#شهادت_ثالثه (۸۴)
#اذان #علمای_صالح
🟥 #بسیار_مهم
❗️میگویند شهادت ثالثه در اذان سندیت ندارد و این ذکر برای آن تشریع نشده است! و از قرن هشتم هجری به بعد در کتاب «السلافة في أمر الخلافة»، تألیف عبدالله مراغی مورد توجه قرار گرفته است!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✔️طرح چنین اشکالی نشانۀ عدم درک درست معالم دین است.
و اما پاسخ :
✅ 1⃣ باید بدانیم اذان و اقامه هر دو مستحبند. بعضی روایات در وجوب اقامه وارد شده؛ که در مقابل روایات دیگر ضعیف هستند. به طور خلاصه میتوان گفت که ذکر اذان و اقامه «سنت» میباشد. به عبارت دیگر، کل اذان یک امر مستحب است. در این امر مستحب، هر فرد مؤمن گواهی هایی میدهد.
- در اول اذان که شهادت ها اعلان میشود. در آخر اذان ذکر های توحیدی تکرار میشود، بدون گواهی - «تشریع» برای امور واجب است؛ که زیادت و نقصان مبطل آن عمل خواهد شد. ضمن آن که در شرایط زمان اهل بیت علیهم السلام بسیاری از حقایق قابل بیان نبود؛ و تقیه از طرف امامان در این موضوع بسیار محتمل میباشد.
برای درک شرایط اهل بیت علیهم السلام به روایت ذیل توجه کنید:
وقتی از امام کاظم علیهالسلام در بارۀ بدعت تغییر متن اذان توسط عمر بن خطاب و جایگزینی عبارت «الصلوة خیر من النوم» سؤال شد؛ حضرت پاسخ بسیار ملایمی داده اند:
🔸«الصلوة خير من النوم بدعة بنى امية و ليس ذلك من اصل الاذان و لا باس اذا اراد الرجل ان ينبه الناس للصلوة ان ينادى بذلك و لا تجعله من اصل الاذان فانا لا نراه اذانا.»
ما این پاسخ را #تقیه مینامیم؛ و از آن به عنوان مستمسکی برای اسکات خصم، بهره برداری نمیکنیم. در غیر این صورت میگفتیم بنا به فرمایش امام ع، اشکالی ندارد!
✅ 2⃣ مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر، میفرماید که روایاتی نقل شده که «ِ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّه» را دوبار، و روایاتی نقل شده که «َ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً» را دوبار، و در روایات دیگری «مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» را دوبار در اذان بگویند. ایشان این روایات را از جعلیات «مفوضه» دانسته است.
←همین مدعای شیخ صدوق ره، در من لا یحضر نشان میدهد که شهادت ثالثة از سیزده قرن قبل محل بحث و مناقشه بوده است؛ و تنها ساخته و پرداختۀ «مراغی مصری» و امثال وی در قرن هشتم نمیباشد.
و همین جناب شیخ صدوق ره، در «الهدایة» میفرماید:
🔸قال الصادق (عليه السلام): «الأذان و الإقامة مثنى مثنى ، و هما اثنان و أربعون حرفا، الأذان عشرون حرفا، و الإقامة اثنان و عشرون حرفا»
البته در کافی، تهذیب، استبصار، علل الشرایع و مصادر دیگر هم این روایت هست. حالا بفرمایند این چهل و دو عبارت چیست؟
با لحاظ کردن شهادت به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام «چهل و دو» عبارت مجموع اذان و اقامه محقق میشود.
✅ 3⃣ در روایت متعددی پس از شهادت و اقرار به توحید و رسالت رسول اکرم صلیالله علیه و آله شهادت به ولایت حضرت امیر علیهالسلام مطرح میشود که در کانال برهان ذیل هشتک #شهادت_ثالثه بالغ بر هشتاد سندتاریخی و مدرک روایی تاکنون جمع آوری شده است. این عبارات به چه معناست؟
←بدین معنی است که اگر کسی مؤمن به رسول الله ص است بلافاصله، نام وصی ایشان ع را میبرد؛ و بر مقام و جایگاه ایشان اعتراف میکند ، دیگر چه حرفی برای عدم نقل این عبارت در اذان باقی میماند؟
همانگونه که بیان شد هم ما و حتی مخالفین ما، روایات عدیدۀ صحیحی داریم که مؤمنین باید پس از ذکر نام رسول الله صلیالله علیه و آله بر ایشان و بر اهل بیت عصمت علیهمالسلام، درود و #صلوات بفرستند. این شعر معروف را #محمد_بن_ادریس_شافعی رئیس فرقۀ شافعیة، در سیزده قرن قبل گفته است:
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له
وقتی در اذان و اقامه که هر دو مستحب هستند، گواهی به نبوت رسول الله صلیالله علیه و آله میدهیم طبیعی است که بلافاصله گواهی به ولایت حضرت امیر علیهالسلام هم بدهیم؛ تا خداوند اعتنائی به عبادت اصلی ما که نماز است بفرماید.
✅ 4⃣ رسول الله ص در روز غدیر فرمودند: «فلیبلغ الشاهد الغائب . . » گفتن شهادت ثالثة در اذان و اقامه، یکی از مصادیق تبلیغ شاهد است به غایب.
باید بدانیم که نزول اولین آیات سوره مائده به حداکثر 4 ماه قبل از رحلت خاتم پیامبران ارتباط مییابد و نزول سایر آیات این سوره، پس از آن ، به تدریج و در طی این 4 ماه اخیر به وقوع پیوسته است.
و در مصادر عامه هم به آخرین سوره بودنِ سوره مائده تصریح شده است.
در این آخرین سوره، به صورتی ویژه به امر ولایت بر مومنان و امامت امت خاتم پیامبران، پرداخته شده، مانند #آیه_اکمال و #آیه_تبلیغ ؛ آیه میثاق غدیر یکی از آیات همین سوره است که کمتر از آن شنیدهاید!
در این آیه خدای جهانیان تمام مومنان را موظف ساخته تا آنکه پیوسته به ذکر 2 چیز اقدام کنند↓↓
«1⃣»
#اذان #علمای_صالح
🟥 #بسیار_مهم
❗️میگویند شهادت ثالثه در اذان سندیت ندارد و این ذکر برای آن تشریع نشده است! و از قرن هشتم هجری به بعد در کتاب «السلافة في أمر الخلافة»، تألیف عبدالله مراغی مورد توجه قرار گرفته است!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✔️طرح چنین اشکالی نشانۀ عدم درک درست معالم دین است.
و اما پاسخ :
✅ 1⃣ باید بدانیم اذان و اقامه هر دو مستحبند. بعضی روایات در وجوب اقامه وارد شده؛ که در مقابل روایات دیگر ضعیف هستند. به طور خلاصه میتوان گفت که ذکر اذان و اقامه «سنت» میباشد. به عبارت دیگر، کل اذان یک امر مستحب است. در این امر مستحب، هر فرد مؤمن گواهی هایی میدهد.
- در اول اذان که شهادت ها اعلان میشود. در آخر اذان ذکر های توحیدی تکرار میشود، بدون گواهی - «تشریع» برای امور واجب است؛ که زیادت و نقصان مبطل آن عمل خواهد شد. ضمن آن که در شرایط زمان اهل بیت علیهم السلام بسیاری از حقایق قابل بیان نبود؛ و تقیه از طرف امامان در این موضوع بسیار محتمل میباشد.
برای درک شرایط اهل بیت علیهم السلام به روایت ذیل توجه کنید:
وقتی از امام کاظم علیهالسلام در بارۀ بدعت تغییر متن اذان توسط عمر بن خطاب و جایگزینی عبارت «الصلوة خیر من النوم» سؤال شد؛ حضرت پاسخ بسیار ملایمی داده اند:
🔸«الصلوة خير من النوم بدعة بنى امية و ليس ذلك من اصل الاذان و لا باس اذا اراد الرجل ان ينبه الناس للصلوة ان ينادى بذلك و لا تجعله من اصل الاذان فانا لا نراه اذانا.»
ما این پاسخ را #تقیه مینامیم؛ و از آن به عنوان مستمسکی برای اسکات خصم، بهره برداری نمیکنیم. در غیر این صورت میگفتیم بنا به فرمایش امام ع، اشکالی ندارد!
✅ 2⃣ مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر، میفرماید که روایاتی نقل شده که «ِ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّه» را دوبار، و روایاتی نقل شده که «َ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً» را دوبار، و در روایات دیگری «مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» را دوبار در اذان بگویند. ایشان این روایات را از جعلیات «مفوضه» دانسته است.
←همین مدعای شیخ صدوق ره، در من لا یحضر نشان میدهد که شهادت ثالثة از سیزده قرن قبل محل بحث و مناقشه بوده است؛ و تنها ساخته و پرداختۀ «مراغی مصری» و امثال وی در قرن هشتم نمیباشد.
و همین جناب شیخ صدوق ره، در «الهدایة» میفرماید:
🔸قال الصادق (عليه السلام): «الأذان و الإقامة مثنى مثنى ، و هما اثنان و أربعون حرفا، الأذان عشرون حرفا، و الإقامة اثنان و عشرون حرفا»
البته در کافی، تهذیب، استبصار، علل الشرایع و مصادر دیگر هم این روایت هست. حالا بفرمایند این چهل و دو عبارت چیست؟
با لحاظ کردن شهادت به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام «چهل و دو» عبارت مجموع اذان و اقامه محقق میشود.
✅ 3⃣ در روایت متعددی پس از شهادت و اقرار به توحید و رسالت رسول اکرم صلیالله علیه و آله شهادت به ولایت حضرت امیر علیهالسلام مطرح میشود که در کانال برهان ذیل هشتک #شهادت_ثالثه بالغ بر هشتاد سندتاریخی و مدرک روایی تاکنون جمع آوری شده است. این عبارات به چه معناست؟
←بدین معنی است که اگر کسی مؤمن به رسول الله ص است بلافاصله، نام وصی ایشان ع را میبرد؛ و بر مقام و جایگاه ایشان اعتراف میکند ، دیگر چه حرفی برای عدم نقل این عبارت در اذان باقی میماند؟
همانگونه که بیان شد هم ما و حتی مخالفین ما، روایات عدیدۀ صحیحی داریم که مؤمنین باید پس از ذکر نام رسول الله صلیالله علیه و آله بر ایشان و بر اهل بیت عصمت علیهمالسلام، درود و #صلوات بفرستند. این شعر معروف را #محمد_بن_ادریس_شافعی رئیس فرقۀ شافعیة، در سیزده قرن قبل گفته است:
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له
وقتی در اذان و اقامه که هر دو مستحب هستند، گواهی به نبوت رسول الله صلیالله علیه و آله میدهیم طبیعی است که بلافاصله گواهی به ولایت حضرت امیر علیهالسلام هم بدهیم؛ تا خداوند اعتنائی به عبادت اصلی ما که نماز است بفرماید.
✅ 4⃣ رسول الله ص در روز غدیر فرمودند: «فلیبلغ الشاهد الغائب . . » گفتن شهادت ثالثة در اذان و اقامه، یکی از مصادیق تبلیغ شاهد است به غایب.
باید بدانیم که نزول اولین آیات سوره مائده به حداکثر 4 ماه قبل از رحلت خاتم پیامبران ارتباط مییابد و نزول سایر آیات این سوره، پس از آن ، به تدریج و در طی این 4 ماه اخیر به وقوع پیوسته است.
و در مصادر عامه هم به آخرین سوره بودنِ سوره مائده تصریح شده است.
در این آخرین سوره، به صورتی ویژه به امر ولایت بر مومنان و امامت امت خاتم پیامبران، پرداخته شده، مانند #آیه_اکمال و #آیه_تبلیغ ؛ آیه میثاق غدیر یکی از آیات همین سوره است که کمتر از آن شنیدهاید!
در این آیه خدای جهانیان تمام مومنان را موظف ساخته تا آنکه پیوسته به ذکر 2 چیز اقدام کنند↓↓
«1⃣»
#زیارت_قبور #سماع_اموات
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#فرحة_الزهراء
#پیامبر_اهل_تسنن (۶۲)
#روابط
✅ آشنایی با یکی دیگر از مطاعن عمر بن خطاب
❗️جایگاه نام پیامبر خدا نزد عمر بن خطاب!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸خلیفهٔ دوم اهل تسنن، در دوران خلافت خویش به شدت اصرار داشته است تا مردم نام انبیا ، مانند ابراهیم و عیسی و به خصوص «محمد» را بر فرزندان خویش نگذارند!
دقت کنید:
🔸وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه - صلى الله علیه وسلم - أذن لهم فی ذلك فتركهم .
#ترجمه : عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام انبیاء نگذارد و به مردم مدینه امر میکرد که هر کس نامش به نام «محمد» است باید نامش را تغییر بدهد.
📗عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج 15 ، ص 39 ، ش 23 ، دارالکتب العلیمه کتاب خمس، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی) و جواهر العقود – المنهاجی الأسیوطی – ج ۲ – ص ۴۶۶/ شرح مسلم – النووی – ج ۱۴ – ص ۱۱۳/ فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۰ – ص ۴۷۲0
🔸وقال آخرون : غیر جائز لأحد أن یسمى باسم النبى علیه السلام ذکر من قال ذلک : حدثنا محمد بن بشار ، حدثنا معاذ بن هشام قال : حدثنى أبى ، عن قتادة ، عن سالم بن أبى الجعد قال : کتب عمر إلى أهل الکوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
#ترجمه : و دیگران گفته اند : جائز نیست که کسی اسم پیامبر را برای خود بگذارد و این افراد این حدیث را ذکر کرده اند که سالم بن ابی الجعد نقل می کند که عمر بن الخطاب به اهالی کوفه نامه نوشت و گفت هیچکس را به اسم هیچ پیامبری نامگذاری نکنید!
📗شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج9،ص344 ط مکتبة الرشد(ر.ک: تصویر الحاقی)
❗️و این اصرار بر نگذاشتن نام توسط عمر در حالی است که صحابه ای مانند ابوبکر و طلحه ، دو تن از همفکران او ، در زمان پیامبر فرزندان خویش را به نام انبیا نام گذاری کرده بودند؛ جناب #محمد_بن_ابوبکر متولد سال ۱۰ هجری است و طلحه نام های موسی ، عیسی ، اسحاق ، یعقوب ، ابراهیم ... و محمد را برای نامگذاری 10 فرزندش انتخاب کرد.
❗️از همه خندهدارتر آنکه عمَر در دوران خلافتش دست پسر خود «عبیدالله» را در مسجد , به جهت این که کنیهٔ «ابوعیسی» را برای خویش انتخاب کرده بود آن چنان گاز گرفت که به خون افتاد و سپس کتکش زد!!!
←داستان از این قرار بود که زن عبیدالله به نزد پدر شوهر میرود و میگوید: « ابوعیسی فلان کار را کرده و بهمان کار را نکرده است.» عمر میگوید : ابوعیسی دیگر کیست؟ و پاسخ میشنود که این کنیهای است که پسرت برای خویش انتخاب کرده است.
پسر فراخوانده میشود و پیش از هر صحبتی پدر دستش را گاز میگیرد!
استدلال خلیفه این بود که عیسی مسیح علیه السلام پدر ندارد تا کسی کنیهٔ مسخره ای مانند ابوعیسی (= پدر عیسی) بر خود بنهد و اعراب نباید کنیهای این چنین بر خود بگذارند!!!
📗عمده القاری ج۷ص۱۴۳ و اسدالغابه ج۳ص۴۲۳
🔻و اما جالب اینجاست که عمر نه تنها از نام گذاری به اسم انبیای عظام الهی علیهمالسلام و به خصوص پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نهی میکرد ، در مقابل به نام گذاری افراد به اسم خود میپرداخت!!
🔸وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه.
#ترجمه : عمر بن خطاب ، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نامگذارى کرد.
📗أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷
🔸ومولده فی أیام عمر. فعمر سماه باسمه
#ترجمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى او انتخاب کرد.
📗سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ
🔻مدارک دیگری که به این نامگذاری اشاره میکنند که عمر بن خطاب اسم این فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام را که به نظر پاره ای از مورخین نام اصلی ایشان «عَمرو» بوده به نام خود تغییر داد↓↓
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 22 ص 485
📚تهذیب الکمال مزی ج 21 ص 467
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجهٔ(پسر نوه) جناب عمر بن علی علیهالسلام با تعجب میگوید : که چگونه امیرالمومنین(ع)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه جناب عمر بن علی علیهالسلام میگوید: امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
حال طرح سوالاتی از مخالفین ما که پاسخی قاطع میطلبد :
⁉️❔چرا خلیفهٍٔ دوم از نام گذاری به نام پیامبر صلی الله علیه و آله منع میکرد ولی در عین حال نام گذاری به اسم خود را تجویز مینمود؟؟
⁉️❔آیا شأن «نام عمر» از شان «نام رسول الله» صلی الله علیه و آله و باقی پیامبران الهی علیهمالسلام بالاتر بود؟!
اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖
@borrhan
#پیامبر_اهل_تسنن (۶۲)
#روابط
✅ آشنایی با یکی دیگر از مطاعن عمر بن خطاب
❗️جایگاه نام پیامبر خدا نزد عمر بن خطاب!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸خلیفهٔ دوم اهل تسنن، در دوران خلافت خویش به شدت اصرار داشته است تا مردم نام انبیا ، مانند ابراهیم و عیسی و به خصوص «محمد» را بر فرزندان خویش نگذارند!
دقت کنید:
🔸وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه - صلى الله علیه وسلم - أذن لهم فی ذلك فتركهم .
#ترجمه : عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام انبیاء نگذارد و به مردم مدینه امر میکرد که هر کس نامش به نام «محمد» است باید نامش را تغییر بدهد.
📗عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج 15 ، ص 39 ، ش 23 ، دارالکتب العلیمه کتاب خمس، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی) و جواهر العقود – المنهاجی الأسیوطی – ج ۲ – ص ۴۶۶/ شرح مسلم – النووی – ج ۱۴ – ص ۱۱۳/ فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۰ – ص ۴۷۲0
🔸وقال آخرون : غیر جائز لأحد أن یسمى باسم النبى علیه السلام ذکر من قال ذلک : حدثنا محمد بن بشار ، حدثنا معاذ بن هشام قال : حدثنى أبى ، عن قتادة ، عن سالم بن أبى الجعد قال : کتب عمر إلى أهل الکوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
#ترجمه : و دیگران گفته اند : جائز نیست که کسی اسم پیامبر را برای خود بگذارد و این افراد این حدیث را ذکر کرده اند که سالم بن ابی الجعد نقل می کند که عمر بن الخطاب به اهالی کوفه نامه نوشت و گفت هیچکس را به اسم هیچ پیامبری نامگذاری نکنید!
📗شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج9،ص344 ط مکتبة الرشد(ر.ک: تصویر الحاقی)
❗️و این اصرار بر نگذاشتن نام توسط عمر در حالی است که صحابه ای مانند ابوبکر و طلحه ، دو تن از همفکران او ، در زمان پیامبر فرزندان خویش را به نام انبیا نام گذاری کرده بودند؛ جناب #محمد_بن_ابوبکر متولد سال ۱۰ هجری است و طلحه نام های موسی ، عیسی ، اسحاق ، یعقوب ، ابراهیم ... و محمد را برای نامگذاری 10 فرزندش انتخاب کرد.
❗️از همه خندهدارتر آنکه عمَر در دوران خلافتش دست پسر خود «عبیدالله» را در مسجد , به جهت این که کنیهٔ «ابوعیسی» را برای خویش انتخاب کرده بود آن چنان گاز گرفت که به خون افتاد و سپس کتکش زد!!!
←داستان از این قرار بود که زن عبیدالله به نزد پدر شوهر میرود و میگوید: « ابوعیسی فلان کار را کرده و بهمان کار را نکرده است.» عمر میگوید : ابوعیسی دیگر کیست؟ و پاسخ میشنود که این کنیهای است که پسرت برای خویش انتخاب کرده است.
پسر فراخوانده میشود و پیش از هر صحبتی پدر دستش را گاز میگیرد!
استدلال خلیفه این بود که عیسی مسیح علیه السلام پدر ندارد تا کسی کنیهٔ مسخره ای مانند ابوعیسی (= پدر عیسی) بر خود بنهد و اعراب نباید کنیهای این چنین بر خود بگذارند!!!
📗عمده القاری ج۷ص۱۴۳ و اسدالغابه ج۳ص۴۲۳
🔻و اما جالب اینجاست که عمر نه تنها از نام گذاری به اسم انبیای عظام الهی علیهمالسلام و به خصوص پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نهی میکرد ، در مقابل به نام گذاری افراد به اسم خود میپرداخت!!
🔸وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه.
#ترجمه : عمر بن خطاب ، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نامگذارى کرد.
📗أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷
🔸ومولده فی أیام عمر. فعمر سماه باسمه
#ترجمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى او انتخاب کرد.
📗سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ
🔻مدارک دیگری که به این نامگذاری اشاره میکنند که عمر بن خطاب اسم این فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام را که به نظر پاره ای از مورخین نام اصلی ایشان «عَمرو» بوده به نام خود تغییر داد↓↓
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 22 ص 485
📚تهذیب الکمال مزی ج 21 ص 467
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجهٔ(پسر نوه) جناب عمر بن علی علیهالسلام با تعجب میگوید : که چگونه امیرالمومنین(ع)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه جناب عمر بن علی علیهالسلام میگوید: امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
حال طرح سوالاتی از مخالفین ما که پاسخی قاطع میطلبد :
⁉️❔چرا خلیفهٍٔ دوم از نام گذاری به نام پیامبر صلی الله علیه و آله منع میکرد ولی در عین حال نام گذاری به اسم خود را تجویز مینمود؟؟
⁉️❔آیا شأن «نام عمر» از شان «نام رسول الله» صلی الله علیه و آله و باقی پیامبران الهی علیهمالسلام بالاتر بود؟!
اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#فتوحات (۵۴)
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شهادت حضرت زهرا (۳۰۰)
#اهل_سنت_و_جماعت (۱۵)
#قرطاس (۱۱۴) #ابوبکر_شناسی (۵۳)
#قاتلین_سیدالشهداء (۴۴)
❗️مذهب دروغگویان
═✧❁﷽❁✧═
1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفتهای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود.
2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط پیامبر صلیالله علیه و آله، با اتهام هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر، #عمروعاص، سمرة بن جندب ، #ابوهریره و ... ادامه یافت.
3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام #محمد_بن_ادریس_شافعی در فقه و حدیث، میگوید:
🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا»
#ترجمه : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که میگفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را میگیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث میکردیم!
📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد(ر.ک: تصویر الحاقی)
🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم»
#ترجمه : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر میکردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.»
📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد
✅ در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی (از قتله کربلا) و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان میگیرند و آن را بر عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در #آیه_تطهیر معصوم هستند _ ترجیح میدهند؟!!
➖➖➖➖
@borrhan
#اهل_سنت_و_جماعت (۱۵)
#قرطاس (۱۱۴) #ابوبکر_شناسی (۵۳)
#قاتلین_سیدالشهداء (۴۴)
❗️مذهب دروغگویان
═✧❁﷽❁✧═
1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفتهای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود.
2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط پیامبر صلیالله علیه و آله، با اتهام هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر، #عمروعاص، سمرة بن جندب ، #ابوهریره و ... ادامه یافت.
3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام #محمد_بن_ادریس_شافعی در فقه و حدیث، میگوید:
🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا»
#ترجمه : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که میگفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را میگیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث میکردیم!
📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد(ر.ک: تصویر الحاقی)
🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم»
#ترجمه : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر میکردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.»
📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد
✅ در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی (از قتله کربلا) و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان میگیرند و آن را بر عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در #آیه_تطهیر معصوم هستند _ ترجیح میدهند؟!!
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔻ابن تیمیه ، جسارتکننده به ساحت فاطمی را بیشتر بشناسید! مشرک اعظم ابن تیمیه لعنه الله طبق تصریحات عدیده در کتب ضالهٔ خود قائل به جسمانیت خداوند تبارک و تعالی بوده کما اینکه حتی علمای اهل تسنن بعضا در طعن او بخاطر کفر و شرکش سخنها گفته اند. نویسنده و دانشمند…
فایل pdf کتاب ابن تيمية فكراً و منهجاً
تألیف شیخ جعفر سبحانی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8396
نویسنده در این کتاب درصدد نقد و بررسی افکار #ابن_تیمیه و #محمد_بن_عبدالوهاب است.
تألیف شیخ جعفر سبحانی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8396
نویسنده در این کتاب درصدد نقد و بررسی افکار #ابن_تیمیه و #محمد_بن_عبدالوهاب است.
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM