#نگارش
@amirnormohamadi1976
#ويرايش
#اعلام_اعلان
اعلام / إغلان این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد.
❇️اغلام، به کسر اول، به معنای «آگاه کردن» و «خبر دادن» است و با فعل کردن و دادن به کار می رود:
✅ «یکی از متعلقان... ملك را اعلام کرد که فلان را که حبس فرموده ای با ملوك نواحی مراسله دارد» (گلستان سعدی، ۷۷)؛
✅ «نجاشی به سوی پیغمبر کس فرستاد و او را از اسلام خویش اعلام داد » (تاریخنامه طبری، ۵۷).
❇️ اغلان، به کسر اول، به معنای «علنی کردن، آشکار ساختن، فاش کردن» است و با فعال کردن به کار می رود.
❇️اعلام جنگ و اعلان جنگ هر دو صحیح است جز اینکه نخستین به معنای «اطلاع دادن حالت جنگ» است و دومین به معنای «آشکار کردن حالت جنگ»
ارسالی: نجفی، ابوالحسن.
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
#ويرايش
#اعلام_اعلان
اعلام / إغلان این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد.
❇️اغلام، به کسر اول، به معنای «آگاه کردن» و «خبر دادن» است و با فعل کردن و دادن به کار می رود:
✅ «یکی از متعلقان... ملك را اعلام کرد که فلان را که حبس فرموده ای با ملوك نواحی مراسله دارد» (گلستان سعدی، ۷۷)؛
✅ «نجاشی به سوی پیغمبر کس فرستاد و او را از اسلام خویش اعلام داد » (تاریخنامه طبری، ۵۷).
❇️ اغلان، به کسر اول، به معنای «علنی کردن، آشکار ساختن، فاش کردن» است و با فعال کردن به کار می رود.
❇️اعلام جنگ و اعلان جنگ هر دو صحیح است جز اینکه نخستین به معنای «اطلاع دادن حالت جنگ» است و دومین به معنای «آشکار کردن حالت جنگ»
ارسالی: نجفی، ابوالحسن.
@amirnormohamadi1976
#نگارش
#ويرايش
#هجو_هزل_طنز_فکاهه
#طنز_هزل
❇️«طنز» به کلی با «هزل» متفاوت است. مقصود از هزل برانگیختن خنده است که به مسخرگی نزدیک است و زبان خاص خود را دارد و کمتر در مسائل غم انگیز و در کنار فاجعه قرار می گیرد؛ مانند هزل نویسیهای مطبوعات زرد. اما هدف طنز خنده نیست، نیشخند است؛ خنداندن نیست، بلکه در واقع، گریاندن است.
❇️نیشخند طنز، کنایه آمیز است و آمیخته با خشم و قهری است که با ژرفبینی و خودداری و عفت حکیمانهای آمیخته است.
❇️طنز با نوعی شرم و تملک نفس توأم است ولی هزل دریده است و خودداری نمی شناسد.
❇️هزل صریح است و طنز در پرده؛ هزل وقیح است و طنز متین.
❇️هزل قصد خنداندن دارد، ولی طنز در پی خنده، قصدش عبرت است و با ناروایی می ستیزد.
❇️ هزل به ناهنجاری موجود فقط می خندد؛ ولی طنز به ناهنجاری موجود کینه می ورزد و می خواهد که آن را از میان بردارد.
#هجو_هزل_طنز_فکاهه
هجو :
❇️ یعنی به تمسخر گرفتن عیبها و نقصها، به منظور تحقیر و تنبیه، از روی غرض شخصی، و آن ضد مدح است.
❇️عیب کردن. هجا. بد گفتن . (یادداشت علامه دهخدا):
✅ شاهنامه به نام اورها کن و هجو او به من ده تا بشویم . (چهارمقاله ).
✅در همه دیوان من دو هجو نبینی/ در همه گلزار خلد خار نیابی .
@amirnormohamadi1976
#ويرايش
#هجو_هزل_طنز_فکاهه
#طنز_هزل
❇️«طنز» به کلی با «هزل» متفاوت است. مقصود از هزل برانگیختن خنده است که به مسخرگی نزدیک است و زبان خاص خود را دارد و کمتر در مسائل غم انگیز و در کنار فاجعه قرار می گیرد؛ مانند هزل نویسیهای مطبوعات زرد. اما هدف طنز خنده نیست، نیشخند است؛ خنداندن نیست، بلکه در واقع، گریاندن است.
❇️نیشخند طنز، کنایه آمیز است و آمیخته با خشم و قهری است که با ژرفبینی و خودداری و عفت حکیمانهای آمیخته است.
❇️طنز با نوعی شرم و تملک نفس توأم است ولی هزل دریده است و خودداری نمی شناسد.
❇️هزل صریح است و طنز در پرده؛ هزل وقیح است و طنز متین.
❇️هزل قصد خنداندن دارد، ولی طنز در پی خنده، قصدش عبرت است و با ناروایی می ستیزد.
❇️ هزل به ناهنجاری موجود فقط می خندد؛ ولی طنز به ناهنجاری موجود کینه می ورزد و می خواهد که آن را از میان بردارد.
#هجو_هزل_طنز_فکاهه
هجو :
❇️ یعنی به تمسخر گرفتن عیبها و نقصها، به منظور تحقیر و تنبیه، از روی غرض شخصی، و آن ضد مدح است.
❇️عیب کردن. هجا. بد گفتن . (یادداشت علامه دهخدا):
✅ شاهنامه به نام اورها کن و هجو او به من ده تا بشویم . (چهارمقاله ).
✅در همه دیوان من دو هجو نبینی/ در همه گلزار خلد خار نیابی .
@amirnormohamadi1976
#نگارش
@amirnormohamadi1976
#ویرایش
#جدانویسی_سرهم_نویسی
کلمات مرکبى که الزاماً جدا نوشته مىشود:
❇️ ترکیبهاى اضافى (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضافٌالیه):
دستکم، شوراى عالى، حاصل ضرب، صرف نظر، سیبزمینى، آبمیوه، آبلیمو
❇️جزء دوم با «الف» آغاز شود:
دلانگیز، عقبافتادگى، کماحساس
❇️حرف پایانى جزء اول با حرف آغازى جزء دوم همانند یا هممخرج باشد:
آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببرى، چوبپرده
❇️مرکبهاى اتباعى و نیز مرکبهاى متشکل از دو جزء مکرر:
سنگینرنگین، پولمول، تکتک، هقهق
❇️ مصدر مرکب و فعل مرکب:
سخن گفتن، نگاه داشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم
❇️مرکبهایى که یک جزء آنها کلمهٔ دخیل باشد:
خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار
❇️ عبارتهاى عربى که شامل چند جزء باشد:
معذلک، منبعد، علىهذا، انشاءالله، معهذا، بارىتعالى، حقّتعالى، علىاىّحال
تبصره: هر دو صورت نوشتارى «باسمهتعالى» و «بسمهتعالى» جایز است.
❇️ یک جزء از واژههاى مرکب عدد باشد:
پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه
تبصره: بهاستثناى عدد یک، که بسته به مورد و با توجّه به قواعد دیگر، با هر دو املا صحیح است:
یکسویه/ یکسویه؛ یکشبه/ یکشبه؛ یکسره/ یکسره؛ یکپارچه/ یکپارچه
❇️ کلمههاى مرکبى که جزء اوّل آنها به «هاى غیرملفوظ» ختم شود (هاى غیرملفوظ در حکم حرف منفصل است):
بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر
تبصره: کلمههایى مانند تشنگان، خفتگان، هفتگى، بچگى که در ترکیب، هاى غیرملفوظ آنها حذف شده و بهجاى آن «گ» میانجى آمده است، از این قاعده مستثناست.
❇️کلمه با پیوستهنویسى، طولانى یا نامأنوس یا احیاناً پردندانه شود:
عافیتطلبى، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو
❇️ هرگاه یکى از اجزاى کلمهٔ مرکب داراى چند گونهٔ مختوم به حرف منفصل و حرف متصّل باشد، چون جدانویسى گونه یا گونههاى مختوم به حرف منفصل اجبارى است به تبع آن جدانویسى گونه یا گونههاى دیگر نیز منطقىتر است:
پابرهنه/ پاىْبرهنه؛ پامال/ پاىْمال
منبع: دستور خط فارسی
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
#ویرایش
#جدانویسی_سرهم_نویسی
کلمات مرکبى که الزاماً جدا نوشته مىشود:
❇️ ترکیبهاى اضافى (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضافٌالیه):
دستکم، شوراى عالى، حاصل ضرب، صرف نظر، سیبزمینى، آبمیوه، آبلیمو
❇️جزء دوم با «الف» آغاز شود:
دلانگیز، عقبافتادگى، کماحساس
❇️حرف پایانى جزء اول با حرف آغازى جزء دوم همانند یا هممخرج باشد:
آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببرى، چوبپرده
❇️مرکبهاى اتباعى و نیز مرکبهاى متشکل از دو جزء مکرر:
سنگینرنگین، پولمول، تکتک، هقهق
❇️ مصدر مرکب و فعل مرکب:
سخن گفتن، نگاه داشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم
❇️مرکبهایى که یک جزء آنها کلمهٔ دخیل باشد:
خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار
❇️ عبارتهاى عربى که شامل چند جزء باشد:
معذلک، منبعد، علىهذا، انشاءالله، معهذا، بارىتعالى، حقّتعالى، علىاىّحال
تبصره: هر دو صورت نوشتارى «باسمهتعالى» و «بسمهتعالى» جایز است.
❇️ یک جزء از واژههاى مرکب عدد باشد:
پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه
تبصره: بهاستثناى عدد یک، که بسته به مورد و با توجّه به قواعد دیگر، با هر دو املا صحیح است:
یکسویه/ یکسویه؛ یکشبه/ یکشبه؛ یکسره/ یکسره؛ یکپارچه/ یکپارچه
❇️ کلمههاى مرکبى که جزء اوّل آنها به «هاى غیرملفوظ» ختم شود (هاى غیرملفوظ در حکم حرف منفصل است):
بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر
تبصره: کلمههایى مانند تشنگان، خفتگان، هفتگى، بچگى که در ترکیب، هاى غیرملفوظ آنها حذف شده و بهجاى آن «گ» میانجى آمده است، از این قاعده مستثناست.
❇️کلمه با پیوستهنویسى، طولانى یا نامأنوس یا احیاناً پردندانه شود:
عافیتطلبى، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو
❇️ هرگاه یکى از اجزاى کلمهٔ مرکب داراى چند گونهٔ مختوم به حرف منفصل و حرف متصّل باشد، چون جدانویسى گونه یا گونههاى مختوم به حرف منفصل اجبارى است به تبع آن جدانویسى گونه یا گونههاى دیگر نیز منطقىتر است:
پابرهنه/ پاىْبرهنه؛ پامال/ پاىْمال
منبع: دستور خط فارسی
@amirnormohamadi1976
#نگارش
✍ انواع روشهای پژوهشی
۱. روش APA
شیوهنامۀ انجمن روانشناسی آمریکا برای رشتههای روانشناسی و تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی؛
۲. روش MLA
شیوهنامۀ انجمن زبان مدرن برای رشتههای ادبیات و هنر و علوم انسانی؛
۳.روش دانشگاه هاروارد؛
۴. روش AMA
شیوهنامۀ انجمن پزشکی آمریکا برای رشتههای پزشکی و علوم زیستی؛
۵. روش CMS
شیوهنامۀ دانشگاه شیکاگو راهنمای عمومی برای تمام رشتهها و قالبها؛
۶. روش دانشگاه ونکوور؛
۷. روش IEEE در انتشارات الکترونیک؛
۸. روش AIP
شیوهنامۀ مؤسسۀ آمریکایی فیزیک.
✅ حسن ذوالفقاری، راهنمای ویراستاری و درستنویسی، چ۳، تهران: نشر علم، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۵ تا ۱۲۶.
✅ گردآورنده: فریده آرامیده
https://t.me/amirnormohamadi1976
✍ انواع روشهای پژوهشی
۱. روش APA
شیوهنامۀ انجمن روانشناسی آمریکا برای رشتههای روانشناسی و تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی؛
۲. روش MLA
شیوهنامۀ انجمن زبان مدرن برای رشتههای ادبیات و هنر و علوم انسانی؛
۳.روش دانشگاه هاروارد؛
۴. روش AMA
شیوهنامۀ انجمن پزشکی آمریکا برای رشتههای پزشکی و علوم زیستی؛
۵. روش CMS
شیوهنامۀ دانشگاه شیکاگو راهنمای عمومی برای تمام رشتهها و قالبها؛
۶. روش دانشگاه ونکوور؛
۷. روش IEEE در انتشارات الکترونیک؛
۸. روش AIP
شیوهنامۀ مؤسسۀ آمریکایی فیزیک.
✅ حسن ذوالفقاری، راهنمای ویراستاری و درستنویسی، چ۳، تهران: نشر علم، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۵ تا ۱۲۶.
✅ گردآورنده: فریده آرامیده
https://t.me/amirnormohamadi1976
بدین وسیله
🔸کلمۀ «بدین وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیدهایم:
«بدین وسیله از شما دعوت میشود...»
«بدین وسیله به استحضار میرساند...»
«بدین وسیله گواهی میشود...»
«بدین وسیله گزارش میشود»
یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامههای رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین وسیله» عبارت زاید و بیمعنایی است. مثلاً وقتی میخواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله میخواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.
🔸درست است که این عبارت جزو کلیشههای نامههای اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامههای اداری معمولاً شخص نویسنده میخواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامهاش مؤدبانهتر و محترمانهتر به نظر برسد، مثلاً بهجای «پیشنهاد میکنم» مینویسد «پیشنهاد میشود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد میکند.
🔸فرض کنیم کارمندی میخواهد ساعات کاریاش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جملهاش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض میرساند». اگر بخواهد بهصورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض میرسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین وسیله» چهبسا میخواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار میرسد». پس شاید حضورش در بعضی نامهها چندان هم بیمعنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانهتر مینویسند بالطبع از اینگونه تعابیر استفاده نمیکنند.
🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامههای اداری معمولاً حاوی پیامی یکجملهای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یکسری تعبیراتِ بهظاهر زاید و بیمصرف پر شود تا نامه پر و پیمانتر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامههای اداری ایراد وارد میکنیم.
#نگارش #نامههای_اداری #نحو #گفتمان
✍سجاد سرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔸کلمۀ «بدین وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیدهایم:
«بدین وسیله از شما دعوت میشود...»
«بدین وسیله به استحضار میرساند...»
«بدین وسیله گواهی میشود...»
«بدین وسیله گزارش میشود»
یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامههای رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین وسیله» عبارت زاید و بیمعنایی است. مثلاً وقتی میخواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله میخواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.
🔸درست است که این عبارت جزو کلیشههای نامههای اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامههای اداری معمولاً شخص نویسنده میخواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامهاش مؤدبانهتر و محترمانهتر به نظر برسد، مثلاً بهجای «پیشنهاد میکنم» مینویسد «پیشنهاد میشود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد میکند.
🔸فرض کنیم کارمندی میخواهد ساعات کاریاش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جملهاش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض میرساند». اگر بخواهد بهصورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض میرسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین وسیله» چهبسا میخواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار میرسد». پس شاید حضورش در بعضی نامهها چندان هم بیمعنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانهتر مینویسند بالطبع از اینگونه تعابیر استفاده نمیکنند.
🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامههای اداری معمولاً حاوی پیامی یکجملهای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یکسری تعبیراتِ بهظاهر زاید و بیمصرف پر شود تا نامه پر و پیمانتر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامههای اداری ایراد وارد میکنیم.
#نگارش #نامههای_اداری #نحو #گفتمان
✍سجاد سرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🍃🌺🍃 غلط ننویسیم 🍃🌺🍃
* احترام گذاشتن :
به نظر می آید که در این ترکیب ، فعل « گذاشتن » غلط باشد و صحیح آن « گزاردن » است ؛ یعنی « به جا آوردن »
... این ترکیب ، فقط در قرون متأخّر ساخته و رایج شده است. می توان حدس زد که در عهد صفویه و قاجاریه که تمایز معنایی و املایی دو فعلِ گذاشتن و گزاردن ، مشتبه و مشوّش شده است ترکیب احترام گذاشتن ساخته شده است.
بهرحال این ترکیب ، با همین املا در نوشته های چند قرن اخیر به کار رفته و در فرهنگ ها نیز به همین صورت ضبط شده است و استعمال آن اشکالی ندارد.
صص : ۱۶_۱۵
* سؤال پرسیدن :
غلط است و حشو دارد و به جای آن بگوییم : « سؤال کردن »
ص: ۲۳۵
* بنیان _ بنیاد :
اغلب فرهنگها معنای « بنیاد » و
« بنیان » را یکسان نوشته اند ؛ اما این دو کلمه مترادف نیستند.
« بنیاد » یک واژه ی فارسی به معنای « پایه ی بنا ، پیِ بنا » است ؛ اما
« بنیان » یک واژه ی عربی ، به معنای خودِ بنا و توسّعاً « خانه » است.
با این همه ، معنای این دو لفظ در ترکیبات ، به یکدیگر نزدیک و تقریباً مترادف می شود.
مثلاً « بنیاد گذار » به معنای ( پایه گذار و مؤسّس )
و
« بنیانگذار » به معنای ( بناکننده ، برپاکننده ) است و در نهایت معنای آنها یکی است.
گاهی نیز « بنیان » به معنای « بنیاد » به کار رفته است اما موارد آن ، بسیار نادر است
ص : ۷۵
🍃🌺🍃 منبع :
غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، مرکز نشر دانشگاهی ، ۱۳۶۶
#نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
* احترام گذاشتن :
به نظر می آید که در این ترکیب ، فعل « گذاشتن » غلط باشد و صحیح آن « گزاردن » است ؛ یعنی « به جا آوردن »
... این ترکیب ، فقط در قرون متأخّر ساخته و رایج شده است. می توان حدس زد که در عهد صفویه و قاجاریه که تمایز معنایی و املایی دو فعلِ گذاشتن و گزاردن ، مشتبه و مشوّش شده است ترکیب احترام گذاشتن ساخته شده است.
بهرحال این ترکیب ، با همین املا در نوشته های چند قرن اخیر به کار رفته و در فرهنگ ها نیز به همین صورت ضبط شده است و استعمال آن اشکالی ندارد.
صص : ۱۶_۱۵
* سؤال پرسیدن :
غلط است و حشو دارد و به جای آن بگوییم : « سؤال کردن »
ص: ۲۳۵
* بنیان _ بنیاد :
اغلب فرهنگها معنای « بنیاد » و
« بنیان » را یکسان نوشته اند ؛ اما این دو کلمه مترادف نیستند.
« بنیاد » یک واژه ی فارسی به معنای « پایه ی بنا ، پیِ بنا » است ؛ اما
« بنیان » یک واژه ی عربی ، به معنای خودِ بنا و توسّعاً « خانه » است.
با این همه ، معنای این دو لفظ در ترکیبات ، به یکدیگر نزدیک و تقریباً مترادف می شود.
مثلاً « بنیاد گذار » به معنای ( پایه گذار و مؤسّس )
و
« بنیانگذار » به معنای ( بناکننده ، برپاکننده ) است و در نهایت معنای آنها یکی است.
گاهی نیز « بنیان » به معنای « بنیاد » به کار رفته است اما موارد آن ، بسیار نادر است
ص : ۷۵
🍃🌺🍃 منبع :
غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، مرکز نشر دانشگاهی ، ۱۳۶۶
#نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#مبانی
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
✏️نقطه نظر، نظر، یا دیدگاه؟
🔍این عبارت ترجمه لفظ به لفظ عبارت انگلیسی Point of view است.
❌ در فارسی این عبارت بیمعنی بوده و بهتر است از آن استفاده نکنید.
✅در قدیم نظرگاه به همین معنی بوده و امروزه از دیدگاه نیز استفاده میشود که صحیح است.
👈همچنین میتوانید به سادگی از «نظر» استفاده کنید.
☑️«نظر من این است».
به جای
«نقطه نظر من این است».
🖌️ #ویراستاری #نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔍این عبارت ترجمه لفظ به لفظ عبارت انگلیسی Point of view است.
❌ در فارسی این عبارت بیمعنی بوده و بهتر است از آن استفاده نکنید.
✅در قدیم نظرگاه به همین معنی بوده و امروزه از دیدگاه نیز استفاده میشود که صحیح است.
👈همچنین میتوانید به سادگی از «نظر» استفاده کنید.
☑️«نظر من این است».
به جای
«نقطه نظر من این است».
🖌️ #ویراستاری #نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🍃🌺🍃 غلط ننویسیم 🍃🌺🍃
* احترام گذاشتن :
به نظر می آید که در این ترکیب ، فعل « گذاشتن » غلط باشد و صحیح آن « گزاردن » است ؛ یعنی « به جا آوردن »
... این ترکیب ، فقط در قرون متأخّر ساخته و رایج شده است. می توان حدس زد که در عهد صفویه و قاجاریه که تمایز معنایی و املایی دو فعلِ گذاشتن و گزاردن ، مشتبه و مشوّش شده است ترکیب احترام گذاشتن ساخته شده است.
بهرحال این ترکیب ، با همین املا در نوشته های چند قرن اخیر به کار رفته و در فرهنگ ها نیز به همین صورت ضبط شده است و استعمال آن اشکالی ندارد.
صص : ۱۶_۱۵
* سؤال پرسیدن :
غلط است و حشو دارد و به جای آن بگوییم : « سؤال کردن »
ص: ۲۳۵
* بنیان _ بنیاد :
اغلب فرهنگها معنای « بنیاد » و
« بنیان » را یکسان نوشته اند ؛ اما این دو کلمه مترادف نیستند.
« بنیاد » یک واژه ی فارسی به معنای « پایه ی بنا ، پیِ بنا » است ؛ اما
« بنیان » یک واژه ی عربی ، به معنای خودِ بنا و توسّعاً « خانه » است.
با این همه ، معنای این دو لفظ در ترکیبات ، به یکدیگر نزدیک و تقریباً مترادف می شود.
مثلاً « بنیاد گذار » به معنای ( پایه گذار و مؤسّس )
و
« بنیانگذار » به معنای ( بناکننده ، برپاکننده ) است و در نهایت معنای آنها یکی است.
گاهی نیز « بنیان » به معنای « بنیاد » به کار رفته است اما موارد آن ، بسیار نادر است
ص : ۷۵
🍃🌺🍃 منبع :
غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، مرکز نشر دانشگاهی ، ۱۳۶۶
#نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
* احترام گذاشتن :
به نظر می آید که در این ترکیب ، فعل « گذاشتن » غلط باشد و صحیح آن « گزاردن » است ؛ یعنی « به جا آوردن »
... این ترکیب ، فقط در قرون متأخّر ساخته و رایج شده است. می توان حدس زد که در عهد صفویه و قاجاریه که تمایز معنایی و املایی دو فعلِ گذاشتن و گزاردن ، مشتبه و مشوّش شده است ترکیب احترام گذاشتن ساخته شده است.
بهرحال این ترکیب ، با همین املا در نوشته های چند قرن اخیر به کار رفته و در فرهنگ ها نیز به همین صورت ضبط شده است و استعمال آن اشکالی ندارد.
صص : ۱۶_۱۵
* سؤال پرسیدن :
غلط است و حشو دارد و به جای آن بگوییم : « سؤال کردن »
ص: ۲۳۵
* بنیان _ بنیاد :
اغلب فرهنگها معنای « بنیاد » و
« بنیان » را یکسان نوشته اند ؛ اما این دو کلمه مترادف نیستند.
« بنیاد » یک واژه ی فارسی به معنای « پایه ی بنا ، پیِ بنا » است ؛ اما
« بنیان » یک واژه ی عربی ، به معنای خودِ بنا و توسّعاً « خانه » است.
با این همه ، معنای این دو لفظ در ترکیبات ، به یکدیگر نزدیک و تقریباً مترادف می شود.
مثلاً « بنیاد گذار » به معنای ( پایه گذار و مؤسّس )
و
« بنیانگذار » به معنای ( بناکننده ، برپاکننده ) است و در نهایت معنای آنها یکی است.
گاهی نیز « بنیان » به معنای « بنیاد » به کار رفته است اما موارد آن ، بسیار نادر است
ص : ۷۵
🍃🌺🍃 منبع :
غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، مرکز نشر دانشگاهی ، ۱۳۶۶
#نگارش
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
بدین وسیله
🔸کلمۀ «بدین وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیدهایم:
«بدین وسیله از شما دعوت میشود...»
«بدین وسیله به استحضار میرساند...»
«بدین وسیله گواهی میشود...»
«بدین وسیله گزارش میشود»
یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامههای رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین وسیله» عبارت زاید و بیمعنایی است. مثلاً وقتی میخواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله میخواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.
🔸درست است که این عبارت جزو کلیشههای نامههای اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامههای اداری معمولاً شخص نویسنده میخواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامهاش مؤدبانهتر و محترمانهتر به نظر برسد، مثلاً بهجای «پیشنهاد میکنم» مینویسد «پیشنهاد میشود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد میکند.
🔸فرض کنیم کارمندی میخواهد ساعات کاریاش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جملهاش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض میرساند». اگر بخواهد بهصورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض میرسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین وسیله» چهبسا میخواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار میرسد». پس شاید حضورش در بعضی نامهها چندان هم بیمعنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانهتر مینویسند بالطبع از اینگونه تعابیر استفاده نمیکنند.
🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامههای اداری معمولاً حاوی پیامی یکجملهای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یکسری تعبیراتِ بهظاهر زاید و بیمصرف پر شود تا نامه پر و پیمانتر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامههای اداری ایراد وارد میکنیم.
#نگارش #نامههای_اداری #نحو #گفتمان
سجادسرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔸کلمۀ «بدین وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیدهایم:
«بدین وسیله از شما دعوت میشود...»
«بدین وسیله به استحضار میرساند...»
«بدین وسیله گواهی میشود...»
«بدین وسیله گزارش میشود»
یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامههای رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین وسیله» عبارت زاید و بیمعنایی است. مثلاً وقتی میخواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله میخواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.
🔸درست است که این عبارت جزو کلیشههای نامههای اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامههای اداری معمولاً شخص نویسنده میخواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامهاش مؤدبانهتر و محترمانهتر به نظر برسد، مثلاً بهجای «پیشنهاد میکنم» مینویسد «پیشنهاد میشود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد میکند.
🔸فرض کنیم کارمندی میخواهد ساعات کاریاش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جملهاش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض میرساند». اگر بخواهد بهصورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض میرسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین وسیله» چهبسا میخواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار میرسد». پس شاید حضورش در بعضی نامهها چندان هم بیمعنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانهتر مینویسند بالطبع از اینگونه تعابیر استفاده نمیکنند.
🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامههای اداری معمولاً حاوی پیامی یکجملهای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یکسری تعبیراتِ بهظاهر زاید و بیمصرف پر شود تا نامه پر و پیمانتر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامههای اداری ایراد وارد میکنیم.
#نگارش #نامههای_اداری #نحو #گفتمان
سجادسرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)