[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.8K photos
1.78K videos
739 files
12.9K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
[ کانال برهان ]
🔸ابو رجاء خاطره‌ای را از امیرالمؤمنین علیه‌السلام اینچنین نقل می‌کند که روزی حضرت شمشیری را به بازار آوردند و فرمودند: «چه کسی این شمشیر را از من می‌خرد؟ قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر بهای خرید یک لنگ (از جیب خودم، نه بیت المال) را داشتم آن را نمی‌فروختم.»…
آقازادگی در حکومت عدل علوی

راوی گوید: امام حسن و امام حسین علیهما السلام را دیدم که نانی را با سرکه و سبزی می‌‎خوردند. گفتم: آیا این را می‌خورید در حالی که در رحبه همه چیز برایتان فراهم است !؟
فرمودند: چقدر از امیرالمؤمنین علیه السلام غافل هستی!

📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۲، ص۱۰۸
📚انساب الاشراف، ج۲، ص۱۳۹


#حکومت_علوی (۲۱۱)
@borrhan
[ کانال برهان ]
آقازادگی در حکومت عدل علوی راوی گوید: امام حسن و امام حسین علیهما السلام را دیدم که نانی را با سرکه و سبزی می‌‎خوردند. گفتم: آیا این را می‌خورید در حالی که در رحبه همه چیز برایتان فراهم است !؟ فرمودند: چقدر از امیرالمؤمنین علیه السلام غافل هستی! 📚مناقب…
🔹عدم وجود تبعیض نژادی در حکومت امیرالمومنین علیه السلام

✍🏻راوی گوید: در محضر امیرالمومنین علیه السلام بودم که دو زن نزد ایشان آمدند و گفتند: اى امیرالمؤمنین! ما بینوا و مستمندیم، حضرت به مردى فرمود: «آن دو را به بازارِ ببر و براى هر یک پیمانه‏‌اى خوراک و سه جامه شامل بالاپوش، روسرى، و جامه پایین تنه بخر و به هر یک صد درهم از اموال من عطا کن»

▪️چون بازگشتند، یکى از آن دو زن ( به نشانۀ اعتراض) گفت: من عرب هستم و او از موالی است. (برای هر دوی ما حقی یکسان تعیین فرمودی!)

✍🏻راوى‏ گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام قدری خاک از زمین برگرفت و فرمود: «من در هیچ یک از این دو برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برترى نیافتم، هر چند به قدر بالِ پشه‌‏اى»
[ یعنی همۀ ما از این خاک هستیم و نژاد سبب برتری ما نمی‌شود]

📓انساب الأشراف، ج۲، ص ۳۷۶ 
📓الغارات، ج۱، ص۴۶

#حکومت_علوی (۲۱۲) #اسلام_و_ایرانیان
#تبعیض_نژادی (۲۴)
@borrhan
#جمل (۱۴۶) #مروان_بن_حکم (۳۲)
#افضلیت (۳۴۱) #حکومت_علوی (۲۱۳)
#آیات_مهدوی (۱۴۳) #پیشگویی


آنچه که از جنگ جمل کمتر شنیده‌اید!
←نام و یاد امام عصر ارواحنا فداه

✧❁﷽❁✧

در تفسیر فرات کوفی آمده است که از جناب اصبغ بن نباتة نقل شده است که گفت:

🔸«زمانی که سپاه جمل را در بصره شکست دادیم، حضرت امیر ع تشریف فرما شدند؛ و آمدند تا در پناه یکی از دیوارهای شهر بصره قرار گرفتند. ما دور امام ع حلقه زدیم؛ در حالی که امام ع سواره بودند و ما پیاده.
سپس امام علیه السلام شروع کردند به خواندن اسامی یاران خاص خود. حضرت تک تک آنان را صدا می کردند. تا آن که حدود شصت نفر مردان مسن به نزد ایشان شرفیاب شدند؛ در حالی که همگی، محاسن خود را کوتاه کرده و/یا آن را فر داده بودند؛ و غالب آنان از قبیلۀ بنی همدان بودند.

سپس امیر المؤمنین علیه السلام راه یکی از کوچه های بصره را در پیش گرفتند، در حالی که ما نیز همراه ایشان ع بودیم؛ همگی زره بر تن، کلاه خود بر سر، شمشیر بر کمر و سپر بر شانه؛ تا آن که با امام ع به خانه ای فراخ و بزرگ رسیدیم. ما همگی وارد آن خانه شدیم ناگهان مواجه شدیم با زنانی که مشغول گریه بودند. وقتی که چشم آنان به امام علیه السلام افتاد، همگی باهم فریاد زدند: «اینست کشندۀ عزیزان ما!» امام ع عکس العملی نشان ندادند.  سپس پرسیدند: «منزل عایشه کجاست؟» آنها اتاقی را در آن خانه نشان دادند. حضرت ع وارد آن اتاق شدند. من از سخنان امام ع با آن زن چیزی نشنیدم؛ اما #عایشه که صدای بلندی داشت، شروع کرد به صحبت کردن؛ و من این گونه برداشت کردم که دارد عذر می آورد و می گوید که من چنین و چنان نکردم.
سپس امام ع تشریف آوردند بیرون؛ و ما ایشان را کمک کردیم تا سوار بر مرکب خود شدند. زنی در مقابل آن خانه با امام ع مواجه شد. حضرت ع فرمودند: «صفیه کجاست؟» صفیه گفت: «بله، یا امیر المؤمنین.» امام ع فرمودند: «آیا شر این ماده سگ ها را که ادعا می کنند من عزیزانشان را کشته ام، از سر من کم نمی کنی؟ اگر من می‌خواستم عزیزان اینها بکشم، افرادی را که در آن قسمت خانه هستند می‌کشتم.» حضرت در این لحظه به سه اتاق در آن خانه اشاره فرمودند.
ما در حالی که دست ها را بر قبضه های شمشیر هایمان می‌بردیم، به آن حجره هائی که حضرت اشاره فرمودند، نگاهی انداختیم. قسم به خدا که در آن لحظه هیچ زن شیون کننده ای نبود مگر آن که ساکت شد؛ و هیچ زن ایستاده ای نبود، مگر آن که بر زمین نشست.»

راوی می گوید به جناب اصبغ بن نباتة گفتم: «مگر در آن سه حجره چه کسانی بودند؟» گفت:« در یکی از آنها مروان بن الحکم بود زخمی به همراه عده ای از جوانان قریش که همگی زخمی بودند. در اتاق دوم عبدالله بن الزبیر بود، همراه عده ای از زبیریان که همگی زخمی بودند. در اتاق سوم  رئیس مردم بصره بود که همراه عایشه بود؛ و هرجا که او می‌رفت همراهیش می‌کرد.»

گفتم: «ای ابالقاسم [کنیۀ جناب اصبغ بن نباتة]، اینها همان سران فتنه و خونریزی بودند؛ چرا یک باره با آن همه شمشیر، بر آنان حمله نکردید؟» گفت:
«ای برادر زاده، امیر مؤمنان ع از تو دانا ترند؛ زمانی که ما آن سپاه را شکست دادیم، منادی امام ع جار زد: «هیچ مجروحی نباید به قتل برسد؛ هیچ فراریی نباید تعقیب شود؛ و هرکه سلاح خود را انداخت در امان خواهد بود. این شیوه ای است که منبعد در پیش گرفته خواهد شد.»

[یاد آوری می شود که جنگ جمل اولین جنگ دوران خلافت چهار سالۀ امام علیه السلام بود.]


ادامه👇👇👇
#حکومت_علوی (۲۱۴)


امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
حاضر نیستم احدی را به کاری که نمی‌پسندد مجبور کنم (حتی اگر آن کار به صلاح جامعه باشد) ...

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

🔸قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین علیه‌السلام بود. او پیش تر نیز از صحابه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بود و در جنگ #احد و جنگ های پس از آن شرکت نمود. وی در جنگ های #جمل و #صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت امیر سلام الله علیه بود و در رکاب آن حضرت شمشیر می‌زد.

گروهی از اقلیت های مذهبیِ منطقه فرمانروایی وی، نزد امیرالمومنین آمدند و چنین گزارش کردند:
«در منطقه ما جوی آبی وجود دارد که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم منطقه‌شان کمک نمایند و آن جوی را حفر و لای روبی کنند، آن منطقه آباد می شود و قهرا درآمد مردم افزایش می یابد و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال میشود.»

آنان از حضرت تقاضا داشتند تا به فرماندار خود (قرظه بن کعب) دستور دهد که  مردم را به انجام این کار وادار و مجبور نماید؛ و نتیجه این اجبار منافع و مصالحی خواهد بود که برای تمام جامعه سودمند است.

🔚اما مولاامیرالمومنین صلوات الله علیه  طی نامه ای در خواست آن ها را به قرظه بن کعب منتقل نموده و نظر خویش را در ذیل ان چنین آوردند:

«من نمی‌خواهم احدی را بر کاری که نمی‌پسندد مجبور کنم! پس مردم را فرا بخوان، اگر ماجرای این رود همان گونه است که به من گفتند، به هرکس که دوست دارد کار کند، فرمان ده تا با اختیار خود به کار بپردازد..

🔚‌حضرت امیر درخواست آن گروه (مبنی بر اجبار مردم به آباد کردن نهر) را نپذیرفتند‌! چرا که این مسئله با سیاست های کلی آن حضرت برای حفظ حقوق و آزادی های مردم، در تضاد بود. مبنای اصلی امام همان بود که در نامه خویش نوشت: من نمی‌خواهم احدی را بر کاری که نمی‌پسندد، اجبار کنم (و لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه).

حضرت در ادامه به فرماندار خود دستور دادند که موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، به مردم پیشنهاد بدهد که هر کس مایل است، به صورت داوطلبانه برای حفر رود اقدام کند. والبته بهره برداری از نهر هم به کسانی که در احیای آن مشارکت میکنند اختصاص خواهد داشت.

مولاامیرالمومنین در پایان نامه می‌فرماید: «اقدام مردم برای عمران و آبادی منطقه و تقویت بنیه مالیشان بهتر از ان است که در  ضعف و ناتوانی بمانند

🔚صدر و ذیل کلام حضرت گویای آن است که هر چند اینگونه اقدامات عمرانی پسندیده و به صلاح است، ولی نباید جنبه اجباری پیدا کرده و بر مردم تحمیل شود‌.

📔 انساب الاشراف، ج ۲ ، ص ۱۶۲
📔 الامام علي صوت العدالة الانسانیة، ج ۱ ، ص ۲۰۸
📔 تاريخ اليعقوبي، ج ۲ ، ص ۲۰۳
و ...


@borrhan
#حکومت_علوی (۲۱۵)
#جمل (۱۵۶) #صفین (۱۱۷)

جلوه‌هایی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نکاتی خواندنی درباره جنگ های ایشان از زبان مورخین غیر مسلمان

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄


جرج جرداق مسیحی در کتابش مینویسد:

🔻همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا مجبور نمیگشت وارد کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن [علیه‌السلام] تکرار می‌کرد: «هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن.» و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می‌داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.

🔰جنگ جمل :

از همین داستانهاست ماجرای جنگ جمل: هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: «تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید مگر اینکه معذور باشید.» او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: «اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش.» سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: «خداوندا، گواه باش!» آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت: «خداوندا گواه باش» و سپس جنگ آغاز شد.


🔰 جنگ صفین؛

البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ صفین، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می‌یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: «مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! »و سپس به جای خود بازگشت.


🔰جنگ نهروان :

از اینجا بود که وقتی که سربازان #خوارج ، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: «تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم.» مردانگی، شهامت، ایمان او به نیکی و جوشش انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند؛
روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد: خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: «او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد،» رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که می خواستند او را با #عطش از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.

📗کتاب امام علی (علیه‌السلام) صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، صفحات 154 تا 156


@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 06
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 07
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمومنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - خلافت عثمان و آغاز دوران شوم حکومت #بنی_امیه ، اختلاس‌ها از بیت المال و ..معرفی قاتل عثمان

#قسمت_هفتم

#خطبه_شقشقیه (۱۹)
#روابط (۱۲۳) #قتل_عثمان (۴۹)
#حکومت_علوی (۲۱۶)
#مروان_بن_حکم (۳۳)
#معاویه (۳۷۲) #عطش (۷۷)
@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 09
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 10
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - امیرالمؤمنین علیه‌السلام و پاسخ به چرایی پذیرش حکومت

#قسمت_دهم
#قسمت_پایانی

#خطبه_شقشقیه (۲۲)
#حکومت_علوی (۲۱۷)
@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #معاویه (۳۶۷) #نجف (۲۹) ✧❁﷽❁✧ 🔰عالم، شاعر و خطیب عراقی مرحوم سید عبد الرسول کفائی (۱۳۴۷_۱۴۲۴ ق) در قصیده‌ای بسیار زیبا بین گورِ معاویه و مضجع شریف مولی الموحدین امیر المؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّين مقایسه‌ٔ جالبی کرده است. چند بیت از این قصیده را از…
🔷 ادیب عراقی استاد سید جابر الجابري (متولد ۱۹۵۸ م. نجف اشرف) در بیتی زیبا در مدح امیر المؤمنین صلوات الله علیه سروده است:

«و چه اندازه فرق است بین چشمانی که شب‌ها مراقب ایتام است و چشمانی که در شام با حالت مستی خواب می‌باشد...»

وَعَينَينِ، عَينٍ تَحرُسُ اليُتمَ لَيلَها
وَأخرى بقَصرِ الشامِ غافِيَةً سَكِرا


📜 موسوعة شعراء الغدير، ج ٦، ص ٢۹

پی‌نوشت: این هم از مظلومیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که برای روشن شدن حقایق برای آزاداندیشان عالم مجبوریم "عین الله" را با فردی همچون #معاویه مقایسه کنیم!

أين الثرى من الثريا؟!

#حکومت_علوی (۲۱۸)
@borrhan
#فرقه_ناجیه (۶۷)
#مبعث (۷۱)


حکمت عدم اجبار در دین

←سوال مهم مأمون از تفسیر یکی از آیات قرآن و پاسخ بسیار کاربردی امام رضا علیه‌السلام

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ اَلْقُرَشِيُّ ره قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ اَلْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي اَلصَّلْتِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ: سَأَلَ المَأمونُ یوما عَلِی بنَ موسَی الرِّضا(ع) فَقالَ لَهُ: یا بنَ رَسولِ اللّهِ، ما مَعنی قَولِ اللّهِ عز و جل:«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّک لَأَمَنَ مَن فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُواْ مُؤْمِنِینَ»؟ فَقالَ الرِّضا(ع): حَدَّثَنی أبی موسَی بنُ جَعفَرٍ، عَن أبیهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، عَن أبیهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِی، عَن أبیهِ عَلِی بنِ الحُسَینِ، عَن أبیهِ الحُسَینِ بنِ عَلِی، عَن أبیهِ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ(ع): أنَّ المُسلِمینَ قالوا لِرَسولِ اللّهِ(ص): لَو أکرَهتَ ـ یا رَسولَ اللّهِ ـ مَن قَدَرتَ عَلَیهِ مِنَ النّاسِ عَلَی الإِسلامِ کثُرَ عَدَدُنا وقَوینا عَلی عَدُوِّنا! فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): ما کنتُ لِأَلقَی اللّهَ عز و جل بِبِدعَةٍ لَم یحدِث إلَی فیها شَیئا، وما أنَا مِنَ المُتَکلِّفینَ. فَأَنزَلَ اللّهُ تَبارَک وتَعالی: یا مُحَمَّدُ«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّک لَأَمَنَ مَن فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا»عَلی سَبیلِ الإِلجاءِ وَالاِضطِرارِ فِی الدُّنیا کما یؤمِنونَ عِندَ المُعاینَةِ ورُؤیةِ البَأسِ فِی الآخِرَةِ، ولَو فَعَلتُ ذلِک بِهِم لَم یستَحِقّوا مِنّی ثَوابا ولا مَدحا، لکنّی اُریدُ مِنهُم أن یؤمِنوا مُختارینَ غَیرَ مُضطَرّینَ؛ لِیستَحِقّوا مِنِّی الزُّلفی وَالکرامَةَ ودَوامَ الخُلودِ فی جَنَّةِ الخُلدِ.

📚 کتاب التوحيد صفحه ۳۳۳

#ترجمه : به نقل از ابو صَلت، عبد السلام بن صالح هروی : روزی مأمون از امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) پرسید: ای فرزند پیامبر خدا! معنای این آیه شریف: «و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعا همه آنان که در زمین اند، ایمان می‌آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که بگروند؟» چیست؟

فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر، به نقل از پدرش جعفر بن محمّد، به نقل از پدرش محمّد بن علی، به نقل از پدرش علی بن الحسین، به نقل از پدرش حسین بن علی، به نقل از پدرش علی بن ابی طالب(علیهم‌السلام) برایم روایت کرد که مسلمانان به پیامبر خدا گفتند: ای پیامبر خدا! اگر هر تعداد از مردم را که می‌توانستی به اسلام وادار کنی، وادار می‌کردی، شمارِ ما فراوان می‌شد و بر دشمنانمان قوّت می‌یافتیم. ←پیامبر خدا فرمودند : من خداوند عز و جل را با بدعتی که برایم بنیان نگذاشته، ملاقات نخواهم کرد و من از کسانی نیستم که از پیش خود، چیزی می‌سازند. در پی آن، خداوند متعال، این آیه را فرو فرستاد: ای محمّد! «و اگر پروردگار تو می‌خواست، همه آنان که در زمین‌اند، ایمان می‌آوردند»، امّا به شیوه وادار ساختن و از روی ناچاری در دنیا، همان گونه که در آخرت با مشاهده عذاب، ایمان می‌آورند؛ ولی اگر با آنان چنین کنم، استحقاق پاداش یا ستایش ندارند؛ امّا من خواسته‌ام تا آنان از روی اختیار، بدون ناچاری، ایمان بیاورند تا از سوی من، استحقاق قربت، کرامت و جاودانگی در بهشت جاوید را پیدا کنند.


پی‌نوشت: این روایت، بر اساس اصل اصیل قرآنی، ملاک ارزش عمل و استحقاق پاداش در قیامت را انتخاب از روی اختیار می‌داند و اصولا هدف خلقت انسان نیل به درجات قرب الهی از روی «انتخاب» است و به همین جهت اولیای دین، هرگز مردم را در پذیرش نبوت و امامت خود الزام نمی‌کردند تا نظام تشریع نیز همسو با هدف خلقت، جریان یابد "انلزمکموها و انتم لها کرهون"

پیشنهاد مطالعه:
- جلوه‌هایی از #حکومت_علویاینجا و اینجا
- چگونگی اداره جهان در عصر ظهور و اینجا
- پرهیز از تحمیل اعمال عبادی به مردم
- دست از سر مردم بردارید!

@borrhan
#حکومت_علوی (۲۲۰)

عدالت را فدای مصلحت نمی‌کند؛

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄


▪️[الكافی] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَمْرِو بْنِ سُلَیْمَانَ الْبَجَلِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ شُعَیْبِ بْنِ مِیثَمٍ التَّمَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی مِخْنَفٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ: أَتَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَهْطٌ مِنَ الشِّیعَةِ فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوْ أَخْرَجْتَ هَذِهِ الْأَمْوَالَ فَفَرَّقْتَهَا فِی هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءِ وَ الْأَشْرَافِ وَ فَضَّلْتَهُمْ عَلَیْنَا حَتَّی إِذَا اسْتَوْسَقَتِ الْأُمُورُ عُدْتَ إِلَی أَفْضَلِ مَا عَوَّدَكَ اللَّهُ مِنَ الْقَسْمِ بِالسَّوِیَّةِ وَ الْعَدْلِ فِی الرَّعِیَّةِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَیْحَكُمْ أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ لَا وَ اللَّهِ لَا یَكُونُ ذَلِكَ مَا سَمَرَ السَّمِیرُ وَ مَا رَأَیْتُ فِی السَّمَاءِ نَجْماً ... .

#ترجمه : گروهی از شیعیان نزد أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمدند و گفتند:
ای أمیرالمؤمنین ای کاش این اموال را بیرون آوری و میان این سران و اشراف تقسیم کنی و آن‌ها را بر ما برتری دهی تا وقتی که کارها به سامان می‌شود؛ آنگاه به آن تقسیم عادلانه و عدالت با مردم که خدا تو را با آن سرشته است بازگردی.
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«وای بر شما، آیا من را فرمان میدهيد تا پیروزی را بجويم به ستم كردن درمورد آنانی که والی او هستم ؟!» نه به خدا مادامی که قصه گوی شب قصه گوید و ستاره‌ها را در آسمان ببینی این چنین نخواهد بود....»

📔 بحارالأنوار جلد۴۱ صفحه۱۲۲


پی‌نوشت: یکی از نکات کلیدی در حکومت داری امیرمومنان علی علیه‌السلام که باید هماره به مثابه الگو و تابلویی در پیشگاه همگان باشد آن‌ است که حضرت سلام الله علیه برای حفظ و بقای حکومت اسلامی خود هرگز حاضر نبودند عدل و حق و اخلاق را به پای آن ذبح کنند و در یک کلام، سیاستشان مخالف با سیاست اموی و ...بود که در آن هدف، هر وسیله‌ای را توجیه می‌کند.


@borrhan