نظر و عمل
«عادل از طریق انجامدادن اعمال عادلانه بهوجود میآید و خویشتندار بر اثر بهجا آوردن اعمال خویشتندارانه. هیچکس بی آنکه چنین اعمالی را بهجا آوَرَد دارای فضیلت نمیشود. ولی بیشتر مردمان چنین نمیکنند، بلکه به نظر (تئوری) پناه میبرند و میپندارند که فیلسوفاند.»
اخلاق نیکوماخوسی | ارسطو | محمدحسن لطفی
[به انتخاب #فاطمه_مینایی]
#فنجان_اخلاق
«عادل از طریق انجامدادن اعمال عادلانه بهوجود میآید و خویشتندار بر اثر بهجا آوردن اعمال خویشتندارانه. هیچکس بی آنکه چنین اعمالی را بهجا آوَرَد دارای فضیلت نمیشود. ولی بیشتر مردمان چنین نمیکنند، بلکه به نظر (تئوری) پناه میبرند و میپندارند که فیلسوفاند.»
اخلاق نیکوماخوسی | ارسطو | محمدحسن لطفی
[به انتخاب #فاطمه_مینایی]
#فنجان_اخلاق
«ما کمشماریم» در قالبی جدید و با مقالهای با عنوان «سختتر از ساختن موشک است...: جستاری در وقایع اخیر، اوتیسم فرهنگی، و علوم انسانی در ایران» بهروز شد.
[«ما کم شماریم» وبسایت شخصی محمدمنصور هاشمی با آمدن امسال وارد هشتمین سال فعالیت خود میشود.]
https://bit.ly/2HRMUkI
[«ما کم شماریم» وبسایت شخصی محمدمنصور هاشمی با آمدن امسال وارد هشتمین سال فعالیت خود میشود.]
https://bit.ly/2HRMUkI
محمدمنصور هاشمی
سختتر از ساختن موشک است... - محمدمنصور هاشمی
جستاری در وقایع اجتماعی اخیر، اوتیسم فرهنگی، و علوم انسانی در ایران
«اگر میتوانستم تنها یک درمان برای همهٔ بیماریهای مدرن جهان تجویز کنم، سکوت را تجویز میکردم. زیرا حتی اگر کلام خداوند در جهان مدرن خوانده میشد، هیچکس به آن گوش فرا نمیداد؛ صداهای بسیاری زیادی وجود دارند، پس باید سکوت کرد.»
—سورن کییرکگور
#یاد_بعضی_نفرات
—سورن کییرکگور
#یاد_بعضی_نفرات
کافه سرو
#پیشکش
#در_باب_بیماری ١
«بیماری هست. این واقعیت ناخوشایند زندگی آدمی است. اما بیماری گاه و شاید در بیشتر مواقع چیزی بیش از بیماری است، بیش از آنچه هست. بیماری صرفا واقعیت عینی و بیرونی نیست —درد و رنج و ضعف و کمتوانی— بلکه چیزی افزون بر اینهاست. بیماری تفسیر میشود. به عبارت دیگر آدمیان بیماریها را معنا میکنند و آنها را در هالهای از تداعیها و تخیلات و معانی و رمزها میپیچند و میتنند. بدین ترتیب است که حول بیماریها مجموعهای از استعارهها و سلسلهای از تفسیرها و تأویلها شکل میگیرد. میشود این تفاسیر را به مثابه حقایقی ازلی–ابدی شنید و پذیرفت و تکرار کرد. میشود هم در آنها شک کرد، دربارهشان اندیشید و پرسش کرد؛ میشود خود آن تفسیرها و تأویلها را تفسیر و تأویل مجدد کرد و میشود شبکه تداعیها و استعارهها را موضوع بازبینی نقادانه قرار داد.
این همان کاری است که نویسنده نامدار امریکایی و مقالهنویس اندیشمند و جسور —سوزان سانتاگ (Susan Sontag)— انجام داده است...»
[ نوشتهی #محمدمنصور_هاشمی
متن کامل یادداشت:
https://bit.ly/3aDUYSv ]
«بیماری هست. این واقعیت ناخوشایند زندگی آدمی است. اما بیماری گاه و شاید در بیشتر مواقع چیزی بیش از بیماری است، بیش از آنچه هست. بیماری صرفا واقعیت عینی و بیرونی نیست —درد و رنج و ضعف و کمتوانی— بلکه چیزی افزون بر اینهاست. بیماری تفسیر میشود. به عبارت دیگر آدمیان بیماریها را معنا میکنند و آنها را در هالهای از تداعیها و تخیلات و معانی و رمزها میپیچند و میتنند. بدین ترتیب است که حول بیماریها مجموعهای از استعارهها و سلسلهای از تفسیرها و تأویلها شکل میگیرد. میشود این تفاسیر را به مثابه حقایقی ازلی–ابدی شنید و پذیرفت و تکرار کرد. میشود هم در آنها شک کرد، دربارهشان اندیشید و پرسش کرد؛ میشود خود آن تفسیرها و تأویلها را تفسیر و تأویل مجدد کرد و میشود شبکه تداعیها و استعارهها را موضوع بازبینی نقادانه قرار داد.
این همان کاری است که نویسنده نامدار امریکایی و مقالهنویس اندیشمند و جسور —سوزان سانتاگ (Susan Sontag)— انجام داده است...»
[ نوشتهی #محمدمنصور_هاشمی
متن کامل یادداشت:
https://bit.ly/3aDUYSv ]
محمدمنصور هاشمی
یک پیشنهاد سریع (10) - محمدمنصور هاشمی
بیماری هست. این واقعیت ناخوشایند زندگی آدمی است. اما بیماری گاه و شاید در بیشتر مواقع چیزی بیش از بیماری است، بیش از آنچه هست. بیماری صرفا واقعیت عینی و بیرونی نیست – درد و رنج و ضعف و کمتوانی – بلکه چیزی افزون بر اینهاست. بیماری تفسیر میشود. به عبارت دیگر…
#در_باب_بیماری ۲
«وقتی بیماری یا معلولیتِ کسی طوری است که دیگران بلافاصله متوجه وضعیتش میشوند، شاید آن شخص حس کند که بهشدت در معرض دید بقیهٔ مردم است. انگار همهٔ مردم میتوانند داخل بدنت را ببینند؛ جزئیات خصوصی تبدیل میشوند به اولین چیزی که یک فرد غریبه در تو میبیند. به جای اینکه تو مسئول چیزهایی باشی که دربارهٔ خودت بروز میدهی، تبدیل میشوی به ظرف منفعلی از اطلاعات که با خیات بدنت، بدنی که اصلاً رازنگهدر نیست، برملا میشوند.»
بیماری | هَوی کَرِل | احسان کیانیخواه
#فنجان_روان
«وقتی بیماری یا معلولیتِ کسی طوری است که دیگران بلافاصله متوجه وضعیتش میشوند، شاید آن شخص حس کند که بهشدت در معرض دید بقیهٔ مردم است. انگار همهٔ مردم میتوانند داخل بدنت را ببینند؛ جزئیات خصوصی تبدیل میشوند به اولین چیزی که یک فرد غریبه در تو میبیند. به جای اینکه تو مسئول چیزهایی باشی که دربارهٔ خودت بروز میدهی، تبدیل میشوی به ظرف منفعلی از اطلاعات که با خیات بدنت، بدنی که اصلاً رازنگهدر نیست، برملا میشوند.»
بیماری | هَوی کَرِل | احسان کیانیخواه
#فنجان_روان
#در_باب_بیماری ٣
«طاعون هر چقدر هم که کشنده و غیر قابل شکست باشد، نباید سدی شود روبهروی عصیان و مبارزهٔ انسان. تنها با عصیان و گذرکردن از آن است که به آگاهی میرسیم. در بلایا میتوان انسانیت، شرافت و معرفت را در درون آدمیان کندوکاو کرد. بزرگترین چیزی که در مصیبتها میتوان دریافت، کشف ستودنیهای درون است.»
طاعون | آلبر کامو | رضا سیدحسینی
#بریدهها
«طاعون هر چقدر هم که کشنده و غیر قابل شکست باشد، نباید سدی شود روبهروی عصیان و مبارزهٔ انسان. تنها با عصیان و گذرکردن از آن است که به آگاهی میرسیم. در بلایا میتوان انسانیت، شرافت و معرفت را در درون آدمیان کندوکاو کرد. بزرگترین چیزی که در مصیبتها میتوان دریافت، کشف ستودنیهای درون است.»
طاعون | آلبر کامو | رضا سیدحسینی
#بریدهها
#در_باب_بیماری ۴
«واقعیت اساسی هستی من که همهی تصمیماتم در زندگی در قید آن قرار داشت این بود که از کودکی گرفتار بیماری بودم (عفونت و اتساع مزمن نایژهها یا برونشها و نابسندگی قلب برای جبران نقص کنشی خود آن). بسیاری اوقات هنگامی که به شکار میرفتیم در گوشهای دورافتاده در جنگل مینشستم و از غصهی این ضعف جسمانی به تلخی میگریستم. تا هجده سالگی... در نتیجهٔ درمانهای نادرست غالباً به تب دچار میشدم. پس از آن آموختم که باید زندگیام را با این مرض وفق بدهم. رسالهای... خواندم که در آن جزئیات بیماریام را تشریح میکرد... پیبردم که چه چیز در درمان این بیماری موثر است و روشهای لازم را کمکم یاد گرفتم و برخی را از خود ابداع کردم... اگر میخواستم کار کنم میبایست به آنچه برای سلامت زیانمند بود تندردهم، و اگر میخواستم زنده بمانم میبایست با انضباط سخت و کامل از آنچه زیانآور بود بپرهیزم. هستی من بین این دو قطب میگذشت... مهم این بود که نگذارم نگرانی دربارهٔ بیماری محتوای زندگیام را شکلدهد. میبایست به گونهای به درمان مشغول باشم که کمابیش خود نیز متوجه آن نشوم و در عین حال چنان کار کنم که گویی مرضی وجود ندارد. لازم بود همه چیز را با این امر سازگار کنم بیآنکه مغلوب آن شوم.»
زندگینامهٔ فلسفی من | کارل یاسپرس | عزتالله فولادوند
#بریدهها
«واقعیت اساسی هستی من که همهی تصمیماتم در زندگی در قید آن قرار داشت این بود که از کودکی گرفتار بیماری بودم (عفونت و اتساع مزمن نایژهها یا برونشها و نابسندگی قلب برای جبران نقص کنشی خود آن). بسیاری اوقات هنگامی که به شکار میرفتیم در گوشهای دورافتاده در جنگل مینشستم و از غصهی این ضعف جسمانی به تلخی میگریستم. تا هجده سالگی... در نتیجهٔ درمانهای نادرست غالباً به تب دچار میشدم. پس از آن آموختم که باید زندگیام را با این مرض وفق بدهم. رسالهای... خواندم که در آن جزئیات بیماریام را تشریح میکرد... پیبردم که چه چیز در درمان این بیماری موثر است و روشهای لازم را کمکم یاد گرفتم و برخی را از خود ابداع کردم... اگر میخواستم کار کنم میبایست به آنچه برای سلامت زیانمند بود تندردهم، و اگر میخواستم زنده بمانم میبایست با انضباط سخت و کامل از آنچه زیانآور بود بپرهیزم. هستی من بین این دو قطب میگذشت... مهم این بود که نگذارم نگرانی دربارهٔ بیماری محتوای زندگیام را شکلدهد. میبایست به گونهای به درمان مشغول باشم که کمابیش خود نیز متوجه آن نشوم و در عین حال چنان کار کنم که گویی مرضی وجود ندارد. لازم بود همه چیز را با این امر سازگار کنم بیآنکه مغلوب آن شوم.»
زندگینامهٔ فلسفی من | کارل یاسپرس | عزتالله فولادوند
#بریدهها
«ایرانیان بر خلاف چینیان که نفوذهای خارجی را پذیرا میشوند و سپس جذب میکنند، آنها را با استعداد خاص خود سازگار میکنند و به مجرد اینکه چیز تازهای در دسترس بیابند که جالبتر باشد بیدرنگ بدان میپردازند. تشبيهی كه شايد بهتر بتواند اين خاصيت پرتناقض و تداوم و نوپذيری را تعبير كند، همانا سرو است كه در اشعار فارسی بسيار آمده است. اين درخت مانند كاج از طوفان يا بادهای سهمگين نمیشكند و قابليت انعطاف دارد. چون باد سهمگين بوزد خم میشود و سر بر زمين میسايد و سپس با آرامش طوفان باز راستقد میشود.»
عصر زرين فرهنگ ايران | ریچارد فرای | مسعود رجبنيا
[به انتخاب #حسین_خندقآبادی]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کمتر از یکسال و بهرغم همهی مشکلاتی که بود و هست و همگی میدانیم مجموع بازدید از ویدئوهای کافهسرو از چهلهزاربار گذشت. بابت همراهیهایتان بسیار سپاسگزاریم و برای شما عزیزان سالی آرام و خوش آرزو میکنیم. امیدواریم سال ۱۳۹۹ سالی بهتر از سال پیش از آن باشد.
عصر زرين فرهنگ ايران | ریچارد فرای | مسعود رجبنيا
[به انتخاب #حسین_خندقآبادی]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کمتر از یکسال و بهرغم همهی مشکلاتی که بود و هست و همگی میدانیم مجموع بازدید از ویدئوهای کافهسرو از چهلهزاربار گذشت. بابت همراهیهایتان بسیار سپاسگزاریم و برای شما عزیزان سالی آرام و خوش آرزو میکنیم. امیدواریم سال ۱۳۹۹ سالی بهتر از سال پیش از آن باشد.
هنگام تحسین افعال دیگران دقیقاً چه میکنیم؟
«بدیهی است که هنگام تحسین کنشها، فقط رانهها [=انگیزهها]یی را در نظر میگیریم که آن کنشها را ایجاد کردهاند، و آن کنشها را بهمثابهٔ نشانهها یا شاخصهای اصولی خاص در ذهن و خلقوخو تلقی میکنیم... آدمی برای یافتن صفت اخلاقی باید به درون خویش بنگرد.»
رسالهای دربارهٔ طبیعت آدمی (کتاب سوم: در باب اخلاق) | دیوید هیوم | جلال پیکانی
#فنجان_اخلاق
«بدیهی است که هنگام تحسین کنشها، فقط رانهها [=انگیزهها]یی را در نظر میگیریم که آن کنشها را ایجاد کردهاند، و آن کنشها را بهمثابهٔ نشانهها یا شاخصهای اصولی خاص در ذهن و خلقوخو تلقی میکنیم... آدمی برای یافتن صفت اخلاقی باید به درون خویش بنگرد.»
رسالهای دربارهٔ طبیعت آدمی (کتاب سوم: در باب اخلاق) | دیوید هیوم | جلال پیکانی
#فنجان_اخلاق
چرا توجه و قضاوت دیگران برایمان مهم است؟
«شاید بتوان گفت توجه دیگران در اصل به این دلیل برای ما مهم است که ذاتاً راجع به ارزش خودمان دچار تردیدیم. در نتیجهٔ این تردید، آنچه دیگران دربارهٔ ما فکر میکنند نقش تعیینکنندهای در نحوهٔ نگرش ما به خودمان ایفا میکند. هویتمان اسیر قضاوتهای کسانی میشود که در میانشان زندگی میکنیم. اگر آنها از شوخیهایمان خوششان بیاید، از تواناییمان در سرگرم کردن دیگران مطمئن میشویم. اگر تحسینمان کنند، احساس شایستگی میکنیم. و اگر وقتی وارد جایی میشویم نگاهمان نکنند، یا اگر بعد از اینکه گفتیم شغلمان چیست قیافهشان در هم رود، به خودمان شک میکنیم و دچار حس بیارزشی میشویم.»
اضطراب منزلت | آلن دو باتن | زهرا باختری
#فنجان_روان
«شاید بتوان گفت توجه دیگران در اصل به این دلیل برای ما مهم است که ذاتاً راجع به ارزش خودمان دچار تردیدیم. در نتیجهٔ این تردید، آنچه دیگران دربارهٔ ما فکر میکنند نقش تعیینکنندهای در نحوهٔ نگرش ما به خودمان ایفا میکند. هویتمان اسیر قضاوتهای کسانی میشود که در میانشان زندگی میکنیم. اگر آنها از شوخیهایمان خوششان بیاید، از تواناییمان در سرگرم کردن دیگران مطمئن میشویم. اگر تحسینمان کنند، احساس شایستگی میکنیم. و اگر وقتی وارد جایی میشویم نگاهمان نکنند، یا اگر بعد از اینکه گفتیم شغلمان چیست قیافهشان در هم رود، به خودمان شک میکنیم و دچار حس بیارزشی میشویم.»
اضطراب منزلت | آلن دو باتن | زهرا باختری
#فنجان_روان
هنر برای هنر
«در خلال سدهٔ نوزدهم جنبشی به نام هنر برای هنر [lʼ
زیبایی | راجر اسکروتن | فریده فرنودفر، امیر نصری
#فنجان_هنر
«در خلال سدهٔ نوزدهم جنبشی به نام هنر برای هنر [lʼ
art pour lʼ
art
] سر برآورد. این عبارت به تئوفیل گوتیه تعلق دارد، کسی که باور داشت اگر هنر قرار است تنها به خاطر خودش ارزش داشته باشد پس باید از تمام غایات، ازجمله غایات حیات اخلاقی جدا شود. یک اثر هنری که درس اخلاق میدهد، برای اصلاح محاطبش میکوشد، این اثر، از نقطهٔ اوج زیبایی ناب نزول اجلال میکند تا حامل دغدغههای اجتماعی یا تعلیمی شود، خودآیینی تجربهٔ زیباشناختی را نقص و ارزشهای ذاتی را با ارزشهای ابزاری تعویض میکند و به این ترتیب هر ادعایی را که در خصوص زیبایی ممکن است داشته باشد از کف میدهد.»زیبایی | راجر اسکروتن | فریده فرنودفر، امیر نصری
#فنجان_هنر
«دربارهٔ اکوی دوستداشتنی زیاد میشود نوشت... این کتاب شاهکاری به تمام معنی است و در آن همهٔ فضل و دانش و تخصص اکو با همهٔ خلاقیت و هوشمندی و شوخطبعیاش جمع شده است.»
[به پیشنهاد #محمدمنصور_هاشمی]
#پیشکش
[به پیشنهاد #محمدمنصور_هاشمی]
#پیشکش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهیات مدرن
قسمت نهم: الهیات محیط زیست
#نعیمه_پورمحمدی
ویدئو هماکنون در کافهسرو: https://bit.ly/3aMy4Zz
قسمت نهم: الهیات محیط زیست
#نعیمه_پورمحمدی
ویدئو هماکنون در کافهسرو: https://bit.ly/3aMy4Zz
«نتفلیکس [سرویس تماشای فیلم و سریال] در ابتدای فعالیتش به کاربران اجازه میداد لیستی از فیلمهایی بسازند که دلشان میخواهد در آینده ببینند اما حالا وقتش را ندارند. اینطوری وقتی زمان خلوتی داشتند نتفلیکس این فیلمها را بهشان یادآوری میکرد. با وجود این نتفلیکس در دادههایش به موضوع عجیبی برخورد کرد. کاربران لیستشان را پر میکردند از فیلمهای جورواجور، اما روزهای بعد وقتی نتفلیکس این لیست را بهشان یادآوری میکرد به ندرت روی آن کلیک میکردند. مشکل کجا بود؟ وقتی از کاربران پرسیده میشد در چند روز آینده چه فیلمهایی میخواهند ببینند، لیستشان را پر میکردند از فیلمهای آرمانگرا و فرهنگی، مثل مستندهای سیاهوسفید جنگ جهانی دوم یا فیلمهای غیرآمریکاییِ جدی. با این حال بعد از چند روز هنوز هم دلشان میخواست همان فیلمهایی را ببینند که معمولاً سراغشان میروند: کمدیهای آبکی یا فیلمهای رمانتیک. مردم مدام و هرروز به خودشان دروغ میگفتند.»
#بریدهها
#بریدهها