💠💠💠 کشتی مشروطه در ساحل بارفروش (پایانی)
✍🏻 #جواد_بیژنی
🔺 صفحه 2 از 3 🔺
#آخوند_خراساني از #مراجع_ثلاثه #نجف با تمام اختلافي که با #شيخ_فضل_الله داشت تلگرافي براي جلوگيري از اعدام وي ارسال مينمايد اما تندروها اين تلگراف را مخفي کرده شيخ در #ميدان_توپخانه #اعدام ميشود. نکته قابل توجه در اين ماجرا که حتي مخالفان شيخ فضلالله بر آن اقرار داشتند استواري و نداشتن ضعف نفس شيخ از زمان دستگيري تا موقع اجراي حکم اعدامش بود. به گفتة بسياري از بزرگان محاکمه فرمايشي شيخ فضلالله لکه سياهي در کارنامه انقلاب #مشروطه ايران محسوب شد.
اما #شاه مخلوع در 26 تير 1290 براي بازپسگيري تاج و تخت وارد کشور شد و با اسلحه و قوايي که از #ترکمنها فراهم کرده بود از #گنبد به سمت پايتخت حرکت نمود. #محمدعلي_شاه مخلوع در زمان ورود مجدد به کشور به #شيخ_کبير در #بارفروش نامهاي نوشت و بعد از چند روز وارد بارفروش شد و در آن ايام هم ملاقاتي با شيخ کبير داشت. اما او در ادامه از قواي دولتي شکست خورد و مجدداً به #روسيه گريخت. اما نتيجه حضور سه روزهاش در بارفروش غارت مردم شهر بهوسيله ترکمنان همراهش بود.
بعد از گذشت چند سال در 1295 #شيخ_غلامعلي_شريعتمدار برادرزادة شيخ کبير که به پيروي از عمويش با مشروطهخواهان بارفروش در تقابل بود و #محمدحسن_خان_مفتخرالممالک اولين نمايندة مشروطهخواه مردم بارفروش در مجلس که بعدها نايبالحکومه شده بود سرنوشتي مشابه پيداکردند که به روابط #ظهيرالدوله حاکم مازندران و شيخ کبير برميگشت.
پس از انتساب ظهيرالدوله حاکم مازندران او در بدو ورودش به بارفروش به رسم حکام پيشين از شيخ کبير که نخستين مقام معنوي شهر بود ديدن نکرد. شيخ کبير اين ماجرا را به حساب بيتوجهي تعمدي حاکم به خود گذاشت و از او به شدت دلخور شد. البته طبيعي هم بود که بين ظهيرالدوله که درويشي آزاديخواه بود با شيخ کبير که فقيهي متشرع بود قرابتي چنداني وجود نداشته باشد. البته در تابستان سال 1281 اتفاق خونباري رخ داد که ارتباط اين دو را کاملاً تير و تار کرد. همزمان با بازگشت #مظفرالدين شاه از سفر فرنگ، ظهيرالدوله براي استقبال به پايتخت رفته بود و نايب او اداره امور را بر عهده داشت. در آن زمان قتلي در شهر اتفاق مي افتد و قاتل نيز به سنت آن زمان براي رهايي در منزل #کربلايي_عباس برادر شيخکبير و پدر غلامعلي شريعتمدار بست مينشيند. نيروهاي حکومت براي دستگيري قاتل به منزل برادر کربلايي عباس ميروند که با مقاومت نوکران و عده اي از مردم مواجه ميشوند. کار به نزاع کشيده شد و در نتيجه عدهاي زخمي و يک نفر کشته ميشود. ظهيرالدوله که به بارفروش بازگشت و از اوضاع باخبر شد دستور تنبيه برادر شيخ را صادر مي کند. شيخ کبير از اين عمل ظهيرالدوله برآشفته ميشود و او را تکفير ميکند. عده کثيري از مردم به دارالحکومه ريختند. ظهيرالدوله دستور داد 900 سرباز کمکي از #ساري اعزام شوند. آشوب تمام بارفروش را فرا ميگيرد و در سرکوب مردم معترض، 30 نفر کشته مي شوند. منزل برادر شيخ غارت شد و دارالحکومه و خانه شيخ کبير هم آسيب ديد. ظهيرالدوله براي قدرت نمايي عده کثيري را بازداشت کرد و با تحريک اطرافيانش دستور اخراج شيخ کبير از شهر را صادر ميکند که البته با وساطت علماي شهر اين حکم به ممنوعيت چند وقته از منبر و تدريس تقليل يافت. ظهيرالدوله همچنين شيخ کبير را مجبور کرد تا با امضاي نامهاي از معترضين و آشوبگران اعلام برائت نمايد. اين اعمال ظهيرالدوله موجب اعتراض گسترده و شکايت بردن معترضين نزد شاه، صدراعظم و #آيت_الله_بهبهاني شد که نهايتاً به عزل ظهيرالدوله انجاميد. البته بعدها ظهيرالدوله دو بار به حکمراني ولايت مازندران منصوب شد که در بار آخر در آستانه آمدن به مازندران به علت کشته شدن فرزندش در ساري از اين مسئوليت انصراف داد.
🔺ادامه در صفحه 3🔺
ماهنامه طرح نو، تیر 95.
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
✍🏻 #جواد_بیژنی
🔺 صفحه 2 از 3 🔺
#آخوند_خراساني از #مراجع_ثلاثه #نجف با تمام اختلافي که با #شيخ_فضل_الله داشت تلگرافي براي جلوگيري از اعدام وي ارسال مينمايد اما تندروها اين تلگراف را مخفي کرده شيخ در #ميدان_توپخانه #اعدام ميشود. نکته قابل توجه در اين ماجرا که حتي مخالفان شيخ فضلالله بر آن اقرار داشتند استواري و نداشتن ضعف نفس شيخ از زمان دستگيري تا موقع اجراي حکم اعدامش بود. به گفتة بسياري از بزرگان محاکمه فرمايشي شيخ فضلالله لکه سياهي در کارنامه انقلاب #مشروطه ايران محسوب شد.
اما #شاه مخلوع در 26 تير 1290 براي بازپسگيري تاج و تخت وارد کشور شد و با اسلحه و قوايي که از #ترکمنها فراهم کرده بود از #گنبد به سمت پايتخت حرکت نمود. #محمدعلي_شاه مخلوع در زمان ورود مجدد به کشور به #شيخ_کبير در #بارفروش نامهاي نوشت و بعد از چند روز وارد بارفروش شد و در آن ايام هم ملاقاتي با شيخ کبير داشت. اما او در ادامه از قواي دولتي شکست خورد و مجدداً به #روسيه گريخت. اما نتيجه حضور سه روزهاش در بارفروش غارت مردم شهر بهوسيله ترکمنان همراهش بود.
بعد از گذشت چند سال در 1295 #شيخ_غلامعلي_شريعتمدار برادرزادة شيخ کبير که به پيروي از عمويش با مشروطهخواهان بارفروش در تقابل بود و #محمدحسن_خان_مفتخرالممالک اولين نمايندة مشروطهخواه مردم بارفروش در مجلس که بعدها نايبالحکومه شده بود سرنوشتي مشابه پيداکردند که به روابط #ظهيرالدوله حاکم مازندران و شيخ کبير برميگشت.
پس از انتساب ظهيرالدوله حاکم مازندران او در بدو ورودش به بارفروش به رسم حکام پيشين از شيخ کبير که نخستين مقام معنوي شهر بود ديدن نکرد. شيخ کبير اين ماجرا را به حساب بيتوجهي تعمدي حاکم به خود گذاشت و از او به شدت دلخور شد. البته طبيعي هم بود که بين ظهيرالدوله که درويشي آزاديخواه بود با شيخ کبير که فقيهي متشرع بود قرابتي چنداني وجود نداشته باشد. البته در تابستان سال 1281 اتفاق خونباري رخ داد که ارتباط اين دو را کاملاً تير و تار کرد. همزمان با بازگشت #مظفرالدين شاه از سفر فرنگ، ظهيرالدوله براي استقبال به پايتخت رفته بود و نايب او اداره امور را بر عهده داشت. در آن زمان قتلي در شهر اتفاق مي افتد و قاتل نيز به سنت آن زمان براي رهايي در منزل #کربلايي_عباس برادر شيخکبير و پدر غلامعلي شريعتمدار بست مينشيند. نيروهاي حکومت براي دستگيري قاتل به منزل برادر کربلايي عباس ميروند که با مقاومت نوکران و عده اي از مردم مواجه ميشوند. کار به نزاع کشيده شد و در نتيجه عدهاي زخمي و يک نفر کشته ميشود. ظهيرالدوله که به بارفروش بازگشت و از اوضاع باخبر شد دستور تنبيه برادر شيخ را صادر مي کند. شيخ کبير از اين عمل ظهيرالدوله برآشفته ميشود و او را تکفير ميکند. عده کثيري از مردم به دارالحکومه ريختند. ظهيرالدوله دستور داد 900 سرباز کمکي از #ساري اعزام شوند. آشوب تمام بارفروش را فرا ميگيرد و در سرکوب مردم معترض، 30 نفر کشته مي شوند. منزل برادر شيخ غارت شد و دارالحکومه و خانه شيخ کبير هم آسيب ديد. ظهيرالدوله براي قدرت نمايي عده کثيري را بازداشت کرد و با تحريک اطرافيانش دستور اخراج شيخ کبير از شهر را صادر ميکند که البته با وساطت علماي شهر اين حکم به ممنوعيت چند وقته از منبر و تدريس تقليل يافت. ظهيرالدوله همچنين شيخ کبير را مجبور کرد تا با امضاي نامهاي از معترضين و آشوبگران اعلام برائت نمايد. اين اعمال ظهيرالدوله موجب اعتراض گسترده و شکايت بردن معترضين نزد شاه، صدراعظم و #آيت_الله_بهبهاني شد که نهايتاً به عزل ظهيرالدوله انجاميد. البته بعدها ظهيرالدوله دو بار به حکمراني ولايت مازندران منصوب شد که در بار آخر در آستانه آمدن به مازندران به علت کشته شدن فرزندش در ساري از اين مسئوليت انصراف داد.
🔺ادامه در صفحه 3🔺
ماهنامه طرح نو، تیر 95.
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj