چهره‌سان مشیانه
206 subscribers
516 photos
321 videos
9 files
150 links
تصویری از نخستین زن بدون گناه

جهت ارتباط با مدیر کانال و ارسال آثار خود به لینک و یا شماره زیر پیام بفرستید
@Koopisland
09352935958
Download Telegram
به‌راستی #دوستت_دارم
و از ابتدا می‌دانم
این بازی را خواهم باخت

#نزارقبانی

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
توی ابراز احساسات به آدمها، مثل رگبارهای فروردین نباشید. اولش جذاب و پرطرفدار است. اما بعد از چند روز دیگر کسی را به وجد نمی آورد که هیچ، کلافه و عصبی هم میکند.
آدمها اولش خود را به هیجان رگبارها می سپارند. از خیس شدن نمی ترسند. یله و بی محابا میروند زیر رگبار. جیغ می کشند. ذوق میکنند. شاعر میشوند. اما چند روز بیشتر که ادامه پیدا کند، میروند جایی پناه میگیرند. ،
فقط تماشا میکنند. حتی گاهی منتظر می نشینند تا کی تمام شود و جور و پلاسش را جمع کند.
.. حتی شده آرزوی آفتاب می کنند و دیگر دلشان باران نمی خواهد.

زمان به من ثابت کرد، حتی اگر از شدت خواستن به مرز انفجار رسیدی، هرگز برون ریزی نکن. بگذار تا ابد همان جذاب دور دست نیافتنی باقی بمانی.
بگذار هرچه توی قلبت میگذرد، جمع شود توی سرانگشتهایت. بگذار با زبان تن همکلام شوی نه با زبان سر. ،
زبانِ سر رگبار است. گند میزند به شکوفه های نو رسته. واژه ها را الک کنید. بگذارید از غربال منطق عبور کنند. میدانم. احمقانه ست. می دانم. باید فاتحه ی چنین عواطف سانسور شده ای را خواند. ،
اما باید پذیرفت که زمانه عوض شده. آدمها عوض شدند. معیارها تغییر کرده. نمیشود با مقیاس های گذشته، عواطف این دوره را سامان داد. تلخ است.

میدانم. اما "تجربه"، باید چیزی بیش از رنج و گریه و شب بیداری نصیبمان کند. بگذارید احساساتتان شهید شود اما شرافت و احترامتان سلاخی نشود....

#میخواهم_دوستت_بدارم
#تا_شهرها_را_از_آلودگی_برهانم

#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زن_باش،
اما #محکم!
پروانگی‌ات را بگذار
توی چمدان در پستوی تنهایی‌ات
پنهان‌ش کن!
تظاهر کن به هیچ‌کس اصلاً
نیاز نداری
و روی #پاهای_مقدس_خودت
بایست..

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#مرا_ترجیح_بده
به قدم‌زدن و غرق‌شدن در موسیقی
به خندیدن؛ رقصیدن؛
#مرا_ترجیح_بده
به کتاب‌ها، داستان‌ها؛
به نشستن و از باران‌ گفتن‌ها.
#مرا_ترجیح_بده
به لذت استشمام عطر اقاقی
به تماشای‌ غروب
به بافتن رویا
#مرا_ترجیح_بده
به زندگی
به خواب، به مهتاب
#مرا_به_همه‌ی_دنیا_ترجیح_بده
#من ارز‌شش را دارم
تنها #منم که تو را
#بدون_مرز،
#بدون_حد،
#بدون_قانون،
#دوست‌دارم.
#مرا_ترجیح_بده
حتی به خواندن همین جملات!

#پارادوکس

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
🔺حكومت كاملا زنانه نيوزلند، موفق ترين كشور در مقابله با كرونا!

🔹در حالى كه تمام دنيا در كنترل شيوع ويروس كرونا وامانده اند و با پنهان كردن آمار واقعى از شيوع و قربانيان اين ويروس سعى در كنترل كشور دارند جالبه بدونيد
خانم جاسیندا آردن(نخست وزیر نیوزیلند
الگوی رهبران جهان) در مبارزه با کروناویروس
با مدیریت صحیح دولت نیوزلند، باعث
شده تا به امروز فقط یک نفر در این
کشور در اثر کروناویروس فوت کند!!

🔹نخست وزیر ⁧نیوزیلند⁩ اعلام کرده که در آستانه پیروزی بر ⁧کرونا⁩ هستن امروز فقط ۲۹ مورد کرونایی داشتن و به شدت کاهش پیدا کرده جالبه نیوزلند تنها کشوری بوده که حتی آمار افراد مشکوک را هم اعلام میکرده و اگر همین روال ادامه پیدا کنه قرنطینه را پایان میدهند/ديلى‌میل


#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
شكست بزرگ مرد لجباز


مائو تسه تونگ در واقع معمار و رهبر چين كمونيست بود.
او كسي بود كه چين را از قهقرا به اوج بازگرداند و نزديك به چند دهه رهبر چين كمونيست بود.

مائو يكی از سرسخت هاي تاريخ بشريت بود.
در باب سرسختي مائو همين بس كه بدانيد در دوران مبارزه اش، تمامِ کشور چين را با پاي پياده فرار كرد.

يكي از جالب ترين اتفاقات تاريخ در دوران مائو رخ داد كه ميخواهم چند سطری در مورد آن بنويسم و درآخر نتیجه گیری کنم:

٦٠ سال پيش، ژانويه ١٩٥٨، مائو سياست هاي اصلاح طلبانه جديد چين را با نام " يك گام بزرگ به جلو" اعلام كرد.

اين برنامه دو بخش صنعتي و كشاورزي داشت. در بخش صنعتي بزرگترين دغدغه اصلاح نظام توليد فولاد و افزايش كيفيت محصول نهايي بود، اما در بخش كشاورزي:
دولت چين عليه گنجشك ها اعلام جنگ كرده بود!

مائو در نطقي آتشين گنجشك ها را بزرگترين دشمن چين اعلام كرد.

او معتقد بود، گنجشك ها به محصولات كشاورزي چين دستبرد مي زنند و اين باعث مي شود، دهقانان زحمت كش به حق و حقوق خود نرسند.

جنگي تمام عيار عليه گنجشك ها شروع شد. لانه‌های گنجشک‌ها ویران شد، تخم‌هایشان شکسته شد و جوجه‌هایشان کشته شدند. کودکان نیز با شکار گنجشک‌ها با تیرکمان به مبارزات کمک می‌کردند.همچنین برای جلوگیری از فرود گنجشک‌ها به مزرعه‌ها، تمام اهالی شهر درحالی‌که ناقوس‌هایی را به صدا درمی‌آوردند و بر طبل‌های عظیمی می‌کوبیدند و فشفشه به هوا می‌فرستادند، به‌سوی حومه‌ها رژه میرفتند. عاقبت، جسد بی‌جان گنجشک‌ها از آسمان فروریخت.

تنها در عرض یک روز، مردم شانگهای ۱۹۴۴۳۲ گنجشک را کشتند و در عرض یک‌سال بیش از یک میلیون گنجشک کشته شدند. عاقبت در سراسر چین گنجشک‌ها به مرز انقراض رسیدند.

بزرگترين و تاريخي ترين شكست مائو دقيقا زماني كه فكر مي كرد پيروز شده است رخ داد.

ناگهان جمعيت حشرات رو به فزوني گذاشت. ملخ ها به طرز غير قابل باوري زياد شدند و به مزارع حمله مي كردند.

هجوم ملخ ها به قدري وحشتناك بود كه چين كاملا بي دفاع شده بود.
جنگ ناگهان تغيير كرد.
روزي كه اولين چيني به دليل گرسنگي مُرد تازه مائو شروع به انديشيدن كرد.

او در ابتدا لجبازانه مي گفت خلق چين به عقب بازگشت نخواهند كرد.

باور كردني نيست ولي، ٤٣ ميليون چيني طي سالهاي بعد از گرسنگي كشته شدند تا مائو دست از لجبازي خود بردارد.

ناگهان بزرگترين واردات چين گنجشك شد و هر روز هزاران گنجشك از اتحاد جماهير شوروي وارد مي كردند تا تعادلي كه از بين برده بودند را بازگردانند.

شكست مائو براي آن دسته مديراني كه از علم مديريت فقط يكدندگي و لجبازي را آموختند، براي آن مديراني كه فريب جايگاهشان را مي خورند و فكر مي كنند آنچه به ذهن شان مي رسد، درست ترين چيز است درس های بزرگي دارد:


١- هر قدر داد بزنيد تصميم غلط به درست تبديل نميشود.

٢- هر قدر در اصلاح اشتباه تان تعلل كنيد، هزينه هاي بعدی بيشتر مي شود.

٣- هر مديري ممكن است تصميم اشتباه بگيرد و اين قسمتي از ماجراي مديريت است ولی، مديری كه لجبازانه بر اشتباهش پافشاری مي كند، تاريخ با لبخند معنا دار نگاهش خواهد کرد.

#ميدانم_اشتباه_كردم_ولی_نميپذيرم
#شفافيت_اطلاعاتی_را_قربانی_لجبازی_كرديم

#مائو_نباشیم

#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
🔹گفت و گوی زنده جوانان و اعضای سازمان های مردم نهاد استان با مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری به میزبانی صفحه اینستاگرام سرکارخانم مهسا شایگان دبیر موسسه مردم نهاد پرتو صبح امید و جوان برتر استان در سالهای 97 و 98

👈زمان: شنبه 99/1/23 ساعت 13

#سازمانهای_مردم_نهاد
#دفتر_امور_اجتماعی_و_فرهنگی_استانداری
#کمیته_ساماندهی_تشکلهای_مردم_نهاد_ستاد_کرونای_استان
#کرونا_را_شکست_میدهیم

_______________

روابط عمومی و امور بین الملل استانداری کرمانشاه
@ostkrh
#تو به #من خندیدی
و به #من گفتی:
جوجه.
یادت هست؟!
#من هم از خنده‌ی #تو خندیدم
و گفتم: جوجه؟؟؟!!!
گفتی: آری....
مثلا....
الکی 😉
جوجه گفتنت مرا راهی کرد
به زمانی‌که پر از شور و هیاهو بودم.
آخه می‌دانی؟
خواهرهایم مرا
#جوجه_اردک_سیاه_زشت
می‌خواندند ☺️
در زمانی‌که پر از شور و هیاهو بودم.
خب حق هم داشتند،
بس که زیبا بودند
و #من خواهری بودم ناهمگن در میان آن‌ها.
ولی هرگز از این شوخی زیبا مکدر نشدم
و هر از گاهی به آن‌ها گوشزد می‌کردم،
که در آخر من هم، #قویی خواهم شد...
غرق در افکار زمانی بودم که در چشم بر هم زدنی، همچو ماشین زمان، سرعت بالایی داشت.
که تو برگشتی و گفتی:
#مثلاااااااا
#اللللللللکی☺️

#نسترن‌رستمی
#فصل‌دلتنگی

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmahianehart
#بچه_که_بودم
از بس #مغرور بودم،
هر وقت #مامانم می‌رفت جایی و
منو با خودش نمی‌برد،
مثل بقیه‌ی بچه‌ها پشت سرش گریه و التماس نمی‌کردم ولی به محض اين‌که می‌رفت #می‌ترکیدم_از_گریه...
بزرگ که شدم رفتنای زیادی دیدم.
چیزای زیادی از دست دادم.
شبای زیادی توو تنهایی اشک ریختم و حرص خوردم که چرا پا رو #غرورم نذاشتم...
با این وجود هنوز همونم.
همون آدم #مغروری که هرگز برا داشتن و
نگه‌داشتن به کسی التماس نمی‌کنم.
فقط بی‌صدا می‌شکنم...!!

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندر احوالات این‌روزهای برخی از
مدیران ایرانی 😉

#انجمن‌چهره‌سان.مشیانه
@chehrehsanmashianehart
قرار نیست آدمیزاد همیشه خوب باشد!
همدیگر را درک کنید!
گاهی آدم بی‌دلیل بد است!
این‌قدر روی این سوال پافشاری نکنید که
چرا حالت بد است؟!
چرا امروز بی‌حوصله‌ای؟!
خب اگر خودش دلیل حال بدش را می‌دانست
که چاره‌ای پیدا می‌کرد!
بعضی حال‌ها را آدم نمی‌فهمد
چرایش را نمی‌داند
شاید بعدا بفهمد اما در حال حاضر
حوصله جواب دادن به هیچ سوالی را ندارد!
به خدا اگر کمی یکدیگر را درک کنیم
زمین جای قشنگ‌تری برای زندگی می‌شود!

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
تو را با غیر، #تقسیمم نمی‌آید...
نه تنها این عمل بلکه...
تو را حتی،
#مجموع نتوان بست با دیگر!
و حتی #ضرب...
تو را تنها شود #تفریق کرد
از #هرکس و #ناکس!
تو را شاید به‌سان #ماه،
که تنها یکه‌تاز عرصه‌ی ماهیت
این #چرخ_گردون است.
شود #قرص_قمرها کرد،
یا حتی، تو را مانند تک‌تاز حرارت‌های این #منظومه‌ی_شمسی،
شود گاهی به طور جد #پرستش_کرد.
یا گاهی به طور وهم،
شود مانند #دریاهای_آبی،
روایت کرد.
تو را تنها شود #نازید،
تو را تنها شود #بوسید،

#ای‌محبوب‌خوب‌من

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
📕سندرم #آخی_پسرم

به راستی ما #مادران چقدر در پروژه #تبعیض_علیه_جنسیت خودمان مشارکت داریم؟

علی‌رغم تمام سعی‌های‌مان جهت بار آوردن #دخترانی_مستقل، #محکم و #قوی گاهی در رابطه با فرزندِ #پسر به همان راهی می‌رویم که سال‌های سال مرسوم بوده و آن چیزی نیست الا پرورش #پسرانی_پدرسالار...

#لاتینا_فتل نام این وضعیت را #سندرم_آخی_پسرم می‌گذارد.
او در این نوشتار چنین تعریف می‌کند که یک روز به همراه نامزدم، بعد از این‌که نهار را بیرون صرف کرده بودیم به منزل آن‌ها رفتیم سر میز نهارخوری نشسته و مشغول گفت‌وگو بودیم که، #مادر نامزدم، رو به #پسرش گفت:
-آخی طفلی #پسرم غذا می‌خواد...
-گفتم: «ما تازه غذا خوردیم. او گرسنه نیست و به هیچی احتیاج نداره.»
جواب #مادرش مثل خیلی از #مادرهای_دلسوز و به شدت #مهربان این بود که: «آخی #پسرم، مگه می‌شه؟ اون غذا می‌خواد، معلوم است که بچه‌ام یک بشقاب غذا می‌خواد.»
-گفتم: «اگه گرسنه باشه، خودش بلند می‌شه و برای خودش غذا می‌کشه»
و #مادرش خیلی صریح جواب داد که: «آخی طفلی #پسرم!!! تو مراقبش نیستی، آخرش اون از گشنگی می‌میره و این اصلا برای تو مهم نیست!!!»
-گفتم: « #پسر کوچولوت همین الان غذا خورده و از گرسنگی نمی‌میره این نازنین #پسر شما حالا ۴۰ سالشه و اگه چیزی برای خوردن بخواد، خودش از جاش بلند می‌شه، بر می‌داره» .
او ادامه می‌دهد که ۲۰ دقیقه دیگر هم آن‌جا نشستم و به گله و شکایت‌های #مادر_مهربان راجع‌به این‌که «بالاخره کی با #پسرش ازدواج می‌کنم؟
کجا #زندگی خواهیم کرد؟
کی #بچه‌دار خواهیم شد و #بچه را چطوری باید تربیت کنیم و چه کارهایی باید برای #بچه انجام بدهم» گوش دادم.
او می‌گويد مشکل من این نبود که نامزدم غذا می‌خواست و #مادرش این را فهمیده بود.
مساله این بود که یک #مادر با #پسر ۴۰ ساله‌اش مثل یک #بچه_لوس رفتار می‌کرد و معتقد بود که من و او وظیفه داریم که هر کاری انجام دهیم تا او(پسرش) راحت زندگی کند.
#لاتینا_فتل سپس دوران کودکی خود را مثال می‌زند که چگونه #مادرش در مقابل اعتراض او به این‌که چرا برادرش هیچ‌کاری انجام نمی‌دهد خیلی تلخ می‌گفته: «تو باید یاد بگیری که بتوانی کارهای خودت را انجام بدهی و مراقب خودت باشی، #مردها هیچ‌کاری برایت انجام نمی‌دهند، #مردها همیشه #بچه می‌مانند و یادت باشد که #مردها آخر #زنی را پیدا می‌کنند که کارهای‌شان را انجام بدهد...»
و اضافه می‌کند که آن‌گاه من هشت سالم بود و می‌دانستم که این #عادلانه_نیست، این طرز فکر آزارم می‌داد و در دل می‌گفتم: «خب چرا به #پسرت یاد نمی‌دهی که مثل بقیه نباشد؟»
#مادران زیادی هستند که با #مردهای جوان و میانسال‌شان طوری رفتار می‌کنند که گویا یک #بچه کوچک یا آدم کم‌‌توان و نیازمند حمایت روبروی‌شان ایستاده.

#مراقب_باشید.
چیزی که شما به عنوان: #مراقبت، #دلسوزی، #محبت و #دلبستگی به #فرزند_پسر‌تان می‌دهید، ابزاری‌ست جهت #توانمندسازی آن‌ها در یادگیری #الگوهای_پدرسالاری...

آیا هدف شما از #تربیت_فرزند_پسر همین است؟
آیا شما هم در برابر #فرزند_پسرتان دچار #سندرم_آخی_پسرم هستید؟

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زندگی_سینما_نیست.
مثل #تئاتر زنده است
کات نداره
اگه خراب‌ش کردی
نباید بقیه‌شو ببازی
فقط می‌تونی بقیه‌شو بهتر بازی کنی...

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
ادای دین

بخاطر همهٔ سال‌هایی که با صدای زنگ
ساعت از خواب بیدار شدم

بخاطر همهٔ روزهایی که از میانهٔ خواب
راهی مدرسه شدم

بخاطر همهٔ صبحگاه‌هایی که از جلو نظام
بودم

بخاطر همهٔ شاخ‌و‌شونه‌کشی‌های مدیر و
معاونش

بخاطر همهٔ نرمش‌های سر صف، که
نیمی از سرماخوردگی‌هایم را مدیون آن‌
هستم

بخاطر معلمانی که تنها با معیار قد،
صندلی مرا مشخص کردند

بخاطر همهٔ مبصرصفتانی که حق داشتند
مرا بخاطر بلندی ناخن‌هایم تحقیر کنند

بخاطر همهٔ آن نوکر مسلکانی که هر
زنگ اسم مرا در "بدها" نوشتند

بخاطر همهٔ قسم‌های جلاله‌ای که برای
دستشویی داشتنم در ساعت کلاس خوردم

بخاطر همهٔ ناظمانی که وقت و بی‌وقت
موهایم را کشیدند

بخاطر همهٔ معلمانی که جنبهٔ شوخی
نداشتند

بخاطر یک مشت مخبر که مبادلهٔ سی‌دی
و ترقه را به مدیر گزارش دادند

بخاطر همهٔ انتخاب واحدهای هول‌هولکی
با اساتید زورکی

بخاطر همهٔ استرس‌هایی که از آماده
نبودن تکالیفم کشیدم

بخاطر همهٔ لاطائلاتی که به من حقنه شد
و هیچ حاصلی در زندگیم نداشته و
نخواهد داشت

بخاطر همهٔ اساتیدی که تاب شنیدن
کم‌سواد بودنشان را از زبان من دانشجو
نداشتند

بخاطر همهٔ انتقام‌هایی که با پُتک نمره
جانم را کوفت

بخاطر همهٔ کارنامه‌هایی که چاپلوس‌ها و
چلمن‌ها را در صدر نشاند

بخاطر همهٔ دبیرانی که از پرسش "چرا"
وحشت‌زده شدند

بخاطر همهٔ سال‌هایی که برای جلب
رضایت دیگری، از مدیر و معلم گرفته تا
ناظم و فرّاش مدرسه، برای خودم زندگی
نکردم

بخاطر همهٔ احضاریه‌هایی برای والدینم،
که از ترس پوآروهای دور و اطراف، نه
سوزانده، که خورده شدند

بخاطر اختلاف سن همیشگی با مدرسانی
که هميشه ناگزیر از رعایت احترام‌شان
بودم

بخاطر کابوس ماه مهر، که هیچگاه
نگذاشت لذت شهریور را بچشم

و در مجموع،
بخاطر تقدم نظم و اطاعت بر آزادی و
خلاقیت
با نظام هماهنگ آموزشی مخالفم

سپاس از کرونا و قرنطینهٔ رهایی ‌بخشش اش

#فرزین_رحیمی_زنوز
#دانشجوی_دکترای_علوم_سياسی

#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart