📌مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
بیدارزنی
مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان/ واحده خوشسیرت - بیدارزنی
با کارگران زن معمولا تبعیضآمیز رفتار میشد. زنها از یک چیزهایی همیشه محروم بودند.بخشی از این تبعیضها را که به آن اشاره کردم.
💬 کارگرانی که نمیدانند کارگرند
✍️ فرشته طوسی
چکیده:
▪️فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو، تقدس ببخشد، صحبتی نکرد. به نظر میرسد گفتمان رایج قدرت و حاکمیت در این سالها به گونهای عمل کرده است که قلمرو خانگی را مهمترین ساحت برای زن معرفی کند و نقش او را در این قلمرو تعیین کننده بنامد.
▪️با اینکه نظریهپردازان فمینیست از چند دهه قبل کار خانگی را تبدیل به مساله کردند، اما به نظر میرسد که در جوامعی شبیه ما، این امر هنوز پرابلماتیزه نشده است. با اینکه بیش از ۲۰ میلیون نفر از زنان در ایران را طبق آمار رسمی زنان خانهدار تشکیل میدهند، اما چگونگی ساز و کار زندگی این زنان و ذهنیتشان چندان مورد بررسی کیفی قرار نگرفته است. پژوهشهایی که تاکنون انجام شده، بیشتر به میزان و شکل تقسیم کار از نظر کمی توجه داشته است و اشکال مختلف تبعیض و تاثیرات آن به صورت کیفی، مورد توجه چندانی قرار نگرفته است.
▪️مساله با بیمه کردن زنان خانهدار حل نمیشود. مساله به عدم استقلال مالی زنان هم محدود نمیشود. این تنها بخشی از ماجراست. به همین خاطر هم میتوان توامان زنانی را دید که خانهدار و جز طبقات مرفه اقتصادی هستند، اما همچنان تحت تاثیر فرهنگ مسلط خانهداری، دچار دلزدگی و ملال میشوند. مساله جداسازی امر خصوصی و عمومی است به گونهای که زنان را میخواهد ناپدید یا تبدیل به مصرفکنندگانی کند که همگان تصور کنند بار مضاعفی بر زندگی مردان هستند و یا از شدت همزمانی کار خانگی و اشتغال بیرونی، تبدیل به موجوداتی مکانیکی شوند که برای بقا میجنگند. وضعیتی که در هر سه حالت آن، عاملیت و سوژگی زن از بین میرود.
▪️تمامی این آمارها و نشانهها به ما نشان میدهند که ما دچار یک چندگانگی هستیم، از طرفی جهان سرمایهداری، کارگرانی بدون مزد ایجاد کرده است که بدون هیچ مخاطرهای در حال کار کردن برای این سیستم هستند. از طرفی دیگر بعضی از زنانی که شاغل هستند به خاطر فشار مضاعف کار بیرون و کارخانگی و فرسایش مدام جسمی و ذهنی، به کار خانگی تمایل پیدا میکنند. در واقع برای برخی از زنان طبقهی کارگر و متوسط، کار بیرون تنها به دلیل شرایط بد معیشتی و خانوادگی انتخاب میشود و اگر شرایط مالی به آنها اجازه میداد، هیچ گاه در بیرون از خانه کار نمیکردند. در حالی این شرایط به ظاهر متناقض پدید آمده است که تلاقی کار خانگی و کار غیررسمی، یک فرآیند پیچیدهی تبعیض و استثمار و ستم را بر روی زنان اعمال میکند.
📌 ادامه مطلب را اینجا بخوانید
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
@enkarmag
✍️ فرشته طوسی
چکیده:
▪️فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو، تقدس ببخشد، صحبتی نکرد. به نظر میرسد گفتمان رایج قدرت و حاکمیت در این سالها به گونهای عمل کرده است که قلمرو خانگی را مهمترین ساحت برای زن معرفی کند و نقش او را در این قلمرو تعیین کننده بنامد.
▪️با اینکه نظریهپردازان فمینیست از چند دهه قبل کار خانگی را تبدیل به مساله کردند، اما به نظر میرسد که در جوامعی شبیه ما، این امر هنوز پرابلماتیزه نشده است. با اینکه بیش از ۲۰ میلیون نفر از زنان در ایران را طبق آمار رسمی زنان خانهدار تشکیل میدهند، اما چگونگی ساز و کار زندگی این زنان و ذهنیتشان چندان مورد بررسی کیفی قرار نگرفته است. پژوهشهایی که تاکنون انجام شده، بیشتر به میزان و شکل تقسیم کار از نظر کمی توجه داشته است و اشکال مختلف تبعیض و تاثیرات آن به صورت کیفی، مورد توجه چندانی قرار نگرفته است.
▪️مساله با بیمه کردن زنان خانهدار حل نمیشود. مساله به عدم استقلال مالی زنان هم محدود نمیشود. این تنها بخشی از ماجراست. به همین خاطر هم میتوان توامان زنانی را دید که خانهدار و جز طبقات مرفه اقتصادی هستند، اما همچنان تحت تاثیر فرهنگ مسلط خانهداری، دچار دلزدگی و ملال میشوند. مساله جداسازی امر خصوصی و عمومی است به گونهای که زنان را میخواهد ناپدید یا تبدیل به مصرفکنندگانی کند که همگان تصور کنند بار مضاعفی بر زندگی مردان هستند و یا از شدت همزمانی کار خانگی و اشتغال بیرونی، تبدیل به موجوداتی مکانیکی شوند که برای بقا میجنگند. وضعیتی که در هر سه حالت آن، عاملیت و سوژگی زن از بین میرود.
▪️تمامی این آمارها و نشانهها به ما نشان میدهند که ما دچار یک چندگانگی هستیم، از طرفی جهان سرمایهداری، کارگرانی بدون مزد ایجاد کرده است که بدون هیچ مخاطرهای در حال کار کردن برای این سیستم هستند. از طرفی دیگر بعضی از زنانی که شاغل هستند به خاطر فشار مضاعف کار بیرون و کارخانگی و فرسایش مدام جسمی و ذهنی، به کار خانگی تمایل پیدا میکنند. در واقع برای برخی از زنان طبقهی کارگر و متوسط، کار بیرون تنها به دلیل شرایط بد معیشتی و خانوادگی انتخاب میشود و اگر شرایط مالی به آنها اجازه میداد، هیچ گاه در بیرون از خانه کار نمیکردند. در حالی این شرایط به ظاهر متناقض پدید آمده است که تلاقی کار خانگی و کار غیررسمی، یک فرآیند پیچیدهی تبعیض و استثمار و ستم را بر روی زنان اعمال میکند.
📌 ادامه مطلب را اینجا بخوانید
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
@enkarmag
Telegraph
کارگرانی که نمیدانند کارگرند
چکیده: فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو،…
Forwarded from نقد
▫️ اول ماه مه: تولد یک روز تعطیل
✊🏼✊🏼 به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر
نوشتهی: اریک هابسبام
ترجمهی: حسن مرتضوی
28 آوریل 2022
🔸 مایکل ایگناتیف در مقالهای دربارهی عید پاک در آبزرور در سال 1990 چنین نوشته که «جوامع سکولار هرگز در ارائهی جایگزین برای مناسک مذهبی موفق نبودهاند.» او خاطرنشان کرد که انقلاب فرانسه «شاید رعایا را به شهروند تبدیل کرده باشد، ممکن است شعار آزادی، برابری و برادری را در نعل درگاه هر مدرسه حک کرده و صومعهها را به تاراج برده باشد، اما جز چهاردهم ژوئیه هرگز خدشهای بر تقویم قدیم مسیحی نزد.» موضوع کنونی من شاید تنها صدمهی انکارناپذیر جنبشی سکولار به تقویم مسیحی یا هر تقویم رسمی دیگری باشد، روزی تعطیل که نه در یک یا دو کشور، بلکه در سال 1990 رسماً در 107 کشور برقرار شد. بهعلاوه، این روز مناسبتی است که نه با قدرت دولتها یا فاتحان، بلکه توسط جنبشی کاملاً غیررسمی از مردان و زنان فقیر برقرار شده است. من از روز مه (May day) سخن میگویم، یا دقیقتر از روز اول ماه مه، جشنوارهی بینالمللی جنبش طبقهی کارگر که صدمین سالگرد آن باید در 1990 برگزار میشد، چرا که این روز در 1890 افتتاح شده است.
🔸 آنچه در واقع، اول ماه مه را ساخت، دقیقاً انتخابِ نماد بود و نه عقل عملی. عملِ متوقف کردن نمادین کار بود که اول ماه مه را به چیزی بیش از تظاهرات یا حتی مراسم بزرگداشت تبدیل کرد. در کشورها یا شهرهایی که احزاب، حتی علیه اتحادیههای مردد، بر اعتصاب نمادین پافشاری میکردند، اول ماه مه واقعاً به بخش مرکزی زندگی طبقهی کارگر و هویت کارگری تبدیل شد، هرچند در بریتانیا، بهرغم شروعی درخشان، هرگز واقعاً چنین نشد. زیرا خودداری از کارکردن در یک روز کاری، هم تصدیق قدرتِ طبقهی کارگر ــ که در واقع، تصدیق اصیل این قدرت ــ بود و هم جوهرهی آزادی یعنی نپذیرفتن اجبار کار و عرق جبین. این در واقع، انتخاب حضور در جمع خانواده و دوستان بود. بنابراین، هم حرکتی به نشانهی تصدیق طبقاتی و مبارزهی طبقاتی محسوب میشد و هم تعطیلات: نوعی پیشپرده برای زندگی خوبی که بعد از رهایی از کار فرا میرسد. و البته در شرایط سال 1890 جشن پیروزی نیز بود، همچون دور افتخار برندهای پیرامون استادیوم. در چنین شرایطی اول ماه مه سرشار از احساسات و امید بود.
🔸 برخلاف سیاست، که در آن روزها «کار مردان» بود، تعطیلات شامل زنان و کودکان نیز میشد. هم منابع بصری و هم منابع ادبی حضور و مشارکت زنان در اول ماه مه را از همان آغاز نشان میدهد. چیزی که آن را به نمایش طبقاتی واقعی تبدیل کرد، و اتفاقاً، مانند اسپانیا، به طور فزایندهای کارگرانی را که از نظر سیاسی با سوسیالیستها ارتباط نداشتند، جذب کرد، دقیقاً این بود که این روز به مردان محدود نبود، بلکه به خانوادهها تعلق داشت. زنانی که خودشان مستقیماً به عنوان کارگر مزدبگیر در بازار کار نبودند، یعنی اکثریت زنان متاهل طبقهی کارگر در تعدادی از کشورها، علناً بهواسطهی اول ماه مه با جنبش و طبقه یکسان گرفته میشدند. اگر زندگی شغلی کار مزدی عمدتاً به مردان تعلق داشت، امتناع از کارکردن برای یک روزْ سن و جنس را در طبقهی کارگر متحد کرد.
🔸 اگر اول ماه مه چیزی بیش از یک روز تعطیل نیست، روزی ــ به نقل از یک آگهی فرانسوی ــ که نیازی به مصرف قرص آرامبخش خاصی ندارید چرا که مجبور نیستید کار کنید، باز هم روز تعطیلی است خاص. شاید دیگر، عبارت غرورآفرینِ «روز تعطیلی خارج از همهی تقویمها» نباشد، چرا که این تعطیلی در اروپا به همهی تقویمها وارد شده است. در واقع، بیش از هر روز دیگری، به جز 25 دسامبر و اول ژانویه، کارکردن کنار گذاشته میشود، و از سایر رقبای مذهبی خود بسیار فاصله گرفته است. اما این روز تعطیل از پایین جامعه سر برآورد. این روز تعطیل را خودِ کارگران گمنامی شکل دادند که از طریق آن، خودشان را در سراسر خطوط شغلی، زبان و حتی ملیت به عنوان یک طبقهی واحد تشخیص دادند و به اختیار خود سالی یکبار تصمیم میگیرند کار نکنند و از اجبار اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به کارکردن سر باز میزنند. همانطور که ویکتور آدلر در سال 1893 بیان کرد: «این معنای تعطیلات ماه مه، دستکشیدن از کار، است که دشمنانمان از آن میترسند. این چیزی است که آنها احساس میکنند انقلابی است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2WU
#روز_جهانی_کارگر #اول_ماه_مه
#اریک_هابسباوم #حسن_مرتضوی
#مبارزه_طبقاتی #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
✊🏼✊🏼 به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر
نوشتهی: اریک هابسبام
ترجمهی: حسن مرتضوی
28 آوریل 2022
🔸 مایکل ایگناتیف در مقالهای دربارهی عید پاک در آبزرور در سال 1990 چنین نوشته که «جوامع سکولار هرگز در ارائهی جایگزین برای مناسک مذهبی موفق نبودهاند.» او خاطرنشان کرد که انقلاب فرانسه «شاید رعایا را به شهروند تبدیل کرده باشد، ممکن است شعار آزادی، برابری و برادری را در نعل درگاه هر مدرسه حک کرده و صومعهها را به تاراج برده باشد، اما جز چهاردهم ژوئیه هرگز خدشهای بر تقویم قدیم مسیحی نزد.» موضوع کنونی من شاید تنها صدمهی انکارناپذیر جنبشی سکولار به تقویم مسیحی یا هر تقویم رسمی دیگری باشد، روزی تعطیل که نه در یک یا دو کشور، بلکه در سال 1990 رسماً در 107 کشور برقرار شد. بهعلاوه، این روز مناسبتی است که نه با قدرت دولتها یا فاتحان، بلکه توسط جنبشی کاملاً غیررسمی از مردان و زنان فقیر برقرار شده است. من از روز مه (May day) سخن میگویم، یا دقیقتر از روز اول ماه مه، جشنوارهی بینالمللی جنبش طبقهی کارگر که صدمین سالگرد آن باید در 1990 برگزار میشد، چرا که این روز در 1890 افتتاح شده است.
🔸 آنچه در واقع، اول ماه مه را ساخت، دقیقاً انتخابِ نماد بود و نه عقل عملی. عملِ متوقف کردن نمادین کار بود که اول ماه مه را به چیزی بیش از تظاهرات یا حتی مراسم بزرگداشت تبدیل کرد. در کشورها یا شهرهایی که احزاب، حتی علیه اتحادیههای مردد، بر اعتصاب نمادین پافشاری میکردند، اول ماه مه واقعاً به بخش مرکزی زندگی طبقهی کارگر و هویت کارگری تبدیل شد، هرچند در بریتانیا، بهرغم شروعی درخشان، هرگز واقعاً چنین نشد. زیرا خودداری از کارکردن در یک روز کاری، هم تصدیق قدرتِ طبقهی کارگر ــ که در واقع، تصدیق اصیل این قدرت ــ بود و هم جوهرهی آزادی یعنی نپذیرفتن اجبار کار و عرق جبین. این در واقع، انتخاب حضور در جمع خانواده و دوستان بود. بنابراین، هم حرکتی به نشانهی تصدیق طبقاتی و مبارزهی طبقاتی محسوب میشد و هم تعطیلات: نوعی پیشپرده برای زندگی خوبی که بعد از رهایی از کار فرا میرسد. و البته در شرایط سال 1890 جشن پیروزی نیز بود، همچون دور افتخار برندهای پیرامون استادیوم. در چنین شرایطی اول ماه مه سرشار از احساسات و امید بود.
🔸 برخلاف سیاست، که در آن روزها «کار مردان» بود، تعطیلات شامل زنان و کودکان نیز میشد. هم منابع بصری و هم منابع ادبی حضور و مشارکت زنان در اول ماه مه را از همان آغاز نشان میدهد. چیزی که آن را به نمایش طبقاتی واقعی تبدیل کرد، و اتفاقاً، مانند اسپانیا، به طور فزایندهای کارگرانی را که از نظر سیاسی با سوسیالیستها ارتباط نداشتند، جذب کرد، دقیقاً این بود که این روز به مردان محدود نبود، بلکه به خانوادهها تعلق داشت. زنانی که خودشان مستقیماً به عنوان کارگر مزدبگیر در بازار کار نبودند، یعنی اکثریت زنان متاهل طبقهی کارگر در تعدادی از کشورها، علناً بهواسطهی اول ماه مه با جنبش و طبقه یکسان گرفته میشدند. اگر زندگی شغلی کار مزدی عمدتاً به مردان تعلق داشت، امتناع از کارکردن برای یک روزْ سن و جنس را در طبقهی کارگر متحد کرد.
🔸 اگر اول ماه مه چیزی بیش از یک روز تعطیل نیست، روزی ــ به نقل از یک آگهی فرانسوی ــ که نیازی به مصرف قرص آرامبخش خاصی ندارید چرا که مجبور نیستید کار کنید، باز هم روز تعطیلی است خاص. شاید دیگر، عبارت غرورآفرینِ «روز تعطیلی خارج از همهی تقویمها» نباشد، چرا که این تعطیلی در اروپا به همهی تقویمها وارد شده است. در واقع، بیش از هر روز دیگری، به جز 25 دسامبر و اول ژانویه، کارکردن کنار گذاشته میشود، و از سایر رقبای مذهبی خود بسیار فاصله گرفته است. اما این روز تعطیل از پایین جامعه سر برآورد. این روز تعطیل را خودِ کارگران گمنامی شکل دادند که از طریق آن، خودشان را در سراسر خطوط شغلی، زبان و حتی ملیت به عنوان یک طبقهی واحد تشخیص دادند و به اختیار خود سالی یکبار تصمیم میگیرند کار نکنند و از اجبار اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به کارکردن سر باز میزنند. همانطور که ویکتور آدلر در سال 1893 بیان کرد: «این معنای تعطیلات ماه مه، دستکشیدن از کار، است که دشمنانمان از آن میترسند. این چیزی است که آنها احساس میکنند انقلابی است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2WU
#روز_جهانی_کارگر #اول_ماه_مه
#اریک_هابسباوم #حسن_مرتضوی
#مبارزه_طبقاتی #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اول ماه مه: تولد یک روز تعطیل
بهمناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر نوشتهی: اریک هابسبام ترجمهی: حسن مرتضوی آنچه در واقع، اول ماه مه را ساخت، دقیقاً انتخابِ نماد بود و نه عقل عملی. عملِ متوقف کردن نمادین کار بود که اول ماه م…
🟣 #بیدارزنی : مجموعه نقاشی «زندگی کاری کارگران کارخانه» از «مهرنوش بادپر»، حفرهی خالی تمرکز و رویتپذیری زوایای آشکار، اما نهان از ترکیببندیهای معمولِ نقاشی از طبقهی کارگر را پُر کرده است. زنان کارگر بستهبند (و روپوشهای سفید و سرمهای کارگران که خط تولید هر نیروی کار را در کنار استیصال روزمرهشان بهتصویر میکشد)، روایتگرِ «عُمری در کار» بودنِ این فیگورهاست. آنها انباشت سالیان کار را به دوش میکشند، حتی زمانی که سیگار میکشند، صورت خود را بند میاندازند، در صف دستشوییاند، در اتاق رئیس، خبرهای جدید را میشنوند و یا در انتظار رسیدن اتوبوس، پیر میشوند.
#روز_جهانی_کارگر
#یک_می
@bidarzani
#روز_جهانی_کارگر
#یک_می
@bidarzani
📌 نقش زنان معلم در مبارزه علیه خصوصیسازی آموزش در مکزیک
✍🏽 گردآوری و تنظیم: جلوه جواهری
🟣 تقدیم به معلمان مبارز در مکزیک و ایران که علیرغم تمامی مصائب پیشرو و سرکوب روزافزون به راهشان ادامه میدهند.
#بیدارزنی: در آستانه روز کارگر و روز معلم هستیم. شورای هماهنگی تشکل های معلمان طی بیانیه ای خواستار شرکت معلمان در تجمع روز ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر شده است. این چندمین تجمع سراسری معلمان در سال جاری است. از سال گذشته شاهد پیشروی دوباره جنبش معلمان در ایران هستیم؛ جنبشی که در سالهای اخیر از تمرکز بر خواستههای معیشتی معلمان پیشی گرفته است. این جنبش با ایستادگی بر خواستههای مشخص معیشتی، خواستار فقرزدایی و آموزش رایگان، یعنی مسائلی فراتر از خواستههای معطوف به خود است.
▪️پیشتازی زنان در حرکتهای اعتراضی معلمان در ایران یکی از ویژگیهای این جنبش شده است. یکی از دلایل آن میتواند جمعیت زنان شاغل در میان معلمان باشد که شغلی مناسب زنان در ایران قلمداد میشود. اما ایران تنها کشوری نیست که معلمان زن در آن پیشروی دارند. در جایی مثل مکزیک نیز زنان نقش ویژهای در پیشبرد جنبش معلمان آن ایفا میکنند. در آنجا علیرغم همهی تفاوتها با ایران، زنان معلم به دلایل مشابه، مانند بالابودن تعدادشان در میان جمعیت معلمان و خصوصیسازی آموزش که بیش از همه بر زنان تاثیر میگذارد؛ نقش عمدهای دارند اما کمتر در رهبری اتحادیهها حضور دارند. با این وجود بعد از اعتراضات جنبش معلمان در سال ۲۰۰۶ که این اعتراضات رنگ و بوی دیگری گرفت، زنان معلم توانستند نقش موثرتری در رهبری و سازماندهی جنبش ایفا کنند.
در این مطلب، به طور نمونه به حرکتهای اعتراضی زنان معلم مکزیکی در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۳ اشاره کردهام. نکته مهم اینکه معلمان مکزیک سابقه دههها مبارزه را در پرونده خود دارند و این مطلب به هیچ وجه نمیتواند روند این اعتراضات را به مخاطب نشان دهند، بلکه تنها اشارهای دارد به نقش زنان در بخشی از این اعتراضات.
▪️از متن: مبارزه معلمان مکزیک علیه خصوصیسازی افسارگسیخته
جنبش معلمان در مکزیک یکی از قدرتمندترین جنبشها علیه خصوصیسازی در دنیاست که از آموزش عمومی دفاع و با اصلاحات آموزشی ناشی از خصوصیسازی مقابله میکند. قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا ۱۹۹۳) بین کانادا، مکزیک و امریکا منجر به اصلاحات ساختاری و خصوصیسازی افسارگسیخته دولت مکزیک در تمامی نهادهای اجتماعی از جمله آموزش و پرورش و در نتیجه گسترش فقر و نابرابری شده است. خصوصیسازی آموزش و پرورش، در درجه اول به دلیل آنکه معیشت و کار معلمان و کارگرانِ این بخش را تحت تاثیر خود قرار داده است باعث اعتراض اتحادیههای معلمان و ایستادگی در مقابل این اصلاحات شد. (۲)
یکی از اتحادیههایی که مقابل اصلاحات دولتی ایستاد، هماهنگی ملی کارگران آموزش و پرورش (CNTE[۱]) است. این نهاد از قدرتمندترین اتحادیههای کارگران مکزیک است که در دسامبر سال ۱۹۷۹ توسط معلمان ایالات فقیرتر جنوبی مکزیک، به جای اتحادیهی هماهنگی ملی کارگران آموزش و پرورش (SNTE[۲]) تاسیس شد. اعضای این اتحادیه که با اتحادیههای دولتی یا «رسمی» موافق نبودند و علیه گرایشهای بوروکراتیک SNTE فشار میآوردند، ضمن حمایت از ارزشهای ایدئولوژیک مائوئیستی و مارکسیستی برای آموزش و اصلاحات، یک سازمان اتحادیهای کمتر سیستماتیک و مستقل از دولت را تشکیل دادند. بیشتر اعضای این سازمان را زنان تشکیل میدادند که اغلب از مناطق بومی در مرکز یا اطراف #چیاپاس بودند. اولین راهپیمایی CNTE که سراسری بود اما عمدتاً در شهر مکزیکو رخ داد، باعث افزایش حقوق معلمان شد....»
#روز_جهانی_کارگر
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #نئولیبرالیسم
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44086
@bidarzani
✍🏽 گردآوری و تنظیم: جلوه جواهری
🟣 تقدیم به معلمان مبارز در مکزیک و ایران که علیرغم تمامی مصائب پیشرو و سرکوب روزافزون به راهشان ادامه میدهند.
#بیدارزنی: در آستانه روز کارگر و روز معلم هستیم. شورای هماهنگی تشکل های معلمان طی بیانیه ای خواستار شرکت معلمان در تجمع روز ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر شده است. این چندمین تجمع سراسری معلمان در سال جاری است. از سال گذشته شاهد پیشروی دوباره جنبش معلمان در ایران هستیم؛ جنبشی که در سالهای اخیر از تمرکز بر خواستههای معیشتی معلمان پیشی گرفته است. این جنبش با ایستادگی بر خواستههای مشخص معیشتی، خواستار فقرزدایی و آموزش رایگان، یعنی مسائلی فراتر از خواستههای معطوف به خود است.
▪️پیشتازی زنان در حرکتهای اعتراضی معلمان در ایران یکی از ویژگیهای این جنبش شده است. یکی از دلایل آن میتواند جمعیت زنان شاغل در میان معلمان باشد که شغلی مناسب زنان در ایران قلمداد میشود. اما ایران تنها کشوری نیست که معلمان زن در آن پیشروی دارند. در جایی مثل مکزیک نیز زنان نقش ویژهای در پیشبرد جنبش معلمان آن ایفا میکنند. در آنجا علیرغم همهی تفاوتها با ایران، زنان معلم به دلایل مشابه، مانند بالابودن تعدادشان در میان جمعیت معلمان و خصوصیسازی آموزش که بیش از همه بر زنان تاثیر میگذارد؛ نقش عمدهای دارند اما کمتر در رهبری اتحادیهها حضور دارند. با این وجود بعد از اعتراضات جنبش معلمان در سال ۲۰۰۶ که این اعتراضات رنگ و بوی دیگری گرفت، زنان معلم توانستند نقش موثرتری در رهبری و سازماندهی جنبش ایفا کنند.
در این مطلب، به طور نمونه به حرکتهای اعتراضی زنان معلم مکزیکی در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۳ اشاره کردهام. نکته مهم اینکه معلمان مکزیک سابقه دههها مبارزه را در پرونده خود دارند و این مطلب به هیچ وجه نمیتواند روند این اعتراضات را به مخاطب نشان دهند، بلکه تنها اشارهای دارد به نقش زنان در بخشی از این اعتراضات.
▪️از متن: مبارزه معلمان مکزیک علیه خصوصیسازی افسارگسیخته
جنبش معلمان در مکزیک یکی از قدرتمندترین جنبشها علیه خصوصیسازی در دنیاست که از آموزش عمومی دفاع و با اصلاحات آموزشی ناشی از خصوصیسازی مقابله میکند. قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا ۱۹۹۳) بین کانادا، مکزیک و امریکا منجر به اصلاحات ساختاری و خصوصیسازی افسارگسیخته دولت مکزیک در تمامی نهادهای اجتماعی از جمله آموزش و پرورش و در نتیجه گسترش فقر و نابرابری شده است. خصوصیسازی آموزش و پرورش، در درجه اول به دلیل آنکه معیشت و کار معلمان و کارگرانِ این بخش را تحت تاثیر خود قرار داده است باعث اعتراض اتحادیههای معلمان و ایستادگی در مقابل این اصلاحات شد. (۲)
یکی از اتحادیههایی که مقابل اصلاحات دولتی ایستاد، هماهنگی ملی کارگران آموزش و پرورش (CNTE[۱]) است. این نهاد از قدرتمندترین اتحادیههای کارگران مکزیک است که در دسامبر سال ۱۹۷۹ توسط معلمان ایالات فقیرتر جنوبی مکزیک، به جای اتحادیهی هماهنگی ملی کارگران آموزش و پرورش (SNTE[۲]) تاسیس شد. اعضای این اتحادیه که با اتحادیههای دولتی یا «رسمی» موافق نبودند و علیه گرایشهای بوروکراتیک SNTE فشار میآوردند، ضمن حمایت از ارزشهای ایدئولوژیک مائوئیستی و مارکسیستی برای آموزش و اصلاحات، یک سازمان اتحادیهای کمتر سیستماتیک و مستقل از دولت را تشکیل دادند. بیشتر اعضای این سازمان را زنان تشکیل میدادند که اغلب از مناطق بومی در مرکز یا اطراف #چیاپاس بودند. اولین راهپیمایی CNTE که سراسری بود اما عمدتاً در شهر مکزیکو رخ داد، باعث افزایش حقوق معلمان شد....»
#روز_جهانی_کارگر
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #نئولیبرالیسم
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44086
@bidarzani
بیدارزنی
نقش زنان معلم در مبارزه علیه خصوصیسازی آموزش در مکزیک - بیدارزنی
این مطلب به نقش معلمان زن علیه خصوصیسازی آموزش و دلایل آنها برای حضور در اعتراضات جنبش معلمان مکزیک اشاره دارد.
Forwarded from بيدارزنى
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
بیدارزنی
اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)/ شکیبا عسگرپور - بیدارزنی
این مقاله مروری است به حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران و روند طرد زنان از بازار کار رسمی به بازار کار غیررسمی طی چهار دهه گذشته.
🟣 #بیدارزنی: تظاهرات روز جهانی کارگر با حضور گسترده احزاب و سندیکاها و دانشجویان در پاریس در حال برگزاری است. جمعی از فعالان چپ ایرانی، همچنین فعالان چپ روژا نیز با در دست داشتن پوسترها و شعار زن زندگی آزادی، همچنین تصاویری از زنان زندانی سیاسی نظیر #آنیشا_اسداللهی، #سروناز_احمدی و #عسل_محمدی در این تجمع حضور دارند.
از ظهر امروز نیروهای پلیس فرانسه در نقاط متعددی برای پراکنده کردن جمعیت، گاز اشکآور شلیک کردند.
گروههای ضدنژادپرستی و مهاجران بدون مدرک نیز همراه با دیگر تجمعکنندگان در اکسیون یکمی حضور دارند.
شعارهای فعالان ایرانی در حمایت از جنبش #زن_زندگی_آزادی، علیه مسمومیتهای سریالی و دولت پلیسی سر داده میشود، همچنین پلاکاردهایی با یاد معترضان شریف و اعدام شده در خلال قیام ژینا نظیر #محسن_شکاری در دست است.
⚪️ عکس، فیلم و گزارش ارسالی به بیدارزنی
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
از ظهر امروز نیروهای پلیس فرانسه در نقاط متعددی برای پراکنده کردن جمعیت، گاز اشکآور شلیک کردند.
گروههای ضدنژادپرستی و مهاجران بدون مدرک نیز همراه با دیگر تجمعکنندگان در اکسیون یکمی حضور دارند.
شعارهای فعالان ایرانی در حمایت از جنبش #زن_زندگی_آزادی، علیه مسمومیتهای سریالی و دولت پلیسی سر داده میشود، همچنین پلاکاردهایی با یاد معترضان شریف و اعدام شده در خلال قیام ژینا نظیر #محسن_شکاری در دست است.
⚪️ عکس، فیلم و گزارش ارسالی به بیدارزنی
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
تهران ۱۱ اردیبهشت خیابان ستارخان
#مرگ_بر_ستمگر_درود_بر_کارگر
#روز_جهانی_کارگر #علیه_بی_تفاوتی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
#مرگ_بر_ستمگر_درود_بر_کارگر
#روز_جهانی_کارگر #علیه_بی_تفاوتی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی: به مناسبت اول ماهمی، روز کارگر، جمعی از فعالین کارگری و زنان در رشت اقدام به پخش تراکت کردند.
این تراکتها با موضوع دستمزد و دستمزد برابر، کار خانگی، قراردادهای موقت، مرخصی زایمان و کار کودکان، تهیه و پخش شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
این تراکتها با موضوع دستمزد و دستمزد برابر، کار خانگی، قراردادهای موقت، مرخصی زایمان و کار کودکان، تهیه و پخش شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : مروری بر وضعیت زنان دستفروش در متروی تهران
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣در روز جهانی کارگر، یادی کنیم از #مرضیه_طاهریان، کارگر شیفت شب نساجی کویر سمنان، که به دلیل گیر کردن مقنعهاش در دستگاه کشته شد.
⚪️ از صفحهی «برخی از هنرمندان»
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ از صفحهی «برخی از هنرمندان»
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 گزارش ارسالی از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ترکیه
نویسنده: «شقایق ک»
در حالی که اردوغان و وزارت کشور ترکیه در روزهای پیش، برگزاری تجمع در میدان تقسیم استانبول را اکیدا ممنوع اعلام کرده بودند، هزاران نفر از مردم برای برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر به این میدان آمدند.
اردوغان با اشاره به فراخوانهای منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف برای شرکت در اجتماعات روز اول ماه می گفت: «نباید زمینه سوءاستفاده را برای سازمانهای تروریستی فراهم کرد که میخواهند با فراخوانهایی که یک روز در میان منتشر میکنند، اول ماهمی را به ابزاری تبلیغاتی تبدیل کنند. روشن است که اصرار بر برگزاری تجمع در منطقهای غیر از محلهای مجاز اعلام شده، فاقد حسن نیت است».
هزاران نفر از نیروهای پلیس تمام مسیرهای منتهی به میدان تقسیم را مسدود کرده بودند و هر کسی که از آنجا عبور میکرد تا به میدان تقسیم برود، بازداشت یا متفرق می کردند. بنا بر گزارش علی یرلی کایا وزیر کشور ترکیه تنها در استانبول دست کم ۲۱۰ نفر بازداشت شدند.
نیروهای پلیس از گاز اشکآور و گاز فلفل برای متفرق کردن مردم استفاده کردند که باعث شد برخی از افراد نتوانند نفس بکشند و از حال بروند.
در این راهپیمایی حضور زنان بسیار چشمگیر تر از سالهای پیش بود. زنان با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار توقف زنکشی و تغییر سیاستهای ضدزن دولت ترکیه شدند.
جوانان کرد ساکن استانبول نیز با تجمع در ساراچخانه شعارهای کوردی سر دادند.
در روز کارگر، اسرا سولین دال خبرنگار کوردی که هر سال در این تجمعات شرکت کرده و اخبار آن را به طور زنده پوشش میداد، در زندان است. او هفته گذشته درست همزمان با سالگرد انتشار اولین روزنامه کردستان، با حمله نیروهای پلیس به خانهاش بازداشت شد و پس از ۴ روز ماندن در بازداشتگاه، با دستور دادگاه به زندان افتاد.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
نویسنده: «شقایق ک»
در حالی که اردوغان و وزارت کشور ترکیه در روزهای پیش، برگزاری تجمع در میدان تقسیم استانبول را اکیدا ممنوع اعلام کرده بودند، هزاران نفر از مردم برای برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر به این میدان آمدند.
اردوغان با اشاره به فراخوانهای منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف برای شرکت در اجتماعات روز اول ماه می گفت: «نباید زمینه سوءاستفاده را برای سازمانهای تروریستی فراهم کرد که میخواهند با فراخوانهایی که یک روز در میان منتشر میکنند، اول ماهمی را به ابزاری تبلیغاتی تبدیل کنند. روشن است که اصرار بر برگزاری تجمع در منطقهای غیر از محلهای مجاز اعلام شده، فاقد حسن نیت است».
هزاران نفر از نیروهای پلیس تمام مسیرهای منتهی به میدان تقسیم را مسدود کرده بودند و هر کسی که از آنجا عبور میکرد تا به میدان تقسیم برود، بازداشت یا متفرق می کردند. بنا بر گزارش علی یرلی کایا وزیر کشور ترکیه تنها در استانبول دست کم ۲۱۰ نفر بازداشت شدند.
نیروهای پلیس از گاز اشکآور و گاز فلفل برای متفرق کردن مردم استفاده کردند که باعث شد برخی از افراد نتوانند نفس بکشند و از حال بروند.
در این راهپیمایی حضور زنان بسیار چشمگیر تر از سالهای پیش بود. زنان با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار توقف زنکشی و تغییر سیاستهای ضدزن دولت ترکیه شدند.
جوانان کرد ساکن استانبول نیز با تجمع در ساراچخانه شعارهای کوردی سر دادند.
در روز کارگر، اسرا سولین دال خبرنگار کوردی که هر سال در این تجمعات شرکت کرده و اخبار آن را به طور زنده پوشش میداد، در زندان است. او هفته گذشته درست همزمان با سالگرد انتشار اولین روزنامه کردستان، با حمله نیروهای پلیس به خانهاش بازداشت شد و پس از ۴ روز ماندن در بازداشتگاه، با دستور دادگاه به زندان افتاد.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 گزارش تصویریِ ارسالی از مراسم روز جهانی کارگر در شهرهای استانبول، وان، باتمان، آنکارا و بهصورت ویژه، ساراچخانه استانبول در ترکیه
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 روز جهانی کارگر و ضرورت تشکلهای مستقل کارگری
نامهی ریحانه انصاری، کارگر زندانی محبوس در اوین
متن این نامه در کانال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه منتشر شده است:
«در شرایطی به استقبال اول ماهمه، روز جهانی کارگر رفتهایم که طبقه کارگر ایران به شدت تحت فشار قرار دارد. دستمزدهای زیر خط فقر، عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری در کنار قراردادهای موقت و شرکتهای پیمانکاری، عدم امنیت شغلی را بر کارگران ایران تحمیل نموده و سرکوب طبقه کارگر را تسهیلتر کرده است.
بسیاری از کارگران پیشرو در بخشهای مختلف با اخراج از محیط کار مواجه شده اند، اما ولع سرمایه داران تمامی ندارد. سرمایه داران در سال ۱۴۰۲ تلاش کردند دستمزد منطقهای را به کمک اتاق بازرگانی بر ما کارگران تحمیل نمایند، ولی هنوز نتوانستهاند این هجوم را به پیش ببرند. همچنین تلاش میکنند که ساز و کار تعیین دستمزد را عوض نمایند و همان شورای عالی کار سه جانبه گرا که تحت سلطه خودشان هست را هم دور بزنند.
تجربه نشان داده است که ما کارگران تنها به نیروی تشکلهای مستقل خود میتوانیم مطالباتمان را بر سرمایه داران و دولتهایشان تحمیل کنیم. شرایط نامطلوب امروز ما کارگران ایران ناشی از نبود تشکلهای مستقل کارگری در سطوح مختلف و گسترده است.
در آستانه اول ماهمه این ضرورت بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد. هر چند برخی گروههای سیاسی که نگاه ابزاری به کارگران و فعالین کارگری دارند ادعا میکنند که پاسخ مشکلات ما کارگران را دارند، اما واقعیت آن است که نگاه ابزاری و خارج از طبقه آنها کمکی به سازمانیانی فراگیر و از پایین ما کارگران نکرده و نخواهد کرد. کارگران بدون سازماندهی در تشکلهای مستقل خود به سیاهی لشکر جناح های سیاسی چه در قدرت و چه در اپوزیسیون تبدیل خواهند شد.
ما کارگران هر زمان که متحد و همبسته عمل کرده ایم توانسته ایم سرمایه داران و دولت آنها را در عرصه های مختلف به عقب برانیم. تجربه همکارانمان در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیشکر هفت تپه، معلمان، هپکو، فولاد اهواز، چادرملو، پتروشیمی و بسیاری مناطق دیگر نشان از قدرت ما دارد.
نیروی ما بیکران است. تنها چاره ما اتحاد و همبستگی و ایجاد تشکل های مستقل به نیروی خودمان است.
گرامی باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
ریحانه انصاری
کارگر زندانی، زندان اوین
اول مه، برابر با ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳»
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
نامهی ریحانه انصاری، کارگر زندانی محبوس در اوین
متن این نامه در کانال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه منتشر شده است:
«در شرایطی به استقبال اول ماهمه، روز جهانی کارگر رفتهایم که طبقه کارگر ایران به شدت تحت فشار قرار دارد. دستمزدهای زیر خط فقر، عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری در کنار قراردادهای موقت و شرکتهای پیمانکاری، عدم امنیت شغلی را بر کارگران ایران تحمیل نموده و سرکوب طبقه کارگر را تسهیلتر کرده است.
بسیاری از کارگران پیشرو در بخشهای مختلف با اخراج از محیط کار مواجه شده اند، اما ولع سرمایه داران تمامی ندارد. سرمایه داران در سال ۱۴۰۲ تلاش کردند دستمزد منطقهای را به کمک اتاق بازرگانی بر ما کارگران تحمیل نمایند، ولی هنوز نتوانستهاند این هجوم را به پیش ببرند. همچنین تلاش میکنند که ساز و کار تعیین دستمزد را عوض نمایند و همان شورای عالی کار سه جانبه گرا که تحت سلطه خودشان هست را هم دور بزنند.
تجربه نشان داده است که ما کارگران تنها به نیروی تشکلهای مستقل خود میتوانیم مطالباتمان را بر سرمایه داران و دولتهایشان تحمیل کنیم. شرایط نامطلوب امروز ما کارگران ایران ناشی از نبود تشکلهای مستقل کارگری در سطوح مختلف و گسترده است.
در آستانه اول ماهمه این ضرورت بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد. هر چند برخی گروههای سیاسی که نگاه ابزاری به کارگران و فعالین کارگری دارند ادعا میکنند که پاسخ مشکلات ما کارگران را دارند، اما واقعیت آن است که نگاه ابزاری و خارج از طبقه آنها کمکی به سازمانیانی فراگیر و از پایین ما کارگران نکرده و نخواهد کرد. کارگران بدون سازماندهی در تشکلهای مستقل خود به سیاهی لشکر جناح های سیاسی چه در قدرت و چه در اپوزیسیون تبدیل خواهند شد.
ما کارگران هر زمان که متحد و همبسته عمل کرده ایم توانسته ایم سرمایه داران و دولت آنها را در عرصه های مختلف به عقب برانیم. تجربه همکارانمان در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیشکر هفت تپه، معلمان، هپکو، فولاد اهواز، چادرملو، پتروشیمی و بسیاری مناطق دیگر نشان از قدرت ما دارد.
نیروی ما بیکران است. تنها چاره ما اتحاد و همبستگی و ایجاد تشکل های مستقل به نیروی خودمان است.
گرامی باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
ریحانه انصاری
کارگر زندانی، زندان اوین
اول مه، برابر با ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳»
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani