کی بهار بود
کی زمین
من اشک ریشه ی خشکیده ام
من غرق در ضجه جغد جهانم
هستم
من بافتی از نبافته های،دنیای ماقبل اکسیژن هستم
حل نشدم با هر چه که به رنگ من بود
من جدا از رنگ و جنس
از شیشه هواترم در روز
انعکاس اشک ماهی ها
روی سقف آسمانم هر روز
میدانم به چه معتقدم
من به کیشان مطمئن کافرم هنوز
شاید شبی ظهور کنم بی نور
تاوان افکار جوهر آلود من را
دهد درخت پیر با جسمش .


#تپوری



@chekamehsabz🍀

از بهار پیدا بود
حال امسالمان هم گرفته است
این نهایت غمگینی ست
با لب بسته
به دیدار بهار دیگر رفتن
نه
زمستان نیامده ست هنوز
حال ما گرچه پاییزی ست
نه غمی ریخت
نه غمی پژمرد
این غمِ هم چنان یخ بسته، بهاری ست
میدانم ای درخت به چه مرا می نگری
میدانم برکه ی خروشان به من چه ، می گذری
حال من خوب است
نگران نباشید
روزی که اینگونه سال را نشناسم
آن من
این من دیگر نیست
بر من جغدانه ، سرود بدرود بخوانید .



#تپوری




@chekamehsabz🍀

غمگین است سر تا پای وجودم'
شبیه منتظران موعود شده ام انگار''


برای دوباره دیدنت تمام روزها را دو به یک میشمارم تا بیایی و مرا به آغوش بگیری'!!

...
#اردیبهشت

#تپوری

@chekamehsabz🍀

ابر می باردم
سایه سنگین شده است

خیس و درمانده و بی جانم اگر
آفت دنیا را به دوشم دارم
قطب اگر تنها بهار زمین باشد
تابستان حامله نشود
هیچ پاییزی ، زمستان نزاید
درخت میوه را از ریشه میخوریم یا از شاخه؟
خنده دارد انگار ...

من نوشتم
تو نخوان
غم فراوان دارم در سر
دست احساسم سمت جیبم رفته است
جیب پوچ و لعنت شده

در تنم جای امنی برای افکارت نیست
از خودم آغوشی از جنس خودم را در طلبم
کشتی ات را روی کوه دیگری لنگر بی انداز
عشقی شده است انگار ...
کشتی عشق من اما
هیچ لنگری را خواب نمی بیند
بی دریا
بی بادبان
بی ناخدا
بی پارو
بی من .




#تپوری




@chekamehsabz🍀

در من بابا لنگ درازی ست
که خود را به یتیم خانه ای سپرد
و در آرزوی دیدار خود همیشه سایه ای بلند را بدرقه میکرد
چشم برهم نهادم
دختری بالغ شدم
عشق بابا در من عمود می تابید
پیوندی عمیق رخ داد
آه
بابا لنگ دراز جوان
گویی معجون جوانی بود دم و باز دم نفس
پدر خوانده خود شدم و معشوق تنم
پینوکیو متولد شدم با عشقی بی بیان.
من یقه ی تمام سلول های خاکستری را یک به یک میگیرم .



#تپوری





@chekamehsabz🍀

#عکسواره


به سقف دوخته ام
حالم را !
در با پنجره میجنگد
آیینه خوابیده
نمیدانم کجا از خودم
دریغ شده ام .


#تپوری



@chekamehsabz🍀

#عکسواره

هزار ثانیه روز تکراری
ده هزار مشت نکوبیده
یک لبخند نیمه کاره
پایان کار من است
دنیای نور و رنگ اگر دروغ باشد چه؟
چگونه باید فهمید نور چه مزه ای دارد؟
آه ای موش کور،دلت بحال من باید بسوزد
میدانی
ما حتی نمیتوانیم رنگ را هم مزه کنیم
که بر سر تند یا شیرین بودن زرد و سبز بحث کنیم!
بینایی به چه قیمتی؟
یک اتم رنگ
یک من روی کره زمین
مرا هم باید از دور با میکروسکوپ دید آیا ؟!


#تپوری


@chekamehsabz🍀

#بهاریه


سبزترین دروغ سال است
بهار است...
بهار است...
بهار است...

#فرزادسنایی

********

چه بنویسم !
از بهار !؟
هم اکنون
واقعا هم اکنون
صدای گنجشک از پشت پنجره
دهانم را بست
او بهار را می‌گوید...
می‌شنوید؟
کلمات بیهوده اند..
بهار را بنوش..
تو هم
دهانم را با لب‌هایت ببند..

#افشین_د

*********

نا کوک ترین ساز زمان است

بی بارترین فصل حیات است

دردناک ترین دروغ سال است
بهار است
بهار است

#ترنم

*******

تازه ترین قصه ی مادر بزرگ
تلخ ترین وحشت این روزهاست

بوی بهار است و یا بوی جنگ
هر دو به میزان دروغ شماست...

#یوسف_یزدانی

*****

بهار امسال
زخمیِ زمستانی بود
پر از بغض
پر از اشک
پر از شک
و بیشمار گریسه های دردناک...
و آنگاه
بارید و بارید و بارید....


#مرجانه_جعفریان

**********

بهار تابوت به دست می رقصد
هلهله به پا کرده است
گویا از حجله بیرون جسته
روی دامنش ردّی از رابطه است
گول نزد زمستان ، بهار را
هر چه بود رو کرد
خط کشید و نشانش کرد
این فصل پر از دانش
از رفتن نسرود
ماند و ماند و
خواهد ماند ...
جا نمانیم و بهار باشیم
تابوت به دست غم ها چال کنیم

#تپوری


****

بهار دروغ نیست
ننه سرما نویدش را میدهد
همون پیرزن برفی و پنبه‌ای !
بهار را باور کن !
بوی عطر گل‌های همیشه بهار
را نفس بکش !

گاهی دروغ را ته ذهنمان می چپانند...


#مهناز_رضازاده

*****


تبر را به من بده!
این چه دردیست که با خود دارد
بهارمان آبستن مرگ است
از درختان اندوه و درد جوانه میزند
باید که ریشه‌کن شود..

#روژان_ب



@chekamehsabz🍀

#آنی_نگاشت



پشت کرده به اجداد
با تاریخی ترک خورده
فکرش از گیاه پر بود
آرزوی از دست رفته اش را به آغوش گرفت
بی دهان بی چشم بی دماغ
زجه های نوزاد کاهو را به سکوت نشست
التماس آخرین مگس هم نتیجه نداشت
جیغ کشید مادر کاهو
اما کسی ندید .

#تپوری



@chekamehsabz🍀

سیراب شکست خورده ، همتای پدرسوخته
مادر چه کشید بی لرز ،با واژن غم دیده
بابا که نبودش را ، در بود تنش می ریخت
باز به چه فکر میکرد ، جز لذت غرّیده
سنگین شده است مادر ، در خود نفسی حس کرد
این عادت تکرار را ، در آغوش خودش جا کرد
دنیای لطیفی بود ، هر چند نفهمیدم
بر من چه گذشت سالها ، فهمید مرا مادر
فهمید مرا از هر چه که من بودم
از هر چه که دست شستم ، از هر چه که باز ماندم
این مهر خدایی را ، در هیچ ندیدم من
غمگین خودم هستم ، از هیچ نمی ترسم
روزهای بدی بودند ، شبهای بدی هستند
سیراب شکست خورده ، همتای پدر مرده
از غم نویسم من ، این رسم من است شاید
نطفه به سخن آید ، نفرین شوم شاید


#تپوری



@chekamehsabz🍀

#عکسواره

مِ دَسّْ او نونّه
مِ جانّْ خو نَینّه
کاشِم بزو مِ رَکّه
سَرْبَنْ هِنیشْته وکّه ، پیغوم رَسونْ نَوینّه
آفتاب سو نَویمّه ، چَچْکَلِ سو نَویمّه
صحرا نِشونْ هاکِردْمِه ، مِنْ بی پَتو خِسِمِه
هَیرا هَیرا هَیرارِه مِنْ صُبْ تِکْ سَرِ دْمِه
میچکا پِشْتِه نَوِسّه ، مِنْ دار تِکْ نَویمّه
مِرِ کَشِه بَزِنْ دار ، او سَرْ سِوارْ بَیْمِه
کِجِه وَرِه وه مِرِ ، مِنْ کِ بِخارْ نَیمِه
آفتابّـِ سِلامْ هِدامِه ، علیک نَیتِه سلامّهِ
مِنّتْ نَکِنْ تِه مِرِ ، مِنِ پِشْتِ خَرْ دَوِسّ ِ
مِنْ گو آهْن بَئیمِه ، وِرْزا مِرِ نَکوشتِه
سَنگِ دِل دَرْدِ بَدیمِه ، این غَمْ مِرِ بَکوشتِه
سِتاره چِشمِک نَزِن ، مِنْ یار بی وِفامِه
هزار سالی بِگْذِرِه ، تِرِه اَسیر نَکِمّهِ
اینجِهْ مِ جانّهِ چَنْگْ هایر ، بور یَکْ زَمینِ دیگِر
اگر تِ قِسْمِتْ بوعه تِ یار تِ چِشْ بِ راهِه
از مِنِ بی لِباسْ تِ ، هِچْ اِنتِظاری نِدار
اینجِه اگِر سَرد بَوْوِ ، کاشِم مِرِ مِثْ دار
پیْجِنِه با اِفتِخار
سِتاره جان بِهِلْ مِنْ ، اَتّا دَمْ هَمْ کِ هَسّهِ
کورکِلاجْ هِمْرا کِتْ بُورم بُورم تا رُوآر .


شعر و خوانش : #تپوری



@chekamehsabz🍀

ترجمه ی شعر بالا 👆💚


دستمو آب نمیبره
جانمو خواب نمی گیره
خزه بسته رگ هام
(سر بن هنیشته وکه ،پیغوم رسون نوینه )
قورباغه ای نشسته داخل چشمه ، پیغام رسان آن را نمی بینه
(آفتاب سو نویمه)
نوری از آفتاب به چشام نمیخوره
(چچکل سو نویمه )
حتی مشعل هم نمی بینم
(صحرا نشون هاکردمه )
جنگلی را برای خودم سند زدم
(من بی پتو خسمه)
من بدون پتو میخوابم
(هیرا هیرا هیراره من صب تک سر دمه)
خودمو کوچ میکنم با هیرا هیرا یی که واسه خودم سر دادم
(میچکا پشته نوس من دار تک نویمه )
در حال رفتن نگاه میکنم به اطرافم اما خبری از دسته های گنجشک نیست
(مر کشه بزن دار) بغلم کن و محکم نگه م داشته باش
(او سر سوار بیمه) سوار آب شدم
(کجه وره وه مِرِ) کجا میخواد ببره منو
(من که بخار نیمه) من که بخار آب نبودم !
(آفتاب سلام هدامه ) به آفتاب سلام کردم
(علیک نیته سلامه ) پاسخ سلاممو نداد آفتاب
(منت نکن ته مره) تو دیگه منتم نکن
(من پشت خر دوسه )منی که نابود شده را .
(من گو آهن بیمه) من گاو آهن شدم
(ورزا مر نکوشته ) زیر کار گاو آهن بودن نمردم
(سنگ دل درد بدیمه) در حال شخم زدن، درد های سنگ هایی که زیرو رو میکردم رو دیدم ،
(این غم مِرِ بَکوشتِه) غم سنگ ها منو کشته.
(ستاره چشمک نزن) ستاره به من چشمک نزن
(من یار بی وفامه) من یار وفاداری نیستم
(هزار سالی بگذره) اگه هزار سال هم بگذره
(تره اسیر نکمه ) تورو اسیرم نمیکنم
(اینجه مه جان چنگ هایر) جون منو نجات بده
(بور یک زمین دیگر) برو یه زمین(کره ) دیگه
(اگر ته قسمت بوعه ته یار ته چشم به راهه)
اگر قسمتت باشه عشقت اونجا چشم به راهته
(از من بی لباس ته هچ انتظاری ندار ) از من عریان هیچ انتظاری نداشته باش
( اینجه اگر سرد بووه ، کاشِم مره مث دار پیجنه با افتخار )
اگه اینجا خیلی تنها بشوم و هیچ کس نباشه تا به وجودش دل خوش کنم
خزه منو درخت حساب میکنه و منو میپشونه و افتخار میکنه که منو پوشونده
(ستاره جان بهل من ، اتا دم هم که هسه)
ستاره جان بزار من برای یک دم هم که هست
(کوکلاج همرا کت بورم بورم تا روآر )
همراه کلاغ برم لب رودخونه (خودمو تو آب ببینم)

او : آب
کاشِم : خزه
وک ( وکّه): قورباغه
صب تک : سر صبح
میچکا: گنجشک
پشته دَوِس: دسته جمعی
کورکلاج : کلاغ
روآر : رودخونه


#تپوری



@chekamehsabz🍀

تفاوتت نیست با رود
گذرت اگر باز به جانم افتاد
کاش حامله ی تمام آبان ها باشی
ای کبیسه گریز تقویم عشق من ،
اردیبهشت
عشقبازی با تورا به رخ که بکشانم
از حسادت دق نکند ؟

#تپوری



@chekamehsabz🍀

اینجا هوای بودنت
فریادی ست
بر سر دنیای کَری که چشم دیدنت را نداشت .

#تپوری

تقدیم به شکوه عزیزم🌺🌺🌺🌺



@chekamehsabz🍀

#عکسواره

به دنبال رد نورت تا به اَبَدِ خود دویده اند،نسل ها
شانس بیاورد مهتاب که دوران بی خورشیدی شروع نشود!
چگونه میتواند نظاره گر حال گُر گرفته ی این
من های در ناامیدی غوطه ور باشد
وای بحال ستاره ها
باید جاده یی بشوند برایش تا به ملاقات خدا بیاید تا بر رویش شمعی برفروزم نامش شمع تاب شود
انتقام تمام دستهایی که به دعا دراز شد و بی جواب ماند را با روشن نکردن کبریت خواهم گرفت"
و تمام هستی را وادار به سجده ی نسل بعد از خود خواهم

این منم،بشر

#تپوری


@chekamehsabz🍀

تیر باران خواهم شد
باز ، با خاطراتت
در تیر ماه!
هدف عشق ، سیبل مقابل بود
که چکاندی و ندانستی
به رگبار میبندی ام .


#تپوری


@chekamehsabz🍀

#آوانوشت

اینک چراغ ها رو به خاموشی می رود
فرمان رژه می دهند
جادوگران نُت پوشیده ای
که در شب ، روز را به دار میکشند .
سرزمینی که مرغ هایش از خروس اخته آبستن میشوند
زندگی،زیباترین دروغ کثیف است .

#تپوری

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

اینجا اگر سایه نبود
غم دار بی مایه نبود
کاج با آشیانه نبود
تبر خصمانه نبود
اصل نبود ریشه نبود
خمیر بی مایه نبود
عاشق افتاده نبود
دلیل خلق این جهان ، چه بود؟

#تپوری

@chekamehsabz🍀

#تابستانه ☀️


ما که قرار بود بی تخم لانه نسازیم
ما که قرار بود بی پیله پروانه نباشیم
ما که قرار بود سایه بی مانع نباشیم
ما که قرار بود قضاوت با قیافه نباشیم
سال ها که گذشت قرارمان کجا گم شد؟
شب ها که رسید،آفتاب ما کجا گم شد؟
ابرها که رسید جوانه ها کجا گم شد؟
فصل ها که رسید جهان ما در کجای دنیا گم شد؟
ما که قرار بود بی قرارِ قرارمان باشیم !
ما که قرار بود ، هوای جهان مان باشیم!
ما که قرار بود ،رسوای زمان مان باشیم!
ما که قرار بود ، با ، خدای زمان مان باشیم!

ما که قرار نبود گم شده مان باشیم
ما که فقط ردیف داشتیم و قافیه نساختیم
انگار ما زاده نشدیم !


#تپوری


@chekamehsabz🍀

ابر می باردم
سایه سنگین شده است

خیس و درمانده و بی جانم اگر
آفت دنیا را به دوشم دارم
قطب اگر تنها بهار زمین باشد
تابستان حامله نشود
هیچ پاییزی ، زمستان نزاید
درخت میوه را از ریشه میخوریم یا از شاخه؟
خنده دارد انگار ...

من نوشتم
تو نخوان
غم فراوان دارم در سر
دست احساسم سمت جیبم رفته است
جیب پوچ و لعنت شده

در تنم جای امنی برای افکارت نیست
از خودم آغوشی از جنس خودم را در طلبم
کشتی ات را روی کوه دیگری لنگر بی انداز
عشقی شده است انگار ...
کشتی عشق من اما
هیچ لنگری را خواب نمی بیند
بی دریا
بی بادبان
بی ناخدا
بی پارو
بی من .




#تپوری




@chekamehsabz🍀