آرای قضایی
23.5K subscribers
3.59K photos
189 videos
205 files
2.88K links
توسعه حقوق کاربردی. پیوند تئوری و تجربه و نقد آرای روز مراجع قضایی.
Download Telegram
آرای قضایی
💐 #نقد_رأی ؛ #رأی #دادگاه در خصوص #اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی ، #توهین و #تهدید به قتل با اشکالات متعدد که متعاقبا بررسی می شود ؛ @arayeghazayi 💐
@arayeghazayi
🔰 اشکالات #رأی صادره بشرح ذیل است که متأسفانه حکایت از عدم شناخت کافی قاضی محترم #صادرکننده آن نسبت به #اصول و #قواعد آیین دادرسی کیفری دارد ؛

1. در مورد جنبه عمومی #شکایت #ایراد_ضرب_و_جرح_عمدی ، نفیا یا اثباتا #اظهارنظر نشده است ؛ چرا که جنبه موصوف بواسطه اعلام #رضایت شاکی منتفی نمی شود
@arayeghazayi
2 . رأی در قسمت ایراد ضرب و جرح عمدی نیز #قابل_تجدیدنظر توصیف شده در حالیکه حسب بند ب ماده 427 #قانون_آیین_دادرسی_کیفری ، #قابلیت_تجدیدنظرخواهی از رأی ، بستگی به میزان #دیه یا #ارش دارد و چنانچه کمتر از یک دهم دیه کامل باشد #قطعی است ؛ #قاضی محترم اشاره ای به میزان و نوع صدمات نکرده تا مخاطب تشخیص دهد که وی بر چه اساسی رأی را #قابل_اعتراض دانسته است !

🔷 علی ایحال با توجه به اعلام رضایت #شاکی که معمولا در صدمات کمتر و جزئی حادث می شود ، به نظر می رسد میزان دیه یا ارش پایین تر از #حد_نصاب فوق الذکر باشد که اقتضا داشت قرار موقوفی تعقیب در این قسمت قطعی تلقی شود .
@arayeghazayi
3 . در مورد قابل گذشت بودن #جنبه_خصوصی جرم ایراد ضرب و جرح عمدی به ماده 492 ق.م.ا که دیه را #حق شخصی #مجنی_علیه یا #ولی_دم تلقی کرده اشاره ای نشده است

🔶 ماده 100 ق.م.ا ناظر به #جرایم_تعزیری است و شامل دیه نمی شود

4. به #ماده 104 ق.م.ا که جرایم #قابل_گذشت را #احصا نموده و به قابل گذشت بودن #توهین و #تهدید ( موضوع #پرونده) اشاره کرده ، #استناد نشده است

5. رأی صادره #حضوری #توصیف شده که غلط است ؛ چرا که حسب ماده 406 ق.ا.د.ک چنانچه رأی #دادگاه مبنی بر #محکومیت #متهم باشد #غیابی و #قابل_واخواهی است ؛ بنابراین غیابی و حضوری بودن سایر آرای #مراجع_قضایی از جمله #قرار_موقوفی_تعقیب منتفی است و قید آن حشو تلقی می شود
@arayeghazayi
🔵 قاضی محترم باید در مورد #جنبه_عمومی ایراد ضرب و جرح ، چنانچه #عقیده بر عدم #تعقیب متهم داشت چنین اظهار نظر می نمود :

" راجع به جنبه عمومی #شکایت ایراد ضرب و جرح عمدی نیز صرفنظر از اعلام رضایت شاکی بواسطه غیر قابل گذشت بودن آن ، نظر به عدم کفایت #ادله_اثباتی ، حاکمیت #اصل_برائت ، عدم #احراز استفاده متهم از #سلاح سرد یا گرم و فقد ادله اثباتی مبنی بر #بیم_تجری متهم یا ایجاد #اخلال_در_نظم و صیانت جامعه و با عنایت به عدم شمول جنبه موصوف بر صدمات مورد ادعای شاکی ، مستندا به ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری #قرار_منع_تعقیب #صادر و اعلام می دارد ... "

لینک کانال آرای قضایی 🔻🔻🔻
https://telegram.me/joinchat/Broj3TuoHpE7-thV8VQAOg
آرای قضایی
💐 آموزش #کاربردی #قضایی حقوق با #نقد_رأی ـ @arayeghazayi 💐
@arayeghazayi
در این رأی نیز اشکالاتی وجود دارد که بشرح ذیل است :

1. #قاضی مربوطه ، جرم سلب آسایش و ... را که موضوع ماده 618 #قانون_تعزیرات است ، #قابل_گذشت دانسته و راجع به آن بواسطه اعلام رضایت #شاکی ، #قرار_موقوقی_تعقیب صادر نموده است ؛ در حالیکه #جرم موصوف قابل گذشت نیست و #مقنن در ماده 104 ق.م.ا که جرایم قابل گذشت را #احصا نموده به این ماده اشاره ای نکرده است

🔴 قاصی محترم به ماده 104 ق.م.ا و #اصل غیر قابل گذشت بودن جرایم توجهی نداشته است

⚪️ در خصوص جرایم غیر قابل گذشت قبل از صدور حکم ، چنانچه شاکی #رضایت خود را اعلام نماید #دادگاه باید نظر خود را در #ماهیت امر اعلام نماید

🔵 بدین معنا که اگر #عقیده بر #مجرمیت دارد با اعمال #تخفیف به لحاظ اعلام رضایت شاکی تعیین #مجازات نموده و یا از سایر نهادها ( از قبیل #تعویق_صدور_حکم و ... ) بهره گیرد

⚫️ و چنانچه عقیده بر #برائت #متهم دارد صرفنظر از اعلام رضایت شاکی ، #قرار_منع_تعقیب یا #حکم برائت صادر نماید
@arayeghazayi
2. دومین #ایراد نیز که در #رأی قبلی هم بدان اشاره رفت ، قید #حضوری بودن #قرار است ؛ در حالیکه قرارها و آرایی که علیه متهم و #خوانده نیست متصف به وصف حضوری یا #غیابی نبوده و قید آن #حشو است

3. به کیفیت اعلام رضایت شاکی نیز اشاره ای نشده که در کدام مرجع بوده ( #شورای_حل_اختلاف ، #کلانتری یا #مرجع_قضایی ) و حسب #صورتجلسه تنظیمی صورت گرفته است یا طی تقدیم #لایحه !
@arayeghazayi
4. مثل رأی قبلی به ماده 104 ق.م.ا #استناد نشده است ؛ علت عدم توجه قاضی نیز در صدور قرار موقوفی تعقیب در مورد جرم غیر قابل گذشت همین بوده است

لینک کانال آرای قضایی 🔻🔻🔻
https://telegram.me/joinchat/Broj3TuoHpE7-thV8VQAOg
آرای قضایی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐💐💐 🔰 برای نخستین بار در #رویه_قضایی : #تفکیک قابل تحسین بین مفهوم عرفی و پزشکی جنون #دادنامه شماره 9009975110101353 مورخ 12/8/1390 #پرونده شماره 9009985110100482 #شعبه اول #دادگاه_عمومي_حقوقی مشهد نکته #حقوقی…
🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆

🔶 دادنامه ای متفاوت ؛
اثر مصرف دارو در کنترل #اسباب_حجر

#دادنامه شماره 9009975110100945 مورخ 6/6/90
#پرونده شماره 9009985110100782 #شعبه اول #دادگاه_عمومی_حقوقی مشهد

jOin 🔜 @arayeghazayi

نکته #حقوقی:
اسباب #حجر به #شرط عدم #کنترل (برای مثال با استفاده از دارو)، #حکم_حجر را توجیه می کنند

« راجع به #درخواست آقاي مصطفي ... با #وكالت آقاي ... به طرفيت #اداره_سرپرستی ... مشهد داير بر #صدور #حكم_رفع_حجر به اين جهت كه #موجبات_حجر آقاي مصطفي ... منتفي شده و در حال حاضر #وضعيت وي براي #اداره امور خود مناسب مي باشد و عملاً هم در حال #تصدی امور خود است؛ نظر به اينكه بعد از #تحقيقات لازم از #پزشكی_قانونی و استماع اظهارات مطلعين، #قيم و نماينده #دادستان در امور سرپرستی و #تحقيق مستقيم از خود #محجور، #دادگاه معتقد است علت حجر منتفی شده .... و #نظريه پزشكي قانوني درخصوص احتمال عود وضعيت #جنون_ادواری #مشروط به عدم مصرف دارو می باشد و #تحقق يا عدم تحقق اين شرط به اين معنا است كه اگر دارو مصرف شود، محجور #حالت_متعارفی دارد و مي تواند امور خود را #مديريت نمايد و #اعمال_حقوقی #لازم انجام دهد و اگر مصرف نكند، #حالت_جنون عارض خواهد شد و اين امر برای ادامه حجر و يا حتی صدور حكم حجر اوليه كافی نيست زيرا #حجر به اين معنا است كه به جهت ناتواني #روحی و ذهنی #شخص، قابل كنترل و حذف نباشد نه اينكه با مصرف دارو بتوان آن را حذف يا #مانع از تحقق آن شد، لذا دادگاه با #اجازه حاصل از مواد 66 و 102 #قانون_امور_حسبی و مواد 1253 الي 1255 #قانون_مدنی حكم به رفع حجر آقاي مصطفي ... و ملغي الاثر شدن آثار دادنامه شماره 369/109 مورخ 11/2/81 و دادنامه شماره 730/133 مورخ 13/3/81 به ترتيب راجع به حجر و تعيين قيم، #صادر و اعلام مي دارد». #دکتر_عبدالله_خدابخشی

🔷 دادنامه شماره 9009975110101278- 1/8/90
پرونده شماره 9009985110101325 شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی مشهد:

« نظر به اینکه حجر، تابع وضعیت فعلی است و اگر افراد با مصرف دارو بتوانند #سلامت خود را حفظ کنند و در این مورد، بیماری #جنون را کنترل نمایند به نحوی که #قدرت درک اطراف و تشخیص افراد و روابط اجتماعی را داشته باشند، نوبت به #دخالت دادگاه و دادسرا جهت حفظ #حقوق احتمالی فرد نمی رسد زیرا مصرف دارو هم یکی از جنبه های زندگی چنین فردی است و در هر حال باعث می شود که با این کار، حالت جنون، ظاهر نشده و کنترل اعمال ممکن باشد و نظر به اینکه #رویکرد_فقهی و #عقیده #دکترین حقوقی و #رویه_قضایی #دیوان_عالی_کشور نیز بر این اساس #مستقر است و روح #مقررات حسبی و قانون مدنی نیز بر این معنا، #دلالت روشن دارد؛ بنابراین دادگاه ... حکم به رد درخواست حجر ... صادر و اعلام می دارد».
دکتر عبدالله خدابخشی


🔰 دادنامه شماره 9009975110100071-20/1/1390
پرونده 9009985110100072 شعبه اول #دادگاه_عمومی حقوقی مشهد

نکات حقوقی:
در جنون ادواری لازم نيست كه شخص، در زمان صدور حكم حجر، در #حالت جنون باشد زيرا اين وضعيت متغير است و حجر، به طور كلی، وجود دارد.
استفاده از دارو، اگر #وضع شخص را بهبود نبخشد و جنون #عرفاً یا از نظر پزشکی، همچنان بر او مستولی باشد، مانع از حکم حجر نیست.

jOin 🔜 @arayeghazayi

« راجع به درخواست شماره ... س اداره محترم سرپرستی ... و اعلام خانم «ف» مبنی بر صدور حكم بر حجر آقاي «الف» به جهت جنون ادواری، نظر به اين كه براساس #گواهی شماره ... پزشكی قانونی آقای «الف» واجد اختلال خلقی دو قطبی كه معادل جنون ادواری است، می باشد و بيماری وی از ۸۷/۹/۱۹ شروع شده است و اظهارات مطلعين نيز دلالت بر اين دارد كه ايشان در برهه ای از زمان واجد علائم جنون بوده و نظر به اين كه هرچند در حال حاضر وضعيت جنون بر وی مستولی نيست و در حالت #افاقه است اما افاقه، حالت بعد از جنون می باشد كه هر زمان می تواند به جنون ديگری منتهی شود و #قانون چنين شخصی را به دليل همين ادواری بودن حالات، محجور تلقی می كند تا #فلسفه_حمايتی از محجورين تحقق يابد و #اطلاق شخص ضعيف كه در آيه 282 سوره مباركه بقره نيز آمده است (فان كان الذی عليه الحق سفيها او ضعيفاً) بر چنين شخصی صدق می كند و تحقيق مستقيم دادگاه نيز نشان می دهد كه آقای«الف» با استفاده از دارو و در واقع از طريق امری خارجی، تحت درمان است و آثار #اختلال وی را می توان از رفتار #ظاهری او بدست آورد و برای اعلام حجر، لازم نيست مجنون در حالت جنون باشد بلكه وجود اين حالت (جنون ادواری) به طور كلی درمورد شخص كافی است؛
لذا دادگاه با اجازه حاصل از مواد 1207 و 1213 قانون مدنی و مواد 1 ، 14 و 57 و 66 قانون امور حسبی، حكم بر #اعلام حجر آقاي «الف» به جهت جنون ادواری از تاريخ 19/9/87صادر و اعلام می دارد ...».
دکتر عبدالله خدابخشی

jOin 🔜 @arayeghazayi

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
آرای قضایی
💐 چکیده رأی #دیوان_عالی_کشور ؛ جهش #رویه_قضایی به سمت #تئوری_توصیف_خواسته دکتر خدابخشی ـ @arayeghazayi 💐
💕🌺🌿🌸🌺🌿🌸🌺🌿🌸🌺🌿🌸🌨💕🌨💕

🔰 تحلیل #مستدل #قضایی از یک #رویه

🔷 #توصیف های متعدد از #صدمه واحد و اثر آن در #اعتبارامرمختوم_جزایی

jOin 🔜 @arayeghazayi

نخست- محل #نزاع
جراحاتی به #شاکی وارد می شود. #پزشکی_قانونی در #گواهی اول، یکی از #آسیب ها را « #جائفه » قفسه سینه #تشخیص می دهد و #کمیسیون سه نفره، همان #جراحت را معادل « #دامیه » #اعلام می دارد. بر اساس #نظر کمیسیون سه نفره، #رأی #صادر و #قطعی می شود. پس از #صدور رای از #دادگاه_تجدیدنظر، شاکی مجدداً #شکایت می کند. با معرفی به پزشکی قانونی، این بار همان جراحت که سابقاً دامیه توصیف شده و در آن خصوص #تصمیم_گیری #نهایی صورت گرفته بود، مجدداً «جائفه» اعلام می شود! اینکه ادامه ماجرا:

🔶 دوم- #قرارموقوفی_تعقیب
#شعبه 633 #دادیاری #دادسرای_عمومی_وانقلاب مشهد به موجب #قرار شماره 9609975152100954 مورخ 22/7/1396 موضوع #پرونده شماره 950676 #مقرر می دارد «نظر به اینکه حسب گواهی پزشکی قانونی اخیرالصدور دقیقاً درخصوص همان جراحت قبلی و با تغییر نوع و کیفیت آن اظهارنظر شده است و آسیب وارده در اثر یک #ضربه با #آلت_جارحه به وجود آمده که قبلاً در پرونده شماره ... مورد #رسیدگی قرار گرفته و منتهی به #محکومیت دو درصد #دیه #ارش جنایت گردیده است و نتیجه کمیسیون پزشکی قانونی اخیر نیز در مورد جراحتی نیست که قبلاً مورد #غفلت واقع شده یا نسبت به آن اظهارنظری نشده باشد؛ بلکه تبیین کیفیت همان جراحتی است که یک مرتبه نسبت به آن تصمیم گیری شده است ... لذا موضوع از نظر این دادیاری واجد وصف #اعتبارامرمختومه تشخیص گردیده ... قرار موقوفی #تعقیب صادر و اعلام می گردد...». نسبت به این قرار #اعتراض می شود. نتیجه اعتراض:

♦️ سوم- #دادنامه شماره 9609977593501364 شعبه 135 #دادگاه_کیفری۲ مشهد
«نظر به اینکه رسیدگی به #موضوع و جراحت شاکی با وصف جائفه انجام نپذیرفته است و درخصوص جائفه بودن و نبودن جراحت در دادنامه قبلی اظهارنظر نشده است، موضوع اعتبار امر محتومه ندارد. علیهذا #دادگاه اعتراض را وارد دانسته ... قرار را #نقض می نماید ...».

jOin 🔜 @arayeghazayi

🔵 چهارم- #نقد #رویه_قضایی
1- مشکلاتی مشابه آنچه مشاهده شد، در مراجع #جزایی و در قالب های مختلف، تحقق می یابد: برخی صدمات در زمان بررسی اولیه #کشف نمی شود، نسبت به برخی غفلت و برخی به جراحت بزرگتر منتهی می شود و ...؛ #قواعدعمومی #مسئولیت_مدنی از جمله قسمت اخیر #ماده 5 #قانون_مسئولیت_مدنی برای این موارد احکامی دارد.
براین اساس: « اگر در موقع صدور #حکم تعیین عواقب صدمات بدنى به طور تحقیق ممکن نباشد دادگاه از تاریخ صدور حکم تا دو سال #حق #تجدیدنظر نسبت به حکم خواهد داشت »
در این موارد، « #سبب_دعوا»، هر صدمه بدنی به طور #مستقل است و لذا در صورت #تسری، کشف صدمه تازه و حتی غفلت از برخی #دیات، امکان صدور حکم مستقل دیگری وجود دارد.
البته شکل #کار متفاوت است. برخی، #دعوا را مجدداً قابل طرح در #دادسرا می دانند زیرا رسیدگی دادگاه به اعتبار صدمات تازه یا سبب جدید، مستلزم صدور #کیفرخواست است؛ برخی نیز #شروع_رسیدگی را از آخرین دادگاه ممکن می دانند زیرا دادگاه درواقع، همان #عمل_مجرمانه یا منتهی به #زیان را مجدداً #ارزیابی می کند بدون اینکه به عمل تازه ای در کیفرخواست اشاره شده باشد.
این #عقیده منطقی است و به رویه قضایی پیشنهاد می شود مگر اینکه نتیجه تغییر یا کشف صدمه یا آگاهی به آن، تغییر در نوع #جرم و #مجازات و #صلاحیت متفاوت دادگاه باشد که در این صورت باید با کیفرخواست دیگری به جریان افتد.

2- آنچه در موضوع حاضر رخ داده، هیچ یک از مواردی که بتوان آن را امر تازه ای دانست و #سبب تجدید مطلع #دعوای_جزایی شود، محسوب نمی شود زیرا صدمه سابق، نه تغییر کرده، نه از غفلت درآمده، نه کشف شده بلکه توصیف تازه ای از آن صورت گرفته که متفاوت از سبب دعوای جزایی به عنوان یکی از ارکان اعتبار امر مختوم است.
تغییر سبب، چه در #دعوای_مدنی و چه در فرایند جزایی، با توصیف #حقوقی آن، متفاوت است.
البته #توصیف_حقوقی، زمینه ساز اعتبار امر مختوم می شود اما « #شرط » و «سبب» آن به شمار نمی آید بلکه تنها به روشن شدن #ارکان اعتبار مختوم در دعوا، کمک می کند.
برای مثال، فردی در اقدامی مشخصی، وجهی را می رباید؛ این « #عمل » را باید توصیف نمود و در جایگاه #قانونی آن قرار داد. وقتی در دعوا، هر وصفی به عمل داده و برآن اساس، در خصوص عمل مذکور تصمیم گیری شود، هم وصف و هم عمل سابق، هر دو دارای اعتبار امر مختوم هستند و نمی توان عمل سابق را با توصیف تازه، مبنای دعوای جدیدی قرار داد. درواقع، نسبت «عمل» و «توصیف عمل» به «اعتبار امر مختوم» مانند نسبت «شخص» و «نام» آن نسبت به «کلی انسان» است. 👇👇👇

jOin 🔜 @arayeghazayi
#حدوث‌اختلاف‌در‌صلاحیت بین #مراجع‌کیفری شهرستان و بخش راجع به #رسیدگی به #اتهام #سرقت کارت بانکی و برداشت وجه از حساب و #رای #دادگاه‌تجدیدنظر‌استان در #تایید نظر مرجعی که #عقیده بر #استقرار‌صلاحیت دادسرای شروع‌کننده‌تعقیب امر جزایی داشته است

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🔰 #رای‌وحدت‌رویه #هیات‌عمومی #دیوان‌عالی‌کشور به شماره ۱۱۸۸–۱۳۳۶/۳/۳۰

🔹 شعبه ۲ دیوان‌عالی‌کشور #عقیده داشته که #استفاده‌از‌سند‌مجعول نسبت به #جاعل #جرم جداگانه نیست درصورتی که شعبه ۵ معتقد بوده که عمل مزبور نسبت به جاعل نیز جرم علی‌حده محسوب می­‌شود.
هیأت‌عمومی در رای‌وحدت‌رویه
شماره ۱۱۸۸- ۳۰/۳/۱۳۳۶
چنین #اظهارنظر کرده است:


چون استفاده از سند‌مجعول عمل جداگانه است که حتی نسبت به جاعل نیز جرم‌جداگانه محسوب است و عبارت "با #علم به #تزویر مورد استفاده قرار گیرد"، به منظور تعمیم نسبت به غیر جاعل در #قانون ذکر شده مضافاً بر این که ماده ۲ ملحقه به #اصول‌محاکمات‌جزائی رفع هرگونه توهم را نموده لذا #رای شعبه ۵ #دیوان کشور از این جهت صحیح به نظر می ‌رسد).

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi