🔷 شیزو فرنیای لاعلاج چپ
✍🏻 محسن محمودی
چیزی به نام سرمایهداری وجود ندارد. در واقع سرمایهداری عنوان شیطان در مذهب چپ است. ما بازار آزاد با ليبرتاریانیسم داریم و نام سرمایهداری فحشی است که جماعت عارف و ساحر و شاعر و پیامبر روی چیزی گذاشتهاند که نمیفهمند. نبرد سوسیالیسم با ليبرتاریانیسم نبرد غرایز بیمهار و پیشاتاریخی حیوانی با تمدن است. موجوداتی که از اعصار ماضی که فردیت، حقوق، اقتصاد سیاسی و سایر اردرهای مدرن را نمیفهمیدند چون علم هستند. آنها با زبان پریشان و بیمعنی خود برانند که نامی برای این نظمهای پیچیده و دیریاب و اصولا نفهمیدنی برای موجودات فرار کرده از آنتیکوییتی بگذارند. ما چیزی به نام سرمایهداری نداریم، درنتیجه چون بدین شکل راه مصادره به مطلوب برایشان باز است به هرکسی که پول و سرمایه اندوخته سرمایهدار میگویند، ولی بازار آزاد سرمایهداری نیست. رقابت آزاد در یک نظام آزاد بدون برنامهریزی و تکثرگراست. نظارت دولتی و برنامهریزی دولتی در آن تعریف نشده است. اینها مولفههای اقتصاد سوسیالیستی است پس عبارت سرمایهداری دولتی اگه فرض کنیم منظورش بازار آزاد دولتی باشد، از اصل اوگزامورونه متناقض است. به عبارت بهتر، این اسم به آن صفت نمیخورد. در بازار آزاد چیزی به نام مونوپولی وجود ندارد. مونوپولی متعلق به اقتصاد سوسیالستی است، به همین رو، نمیشود به مائو گفت سرمایهدار. اینها چیزی جز سوسیالیسم ناب نیستند.
#اقتصاد
#کاپیتالیسم
#سوسیالیسم
#سرمایهداری
🆔 @cafe_andishe95
✍🏻 محسن محمودی
چیزی به نام سرمایهداری وجود ندارد. در واقع سرمایهداری عنوان شیطان در مذهب چپ است. ما بازار آزاد با ليبرتاریانیسم داریم و نام سرمایهداری فحشی است که جماعت عارف و ساحر و شاعر و پیامبر روی چیزی گذاشتهاند که نمیفهمند. نبرد سوسیالیسم با ليبرتاریانیسم نبرد غرایز بیمهار و پیشاتاریخی حیوانی با تمدن است. موجوداتی که از اعصار ماضی که فردیت، حقوق، اقتصاد سیاسی و سایر اردرهای مدرن را نمیفهمیدند چون علم هستند. آنها با زبان پریشان و بیمعنی خود برانند که نامی برای این نظمهای پیچیده و دیریاب و اصولا نفهمیدنی برای موجودات فرار کرده از آنتیکوییتی بگذارند. ما چیزی به نام سرمایهداری نداریم، درنتیجه چون بدین شکل راه مصادره به مطلوب برایشان باز است به هرکسی که پول و سرمایه اندوخته سرمایهدار میگویند، ولی بازار آزاد سرمایهداری نیست. رقابت آزاد در یک نظام آزاد بدون برنامهریزی و تکثرگراست. نظارت دولتی و برنامهریزی دولتی در آن تعریف نشده است. اینها مولفههای اقتصاد سوسیالیستی است پس عبارت سرمایهداری دولتی اگه فرض کنیم منظورش بازار آزاد دولتی باشد، از اصل اوگزامورونه متناقض است. به عبارت بهتر، این اسم به آن صفت نمیخورد. در بازار آزاد چیزی به نام مونوپولی وجود ندارد. مونوپولی متعلق به اقتصاد سوسیالستی است، به همین رو، نمیشود به مائو گفت سرمایهدار. اینها چیزی جز سوسیالیسم ناب نیستند.
#اقتصاد
#کاپیتالیسم
#سوسیالیسم
#سرمایهداری
🆔 @cafe_andishe95
🖌 سوسیالیسم چگونه به انقلاب ایران رسوخ کرد؟
@cafe_andishe95
🔮 افکار سوسیالیستی نهتنها در سالهای پیش از وقوع انقلاب، از جانب روشنفکرانی چون #علی_شریعتی با شیوهها و قرائتهای گوناگون ترویج میشد، بلکه چنان پرطرفدار بود که در گفتار و آثار روحانیان پیشرو و اثرگذاری چون #محمود_طالقانی، #مرتضی_مطهری و #محمد_بهشتی نیز نمودهایی از آن جلوه پیدا کرد؛ چهرههایی که هر کدام دستکم در مقاطعی از عمرشان پیش یا پس از وقوع انقلاب اسلامی مواضعی اتخاذ کردند که آشکارا تاکید بر #نفی_مالکیت_خصوصی، تایید #قیمتگذاری و سرکوب قیمت، #تمرکزگرایی و تشکیل #دولت_بزرگ و مداخلهگر بود که هر کدام مصداق طرفداری از #سوسیالیسم و ضدیت با #اقتصاد_آزاد و #بازار است.
🔮 علی شریعتی، روشنفکر برجستهای که دامنه تاثیر آرا و سخنانش تا امروز در عرصه اجتماعی ایران پابرجاست، در دوران دانشآموزی همراه پدرش به نهضت خداپرستان سوسیالیست پیوست. اولین کتاب او نیز که در آغاز جوانیاش منتشر شد، کتاب «ابوذر: #خداپرست_سوسیالیست» بود.اما شریعتی که روشنفکر اصلی انقلاب شمرده میشود، در مسیر ضدیت با اقتصاد آزاد تنها نبود.
🔮حتی در آرای #محمود_طالقانی هم سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نظریاتی مشابه دیدگاههای مارکسیستی و ضدیت با اقتصاد آزاد، مترادف دانستن اقتصاد آزاد با سرمایهداری و بیبندوبار دانستن سرمایهداری دیده میشود.
🔮 #مرتضی_مطهری، دیگر روحانی انقلابی، نیز اگرچه عمدتاً بر تلاش برای تعریف و تجویز راهی در میانه اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد مارکسیستی تمرکز داشت، اما درصدد نفی سرمایهداری بود و یکی از راهکارهای اقتصادی که ارائه میکرد، عبارت بود از «لزوم #مالکیت_اشتراکی جامعه بر ماشینآلات صنعتی بهعنوان حالتی خاص از تمام اختراعات بشری».
🔮 #محمد_بهشتی روحانی انقلابی دیگری بود که علاوه بر ایفای نقش «تئوریپردازی» اقتصاد دولتی در سالهای پیش از انقلاب، در «ساختارسازی حقوقی» برای اقتصاد دولتی در جمهوری اسلامی نیز نقشی موثر داشت.
این چهار نفر تنها چهرههای متنفذی نبودند که مصادیقی از افکار سوسیالیستی در آرا و آثارشان منعکس شد و بعدها در رویهها، سیاستها و قوانین کشور ادامه پیدا کرد.
🔮#محمدباقر_صدر با تالیف کتاب «اقتصادنا»، #حبیبالله_پیمان با نگارش کتاب «مالکیت، کار و سرمایه» و ابوالحسن بنیصدر با کتاب «اقتصاد توحیدی» از دیگر مروجان اقتصاد دولتی و مبلغان سایر مصادیق اقتصاد سوسیالیستی بودند.
🔮 سازمان #مجاهدین_خلق ایران و همچنین سازمان #چریکهای_فدایی_خلق ایران بزرگترین گروههای سازمانیافته چپگرا بودند که در سالهای پیش از انقلاب در ترویج آموزههای اقتصاد سوسیالیستی نقشآفرینی کردند. بسیار قبل تر از شکل گیری این گروه ها، حزب توده در تخریب علم اقتصاد و ترویج اندیشه های چپ گرایانه پیشینه ای روشن داشت. حزبی که پس از برکناری رضاشاه پهلوی شکل گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا سال 1337 به دست حکومت پهلوی متلاشی و فعالیتش غیرقانونی شد، اما اثرگذاری آن بر ساحت فکری روشنفکران و انقلابیون ایران گسترده و دامنهدار بود.
🔮 #بزرگ علوی، #عبدالحسین نوشین، #جلال آلاحمد و #ابراهیم گلستان از جمله تاثیرگذارترین نویسندگانی بودند که در مقاطعی عضو حزب توده بودند. #نیمایوشیج، #احمد_شاملو، #صادق_هدایت، #صادق_چوبک و #غلامحسین_ساعدی نیز در دورههایی از هواداران این حزب بودند. میتوان گفت عمده نویسندگان و هنرمندان آن دوره متاثر از تبلیغات این حزب، گرایشهای چپگرایانه داشتند و این گرایشها آشکارا در آثار آنان منعکس میشد و تا سالها بر فضای فکری جامعه ایران تاثیرگذار بود.
🔮 این تاثیرات تا سالهای اولیه وقوع انقلاب اسلامی که موسم تدوین قانون اساسی و شکلدهی به ساختارهای اقتصادی نظام جمهوری اسلامی بود، با قدرت ادامه داشت، فضای فکری انقلابیون، شعارها و تصمیمات آنان را شکل داد و اقداماتی چون مصادرهها و ملی شدن صنایع و بانکها از اولین جلوهها و عوارض آن بود.
@cafe_andishe95
@cafe_andishe95
🔮 افکار سوسیالیستی نهتنها در سالهای پیش از وقوع انقلاب، از جانب روشنفکرانی چون #علی_شریعتی با شیوهها و قرائتهای گوناگون ترویج میشد، بلکه چنان پرطرفدار بود که در گفتار و آثار روحانیان پیشرو و اثرگذاری چون #محمود_طالقانی، #مرتضی_مطهری و #محمد_بهشتی نیز نمودهایی از آن جلوه پیدا کرد؛ چهرههایی که هر کدام دستکم در مقاطعی از عمرشان پیش یا پس از وقوع انقلاب اسلامی مواضعی اتخاذ کردند که آشکارا تاکید بر #نفی_مالکیت_خصوصی، تایید #قیمتگذاری و سرکوب قیمت، #تمرکزگرایی و تشکیل #دولت_بزرگ و مداخلهگر بود که هر کدام مصداق طرفداری از #سوسیالیسم و ضدیت با #اقتصاد_آزاد و #بازار است.
🔮 علی شریعتی، روشنفکر برجستهای که دامنه تاثیر آرا و سخنانش تا امروز در عرصه اجتماعی ایران پابرجاست، در دوران دانشآموزی همراه پدرش به نهضت خداپرستان سوسیالیست پیوست. اولین کتاب او نیز که در آغاز جوانیاش منتشر شد، کتاب «ابوذر: #خداپرست_سوسیالیست» بود.اما شریعتی که روشنفکر اصلی انقلاب شمرده میشود، در مسیر ضدیت با اقتصاد آزاد تنها نبود.
🔮حتی در آرای #محمود_طالقانی هم سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نظریاتی مشابه دیدگاههای مارکسیستی و ضدیت با اقتصاد آزاد، مترادف دانستن اقتصاد آزاد با سرمایهداری و بیبندوبار دانستن سرمایهداری دیده میشود.
🔮 #مرتضی_مطهری، دیگر روحانی انقلابی، نیز اگرچه عمدتاً بر تلاش برای تعریف و تجویز راهی در میانه اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد مارکسیستی تمرکز داشت، اما درصدد نفی سرمایهداری بود و یکی از راهکارهای اقتصادی که ارائه میکرد، عبارت بود از «لزوم #مالکیت_اشتراکی جامعه بر ماشینآلات صنعتی بهعنوان حالتی خاص از تمام اختراعات بشری».
🔮 #محمد_بهشتی روحانی انقلابی دیگری بود که علاوه بر ایفای نقش «تئوریپردازی» اقتصاد دولتی در سالهای پیش از انقلاب، در «ساختارسازی حقوقی» برای اقتصاد دولتی در جمهوری اسلامی نیز نقشی موثر داشت.
این چهار نفر تنها چهرههای متنفذی نبودند که مصادیقی از افکار سوسیالیستی در آرا و آثارشان منعکس شد و بعدها در رویهها، سیاستها و قوانین کشور ادامه پیدا کرد.
🔮#محمدباقر_صدر با تالیف کتاب «اقتصادنا»، #حبیبالله_پیمان با نگارش کتاب «مالکیت، کار و سرمایه» و ابوالحسن بنیصدر با کتاب «اقتصاد توحیدی» از دیگر مروجان اقتصاد دولتی و مبلغان سایر مصادیق اقتصاد سوسیالیستی بودند.
🔮 سازمان #مجاهدین_خلق ایران و همچنین سازمان #چریکهای_فدایی_خلق ایران بزرگترین گروههای سازمانیافته چپگرا بودند که در سالهای پیش از انقلاب در ترویج آموزههای اقتصاد سوسیالیستی نقشآفرینی کردند. بسیار قبل تر از شکل گیری این گروه ها، حزب توده در تخریب علم اقتصاد و ترویج اندیشه های چپ گرایانه پیشینه ای روشن داشت. حزبی که پس از برکناری رضاشاه پهلوی شکل گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا سال 1337 به دست حکومت پهلوی متلاشی و فعالیتش غیرقانونی شد، اما اثرگذاری آن بر ساحت فکری روشنفکران و انقلابیون ایران گسترده و دامنهدار بود.
🔮 #بزرگ علوی، #عبدالحسین نوشین، #جلال آلاحمد و #ابراهیم گلستان از جمله تاثیرگذارترین نویسندگانی بودند که در مقاطعی عضو حزب توده بودند. #نیمایوشیج، #احمد_شاملو، #صادق_هدایت، #صادق_چوبک و #غلامحسین_ساعدی نیز در دورههایی از هواداران این حزب بودند. میتوان گفت عمده نویسندگان و هنرمندان آن دوره متاثر از تبلیغات این حزب، گرایشهای چپگرایانه داشتند و این گرایشها آشکارا در آثار آنان منعکس میشد و تا سالها بر فضای فکری جامعه ایران تاثیرگذار بود.
🔮 این تاثیرات تا سالهای اولیه وقوع انقلاب اسلامی که موسم تدوین قانون اساسی و شکلدهی به ساختارهای اقتصادی نظام جمهوری اسلامی بود، با قدرت ادامه داشت، فضای فکری انقلابیون، شعارها و تصمیمات آنان را شکل داد و اقداماتی چون مصادرهها و ملی شدن صنایع و بانکها از اولین جلوهها و عوارض آن بود.
@cafe_andishe95
احمق كسي است كه يك اشتباه را بارها تكرار كند و هربار از آن انتظار نتيجه اي متفاوت دارد و نميداند غارتگري ديكتاتورها از تحميق مردمان است
#نيچه
#سوسیالیسم_انقلابی
🔮 @cafe_andishe95
#نيچه
#سوسیالیسم_انقلابی
🔮 @cafe_andishe95
🔴 وقتی ایدئولوژی شما، میلیونها نفر از مردم را به کام مرگ فرستاده؛ اما مردم هنوز فکر میکنند آن ایدهای فوقالعاده است!
#کارل_مارکس #چپ
#سوسیالیسم #کمونیسم
#مارکسیسم
🆔 @cafe_andishe95
#کارل_مارکس #چپ
#سوسیالیسم #کمونیسم
#مارکسیسم
🆔 @cafe_andishe95
📝 جامعه آرمانی سوسیالیسم
🔹مارکس شعار جامعه آرمانی کمونیستها را اینگونه توصیف میکند، «از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش.» طبق این شعار در جامعه کمونیستی انسان تا حد توان خود تلاش خواهد کرد و تنها به اندازه نیازش مطالبه خواهد کرد. این تصور آرمانی از انسان کاملا در تضاد با گرایش طبیعی انسان واقعی است که ترجیح میدهد با کمترین زحمت بیشترین سهم را ببرد، انسانی که موضوع بحث اقتصاد سیاسی کلاسیک و لیبرالیسم است.
🔹مارکس چنین انسانی را طبقاتی، بورژوایی و فاسد میداند که محصول تحول تاریخی ناشی از شکلگیری مالکیت خصوصی و از خود بیگانه شدن انسان است. او با تکیه بر رویکرد خاص «دیالکتیکی» مدعی است انسان در جریان تحول تاریخی در عین حال که به لحاظ تمدنی پیشرفت کرده اما فطرت او از اصل خود دور افتاده و دچار انحطاط شده است. تنها با انقلاب ناگزیر سوسیالیستی و پدید آمدن انسان طراز نوین است که او انسانیت از دست رفته خود را باز خواهد یافت. در این رویکرد «گنوسی»، انقلاب سوسیالیستی نقش تغییر دادن ماهیت انسان طبقاتی یا بورژوایی را بر عهده دارد.
🔹 اما اگر انسانها نخواستند طراز نوین شوند و منافع دیگران را بر منافع خود مقدم بدارند تکلیف چیست؟ پاسخ همان ساختن بهشت سوسیالیستی در روی زمین و اجبار مردم به وارد شدن به آن است. قرن بیستم فاجعه بر پا ساختن سوسیالیسم واقعا موجود در قرن بیستم را نشان داد.
🔹 تفاوت لیبرالیسم و سوسیالیسم در این است: لیبرالیسم انسان را آنگونه که هست میپذیرد و تلاش میکند برای مشکلات وی واقعبینانه و با شیوهای صلحآمیز چارهجویی کند؛ اما سوسیالیسم در صدد تغییر دادن ماهیت انسان و آفرینش نوع جدیدی است، اقدامی ناممکن که عملا نتیجهای جز نابودی میلیونها نفر ندارد.
#سوسیالیسم #لیبرالیسم #انسان_طراز_نوین
#مالکیت #یادداشت
✍🏻موسی غنی نژاد
@cafe_andishe95
🔹مارکس شعار جامعه آرمانی کمونیستها را اینگونه توصیف میکند، «از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش.» طبق این شعار در جامعه کمونیستی انسان تا حد توان خود تلاش خواهد کرد و تنها به اندازه نیازش مطالبه خواهد کرد. این تصور آرمانی از انسان کاملا در تضاد با گرایش طبیعی انسان واقعی است که ترجیح میدهد با کمترین زحمت بیشترین سهم را ببرد، انسانی که موضوع بحث اقتصاد سیاسی کلاسیک و لیبرالیسم است.
🔹مارکس چنین انسانی را طبقاتی، بورژوایی و فاسد میداند که محصول تحول تاریخی ناشی از شکلگیری مالکیت خصوصی و از خود بیگانه شدن انسان است. او با تکیه بر رویکرد خاص «دیالکتیکی» مدعی است انسان در جریان تحول تاریخی در عین حال که به لحاظ تمدنی پیشرفت کرده اما فطرت او از اصل خود دور افتاده و دچار انحطاط شده است. تنها با انقلاب ناگزیر سوسیالیستی و پدید آمدن انسان طراز نوین است که او انسانیت از دست رفته خود را باز خواهد یافت. در این رویکرد «گنوسی»، انقلاب سوسیالیستی نقش تغییر دادن ماهیت انسان طبقاتی یا بورژوایی را بر عهده دارد.
🔹 اما اگر انسانها نخواستند طراز نوین شوند و منافع دیگران را بر منافع خود مقدم بدارند تکلیف چیست؟ پاسخ همان ساختن بهشت سوسیالیستی در روی زمین و اجبار مردم به وارد شدن به آن است. قرن بیستم فاجعه بر پا ساختن سوسیالیسم واقعا موجود در قرن بیستم را نشان داد.
🔹 تفاوت لیبرالیسم و سوسیالیسم در این است: لیبرالیسم انسان را آنگونه که هست میپذیرد و تلاش میکند برای مشکلات وی واقعبینانه و با شیوهای صلحآمیز چارهجویی کند؛ اما سوسیالیسم در صدد تغییر دادن ماهیت انسان و آفرینش نوع جدیدی است، اقدامی ناممکن که عملا نتیجهای جز نابودی میلیونها نفر ندارد.
#سوسیالیسم #لیبرالیسم #انسان_طراز_نوین
#مالکیت #یادداشت
✍🏻موسی غنی نژاد
@cafe_andishe95
#دموکراسی منجر به بسط فضای استقلال فردی میشود، #سوسیالیسم اما این حوزه را محدود میکند. دموکراسی به هر کس تمام ارزش ممکن را میدهد، سوسیالیسم همه انسانها را به یک عمله و کارگزار جامعه، به یک عددْ شمارهٔ صرف تنزل مقام میدهد. دموکراسی و سوسیالیسم فقط یک کلمهٔ مشترک دارند: برابری. اما به تفاوتشان توجه داشته باشید: درحالی که دموکراسی برابری را در آزادی میجوید، سوسیالیسم آن را در اجبار و زور و به بردگی در آوردن میخواهد.
#الکسی_دوتوکویل در نامه به ناساؤ ویلیام.
@cafe_andishe95
#الکسی_دوتوکویل در نامه به ناساؤ ویلیام.
@cafe_andishe95
🚩 مصرف کشور در آستان ایدئولوژی
مروری بر تجربهی امپراتوری سرخ جهل و دروغ
#کمونیسم
🔻 روسها باز هم در سیبری معادن الماس کشف کردهاند و پیشبینی میشود سهم فعلی ۲۵ درصدی خود از بازار جهانی الماس را به میزان قابل توجهی افزایش دهند. آنها تنها در سال ۲۰۱۸ سی و هفت میلیون قیراط الماس ناخالص تولید کردهاند.
🔻 جالب است که بدانید #گورباچف برای تامین مخارج سالهای پایانی جنگ افغانستان، ۲۰۰ تن طلا و الماس فروخت. #روسیه از لحاظ منابع زیرزمینی اعم از نفت، گاز و فلزات و سنگهای قیمتی مقام اول را در جهان داراست و تنها ایالاتمتحده تا حدودی با این کشور قابل مقایسه میباشد.
🔻 شوربختی بشریت آنجا بود که مرام ضد بشری #کمونیسم تنها با پیروزی در کشوری مانند روسیه میگرفتند. مردم شوروی اما سودی از این ثروت بیکران نبردند. در دهه بیست و سی میلادی میلیونها نفر از مردم شوروی از گرسنگی هلاک شدند و در برخی نقاط کشور از جمله اکراین موارد متعددی از آدمخواری ناشی از گرسنگی ثبت شد.
🔻 لنین حتا در شرایطی که در کرملین هم سوخت کافی برای گرم شدن وجود نداشت، سقف بالای سرشان چکه میکرد و در خیابانهای اطراف، جنازههای مردمی که از سرما یا گرسنگی مرده بودند، گوشه و کنار به چشم میخورد، کمکهای مالی ماهانه به کمونیستهای آلمانی، مجاری، فرانسوی و چینی را بدون وقفه کنار میگذاشت.
🔻 این ثروت زیرزمینی بیکران روسیه بود که اجازه داد دولت #شوروی تا آغاز دهه هفتاد میلادی با اقتصادی تقریبا بسته و بدون نیاز جدی به تجارت با جهان خارج به حیات خود ادامه دهد دولت شوروی این ثروت را با بالاترین نسبت اتلاف و آلودگی محیط زیست در جهان مصرف میکرد.
🔻 چاه و معدن بود که پشت سرهم خالی شده و متروک رها میشد اما باز ثروت در اعماق بیشتر زمین، موجود بود هرچند هزینه و سطح فنآوری مورد نیاز برای استخراج بالاتر میرفت. در شهرکهای استخراج الماس در سیبری، برف سیاه میآمد و شهرهای نفتی را غباری سیاه پوشانده بود ولی کوچکترین استاندارد و محدودیتی برای حفاظت از محیط زیست وجود نداشت.
🔻 دولت شوروی سخاوتمندانه این کشور زرخیز را در راه انقلاب جهانی و #سوسیالیسم مصرف میکرد. پیشرفت علمی و صنعتی صورت میگرفت اما همه در خدمت صنایع نظامی. کمونیسم، روسیه را که پیش از انقلاب بلشویکی از مهمترین صادرکنندگان غلات در جهان بود، به بزرگترین واردکننده آن در دهه هفتاد میلادی تبدیل کرد.
🔻 شاید این تصور پیش بیاید که مصرف به میزان چشمگیری افزایش یافته بود اما به هیچ وجه چنین نبود. مردم شوروی در عسرت و تنگی زندگی میکردند. آمارها نشان میدهد که در دههی هشتاد میلادی شاخص امید به زندگی و نرخ مرگ و میر در شوروی به کشورهای فقیر آفریقایی نزدیک شده بود.
🔻 در عوض شوروی از لحاظ کمی بزرگترین نیروی نظامی در سراسر تاریخ بشر را ساخته و پرداخته بود. تجهیزات نظامی سبک و سنگین حتی در مقایسه با ایالات متحده در تیراژ و مقیاسی عظیم و حیرتآور ساخته میشدند. تفنگ خودکار کلاشنیکف روسی یک دهم همتای آمریکایی آن ام-۱۶ قیمت داشت. چه در گذشته و چه امروز بیش از هشتاد یا نود درصد سلاحهای مورد استفاده گروههای شبهنظامی یا تروریستی در سراسر جهان ساخت شوروی است.
🔻 همین امروز میتوان هزاران گورستان رها شده که هر یک مملو از صدها تانک و هواپیمای جنگی است را در سرتاسر خاک روسیه، اکراین یا دیگر جمهوریها مشاهده کرد. تجهیزات نیرومند و گرانقیمتی که نه مشتری برایشان پیدا شده و نه دولتهای فعلی توان پرداخت هزینه سنگین نگهداری و به خدمت گرفتن آنها را دارند. گورستانهایی که آینه تمام نمای ناعقلانیت و انحطاط یک ایدئولوژیاند.
✍🏼 ت. طهماسبی
@cafe_andishe95
مروری بر تجربهی امپراتوری سرخ جهل و دروغ
#کمونیسم
🔻 روسها باز هم در سیبری معادن الماس کشف کردهاند و پیشبینی میشود سهم فعلی ۲۵ درصدی خود از بازار جهانی الماس را به میزان قابل توجهی افزایش دهند. آنها تنها در سال ۲۰۱۸ سی و هفت میلیون قیراط الماس ناخالص تولید کردهاند.
🔻 جالب است که بدانید #گورباچف برای تامین مخارج سالهای پایانی جنگ افغانستان، ۲۰۰ تن طلا و الماس فروخت. #روسیه از لحاظ منابع زیرزمینی اعم از نفت، گاز و فلزات و سنگهای قیمتی مقام اول را در جهان داراست و تنها ایالاتمتحده تا حدودی با این کشور قابل مقایسه میباشد.
🔻 شوربختی بشریت آنجا بود که مرام ضد بشری #کمونیسم تنها با پیروزی در کشوری مانند روسیه میگرفتند. مردم شوروی اما سودی از این ثروت بیکران نبردند. در دهه بیست و سی میلادی میلیونها نفر از مردم شوروی از گرسنگی هلاک شدند و در برخی نقاط کشور از جمله اکراین موارد متعددی از آدمخواری ناشی از گرسنگی ثبت شد.
🔻 لنین حتا در شرایطی که در کرملین هم سوخت کافی برای گرم شدن وجود نداشت، سقف بالای سرشان چکه میکرد و در خیابانهای اطراف، جنازههای مردمی که از سرما یا گرسنگی مرده بودند، گوشه و کنار به چشم میخورد، کمکهای مالی ماهانه به کمونیستهای آلمانی، مجاری، فرانسوی و چینی را بدون وقفه کنار میگذاشت.
🔻 این ثروت زیرزمینی بیکران روسیه بود که اجازه داد دولت #شوروی تا آغاز دهه هفتاد میلادی با اقتصادی تقریبا بسته و بدون نیاز جدی به تجارت با جهان خارج به حیات خود ادامه دهد دولت شوروی این ثروت را با بالاترین نسبت اتلاف و آلودگی محیط زیست در جهان مصرف میکرد.
🔻 چاه و معدن بود که پشت سرهم خالی شده و متروک رها میشد اما باز ثروت در اعماق بیشتر زمین، موجود بود هرچند هزینه و سطح فنآوری مورد نیاز برای استخراج بالاتر میرفت. در شهرکهای استخراج الماس در سیبری، برف سیاه میآمد و شهرهای نفتی را غباری سیاه پوشانده بود ولی کوچکترین استاندارد و محدودیتی برای حفاظت از محیط زیست وجود نداشت.
🔻 دولت شوروی سخاوتمندانه این کشور زرخیز را در راه انقلاب جهانی و #سوسیالیسم مصرف میکرد. پیشرفت علمی و صنعتی صورت میگرفت اما همه در خدمت صنایع نظامی. کمونیسم، روسیه را که پیش از انقلاب بلشویکی از مهمترین صادرکنندگان غلات در جهان بود، به بزرگترین واردکننده آن در دهه هفتاد میلادی تبدیل کرد.
🔻 شاید این تصور پیش بیاید که مصرف به میزان چشمگیری افزایش یافته بود اما به هیچ وجه چنین نبود. مردم شوروی در عسرت و تنگی زندگی میکردند. آمارها نشان میدهد که در دههی هشتاد میلادی شاخص امید به زندگی و نرخ مرگ و میر در شوروی به کشورهای فقیر آفریقایی نزدیک شده بود.
🔻 در عوض شوروی از لحاظ کمی بزرگترین نیروی نظامی در سراسر تاریخ بشر را ساخته و پرداخته بود. تجهیزات نظامی سبک و سنگین حتی در مقایسه با ایالات متحده در تیراژ و مقیاسی عظیم و حیرتآور ساخته میشدند. تفنگ خودکار کلاشنیکف روسی یک دهم همتای آمریکایی آن ام-۱۶ قیمت داشت. چه در گذشته و چه امروز بیش از هشتاد یا نود درصد سلاحهای مورد استفاده گروههای شبهنظامی یا تروریستی در سراسر جهان ساخت شوروی است.
🔻 همین امروز میتوان هزاران گورستان رها شده که هر یک مملو از صدها تانک و هواپیمای جنگی است را در سرتاسر خاک روسیه، اکراین یا دیگر جمهوریها مشاهده کرد. تجهیزات نیرومند و گرانقیمتی که نه مشتری برایشان پیدا شده و نه دولتهای فعلی توان پرداخت هزینه سنگین نگهداری و به خدمت گرفتن آنها را دارند. گورستانهایی که آینه تمام نمای ناعقلانیت و انحطاط یک ایدئولوژیاند.
✍🏼 ت. طهماسبی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
✅آیا #مارکسیسم علم است؟! بخش اول پیداشدن کشورهای کمونیستی که با هم مخالف و حتی دشمن خونی بودند و به جنگ یکدیگر میرفتند[برای نمونه جنگهای ویتنام و کامبوج و جنگ چین و ویتنام] و اختلافات چین و شوروی، یوگسلاوی و شوروی، روش مخصوص کشورهای کمونیست اروپایی که برخی…
آیا #مارکسیسم علم است؟
بخش دوم
در دوران سیواندی ساله استالین که بعدن خود کمونیستهای شوروی آن دوران را دوره #شخصپرستی نام گذاشتند کسی جرات بحث و انتقاد از فلسفه و منطق ماتریالیستی را نداشت. اما بعد از مرگ او در کتابها و مجلات چاپ شوروی بحثهای مفصلی از نقایص و کوتاهیهای این فلسفه و منطق بهعمل آمده است.
اما ازینطر با پیشرفت و توسعه اطلاعات عمومی مردم و خصوصن جوانان امروزی دیگر #ماتریالیسم_دیالکتیک از آن حالت #اعجوبه_نمایی خود و از آن نیرومحرکه انقلابی تخیلی که برای آن تبلیغ شد بیرون آمده است و از آن چیز کمی باقیمانده است.
بیشتر قدرت تبلیغاتی کمونیستها در سابق و پس از جنگ جهانی دوم بود که در اثر شکست #نازیسم و پیروزی متفقین که دولت شوروی هم جزو متفقین بود ایجاد شده بود.
روی قاعد "حق با کسیست که پیروز میشود" کمونیستها پیروزی در جنگ را به پای حقانیت عقاید خود میگذاشتند[در قانون اساسی شوروی آمده بود: قهرمانی جاودانه خلق شوروی و نیروی مسلح آن که در جنگ کبیر میهنی بهپیروزی تاریخی دست یافتند نمودار درخشان نیرومندی #سوسیالیسم و #کمونیسم است] بخصوص که کمونیستها در این جنگ خود را مظلوم و مدافع حق قلمداد کرده بودند که بعدن معلوم شد که بقول ملانصرالدین که بز در نرفته را میزد، کمونیستها هم که میدان پیدا کنند بیشتر از هرکس به حقوق دیگران تجاوز میکنند.[زمینهایی که از بدو شروع جنگ دوم جهانی ضمیمه شوروی شد:
لهستان شرقی بهوسعت ۱۸۱.۵۸۰ کیلومترمربع
اراضی فنلاند ۵۷.۰۸۴کیلومتر مربع
استونی و لتونی و لیتوانی و ناحیه روتنی در چکسلواکی،ناحیه بسارابی در رومانی،اراضی خاور دور و....]
امروزه بطور کلی جوانان میدانند که در دستگاه فکری و استدلالی ماتریالیسم دیالکتیک نقصی هست اما اینکه این نقص کجاست؟،این آن چیزیست که میباید نخبگان سیاسی و افرادی که درینباره کار کردهاند به فهم آن کمک کنند. بقول برتراند راسل:
"اینکه آدمی بفهمد که در دستگاهی نقصی هست پر مشکل نیست مشکل درین است که پیدا کنیم آن نقص در کجای آن دستگاه میباشد".
در ادامه بخشی از مصاحبه جوانانی که از گروه فداییان خلق جدا شدند و در سال ۵۸ در روزنامه آرمان چاپ شد را نقل میکنم،تا بهتر دریابید که جنبشهای کمونیستی حقیقتن از سادهدلی و آرمانخواهی جوانان بی اطلاع در گذشته و امروز سواستفاده میکردند:
"آنچه ما از مارکسیسم میدانستیم تنها این بود که مارکسیسم دشمن فساد و زورگویی ست!ولی اینکه بهآن بصورت یک علم نگریسته باشیم و همچون یک دانش اجتماعی بهآموختن سیستماتیک آن اقدام کرده باشیم اصولن مطرح نبود، عشق ما به مردم و تودهها باعث شد که با اندک دانشی که داشتیم شتابزده به نخستین وسایلی که برای این مبارزه در دست بود چنگ بزنیم(مارکسیسم)، نتیجه این تحولات که بویژه در اواخر سال ۱۳۵۴ شدت گرفت آن بود که ما بمطالعه متون مارکسیستی رو آوردیم، شاید باعث تعجب گردد اگر بگوییم که رفقای ما تا سال ۵۷ حتی رنگ آثار دورانسازی چون "چهبایدکرد" و "چپروی" لنین را هم ندیده بودند تا چه برسد به اینکه برای آموزش سیستماتیک مارکسیسم برنامه مشخصی حزب در اختیارمان بگذارد.
[روزنامه آرمان،دوره دوم، سال اول، فروردین ۵۸]
ادامه دارد...
بخش دوم
در دوران سیواندی ساله استالین که بعدن خود کمونیستهای شوروی آن دوران را دوره #شخصپرستی نام گذاشتند کسی جرات بحث و انتقاد از فلسفه و منطق ماتریالیستی را نداشت. اما بعد از مرگ او در کتابها و مجلات چاپ شوروی بحثهای مفصلی از نقایص و کوتاهیهای این فلسفه و منطق بهعمل آمده است.
اما ازینطر با پیشرفت و توسعه اطلاعات عمومی مردم و خصوصن جوانان امروزی دیگر #ماتریالیسم_دیالکتیک از آن حالت #اعجوبه_نمایی خود و از آن نیرومحرکه انقلابی تخیلی که برای آن تبلیغ شد بیرون آمده است و از آن چیز کمی باقیمانده است.
بیشتر قدرت تبلیغاتی کمونیستها در سابق و پس از جنگ جهانی دوم بود که در اثر شکست #نازیسم و پیروزی متفقین که دولت شوروی هم جزو متفقین بود ایجاد شده بود.
روی قاعد "حق با کسیست که پیروز میشود" کمونیستها پیروزی در جنگ را به پای حقانیت عقاید خود میگذاشتند[در قانون اساسی شوروی آمده بود: قهرمانی جاودانه خلق شوروی و نیروی مسلح آن که در جنگ کبیر میهنی بهپیروزی تاریخی دست یافتند نمودار درخشان نیرومندی #سوسیالیسم و #کمونیسم است] بخصوص که کمونیستها در این جنگ خود را مظلوم و مدافع حق قلمداد کرده بودند که بعدن معلوم شد که بقول ملانصرالدین که بز در نرفته را میزد، کمونیستها هم که میدان پیدا کنند بیشتر از هرکس به حقوق دیگران تجاوز میکنند.[زمینهایی که از بدو شروع جنگ دوم جهانی ضمیمه شوروی شد:
لهستان شرقی بهوسعت ۱۸۱.۵۸۰ کیلومترمربع
اراضی فنلاند ۵۷.۰۸۴کیلومتر مربع
استونی و لتونی و لیتوانی و ناحیه روتنی در چکسلواکی،ناحیه بسارابی در رومانی،اراضی خاور دور و....]
امروزه بطور کلی جوانان میدانند که در دستگاه فکری و استدلالی ماتریالیسم دیالکتیک نقصی هست اما اینکه این نقص کجاست؟،این آن چیزیست که میباید نخبگان سیاسی و افرادی که درینباره کار کردهاند به فهم آن کمک کنند. بقول برتراند راسل:
"اینکه آدمی بفهمد که در دستگاهی نقصی هست پر مشکل نیست مشکل درین است که پیدا کنیم آن نقص در کجای آن دستگاه میباشد".
در ادامه بخشی از مصاحبه جوانانی که از گروه فداییان خلق جدا شدند و در سال ۵۸ در روزنامه آرمان چاپ شد را نقل میکنم،تا بهتر دریابید که جنبشهای کمونیستی حقیقتن از سادهدلی و آرمانخواهی جوانان بی اطلاع در گذشته و امروز سواستفاده میکردند:
"آنچه ما از مارکسیسم میدانستیم تنها این بود که مارکسیسم دشمن فساد و زورگویی ست!ولی اینکه بهآن بصورت یک علم نگریسته باشیم و همچون یک دانش اجتماعی بهآموختن سیستماتیک آن اقدام کرده باشیم اصولن مطرح نبود، عشق ما به مردم و تودهها باعث شد که با اندک دانشی که داشتیم شتابزده به نخستین وسایلی که برای این مبارزه در دست بود چنگ بزنیم(مارکسیسم)، نتیجه این تحولات که بویژه در اواخر سال ۱۳۵۴ شدت گرفت آن بود که ما بمطالعه متون مارکسیستی رو آوردیم، شاید باعث تعجب گردد اگر بگوییم که رفقای ما تا سال ۵۷ حتی رنگ آثار دورانسازی چون "چهبایدکرد" و "چپروی" لنین را هم ندیده بودند تا چه برسد به اینکه برای آموزش سیستماتیک مارکسیسم برنامه مشخصی حزب در اختیارمان بگذارد.
[روزنامه آرمان،دوره دوم، سال اول، فروردین ۵۸]
ادامه دارد...
⚫️مائو و ترقی معکوس
🚩مانو معتقد بود چین فقط در صورتی می تواند #فقر را پشت سر بگذارد و به شاهراه طلایی #سوسیالیسم برسد که مردم تمام توانایی، فکر و اقدامات خود را در راستای اهداف جمعی قرار دهند.
مردم #چین ، با از بین بردن خودخواهی و #مالکیت محدود، تولدی دوباره خواهند یافت. با فراموش کردن تاریخ و #فئودالیسم چینی از یک طرف و در سایه نبود امیال ماتریالیستی و سرمایه دارانه غربی از طرف دیگر، مردم به چیزی جز ندای #سوسیالیسم پاسخ نخواهند داد.
⚫️اما، نتیجه وعده بهشت سوسیالیستی #مائو نه تنها بزرگترین و مخرب ترین قحطی تاریخ بشری را به بار آورد، بلکه تفکر و ایدئولوژی ناقص مائو مردم را از ریشه سنتی خود گسست و آنها را از جریان پیشرفت عصر جدید نیز خارج کرد و ملتی مشتاق و سرزنده، به سرعت به سطح دندانه های بی روح #نظام_سوسیالیستی تنزل یافت.
🔻قبول این امر واقعیتی تلخ است، اما فاجعه ای که مائو به مردم چین تحمیل کرد فقط با ویژگیهای منحصر به فرد او همخوانی دارد. #اکونومیست در تحلیلی نوشت: «مائو را باید یکی از فاتحان راهبرد انقلابی دهقان محور را برای دستیابی حزب کمونیست چین به قدرت ارائه کند. شکل دهی حرکت انقلابی از زمینه های موجود در روستا، رهبری حرکت چین از جامعه فئودالی جنگ زدہ و فاسد به سمت دولتی برابری خواہ و عاری از فقر و گرسنگی برای احیای غرور و اعتماد ملی، که به قول مائو چین بتواند در میان قدرتهای بزرگ روی پای خود بایستد، از عملکردھایی خیرہ کنندہ اوست.»
درست است که مجله اکونومیست در مورد نبود #قحطی در چین عهد مائو اشتباه کرده بود، اما کسی نمی توانست الهام و تأثیر انقلاب مائو را بر چین و بر بقیه جهان انکار کند.
چین با این میراث چالش برانگیز، وارد دوران بعد از مائو شد که بدون نقشه راه و حتی فاقد هدفی ذهنی بود.
💢این مسئله برای کسی قابل تصور نبود که سه دهه پس از مرگ مائو، #جمهوری_خلق چین، شصتمین سالگرد تاسیس خود را به مثابه اقتصاد بازار خیره کننده جشن بگیرد!.
📕چین چگونه سرمایه داری شد
رونالد کوز، نینگ وانگ-ترجمه پیمان اسدی
@cafe_andishe95
🚩مانو معتقد بود چین فقط در صورتی می تواند #فقر را پشت سر بگذارد و به شاهراه طلایی #سوسیالیسم برسد که مردم تمام توانایی، فکر و اقدامات خود را در راستای اهداف جمعی قرار دهند.
مردم #چین ، با از بین بردن خودخواهی و #مالکیت محدود، تولدی دوباره خواهند یافت. با فراموش کردن تاریخ و #فئودالیسم چینی از یک طرف و در سایه نبود امیال ماتریالیستی و سرمایه دارانه غربی از طرف دیگر، مردم به چیزی جز ندای #سوسیالیسم پاسخ نخواهند داد.
⚫️اما، نتیجه وعده بهشت سوسیالیستی #مائو نه تنها بزرگترین و مخرب ترین قحطی تاریخ بشری را به بار آورد، بلکه تفکر و ایدئولوژی ناقص مائو مردم را از ریشه سنتی خود گسست و آنها را از جریان پیشرفت عصر جدید نیز خارج کرد و ملتی مشتاق و سرزنده، به سرعت به سطح دندانه های بی روح #نظام_سوسیالیستی تنزل یافت.
🔻قبول این امر واقعیتی تلخ است، اما فاجعه ای که مائو به مردم چین تحمیل کرد فقط با ویژگیهای منحصر به فرد او همخوانی دارد. #اکونومیست در تحلیلی نوشت: «مائو را باید یکی از فاتحان راهبرد انقلابی دهقان محور را برای دستیابی حزب کمونیست چین به قدرت ارائه کند. شکل دهی حرکت انقلابی از زمینه های موجود در روستا، رهبری حرکت چین از جامعه فئودالی جنگ زدہ و فاسد به سمت دولتی برابری خواہ و عاری از فقر و گرسنگی برای احیای غرور و اعتماد ملی، که به قول مائو چین بتواند در میان قدرتهای بزرگ روی پای خود بایستد، از عملکردھایی خیرہ کنندہ اوست.»
درست است که مجله اکونومیست در مورد نبود #قحطی در چین عهد مائو اشتباه کرده بود، اما کسی نمی توانست الهام و تأثیر انقلاب مائو را بر چین و بر بقیه جهان انکار کند.
چین با این میراث چالش برانگیز، وارد دوران بعد از مائو شد که بدون نقشه راه و حتی فاقد هدفی ذهنی بود.
💢این مسئله برای کسی قابل تصور نبود که سه دهه پس از مرگ مائو، #جمهوری_خلق چین، شصتمین سالگرد تاسیس خود را به مثابه اقتصاد بازار خیره کننده جشن بگیرد!.
📕چین چگونه سرمایه داری شد
رونالد کوز، نینگ وانگ-ترجمه پیمان اسدی
@cafe_andishe95
🔅دموکراسی و سوسیالیسم هیچ چیز مشترکی ندارند جز یک کلمه"برابری" با این تفاوت که دموکراسی به دنبال برابری در آزادی است اما سوسیالیسم به دنبال برابری در بردگی است.
⚜️الکسی دو توکویل
#سوسیالیسم #لیبرال_دموکراسی
@cafe_andishe95
⚜️الکسی دو توکویل
#سوسیالیسم #لیبرال_دموکراسی
@cafe_andishe95