کافه سرو
491 subscribers
109 photos
84 videos
1 file
79 links
کافه سرو جایی برای گردهم آمدن اهل قلم و دوستداران فرهنگ که به حضور دوستان اهل اندیشه و فرهنگ و هنر مفتخر است

برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بفرستید:
cafesarvvideos@gmail.com

دوستان خود را از طریق لینک زیر به کافه سرو دعوت کنید:
@cafesarvvideos
Download Telegram
«کسی که دربارهٔ هر چیز نظر دارد مضحک می‌نماید و همواره مرا به خنده وامی‌دارد.»

فرسودگی | کریستین بوبن | پیروز سیار

[به انتخاب #حمیده_بحرینی]
#بریده‌ها
«من به ارزش رنج باور دارم، اما به شرطی که فرد برای پرهیز از آن هر قدر می‌تواند بکوشد.»

سیمون وی | ان. ام. بگلی | هومن پناهنده

[به انتخاب #حمیده_بحرینی]
#بریده‌ها
#در_باب_بیماری ٣

«طاعون هر چقدر هم که کشنده و غیر قابل شکست باشد، نباید سدی شود روبه‌روی عصیان و مبارزهٔ انسان. تنها با عصیان و گذرکردن از آن است که به آگاهی می‌رسیم. در بلایا می‌توان انسانیت، شرافت و معرفت را در درون آدمیان کندوکاو کرد. بزرگ‌ترین چیزی که در مصیبت‌ها می‌توان دریافت، کشف ستودنی‌های درون است.»

طاعون | آلبر کامو | رضا سیدحسینی

#بریده‌ها
#در_باب_بیماری ۴

«واقعیت اساسی هستی من که همه‌ی تصمیماتم در زندگی در قید آن قرار داشت این بود که از کودکی گرفتار بیماری بودم (عفونت و اتساع مزمن نایژه‌ها یا برونش‌ها و نابسندگی قلب برای جبران نقص کنشی خود آن). بسیاری اوقات هنگامی که به شکار می‌رفتیم در گوشه‌ای دورافتاده در جنگل می‌نشستم و از غصه‌ی این ضعف جسمانی به تلخی می‌گریستم. تا هجده سالگی... در نتیجهٔ درمان‌های نادرست غالباً به تب دچار می‌شدم. پس از آن آموختم که باید زندگی‌ام را با این مرض وفق بدهم. رساله‌ای... خواندم که در آن جزئیات بیماری‌ام را تشریح می‌کرد... پی‌بردم که چه چیز در درمان این بیماری موثر است و روش‌های لازم را کم‌کم یاد گرفتم و برخی را از خود ابداع کردم... اگر می‌خواستم کار کنم می‌بایست به آنچه برای سلامت زیانمند بود تن‌دردهم، و اگر می‌خواستم زنده بمانم می‌بایست با انضباط سخت و کامل از آنچه زیان‌آور بود بپرهیزم. هستی من بین این دو قطب می‌گذشت... مهم این بود که نگذارم نگرانی دربارهٔ بیماری محتوای زندگی‌ام را شکل‌دهد. می‌بایست به گونه‌ای به درمان مشغول باشم که کمابیش خود نیز متوجه آن نشوم و در عین حال چنان کار کنم که گویی مرضی وجود ندارد. لازم بود همه چیز را با این امر سازگار کنم بی‌آنکه مغلوب آن شوم.»

زندگینامهٔ فلسفی من | کارل یاسپرس | عزت‌الله فولادوند

#بریده‌ها
«فاشیسم مجموعه‌ای است از ایدئولوژی‌ها و کنش‌ها که می‌خواهد وفاداری به ملت را، با تعریفی انحصاری از ملت، برپایه‌ی مفاهیم زیستی، فرهنگی و/ یا تاریخی، بالاتر از وفاداری به هرچیز دیگری بنشاند، و یک جامعه‌ی ملّی بسیج‌یافته بیافریند.»

#بریده‌ها
«نتفلیکس [سرویس تماشای فیلم و سریال] در ابتدای فعالیتش به کاربران اجازه می‌داد لیستی از فیلم‌هایی بسازند که دل‌شان می‌خواهد در آینده ببینند اما حالا وقتش را ندارند. این‌طوری وقتی زمان خلوتی داشتند نتفلیکس این فیلم‌ها را به‌شان یادآوری می‌کرد. با وجود این نتفلیکس در داده‌هایش به موضوع عجیبی برخورد کرد. کاربران لیست‌شان را پر می‌کردند از فیلم‌های جورواجور، اما روزهای بعد وقتی نتفلیکس این لیست را به‌شان یادآوری می‌کرد به ندرت روی آن کلیک می‌کردند. مشکل کجا بود؟ وقتی از کاربران پرسیده می‌شد در چند روز آینده چه فیلم‌هایی می‌خواهند ببینند، لیست‌شان را پر می‌کردند از فیلم‌های آرمان‌گرا و فرهنگی، مثل مستندهای سیاه‌وسفید جنگ جهانی دوم یا فیلم‌های غیرآمریکاییِ جدی. با این حال بعد از چند روز هنوز هم دل‌شان می‌خواست همان فیلم‌هایی را ببینند که معمولاً سراغ‌شان می‌روند: کمدی‌های آبکی یا فیلم‌های رمانتیک. مردم مدام و هرروز به خودشان دروغ می‌گفتند.»

#بریده‌ها
چرا اغلب اخبار بد به ما می‌رسد، و چرا تصور می‌کنیم جهان روزبه‌روز در حال بدترشدن است؟

[ از «واقع‌نگری» | هانس رُزلینگ | علی کاظمیان ]

#بریده‌ها
[ از «سیبیّ و دو آینه» | قاسم هاشمی‌نژاد ]

#بریده‌ها
[ از «ریگ روان» | استیو تولتز | پیمان خاکسار ]

#بریده‌ها
[ از «اختراع قوم یهود» | شلومو زند | احد علیقلیان]

#بریده‌ها
[ از «سرشت شر» | دارل کوئن | بهار رهادوست ]

#بریده‌ها