#آشنایی_باشعر_سپید2
به طور کلی شعر سپید فراتر از یک قالب جدید، خروجی است از هنجارهای متداول و تثبیت شده در محور زبان و پایان دادن به عناصری که دیگر قادر به انتقال زیبایی و آفرینش شگفتی نیستند. هنجارهای سنتی که طی چندین قرن پوسیده شده بود و حتی هنجارهای معاصر که پیروان نیما تا حد کلیشه و ابتذال از آن بهره جسته بودند.
بر خلاف شعر کلاسیک که با بزک های ظاهری و وزن و قالب عرضه می شد، شعر سپید با کنار گذاشتن این زیبایی های ظاهری قاعدتا باید به خلق زیبایی در بطن خود و غنی سازی محتوا و بار هنری کلام بپردازد. شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهد.
#شعر_سپید_انقلابی_است_نفوذ_کرده در تک تک سلول های شعر فارسی که تمام هنجارهای گذشته را درهم می شکند.
در زیر به مواردی از این هنجارشکنی ها اشاره می شود:
- #تشبیه که به عنوان بنیادی ترین وجه تمایز شعر سپید و سنتی محسوب می شود به عنوان رایج ترین عنصر به کار رفته در شعر، با اجتناب از کلیشه و تکرار باید حتی در طول اشعار یک شاعر هم نو و غیر تکراری باشد.
- استعاره ی مورد استفاده در شعر سنتی بیشتر اسمی )اصلیه( بود ولی شعر سپید با به کار بردن استعاره در سایر اجزا مانند فعل، صفت و ... عمق معنایی و بار هنری بیشتری آفرید.
- بحث نماد نیز یکی از تمایزهای آشکار در شعر سپید و سنتی می باشد. شعر سپید با کنار گذاشتن نمادهای عرفانی و شخصی به کار رفته در شعر کهن و نیز نمادهای کلیشه شده ی نیمایی، در هر شعر به ساختن نمادی جدید می پردازد.
- اسطوره سازی و تلمیح بحث دیگری است در شعر سپید. اسطوره سازی معمولا با بازآفرینی اسطوره های گذشته یا خلق
اسطوره های جدید همراه است. همچنین اسطوره های موجود در آثار کلاسیک ملل و تمدن های دیگر که در شعر فارسی
تاکنون استفاده نشده، به عنوان منبعی عظیم قابل توجه است. بسط عنصر مکان )فرامکان( و زمان )سیالیت زمان از ازل تا ابد، تقویت لحن اساطیری، طولانی کردن شکل نوشتاری و قطعیت در گفتار از راه های روایت اساطیری می باشد.
- طنز شعر سپید بر خلاف گذشته، با اجتناب از صراحت و گستاخی)هجو( و با ایجاد ابهام هنری و واگذاری ابعاد موضوع به خود مخاطب، به وسیله ای مناسب جهت بیان کاستی های اجتماعی می پردازد.
- روایت، در واقع جدایی راوی از شاعر می باشد. هر چه فاصله ی بین شاعر و راوی بیشتر باشد بار هنری بالاتر، شعریت بیشتر، شعار کمتر و ایده ئولوژی غیر صریح تر بیان می شود. گفتگو با خود ( monolog )، گفتار نمایشی ( dialogue )نیز فاصله گذاری به وسیله ی نوشتار خارج از متن و جریان اصلی یا توضیح اضافی شاعر در خلال روایت، از بدعت های شعر سپید می باشد.
- اطناب و ایجاز نیز از نکات قابل بحث در شعر سپید است. ایجاز، بیان معنی بسیار با کمترین الفاظ و اطناب، بیان معنی اندک با الفاظ بسیار می باشد. ایجاز معمولا مورد علاقه ی قدما بوده و اطناب مورد نفرتشان، اما این دو عنصر )البته اطناب غیر مهمل( و ترکیب توامانشان از دیگر هنجارشکنی های شعر سپید می باشد که به برجسته سازی مفهوم می انجامد.
- تلفیق سبک های زبانی مختلف مانند ترکیب لحن رسمی و محاوره یا رسمی و نمایشی و یا ترکیب شعر وزن نیمایی در سپید یا ترکیب زبان فارسی و غیر فارسی از دیگر از دیگر نوآوری های شعر سپید است که اکثرا اولین بار توسط شاملو دیده می شود.
- استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- #تصویرسازی، حاصل #سه عنصر #واقع گرایی، #تخیل و #توصیف می باشد که همراه با بهره گیری از مجاز ایجاد می گردد.
@amirnormohamadi1976
به طور کلی شعر سپید فراتر از یک قالب جدید، خروجی است از هنجارهای متداول و تثبیت شده در محور زبان و پایان دادن به عناصری که دیگر قادر به انتقال زیبایی و آفرینش شگفتی نیستند. هنجارهای سنتی که طی چندین قرن پوسیده شده بود و حتی هنجارهای معاصر که پیروان نیما تا حد کلیشه و ابتذال از آن بهره جسته بودند.
بر خلاف شعر کلاسیک که با بزک های ظاهری و وزن و قالب عرضه می شد، شعر سپید با کنار گذاشتن این زیبایی های ظاهری قاعدتا باید به خلق زیبایی در بطن خود و غنی سازی محتوا و بار هنری کلام بپردازد. شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهد.
#شعر_سپید_انقلابی_است_نفوذ_کرده در تک تک سلول های شعر فارسی که تمام هنجارهای گذشته را درهم می شکند.
در زیر به مواردی از این هنجارشکنی ها اشاره می شود:
- #تشبیه که به عنوان بنیادی ترین وجه تمایز شعر سپید و سنتی محسوب می شود به عنوان رایج ترین عنصر به کار رفته در شعر، با اجتناب از کلیشه و تکرار باید حتی در طول اشعار یک شاعر هم نو و غیر تکراری باشد.
- استعاره ی مورد استفاده در شعر سنتی بیشتر اسمی )اصلیه( بود ولی شعر سپید با به کار بردن استعاره در سایر اجزا مانند فعل، صفت و ... عمق معنایی و بار هنری بیشتری آفرید.
- بحث نماد نیز یکی از تمایزهای آشکار در شعر سپید و سنتی می باشد. شعر سپید با کنار گذاشتن نمادهای عرفانی و شخصی به کار رفته در شعر کهن و نیز نمادهای کلیشه شده ی نیمایی، در هر شعر به ساختن نمادی جدید می پردازد.
- اسطوره سازی و تلمیح بحث دیگری است در شعر سپید. اسطوره سازی معمولا با بازآفرینی اسطوره های گذشته یا خلق
اسطوره های جدید همراه است. همچنین اسطوره های موجود در آثار کلاسیک ملل و تمدن های دیگر که در شعر فارسی
تاکنون استفاده نشده، به عنوان منبعی عظیم قابل توجه است. بسط عنصر مکان )فرامکان( و زمان )سیالیت زمان از ازل تا ابد، تقویت لحن اساطیری، طولانی کردن شکل نوشتاری و قطعیت در گفتار از راه های روایت اساطیری می باشد.
- طنز شعر سپید بر خلاف گذشته، با اجتناب از صراحت و گستاخی)هجو( و با ایجاد ابهام هنری و واگذاری ابعاد موضوع به خود مخاطب، به وسیله ای مناسب جهت بیان کاستی های اجتماعی می پردازد.
- روایت، در واقع جدایی راوی از شاعر می باشد. هر چه فاصله ی بین شاعر و راوی بیشتر باشد بار هنری بالاتر، شعریت بیشتر، شعار کمتر و ایده ئولوژی غیر صریح تر بیان می شود. گفتگو با خود ( monolog )، گفتار نمایشی ( dialogue )نیز فاصله گذاری به وسیله ی نوشتار خارج از متن و جریان اصلی یا توضیح اضافی شاعر در خلال روایت، از بدعت های شعر سپید می باشد.
- اطناب و ایجاز نیز از نکات قابل بحث در شعر سپید است. ایجاز، بیان معنی بسیار با کمترین الفاظ و اطناب، بیان معنی اندک با الفاظ بسیار می باشد. ایجاز معمولا مورد علاقه ی قدما بوده و اطناب مورد نفرتشان، اما این دو عنصر )البته اطناب غیر مهمل( و ترکیب توامانشان از دیگر هنجارشکنی های شعر سپید می باشد که به برجسته سازی مفهوم می انجامد.
- تلفیق سبک های زبانی مختلف مانند ترکیب لحن رسمی و محاوره یا رسمی و نمایشی و یا ترکیب شعر وزن نیمایی در سپید یا ترکیب زبان فارسی و غیر فارسی از دیگر از دیگر نوآوری های شعر سپید است که اکثرا اولین بار توسط شاملو دیده می شود.
- استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- #تصویرسازی، حاصل #سه عنصر #واقع گرایی، #تخیل و #توصیف می باشد که همراه با بهره گیری از مجاز ایجاد می گردد.
@amirnormohamadi1976
#آشنایی_باشعر_سپید2
به طور کلی شعر سپید فراتر از یک قالب جدید، خروجی است از هنجارهای متداول و تثبیت شده در محور زبان و پایان دادن به عناصری که دیگر قادر به انتقال زیبایی و آفرینش شگفتی نیستند. هنجارهای سنتی که طی چندین قرن پوسیده شده بود و حتی هنجارهای معاصر که پیروان نیما تا حد کلیشه و ابتذال از آن بهره جسته بودند.
بر خلاف شعر کلاسیک که با بزک های ظاهری و وزن و قالب عرضه می شد، شعر سپید با کنار گذاشتن این زیبایی های ظاهری قاعدتا باید به خلق زیبایی در بطن خود و غنی سازی محتوا و بار هنری کلام بپردازد. شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهد.
#شعر_سپید_انقلابی_است_نفوذ_کرده در تک تک سلول های شعر فارسی که تمام هنجارهای گذشته را درهم می شکند.
در زیر به مواردی از این هنجارشکنی ها اشاره می شود:
- #تشبیه که به عنوان بنیادی ترین وجه تمایز شعر سپید و سنتی محسوب می شود به عنوان رایج ترین عنصر به کار رفته در شعر، با اجتناب از کلیشه و تکرار باید حتی در طول اشعار یک شاعر هم نو و غیر تکراری باشد.
- استعاره ی مورد استفاده در شعر سنتی بیشتر اسمی )اصلیه( بود ولی شعر سپید با به کار بردن استعاره در سایر اجزا مانند فعل، صفت و ... عمق معنایی و بار هنری بیشتری آفرید.
- بحث نماد نیز یکی از تمایزهای آشکار در شعر سپید و سنتی می باشد. شعر سپید با کنار گذاشتن نمادهای عرفانی و شخصی به کار رفته در شعر کهن و نیز نمادهای کلیشه شده ی نیمایی، در هر شعر به ساختن نمادی جدید می پردازد.
- اسطوره سازی و تلمیح بحث دیگری است در شعر سپید. اسطوره سازی معمولا با بازآفرینی اسطوره های گذشته یا خلق
اسطوره های جدید همراه است. همچنین اسطوره های موجود در آثار کلاسیک ملل و تمدن های دیگر که در شعر فارسی
تاکنون استفاده نشده، به عنوان منبعی عظیم قابل توجه است. بسط عنصر مکان )فرامکان( و زمان )سیالیت زمان از ازل تا ابد، تقویت لحن اساطیری، طولانی کردن شکل نوشتاری و قطعیت در گفتار از راه های روایت اساطیری می باشد.
- طنز شعر سپید بر خلاف گذشته، با اجتناب از صراحت و گستاخی)هجو( و با ایجاد ابهام هنری و واگذاری ابعاد موضوع به خود مخاطب، به وسیله ای مناسب جهت بیان کاستی های اجتماعی می پردازد.
- روایت، در واقع جدایی راوی از شاعر می باشد. هر چه فاصله ی بین شاعر و راوی بیشتر باشد بار هنری بالاتر، شعریت بیشتر، شعار کمتر و ایده ئولوژی غیر صریح تر بیان می شود. گفتگو با خود ( monolog )، گفتار نمایشی ( dialogue )نیز فاصله گذاری به وسیله ی نوشتار خارج از متن و جریان اصلی یا توضیح اضافی شاعر در خلال روایت، از بدعت های شعر سپید می باشد.
- اطناب و ایجاز نیز از نکات قابل بحث در شعر سپید است. ایجاز، بیان معنی بسیار با کمترین الفاظ و اطناب، بیان معنی اندک با الفاظ بسیار می باشد. ایجاز معمولا مورد علاقه ی قدما بوده و اطناب مورد نفرتشان، اما این دو عنصر )البته اطناب غیر مهمل( و ترکیب توامانشان از دیگر هنجارشکنی های شعر سپید می باشد که به برجسته سازی مفهوم می انجامد.
- تلفیق سبک های زبانی مختلف مانند ترکیب لحن رسمی و محاوره یا رسمی و نمایشی و یا ترکیب شعر وزن نیمایی در سپید یا ترکیب زبان فارسی و غیر فارسی از دیگر از دیگر نوآوری های شعر سپید است که اکثرا اولین بار توسط شاملو دیده می شود.
- استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- #تصویرسازی، حاصل #سه عنصر #واقع گرایی، #تخیل و #توصیف می باشد که همراه با بهره گیری از مجاز ایجاد می گردد.
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
به طور کلی شعر سپید فراتر از یک قالب جدید، خروجی است از هنجارهای متداول و تثبیت شده در محور زبان و پایان دادن به عناصری که دیگر قادر به انتقال زیبایی و آفرینش شگفتی نیستند. هنجارهای سنتی که طی چندین قرن پوسیده شده بود و حتی هنجارهای معاصر که پیروان نیما تا حد کلیشه و ابتذال از آن بهره جسته بودند.
بر خلاف شعر کلاسیک که با بزک های ظاهری و وزن و قالب عرضه می شد، شعر سپید با کنار گذاشتن این زیبایی های ظاهری قاعدتا باید به خلق زیبایی در بطن خود و غنی سازی محتوا و بار هنری کلام بپردازد. شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهد.
#شعر_سپید_انقلابی_است_نفوذ_کرده در تک تک سلول های شعر فارسی که تمام هنجارهای گذشته را درهم می شکند.
در زیر به مواردی از این هنجارشکنی ها اشاره می شود:
- #تشبیه که به عنوان بنیادی ترین وجه تمایز شعر سپید و سنتی محسوب می شود به عنوان رایج ترین عنصر به کار رفته در شعر، با اجتناب از کلیشه و تکرار باید حتی در طول اشعار یک شاعر هم نو و غیر تکراری باشد.
- استعاره ی مورد استفاده در شعر سنتی بیشتر اسمی )اصلیه( بود ولی شعر سپید با به کار بردن استعاره در سایر اجزا مانند فعل، صفت و ... عمق معنایی و بار هنری بیشتری آفرید.
- بحث نماد نیز یکی از تمایزهای آشکار در شعر سپید و سنتی می باشد. شعر سپید با کنار گذاشتن نمادهای عرفانی و شخصی به کار رفته در شعر کهن و نیز نمادهای کلیشه شده ی نیمایی، در هر شعر به ساختن نمادی جدید می پردازد.
- اسطوره سازی و تلمیح بحث دیگری است در شعر سپید. اسطوره سازی معمولا با بازآفرینی اسطوره های گذشته یا خلق
اسطوره های جدید همراه است. همچنین اسطوره های موجود در آثار کلاسیک ملل و تمدن های دیگر که در شعر فارسی
تاکنون استفاده نشده، به عنوان منبعی عظیم قابل توجه است. بسط عنصر مکان )فرامکان( و زمان )سیالیت زمان از ازل تا ابد، تقویت لحن اساطیری، طولانی کردن شکل نوشتاری و قطعیت در گفتار از راه های روایت اساطیری می باشد.
- طنز شعر سپید بر خلاف گذشته، با اجتناب از صراحت و گستاخی)هجو( و با ایجاد ابهام هنری و واگذاری ابعاد موضوع به خود مخاطب، به وسیله ای مناسب جهت بیان کاستی های اجتماعی می پردازد.
- روایت، در واقع جدایی راوی از شاعر می باشد. هر چه فاصله ی بین شاعر و راوی بیشتر باشد بار هنری بالاتر، شعریت بیشتر، شعار کمتر و ایده ئولوژی غیر صریح تر بیان می شود. گفتگو با خود ( monolog )، گفتار نمایشی ( dialogue )نیز فاصله گذاری به وسیله ی نوشتار خارج از متن و جریان اصلی یا توضیح اضافی شاعر در خلال روایت، از بدعت های شعر سپید می باشد.
- اطناب و ایجاز نیز از نکات قابل بحث در شعر سپید است. ایجاز، بیان معنی بسیار با کمترین الفاظ و اطناب، بیان معنی اندک با الفاظ بسیار می باشد. ایجاز معمولا مورد علاقه ی قدما بوده و اطناب مورد نفرتشان، اما این دو عنصر )البته اطناب غیر مهمل( و ترکیب توامانشان از دیگر هنجارشکنی های شعر سپید می باشد که به برجسته سازی مفهوم می انجامد.
- تلفیق سبک های زبانی مختلف مانند ترکیب لحن رسمی و محاوره یا رسمی و نمایشی و یا ترکیب شعر وزن نیمایی در سپید یا ترکیب زبان فارسی و غیر فارسی از دیگر از دیگر نوآوری های شعر سپید است که اکثرا اولین بار توسط شاملو دیده می شود.
- استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- #تصویرسازی، حاصل #سه عنصر #واقع گرایی، #تخیل و #توصیف می باشد که همراه با بهره گیری از مجاز ایجاد می گردد.
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#توصیف، #توضیح و #بیان_احساس
توصیف (Description) یعنی وصف آنچه که بهصورت عینی (Objective) درک می شود.
برای مثال شما یک اتاق ویژه را توصیف میکنید و بسته به توانایی توصیف شما، شنونده می تواند تصویر مناسبی همچون تصویری که شما از اتاق دارید در ذهن خود بسازد.
توضیح (Explanation) اما برای شرح چرایی یک پدیده بهکار میرود.
برای مثال شما نحوه شکل گیری رنگینکمان و اینکه چرا آن را بهصورت یک کمان و در رنگهای متنوع می بینیم را توضیح میدهید.
بیان احساس (Expression) برای نشان دادن احساس است.
برای مثال شما احساس خود را در رویارویی با یک واقعه یا پس از تماشای یک فیلم بروز می دهید.
نکتهای که در اینجا میخواهم اشاره کنم، اهمیت نقش توصیف است. البته نباید فکر کنیم که شما تنها برای دیگران توصیف می کنید. توصیف می تواند برای خود باشد. توصیف می کنید تا درک خود از یک پدیده را نشان دهید.
فراموش نکنید که توصیف خوب، کمک می کند که بتوانید توضیح خوبی داشته باشید.
گاهی اوقات برای متقاعد کردن دیگران تنها کافی است که توصیف خوبی از شرایط ارائه کنید و بقیه فرآیند را به خود آنها واگذار کنید.
یکی دیگر از مزایای توصیف خوب، در فرآیند حل مسئله است. اگر مسئله را خوب توصیف و تعریف کنید بخش مهمی از حل مسئله را پیمودهاید.
اینشتاین میگوید اگر به من یک ساعت وقت بدهند که کره زمین را نجات دهم، پنجاه و نه دقیقه صرف تعریف مسئله و یک دقیقه صرف حل آن خواهم کرد!
#نگارش
#تولید_متن
@amirnormohamadi1976
توصیف (Description) یعنی وصف آنچه که بهصورت عینی (Objective) درک می شود.
برای مثال شما یک اتاق ویژه را توصیف میکنید و بسته به توانایی توصیف شما، شنونده می تواند تصویر مناسبی همچون تصویری که شما از اتاق دارید در ذهن خود بسازد.
توضیح (Explanation) اما برای شرح چرایی یک پدیده بهکار میرود.
برای مثال شما نحوه شکل گیری رنگینکمان و اینکه چرا آن را بهصورت یک کمان و در رنگهای متنوع می بینیم را توضیح میدهید.
بیان احساس (Expression) برای نشان دادن احساس است.
برای مثال شما احساس خود را در رویارویی با یک واقعه یا پس از تماشای یک فیلم بروز می دهید.
نکتهای که در اینجا میخواهم اشاره کنم، اهمیت نقش توصیف است. البته نباید فکر کنیم که شما تنها برای دیگران توصیف می کنید. توصیف می تواند برای خود باشد. توصیف می کنید تا درک خود از یک پدیده را نشان دهید.
فراموش نکنید که توصیف خوب، کمک می کند که بتوانید توضیح خوبی داشته باشید.
گاهی اوقات برای متقاعد کردن دیگران تنها کافی است که توصیف خوبی از شرایط ارائه کنید و بقیه فرآیند را به خود آنها واگذار کنید.
یکی دیگر از مزایای توصیف خوب، در فرآیند حل مسئله است. اگر مسئله را خوب توصیف و تعریف کنید بخش مهمی از حل مسئله را پیمودهاید.
اینشتاین میگوید اگر به من یک ساعت وقت بدهند که کره زمین را نجات دهم، پنجاه و نه دقیقه صرف تعریف مسئله و یک دقیقه صرف حل آن خواهم کرد!
#نگارش
#تولید_متن
@amirnormohamadi1976
#سعدی و #غزل
پاره #نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
سعدی و نکته ها در غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند مانند #نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست یا #سنایی در #حدیقه#الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت یا #عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید یا مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید. ..که تاثیر کتاب های #کشف-السرار و #مرصاد-العباد هم نقش دهنده ترین بود.
پایان این بخش
#آریا #پورفریاد
@amirnormohamadi1976
پاره #نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
سعدی و نکته ها در غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند مانند #نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست یا #سنایی در #حدیقه#الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت یا #عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید یا مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید. ..که تاثیر کتاب های #کشف-السرار و #مرصاد-العباد هم نقش دهنده ترین بود.
پایان این بخش
#آریا #پورفریاد
@amirnormohamadi1976
#سعدی و #غزل
پاره #نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
سعدی و نکته ها در غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند مانند #نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست یا #سنایی در #حدیقه#الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت یا #عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید یا مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید. ..که تاثیر کتاب های #کشف-السرار و #مرصاد-العباد هم نقش دهنده ترین بود.
پایان این بخش
#آریا #پورفریاد
@amirnormohamadi1976
پاره #نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
سعدی و نکته ها در غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند مانند #نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست یا #سنایی در #حدیقه#الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت یا #عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید یا مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید. ..که تاثیر کتاب های #کشف-السرار و #مرصاد-العباد هم نقش دهنده ترین بود.
پایان این بخش
#آریا #پورفریاد
@amirnormohamadi1976
#سنجش_های_پورفریاد
#شماره_سی_و_هفت
#سعدی_و_غزل
#پاره_نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
#سعدی_و_نکته_ها_در_غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
#نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند.
#نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست.
#سنایی در #حدیقه_الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت.
#عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق_الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید.
#مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید...
تاثیر کتاب های #کشف_السرار و #مرصاد_العباد هم نقش دهنده ترین بود.
#آریا_پورفریاد
@amirnormohamadi1976
#شماره_سی_و_هفت
#سعدی_و_غزل
#پاره_نخست
سعدی سراینده و نویسنده ای مهم پندار بود که ارزیابی کارنامه فرهنگی ادبی ایشان مرور حافظه تاریخی فرهنگی انسان شرقی است که در تأملات خردگرای انسان ایرانی به وادی عرفان می رود و در مسیر زایش اندیشه به دوران تراژدیک زیستمندش توانایی ایستادنش جای بسی افتخار دارد.
چون ایشان پس از درس خواندن در نظامیه بغداد و تاثیر گرفتن از سراینده مهم پندار مُتَنبّی- جهان بینی دار ادبیات عرب- رو به سوی جهان گردی نمود و در پرتو آموزش ها، سفرها و اندیشه کردن های مبسوط به موقعیت های زندگی مردم و جامعه خویش و دیگران به عنوان یک سراینده و نویسنده رهسپار عرفان گرایی نیمه وضعیت در بحث وجود و عرفان نظری می رسد.
عرفان نظری سعدی در تامل بر موقعیت های مختلف زندگی است که رهبری ذهن او می شود و در نسبیت گرایی عرفان به سراینده ای تجربه گرا می رسد یعنی وفور معانی کوچه و بازار، اندیشه های شاهدبازی، حرف های زشت از زندگی عامیانه مردم و معشوق ستایی محض اش ایشان را به یک سراینده نسبیت پذیر عرفانی رسانید و در غزلیات ایشان همه نشانه های بالا در گزاره به وفور دیده می شود.
ایشان غزل سرایی صاحب زبان هستند یعنی زبان شخصی دارند ولی تکرار مضمون ها در پردازش و تصویر و تصویر شاعرانه او را به تکرار در بسامد توصیف می کشاند که می شود چند غزل ایشان را برای نمونه قرار داده و بیشتر غزل های ایشان را در پی همان تصویر و تصور در اجرای زبان و اندیشه #غزل های نمونه دید.
نکته مهم: #حافظ به زیبایی از دانش ادبی و هنری سعدی در غزل سرایی سود جسته است و تضمین های مختلف سروده های سعدی برای حافظ رند، در بهرهمندی از جهان بینی سعدی مهم بوده است و با شناخت از شعر سعدی می شود گرفته برداری های زیاد حافظ را کشف نمود.
#سعدی_و_نکته_ها_در_غزل
سعدی در غزل چند ویژگی را بارز به گفتگو در جهان متن دارند.
#یکی اینکه روایت برای ایشان در پرتو باور است. یعنی چگونه اندیشه کردن ایشان که نشانه فردیت اوست را در ساختار بیانی در تلفیق سبک شناسی او روایت شناسی اش با اهمیت دید.
ایشان در روایت های مختلف به تحلیل رابط میان الگوهای همگانی زبان و فرهنگ پویای زبان عامیانه خط و مشی جاودانه را می نگرد چون با قطب نمای خویش جهان را می نگرد.
#دومین ویژگی او دایره واژگان کلیدی در فرهنگ دوره ای زبان عربی و پارسی است که روش شناسی واژگان کاربردی ایشان در فعالیت های زبانی ادبی که مابین فضا در بیان و کشف معانی به امر بدیع می رسد.
#نکته: سعدی در مسیر زایش اندیشه اش محاکاتی را در نظر آورد که قدرت تخیلی قوی را می خواست و ذهنیتی سراسر جمال شناسی یار که گویی توصیف در جمال شناسی بسان گوی در چوگان دلدادگی ها رهپوست.
#توصیف در غزل های سعدی کارسازترین شرایط مفهوم گستری را پیش می کشد که قرار دارد به قرار سیالیت ذهن در دایره واژگان معطوف به معنای عشق و نگاه یاریارجانی یا عاشقانه آنهم در دوره ای که اهمیت مثنوی سایه داشت.
پیش از سعدی مثنوی سرایان در #سبک-عراقی با کشف جهان روایت تازه با نگاهی -عینیت گرا ولی معطوف به ذهنیت پردازی تخیل ورز و ایهام دار در #استعاره های زبانی بیشترین سهم تولید اندیشه را به وجود آورده بودند.
#نظامی در پنج گنج(خمسه) خود که داستان روایی و #بینامتنیت را در اختیار جمال شناسی و مفهوم ورزی عشق جانپناه دانست.
#سنایی در #حدیقه_الحقیقه که جهان معنا را به پیدایش ترازوی اخلاق محوری با #زبانیت توصیفی معنا خاستگاه یافت.
#عطار که عطر جان ادبیات ماست و با #منطق_الطیر اهمیت بینش اساطیری و وجه های نمادینی از جهان تمثیل را با تشخص دادن به امرواقع روایت با توجه به شرایط سوژه در متن به سلوک پرندگان جانمایه ای فرازمند پیش کشید.
#مولانا با مثنوی معنوی اش که جهان حکایات و روایت های فلسفی اخلاقی را در اختیار وصل شدن به جهان عقل سلیم رهبری می نمود آنهم با نگاه #عرفانی و #افلاطونی که در سیر کارش حاصل شده بود و وحدت وجود را در #کثرت فضا پرتاب مواضع اندیشه ورزی می پویید...
تاثیر کتاب های #کشف_السرار و #مرصاد_العباد هم نقش دهنده ترین بود.
#آریا_پورفریاد
@amirnormohamadi1976