم راضی هستم و با همینا حال می کنم. حوصله رابطه عاطفی رو ندارم. دوست ندارم مال یه نفر باشم. من حتی برنمیگردم ببینم کی داره منو تو مترو انگشت می کنه. همینکه دست گرم یه مرده کافیه. البته لز هم دوست دارم. یه بار با دوستم با هم لب بازی کردیم و دستمون تو کوس هم بود. همونجا هم ارضا شدیم. یه بار گفت دوست پسرش رو بیاره هر دوتامون رو بکنه.‌ من چیزی نگفتم و یه بار اومد. وقتی روی دوستم افتاده بودم لب میگرفتم دوست پسرش شرتم رو درآورد و کیرش رو کرد تو کوسم. وقتی تلمبه میزد هر دوتامون که لب میگرفتیم تکون میخوردیم. یه خورده هم اونو کرد و آبشو ریخت تو کوسش. من رفتم آبی که از کوسش میومد رو لیس زدم. پسره اون روز ۲ بار دیگه هم ما رو کرد. من و دوستم همش با هم ور میرفتیم تا اینکه به اون توجه کنیم. دوستم گفت کونت خیلی خوبه کون هم میدی؟ گفتم درد داره. گفت بازش می کنم. یه کم با انگشت مالوند تا باز شه برای دوست پسرش. بعد یه ربع کیر دوست پسرش رو آروم گذاشت دم کونم و فشار داد تو. درد داشت ولی کیف میداد.
اون روز تموم شد و دوستم هی دوست پسرای جدید پیدا می کرد و می گفت بیا جلوشون لز کنیم و بهشون کوس بدیم. چند بار رفتم ولی بعدش که دختره عاشق شد دیگه رفت و گفت این کارا رو نمی کنه.

اون روزا اوج کوس دادنم بود.‌ الان بیشتر سکس تصویری و مالیده شدن توی مترو هست. دوست دارم یه روز بشه یکی تو مترو همون سرپا شلوارم رو یه کم پایین بکشه و از بغل شرتم کیرش رو بکنه از پشت تو کوسم. ولی نمیدونم چه جوری. شاید دامن بلند بپوشم و شورت زیرش نباشه بهتره.

از کیرایی که تو ماشین واسم بوق میزنن خوشم نمیاد چون فقط میشه اونجا ساک زد. منم ساک زدن دوست ندارم چون لذتی نمیبرم و همش مال مرده.

نوشته: یاسی کون گنده



cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️‌✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
بدشانسی مترو
1402/05/19
#سکس_گروهی #فانتزی #مترو

یه روز عادی که می‌خواستم با مترو برم بیرون بود و خب عین خیلی وقتای دیگه وقتی قسمت زنونه شلوغ می‌شد بعضیارو می‌فرستادن تو قسمت مردونه ، قطار خیلی تکون می‌خورد و درست نمی‌شد وایساد و توی اون شلوغی فقط یه جارو پیدا کردم که بتونم میله ی بالای قطارو بگیرم.
رفتم و اونجا وایسادم ولی خب خیلی معذب بودم چون نزدیک ترین زن باهام یه واگون فاصله داشت ، رو به روم صندلی بود و چندتا مرد ۲۲ تا ۳۰ سال اونجا نشسته بودن .
خیلی مترو شلوغ بود و هر نفر یا بهتره بگم هر مرد کمتر از نیم متر باهام فاصله داشتن و وقتی قطار تکون می‌خورد می‌خوردیم به هم یا بعضی جاها چسبیده به هم می‌موندیم.
برعکس همیشه که لباسم تا بالای زانوم بود لباس کوتاه تری پوشیده بودم ، یه آستین بلند و یه شلوار مشکی کشی و جذب و لباسم فقط تا روی باسنم بود ، چون کلا باسن خیلی بزرگی دارم اصلا راحت نیستم با لباس کوتاه.
داشتم همین‌طوری با خودن فکر می‌کردم که “چقدر بد شانسم که یه روز لباس کوتاه پوشیدم و همون روز افتادم توی قسمت مردونه مترو و حتی انقدر معذبم که نمی‌تونم نگاه کنم چند تا مرد هیز بهم خیره شدن” که یهویی حس کردم پشت سریم داره با پشت دستش باسنمو لمس می‌کنه.
استرس گرفتم و با خودم فکر کردم شاید اینطوری نیست چون هم مترو شلوغه هم طرف دستش فقط خورده بهم و کار خاصی نکرده و چیزی نگفتم و کاری نکردم ولی دیدم که همون طوری داره پشت دستشو میکشه روی باسنم.
بدون اینکه برگردم دستمو گذاشتم اونجایی که لمسم میکرد و مقداری دستشو هل دادم و وقتی دیدم دستشو برداشت منم دستمو برداشتم.
چند ثانیه گذشت و اون بی هوا با کف دستش محکم باسنمو گرفت تو دستشو فشار داد.
خیلی محکم دستشو گرفتم و هل دادم و با استرس محکم تر از دفعه قبل وایسادم.
و اون بجای تموم کردن بیشتر ادامه داد ، خیلی ناگهانی با یه دستش سینمو گرفت و یه دستشو برد لای پام و مالیدشون ، من سریع دستمو از میله ول کردم و دوتا دستاشو پس زدم و خواستم از اونجا برم که با تکون خوردن قطار ، پشت به اون آدم منحرف و روی کسایی که روی صندلی بودن افتادم.
خواستم معذرت خواهی کنم که دیدم یکی از دستام روی کیر یکیشونه ، قبل از اینکه بلند شم متوجه شدم هر دو نفر دستمو گرفتن و تمام کسایی که روی صندلی بودن داشتن با لذت اینکه اون مرد منو می‌مالید و نگاه می‌کردن. سعی کردم دستو بکشم ولی زورشون بیشتر از من بود و داشتن همونطور در حالی که طرف اون مرد داگی شدم نگهم می‌داشتن ، تو همون موقع اون مرد دوتا پاشو لای پاهام باز کرد و دستشو کرد تو شلوارم ، و همون موقع در حالی که تقلای فرار می‌کردم کیر مردی که منو گرفته بود زیر دستم راست شد. در همین حال دست اون مرد از توی شلوارم با شست سوراخ کونمو لمس کرد و پایینتر دستشو به کصم رسوند و شروع کرد مالیدنش. مرد جلویی که راست کرده بود زیپ شلوارشو باز کرد و کیر راست شدشو در آورد و دستمو روش گذاشت و نگه داشت. دیگه بیشتر نمیتونستم تحمل کنم و بعد کلی تقلا اون دو نفر بلند شدن و با نفر پشتی منو بلند کردن و بین خودشو قفل کردن. به طرف مردی که اون مدت پشتم بود برگشتم و قبل اینکه کاری کنم دو تا دستامو با یه دستش گرفت و روی میله بالا قفل کرد ، از چیزی که فکر می‌کردم جوون تر بود ولی هیکل قوی و زمختی داشت ، پشتیم شلوارمو کشید پایین و توی شرتم شروع کرد انگشت کردن کصم و نفر راستی از زیر لباسم دستشو برد توی سوتینم و در حالی که نیپل ام بین انگشتاش بود شروع کرد به فشار دادن و بازی کردن با سینم ، کسی که دستامو گرفته بود با دوتا دستاش دستامو گرفتو منو طرف خودش کشید به فرد راستی گفت یکی از دس
روز خوب با نرگس جون
1402/06/23
#مترو #آنال

سلام من حمید هستم 22 ساله و اتفاق مال چند روز پیشه.
قبلش بگم که به سنت شهوانی 19 سانته برام و نسبتا کیرم کلفته و زیاد کون کردم.
صبح بود باید میرفتم سرکار و سوار متروی خط دو از ایستگاه صادقیه تا امام خمینی شدم و به شدت هم شلوغ بود، هیچی جا نبود برای ایستادن و بخش مردان که انگار همه تو هم عین لونه مورچه چپیده بودن.
مجبور شدم برم بخش زنان و خب اونجا یه کوچولو جا بیشتر بود ولی صندلی ها همه پر بود، اما کنار در زرد رنگ انتهایی مترو میتونستم تکیه بدم.
کیر منم که از دیدن داف و کلی دختر و زن خوشگل راست شده بود جوری که دوست داشتم قشنگ کون یکیشون رو فتح کنم.
مترو راه افتاد و رسید ایستگاه دانشگاه شریف، توی لحظه ای که می‌خواست مترو ایست بکنه، یه زن بود که چادری بود و از عقب که نگاه نامحسوس میزدم خدایی کون بدی نداشت و خوب بود کونش. گفتم خدایا من بتونم امروز این فتحش بکنم روزمو ساختم.
بماند، مترو تا خواست بایسته، یهو یه تکون بدجوری خورد مترو و این زنه از عقب پرت شد به سمت دری که من دقیقا روش تکیه دادم بود و ایستاده بودم.
وقتی مترو تکون شدید خورد اینه زنه پرت شد از عقب سمت من.
انگار یکی رو از جلو هلش بدن و تو بی تعادلی بخوره زمین.
خدا رو شکر حداقل افتاد روی من والا ضربه بدی به سرش می‌خورد.
منم که از اول سوار شدن تو مترو کیرم کلفت شده بود داشت انگار شلوارم رو جر میداد. این زنه وقتی پرت شد قشنگ جوری پرت شد که خط کونش از پشت فیت شد روی کیرم.
یهو گفت وای، گفتم خانم چیزی شده یکم نگاه نگاهم کرد، گفت نه چیزی نشده آقا. ولی میدونستم داره تو ذهنش یا خدا این چی بود خورد از پشت به کونم.
باز این مترو تو ایستگاه نواب صفوی تکون شدید داشت، این دفعه جوری بود تکون که مجبور شدم از پشت بگیرمش.
نمیدونم چرا همیشه تکونش جوری بود که باید می افتاد رو من. 😂😂😂😂😂😂
دیگه وقتی این حرکتو زدم فهمیدم دوست داره باهاش سکس بکنه و اون کیرمو ساک بزنه و منم بکنم براش.
خلاصه بماند، مترو که به امام خمینی رسید، بهم که از مترو پیاده شدم گفت آقا میشه یه چند لحظه بمونید کارتون دارم.
گفتم بفرما. گفتش که بیا یه گوشه کارت دارم.
گفتم بفرما چیکارم داری.
ناکس بهم گفت که سایزش چنده؟ گفتم 19 س.م
گفت یا خدا یعنی این کیرو همه جا با خودت میبری؟
گفتم خب کیرمه دیگه نمیتونم مال کسی رو که قرص بگیرم 😂😂😂😂😂😂
با یه حالت خنده گفت ای ناقلا حالا ببینمش چقدریه.
گفتم شرط داره نرگس جون. گفت از کجا فهمیدی اسممو؟
گفتم خب دیگه من این کارم. تو گوشیت اسمت رو دیدم نرگسی.
گفت اسم تو چیه؟ گفتم حمید هستم مخلصتم هستم و کون خیلی خوبی داری نرگس جون.
گفت اختیار داری نفرما به کیر تو که نمیرسه حمید جون.
گفتم میدونی شرطم چیه؟ گفت چیه شرطت کیر گنده من.
گفتم شرطم اینه که برام 10 دقیقه خوب ساک بزنی.
البته اینو بگم لب های خوبی هم داشت و قشنگ به درد این می خورد برات ساک بزنه ابتو جانانه بیاره.
گفتش این که چیزی نیست عشقم.
گفتم جون همشو بخوری برام نرگسی.
خلاصه بهم گفت که من تو طرشت خونه خالی دارم، بیا برگردیم طرشت پیاده بشیم یه سکس حسابی داشته باشیم، منم گفتم چی از این بهتر که قرعه شانس بهم افتاده.
رفتیم سمت مترو که میره از امام خمینی به حسن آباد تا طرشت.
گفتم میتونم ازت یه سوال بپرسم؟ گفت بپرس عزیزم.
گفت 21 سالمه و تاحالا عاشق کسی نشدم، اما من عاشق تو شدن وقتی کیرتو دیدم عشقم.
گفتم جون پس هر روز میکنمت. گفت عاشق اینم که هر روز بخورم برات و منو تا جون دارم بکنی کیر کلفت من.
یه بوسه ازش تو مترو گرفتم و سوار مترو شدیم.
دائما توی مترو وقتی کسی حواسش نبود دس
تا مترو تئاتر شهر
1402/09/05
#مالیدن #بیغیرتی #مترو

سلام داستانی که میخوام بنویسم مربوط میشه به چند ماه پیش که من و خانومم از شهرستان برای خرید رفتیم تهران.
من: امیر ۲۷ سالمه و قد و هیکلم معمولی.
خانومم: سارا ۲۵ سالشه قد ۱۷۰ وزن ۶۶ اندام کشیده و نسبتا خوشگلی داره.
اون روز چون هوا گرم بود و تهران کسی مارو نمی‌شناخت سارا لباسای راحت تری پوشیده بود. یه شومیز و شلوار نخی نازک و گشاد تنش کرده بود بخاطر شلوغی و ترافیک با مترو رفتیم کارامونو انجام دادیم موقع برگشت طرفای ساعت پنج بود که سوار مترو (قدوسی)شدیم که برگردیم قطار که رسید رفتیم تو آخرین واگن مردونه خیلی شلوغ نبود ولی جا برای نشستن هم نبود ما کنار در وایسادیم چندتا ایستگاه جلو تر یهو جمعیت زیادی وارد قطار شد و ما با هجوم جمعیت هدایت شدیم به وسط قطار سارا رو به روی من وایساده بود یه پسر نسبتا درشت هم پشت سارا بود نگاه کردم دیدم حدود یه ده پونزده سانت بیشتر با سارا فاصله نداره یکم برام جالب بود که یه نفر انقدر به سارا نزدیک باشه تو همین فکرا بودم که ایستگاه بعد دوباره کلی جمعیت وارد قطار شد و پسره دیگه کامل چسبید به سارا من متوجه چسبیدنش شدم ولی سارا اصلا به روی خودش نیورد پسره هم یه نگاه به من کرد دید من هیچی نمیگم دیگه سعی نکرد خودشو عقب بکشه هرچند جا هم نبود بعد حدود یک دقیقه متوجه شدم پسره داره کیرشو فشار میده به کون سارا جوری که سارا از جلو فشار میورد به من ولی سارا اصلا به روی خودش نمیورد منم حسابی تحریک شده بودم از این موضوع ایستگاه بعد دوباره جمعیت زیادی اومد داخل و پسره از فرصت استفاده کرد و حسابی کیرشو به کون سارا فشار میداد سارا به من گفت چقدر شلوغه که گفتم چاره ای نیست تاتر شهر پیاده میشیم دیگه ، گفت باشه و پسره هم که خیالش راحت شده بود ما هیچی نمیگیم همچنان داشت کیرشو لای کون سارا فشار میداد جوری که اطرافی ها فکر میکردن سارا همراه اون پسرس دیگه مشخص بود دوتاشون دارن لذت میبرن منم گفتم بذار حال کنن به تاتر شهر که رسیدیم همه پیاده شدن تو ایستگاهم دیدم هنوز چسبیده به سارا دیگه تو پله برقی جدا شدیم از پسره ، من نگاه کردم به شلوارش کیر راست شدش از روی شلوار مشخص بود.
شبش هم یه سکس توپ با سارا کردیم که اونجا مطمئن شدم سارا هم حسابی حشری شده از اینکه پسره کونشو مالیده
ولی نه من چیزی گفتم از این موضوع نه اون.

نوشته: امیر


cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️‌✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
خفت شدنم تو مترو

#تجاوز #خاطرات_نوجوانی #مترو

سلام من فاطمه هستم ۱۵ سالمه شاید بگین سنم کمه ولی خب بریم سراغ داستان داستان اولیه که مینویسم پس نظر بدید
من یه دختر سفید با قد ۱۵۵ وزن ۵۰ هستم سینم ۷۵ هس کونمم خوبه خلاصه که داف کلاسم موهامم مشکی هس با لبای صورتی
تو زمان مدرسه رفتن بود که من صبح پاشدم رفتم مدرسه همح چی تخمی گذشت تا زنگ آخر دیشب مامانم گفته بود برم مالیاباد یه چیزی بگیرم من رفتم سوار مترو شدم مثل همیشه شلوغ بود یه مرد سفید قد بلند ضایع حدود ۲متر بود پشتم بود
اول داشت دست مالیم میکرد منم که سر گرمیم بود تو مترو خودمو بدم دست مردم حال مبکردم کیرشو میمالید به کونم منم خودمو دادم عقب چسبیدم بهش اونم دستشو اروم انداخت دور کمرم سفت بقلم کرد که نتونم تکون بخورم اروم خودشو میمالید بهم منم خودمو ول کردم تو بقلش هر ایسگاهم شلوغ تر میشد بعد دستشو اورد شروع کرد به مالیدن کونم منم خودمو ول کردم حال میکردم یهو دستشو کرد داخل که جا خوردم شروع کرد به مالیدن سوراخم منم چون شلوغ بود ترسیدم کاری نکردم کون منم خیلی تنگ بود پس بیخیال انگشت شد اروم دستشو برد سمت کسم که من شل شدم خیس خیس بودم دستشو میکشید بینش منم تو ابرا بودم یهو خاست انگشت کنه که من دستشو گرفتم به زور خاست بکنه که در گوشش گفتم دخترم عوضی بیخیال شد با اون دستش رفت سراغ ممه هام ولی چون شبوغ بود نمیشد داشتم حالشو میبردم که یهو دیدم رسیدیم همه پیاده شدن منم مجبور شدم پیاده شم اون لاشیم دنبالم راه افتاد اولش فک کردم گمم کرده با خیال راحت رفتم کارمو کردمو بسته گرفتم تو راه برگشت بودم که یهو دونفر اومدن جلوم تو یه کوچه خلوت اولش ترسیدم خواستم برم که متوجه شدم یکیش همون پسره هست خواستم بدوم که منو گرفتن دستشو گذاشت جلو دهنم بردنم تو یه پارک تو راهم کلی تحدید کردن تو پارک رفتیم تو دسشویی مردونه و درم بستن با یه سیم اونجا منو انداخت زمینو مانتو مدرسمو پاره کرد افتادن روم منم که بغض کرده بودم گفتم ولم کنید لاشیا (من از قبل فانتزی همچین چیزیو داشتم)بهم گفتن امشب مال مایی اگه غلط زیادی کنی میدم تمام معتادای پارک بکننتت تا جر بخوری منم از ترس اروم شدم بلندم کردن یکیشون با کمر بندش دستمو بست به شیر آب لباسامو پاره کردن تا رسیدن به شورت و سوتینم اونارو هم در آوردن و یکیشون گفت جون چه چیزی امشب مال خودمه اومدن جلو که یکیشون دستم‌ از شیار باز کرد بست پشت سرم کیرشو در اورد شاخ در اوردم میتونم بگم بیشتر از ۲۵ سانت بود کلفتیشم اندازه بازومم بود خیلی ترسیدم اون یکیم شلوارشو در اورد چیزی از این کم نداشت گفتن امشب قراره عروست کنیم من از ترس چیزی نگفتم یکیشون اومد جلو سرمو گرفت بزور کیرشو کرد تو دهنم هی فشار میداد من اشکم در اومد انقد فشار داد تا رسید به تخماش کیرش کامل تو گلوم بود از بیرون معلوم بود بعد کیرشو در اورد شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن من لبام سیاه شده بود از شدت درد بعدش اون یکی رفت پشت سرم وازلین از شلوارش که رو زمین بود در اورد شبیه وازلین بود لاقل انگشتشو چرب کرد من با انگشت اول داد زدم ولی کیر اون عوضی تو دهنم بود آروم کردش دوتا انگشت من دیگه داشتم زار میردم اون کیرشو در اورد گفتم تورو خدا من تاحالا ندادم اونم یه سیلی زد بهم که خفه شدم بعد انگشت سومیو کرد داخل من داشتم از حال میرفتم همونی که کیرش تو دهنم بود اومد پشتم کیرشو چرب کرد به کون منم از اون وازلین یا هرچی زد گفت الان قراره صفرتو بزنم من حتا با فکرشم چشمم سیاهی میرفت داگیم کردو اون یکیم رفت گیرشو داد دهنم تا صدام در نیاد گفت اگه دندونت بخوره بهش دوتا کیر میکنم توت وقتی سرشو گذاشت در کونم من مور مور شدم اولش اروم حل داد تو من شروع کردم با دهن پر من من کردن که یهو شونمو گرفت همشو کرد تو من برا چند ثانیه بیهوش شدم قشنگ حس کردم روده هام پاره شد وقتی به هوش اومدم حال نداشتم حرف بزنم اون بی شرفم رحم نمی‌کردو تند تند تلمبه میزد بعد ۱۰ دیقه که دردش یکم کم شد داشت بهم حال میداد که اون یکی گفت بلندش کن بلندم کرد و دیدم از کونم داره چنتا قطره خون میره و اونم با خنده کیرشو با سوتین سفیدم پاک کردو دوباره کرد تو که اینبار جیغ زدم مرد جلویی هم عصبانی شد اومد جلو کیرشو مالید به کسم که من وایسادم التماس کردن که هر کاری میکنی پردمو نزن اونم شروع کرد به لب گرفتن ازم و دستشو انداخت دور کمرم اروم کیرشو نزدیک کصم کرد من تا اومدم تکون بخورم سر کیرشو کرد تو دیگه جا نداشتم حرکت کنم فقط زدم زیر گریه لباشو که برداشت از شدت گریه نتونستم چیزی بگم کیرشو بیشتر کرد داخل که حس کردم خود به یه چیزی با تمام زورش هل داد داخل که متوجه شدم پردمو زده دیگه نمیتونستم رو پام وایسم اون دوتا عوضیم شروع کردن تلمبه زدم حدود نیم ساعت کردن که من اخراش جدا از خون زیزیم داشتم حال میکردم مرد عقبی ارضا شدو همشو ریخت تو
مالیدن تو مترو

#مالیدن #مترو

چند وقت پیش تو متروی هفت تیر بودم دوتا دختر ناز و مامان
داشتن سوار میشدن البته زن و دختر زیاد بود ولی من پشت اونا ایستادم منتظر بودیم قطار بیاد دوستانی که این کاره هستن میدونن چی میگم اینجور مواقع بتونی یه مختصر سر صحبتو باز کنی و تو همون فاصله زمانی کم یه ارتباط فوری بگیری خیلی عالیه من به یکیشون گفتم خانم تشریف ببرید سمت زنها خیلی بهتره ها که
تو جواب گفتش نه اونجا واقعاً فاجعه است که البته ما دوتا ایستگاه دیگه یعنی دروازه دولت پیاده میشیم راستم میگفت
تو مترو واقعاً اجحاف شده در حق خانمهای گل فقط یک و نیم
واگن اول و دوم به این فرشته های نازنین اختصاص پیدا کرده
خلاصه بهشون گفتم پس بیاید سمت من کسی اذیتتون نکنه
که اتفاقا همون موقع قطار یواش یواش وارد واگن شد یکیشون خیلی تپلی بود بغلش کردم سمت خودم اونیکی ام کنار ما بود
یه دستمم انداختم رو شونه اونیکی قشنگ برجستگی کیرمو
رو بدن اون جلویی حس میکردم شک ندارم اونم متوجه شد
واقعاً تا دروازه دولت عشق دنیا را کردم طالقانی جمعیت و
فشار بیشتر میشد من قشنگ کیرمو چاک کون دختره مالیدم
دو دستی ام گرفته بودمش جیکشم در نمیومد طوری بهش
چسبیده بودم که بوی تن و موهاشو حس میکردم و تو گوشش
نفس نفس میزدم به گمانم اکثراً تصور میکردن باهمیم خلاصه اینکه کیرم وحشتناک سیخ شده بود قبل از پیاده شدن گفتم
اگه میخواید برید توحید سمت ارم سبز تشریف ببرید هردو
ازم تشکر کردن البته بماند که زحمت مالیدن دوستش با یکی
دیگه بود ولی من از بغل های باسن نیکی گرفته بودم حسابی
کیرمو چسبونده بودم بهش انگشت نکردم که تابلو بشه ولی
تا حد زیادی مالوندمش کونش خیلی بزرگ و خوب بود
واقعاً خیلی حال میده مالوندن دخترا و خانم‌ها تو مترو
آقایان کیراتون سیخ خانمای گلم کساشون خیس 🔥😘
نوشته: Masoud136450



cнαɴɴεℓ: ‌ ♥️‌✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
کارورزی الناز

#تابو #مترو #دختر_و_بابا

سلام این خاطره مربوط میشه به یکی از دوستای خیلی صمیمیم که از زبان ایشون نقل میشه ، نسخه نهایی رو مطالعه کردن و جز به جزء ش رو تایید کردن. خب بریم سراغش لازم به ذکره که به درخواست ایشون اسامی کاملا تغییر کرده یکمی هم برای جذب مخاطب آب و تاب دادم بهش.
من حمید هستم 44 ساله ساکن تهران کارمند ی نهاد نیمه دولتی هستم و 5 روز هفته رو از 8 تا 5 اونجا مشغولم . قدم 175 هست وزنم 72 تقریبا هیکل معمولی دارم. متاسفانه خیلی اهل ورزش نیستم. همسرم که دختر عموم هم هست 41 سالشه و قدش حدود 170 وزنش تقریبا 70 با سینه های 80 و ی کون تپل هیکل خوبی داره و خدارو شکر از سکس و زندگی زناشوییمون راضی هستم در کل ی سری مشکلات داریم ولی خب چیز غیرقابل حلی نیست و سعی میکنیم هندل کنیم شرایط رو. تو سکس من خیلی فانتزی ها دارم که به همشون نرسیدم ولی به خیلی هاشون هم رسیدم که اگر از این داستان خوشتون بیاد شاید از اونا هم گفتم براتون.
از ازدواج ما ک 19 سال ازش میگذره ی دختر ناز نصیبمون شده به اسم الناز که تمام زندگی ماست و مثل هر پدر و مادری جونمون رو براش میدیم.
موضوعی که میخوام براتون بگم برمیگرده به تابستون سال قبل که دخترم برای کارورزی میخواست بیاد اداره من و اونجا این دوره رو بگذرونه با اینکه من بهش گفتم اگر بخوای میتونی نیای و من برات اوکی میکنم گفت نه بابا اینجوری درست نیست بعدشم چیزی یاد نمیگیرم. منم خب به حرفش احترام گذاشتم و قرار شد برای کارورزی بیاد اداره حسابداری ما با یکی از همکارا که بچه کاربلدی هست هماهنگ شدم که بهش کارو به اندازه نیاز یاد بده و چند تا همکار اداره خودم (مثل تمام نهاد ها ما قسمت های مختلفی داریم ، مالی ، اداری ، برنامه ریزی ، بودجه و …) میدونستن که الناز میخاد بیاد دو سه هفته ای رو کارورزی کنه.
مسافت خونه ما تا اداره ی مقداری زیاد هست و باید از مترو برای رفت و آمد استفاده کنم ، گاهی وقتا هم ترکیب مترو و تاکسی ، من معمولا 7 از خونه میزنم بیرون به الناز گفتم نیازی نیست با من بیای اداره و اون وقت صبح بیدار بشی ، ده اینا بیا اداره بعد از ظهر باهم برمیگردیم اونم قبول کرد. روز اول شد و الناز حدود ده و ربع بود اومد اداره و سلام علیک کرد و همکارایی ک چند ساله من رو میشناسن تعجب کردن گفتن ماشالا چقدر خانم شده و تعجب کردن اونایی هم که نمیدونستن تعجب کردن که به شما نمیخوره دختر به این بزرگی داشته باشید ، یکی از همکارای خانم که من رو چند ساله میشناسه و از من قدیمی تره الناز رو بغل و بوس کرد گفت چقدر بزرگ شدی تو دختر و منم گفتم من دارم پیر میشم خانم فلانی. خلاصه گفتم همکارا براش چایی آوردن و ازش پرسیدم: صبحانه خوردی یا نه خانم خانما؟
الناز: بله بابایی خیلی ممنونم ، شما چطوری هر روز این مسیر رو میای؟
اذیت شدی؟ شلوغ بود؟
الناز: هم مسیر طولانیه ، هم گرمه ، هم خیلی شلوغ پدرم دراومد ، مردم چرا اینجوری میکنن؟ بعد میشه بگی چرا هر روز این مسیر رو میای و جات رو عوض نمیکنی؟ شما که میتونی بیای نزدیک تر چرا نمیای؟
اوووووو چرا انقدر شاکی؟ باید میگفتم آب یخ بیارن برات ، خب گفتم که من به این آدما و این محیط عادت کردم عزیزم ، سخته با 20 سال سابقه برم جای جدید و دیگه عادت کردم به این مسیر ، حالا انقدر غر نزن بیا بریم پایین.
بردمش پایین پیش همکارم پوریا و گفتم این شما این الناز خانم ، باهاش مهربون باش دختر باهوشیه ، هرچی فکر میکنی لازمه بهش یاد بده ، هر نمره ای خودش کسب میکنه بهش بده البته که مطمئنم بالاترین رو میگیره ، پوریا هم خندید و گفت حتما همینطوره ، برگشتم بالا تا ساعت 1 که تایم ناهار بود یکی دوبار زنگ زدم به پوریا و دخترم جویای احوالشون شدم. ظهر هم پدر دختری باهم ناهار خوردیم .
حدود ساعت 4 بود الناز اومد بالا ، گفتم به به خانم خانما خسته نباشی، چطور بود روز اول؟ نیم ساعت زود تعطیل کردی که.
الناز: واییی بابا جووون ممنونم ازت قبول کردی بیام اینجا خیلی خوب شد ، چیزایی که بهمون گفتن رو اینجا میتونم انجام بدم و از نزدیک باهاش و مهمتر توکار آشنا بشم مرسی (ی ماچ گنده به صورت من)
قربونت برم عزیزم خداروشکر رضایت داری ، صبح که میخواستی منو قورت بدی ، حالا جلوتر بره شیرین تر هم میشه وقتی از ی سری محاسبات سردر میاری خیلی لذت بخش تر میشه برات. نگفتی زود تعطیل کردی؟
الناز: خب آقای امیری (پوریا) گفتن نیم ساعت آخر روز رو با بابات بگذرون. ناراحتی برم
حالا جوش نیار ، ی نیم ساعتی بشین بریم ، چیزی بگم بیارن برات؟
نه ممنونم. به کارت برس که سر ساعت بریم میخوام با بچه ها برم بیرونن.
ساعت حدود 4:25 بود گفتم بابا تو برو پایین نیمکت بیرون اداره بشین من میام ، گفت وااا خب باهم میریم دیگه!! گفتم عزیزم شما برو الان از پله ها راه بیافتیم بریم دوتایی همه میخان باهات آشنا بشن سلام و علیک ک
پسره تو مترو مالیدم!

#مالیدن #مترو #گی

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
اسم من یاشاره
۲۱ سالمه ، قدم ۱۸۰، هیکل و قیافم بد نیست ولی سعی میکنم تا جایی که میتونم خوشتیپ بگردم.
این خاطره ای که میخوام بگم مال اوایل بهاره و یکی از عجیب ترین اتفاقای زندگیم بود!
حدودا ساعت ۹ صبح بود
توی مترو بودم تا برم محل کارم
و کسایی که رفتن میدونن تو این ساعت سگ صاحبش رو نمیشناسه!
وارد مترو شدم و بعد چند تا ایستگاه رسیدیم به ایستگاه اصلی و یه حجم بالایی از مسافرا مثل گله گوسفند ریختن تو قطاره مترو و همه رفتن تو کون همدیگه و کسی حتی تکونم نمیتونه بخوره
یه پسر جوون حدودا ۱۷، ۱۸ ساله و قد کوتاه تر از خودم و پوست گندمی روبه سفید جلویه من وایساده بود و محکم کونشو به طرف من فشار میداد و من احساس خاصی نداشتم و با خودم گفتم صد در صد به خاطر شلوغیه متروعه
تقریبا ۲ تا ایستگاه بعد یه مقدار خلوت تر شد ، در حدی که میشد تکون بخوری
من دیدم همینطوری داره فشار میده و یه تکونای ریزی میخوره با اینکه جلوش خالیه و میتونه یه مقدار بره جلو
باز با خودم گفتم شاید حواسش نیست
یه خورده رفتم سمت چپ تا جایی که دیگه کونش سمت من نباشه
ولی باز کم کم حس کردم ساعدش رو داره میزنه به کیر من و اون موقع فهمیدم این کونش میخاره!!!
منم گفتم تا تنور داغه بچسبونم
یواش دست کشیدم رو کونش و فشار دادم جوری که قشنگ حس کنه ولی تابلو نشه، چون مترو داشت از اون ازدحام جمعیت در میومد،
واقعا کونش نرمممم بود
اینم که از خدا خواسته
دیدم یهو خیلی واضح کف دستشو گذاشت روی شلوارم و شروع کرد به مالیدن کیرم
و اون لحظه خیلی حس عجیبی بهم دست داد، شهوت شدیدددددددد با کمی ترس و استرس
تند تند مالید و منم انقدر حشری شده بودم که کیرم ۵ ثانیه ای مثل سنگ سیخ شد
و اومد دستش رو بکنه تو شلوارم
که یه خورده خودمو دادم عقب
اونم نامردی نکرد از روی همون شلوار اسلش
شروع کرد به مالیدن کیرم و یه ۱ دقیقه ای مالید
منم تا به خودم اومدم دیدم باید ایستگاه قبلی پیاده میشدم و با شلوار اسلش همه فهمیدن که شق کردم😂🤦‍♂️
اما من فقط داشتم به اون لحظه فکر میکردم
نوشته: یاشارم