#توتالیتاریسم_چیست؟
نکته ای که در نظام های توتالیتر باید به آن توجه داشت این است که این نظام ها نمیتوانند بدون حمایت توده ها به حیات خود ادامه دهند.هیتلر و استالین در گذشته وجمهوری اسلامی و کره ی شمالی در زمان حاضر نمیتوانستند بدون اعتماد توده ها رهبری جمعیت های بزرگی را در دست داشته باشند.
نازیها باور داشتند که تبهکاری در زمانه ی آنها ار یک نیروی جاذبه ی مسموم کننده برخوردار است.تعهد بلشویک ها در داخل و خارج روسیه دایر بر اینکه آنها معیارهای اخلاقی معمولی را به رسمیت نمیشناسند به کلید طلایی تبلیغات کمونیستی تبدیل شده بود.جاذبه ی شر و جنایت برای ذهن اوباش مساله ی تازه ای نیست.ابن موضوع همواره وجود داشته است که اوباش کردارهای تجاوزگرانه را با نگاه های ستایش آمیز مینگرند:<<فلانی ممکن است آدم پستی باشد اما بسیار زیرک است>>.نگاهی که مردم ایران به امثال حسن روحانی یا هاشمی رفسنجانی دارند.
عامل تکان دهنده در پیروزی توتالیتاریسم همان بی خویشتنی هواداران این جنبش است.
هدف جنبش های توتالیتر سازمان دادن توده هاست و در این کار موفق نیز هستند.این رژیم ها متکی به کثرت عددی هوادارانشان هستند و به همین دلیل در کشورهای کم جمعیت رشد نمیکنند.بازی اصلاحات و اصولگرا و کثرت پای صندوق آرا برای کسب مشروعیت و سیاست های افزایش جمعیت در ایران بر همین مبناست.
توده هایی که حامی رژیم های توتالیتر هستند بر اثر آگاهی گرد هم نمی آیند.اصطلاح توده به آن مردمی اطلاق میشود که بدلیل آنکه مجموعه از افراد بی هویت و بی تفاوت هستند نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک یا در احزاب سیاسی و یا اتحادیه های کارگری متشکل کرد.این افراد در هر کشوری وجود دارند و ار نظر سیاسی و اجتماعی افراد بی تفاوت هستند و معمولا بخاطر عدم مسئولیت پذیری ساده ترین راه که مشارکت در جنایات رژیم است را بر میگزینند با این توجیه که جلوی اتفاقات بدتر را بگیرند.چرا که در خود مسئولیت اخلاقی احساس نمیکنند.به مانند حامیان اصلاح طلبان حکومتی در ایران.
در کشورهای توتالیتر #تبلیغات و #ارعاب دو روی یک سکه هستند.هدجا توتالیتاریسم سلطه پیدا میکند تلقین را جایگزین تبلیغات میکند.رسانه های حکومتی توتالیارها با وجود واقعیت های عملی با وقاحت به دروغگویی میپردازند و منکر واقعیات جهان و جامعه و کشور میشوند یا واقعیات را وارونه جلوه میدهند.بطور مثال استالین زمانی که تصمیم گرفت تاریخ انقلاب روسیه بازنویسی شود نسخه ی تبلیغاتی تازه اش نه تنها انهدام کتاب ها و اسناد قدیمی تر بود بلکه نابودی نویسندگان و خوانندگان این کتابها و اسناد را نیز شامل میشد.
روی دیگر این سکه ارعاب است.بطوری که مردم یکسره مطیع حاکم میشوند.ارعاب گوهر راستین این نظام هاست.نخبگان و مردمی که تحت تاثیر دروغپردازی توتالیترها نباشند و یا قصد اعتراض یا روشنگری داشته باشند یا مخالف ایدئولوژی یا حتی عملکرد حاکم باشند به سخت ترین شکل ممکن مجازات میشوند.دامنه ی جنایات در توتالیتاریسم فقط محدود به مخالفین نیست.بلکه مردم عادی که خطر بالقوه نیز محسوب شوند مجازات میشوند.توتالیترها تا رختخواب مردم نیز دخالت میکنند و سعی میکنند رفتار مردم مطابق با عقاید آنها باشد.
@cafe_andishe95
ادامه👇
نکته ای که در نظام های توتالیتر باید به آن توجه داشت این است که این نظام ها نمیتوانند بدون حمایت توده ها به حیات خود ادامه دهند.هیتلر و استالین در گذشته وجمهوری اسلامی و کره ی شمالی در زمان حاضر نمیتوانستند بدون اعتماد توده ها رهبری جمعیت های بزرگی را در دست داشته باشند.
نازیها باور داشتند که تبهکاری در زمانه ی آنها ار یک نیروی جاذبه ی مسموم کننده برخوردار است.تعهد بلشویک ها در داخل و خارج روسیه دایر بر اینکه آنها معیارهای اخلاقی معمولی را به رسمیت نمیشناسند به کلید طلایی تبلیغات کمونیستی تبدیل شده بود.جاذبه ی شر و جنایت برای ذهن اوباش مساله ی تازه ای نیست.ابن موضوع همواره وجود داشته است که اوباش کردارهای تجاوزگرانه را با نگاه های ستایش آمیز مینگرند:<<فلانی ممکن است آدم پستی باشد اما بسیار زیرک است>>.نگاهی که مردم ایران به امثال حسن روحانی یا هاشمی رفسنجانی دارند.
عامل تکان دهنده در پیروزی توتالیتاریسم همان بی خویشتنی هواداران این جنبش است.
هدف جنبش های توتالیتر سازمان دادن توده هاست و در این کار موفق نیز هستند.این رژیم ها متکی به کثرت عددی هوادارانشان هستند و به همین دلیل در کشورهای کم جمعیت رشد نمیکنند.بازی اصلاحات و اصولگرا و کثرت پای صندوق آرا برای کسب مشروعیت و سیاست های افزایش جمعیت در ایران بر همین مبناست.
توده هایی که حامی رژیم های توتالیتر هستند بر اثر آگاهی گرد هم نمی آیند.اصطلاح توده به آن مردمی اطلاق میشود که بدلیل آنکه مجموعه از افراد بی هویت و بی تفاوت هستند نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک یا در احزاب سیاسی و یا اتحادیه های کارگری متشکل کرد.این افراد در هر کشوری وجود دارند و ار نظر سیاسی و اجتماعی افراد بی تفاوت هستند و معمولا بخاطر عدم مسئولیت پذیری ساده ترین راه که مشارکت در جنایات رژیم است را بر میگزینند با این توجیه که جلوی اتفاقات بدتر را بگیرند.چرا که در خود مسئولیت اخلاقی احساس نمیکنند.به مانند حامیان اصلاح طلبان حکومتی در ایران.
در کشورهای توتالیتر #تبلیغات و #ارعاب دو روی یک سکه هستند.هدجا توتالیتاریسم سلطه پیدا میکند تلقین را جایگزین تبلیغات میکند.رسانه های حکومتی توتالیارها با وجود واقعیت های عملی با وقاحت به دروغگویی میپردازند و منکر واقعیات جهان و جامعه و کشور میشوند یا واقعیات را وارونه جلوه میدهند.بطور مثال استالین زمانی که تصمیم گرفت تاریخ انقلاب روسیه بازنویسی شود نسخه ی تبلیغاتی تازه اش نه تنها انهدام کتاب ها و اسناد قدیمی تر بود بلکه نابودی نویسندگان و خوانندگان این کتابها و اسناد را نیز شامل میشد.
روی دیگر این سکه ارعاب است.بطوری که مردم یکسره مطیع حاکم میشوند.ارعاب گوهر راستین این نظام هاست.نخبگان و مردمی که تحت تاثیر دروغپردازی توتالیترها نباشند و یا قصد اعتراض یا روشنگری داشته باشند یا مخالف ایدئولوژی یا حتی عملکرد حاکم باشند به سخت ترین شکل ممکن مجازات میشوند.دامنه ی جنایات در توتالیتاریسم فقط محدود به مخالفین نیست.بلکه مردم عادی که خطر بالقوه نیز محسوب شوند مجازات میشوند.توتالیترها تا رختخواب مردم نیز دخالت میکنند و سعی میکنند رفتار مردم مطابق با عقاید آنها باشد.
@cafe_andishe95
ادامه👇