💠نیچه و نفی اخلاق رمگی سوسیالیستی
ایرادهای نیچه به سوسیالیسم دو جنبه دارد:
نخست آنکه او سوسیالیسم را آموزۀ خشونت سیاسی می داند،آموزه ایی خطرناک،زیرا بر اخلاق خام اندیشانۀ #روسو دربارۀ نیک سرشتی انسان مبتنی است و دوم آنکه او یلندپروازی سوسیالیستی الغای مالکیت #خصوصی را حملۀ جدی و غیرضروری به آزادی شخصی می داند.او افلاطون و سوسیالیسم را توامن عامل نابودی حق فرد دانسته و اتوپیای آن را ،برشناخت معیوب از انسان قلمداد می کند.
اتهام دوم او به سوسیالیسم این است که سوسیالیسم در ژرفترین غریزه ها و گرایش های یک ایدئولوژی #واپسگرایانه است.
او می گوید سوسیالیسم برادرِ خیال پرداز و جوانِ استبدادِ تقریبن سپری شده است که می خواهد وارث آن باشد.
🔻به نظر نیچه دلیل آن اینست که سوسیالیسم برای آنکه دگرگونی مطلوب خود را در جامعه به وجود آورد ،مستلزم گسترش عظیم #کنترل_اجتماعی بر زندگی #خصوصی افراد است.
📍نیچه می گوید:خطر واقعی سوسیالیسم در تروریسم افراطی آن نهفته است .نیچه به سوسیالیست ها حمله میکند زیرا آنان فضایی از ترس و وحشت را می پرورانند و واژه "عدالت" را همچون میخ در کله توده های کم سواد فرو می کنند تا عقل آنها را بدزدند.سوسیالیستها فقط به هستی صرف می اندیشند،نه به مرتبه انسان.
🔅سوسیالیسم می خواهد نابرابری واقعی انسانها را نادیده بگیرد،زیرا از آنجا که سرانجام در عمل ،توده انسانهای متوسط باید تصمیم بگیرند ،اگر عاقبت سوسیالیسم مد نظر قرار گیرد،سوسیالیسم به معنی حکومت #خودکامۀ کهتران و حمقا خواهد بود
وصف حال این حکومت به نزد نیچه #اخلاق_حیوان_رمه است و حقوق برابر برای همگان یا ادعای برابری همگان یا ادعای حقوق برابر برای همگان،همانا گَله ایی بدون شبان است.
🔻در نهایت اینکه نیچه با توجه به منشا سوسیالیسم،آرمان سوسیالیستها را،کژفهمی #احمقانه همان آرمان #مسیحی اخلاق می خواند.فرجام چنین ایدئولوژی هایی سقوط جهان در نوعی #بردگی_روحی است تا پیش از این هرگز کسی مانند آن را ندیده است.
📚بایسته های تاریخ اندیشه سیاسی غرب
————————————-
اندیشه نیچه را باید در نقد خوش بینی تکامل باورانۀ سوسیالیستها و دموکراتها در قرن 19 دید.
ایده های مارکسی در مانیفست ،قطب بندی که ترسیم میکند، تم انقلاب دائم، امیال و انگیزه های سیری ناپذیر برای برقرای جامعه موعود و خلق و تجدید دائمی تک تک حوزه های زندگی،حمایت از ضعفا و طبقه کارگر و ضعیف با منظرگرایی و نسبیت باوری و...نه تنها نزدیک به نظر نمی رسد بلکه تعارض و ضدیتی شدید را نشان میدهد.
@cafe_andishe95
ایرادهای نیچه به سوسیالیسم دو جنبه دارد:
نخست آنکه او سوسیالیسم را آموزۀ خشونت سیاسی می داند،آموزه ایی خطرناک،زیرا بر اخلاق خام اندیشانۀ #روسو دربارۀ نیک سرشتی انسان مبتنی است و دوم آنکه او یلندپروازی سوسیالیستی الغای مالکیت #خصوصی را حملۀ جدی و غیرضروری به آزادی شخصی می داند.او افلاطون و سوسیالیسم را توامن عامل نابودی حق فرد دانسته و اتوپیای آن را ،برشناخت معیوب از انسان قلمداد می کند.
اتهام دوم او به سوسیالیسم این است که سوسیالیسم در ژرفترین غریزه ها و گرایش های یک ایدئولوژی #واپسگرایانه است.
او می گوید سوسیالیسم برادرِ خیال پرداز و جوانِ استبدادِ تقریبن سپری شده است که می خواهد وارث آن باشد.
🔻به نظر نیچه دلیل آن اینست که سوسیالیسم برای آنکه دگرگونی مطلوب خود را در جامعه به وجود آورد ،مستلزم گسترش عظیم #کنترل_اجتماعی بر زندگی #خصوصی افراد است.
📍نیچه می گوید:خطر واقعی سوسیالیسم در تروریسم افراطی آن نهفته است .نیچه به سوسیالیست ها حمله میکند زیرا آنان فضایی از ترس و وحشت را می پرورانند و واژه "عدالت" را همچون میخ در کله توده های کم سواد فرو می کنند تا عقل آنها را بدزدند.سوسیالیستها فقط به هستی صرف می اندیشند،نه به مرتبه انسان.
🔅سوسیالیسم می خواهد نابرابری واقعی انسانها را نادیده بگیرد،زیرا از آنجا که سرانجام در عمل ،توده انسانهای متوسط باید تصمیم بگیرند ،اگر عاقبت سوسیالیسم مد نظر قرار گیرد،سوسیالیسم به معنی حکومت #خودکامۀ کهتران و حمقا خواهد بود
وصف حال این حکومت به نزد نیچه #اخلاق_حیوان_رمه است و حقوق برابر برای همگان یا ادعای برابری همگان یا ادعای حقوق برابر برای همگان،همانا گَله ایی بدون شبان است.
🔻در نهایت اینکه نیچه با توجه به منشا سوسیالیسم،آرمان سوسیالیستها را،کژفهمی #احمقانه همان آرمان #مسیحی اخلاق می خواند.فرجام چنین ایدئولوژی هایی سقوط جهان در نوعی #بردگی_روحی است تا پیش از این هرگز کسی مانند آن را ندیده است.
📚بایسته های تاریخ اندیشه سیاسی غرب
————————————-
اندیشه نیچه را باید در نقد خوش بینی تکامل باورانۀ سوسیالیستها و دموکراتها در قرن 19 دید.
ایده های مارکسی در مانیفست ،قطب بندی که ترسیم میکند، تم انقلاب دائم، امیال و انگیزه های سیری ناپذیر برای برقرای جامعه موعود و خلق و تجدید دائمی تک تک حوزه های زندگی،حمایت از ضعفا و طبقه کارگر و ضعیف با منظرگرایی و نسبیت باوری و...نه تنها نزدیک به نظر نمی رسد بلکه تعارض و ضدیتی شدید را نشان میدهد.
@cafe_andishe95
🔴انقلاب و گذار از دیکتاتوری توتالیتر کمونیستی به دموکراسی
مطالعه موردی: #لهستان
🇵🇱🇵🇱🇵🇱
در لهستان نوع رژیم پیش از گذار دیکتاتوری کمونیستی با آزادی های محدود بود.
در ساختار قدرت سیاسی مولفه های چند تاثیر مهمی داشتند همچنین در دل جامعه نیز تحولاتی رخ داد که به انقلاب منجر شد.
🔘در دل قدرت:
1️⃣- بحران مشروعیت :ورشکستگی اخلاقی و سیاسی هیئت حاکمه،کشتار کارگران و دانشجویان توسط کمونیستها،ضربه به مشروعیت رژیم با انتصاب ژان پل دوم پاپ جدید و دیدارش از لهستان،تظاهرات گستردۀ ضد رژیم و محکومیت رژیم به دلیل سرکوب در سطح جهان.همبستگی مخالفان.
2️⃣-بحران کارایی:شکست در تامین رفاه اجتماعی از طریق وارد کردن کالای غربی از طریق غرب و بحران اقتصادی که باعث شورش کارگران در 1976 شد.افزایش مداوم قیمت مواد غذایی و بروز پی درپی اعتصابات و بایکوت و #تحریم اقتصادی رژیم و تشدید بحران اقتصادی.
3️⃣-بحران همبستگی:نارضایتی جناح های تجدیدنظر طلب لیبرال مسلک از حزب کمونیست.
4️⃣-بحران سلطه:رژیم تحت فشار مسکو به حمله و دستگیری سران مخالفان مبادرت کرد و نهادهای مدنی را هر چه بیشتر سرکوب کرد.ناتوانی از سرکوب بیشتر و تن به مصالحه دادن و برگزاری انتخابات آزاد.
🔘عوامل مهم گذار در سطح جامعه:
1️⃣-نارضایتی های اجتماعی:احساسات ناسیونالیستی بر ضد شوروی.اعتراضات روشنفکری و دانشجویی علیه سیاستهای فرهنگی و اعتراضات کارگری علیه افزایش قیمتها و سرکوب خونین آن.تقاضای اصلاحات اقتصادی و شورش کارگران در 1976،مخالفت کلیسای کاتولیک با رژیم.
2️⃣-سازماندهی و ساختار اجتماعی:نقش برجستۀ کلیسای کاتولیک به ویژه پس از 1956.اهمیت طبقه دهقان به دلیل اشتراکی نشدن کشاورزی.تداوم اهمیت نسبی بخش #خصوصی در اقتصاد.فعالیت نسبی طبقه کارگر صنعتی.اعتصابات گسترده با توجه به ضعف حزب کمونیست.سازماندهی منظم اعتصابات کارگری.شبکه های ارتباطی کارگران .بسیج سیاسی و ظهور همبستگی به عنوان نهاد قانونی و تاثیر آن در پیدایش جامعۀ مدنی و تقاضای آزادی و مشارکت.
3️⃣-ایدئولوژی مقاومت:شامل آزادی مذهبی و سیاسی و آزادی های مدنی و دموکراسی و مشارکت سیاسی
4️⃣-نوع رهبری: شامل اتحاد کلیسای کاتولیک و کارگران و روشنفکران و ظهور همبستگی در نتیجه امضای توافق کارگران با حزب کمونیست.
با این شرایط بود که دیکتاتوری توتالیتر کمونیستی لهستان به سوی دموکراسی گذر کرد و همبستگی پیروز شد و انتخابات پارلمانی و طرح اصلاحات سیاسی و اقتصادی به ثمر نشست.مجموع این عوامل زمینه فروپاشی نظام را فراهم آورد.
📚گذار به دموکراسی
@cafe_andishe95
مطالعه موردی: #لهستان
🇵🇱🇵🇱🇵🇱
در لهستان نوع رژیم پیش از گذار دیکتاتوری کمونیستی با آزادی های محدود بود.
در ساختار قدرت سیاسی مولفه های چند تاثیر مهمی داشتند همچنین در دل جامعه نیز تحولاتی رخ داد که به انقلاب منجر شد.
🔘در دل قدرت:
1️⃣- بحران مشروعیت :ورشکستگی اخلاقی و سیاسی هیئت حاکمه،کشتار کارگران و دانشجویان توسط کمونیستها،ضربه به مشروعیت رژیم با انتصاب ژان پل دوم پاپ جدید و دیدارش از لهستان،تظاهرات گستردۀ ضد رژیم و محکومیت رژیم به دلیل سرکوب در سطح جهان.همبستگی مخالفان.
2️⃣-بحران کارایی:شکست در تامین رفاه اجتماعی از طریق وارد کردن کالای غربی از طریق غرب و بحران اقتصادی که باعث شورش کارگران در 1976 شد.افزایش مداوم قیمت مواد غذایی و بروز پی درپی اعتصابات و بایکوت و #تحریم اقتصادی رژیم و تشدید بحران اقتصادی.
3️⃣-بحران همبستگی:نارضایتی جناح های تجدیدنظر طلب لیبرال مسلک از حزب کمونیست.
4️⃣-بحران سلطه:رژیم تحت فشار مسکو به حمله و دستگیری سران مخالفان مبادرت کرد و نهادهای مدنی را هر چه بیشتر سرکوب کرد.ناتوانی از سرکوب بیشتر و تن به مصالحه دادن و برگزاری انتخابات آزاد.
🔘عوامل مهم گذار در سطح جامعه:
1️⃣-نارضایتی های اجتماعی:احساسات ناسیونالیستی بر ضد شوروی.اعتراضات روشنفکری و دانشجویی علیه سیاستهای فرهنگی و اعتراضات کارگری علیه افزایش قیمتها و سرکوب خونین آن.تقاضای اصلاحات اقتصادی و شورش کارگران در 1976،مخالفت کلیسای کاتولیک با رژیم.
2️⃣-سازماندهی و ساختار اجتماعی:نقش برجستۀ کلیسای کاتولیک به ویژه پس از 1956.اهمیت طبقه دهقان به دلیل اشتراکی نشدن کشاورزی.تداوم اهمیت نسبی بخش #خصوصی در اقتصاد.فعالیت نسبی طبقه کارگر صنعتی.اعتصابات گسترده با توجه به ضعف حزب کمونیست.سازماندهی منظم اعتصابات کارگری.شبکه های ارتباطی کارگران .بسیج سیاسی و ظهور همبستگی به عنوان نهاد قانونی و تاثیر آن در پیدایش جامعۀ مدنی و تقاضای آزادی و مشارکت.
3️⃣-ایدئولوژی مقاومت:شامل آزادی مذهبی و سیاسی و آزادی های مدنی و دموکراسی و مشارکت سیاسی
4️⃣-نوع رهبری: شامل اتحاد کلیسای کاتولیک و کارگران و روشنفکران و ظهور همبستگی در نتیجه امضای توافق کارگران با حزب کمونیست.
با این شرایط بود که دیکتاتوری توتالیتر کمونیستی لهستان به سوی دموکراسی گذر کرد و همبستگی پیروز شد و انتخابات پارلمانی و طرح اصلاحات سیاسی و اقتصادی به ثمر نشست.مجموع این عوامل زمینه فروپاشی نظام را فراهم آورد.
📚گذار به دموکراسی
@cafe_andishe95