🔰 دخالت #کارآموز وکالت در #دعوای_فسخ_نکاح
✅ چکیده :
در دعاوی که #مرجع_رسیدگی تجدیدنظر آن #دیوان_عالی_کشور باشد ، چنانچه #وکیل خواهان کارآموز وکالت باشد #دادگاه مبادرت به #صدور #قرار_رد_دادخواست مینماید .
@arayeghazayi
🔷 تاریخ #رأی_نهایی : 1392/01/20
شماره رأی نهایی : 9209970224500042
@arayeghazayi
🔶 #رأی_بدوی
در خصوص #دادخواست خانم ف.ق. با وکالت آقای ی.ک. به طرفیت آقای و.ر. به #خواسته فسخ نکاح با عنایت به جامع محتویات پرونده ملاحظه #تصویر_مصدق سند ازدواج شماره 10500 صادره از سوی دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره 27 حوزه ثبت خوی #احراز علقه زوجیت با نوع عقد دائم و با توجه به اینکه در دادخواست آمده نظر به اینکه توافقات قبل از ازدواج و خواستگاری بر مبنای شغل کارمند رسمی بودن بنا بوده معالوصف موکله در کوتاه مدت از زندگی مشترک متوجه شده که #خوانده فاقد وصف بوده و #خواهان در #جلسه_رسیدگی اظهار داشته شرط من جهت ازدواج با خوانده یک داشتن خانه و دو ، کارمند باشد ، بوده خوانده پسر دایی مادرم میباشد ، ولی کارمند نیستند ایشان در شرکت م. کار میکنند ولی در ازدواج گفته در شرکت الف. هستم چون کارمند رسمی نیستند مرا #فریب دادهاند لذا #درخواست فسخ نکاح دارم و مسکنی نیز ندارند حدود یک ماه زندگی مشترک داشتیم به خاطر ضرب و جرح از خانه (زندگی مشترک) خارج شدم و یکی دو ماه بعد از عروسی متوجه شدم #کارمند نیستند نظر به اینکه #عقد بر مبنای داشتن مسکن و کارمند بودن جاری نشده و شرط ضمن عقدی نیز در این خصوص در عقد نامه ملاحظه نمیشود لذا خواسته خواهان را مردود تشخیص و مستنداً به مواد 1119 و 1257 قانون مدنی #حکم به_بطلان_دعوی خواهان صادر و اعلام مینماید و با توجه به اینکه احد از وکلای خواهان به نام آقای الف.م. کارآموز وکالت میباشد و مشارالیه حق وکالت در دعاوی که مرجع تجدیدنظر از آن احکام دیوانعالی کشور میباشد را ندارند لذا دادگاه مستنداً به تبصره 3 ماده 6 قانون کیفیت أخذ پروانه دادگستری و 367 و 368 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار رد دادخواست در خصوص مشارالیه صادر و اعلام مینماید . رأی صادره #حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
رئیس شعبه 230 دادگاه عمومی خانواده تهران ـ محمدلو
@arayeghazayi
♦️ #رأی دادگاه تجدید نظر
درخصوص تجدیدنظرخواهی خانم ف.ق. به طرفیت آقای و.ر. از دادنامه شماره 00517مورخه 7/4/1391 شعبه محترم 230 دادگاه خانواده تهران که بهموجب آن در مورد دعوی مطروحه وی با وکالت آقای ی.ک. به طرفیت مشارالیه به خواسته فسخ نکاح به جهت فریب و تدلیس در نکاح در #پرونده کلاسه 90/1478 #حکم_به_بطلان_دعوی صادر گردیده وارد نمیباشد؛ زیرا رأی بر اساس مقررات و موازین قانونی صادر شده و ایرادی از حیث #ماهوی یا #شکلی به آن وارد نیست و #استدلال محکمه محترم بدوی و نیز مستندات آن صحیح میباشد و #تجدیدنظرخواه دلیل یا دلایلی که موجبات #نقض و یا بیاعتباری #دادنامه را فراهم نماید ارایه ننموده لذا بنا به مراتب #دادگاه مستنداً به قسمت اخیر ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقـلاب در #امور_مدنی مصوب 21/1/79 ضمن رد #اعــتراض معـــترض دادنامه معترضعنه را عیناً تأیید مینماید . رأی دادگاه به موجب ماده 368 و 397 قانون فوقالذکر ظرف بیست روز قابل فرجامخواهی در دیوانعالی کشور است.
رئیس شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اصلانی ـ نحوی
@arayeghazayi
✅ چکیده :
در دعاوی که #مرجع_رسیدگی تجدیدنظر آن #دیوان_عالی_کشور باشد ، چنانچه #وکیل خواهان کارآموز وکالت باشد #دادگاه مبادرت به #صدور #قرار_رد_دادخواست مینماید .
@arayeghazayi
🔷 تاریخ #رأی_نهایی : 1392/01/20
شماره رأی نهایی : 9209970224500042
@arayeghazayi
🔶 #رأی_بدوی
در خصوص #دادخواست خانم ف.ق. با وکالت آقای ی.ک. به طرفیت آقای و.ر. به #خواسته فسخ نکاح با عنایت به جامع محتویات پرونده ملاحظه #تصویر_مصدق سند ازدواج شماره 10500 صادره از سوی دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره 27 حوزه ثبت خوی #احراز علقه زوجیت با نوع عقد دائم و با توجه به اینکه در دادخواست آمده نظر به اینکه توافقات قبل از ازدواج و خواستگاری بر مبنای شغل کارمند رسمی بودن بنا بوده معالوصف موکله در کوتاه مدت از زندگی مشترک متوجه شده که #خوانده فاقد وصف بوده و #خواهان در #جلسه_رسیدگی اظهار داشته شرط من جهت ازدواج با خوانده یک داشتن خانه و دو ، کارمند باشد ، بوده خوانده پسر دایی مادرم میباشد ، ولی کارمند نیستند ایشان در شرکت م. کار میکنند ولی در ازدواج گفته در شرکت الف. هستم چون کارمند رسمی نیستند مرا #فریب دادهاند لذا #درخواست فسخ نکاح دارم و مسکنی نیز ندارند حدود یک ماه زندگی مشترک داشتیم به خاطر ضرب و جرح از خانه (زندگی مشترک) خارج شدم و یکی دو ماه بعد از عروسی متوجه شدم #کارمند نیستند نظر به اینکه #عقد بر مبنای داشتن مسکن و کارمند بودن جاری نشده و شرط ضمن عقدی نیز در این خصوص در عقد نامه ملاحظه نمیشود لذا خواسته خواهان را مردود تشخیص و مستنداً به مواد 1119 و 1257 قانون مدنی #حکم به_بطلان_دعوی خواهان صادر و اعلام مینماید و با توجه به اینکه احد از وکلای خواهان به نام آقای الف.م. کارآموز وکالت میباشد و مشارالیه حق وکالت در دعاوی که مرجع تجدیدنظر از آن احکام دیوانعالی کشور میباشد را ندارند لذا دادگاه مستنداً به تبصره 3 ماده 6 قانون کیفیت أخذ پروانه دادگستری و 367 و 368 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار رد دادخواست در خصوص مشارالیه صادر و اعلام مینماید . رأی صادره #حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
رئیس شعبه 230 دادگاه عمومی خانواده تهران ـ محمدلو
@arayeghazayi
♦️ #رأی دادگاه تجدید نظر
درخصوص تجدیدنظرخواهی خانم ف.ق. به طرفیت آقای و.ر. از دادنامه شماره 00517مورخه 7/4/1391 شعبه محترم 230 دادگاه خانواده تهران که بهموجب آن در مورد دعوی مطروحه وی با وکالت آقای ی.ک. به طرفیت مشارالیه به خواسته فسخ نکاح به جهت فریب و تدلیس در نکاح در #پرونده کلاسه 90/1478 #حکم_به_بطلان_دعوی صادر گردیده وارد نمیباشد؛ زیرا رأی بر اساس مقررات و موازین قانونی صادر شده و ایرادی از حیث #ماهوی یا #شکلی به آن وارد نیست و #استدلال محکمه محترم بدوی و نیز مستندات آن صحیح میباشد و #تجدیدنظرخواه دلیل یا دلایلی که موجبات #نقض و یا بیاعتباری #دادنامه را فراهم نماید ارایه ننموده لذا بنا به مراتب #دادگاه مستنداً به قسمت اخیر ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقـلاب در #امور_مدنی مصوب 21/1/79 ضمن رد #اعــتراض معـــترض دادنامه معترضعنه را عیناً تأیید مینماید . رأی دادگاه به موجب ماده 368 و 397 قانون فوقالذکر ظرف بیست روز قابل فرجامخواهی در دیوانعالی کشور است.
رئیس شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اصلانی ـ نحوی
@arayeghazayi
✅ #نظریه_مشورتی مهم در امور خانواده
jOin🔜@arayeghazayi
🔹#تدلیس در #نکاح در #عقد_موقت و #عقد_دائم جاری است
🔸#فسخ_نکاح قبل از نزدیکی موجب سقوط #مهر است مگر علت #فسخ #عنن باشد
▫️فسخ نکاح قبل از نزدیکی موجب سقوط #نفقه نیست
🔵سوال:
١- آیا وجود #حق_فسخ در معاملات شامل حق فسخ در عقد نکاح میشود؟
٢- آیا فسخ نکاح موجب سقوط مهر میشود؟
📌 #نظریه_مشورتی شماره ۵۶۹/۷ مورخ ۱۳۸۷/۲/۹ #اداره_کل_حقوقی #قوه_قضاییه
۱- با توجه به ماده ۱۱۲۸ #قانون_مدنی که #مقرر داشته: «هرگاه در یکی از #طرفین #صفت خاصی #شرط شده و بعد از #عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد #تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.»
در صورتی که در عقد نکاح صفتی در یکی از زوجین شرط شود و یا عقد مبتنی بر وجود صفتی در یکی از زوجین منعقد شده باشد و پس از عقد معلوم شود که فاقد آن صفت بوده، طرف دیگر میتواند به اعتبار #خیار_تخلف_وصف عقد نکاح را فسخ نماید. اما با عنایت به ماده ۴۳۸ #قانون مدنی که تصریح نموده: « #تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب #فریب طرف معامله شود » اگرچه این ماده ناظر به عقد #بیع است، اما از ملاک آن میتوان استنباط نمود که تدلیس در مورد نکاح عبارت است از عملیاتی نسبت به زن یا مرد که موجب فریب طرف دیگر در #ازدواج با او گردد. بنابراین، چون تحقق تدلیس در ازدواج مستلزم آن است که پنهان داشتن صفت یا توصیف کردن به صفتی که شخص فاقد آن است با قصد فریب انجام شده باشد، تشخیص آن #قضائی و در #صلاحیت مرجع رسیدگیکننده است. بهعلاوه، فرقی بین ازدوام موقت و دائم وجود ندارد.
۲- با توجه به ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی که مقرر داشته: «هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن #مستحق نصف مهر است.» بر حسب اینکه فسخ قبل از #نزدیکی انجام شود یا بعد از آن، #استحقاق زن در مطالبه مهر یکسان نیست و بر اساس ماده مذکور در هر مورد باید اقدام نمود. اما در مورد نفقه چون تا زمانی که نکاح فسخ نشده، تکالیف قانونی #زوجین وجود دارد و در ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی آمده است: «در عقد دائم نفقه زن بهعهده شوهر است» تا زمان فسخ، زوجه حق #مطالبه_نفقه را دارد.
jOin 🔜 @arayeghazayi
اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
◀️تم تم 🔻
https://tt.me/arayeghazay
jOin🔜@arayeghazayi
🔹#تدلیس در #نکاح در #عقد_موقت و #عقد_دائم جاری است
🔸#فسخ_نکاح قبل از نزدیکی موجب سقوط #مهر است مگر علت #فسخ #عنن باشد
▫️فسخ نکاح قبل از نزدیکی موجب سقوط #نفقه نیست
🔵سوال:
١- آیا وجود #حق_فسخ در معاملات شامل حق فسخ در عقد نکاح میشود؟
٢- آیا فسخ نکاح موجب سقوط مهر میشود؟
📌 #نظریه_مشورتی شماره ۵۶۹/۷ مورخ ۱۳۸۷/۲/۹ #اداره_کل_حقوقی #قوه_قضاییه
۱- با توجه به ماده ۱۱۲۸ #قانون_مدنی که #مقرر داشته: «هرگاه در یکی از #طرفین #صفت خاصی #شرط شده و بعد از #عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد #تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.»
در صورتی که در عقد نکاح صفتی در یکی از زوجین شرط شود و یا عقد مبتنی بر وجود صفتی در یکی از زوجین منعقد شده باشد و پس از عقد معلوم شود که فاقد آن صفت بوده، طرف دیگر میتواند به اعتبار #خیار_تخلف_وصف عقد نکاح را فسخ نماید. اما با عنایت به ماده ۴۳۸ #قانون مدنی که تصریح نموده: « #تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب #فریب طرف معامله شود » اگرچه این ماده ناظر به عقد #بیع است، اما از ملاک آن میتوان استنباط نمود که تدلیس در مورد نکاح عبارت است از عملیاتی نسبت به زن یا مرد که موجب فریب طرف دیگر در #ازدواج با او گردد. بنابراین، چون تحقق تدلیس در ازدواج مستلزم آن است که پنهان داشتن صفت یا توصیف کردن به صفتی که شخص فاقد آن است با قصد فریب انجام شده باشد، تشخیص آن #قضائی و در #صلاحیت مرجع رسیدگیکننده است. بهعلاوه، فرقی بین ازدوام موقت و دائم وجود ندارد.
۲- با توجه به ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی که مقرر داشته: «هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن #مستحق نصف مهر است.» بر حسب اینکه فسخ قبل از #نزدیکی انجام شود یا بعد از آن، #استحقاق زن در مطالبه مهر یکسان نیست و بر اساس ماده مذکور در هر مورد باید اقدام نمود. اما در مورد نفقه چون تا زمانی که نکاح فسخ نشده، تکالیف قانونی #زوجین وجود دارد و در ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی آمده است: «در عقد دائم نفقه زن بهعهده شوهر است» تا زمان فسخ، زوجه حق #مطالبه_نفقه را دارد.
jOin 🔜 @arayeghazayi
اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
◀️تم تم 🔻
https://tt.me/arayeghazay
🟡 عنوان یا عناویناتهامی فروشمالامانی از ناحیهی امین
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
⚖ بالاخره کلاهبرداری شد یا تحصیل مال از طریق نامشروع!!!
🔸 دادنامه با موضوع پیشفروش خودرو بدون داشتن مجوز نمایندگی یا عاملیت با جلب اعتماد اشخاص
#مجوز_نمایندگی #پیش_فروش_خودرو #کلاهبرداری #مالباخته #تحصیل_مال_از_طریق_نامشروع #قانون_آیین_دادرسی_کیفری #قاضی #مجرم #کلاهبردار #اعتماد #فریب #عملیات_متقلبانه #خودرو #عاملیت #انحصار #فساد #نظارت #قانون_کاهش_مجازات_حبس_تعزیری #جرم_قابل_گذشت #شاکی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
🔸 دادنامه با موضوع پیشفروش خودرو بدون داشتن مجوز نمایندگی یا عاملیت با جلب اعتماد اشخاص
#مجوز_نمایندگی #پیش_فروش_خودرو #کلاهبرداری #مالباخته #تحصیل_مال_از_طریق_نامشروع #قانون_آیین_دادرسی_کیفری #قاضی #مجرم #کلاهبردار #اعتماد #فریب #عملیات_متقلبانه #خودرو #عاملیت #انحصار #فساد #نظارت #قانون_کاهش_مجازات_حبس_تعزیری #جرم_قابل_گذشت #شاکی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖