⚖ نامه مهم #مرکزآماروفناوریاطلاعات #قوهقضائیه راجع به امکان استفاده از #سامانه اطلاعات موثر اشخاص (#ساما) جهت دسترسی کاربران #مجاز به #اطلاعات اشخاصی که برحسب #مقررات یا #رویهقضایی، وضعیت آنان برای #مراجعقضایی مهم است
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
⚖ #صدور #حکم #تاییدفسخ #معامله و استرداد #ثمن بلحاظ عدم #مالکیت #بایع، عدم شناسایی #مالک واقعی #مبیع و جلوگیری از #تضرر #خواهان در اعلام اراده مالک مبنی بر #رد یا #اجازه #بیع
🔹 #نقض #دادنامهبدوی توسط #دادگاهتجدیدنظراستان و #صدور #قرارعدماستماعدعوا با این #استدلال که #اظهارنامه ارسالی از سوی خواهان صراحتی در اعلام #فسخ نداشته و صرفا شامل تقاضای استرداد #ثمن بوده است!!!
🔸 پ ن؛ مگر #درخواست استرداد ثمن #دلالت بر فسخ ندارد؟ مگر نمیشد در این مورد از #تجدیدنظرخوانده اخذ توضیح کرد؟ مگر #تقدیمدادخواست نمیتواند اعلام فسخ هم تلقی شود؟ وقتی خوانده دعوا گفته که مشکلی با فسخ ندارد و حتی خودش هم بلحاظ عدم وصول وجه یکی از چکها میخواهد قرارداد را فسخ کند چرا باید اینگونه #رای صادر کرد؟ آیا از مجموع مدافعات #طرفین چیزی جز اعلام اراده فسخ برداشت میشود؟!
✍ #جلالخوانگستر
#شکلگرایی
افراط در صدور #آرایشکلی
معضل قرار عدم استماع دعوا در #رویهقضایی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
🔹 #نقض #دادنامهبدوی توسط #دادگاهتجدیدنظراستان و #صدور #قرارعدماستماعدعوا با این #استدلال که #اظهارنامه ارسالی از سوی خواهان صراحتی در اعلام #فسخ نداشته و صرفا شامل تقاضای استرداد #ثمن بوده است!!!
🔸 پ ن؛ مگر #درخواست استرداد ثمن #دلالت بر فسخ ندارد؟ مگر نمیشد در این مورد از #تجدیدنظرخوانده اخذ توضیح کرد؟ مگر #تقدیمدادخواست نمیتواند اعلام فسخ هم تلقی شود؟ وقتی خوانده دعوا گفته که مشکلی با فسخ ندارد و حتی خودش هم بلحاظ عدم وصول وجه یکی از چکها میخواهد قرارداد را فسخ کند چرا باید اینگونه #رای صادر کرد؟ آیا از مجموع مدافعات #طرفین چیزی جز اعلام اراده فسخ برداشت میشود؟!
✍ #جلالخوانگستر
#شکلگرایی
افراط در صدور #آرایشکلی
معضل قرار عدم استماع دعوا در #رویهقضایی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
⚖ #صدور #حکمبطلاندعوایاعسار با تاکید بر #خرقشخصیت در #رویهقضایی، #واقعگرایی و #عدالتگرایی،
#نظارت بر #قاعده #تلفحکمی یا حقیقی درمورد #محکومبهمعوض، شناسایی #متعهدواقعی و #ذینفعپنهانی در #دعوا و توجه به #حسننیتدردادرسی، کاهلی #خواهان #دعوایاعسار در وصول #مطالبات خود و منظور نمودن مطالبات وصول نشده وی در قلمرو #دارایی
jOin 🔜 @arayeghazayI
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
#نظارت بر #قاعده #تلفحکمی یا حقیقی درمورد #محکومبهمعوض، شناسایی #متعهدواقعی و #ذینفعپنهانی در #دعوا و توجه به #حسننیتدردادرسی، کاهلی #خواهان #دعوایاعسار در وصول #مطالبات خود و منظور نمودن مطالبات وصول نشده وی در قلمرو #دارایی
jOin 🔜 @arayeghazayI
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
آرای قضایی
بخش دوم ۴. درج عنوان #دکتر از سوی #قاضی محترم در ذیل #رأی مبحوثعنه نیز جای بررسی دارد! چرا که بنظر بنده درج این عنوان صحیح نباشد. نکند خدای ناکرده برای تشهیر نام و مدرکعلمی! و بعبارتی کسب #شهرت احکام و #اصولحقوقکیفری زیر پا گذارده شود. پاسخ: من هم با…
بخش سوم
سابعا: ۱. ایشون هیچ تعیینتکلیفی نسبت به #مشروبات کشفشده به عمل نیاوردن اگر #برائت پس باید به #متهم #مسترد میکردن آیا این اقدام منطقی هست و اگر تحویل ندادن با چه #مجوز و منطقی و #مستند به چه قانونی علیرغم #صدور #حکم بر برائت متهم ولی اموال به ایشون تحویل دادهنشده درخصوص رای صادره از سوی آقای #دکتر کیفریدو رودهن بفرمایید مشروب مکشوفه چه شد؟!!! اگر سه کیلوگرم #موادمخدر موضوع ماده #قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر بود چه تصمیمی اتخاذ میفرمودید؟ اگر یک محموله #موادمنفجره به #قصد انجام عملیاتتروریستی بود چه حکمی میدادید؟
پاسخ من در ذیل قسمت «رابعا» تقدیم گردید.
۲. اداره #جامعه و ایجاد #نظم با این شعارها و پنهان شدن پشت جملات ظاهری فایدهای نخواهد داشت
پاسخ در ذیل قسمت «نظر من در #دفاع از رای» خیلی خلاصه تقدیم گردید.
۶. علیالاصول در #سیستمقضایی #عرف و #رویهقضایی معمول و متداول است. البته عرف و رویهقضایی پس از تبادل و تداول افکار و اندیشههای مختلف که برای همه #مراجعقضایی #لازمالاتباع نه #اختیاری و تخییری؟ در غیر که هر #قاضی بهزعم خود رایی #صادر نماید هرجومرج مطلق که دارای توالیفاسد بیشماری است. یک #رای موجب شادمانی نیست بلکه مجموع #دادگری و #دادگستری #حق و #عدالت بایستی در بوته آزمایش قرار گیرد
پاسخ: رویه قضایی یا عرفقضایی نمیتواند #خلافصریحقانون باشد. اعمال و اجرای قانون، هرجومرج قضایی نیست. عکس آن هرجومرج است. ممکن است زیرساختهای اعمال قانون وجود نداشتهباشد و نه تنها اهداف #قانونگذار محقق نشود بلکه موجب فسادی نیز بشود که البته این بحث دیگری است. و در #صلاحیت #قوهمقننه.
۷. #خلاءقانونی نداریم، (ماده ۱۴ #آییننامهاجرایی شیوه نگهداری #اموالتوقیفشده که در این پرونده #مشروباتالکلی مکشوفه هست در راستای اجرای ماده ۲۱۵ #قانونمجازاتاسلامی مصوب ۱۳۹۲ و #قانونآییندادرسیکیفری بلافاصـله پس از نمونهبرداری و درصورت #لزوم اخذ #نظریه #آزمایشگاه، طی صورتمجلسی به #دستور #مقامقضایی باید معدوم گردد.) مشکل از اینجاست که دادگاه #منافعفردی را به منفعت جمع ترجیح داده و این قابل #رد است
پاسخ: به شرح پیشگفته در قسمت «نظر من در #دفاع از رای»، در مانحنفیه (و نه به طور مطلق) #خلاءقانونی داریم.
پایان
✍ کاوهنیستانی_ #وکیلدادگستری/ کانون مستقل قضات ایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
سابعا: ۱. ایشون هیچ تعیینتکلیفی نسبت به #مشروبات کشفشده به عمل نیاوردن اگر #برائت پس باید به #متهم #مسترد میکردن آیا این اقدام منطقی هست و اگر تحویل ندادن با چه #مجوز و منطقی و #مستند به چه قانونی علیرغم #صدور #حکم بر برائت متهم ولی اموال به ایشون تحویل دادهنشده درخصوص رای صادره از سوی آقای #دکتر کیفریدو رودهن بفرمایید مشروب مکشوفه چه شد؟!!! اگر سه کیلوگرم #موادمخدر موضوع ماده #قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر بود چه تصمیمی اتخاذ میفرمودید؟ اگر یک محموله #موادمنفجره به #قصد انجام عملیاتتروریستی بود چه حکمی میدادید؟
پاسخ من در ذیل قسمت «رابعا» تقدیم گردید.
۲. اداره #جامعه و ایجاد #نظم با این شعارها و پنهان شدن پشت جملات ظاهری فایدهای نخواهد داشت
پاسخ در ذیل قسمت «نظر من در #دفاع از رای» خیلی خلاصه تقدیم گردید.
۶. علیالاصول در #سیستمقضایی #عرف و #رویهقضایی معمول و متداول است. البته عرف و رویهقضایی پس از تبادل و تداول افکار و اندیشههای مختلف که برای همه #مراجعقضایی #لازمالاتباع نه #اختیاری و تخییری؟ در غیر که هر #قاضی بهزعم خود رایی #صادر نماید هرجومرج مطلق که دارای توالیفاسد بیشماری است. یک #رای موجب شادمانی نیست بلکه مجموع #دادگری و #دادگستری #حق و #عدالت بایستی در بوته آزمایش قرار گیرد
پاسخ: رویه قضایی یا عرفقضایی نمیتواند #خلافصریحقانون باشد. اعمال و اجرای قانون، هرجومرج قضایی نیست. عکس آن هرجومرج است. ممکن است زیرساختهای اعمال قانون وجود نداشتهباشد و نه تنها اهداف #قانونگذار محقق نشود بلکه موجب فسادی نیز بشود که البته این بحث دیگری است. و در #صلاحیت #قوهمقننه.
۷. #خلاءقانونی نداریم، (ماده ۱۴ #آییننامهاجرایی شیوه نگهداری #اموالتوقیفشده که در این پرونده #مشروباتالکلی مکشوفه هست در راستای اجرای ماده ۲۱۵ #قانونمجازاتاسلامی مصوب ۱۳۹۲ و #قانونآییندادرسیکیفری بلافاصـله پس از نمونهبرداری و درصورت #لزوم اخذ #نظریه #آزمایشگاه، طی صورتمجلسی به #دستور #مقامقضایی باید معدوم گردد.) مشکل از اینجاست که دادگاه #منافعفردی را به منفعت جمع ترجیح داده و این قابل #رد است
پاسخ: به شرح پیشگفته در قسمت «نظر من در #دفاع از رای»، در مانحنفیه (و نه به طور مطلق) #خلاءقانونی داریم.
پایان
✍ کاوهنیستانی_ #وکیلدادگستری/ کانون مستقل قضات ایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
Forwarded from آرای قضایی
⚖ #صدور #حکم #تاییدفسخ #معامله و استرداد #ثمن بلحاظ عدم #مالکیت #بایع، عدم شناسایی #مالک واقعی #مبیع و جلوگیری از #تضرر #خواهان در اعلام اراده مالک مبنی بر #رد یا #اجازه #بیع
🔹 #نقض #دادنامهبدوی توسط #دادگاهتجدیدنظراستان و #صدور #قرارعدماستماعدعوا با این #استدلال که #اظهارنامه ارسالی از سوی خواهان صراحتی در اعلام #فسخ نداشته و صرفا شامل تقاضای استرداد #ثمن بوده است!!!
🔸 پ ن؛ مگر #درخواست استرداد ثمن #دلالت بر فسخ ندارد؟ مگر نمیشد در این مورد از #تجدیدنظرخوانده اخذ توضیح کرد؟ مگر #تقدیمدادخواست نمیتواند اعلام فسخ هم تلقی شود؟ وقتی خوانده دعوا گفته که مشکلی با فسخ ندارد و حتی خودش هم بلحاظ عدم وصول وجه یکی از چکها میخواهد قرارداد را فسخ کند چرا باید اینگونه #رای صادر کرد؟ آیا از مجموع مدافعات #طرفین چیزی جز اعلام اراده فسخ برداشت میشود؟!
✍ #جلالخوانگستر
#شکلگرایی
افراط در صدور #آرایشکلی
معضل قرار عدم استماع دعوا در #رویهقضایی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
🔹 #نقض #دادنامهبدوی توسط #دادگاهتجدیدنظراستان و #صدور #قرارعدماستماعدعوا با این #استدلال که #اظهارنامه ارسالی از سوی خواهان صراحتی در اعلام #فسخ نداشته و صرفا شامل تقاضای استرداد #ثمن بوده است!!!
🔸 پ ن؛ مگر #درخواست استرداد ثمن #دلالت بر فسخ ندارد؟ مگر نمیشد در این مورد از #تجدیدنظرخوانده اخذ توضیح کرد؟ مگر #تقدیمدادخواست نمیتواند اعلام فسخ هم تلقی شود؟ وقتی خوانده دعوا گفته که مشکلی با فسخ ندارد و حتی خودش هم بلحاظ عدم وصول وجه یکی از چکها میخواهد قرارداد را فسخ کند چرا باید اینگونه #رای صادر کرد؟ آیا از مجموع مدافعات #طرفین چیزی جز اعلام اراده فسخ برداشت میشود؟!
✍ #جلالخوانگستر
#شکلگرایی
افراط در صدور #آرایشکلی
معضل قرار عدم استماع دعوا در #رویهقضایی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
🟡 عنوان یا عناویناتهامی فروشمالامانی از ناحیهی امین
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
⚖ #دادنامه #مستدل، صادر شده از سوی #بازپرس ویژه #جرائمنوجوانان #دادسرایعمومیوانقلاب کرج که مصداق بارز "#قانونبرایمردم"و "منطبقکردن #قوانین با مصلحتجامعه" به واسطه صدور #آرایقضایی مستدل و ایجاد #رویهقضایی قدرتمند است./ کانونمستقلقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi ⚖
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
Forwarded from آرای قضایی
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi