🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
2.12K subscribers
35.6K photos
50.5K videos
231 files
1.11K links
Download Telegram
قرارداد #معاویه با #امام_حسن به کجا انجامید؟
چرا امام حسین پس از دعوت #یزید برای بیعت , به #مکه گریخت و پنهان شد؟
در صورتیکه #امام_حسین انگیزه ی جنگ داشت ,چرا با اعضای خانواده اش راهی شد؟ و زنان و کودکان را با خود همراه کرد؟
آیا امام حسین برای آبیاری اسلام و مقابله با فساد یزید به جنگ رفت؟؟ پاسخ امام حسین در باب بیعت با یزید چه بود؟
نقش #مروان ,عبدالله بن عباس , مسلم بن عقیل عبیدالله ابن زیاد , و هانی در واقعه کربلا چه بود؟
بافت اجتماعی کوفه در زمان #امام_حسین چگونه بود؟
کتب معتبر تاریخ در این باب پاسخ میدهند.
#بهرام_مشیری

@bozoonhigz
@bozoonhigz
⭕️نقد زندگی حسین و واقعه واقعی کربلا

#قسمت_دوم

❇️ماجرای فرار شبانه حسین از مدینه به مکه پس از فوت معاویه چه بود⁉️


⭕️پس از فوت معاویه ، ولید حاکم مدینه کس نزد حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند.

❇️ حسین به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم امد و با یزید بیعت میکنم.چون شب فرارسید و هوا تاریک شد حسین بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش  ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده اش  پنهانی به مکه گریخت. (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2909) (اخبار الطوال ، صفحه 276)


⭕️- چرا امام حسین مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد⁉️


❇️پس ار آنکه حسین از مدینه به مکه گریخت  مردم کوفه و فرستادگانشان نزدحسین آمدند که ما مردم کوفه خویشتن را برای تو نگهداشته ایم و با ولایتداران به نماز جمعه حاضر نمی شویم ، نزد ما ای. امام حسین مسلم بن عقیل را پیش خواند و گفت به کوفه برو و در مورد انچه به من نوشته اند بنگر تا اگر درست بود بسوی انها رویم . (تاریخ طبری ، جلد 7، صفحه 2916)


⭕️- ماجرای  رقابت عشقی میان امام حسین و یزید چه بوده است⁉️

 


❇️زن هوسباز و زیبارویی بنام " ارینب " که در ابتدا معشوقه یزید بود اما در استانه ازدواج با یزید به خاطر وعده وعیدهای حسین دل از یزید برید و به عقد و ازدواج حسین در آمد . ( الامامه و السیاسه ، صفحه 166) (ثمرات الاوراق ابن حجة حموى ، نقل از پند تاريخ ، جلد 1، صفحه 209)


⭕️- ماجرای سرقت و مصادره کاروانی از کالاهای یزید توسط حسین در راه کوفه چه بوده است؟


❇️ حسین از مکه به سمت کوفه حرکت کرد تا به حوالی تنعیم رسید کاروانی را انجا دید که از جانب حاکم یمن برای یزید فرستاده شده بود. بار کاروان روناس و حله بود که پیش یزید می بردند، امام حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد . (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2968) (اخبار الطوال ، صفحه 292)


⭕️- پس از محاصره کاروان حسین در کربلا توسط سپاهیان یزید حسین از سپاهیان یزید چه در خواستی کرد؟


⭕️ حسین گفت :



یکی از سه چیز را از من بپذیرید :


🔷نخست : یا به همانجا که از آن آمده ام باز میگردم.

🔷دوم : یا دست در دست یزیدبن معاویه می گذارم که در کار فی مابین رای  خویش را بگوید.


🔷سوم : یا مرا به هر یک از مرزهای مسلمانان که مشغول جنگ با کفار هستند
( دیلمستان ایران ، قسطنطنیه ) بفرستید که یکی از مردم مرز باشم و حقوق و تکالیفی همانند انها داشته باشم.

(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)



⭕️- پس از آنکه سپاهیان یزید درخواست حسین را برای عبیدالله بن زیاد (حاکم کوفه ) فرستادند وی در پاسخ چه گفت؟


ا❇️ابتدا عبید الله بن زیاد درخواست حسین را پذیرفت ولی از آنجا که حسین به ولید (حاکم مدینه) نیز قول داده بود که با یزید بیعت کند
شبانه از مدینه به #مکه گریخت و همینطور گفته شمربن ذی الجوشن که به عبیدالله بن زیاد گفت : اکنون که در سرزمین توست این را از او می پذیری؟ به خدا اگر از دیار تو برود و دست در دست تو ننهاده باشد قوت و عزت از آن او باشد و ضعف و ناتوانی از آن تو.
باید حسین و یارانش به حکم تو تسلیم شوند که اگر عقوبت می کنی اختیار #عقوبت با تو باشد و اگر #می بخشی به #اختیار تو باشد که به خدا شنیده ام عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید که حسین را محاصره کرده بودند) و حسین بیشتر شب را در میان دو اردوگاه نشسته اند و با هم سخن می کنند.
عبیدالله بن زیاد گفت : چه خوب گفتی رای تو درست است. 
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3009)


⭕️آیا حسین در کربلا  به عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید ) پیشنهاد دادن خانه و املاک خوبی در مدینه را داد به شرط انکه از جنگ با وی خودداری کند؟


❇️بله ، حسین به عمر سعد گفته بود دو اردو را رها خواهیم کرد و با هم به نزد یزید خواهیم رفت.عمر سعد گفت : در این صورت خانه ام را ویران میکنند. حسین گفت : من آنرا برایت می سازم.عمر سعد گفت : املاکم را می گیرند. امام حسین گفت : از املاک خودم در حجاز بهتر از ان به تو می دهم. 
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)
@bozoonhigz
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟

#قسمت_ششم

قرطبی در ادامه می افزاید که یهودیان گفتند اسم هایی را که در قرآن در مورد خدا می شنویم در تورات هم زیاد آمده است غیر از اسم الرحمن.
پس محمد براى پاسخگويى به اين ادعاى يهوديان آیه ٦٠ از سوره فرقان را براى آنها قرائت كرد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
#ترجمه:
چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده كنيد مى‏ گويند رحمان چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى‏ دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى‏ افزايد.
نتیجه ای که از تفاسیر بر می آید این است که در جای جای قرآن, کلمه #الرحمن برای اعراب شناخته شده نبوده است و لا اقل برای اعراب قریش در شهر #مکه، نام الرحمن بعنوان یک الهه شناخته شده نبوده است
ازينرو قرآن در #سوره_رعد آیه ٣٠ می گوید:
وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ یعنی آنان به رحمن کفر می ورزند و یا در
داستان صلح حدیبیه آن زمان که محمد در صدر صلح نامه بسم الله الرحمن الرحیم را نوشت نماینده قریش گفت ما رحمن را نمی شناسیم.
امّا سوال اینکه رحمن که بوده و کجا می تواند باشد؟
بنا بر قاعده ای که اسماء الحسنی غالبا برگرفته از نام الهه ها و معبود های عرب است پس محمد چگونه و از کجا اسم الرحمن را منتسب به الله می کند حال آنکه برای حداقل قریش و اهل مکه این مفهوم از اله غریب است!
چطور است که آن ها به کلمه الرحیم بعنوان اله اعتراض نمی کنند؟
آیا می توان گفت محمد این نام را از پیش خود اختراع کرده است؟
این فکر اعراب که گمان کرده اند محمد در دعای خود اسم مردی به نام رحمن از یمامه را تکرار می کند هم باید نظریه ای باطل باشد.
با مراجعه به تاریخ اعراب قبل از اسلام می بینیم که برای برخی قبایل عرب اتفاقاً الرحمن شناخته شده بود و در تلبیه حج بت پرستان قیس عیلان و عک و اشعریین، الرحمن بکار می رفته، بعنوان مثال تلبیه قیس عیلان در حج چنین بوده است و
#یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ صفحه ٢٥٥ به آن چنین اشاره می کند:
لبیک اللهم لبیک، لبیک أنت الرحمن، أتتک قیس عیلان راجلها و الرکبان.
یا عک و أشعریین چنین تلبیه می نمودند.

ادامه دارد.....
@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_يازدهم

همچنین گویا محمد درباره نام پروردگارش هم چندان مطمئن نبوده است. براي مثال در اینکه هنگام نماز و دعا پروردگارش را به چه نامی صدا بزنند، محمد نیازمند سئوال از نویسنده بوده است:
قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَیا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَینَ ذَلِکَ سَبِیلًا ﴿سوره ١٧،آیه ١١٠﴾
#ترجمه: بگو الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام را بخوانید براى او نامهاى نیکوتر است و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن و میان این [و آن] راهى [میانه] جوى»
اگر محمد همان نویسنده #قرآن باشد باید براي وی مسلم ميبود که رحمان همان الله است يا نه.
اما این نام برای محمد و مردم قریش صفت غریبی برای الله به نظر میرسیده است (و در بسیاری از آیات الله، رحمان خوانده میشود و این صفت جایگزین اسم میشود):
«و چون به آنان گفته شود رحمان را سجده کنید می گویند رحمان چیست آیا براى چیزى که ما را [بدان] فرمان می دهى سجده کنیم و بر رمیدنشان میافزاید» (سوره ٢٥ ،آیه ٦٠)
٣) فرضیه سوم این است که فردی که در #مکه یا اطراف حضور داشته و پنهانی و به صورت حضوری این متون را برای وی قرائت میکرده است.
برخی حدس میزنند که این فرد #ورقه_بن_نوفل یا #سلمان_فارسی بوده است البته ورقة ابن نوفل نقشى بسيار برجسته داشته است كه مورخين و مفسرين اسلامى عمدا اين نقش را كمرنگ كرده اند(به زودى در مقاله اى جداگانه در مورد او و نقشش در رسالت محمد مقاله اى را ارائه خواهم كرد).

مطابق سیره نبوی نوفل کسی بود که محمد را مطمئن میسازد که جبرئیل فرشته خدا را در کوه دیده است. وی اولین کسی بود که رسالت پیامبری محمد را تصریح میکند. این فرضیه با وجود اینکه طرفداران فراوانی دارد، نسبتا ضعیف است. فرض کنید آیاتی که در دست داریم سخنان مردی باشد که آنها را به محمد می آموخته تا برای مردم نقل کند. در این صورت نیازی نیست که نویسنده از محمد سئوال کند و یا خطابی بودن لحن را حفظ کند:
▪️وَهَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ مُوسَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه ٩﴾
#ترجمه: آیا خبر موسی به تو رسید؟»
▪️هَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ ضَیفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ ﴿سوره ٥١ ،آیه ٢٤﴾
#ترجمه: آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید؟»
▪️هَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ الْغَاشِیۀِ ﴿سوره ٨٨ ،آیه اول﴾
#ترجمه: آیا خبر غاشیه به تو رسیده است؟»
اگر گوینده در کنار محمد حضور داشته است، پس نیازی نبوده است که این سئوالات در متن قرآن گنجانده شوند.
همچنین یک مکالمه حضوری متن نهایی را منسجم تر خواهد ساخت حال آنکه ما چنین انسجامی را در متن قرآن مشاهده نمیکنیم.
دلیل دوم این است که در برخی از آیات، صحبت بین نویسنده و محمد خصوصی به نظر میرسد و حتی بهتر است کسی از آن خبردار نشود.
براي مثال در سوره ٨٦ میخوانیم:
#ترجمه: آنان دست به نیرنگ می زنند (١٥) و [من نیز] دست به نیرنگ می زنم (١٦) پس کافران را مهلت ده و کمى آنان را به حال خود واگذار (١٧)

ادامه دارد .....

@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_بيست_و_چهارم

اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است.
در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر ( همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در #سوره_ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ
النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي
يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.》
به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در #قدر و #کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا الله با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(#سورهتین) الله به انجیر و زیتون، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ
الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا
يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ
الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا، و این شهر امن و امان.(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم . سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست .》
اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به #مکه و #حجاز اشاره ندارد .
الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد . بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست .
بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند .

ادامه دارد .....

@bozoonhigz
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_اول

هر ساله تعداد زيادى مسلمان از كشورهاى مختلف دنيا با نام #حجاج راهی بلاد عربستان سعودی ميشوند تا اعمال حج خود را به جا آورند و چنان طفلی که از مادر زاییده شده به همراه بار و بنه ای از سوغاتی های کشور دوست و برادر چین و بطری آب زمزم(آب لوله كشى) به وطن و نزد اقوام و خانواده هايشان باز ميگردند و از آن به بعد يك پيشوند جلو نامش قرار ميگيريد.
در اين مقاله به هيچ عنوان قصد ندارم راجع به نحوه اعمال حج چيزى بنويسم زیرا هم سبب طولانی شدن مطلب و هم دور شدن از هدف اصلی ما یعنی بیان ریشه ای و اهداف این عمل می شود.
حال برویم سر وقت مراحل حج و پیشینه تاریخی آن قبل از اسلام در ميان اعراب.
در پايان اين متن نقشه مراحل حج در قبل از اسلام و مراكز عبادت بت منات در ميان اعراب را برايتان تهيه كرده ام.
نکته کلیدی در باب حج برمی گردد به الهه منات که برخی مراکز و ایستگاه های مهم عبادت الهه منات در ميان اعراب عبارت بودند از؛
#قدید، که بین شهرهاى #مدینه و #مکه بوده است و المشلل، که مرکز اصلی عبادتگاه الهه منات برای طلب باران بوده است که البته برخی قبائل عربی بدان جهت حج می کردند.
به المشلل در برخى از احادیث و شروح آن نیز اشاره شده است به عنوان مثال: در صحیح بخاری و مسلم آمده است:
وَلَكِنَّهَا أُنْزِلَتْ فِي الأَنْصَارِ، كَانُوا قَبْلَ أَنْ يُسْلِمُوا يُهِلُّونَ لِمَنَاةَ الطَّاغِيَةِ، الَّتِي كَانُوا يَعْبُدُونَهَا عِنْدَ المُشَلَّلِ
#منبع: بخاری جلد دوم ص ١٥٧ و مسلم جلد ٢ ص ٩٢٩
#ترجمه:
ولی راجع انصار نازل شده است که این انصار قبل از اینکه مسلمان شوند برای بت مناة طاغوت تهلیل می گفتند که آن را در المشلل عبادت می کردند.
از مراکز دیگر حج #شهر_مکه بوده که قبایل اوس و خزرج و خزاعه بدان جهت حج می کردند که البته بعد از حج المشلل به سمت مکه متوجه می شدند.
و سپس به جائى به نام منا ميرفته اند. در این تشابه اسمی میان منی، أُمنیة(آرزو کردن در اینجا می تواند آرزوی باران باشد) و #مناة است که البته ریشه هر دو بر میگردد به باران و در واقع منی مرکز عبادت بت مناة بوده است.
در حج جهت تکریم بت مناة در المشلل سر خود را می تراشیدند که مشابه آن در حج امروزی نیز حجاج در منطقه منی، موهاى سر خود را می تراشند.(به شباهت منطقه منی با بت مناة توجه کنید).
از تشابهات دیگر حج در المشلل با حج امروزی تلبیه یا لبيك اللهم لبيك گفتن است.

ادامه دارد ....

@bozoonhigz
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_چهارم

با توجه به روايات قسمت قبل می توان اثبات كرد كه قزح، نزد اعراب اصالت داشته و وجود آن در ایستگاه های حج دلیلی بوده بر اینکه حج عملی جهت طلب باران بوده است و نه مراسم عبادى خاص.
اما #عرفه مرکز عبادت شمس یا #خورشید بوده است و داستان خرافى و دروغينى كه در اينمورد ساخته شده است بدين عنوان که:
آدم از بهشت رانده شد در هند سقوط کرد و حواء در منطقه جده عربستان و شیطان در دَسْتُمِيسان و ماری که با شیطان همکاری کرد در اصفهان سقوط کرد چنانچه ابن ابی حاتم گفته است و در کوه عرفات این دو نفر همدیگر را شناختند فلذا به این مکان عرفه یا محل شناخت مجدد آدم و حواء می گویند کاملا بی اساس و اسبابی برای اتصال این مکان ها به دیانت های ابراهيمى قبل از اسلام بوده است.
فی الواقع و از نظرگاه متولوژى تاریخی تک تک این ایستگاه های حج مسیرهای عبادت شمس و قمر و اصنام عرب بوده و بعدها این داستان ها با خرافات یهود آمیخته و ساخته و پرداخته شده است.
ممکن است اسلامیون و خصوصا اهل حدیث غرولند کنند که این حرف های شما سندی ندارد و تمام روایاتی که راجع مکان هبوط آدم و حواء بیان شده روایات ضعیف است اما در منابر خود حتی علما سلفی مدعی علم، این اراجیف و لاطائلات را تکرار می کنند تا پايه هاى بازار پردرآمد جشنواره حج براى دولت سعودی محکم تر شود و هرساله انسانهاى بيشترى را بدانجا كشيده و حاصل زحمات يك ساله شان را در حلق حاكمان سعودى بريزند.
اما مخالفان این قصه های کودکانه بى درنگ می گویند این ها از رواياتى است كه به #اسرائیلیات معروف هستند.
اما سئوال اينجاست كه چرا بايد یهود و بنی اسرائیل چنين قصه هائى برای #مکه بسازند؟ چه سودى ازينكار حاصلشان ميشود؟
حال برویم به اثبات این نکته که #عرفه مرتبط با عبادت شمس بوده است.
#دکتر_جواد_علی در المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام جلد يازدهم ص ٣٨٣ مينويسد:
ويقف الحجاج موقف عرفة من الظهر إلى وقت الغروب.
وقد يكون لموقف الجاهليين في عرفة وقت الغروب علاقة بعبادة الشمس. فإذا غربت الشمس اتجه الحجاج إلى "المزدلفة".
#ترجمه: بعد از غروب خورشید حجاج به مزدلفه می رفتند که مزدلفه باز محل عبادت قمر یا ماه بوده است. در روایات اسلامی هم اشاراتی شده که اسماء دختر ابوبکر در مراسم حج در هنگام مزدلفه به کرات و مرات از غلام خود می پرسد آیا قمر یا ماه ناپدید شده است؟ او می گفته نه و همچنان با وجود قمر در آسمان نماز می خواند و با غروب ماه به سمت جمره راهی شده است. متن حدیثى كه در اينمورد آمده است بدينصورت ميباشد:
٢٩٧ - [١٢٩١] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ
الْمُقَدَّمِيُّ، حَدَّثَنَا يَحْيَى وَهُوَ الْقَطَّانُ، عَنِ ابْنِ
جُرَيْجٍ، حَدَّثَنِي عَبْدُ اللهِ، مَوْلَى أَسْمَاءَ، قَالَ:
قَالَتْ لِي أَسْمَاءُ: وَهِيَ عِنْدَ دَارِ الْمُزْدَلِفَةِ هَلْ
غَابَ الْقَمَرُ؟ قُلْتُ: لَا، فَصَلَّتْ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَتْ: يَا
بُنَيَّ هَلْ غَابَ الْقَمَرُ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَتْ: ارْحَلْ
بِي، فَارْتَحَلْنَا حَتَّى رَمَتِ الْجَمْرَةَ
#ترجمه:
ابن جریح گوید عبدالله برده ی اسماء گفته که اسماء به من در حالی که نزدش آتش مزدلفه بود گفت ای عبدالله آیا ماه ناپدید شده است؟ گفتم خیر. پس اسماء ساعتی نماز گزارد و دوباره پرسید آیا ماه ناپدید شده است؟ گفتم بله سپس گفت با من راهی شو و ما حرکت کردیم تا برای پرتاب سنگ در مراسم جمره برویم.
#منبع: صحيح مسلم جلد: ٢ صفحه ٩٤٠

ادامه دارد ....

@bozoonhigz
🟠دیروز در #مکه برای نابودی #اسرائیل #دعا کرد، امروز بر اثر #سکته_قلبی درگذشت

#حاج_طارق_الباستانی که ساکن #اردن است، روز گذشته بر فراز کوه عرفات در مکه عربستان سعودی نماز خواند و فریاد زد که برای #غزه و #حماس دعا کنید، برای نابودی اسرائیل دعا کنید و حماس پیروز شود ، امروز بر اثر سکته قلبی مُرد
😁😏


#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تحریم_انتخابات
#انتقام_خامنه_ای_از_مردم_بخاطر_شکست_درانتخابات
#ماملت_کبیریم_ایرانو_پس_میگیریم
#نه_به_حکومت_دینی
#پاینده_ایران_یکپارچه
🆔@bozoonhigz
🟠قرارداد #معاویه با #امام_حسن به کجا انجامید؟⁉️

🔶چرا امام حسین پس از دعوت #یزید برای بیعت , به #مکه گریخت و پنهان شد؟⁉️

🔶در صورتیکه #امام_حسین انگیزه ی جنگ داشت ,چرا با اعضای خانواده اش راهی شد؟ و زنان و کودکان را با خود همراه کرد⁉️

🔶آیا امام حسین برای آبیاری اسلام و مقابله با فساد یزید به جنگ رفت؟؟ پاسخ امام حسین در باب بیعت با یزید چه بود⁉️

🔶نقش #مروان ,عبدالله بن عباس , مسلم بن عقیل عبیدالله ابن زیاد , و هانی در واقعه کربلا چه بود؟⁉️

🔶بافت اجتماعی کوفه در زمان #امام_حسین چگونه بود؟ ⁉️

کتب معتبر تاریخ در این باب پاسخ میدهند.
#بهرام_مشیری

@bozoonhigz
@bozoonhigz
🟠نقد زندگی  حسین و واقعه واقعی کربلا


🔶ماجرای فرار شبانه حسین از مدینه به مکه پس از فوت معاویه چه بود⁉️


🔶پس از فوت معاویه ، ولید حاکم مدینه کس نزد حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند.

🔶حسین به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم امد و با یزید بیعت میکنم.چون شب فرارسید و هوا تاریک شد حسین بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش  ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده اش  پنهانی به مکه گریخت. (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2909) (اخبار الطوال ، صفحه 276)


🟠 چرا امام حسین مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد⁉️


🔶پس ار آنکه حسین از مدینه به مکه گریخت  مردم کوفه و فرستادگانشان نزدحسین آمدند  که ما مردم کوفه خویشتن را برای تو نگهداشته ایم و با ولایتداران به نماز جمعه حاضر نمی شویم ، نزد ما ای. امام حسین مسلم بن عقیل را پیش خواند و گفت به کوفه برو و در مورد انچه به من نوشته اند بنگر تا اگر درست بود بسوی انها رویم . (تاریخ طبری ، جلد 7، صفحه 2916)


🟠- ماجرای  رقابت عشقی میان امام حسین و یزید چه بوده است⁉️

 

🔶زن هوسباز و زیبارویی بنام " ارینب " که در ابتدا معشوقه یزید بود اما در استانه ازدواج با یزید به خاطر وعده وعیدهای حسین دل از یزید برید و به عقد و ازدواج حسین در آمد . ( الامامه و السیاسه ، صفحه 166) (ثمرات الاوراق ابن حجة حموى ، نقل از پند تاريخ ، جلد 1، صفحه 209)


🟠- ماجرای سرقت و مصادره کاروانی از کالاهای یزید توسط حسین در راه کوفه چه بوده است؟⁉️


🔶 حسین از مکه به سمت کوفه حرکت کرد تا به حوالی تنعیم رسید کاروانی را انجا دید که از جانب حاکم یمن برای یزید فرستاده شده بود. بار کاروان روناس و حله بود که پیش یزید می بردند، امام حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد . (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2968) (اخبار الطوال ، صفحه 292)


🟠- پس از محاصره کاروان حسین در کربلا توسط سپاهیان یزید حسین از سپاهیان یزید چه در خواستی کرد؟⁉️


🔶 حسین گفت :👇


یکی از سه چیز را از من بپذیرید :
نخست  : یا به همانجا که از آن  آمده  ام باز میگردم.

دوم : یا دست در دست یزیدبن معاویه می گذارم که در کار فی مابین رای  خویش را بگوید.


سوم : یا مرا به هر یک از مرزهای مسلمانان که مشغول جنگ با کفار هستند
( دیلمستان ایران ، قسطنطنیه ) بفرستید که یکی از مردم مرز باشم و حقوق و تکالیفی همانند انها داشته باشم.

(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)



🟠- پس از آنکه  سپاهیان یزید درخواست حسین را برای عبیدالله بن زیاد (حاکم کوفه ) فرستادند وی در پاسخ چه گفت؟⁉️


🔶ابتدا عبید الله بن زیاد درخواست حسین را پذیرفت ولی از آنجا  که حسین به ولید (حاکم مدینه) نیز قول داده بود که با یزید بیعت کند
شبانه از مدینه به #مکه گریخت و همینطور گفته شمربن ذی الجوشن که به عبیدالله بن زیاد گفت : اکنون که در سرزمین توست این را از او می پذیری؟ به خدا اگر از دیار تو برود و دست در دست تو ننهاده باشد قوت و عزت از آن  او باشد و ضعف و ناتوانی از آن  تو.
باید  حسین و یارانش به حکم تو تسلیم شوند که اگر عقوبت می کنی اختیار #عقوبت با تو باشد و اگر #می بخشی به #اختیار تو باشد که به خدا شنیده ام عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید که حسین را محاصره کرده بودند) و حسین بیشتر شب را در میان دو اردوگاه نشسته اند و با هم سخن می کنند.
عبیدالله بن زیاد گفت : چه خوب گفتی رای تو درست است. 
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3009)


🟠آیا حسین در کربلا  به عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید ) پیشنهاد دادن خانه و املاک خوبی در مدینه را داد به شرط انکه از جنگ با وی خودداری کند؟⁉️

❇️بله ، حسین به عمر سعد گفته بود دو اردو را رها خواهیم کرد و با هم به نزد یزید خواهیم رفت.عمر سعد گفت : در این صورت خانه ام را ویران میکنند. حسین گفت : من آنرا  برایت می سازم.عمر سعد گفت : املاکم را می گیرند. امام حسین گفت : از املاک خودم در حجاز بهتر از ان به تو می دهم. 
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)
@bozoonhigz