ادای دین
بخاطر همهٔ سالهایی که با صدای زنگ
ساعت از خواب بیدار شدم
بخاطر همهٔ روزهایی که از میانهٔ خواب
راهی مدرسه شدم
بخاطر همهٔ صبحگاههایی که از جلو نظام
بودم
بخاطر همهٔ شاخوشونهکشیهای مدیر و
معاونش
بخاطر همهٔ نرمشهای سر صف، که
نیمی از سرماخوردگیهایم را مدیون آن
هستم
بخاطر معلمانی که تنها با معیار قد،
صندلی مرا مشخص کردند
بخاطر همهٔ مبصرصفتانی که حق داشتند
مرا بخاطر بلندی ناخنهایم تحقیر کنند
بخاطر همهٔ آن نوکر مسلکانی که هر
زنگ اسم مرا در "بدها" نوشتند
بخاطر همهٔ قسمهای جلالهای که برای
دستشویی داشتنم در ساعت کلاس خوردم
بخاطر همهٔ ناظمانی که وقت و بیوقت
موهایم را کشیدند
بخاطر همهٔ معلمانی که جنبهٔ شوخی
نداشتند
بخاطر یک مشت مخبر که مبادلهٔ سیدی
و ترقه را به مدیر گزارش دادند
بخاطر همهٔ انتخاب واحدهای هولهولکی
با اساتید زورکی
بخاطر همهٔ استرسهایی که از آماده
نبودن تکالیفم کشیدم
بخاطر همهٔ لاطائلاتی که به من حقنه شد
و هیچ حاصلی در زندگیم نداشته و
نخواهد داشت
بخاطر همهٔ اساتیدی که تاب شنیدن
کمسواد بودنشان را از زبان من دانشجو
نداشتند
بخاطر همهٔ انتقامهایی که با پُتک نمره
جانم را کوفت
بخاطر همهٔ کارنامههایی که چاپلوسها و
چلمنها را در صدر نشاند
بخاطر همهٔ دبیرانی که از پرسش "چرا"
وحشتزده شدند
بخاطر همهٔ سالهایی که برای جلب
رضایت دیگری، از مدیر و معلم گرفته تا
ناظم و فرّاش مدرسه، برای خودم زندگی
نکردم
بخاطر همهٔ احضاریههایی برای والدینم،
که از ترس پوآروهای دور و اطراف، نه
سوزانده، که خورده شدند
بخاطر اختلاف سن همیشگی با مدرسانی
که هميشه ناگزیر از رعایت احترامشان
بودم
بخاطر کابوس ماه مهر، که هیچگاه
نگذاشت لذت شهریور را بچشم
و در مجموع،
بخاطر تقدم نظم و اطاعت بر آزادی و
خلاقیت
با نظام هماهنگ آموزشی مخالفم
سپاس از کرونا و قرنطینهٔ رهایی بخشش اش
#فرزین_رحیمی_زنوز
#دانشجوی_دکترای_علوم_سياسی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
بخاطر همهٔ سالهایی که با صدای زنگ
ساعت از خواب بیدار شدم
بخاطر همهٔ روزهایی که از میانهٔ خواب
راهی مدرسه شدم
بخاطر همهٔ صبحگاههایی که از جلو نظام
بودم
بخاطر همهٔ شاخوشونهکشیهای مدیر و
معاونش
بخاطر همهٔ نرمشهای سر صف، که
نیمی از سرماخوردگیهایم را مدیون آن
هستم
بخاطر معلمانی که تنها با معیار قد،
صندلی مرا مشخص کردند
بخاطر همهٔ مبصرصفتانی که حق داشتند
مرا بخاطر بلندی ناخنهایم تحقیر کنند
بخاطر همهٔ آن نوکر مسلکانی که هر
زنگ اسم مرا در "بدها" نوشتند
بخاطر همهٔ قسمهای جلالهای که برای
دستشویی داشتنم در ساعت کلاس خوردم
بخاطر همهٔ ناظمانی که وقت و بیوقت
موهایم را کشیدند
بخاطر همهٔ معلمانی که جنبهٔ شوخی
نداشتند
بخاطر یک مشت مخبر که مبادلهٔ سیدی
و ترقه را به مدیر گزارش دادند
بخاطر همهٔ انتخاب واحدهای هولهولکی
با اساتید زورکی
بخاطر همهٔ استرسهایی که از آماده
نبودن تکالیفم کشیدم
بخاطر همهٔ لاطائلاتی که به من حقنه شد
و هیچ حاصلی در زندگیم نداشته و
نخواهد داشت
بخاطر همهٔ اساتیدی که تاب شنیدن
کمسواد بودنشان را از زبان من دانشجو
نداشتند
بخاطر همهٔ انتقامهایی که با پُتک نمره
جانم را کوفت
بخاطر همهٔ کارنامههایی که چاپلوسها و
چلمنها را در صدر نشاند
بخاطر همهٔ دبیرانی که از پرسش "چرا"
وحشتزده شدند
بخاطر همهٔ سالهایی که برای جلب
رضایت دیگری، از مدیر و معلم گرفته تا
ناظم و فرّاش مدرسه، برای خودم زندگی
نکردم
بخاطر همهٔ احضاریههایی برای والدینم،
که از ترس پوآروهای دور و اطراف، نه
سوزانده، که خورده شدند
بخاطر اختلاف سن همیشگی با مدرسانی
که هميشه ناگزیر از رعایت احترامشان
بودم
بخاطر کابوس ماه مهر، که هیچگاه
نگذاشت لذت شهریور را بچشم
و در مجموع،
بخاطر تقدم نظم و اطاعت بر آزادی و
خلاقیت
با نظام هماهنگ آموزشی مخالفم
سپاس از کرونا و قرنطینهٔ رهایی بخشش اش
#فرزین_رحیمی_زنوز
#دانشجوی_دکترای_علوم_سياسی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart