💠 #معجزات_عددى_قرآن، واقعیت یا شیادی؟؟
#قسمت_ششم
خلاصه اينكه، ایشان براى رسيدن به عـدد ٣٦٥ و #معجزه_تراشى از هیـچ روش عقلانى و منطقی پیروى نکرده است و طبعا با این روشهاى فريبكارانه و شيادانه می توان در هر كتاب و مقاله اى، نظم ریاضی پیدا نمود.
جالب اينكه اين به ظاهر انديشمند اسلامى در ادامه كشفياتش، در هر جائى کـه آمـارش بـه حد نصاب نمی رسد، به دنبال مشتقات آن واژه خاص رفته و می کوشد با اضافه کردن مشـتقات حد نصاب لازم را تهیه کند و این سؤال را بی جواب می گذارد که:
❔چرا در بـعـضی موارد باید #مشتقات را به حساب آوریـم و دربعضـی مـوارد فقـط بـه آمـار مفرد آن واژه بسـنده کـنـیم؟
كودكانه ترين قسمت اين حساب و كتاب و معجزه تراشى اين است كه:
ایشـان در بعضـی واژه هـا، مثـل (جهنم) و (جنـات) می گویـد:
✍ در یکی به صورت مفرد و در دیگرى بـاضم مشـتقات بایـد به مطلوب نایـل شـد. در جاي دیگر ایشان واژه (یفسد) و مشـتقات آن را شـمارش می کند و چون با تعدادواژه (یصلح) برابر نمی بیند، سراغ واژه (ینفع) می رود. در حـالی که براى كسانى كه به زبان عربى آشـنایى دارند واضـح است که (یفسـد) در مقابل (یصـلح) می باشـد نه (ینفع).
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
خلاصه اينكه، ایشان براى رسيدن به عـدد ٣٦٥ و #معجزه_تراشى از هیـچ روش عقلانى و منطقی پیروى نکرده است و طبعا با این روشهاى فريبكارانه و شيادانه می توان در هر كتاب و مقاله اى، نظم ریاضی پیدا نمود.
جالب اينكه اين به ظاهر انديشمند اسلامى در ادامه كشفياتش، در هر جائى کـه آمـارش بـه حد نصاب نمی رسد، به دنبال مشتقات آن واژه خاص رفته و می کوشد با اضافه کردن مشـتقات حد نصاب لازم را تهیه کند و این سؤال را بی جواب می گذارد که:
❔چرا در بـعـضی موارد باید #مشتقات را به حساب آوریـم و دربعضـی مـوارد فقـط بـه آمـار مفرد آن واژه بسـنده کـنـیم؟
كودكانه ترين قسمت اين حساب و كتاب و معجزه تراشى اين است كه:
ایشـان در بعضـی واژه هـا، مثـل (جهنم) و (جنـات) می گویـد:
✍ در یکی به صورت مفرد و در دیگرى بـاضم مشـتقات بایـد به مطلوب نایـل شـد. در جاي دیگر ایشان واژه (یفسد) و مشـتقات آن را شـمارش می کند و چون با تعدادواژه (یصلح) برابر نمی بیند، سراغ واژه (ینفع) می رود. در حـالی که براى كسانى كه به زبان عربى آشـنایى دارند واضـح است که (یفسـد) در مقابل (یصـلح) می باشـد نه (ینفع).
@bozoonhigz
Audio
فایل صوتی:
ایمان سلیمانی امیری
#قسمت_ششم
موضوع:
نقدی بر دوران خلافت علی بن ابی طالب (تقسیم مساوی بیت المال بر چه اساسی؟!)
اين فايل صوتى زيبا را گوش دهيد، و آنرا به دوستان و اعضاى خانوادهتان هديه دهيد
@bozoonhigz
ایمان سلیمانی امیری
#قسمت_ششم
موضوع:
نقدی بر دوران خلافت علی بن ابی طالب (تقسیم مساوی بیت المال بر چه اساسی؟!)
اين فايل صوتى زيبا را گوش دهيد، و آنرا به دوستان و اعضاى خانوادهتان هديه دهيد
@bozoonhigz
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_ششم(آخر)
در ادامه اشاره به آيات قرآن و تلاش الله براى نجات محمد از رسوائى جنسى اش به آيه ٥ ميرسيم كه در اين آيه خالق كل كائنات زنان محمد را تهديد به طلاق ميكند:
عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ﴿۵﴾
#ترجمه: اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه دار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد (۵)
#لينك از سايت پارس قرآن، آيات ١ تا ٥ سوره تحريم:
http://www.parsquran.com/data/show.php?user=far&lang=far&ayat=1&sura=66
بدین ترتیب #الله با تدابير خدايانه خود و با فرستادن آياتى در مورد مسائل بسيار شخصى #محمد و نجات او از رسوائى جنسى اش، آب ها را از آسیاب انداخت و براى بار ديگر اثبات كرد كمك به ارضاى جنسى محمد و شهوت سيرى ناپذير او از نجات جان هزاران برده و كنيزى كه بدست مسلمانان افتاده بودند بسيار مهم تر است زيرا در مورد #برده_دارى و مذمت آن حتى يك آيه در قرآن وجود ندارد ولى در مورد تهديد زنان محمد به طلاق چندين آيه وجود دارد(واقعا عجب خداى دانا و مهربانى).
بازتاب این واقعه و #رسوائى_جنسى_پيامبر اسلام، در بیشتر منابع اسلامی،
سؤالات و شبهات و انتقادات زیادی را در عصر کنونی نسبت به رفتار و كردار پيامبر مسلمانان ایجاد کرده است.
جای بسى شگفتی است که محمد به همراه کنیز زيبايش در حال معاشقه باشد،
یکی دیگر از زنانش ماجرا را بفهمد و برای دفاع از حقوق پایمال شده ی خود برخيزد و محمد، آنان را تهدید به طلاق دادن نماید.
مطابق معیار و ارزش های امروزی می توان گفت که محمد مرتكب چند خطاى فاحش شده است:
١) روزى كه نوبت عايشه بوده با كنيزش همبستر ميشود يعنى خيانت به عايشه!
٢) محمد كنيزش را وارد خانه همسرش حفصه ميكند كه از جريان كاملا بيخبر است( باز هم خيانت به حفصه)
٣) بدون عقد ازدواج با يك بانو همبستر شده است(زنا كردن با ماريه) و الا دليلى بر عصبانيت زنان ديگرش وجود نداشت.
نكته جالبى كه ماله كشان متعصب مسلمان و #روحانيون سعى در القاء آن دارند اين است كه ازدواج هاى متعدد محمد به دليل ارضاى شهوت جنسى نبوده است، ولى اين داستان اثبات ميكند كه محمد حتى با داشتن زنان فراوان هنوز هم قادر به كنترل شهوت خود نبوده و اين چنين دزدكى و بى خبر كنيزش را به خانه خالى همسرش برده و با او سكس ميكند،
بايد ازين روحانيون غرق در دروغ و جهالت و تعصب پرسيد كه اگر اين عمل محمد ارضاى شهوت جنسى نام ندارد پس چه نام دارد؟
چرا اين پيامبر شما هميشه گرسنه جسم زنان بوده و با عدم كنترل شهوتش چنين رسواييهايى به بار آورده است؟
آيا چنين شخص شهوتران و زنباره اى ميتوان از سوى خدا براى هدايت انسانها انتخاب شده باشد؟
قضاوت با عاقلان ..
@bozoonhigz
#قسمت_ششم(آخر)
در ادامه اشاره به آيات قرآن و تلاش الله براى نجات محمد از رسوائى جنسى اش به آيه ٥ ميرسيم كه در اين آيه خالق كل كائنات زنان محمد را تهديد به طلاق ميكند:
عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ﴿۵﴾
#ترجمه: اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه دار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد (۵)
#لينك از سايت پارس قرآن، آيات ١ تا ٥ سوره تحريم:
http://www.parsquran.com/data/show.php?user=far&lang=far&ayat=1&sura=66
بدین ترتیب #الله با تدابير خدايانه خود و با فرستادن آياتى در مورد مسائل بسيار شخصى #محمد و نجات او از رسوائى جنسى اش، آب ها را از آسیاب انداخت و براى بار ديگر اثبات كرد كمك به ارضاى جنسى محمد و شهوت سيرى ناپذير او از نجات جان هزاران برده و كنيزى كه بدست مسلمانان افتاده بودند بسيار مهم تر است زيرا در مورد #برده_دارى و مذمت آن حتى يك آيه در قرآن وجود ندارد ولى در مورد تهديد زنان محمد به طلاق چندين آيه وجود دارد(واقعا عجب خداى دانا و مهربانى).
بازتاب این واقعه و #رسوائى_جنسى_پيامبر اسلام، در بیشتر منابع اسلامی،
سؤالات و شبهات و انتقادات زیادی را در عصر کنونی نسبت به رفتار و كردار پيامبر مسلمانان ایجاد کرده است.
جای بسى شگفتی است که محمد به همراه کنیز زيبايش در حال معاشقه باشد،
یکی دیگر از زنانش ماجرا را بفهمد و برای دفاع از حقوق پایمال شده ی خود برخيزد و محمد، آنان را تهدید به طلاق دادن نماید.
مطابق معیار و ارزش های امروزی می توان گفت که محمد مرتكب چند خطاى فاحش شده است:
١) روزى كه نوبت عايشه بوده با كنيزش همبستر ميشود يعنى خيانت به عايشه!
٢) محمد كنيزش را وارد خانه همسرش حفصه ميكند كه از جريان كاملا بيخبر است( باز هم خيانت به حفصه)
٣) بدون عقد ازدواج با يك بانو همبستر شده است(زنا كردن با ماريه) و الا دليلى بر عصبانيت زنان ديگرش وجود نداشت.
نكته جالبى كه ماله كشان متعصب مسلمان و #روحانيون سعى در القاء آن دارند اين است كه ازدواج هاى متعدد محمد به دليل ارضاى شهوت جنسى نبوده است، ولى اين داستان اثبات ميكند كه محمد حتى با داشتن زنان فراوان هنوز هم قادر به كنترل شهوت خود نبوده و اين چنين دزدكى و بى خبر كنيزش را به خانه خالى همسرش برده و با او سكس ميكند،
بايد ازين روحانيون غرق در دروغ و جهالت و تعصب پرسيد كه اگر اين عمل محمد ارضاى شهوت جنسى نام ندارد پس چه نام دارد؟
چرا اين پيامبر شما هميشه گرسنه جسم زنان بوده و با عدم كنترل شهوتش چنين رسواييهايى به بار آورده است؟
آيا چنين شخص شهوتران و زنباره اى ميتوان از سوى خدا براى هدايت انسانها انتخاب شده باشد؟
قضاوت با عاقلان ..
@bozoonhigz
Telegram
▪️ تاريخ شكل گيرى قرآن در تضاد با تعريف معجزه است.
#قسمت_ششم
«المفضل بن محمد بن یعلى بن عامر بن سالم بن رمال الضبی»، راوی معروف اهل کوفه که بسال ۷۸۰ میلادی می میرد، در زمان المهدی خلیفه عباسی می زیسته و یکی از کارهایش جمع آوری و کتابت اشعار کهن بوده است. «#المعلاقات» حماد الراویه در بر گیرنده شعرهایی است که در نزد اعراب پیش از اسلام یا همزمان رواج داشته و تا آن زمان شفاهی بوده اند و سینه به سینه انتقال پیدا می کردند. واژه المعلاقات بمعنای آویزان و نصب شده و همچنین بیانگر پارچه های زینت دار آویزان می باشد که گویا بر دیوار کعبه برپا و نصب می کرده اند.
از آنجا که شعرها برای مردمان زیبا و خوش بوده، همچون زیور تلقی شده و بنابراین چنین شعرهایی بشکل استعاری و سمبولیک المعلاقات نام گرفته اند. به این ترتیب باید تاکید نمود که زبان عربی مدون و دستوریافته و نوشتاری در دوران محمد وجود نداشته و شعرهای المعلاقات نزدیک صد و پنجاه سال بعد به نوشتار درآمده است.
بنابراین، زمینه فرهنگی و نوشتاری از آن یهودی ها و همچنین تمدنهای قدیمی تر مانند تمدن بابلی و منشور حمورابی میباشد. کتابهای پنجگانه تشکیل دهنده تورات منبع الهام و روایت قرآن میشوند. تمام ادبیات یهود و سلسله پیامبران یهود و قواعد اجتماعی و دینی، اساس روایت در قرآن می شود.
▪️کاتبان قرآن نویس و تشتت در خلافت
واقعیت اینست كه قرآن، تاریخی است و انسانها آنرا نوشته اند و این روند در طول یک زمان دراز و پرتضاد صورت گرفته است. ولی در بررسی تاریخ قرآن، بطور مسلم به سنت «اخبار» باید توجه شود زیرا مجرای اصلی خبرگیری در سنت اسلامی است.
روشن است افسانه گوئی و رازگوئی و رویاانگیزی در این خبرها رایج است و حقیقت تاریخی بطور عمده ناممکن است. در اخبار می آید که کاتبان مختلفی از اهل مدینه، در زمان محمد بودند مانند «ابی بن کعب بن قیس» یا «زید بن ثابت» که از انصار و نزدیک محمد بوده و قرآن را از حفظ می دانستند. درستی و اعتبار این مطلب را چگونه می توان اثبات کرد؟ بفرض اینکه افراد از نزدیکان پیامبر بوده و گفته ها را حفظ کرده اند، چگونه می توان روایت را با واقعیت تاریخی پیامبر انطباق داد؟
در قرآن می آید که قرآن نازل شده است، حال می پرسیم مصحف قطعی نازل شده و کتابت یافته کجاست؟
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
«المفضل بن محمد بن یعلى بن عامر بن سالم بن رمال الضبی»، راوی معروف اهل کوفه که بسال ۷۸۰ میلادی می میرد، در زمان المهدی خلیفه عباسی می زیسته و یکی از کارهایش جمع آوری و کتابت اشعار کهن بوده است. «#المعلاقات» حماد الراویه در بر گیرنده شعرهایی است که در نزد اعراب پیش از اسلام یا همزمان رواج داشته و تا آن زمان شفاهی بوده اند و سینه به سینه انتقال پیدا می کردند. واژه المعلاقات بمعنای آویزان و نصب شده و همچنین بیانگر پارچه های زینت دار آویزان می باشد که گویا بر دیوار کعبه برپا و نصب می کرده اند.
از آنجا که شعرها برای مردمان زیبا و خوش بوده، همچون زیور تلقی شده و بنابراین چنین شعرهایی بشکل استعاری و سمبولیک المعلاقات نام گرفته اند. به این ترتیب باید تاکید نمود که زبان عربی مدون و دستوریافته و نوشتاری در دوران محمد وجود نداشته و شعرهای المعلاقات نزدیک صد و پنجاه سال بعد به نوشتار درآمده است.
بنابراین، زمینه فرهنگی و نوشتاری از آن یهودی ها و همچنین تمدنهای قدیمی تر مانند تمدن بابلی و منشور حمورابی میباشد. کتابهای پنجگانه تشکیل دهنده تورات منبع الهام و روایت قرآن میشوند. تمام ادبیات یهود و سلسله پیامبران یهود و قواعد اجتماعی و دینی، اساس روایت در قرآن می شود.
▪️کاتبان قرآن نویس و تشتت در خلافت
واقعیت اینست كه قرآن، تاریخی است و انسانها آنرا نوشته اند و این روند در طول یک زمان دراز و پرتضاد صورت گرفته است. ولی در بررسی تاریخ قرآن، بطور مسلم به سنت «اخبار» باید توجه شود زیرا مجرای اصلی خبرگیری در سنت اسلامی است.
روشن است افسانه گوئی و رازگوئی و رویاانگیزی در این خبرها رایج است و حقیقت تاریخی بطور عمده ناممکن است. در اخبار می آید که کاتبان مختلفی از اهل مدینه، در زمان محمد بودند مانند «ابی بن کعب بن قیس» یا «زید بن ثابت» که از انصار و نزدیک محمد بوده و قرآن را از حفظ می دانستند. درستی و اعتبار این مطلب را چگونه می توان اثبات کرد؟ بفرض اینکه افراد از نزدیکان پیامبر بوده و گفته ها را حفظ کرده اند، چگونه می توان روایت را با واقعیت تاریخی پیامبر انطباق داد؟
در قرآن می آید که قرآن نازل شده است، حال می پرسیم مصحف قطعی نازل شده و کتابت یافته کجاست؟
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
Telegram
attach 📎
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟
#قسمت_ششم
قرطبی در ادامه می افزاید که یهودیان گفتند اسم هایی را که در قرآن در مورد خدا می شنویم در تورات هم زیاد آمده است غیر از اسم الرحمن.
پس محمد براى پاسخگويى به اين ادعاى يهوديان آیه ٦٠ از سوره فرقان را براى آنها قرائت كرد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
#ترجمه:
چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده كنيد مى گويند رحمان چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى افزايد.
نتیجه ای که از تفاسیر بر می آید این است که در جای جای قرآن, کلمه #الرحمن برای اعراب شناخته شده نبوده است و لا اقل برای اعراب قریش در شهر #مکه، نام الرحمن بعنوان یک الهه شناخته شده نبوده است
ازينرو قرآن در #سوره_رعد آیه ٣٠ می گوید:
وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ یعنی آنان به رحمن کفر می ورزند و یا در
داستان صلح حدیبیه آن زمان که محمد در صدر صلح نامه بسم الله الرحمن الرحیم را نوشت نماینده قریش گفت ما رحمن را نمی شناسیم.
امّا سوال اینکه رحمن که بوده و کجا می تواند باشد؟
بنا بر قاعده ای که اسماء الحسنی غالبا برگرفته از نام الهه ها و معبود های عرب است پس محمد چگونه و از کجا اسم الرحمن را منتسب به الله می کند حال آنکه برای حداقل قریش و اهل مکه این مفهوم از اله غریب است!
چطور است که آن ها به کلمه الرحیم بعنوان اله اعتراض نمی کنند؟
آیا می توان گفت محمد این نام را از پیش خود اختراع کرده است؟
این فکر اعراب که گمان کرده اند محمد در دعای خود اسم مردی به نام رحمن از یمامه را تکرار می کند هم باید نظریه ای باطل باشد.
با مراجعه به تاریخ اعراب قبل از اسلام می بینیم که برای برخی قبایل عرب اتفاقاً الرحمن شناخته شده بود و در تلبیه حج بت پرستان قیس عیلان و عک و اشعریین، الرحمن بکار می رفته، بعنوان مثال تلبیه قیس عیلان در حج چنین بوده است و
#یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ صفحه ٢٥٥ به آن چنین اشاره می کند:
لبیک اللهم لبیک، لبیک أنت الرحمن، أتتک قیس عیلان راجلها و الرکبان.
یا عک و أشعریین چنین تلبیه می نمودند.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
قرطبی در ادامه می افزاید که یهودیان گفتند اسم هایی را که در قرآن در مورد خدا می شنویم در تورات هم زیاد آمده است غیر از اسم الرحمن.
پس محمد براى پاسخگويى به اين ادعاى يهوديان آیه ٦٠ از سوره فرقان را براى آنها قرائت كرد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
#ترجمه:
چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده كنيد مى گويند رحمان چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى افزايد.
نتیجه ای که از تفاسیر بر می آید این است که در جای جای قرآن, کلمه #الرحمن برای اعراب شناخته شده نبوده است و لا اقل برای اعراب قریش در شهر #مکه، نام الرحمن بعنوان یک الهه شناخته شده نبوده است
ازينرو قرآن در #سوره_رعد آیه ٣٠ می گوید:
وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ یعنی آنان به رحمن کفر می ورزند و یا در
داستان صلح حدیبیه آن زمان که محمد در صدر صلح نامه بسم الله الرحمن الرحیم را نوشت نماینده قریش گفت ما رحمن را نمی شناسیم.
امّا سوال اینکه رحمن که بوده و کجا می تواند باشد؟
بنا بر قاعده ای که اسماء الحسنی غالبا برگرفته از نام الهه ها و معبود های عرب است پس محمد چگونه و از کجا اسم الرحمن را منتسب به الله می کند حال آنکه برای حداقل قریش و اهل مکه این مفهوم از اله غریب است!
چطور است که آن ها به کلمه الرحیم بعنوان اله اعتراض نمی کنند؟
آیا می توان گفت محمد این نام را از پیش خود اختراع کرده است؟
این فکر اعراب که گمان کرده اند محمد در دعای خود اسم مردی به نام رحمن از یمامه را تکرار می کند هم باید نظریه ای باطل باشد.
با مراجعه به تاریخ اعراب قبل از اسلام می بینیم که برای برخی قبایل عرب اتفاقاً الرحمن شناخته شده بود و در تلبیه حج بت پرستان قیس عیلان و عک و اشعریین، الرحمن بکار می رفته، بعنوان مثال تلبیه قیس عیلان در حج چنین بوده است و
#یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ صفحه ٢٥٥ به آن چنین اشاره می کند:
لبیک اللهم لبیک، لبیک أنت الرحمن، أتتک قیس عیلان راجلها و الرکبان.
یا عک و أشعریین چنین تلبیه می نمودند.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
#خشونت_در_اسلام
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_ششم
⚡️سريّه علی بن ابیطالب به #فلس در ربيع الآخر سال نهم
⚡️ #عبد_الرحمن_بن عبد_العزيز میگفت: شنيدم که #عبدالله_بن_ابی_بکر_بن_حزم به موسی بن عمران بن منّاح که با يكديگر کناربقيع نشسته بودند میگفت: آيا سريّه فلس را میدانی؟
⚡️ #موسی_بن_عمران گفت: من اصلا نام اين سريّه را هم نشنيده ام. عبدالله بن ابی بکربن حزم خنديد و گفت: #پيامبر #على را با يکصد و پنجاه مرد، که يکصد شتر و پنجاه اسب داشتند و در آن گروه
هيچکس جز أنصار نبودند، وسران قبيله هاى اوس و خزرج اعزام فرمود.
⚡️آنها از اسبها استفاده نکردند و شتران را به کار گرفتند و بر قبائلی غارت بردند. از منطقه سکونت خاندان حاتم پرسيدند و آنجافرود آمدند و سحرگاهی بر آنها حمله کردند و با دستهای پر، ازاسير و شتر و
گوسپند به مدينه برگشتند. بتخانه فلس را نيز که مهمترين بت و بتکده قبيله طی بود ويران ساختند.
⚡️ #عبد_الرحمن بن عبد العزيز گويد: اين موضوع را برای #محمد_بن_عمر_بن_علی گفتم و او گفت: مثل اينکه ابن حزم درست و کامل نگفته است. گويد: به او گفتم توبيان کن! و او گفت:
⚡️ #پيامبر, #على_بن_ابيطالب را برای ويران کردن بت و بتکده فلس همراه يکصد و پنجاه نفر از انصار روانه فرمود، حتی يک نفر هم از مهاجران همراه ايشان نبود. آنها پنجاه اسب و مرکوبهاى ديگری نيز همراه داشتند. امّا از شترها استفاده کرده و از به کار بردن اسبها خودداری کردند.
⚡️ #پيامبر فرمود که به قبائل غير #مسلمان غارت برند.(هدف اصلي اين جنگها) على با اصحاب خود بيرون رفت. پرچمى سياه و رايتى سپيد داشتند و مسلح به نيزه و سلاحهاى ديگربودند و آشکارا اسلحه حمل میکردند.
⚡️ #علی رايت خود رابه سهل بن حنيف و پرچم را به جبار بن صخر سلمی داد و راهنمايی از بنی اسد را، که نامش حريث بود، همراه خود ساخت و راه فيد گرفت، و چون نزديک سرزمين دشمن رسيد فرمود: ميان شما و قبيلهای که آهنگ آن داريد يک روز کامل راه است، اگر در روز حرکت کنيم ممکن است به چوپان ها و ديدبانهاى ايشان برخورد کنيم و آنها به قبيله خبر برسانند و در نتيجه متفرق شوند و نتوانيد به خواسته(#غارت) خود برسيد، بنابر اين امروز را همين جا میمانيم، چون شب بشود شبانه با اسب راه میپيماييم تا سپيده دم به آنها برسيم و بتوانيم غنيمتى بدست آورديم.
@bozoonhigz
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_ششم
⚡️سريّه علی بن ابیطالب به #فلس در ربيع الآخر سال نهم
⚡️ #عبد_الرحمن_بن عبد_العزيز میگفت: شنيدم که #عبدالله_بن_ابی_بکر_بن_حزم به موسی بن عمران بن منّاح که با يكديگر کناربقيع نشسته بودند میگفت: آيا سريّه فلس را میدانی؟
⚡️ #موسی_بن_عمران گفت: من اصلا نام اين سريّه را هم نشنيده ام. عبدالله بن ابی بکربن حزم خنديد و گفت: #پيامبر #على را با يکصد و پنجاه مرد، که يکصد شتر و پنجاه اسب داشتند و در آن گروه
هيچکس جز أنصار نبودند، وسران قبيله هاى اوس و خزرج اعزام فرمود.
⚡️آنها از اسبها استفاده نکردند و شتران را به کار گرفتند و بر قبائلی غارت بردند. از منطقه سکونت خاندان حاتم پرسيدند و آنجافرود آمدند و سحرگاهی بر آنها حمله کردند و با دستهای پر، ازاسير و شتر و
گوسپند به مدينه برگشتند. بتخانه فلس را نيز که مهمترين بت و بتکده قبيله طی بود ويران ساختند.
⚡️ #عبد_الرحمن بن عبد العزيز گويد: اين موضوع را برای #محمد_بن_عمر_بن_علی گفتم و او گفت: مثل اينکه ابن حزم درست و کامل نگفته است. گويد: به او گفتم توبيان کن! و او گفت:
⚡️ #پيامبر, #على_بن_ابيطالب را برای ويران کردن بت و بتکده فلس همراه يکصد و پنجاه نفر از انصار روانه فرمود، حتی يک نفر هم از مهاجران همراه ايشان نبود. آنها پنجاه اسب و مرکوبهاى ديگری نيز همراه داشتند. امّا از شترها استفاده کرده و از به کار بردن اسبها خودداری کردند.
⚡️ #پيامبر فرمود که به قبائل غير #مسلمان غارت برند.(هدف اصلي اين جنگها) على با اصحاب خود بيرون رفت. پرچمى سياه و رايتى سپيد داشتند و مسلح به نيزه و سلاحهاى ديگربودند و آشکارا اسلحه حمل میکردند.
⚡️ #علی رايت خود رابه سهل بن حنيف و پرچم را به جبار بن صخر سلمی داد و راهنمايی از بنی اسد را، که نامش حريث بود، همراه خود ساخت و راه فيد گرفت، و چون نزديک سرزمين دشمن رسيد فرمود: ميان شما و قبيلهای که آهنگ آن داريد يک روز کامل راه است، اگر در روز حرکت کنيم ممکن است به چوپان ها و ديدبانهاى ايشان برخورد کنيم و آنها به قبيله خبر برسانند و در نتيجه متفرق شوند و نتوانيد به خواسته(#غارت) خود برسيد، بنابر اين امروز را همين جا میمانيم، چون شب بشود شبانه با اسب راه میپيماييم تا سپيده دم به آنها برسيم و بتوانيم غنيمتى بدست آورديم.
@bozoonhigz
●عاقبت کسی که اسلام را کنار بگذارد.
#قسمت_ششم
#ارتداد
⚡️در اثبات اینکه اسلام دینی خشونت امیز و غیر منطقی و غیر اخلاقی و ضد بشری است، تاکنون هزاران سند و صدها ادله به نحوهای مختلف آوردیم؛ در این قسمت نیز بر اثبات این ادعا یک سند صحیح و معتبر دیگر نیز نقل می کنیم :
#متن_عربى : ۷- حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن غير واحد من أصحابه، عن أبان بن عثمان، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله عليه السلام في الصبي إذا شب فاختار النصرانية وأحد أبويه نصراني أو مسلمين قال: لا يترك ولكن يضرب على الاسلام.
#منبع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۷ صفحه : ۲۵۷
#ترجمه : امام صادق درباره کودکی که به سن جوانی می رسد و مسیحیت را انتخاب می کند، در حالی که یکی از پدر و مادرش مسیحی و یا هر دو مسلمانند گفت: کودک را رها نمیکنند؛ بلکه آن قدر او را کتک میزنند تا اسلام را بپذیرد.
⚡️این روایت بسیار معتبر است و نزد عده ای از علمای شیعه موثق و نزد عده ای دیگر نیز صحیح است :
۱)آیت الله سید احمد خوانساری می گوید این روایت موثق است.
#منبع : جامع المدارك نویسنده : الخوانساري، السيد أحمد جلد : ۵ صفحه : ۲۸۸
۲)آیت الله محمد سند می گوید این روایت موثق است.
#منبع : بحوث في القواعد الفقهية نویسنده : السند، الشيخ محمد جلد : ۱ صفحه : ۴۸۷
۳)آیت الله سید علی طباطبایی میگوید این روایت موثق است.
#منبع : رياض المسائل نویسنده : الطباطبائي، السيد علي جلد : ۱۳ صفحه : ۴۵۲
۴)آیت الله سید محمد مهدی موسوی خلخالی میگوید این روایت صحیح است.
#منبع : فقه الشيعة نویسنده : الموسوي الخلخالي، السيد محمد مهدي جلد : ۶ صفحه : ۴۳
۵)آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی نیز می گوید این روایت صحیح است.
#منبع : مباني تكملة المنهاج نویسنده : الخوئي، السيد أبوالقاسم جلد : ۱ صفحه : ۳۹۳-۳۹۴
⚡️آیا این صحیح است که کودک را به علت عدم پذیرش اسلام کتک زد؟ ایا اساسا کتک زدن کودک امری صحیح و اخلاقیست که امام صادق چنین جوازی داده است؟
⚡️طبق این سند صحیح، اسلام دینی ضد بشری و ضد اخلاقی است که جواز کتک زدن کودکان را داده است و از طرفی به جای تشویق نوجوانان و جوانان به تحقیق و مطالعه و بررسی و پذیرش عقلانی دین اسلام، آنان را به علت عدم پذیرش اسلام کتک میزنند که این خود دلیلی واضح بر عدم حقانیت دین اسلام است.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
#ارتداد
⚡️در اثبات اینکه اسلام دینی خشونت امیز و غیر منطقی و غیر اخلاقی و ضد بشری است، تاکنون هزاران سند و صدها ادله به نحوهای مختلف آوردیم؛ در این قسمت نیز بر اثبات این ادعا یک سند صحیح و معتبر دیگر نیز نقل می کنیم :
#متن_عربى : ۷- حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن غير واحد من أصحابه، عن أبان بن عثمان، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله عليه السلام في الصبي إذا شب فاختار النصرانية وأحد أبويه نصراني أو مسلمين قال: لا يترك ولكن يضرب على الاسلام.
#منبع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۷ صفحه : ۲۵۷
#ترجمه : امام صادق درباره کودکی که به سن جوانی می رسد و مسیحیت را انتخاب می کند، در حالی که یکی از پدر و مادرش مسیحی و یا هر دو مسلمانند گفت: کودک را رها نمیکنند؛ بلکه آن قدر او را کتک میزنند تا اسلام را بپذیرد.
⚡️این روایت بسیار معتبر است و نزد عده ای از علمای شیعه موثق و نزد عده ای دیگر نیز صحیح است :
۱)آیت الله سید احمد خوانساری می گوید این روایت موثق است.
#منبع : جامع المدارك نویسنده : الخوانساري، السيد أحمد جلد : ۵ صفحه : ۲۸۸
۲)آیت الله محمد سند می گوید این روایت موثق است.
#منبع : بحوث في القواعد الفقهية نویسنده : السند، الشيخ محمد جلد : ۱ صفحه : ۴۸۷
۳)آیت الله سید علی طباطبایی میگوید این روایت موثق است.
#منبع : رياض المسائل نویسنده : الطباطبائي، السيد علي جلد : ۱۳ صفحه : ۴۵۲
۴)آیت الله سید محمد مهدی موسوی خلخالی میگوید این روایت صحیح است.
#منبع : فقه الشيعة نویسنده : الموسوي الخلخالي، السيد محمد مهدي جلد : ۶ صفحه : ۴۳
۵)آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی نیز می گوید این روایت صحیح است.
#منبع : مباني تكملة المنهاج نویسنده : الخوئي، السيد أبوالقاسم جلد : ۱ صفحه : ۳۹۳-۳۹۴
⚡️آیا این صحیح است که کودک را به علت عدم پذیرش اسلام کتک زد؟ ایا اساسا کتک زدن کودک امری صحیح و اخلاقیست که امام صادق چنین جوازی داده است؟
⚡️طبق این سند صحیح، اسلام دینی ضد بشری و ضد اخلاقی است که جواز کتک زدن کودکان را داده است و از طرفی به جای تشویق نوجوانان و جوانان به تحقیق و مطالعه و بررسی و پذیرش عقلانی دین اسلام، آنان را به علت عدم پذیرش اسلام کتک میزنند که این خود دلیلی واضح بر عدم حقانیت دین اسلام است.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_ششم
١٥) حال اگر نگاهی به آیه ١٨٧ #سوره_بقره بیندازید، خواهید دید که خدا در این آیه رابطه ی جنسی با زنان را در که در ماه رمضان گناه سنگینی محسوب می شد را حلال کرده است. اگر خدا به همه چیز آگاه است، چه طور نمی دانسته که قانون سختی برای مردان عرب وضع کرده که آنها نمی توانند از پسش بر آیند؟
رابطه ی جنسی اگر کار بدی است. پس باید همیشه بد باشد، پس چرا این کار فقط در ماه رمضان كار بدى محسوب میشده؟ چرا خدای آگاه در تصمیمش تجديد نظر می کند؟ مگر او داناى مطلق نیست؟ چرا رابطه جنسی در دنيا کار بدی محسوب می شود ولی همان کار در بهشت کار بدی نیست؟
١٦) در آیه ١٨٩ #سوره_بقره می خوانیم:
ای پیغمبر، اگر از تو سوال کنند که دلیل وجود بدر و هلال ماه چيست جواب بده که آنها برای تعيين أوقات عبادت و حج و معاملات مردم است و نیکوکاری به این نیست که از پشت دیواری به خانه در آييد چه این کار ناشایسته است نیکویی در آن است که پارسا باشید و به هر کار از راه آن داخل شوید و تقوا پیشه کنید که رستگار شود.
#سئوال؛ آیا کره ماه و زمین ملیاردها سال قبل از بوجود آمدن انسان برای تعیین اعمال حج و معاملات مردم آفریده شده اند؟!
به انسجام این آیه توجه کنید!
درست بعد از صحبت کردن در مورد صحت علت بدر و حلال ماه بلافاصله گفته می شود که از روی دیوار به خانه های خود وارد نشوید! این دو #موضوع_مضحك چه ربطی به هم دارند؟
١٧) در آیه ٢٢٨ #سوره_بقره می خوانیم:
و برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفه ای که بر عهده آنهاست ولی "مردان را بر زنان مزيتو است" وخدا پیروزمند و حکیم است. همانطور که دیدید در این آیه به طور صریح تاکید شده است که مردان در درجه بالاتری نسبت به زنان قرار دارند و لذا برتر از آنان هستند.
شما چه فکر می کنید؟ به نظر شما آیا این منطقی است که از دينى پیروی کنیم که حقوق زنان را لگدمال می کند و به صراحت آنان را از مردان در درجه ی پایین تری قرار می دهد؟ مگر مرد و زن هر دو انسان نیستند؟
مگر هر دو به یکدیگر نیاز ندارند؟ پس چرا باید مردانه برتر از زنان باشند؟
اما این آیه تنها آیه ای نیست که حقوق زنان را زیر پا می گذارد.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
١٥) حال اگر نگاهی به آیه ١٨٧ #سوره_بقره بیندازید، خواهید دید که خدا در این آیه رابطه ی جنسی با زنان را در که در ماه رمضان گناه سنگینی محسوب می شد را حلال کرده است. اگر خدا به همه چیز آگاه است، چه طور نمی دانسته که قانون سختی برای مردان عرب وضع کرده که آنها نمی توانند از پسش بر آیند؟
رابطه ی جنسی اگر کار بدی است. پس باید همیشه بد باشد، پس چرا این کار فقط در ماه رمضان كار بدى محسوب میشده؟ چرا خدای آگاه در تصمیمش تجديد نظر می کند؟ مگر او داناى مطلق نیست؟ چرا رابطه جنسی در دنيا کار بدی محسوب می شود ولی همان کار در بهشت کار بدی نیست؟
١٦) در آیه ١٨٩ #سوره_بقره می خوانیم:
ای پیغمبر، اگر از تو سوال کنند که دلیل وجود بدر و هلال ماه چيست جواب بده که آنها برای تعيين أوقات عبادت و حج و معاملات مردم است و نیکوکاری به این نیست که از پشت دیواری به خانه در آييد چه این کار ناشایسته است نیکویی در آن است که پارسا باشید و به هر کار از راه آن داخل شوید و تقوا پیشه کنید که رستگار شود.
#سئوال؛ آیا کره ماه و زمین ملیاردها سال قبل از بوجود آمدن انسان برای تعیین اعمال حج و معاملات مردم آفریده شده اند؟!
به انسجام این آیه توجه کنید!
درست بعد از صحبت کردن در مورد صحت علت بدر و حلال ماه بلافاصله گفته می شود که از روی دیوار به خانه های خود وارد نشوید! این دو #موضوع_مضحك چه ربطی به هم دارند؟
١٧) در آیه ٢٢٨ #سوره_بقره می خوانیم:
و برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفه ای که بر عهده آنهاست ولی "مردان را بر زنان مزيتو است" وخدا پیروزمند و حکیم است. همانطور که دیدید در این آیه به طور صریح تاکید شده است که مردان در درجه بالاتری نسبت به زنان قرار دارند و لذا برتر از آنان هستند.
شما چه فکر می کنید؟ به نظر شما آیا این منطقی است که از دينى پیروی کنیم که حقوق زنان را لگدمال می کند و به صراحت آنان را از مردان در درجه ی پایین تری قرار می دهد؟ مگر مرد و زن هر دو انسان نیستند؟
مگر هر دو به یکدیگر نیاز ندارند؟ پس چرا باید مردانه برتر از زنان باشند؟
اما این آیه تنها آیه ای نیست که حقوق زنان را زیر پا می گذارد.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_ششم
▪️پراکندگی متن قرآن
پیش از آغاز باید چند نکته را درباره قرآن بیان کرد. #اول از همه، قرآن را نباید کتابی یکپارچه و منسجم دانست.
قرآن در واقع مجموعهای از نوشتههای پراکنده است که بنا به احادیث رسمی منابع اسلامی، در زمان #حکومت_عثمان، خلیفه سوم، جمع آوری و سرهم بندی شده است. در آن زمان نسخههای بسیاری از قرآن موجود بود، اما عثمان تنها نسخه #زید_بن_ثابت (با تایید حفصه همسر محمد) را معتبر قلمداد کرد و دستور داد که دیگر نسخهها جمع آوری و منهدم شوند.
این در حالی بود که نسخههای معتبری که نزد ابی بن کعب و عبداالله بن مسعود موجود بود، نادیده گرفته شد.
عبداالله بن مسعود با این ادعا که نسخه وی صحیح است حاضر نشد که قرآن خود را نابود کند. بنا به احادیث، وی معتقد بود که دو سوره آخر قرآن، وحی خدا نیستند و نباید در کتاب گنجانده شوند.
در سال ١٩٧٢، در مسجدی در شهر صنعا در كشور یمن، به طور تصادفی ١٢٠٠٠ کاغذ پوستی از قرآن کشف شد که قدمت آن به سال ٦٧١ بعد از میلاد می رسد یعنی تقریبا همزمان با خلافت عثمان.
در این کاغذهای پوستی دو لایه متن دیده میشود. یک لایه زیرین از متن قرآن شسته شده است و روی آن متن جدیدی از قرآن بازنویسی شده است. متن زیرین به خاطر وجود فلز در جوهر در طول زمان دوباره ظاهر شده است و هنگامی که با متن رویی ونسخه رسمی قرآن مقایسه میشود تغییرات جزئی زیادی در آن دیده می شود.
#قرآن_صنعا قدیمیترین نسخه موجود از قرآن است و تغییرات متن زیرین با متن رویین و قرآن رسمی اثبات میکند که متن قرآن تمام و کمال حفظ نشده است و مانند هر متن قدیمی (پیش از صنعت چاپ) در طول زمان با بازنویسی دچار تغییرات شده است.
حتی در متن قرآن نیز می توان فهمید که تمامی قرآن در اختیارما نیست:
وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلاَّ فِتْنَۀً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی القرآن وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیانًا کَبِیرًا ﴿سوره ١٧ ،آیه ٦٠﴾
«به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد (و از وضعشان کاملا آگاه است) ما آن رویایی را به تو نشان دادیم فقط براي آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم، ما آنها را تخویف (و انذار) می کنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمی شود.»(ترجمه #مکارم_شیرازی)
در ترجمه #فولادوند شجره ملعونه، درخت ملعون ترجمه شده است.
در هر حال، در هیچ کجای دیگر قرآن اشاره ای به این شجره ملعونه نیست.
در حالی در این آیه به وضوح گفته می شود که شجره ملعونه در قرآن ذکر شده است. پس باید آیاتی از قرآن وجود داشته باشد که در آن به شجره ملعونه اشاره شده، اما در دست ما نیست.
ﻣﺸﮑﻞ ﻗﺮآن ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻘﺺ آن ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ زﻣﺎﻧﯽ آﯾﺎت ﻧﯿﺰ ﮐﺎﻣﻼ ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ. ﺳﻮرهﻫﺎی ﻗﺮآن "ﺑﻪ ﺟﺰ ﺳﻮره اول ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺎﺗﺤﻪ" از ﺑﺰرگ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺮﺗﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺑﺮاﺳﺎس زﻣﺎن ﻧﺰول آﯾﺎت. از ﻣﺤﺘﻮای ﻣﺘﻦ ﻣﯽﺗﻮان داﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺪاﻣﯿﮏ از ﺳﻮرهﻫﺎ ﻣﮑﯽ "ﻗﺒﻞ از ﻫﺠﺮت" و ﮐﺪاﻣﯿﮏ ﻣﺪﻧﯽ "ﺑﻌﺪ از ﻫﺠﺮت" ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، در ﻣﯿﺎن ﺑﺮﺧﯽ از ﺳﻮرهﻫﺎی ﻣﺪﻧﯽ، آﯾﺎت ﻣﮑﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﺮﻋﮑﺲ.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
▪️پراکندگی متن قرآن
پیش از آغاز باید چند نکته را درباره قرآن بیان کرد. #اول از همه، قرآن را نباید کتابی یکپارچه و منسجم دانست.
قرآن در واقع مجموعهای از نوشتههای پراکنده است که بنا به احادیث رسمی منابع اسلامی، در زمان #حکومت_عثمان، خلیفه سوم، جمع آوری و سرهم بندی شده است. در آن زمان نسخههای بسیاری از قرآن موجود بود، اما عثمان تنها نسخه #زید_بن_ثابت (با تایید حفصه همسر محمد) را معتبر قلمداد کرد و دستور داد که دیگر نسخهها جمع آوری و منهدم شوند.
این در حالی بود که نسخههای معتبری که نزد ابی بن کعب و عبداالله بن مسعود موجود بود، نادیده گرفته شد.
عبداالله بن مسعود با این ادعا که نسخه وی صحیح است حاضر نشد که قرآن خود را نابود کند. بنا به احادیث، وی معتقد بود که دو سوره آخر قرآن، وحی خدا نیستند و نباید در کتاب گنجانده شوند.
در سال ١٩٧٢، در مسجدی در شهر صنعا در كشور یمن، به طور تصادفی ١٢٠٠٠ کاغذ پوستی از قرآن کشف شد که قدمت آن به سال ٦٧١ بعد از میلاد می رسد یعنی تقریبا همزمان با خلافت عثمان.
در این کاغذهای پوستی دو لایه متن دیده میشود. یک لایه زیرین از متن قرآن شسته شده است و روی آن متن جدیدی از قرآن بازنویسی شده است. متن زیرین به خاطر وجود فلز در جوهر در طول زمان دوباره ظاهر شده است و هنگامی که با متن رویی ونسخه رسمی قرآن مقایسه میشود تغییرات جزئی زیادی در آن دیده می شود.
#قرآن_صنعا قدیمیترین نسخه موجود از قرآن است و تغییرات متن زیرین با متن رویین و قرآن رسمی اثبات میکند که متن قرآن تمام و کمال حفظ نشده است و مانند هر متن قدیمی (پیش از صنعت چاپ) در طول زمان با بازنویسی دچار تغییرات شده است.
حتی در متن قرآن نیز می توان فهمید که تمامی قرآن در اختیارما نیست:
وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلاَّ فِتْنَۀً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی القرآن وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیانًا کَبِیرًا ﴿سوره ١٧ ،آیه ٦٠﴾
«به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد (و از وضعشان کاملا آگاه است) ما آن رویایی را به تو نشان دادیم فقط براي آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم، ما آنها را تخویف (و انذار) می کنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمی شود.»(ترجمه #مکارم_شیرازی)
در ترجمه #فولادوند شجره ملعونه، درخت ملعون ترجمه شده است.
در هر حال، در هیچ کجای دیگر قرآن اشاره ای به این شجره ملعونه نیست.
در حالی در این آیه به وضوح گفته می شود که شجره ملعونه در قرآن ذکر شده است. پس باید آیاتی از قرآن وجود داشته باشد که در آن به شجره ملعونه اشاره شده، اما در دست ما نیست.
ﻣﺸﮑﻞ ﻗﺮآن ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻘﺺ آن ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ زﻣﺎﻧﯽ آﯾﺎت ﻧﯿﺰ ﮐﺎﻣﻼ ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ. ﺳﻮرهﻫﺎی ﻗﺮآن "ﺑﻪ ﺟﺰ ﺳﻮره اول ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺎﺗﺤﻪ" از ﺑﺰرگ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺮﺗﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺑﺮاﺳﺎس زﻣﺎن ﻧﺰول آﯾﺎت. از ﻣﺤﺘﻮای ﻣﺘﻦ ﻣﯽﺗﻮان داﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺪاﻣﯿﮏ از ﺳﻮرهﻫﺎ ﻣﮑﯽ "ﻗﺒﻞ از ﻫﺠﺮت" و ﮐﺪاﻣﯿﮏ ﻣﺪﻧﯽ "ﺑﻌﺪ از ﻫﺠﺮت" ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، در ﻣﯿﺎن ﺑﺮﺧﯽ از ﺳﻮرهﻫﺎی ﻣﺪﻧﯽ، آﯾﺎت ﻣﮑﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﺮﻋﮑﺲ.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟
#قسمت_ششم
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهٔ بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهای ویژه و کعبه قبیلهای خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
١) مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
٢) مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
٣) مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
در دوران پیش از اسلام، در جای جای جزیرة العرب پرستشگاههاى ساده اى قرار داشت که قبایل عرب بتهای خود را در آن میگذاشتند و در آن جا برای عبادت جمع میشدند. در هر یک از این پرستشگاهها سنگی «مقدس» جاسازی شده بود که رابط بین زمین و آسمان بود. معروفترین این پرستشگاهها کعبه، در شهر مکه، بود و «#حجر_الأسود» یا سنگ سیاه، سنگ مقدّس آن بود.
به جز آن، پرستشگاهی در شهر «غَیمان» در یمن قرار داشت و «#حجر_الأحمر» یا سنگ سرخ، سنگ مقدّس آن بود؛ و نیز کعبهٔ شهر العَبلات در جنوب مکه، که «#حجر_الأبیض» یا سنگ سفید سنگ مقدّس آن بود.
پس از اسلام باقی این پرستشگاهها تخریب شدند و تنها کعبه باقی ماند و پرستشگاه همهٔ مسلمانان شد.
برای اطلاعات بیشتر ميتوانید سایت ویکی پدیا يا دانشنامه آزاد با سرچ عبارت حجر الاسود مراجعه کنید.
پس حج و کعبه و حجر و سنگ ماهيتشان برايمان روشن شد و دريافتيم كه اين نه يكى از آیین هاى اديان ابراهیمی بوده و نه آسمانی و نه مقدس.
بلكه و درواقع امری رایج درمیان عرب های بت پرست که نه تنها در مکه بلکه در طائف و نجران و اردن و یمن و جاهاى ديگر رايج بوده است.
#دکتر_جواد_علی حتی اشاره می کند که, زمان حج اعراب شمال با جنوب فرق داشته است یعنی زمان حج مکه با حج افراد شمال در یکماه و يك زمان نبوده است.
دکتر جواد علی می گوید:
إننا لا نستطيع في الوقت الحاضر أن نقول إن شهر "ذ حجتن" المذكور في المسند، أو Aggathalbaeith الذي ذكره "أفيفانيوس"، هو شهر "ذو الحجة" الشهر المعروف الذي كان من شهور أهل مكة. فمن الجائز أن يكون حج العرب الشماليين أو حج العرب الجنوبيين في وقت آخر يختلف عن وقت حج أهل مكة، فيكون شهرهم المذكور شهر آخر يقع في موسم آخر من السنة، ولا ينطبق مع شهر "ذي الحجة".
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد علي جلد: ١١ صفحه: ٣٤٩
#ترجمه:
ما نمی توانیم در حال حاضر بگوییم که ماه "ذ حجتن" مذکور در سند یا Aggathalbaeith که افیفانیوس آن را ذکر کرده است همان ماه معروفی است که از ماه های اهل مکه بوده است. درست آن است بگوییم که زمان حج اعراب منطقه شمالی(نبطی ها) با حج مناطق جنوبی در دو زمان مختلف بوده است و با زمان حج مکه برابر نبوده است و ماه حج آنان در آخر سال بوده و با ماه ذوالحجة به لحاظ زمانی یکی نبوده است.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهٔ بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهای ویژه و کعبه قبیلهای خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
١) مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
٢) مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
٣) مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
در دوران پیش از اسلام، در جای جای جزیرة العرب پرستشگاههاى ساده اى قرار داشت که قبایل عرب بتهای خود را در آن میگذاشتند و در آن جا برای عبادت جمع میشدند. در هر یک از این پرستشگاهها سنگی «مقدس» جاسازی شده بود که رابط بین زمین و آسمان بود. معروفترین این پرستشگاهها کعبه، در شهر مکه، بود و «#حجر_الأسود» یا سنگ سیاه، سنگ مقدّس آن بود.
به جز آن، پرستشگاهی در شهر «غَیمان» در یمن قرار داشت و «#حجر_الأحمر» یا سنگ سرخ، سنگ مقدّس آن بود؛ و نیز کعبهٔ شهر العَبلات در جنوب مکه، که «#حجر_الأبیض» یا سنگ سفید سنگ مقدّس آن بود.
پس از اسلام باقی این پرستشگاهها تخریب شدند و تنها کعبه باقی ماند و پرستشگاه همهٔ مسلمانان شد.
برای اطلاعات بیشتر ميتوانید سایت ویکی پدیا يا دانشنامه آزاد با سرچ عبارت حجر الاسود مراجعه کنید.
پس حج و کعبه و حجر و سنگ ماهيتشان برايمان روشن شد و دريافتيم كه اين نه يكى از آیین هاى اديان ابراهیمی بوده و نه آسمانی و نه مقدس.
بلكه و درواقع امری رایج درمیان عرب های بت پرست که نه تنها در مکه بلکه در طائف و نجران و اردن و یمن و جاهاى ديگر رايج بوده است.
#دکتر_جواد_علی حتی اشاره می کند که, زمان حج اعراب شمال با جنوب فرق داشته است یعنی زمان حج مکه با حج افراد شمال در یکماه و يك زمان نبوده است.
دکتر جواد علی می گوید:
إننا لا نستطيع في الوقت الحاضر أن نقول إن شهر "ذ حجتن" المذكور في المسند، أو Aggathalbaeith الذي ذكره "أفيفانيوس"، هو شهر "ذو الحجة" الشهر المعروف الذي كان من شهور أهل مكة. فمن الجائز أن يكون حج العرب الشماليين أو حج العرب الجنوبيين في وقت آخر يختلف عن وقت حج أهل مكة، فيكون شهرهم المذكور شهر آخر يقع في موسم آخر من السنة، ولا ينطبق مع شهر "ذي الحجة".
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد علي جلد: ١١ صفحه: ٣٤٩
#ترجمه:
ما نمی توانیم در حال حاضر بگوییم که ماه "ذ حجتن" مذکور در سند یا Aggathalbaeith که افیفانیوس آن را ذکر کرده است همان ماه معروفی است که از ماه های اهل مکه بوده است. درست آن است بگوییم که زمان حج اعراب منطقه شمالی(نبطی ها) با حج مناطق جنوبی در دو زمان مختلف بوده است و با زمان حج مکه برابر نبوده است و ماه حج آنان در آخر سال بوده و با ماه ذوالحجة به لحاظ زمانی یکی نبوده است.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟
#قسمت_ششم
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهٔ بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهای ویژه و کعبه قبیلهای خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
١) مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
٢) مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
٣) مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
در دوران پیش از اسلام، در جای جای جزیرة العرب پرستشگاههاى ساده اى قرار داشت که قبایل عرب بتهای خود را در آن میگذاشتند و در آن جا برای عبادت جمع میشدند. در هر یک از این پرستشگاهها سنگی «مقدس» جاسازی شده بود که رابط بین زمین و آسمان بود. معروفترین این پرستشگاهها کعبه، در شهر مکه، بود و «#حجر_الأسود» یا سنگ سیاه، سنگ مقدّس آن بود.
به جز آن، پرستشگاهی در شهر «غَیمان» در یمن قرار داشت و «#حجر_الأحمر» یا سنگ سرخ، سنگ مقدّس آن بود؛ و نیز کعبهٔ شهر العَبلات در جنوب مکه، که «#حجر_الأبیض» یا سنگ سفید سنگ مقدّس آن بود.
پس از اسلام باقی این پرستشگاهها تخریب شدند و تنها کعبه باقی ماند و پرستشگاه همهٔ مسلمانان شد.
برای اطلاعات بیشتر ميتوانید سایت ویکی پدیا يا دانشنامه آزاد با سرچ عبارت حجر الاسود مراجعه کنید.
پس حج و کعبه و حجر و سنگ ماهيتشان برايمان روشن شد و دريافتيم كه اين نه يكى از آیین هاى اديان ابراهیمی بوده و نه آسمانی و نه مقدس.
بلكه و درواقع امری رایج درمیان عرب های بت پرست که نه تنها در مکه بلکه در طائف و نجران و اردن و یمن و جاهاى ديگر رايج بوده است.
#دکتر_جواد_علی حتی اشاره می کند که, زمان حج اعراب شمال با جنوب فرق داشته است یعنی زمان حج مکه با حج افراد شمال در یکماه و يك زمان نبوده است.
دکتر جواد علی می گوید:
إننا لا نستطيع في الوقت الحاضر أن نقول إن شهر "ذ حجتن" المذكور في المسند، أو Aggathalbaeith الذي ذكره "أفيفانيوس"، هو شهر "ذو الحجة" الشهر المعروف الذي كان من شهور أهل مكة. فمن الجائز أن يكون حج العرب الشماليين أو حج العرب الجنوبيين في وقت آخر يختلف عن وقت حج أهل مكة، فيكون شهرهم المذكور شهر آخر يقع في موسم آخر من السنة، ولا ينطبق مع شهر "ذي الحجة".
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد علي جلد: ١١ صفحه: ٣٤٩
#ترجمه:
ما نمی توانیم در حال حاضر بگوییم که ماه "ذ حجتن" مذکور در سند یا Aggathalbaeith که افیفانیوس آن را ذکر کرده است همان ماه معروفی است که از ماه های اهل مکه بوده است. درست آن است بگوییم که زمان حج اعراب منطقه شمالی(نبطی ها) با حج مناطق جنوبی در دو زمان مختلف بوده است و با زمان حج مکه برابر نبوده است و ماه حج آنان در آخر سال بوده و با ماه ذوالحجة به لحاظ زمانی یکی نبوده است.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_ششم
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهٔ بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهای ویژه و کعبه قبیلهای خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
١) مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
٢) مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
٣) مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
در دوران پیش از اسلام، در جای جای جزیرة العرب پرستشگاههاى ساده اى قرار داشت که قبایل عرب بتهای خود را در آن میگذاشتند و در آن جا برای عبادت جمع میشدند. در هر یک از این پرستشگاهها سنگی «مقدس» جاسازی شده بود که رابط بین زمین و آسمان بود. معروفترین این پرستشگاهها کعبه، در شهر مکه، بود و «#حجر_الأسود» یا سنگ سیاه، سنگ مقدّس آن بود.
به جز آن، پرستشگاهی در شهر «غَیمان» در یمن قرار داشت و «#حجر_الأحمر» یا سنگ سرخ، سنگ مقدّس آن بود؛ و نیز کعبهٔ شهر العَبلات در جنوب مکه، که «#حجر_الأبیض» یا سنگ سفید سنگ مقدّس آن بود.
پس از اسلام باقی این پرستشگاهها تخریب شدند و تنها کعبه باقی ماند و پرستشگاه همهٔ مسلمانان شد.
برای اطلاعات بیشتر ميتوانید سایت ویکی پدیا يا دانشنامه آزاد با سرچ عبارت حجر الاسود مراجعه کنید.
پس حج و کعبه و حجر و سنگ ماهيتشان برايمان روشن شد و دريافتيم كه اين نه يكى از آیین هاى اديان ابراهیمی بوده و نه آسمانی و نه مقدس.
بلكه و درواقع امری رایج درمیان عرب های بت پرست که نه تنها در مکه بلکه در طائف و نجران و اردن و یمن و جاهاى ديگر رايج بوده است.
#دکتر_جواد_علی حتی اشاره می کند که, زمان حج اعراب شمال با جنوب فرق داشته است یعنی زمان حج مکه با حج افراد شمال در یکماه و يك زمان نبوده است.
دکتر جواد علی می گوید:
إننا لا نستطيع في الوقت الحاضر أن نقول إن شهر "ذ حجتن" المذكور في المسند، أو Aggathalbaeith الذي ذكره "أفيفانيوس"، هو شهر "ذو الحجة" الشهر المعروف الذي كان من شهور أهل مكة. فمن الجائز أن يكون حج العرب الشماليين أو حج العرب الجنوبيين في وقت آخر يختلف عن وقت حج أهل مكة، فيكون شهرهم المذكور شهر آخر يقع في موسم آخر من السنة، ولا ينطبق مع شهر "ذي الحجة".
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد علي جلد: ١١ صفحه: ٣٤٩
#ترجمه:
ما نمی توانیم در حال حاضر بگوییم که ماه "ذ حجتن" مذکور در سند یا Aggathalbaeith که افیفانیوس آن را ذکر کرده است همان ماه معروفی است که از ماه های اهل مکه بوده است. درست آن است بگوییم که زمان حج اعراب منطقه شمالی(نبطی ها) با حج مناطق جنوبی در دو زمان مختلف بوده است و با زمان حج مکه برابر نبوده است و ماه حج آنان در آخر سال بوده و با ماه ذوالحجة به لحاظ زمانی یکی نبوده است.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz