الفِ کتاب
618 subscribers
3.98K photos
32 videos
41 files
3.69K links
الف‌ِکتاب ضیافتی‌ست فرهنگی؛ میزبان شماییم تا از تازه‌ترین کتاب‌ها بگوییم؛ این‌که چگونه‌اند و فراخور کدام‌یک از ما...
Download Telegram
راهنمای کتاب/ رساله‌ای کوتاه در باب هویت

رضا فکری

«کورسرخی»
نوشته: عالیه عطایی
ناشر: چشمه،چاپ اول 1399
131 صفحه، 32000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه

عالیه عطایی نویسنده‌ای است که در سال‌های کودکیِ خود دو جنگ را، یکی در موطن مادری‌اش افغانستان و دیگری در میهن دوم‌اش ایران، تجربه کرده است و اندوخته‌ی غنیِ او از بستر همین وقایع است که روایت‌هایی از دهشت جنگ را در «کورسرخی» پدید آورده است؛ وقایعی که پیش از این در رمان «کافورپوش» و مجموعه‌داستان «چشم سگ» هم دستمایه‌ی قصه‌‌گویی‌اش بوده‌اند. قصه‌هایی از مردمانی که در تب‌وتاب جنگ و حواشی آن، مدام از کشور خود به سرزمین همسایه کوچ کرده و بازگشته‌اند. گویی گمشده‌هایی در خاک هر دو سرزمین داشته‌اند و در سفرهایی پی در پی به دنبال یافتن ردی از آن‌ها بوده‌اند. کسانی که نه در خاک مادری آرام و قرار داشته‌اند و نه در موطن تازه‌شان به آسایش رسیده‌اند. آن‌ها از همین روست که آونگ‌وار از شهری به شهر دیگر می‌روند و در پی کورسویی از امنیت و آرامش می‌گردند. عالیه عطایی در «کورسرخی»، روایت‌هایی غیرداستانی از همین نسل می‌نویسد و تصاویری ناب و دست اول از روزهای دشوار و تاریک آغاز مهاجرت‌شان می‌سازد. نسلی که در دوره‌های مختلف سنی‌اش، تنگناهای متفاوتی را به‌سبب نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی کشورش تجربه کرده است و دنیایی حرف از روزهای سخت و سنگین جنگ و آوارگی برای گفتن دارد.

روایت آغازین کتاب تصویری سینمایی از برهه‌ای تاریخی و حساس از زندگی افغانستانی‌های مهاجر و گریزان از جنگ عرضه می‌کند. روایت زندگیِ دخترکی نونهال که همراه خانواده‌اش در مرز ایران و افغانستان زندگی می‌کند و آسیب پدرش را از هر دو جنگ به چشم می‌بیند. عطایی می‌کوشد از ذهن یک دختر پنج شش ساله به مسأله نگاه کند. جنگ از دید او با تلاطمات جسمی و روحی پدرش تعریف می‌شود. پدر که از معرکه‌ی افغانستانِ اوایل دهه‌ی هشتاد میلادی صدمات جبران‌ناپذیر بسیاری دیده، حالا و در میانه‌ی جنگ ایران و عراق خود را متعهد به همراهی با رزمندگان ایرانی و دفاع از موطن تازه‌اش می‌بیند. هرچند به‌خاطر آسیب‌هایی که در جنگ پیشین دیده، نمی‌تواند چندان در این عرصه دوام بیاورد. دخترک در مسیر طولانیِ راهی که تا رساندن پدر به مرکز درمانی مجهزی دارند، با تحلیل وضعیت پدر، چشم‌انداز زندگی پیش روی‌اش را نیز ارزیابی می‌کند. آن‌چه که دخترک با همراهیِ پدرش در این سفر از سرمی‌گذارند، آغاز فصلی تازه در زندگی آن‌ها به‌عنوان مهاجر است. نویسنده در تلاش است ذهن و زبان کودکانی را که بخشی جدایی‌ناپذیرِ این روایت هستند، بی‌کم‌وکاست به خواننده منتقل کند.

مخاطب هرچه در این مجموعه روایت (که البته گاه به جُستار نزدیک می‌شود) پیش می‌رود، از نظر زمانی به دوره‌ای تازه‌تر نسبت به فصل پیشین‌اش می‌رسد. گویی دخترکِ فصل اول با پیشرفت روایت قد می‌کشد و از تجارب نوینی سخن می‌گوید که در پاره‌های آغازینِ این وقایع‌نگاری، کم‌تر به آن‌ها پرداخته شده است. او در جایی دیگر، ماجرایی از نه‌سالگی‌اش نقل می‌کند. زمانی که به‌عنوان یک بازمانده‌ی جنگ به زندگی مرزنشینی خو گرفته و آموخته که چگونه با خطر روبرو شود و چه‌طور خود را از ورطه‌های مهلک، سالم بیرون بکشد. نمونه‌ای از آن که می‌تواند صحنه‌ای ماندگار در ذهن خواننده باشد «شکار عقرب» است. دخترک سرگرمی و بازی‌ای جز این در دل بیابانی که در آن روزهای طولانی‌اش را به شب می‌رساند، ندارد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000815046.html
راهنمای کتاب/ وقتی صنعت نمادی از فرهنگ و تاریخ می‌شود

زهره مسکنی

«ساخت ایران؛ گشت‌وگذاری در صنعت»
نویسنده: احسان نوروزی
ناشر: چشمه، چاپ دوم بهار 1400
148 صفحه، 36000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه

احسان نوروزی، فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، مترجم و نویسنده است. او تا کنون، علاوه بر ترجمۀ چند اثر داستانی و غیرداستانی، یک رمان کوتاه و چند ناداستان نیز منتشر کرده است. «تبصره‌ی 22»، «حق‌السکوت»، «مرگ غم‌انگیز پسر صدفی»، «ماهی بزرگ»، «آشنایی با کافکا» و «در راه» از ترجمه‌های او و رمان «بطالت» و کتاب‌های غیرداستانی «سفر با حاج سیاح» و «قطارباز: ماجرای یک خط» از آثار تألیفی او به شمار می‌‌روند. «ساخت ایران: گشت‌وگذاری در صنعت» اثر دیگری از احسان نوروزی است که به نوعی ما را با ناداستانی مستند روبه‌رو می‌کند و محور اصلی آن یک محصول صنعتی است. محصولی که نویسنده نیز دانستۀ تخصصی چندانی دربارۀ آن ندارد و به همین سبب تلاش کرده تا برای معرفی آن خواننده را در کنجکاوی‌های غیرکارشناسانه‌اش با خود همراه کند.

اگر تمام فعالیت‌های اقتصادی که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشین‌آلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارند را به عنوان یک کل تصور کنیم، هر صنعت زیرمجموعه‌ای از این کل است که تعداد فراوانی از فعالیت‌های مشابه را شامل می‌شود. «ساخت ایران» بدون درگیر شدن با مسائل فنی به صنایع تک یا فوق پیشرفته در ایران پرداخته است. نویسنده طی جست‌وجوهای چندماهۀ خود در کارخانه‌های تولید یک محصول پیچیدۀ صنعتی و گفت‌وگوهای متعدد با افراد مرتبط، کوشیده است با پرسش‌هایی ساده این دستاورد صنعتی را به صورت نمایان‌تر در معرض عموم بگذارد. به نظر می‌رسد هدف از این تلاش رساندن صدای دست‌اندرکاران چرخۀ تولید از کامیابی‌ها و ناکامی‌هایشان به گوش جامعه باشد. اما این محصول چیست که نوروزی با روایت و رویکردی تاریخی ـ اجتماعی و به شیوه یک داستان معمایی به معرفی و شرح تخصصی آن پرداخته است؟ پاسخ «توربین گازی» است که نویسنده آن را در «ساخت ایران» فارغ از بستر صرفاً فنی و تکنولوژیک در چشم‌اندازی تاریخی و اجتماعی روایت کرده است.

توربین گازی یک موتور درون‌سوز از گونۀ ماشین‌های دوار است که بر اساس انرژی گازهای ناشی از احتراق کار می‌کند. کاربرد اصلی این نوع توربین در نیروگاه‌هاست اما موتور بالگردها، هواپیماهای مسافری، هواپیماهای جنگی و موتورهای توربینی کشتی‌ها نیز گونه‌هایی از آن هستند. کتاب «ساخت ایران: گشت‌وگذاری در صنعت» حکایت کوشش برای ساخت توربین گازی در ایران و نوعی «سیاحت صنعتی» است. این کتاب شامل جُستارهایی به ‌هم ‌پیوسته است که در آنها این محصول صنعتی ابزاری برای تأمل در وجوه گوناگون و در هم تنیدۀ فرهنگ و تاریخ ایران در ارتباط با جریان صنعتی‌شدن است. خوانندۀ علاقه‌مند به چنین مبحثی در کتاب «ساخت ایران» فرصت یافته تا پابه‌پای راوی کنجکاو همچون کارآگاهی مشتاق، در صددِ کشف معمای ساخت توربین گازی در ایران برآمده، به شرکت سازندۀ آن در ایران برود و پای صحبت افراد مختلف درگیر با ماجرای ساخت توربین بنشیند؛ از پرسش و پاسخ‌ها و رفع ابهامات مرتبط با این موضوع آگاه شود و سرانجام معمایی را که نویسنده در سرتاسر کتاب دنبال گشودن راه‌های آن بود، باز کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000913148.html
راهنمای کتاب/ پایان یک رویا

حمیدرضا امیدی‌سرور

«زنی در برلین»
نویسنده: زنی ناشناس
ترجمه: سیامند زندی
ناشر: فرهنگ نشرنو، چاپ اول، 1400
382 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرنو


«پیش از ما آلمان در خواب بود
با ما به حرکت در می آید
باما پیش می‌رود
در پایان حق پیروز خواهد شد
و ما برحقیم.»

این جملات را آدولف هیتلر در یکی از سخنرانی‌هایش، با بیانی بسیار تاثیر گذار در میان خیل علاقمندان خود می‌گوید. سیلی از جوانان با چهره‌‌هایی مطمئن و با اراده که گویی توان ممکن کردن هر ناممکنی را دارند. چنین جمعیتی با این میزان از اعتقاد به پیشوایشان هنوز هم درمیان نمونه‌های مشابه بی‌مانند جلوه می‌کند. اما دستاورد این باور برای ملت آلمان چه بود؟

می‌گویند بزرگترین شکستی که انسان می‌تواند تجربه کنند، توخالی در آمدن آرمانهای اوست. آرمانهایی که همه چیز را در زندگی به آنها گره می ‌زده‌اند و وقتی توخالی از کار در آید؛ آدمی نیز بازنده‌ای تمام عیار خواهد بود.

این حکایت همه ملت‌هایی بوده که سرنوشت خود را به دست یک نفر، یک دیکتاتور به عنوان پیشوا، با شعارهایی جذاب علیه دشمن سپرده‌اند. همانند جامعه آلمان که تصور می‌کرد، از خواب بیدار شده و به کمک پیشوا در پایان پیروز خواهد شد. اما پایان کارِ جنگیدن با همه جهان، برای آرمانی توخالی، این بود:

«جمعه 20 آوریل 1945، ساعت 4 بعد از ظهر

حقیقت دارد، جنگ به برلین رسیده است. آنچه تا دیروز هیاهویی دور می نمود حالا به غرشی مدام تبدیل شده است. بوی باروت را نفس می کشیم. گوشهایمان گرفته و جز صدای سنگین‌ترین سلاح ها را نمی شنویم، مدت‌هاست دیگر برای گرفتن خبر از محل استقرارشان {روسها} تقلایی نمی‌کنیم. لوله‌های تفنگ دورمان حلقه زده اند و حلقه دم به دم ساعت تنگ‌تر می‌شود.»

این شروع بسیار زیبا و تاثیر گذارِ یکی از بهترین و مستندترین روایت‌ها درباره آلمان در ایام پایان جنگ است. روایت زمانی‌که روس‌ها به برلین می‌رسند، آنجا را اشغال می‌کنند. دیگر خبری از پیشوا و طرفدارن پرشمار و جان برکفش نیست. هیتلر به شکلی حقارت بار در مخفی گاه خود، خودکشی کرده است. برلین که تا چند سال پیش به نماد شکوه و پیشرفت‌ آلمانها بدل شده بود، حالا مخروبه‌ای‌ست که زنان ، کودکان و سالمندان آلمانی، در کوچه پس کوچه‌هایش از خرابه به خرابه‌ای دیگر می‌گریزند، تا در نهایت اسیر روسهایی شوند که خشونت نهفته در جنگ و بی‌اعتقادی مسلک کمونیستی‌شان اجازه‌ی هر نوع وحشی‌گری و رفتار غیر انسانی را به آنها می‌دهد.

زنی در برلین حکایت این روزهای تلخ و جهنمی است که برمردمی شکست خورده می‌گذرد. حکایت گرسنگی، مرگ، ترس و تجاوز، تصویر هولناکی که در این کتاب از تعرض های فردی و جمعی به زنان بی دفاع آلمانی چنان هولناک است که تا سالها جامعه آلمانی یارای پرداختن به آن را نداشت و بهتر می دید آن را نادیده بگیرد. تا بر زخمهایی نمک پاشیده نشود که تا سالها تابو محسوب می‌شدند.

روایت است که تاریخ را همیشه فاتحان می‌نویسند، تاریخی البته تحریف شده و بی‌خاصیت؛ اما این تاریخی است که توسط زمین خوردگان نوشته شده است. از همین روست به گوشه‌های پنهان و گفته نشده از تاریخ شکست آلمان و اشغال پایتخت این کشور پرداخته است. جالب آنکه شکل‌گیری این کتاب و انتشارش در خور همان جذابیتی است که در متن کتاب و جای جای آن می‌توان مشاهده کرد.

«زنی در برلن» در نگاه نخست «خاطرات روزانه آن فرانک» را به یاد می‌آورد، هر دو کتاب در قالب یادداشت‌های روزانه، از درد رنج زنان در روزگار جنگ می‌گویند، در یکی آلمان‌ها قوم غالبند و در دیگری مغلوب. اما نکته این جاست که پس از شکست آلمان در جنگ جهانی درباره جنایات نازی‌ها چه در مناطق تحت اشغال و چه در طول جنگ (خاصه درباره مظالمی که بر قوم یهود روا داشتند)، بسیار گفته و نوشته شده است؛ اما به آنچه بر ملت آلمان پس از شکست گذشت، چنانکه باید پرداخته نشده است. بخصوص در آن مدت زمانیکه روسها به برلین رسیدند وبا اشغال این شهر تیر خلاص را بر پیکر نیمه جان نازی‌ها وارد ساختند.

«زنی در برلین» متن روزنوشت‌های زنی تنها درست در همین ایام است.در شهر ویران از جنگ و اشغال‌شده برلین که سایه مرگ، بیماری، گرسنگی و از همه بدتر تجاوز بر سر زنان (پیر و جوان) احساس می‌شد. از این منظر، درونمایه‌ی بکر و همچنین پرداخت عریان و تاثیر گذار نویسنده‌ی یادداشت‌ها موجب آن شده که این کتاب به مراتب اثری خواندنی‌تر و تاثیر گذارتر از «دفتر خاطرات آن فرانک» باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001001033.html
راهنمای کتاب/ دعوت به کسب لذت

رضا فکری

«معنای زندگی‌ام»
نوشته: رومن گاری
ترجمه: محمدرضا محسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1399
74 صفحه، 15000 تومان
#ناداستان #زندگینامه #نشرچشمه

رومن گاری، نویسنده‌ی روس‌تبار فرانسوی، متولد 1914، اگرچه با دو رمان «خداحافظ گری کوپر» و «زندگی در پیش رو» نزد مخاطبان شناخته شده است اما نزدیک به شصت اثر ادبی دارد که آن‌ها را با نام‌های مستعاری همچون امیل آژار، فوسکو سینی بالدی و شاتان بوگات، منتشر کرده است. آثاری که برای جایزه‌ی ادبی گنکور انتخاب شدند و او با تمام نام‌ها و القابش موفقیت‌های شایانی در عرصه‌ی داستان‌نویسی به‌دست ‌آورد. گاری نویسنده‌ای منتقد بود که حتی باورهای چپی‌اش هم نتوانست او را از نقد مارکسیسم بازدارد هرچند که ایراداتی جدی به بورژوازی و سرمایه‌داری رایج زمانه‌اش هم وارد می‌کرد. زندگی او با جنگ جهانی دوم، جنگ سرد، مهاجرت‌های پی‌در‌پی و فعالیت‌های سیاسی در حوزه‌های مختلف گره خورده بود. او تمام این وقایع را در سه کتاب «میعاد در سپیده‌دم»، «شب آرام خواهد بود» و «معنای زندگی‌ام» گرد آورده و به تفصیل روایت کرده است. «معنای زندگی‌ام» کوتاه‌ترین کتاب این مجموعه و متأخرترین آن‌هاست. جایی که گاری از پس شصت و اندی سال به دستاوردهای زندگی‌اش، در موجزترین شکل ممکن می‌پردازد؛ ایجازی که چندان خالی از کشمکش‌های جذاب و ماجراهای حیرت‌آور نیست.

رومن گاری کودکی سختی را گذرانده است و در جای جای روایت‌اش هم به آن اشاره می‌کند. پدر و مادرش در سفر لیتوانی بودند که او به دنیا آمد. با این‌که مادرش در روسیه به دنیا آمده بود، اما به اصالت فرانسوی خود بسیار می‌بالید و می‌کوشید پسرش را در خاک فرانسه به دنیا بیاورد، رؤیایی که البته تحقق نیافت. تولد رومن گاری در لیتوانی مسیر زندگی آن‌ها را به سمت مهاجرت به لهستان تغییر داد. این کوچ فرصتی برای رومن بود تا لهستانی بیاموزد و متن‌هایی به این زبان بنویسد و قریحه‌ی نویسندگی‌اش را با نوشتن متون ادبی به لهستانی نشان دهد. هنگامی که پدر خانه را ترک کرد و او را با مادرش تنها گذاشت، آن دو به فرانسه برگشتند و رومن زبان فرانسوی را هم به خوبیِ لهستانی آموخت و از آن برای ترجمه‌ی متون از لهستانی به فرانسوی بهره جست؛ این تازه آغاز مسیر حرفه‌ای او بود.

نقطه‌ی روشنی که همواره در زندگی رومن گاری از کودکی تا سالمندی به او انگیزه‌ی حرکت می‌بخشیده، وجود مادرش بوده است. مادری که آرزوی سفیر شدن، نویسنده شدن و رسیدن به مدارج عالی ارتش را برای او در سر می‌پروراند. او به خاطر رنج‌هایی که مادرش برای حمایت و سرپرستی‌اش بر خود هموار کرده بود، خود را مدیون همیشگی‌اش می‌دانست و اگر در زمینه‌ای تلاش می‌کرد، تنها به سبب کسب رضایت این زن بود. تلاش کرد در نظام خدمت کند و در آزمون افسری رتبه‌ای به‌دست بیاورد. کوشید در علوم سیاسی تحصیل کند تا بتواند به عنوان دیپلمات فعالیت کند. داستان‌هایی نوشت و به روزنامه‌ها فرستاد. همه‌ی این تکاپو برای خوشنود کردن مادرش بود. گرچه آن توفیقی که مورد انتظار مادرش بود به‌دشواری کسب می‌شد و شکست‌های رومن در این عرصه‌ها کم نبود اما او بی‌وقفه تلاش می‌کرد و سرسختانه می‌ایستاد. حتی سال‌ها بعد از مرگ مادر، رومن خود را موظف به برآوردن آرزوهای او می‌دانست و دست نمی‌کشید.

نقطه‌ی تاریک در مسیر موفقیت‌های رومن گاری که در این کتاب به آن تأکید کرده، نگاه افراطی ملی‌گرایانه‌ی فرانسوی‌ها و تبعیضی است که در موضوعات مختلف بر او روا داشته‌اند. رومن گاری گرچه به عنوان یک سرباز از جان گذشته در جنگ حاضر شده و برای کشور فرانسه جنگیده و زخم‌های فراوان به تن کشیده، اما در آزمون افسری به سبب تبار روسی‌اش پذیرفته نمی‌شود و در ارتش همواره به چشم یک مهاجر و شهروند درجه دو به او نگاه می‌کنند. حتی در عرصه‌ی نویسندگی نیز گاه از این تمایزگذاری قومیتی در امان نمی‌ماند. نقدهای او در عرصه‌ی ادبیات و سیاست نیز همیشه از فیلتر نگاه تبعیض‌گرایانه‌ی فرانسویان می‌گذرد. همین است که کوشش او برای کسب موفقیت چند برابر می‌شود و ناچار است گاه هویت‌های متفاوتی اتخاذ کند.

ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001104118.html
راهنمای کتاب/ تلخ و شیرین غرقه شدن در جهان داستان

رضا فکری

«کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»
نوشته: علی شاهی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
271 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرنو

علی شاهی در «کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»، راهی میانه‌ی جستار و داستان را پیموده و تحلیل رابطه‌ی میان مخاطب و کتاب را به‌عنوان بن‌مایه‌ی اصلی داستانش در نظر گرفته است. این‌که فرآیند خواندنِ هر کتاب چه تأثیری بر خواننده‌اش می‌گذارد؟ و دنیای او را دستخوش چه تغییراتی می‌کند؟ پرسش‌هایی اساسی است که تمام ماجراها و استدلال‌های کتاب حول محور آن‌ها می‌گردد. گزاره‌ی مهمی هم که در همان آغاز کتاب مطرح می‌شود این است که سلطه‌ی داستان‌ها بر بشر، او را تا مرز بردگی پیش برده است؛ معضلی که مختص عصر کنونی نیست و در طول تاریخ خون‌های بسیاری به دلیل تأثیرپذیری انسان از داستان ریخته شده و نویسندگان بسیاری نیز طی قرن‌ها این مسأله را در آثار داستانی، جستارها و رساله‌های نظری‌شان مورد توجه قرار داده‌اند. اما آیا در قرن بیست‌ویکم با این سطح از فن‌آوری که در اختیار انسان است می‌توان با سرعت و دقت بیش‌تری به پاسخ‌های محتمل برای حل چنین مسأله‌ای رسید؟ شخصیت‌های داستان «کتاب نانوشته...» با رویکرد بهره‌گیری از فن‌آوری روز، به سراغ کاوش درباره‌ی همین موضوع می‌روند.

داستان با معرفی گروهی آغاز می‌شود که نقشی کلیدی در پیشبرد این تحقیق دارند. تحقیقی که عواقب خواندن کتاب و غرقه شدن در جهان درون آن را مسأله‌ی اصلی خود قرار داده است. گروه با عنوان «فرزندان سروانتس» در سال 2011 تشکیل شده و شامل دانش‌آموختگانی از رشته‌های فلسفه، ادبیات، جامعه‌شناسی و علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی دانشگاهی به نام سالامانکاست. آن‌ها معتقدند که انسان‌ها غالباً کتاب‌ها را به‌گونه‌ای می‌خوانند که بخشی از وجودشان به‌طور کامل و بی‌قیدوشرط در اختیار خوانده‌هایشان قرار می‌گیرد. این‌ گروه بر آن‌اند که راهی برای تحلیل روشن‌تر مسأله و رویکردی متناسب برای حل آن بیابند و در قدم اول به سراغ تمام کتاب‌های موجود می‌روند و از کامپیوتر برای چنین جست‌وجوی گسترده‌ای بهره می‌گیرند.

ماشین کتابخوانی که ابزار تحقیق قرار می‌گیرد، این توانایی را دارد که زبان و نوشتار انسان را تقلید کند و در فرآیند کتاب‌خوانی‌اش از آن بهره بگیرد و خلاصه‌ای از کتاب‌های خوانده شده و موضوعات و پرسش‌های اصلی مطرح شده را در اختیار محققین بگذارد. این کار منطبق بر نظم برنامه‌ریزی شده‌ی خود پیش می‌رود تا جایی که تنها یک کتاب خوانده‌نشده باقی می‌ماند. کتابی که بخش اندکی از آن در دسترس گروه پژوهشی قرار دارد و ماشین کتابخوان تنها ردّی از ۲۵ صفحه از آن را می‌یابد؛ ۲۵ صفحه‌ از رساله‌ای با عنوان «کیشوتیت: بیماری کتاب‌ها» که مؤلفی به نام پی‌یر منار آن را نوشته است. دستگاه کتاب‌خوان می‌کوشد نشانی از این نویسنده بیابد. یکی از داستان‌های بورخس به این نام اختصاص دارد و از این چهره‌ی ادبی و فلسفی به‌عنوان کسی یاد می‌کند که می‌خواهد رمان «دن کیشوت» سروانتس را از منظری قرن بیستمی بازنویسی کند. در ادامه‌ی تحقیقات اما به نظر می‌رسد پی‌یر منار متفکری است که در قرن هجدهم می‌زیسته و بورخس به ضرورت داستان‌پردازی‌اش آن را در قرن بیستم آورده است. چندی بعد گروه ایمیلی از شخصی به نام پی‌یر منار دریافت می‌کند که مدعی است همان ۲۵صفحه از رساله را در پنج قطعه در اختیارشان قرار می‌دهد؛ پی‌یر مناری که حالا مباحثش درباره‌ی فرآیند مطالعه، بر زمان دقیق زیستش سایه می‌اندازد.

تقریباً نیمی از کتاب به نظریه‌های پی‌یر منار در خواندن داستان و تطابق آن با واقعیت جهان پیرامون، اختصاص دارد. دو مترجم ایرانی که یکی از آن‌ها نویسنده‌ی کتاب حاضر است و از ورود مؤلف به داستان خودش خبر می‌دهد، ترجمه‌ی نوشته‌های پی‌یر منار را به عهده می‌گیرند. این دو مترجم از اعضای گروه «فرزندان سروانتس» هستند و نتایج کارشان بعدها توسط کل گروه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. بخش اول کتاب در کنار آوردن متن کامل ِ پی‌یر منار به ادای توضیحات و تفاسیری از مترجمان نیز می‌پردازد. منار در کتابش کوشیده به عارضه‌ای اشاره کند که انسان طی فرآیند خواندن کتاب‌ها ممکن است درگیر آن شود. او نام این عارضه را «کیشوتیت» می‌گذارد و علتش هم سرسپردگی تام و تمام این شخصیت به کتاب‌های پهلوانی است. منار با استناد به رفتارهای ناهنجار دن‌کیشوت و گفت‌وگوهایی که میان او و سایر شخصیت‌های این رمان سروانتس درمی‌گیرد، به این نتیجه می‌رسد که کتاب می‌تواند مبنای زندگی یک انسان قرار بگیرد و او را از واقعیت و استقلال شخصیتی خودش تهی کند و به نوعی ذهن او را به سمت مسخ‌شدگی و بی‌ارادگی ببرد.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4010302121.html
راهنمای کتاب/ نقب زدن به دوران کودکی

فاطمه صناعتیان

«یاد شهرزاد، چهل خاطره از قصه و قصه‌گویی»
نویسنده: سیدعلی کاشفی خوانساری
ناشر: چشمه، چاپ اول: 1400
194صفحه، 72000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه

«یاد شهرزاد» تازه‌ترین اثر سیدعلی کاشفی خوانساری، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار معاصر، مجموعه‌ای است از چهل یادداشت درباره قصه و قصه‌گویی از چهل تن از شاعران و نویسندگان، روزنامه‌نگاران و داستان‌نویسان، تصویرگران و مترجمان و سایر اهالی فرهنگ و ادب معاصر ایرانی و افغانستانی همچون احترام برومند، جعفر ابراهیمی شاهد، ندا عابد، پیوند فرهادی، محمدسرور رجایی و ... . این یادداشت‌ها را دو مقدمه همراهی می‌کنند؛ یادداشتی از گردآورنده با نام «اشاره» درباره‌ی دلیل پیدایش این مجموعه و توضیحاتی با عنوان «این چهل خاطره» که شامل معرفی بسیار کوتاهی است از نویسندگان هر یک از این یادداشت‌ها.

کاشفی‌ خوانساری که آثاری همچون روزنامه‌جات عهد بوق، دعواهای ادبی، اگر فرشته‌ها خندیده بودن، تأدیب‌الاطفال و منبع‌شناسی سینمای کودک و نوجوان را در کارنامه دارد، معتقد است: «قصه شاید فصل مشترک همه‌ی تمدن‌های بشری، همه‌ی اقوام و ملت‌ها و همه‌ی تاریخ و جغرافیای انسان‌ها باشد. ما ایرانیان نیز از هزاران سال پیش قصه پرداخته و قصه گفته و قصه شنفته‌ایم و در دردها و غصه‌ها و تنهایی‌ها به دامان قصه‌ها پناه برده‌ایم.» او که خود نیز یکی از چهل نویسنده و راوی خاطره‌ای در باب قصه و قصه‌گویی در کتاب «یاد شهرزاد» است، در یادداشتی با عنوان «بابا تُنگَچو» خاطره‌ای از مواجهه‌اش در جایگاه داوری جشنواره‌ی قصه‌گویی با یکی از قصه‌های دوران کودکی خود، روایت می‌کند.

از میان صاحبان این یادداشت‌ها، کهنسال‌ترین نویسنده، منوچهر سلیمی، پژوهشگر قصه‌های عامیانه، متولد 1306 در تهران و جوان‌ترین آن‌ها فرزانه فخریان لنگرودی، مترجم و محقق، متولد 1365 در تهران هستند. از نویسندگان این یادداشت‌ها خواسته شده است تا قصه‌ای از کودکی‌‌شان را روایت کنند یا خاطره‌ای از قصه گفتن‌ها و قصه شنیدن‌های‌شان. فضاهایی که قصه، رنگی تازه بر کودکی‌شان زده است، توصیف کنند و از آن‌ها که قصه شنیده‌اند و آن‌ها که برای‌شان قصه گفته‌اند، تعریف کنند. و از آن جایی که تقریباً همه‌ی این هنرمندان مراجعه‌ای درونی و عمیق به دوران کودکی خود داشته‌اند و برای نوشتن این یادداشت‌ها دست به کندوکاوی روان‌شناسانه در آن دوره از زندگی خود زده‌اند، مخاطب با حال و هوای زندگی کودکان دهه‌های مختلف قرن حاضر رو به رو می‌شود؛ با بازی‌ها و شیطنت‌ها، نوع زندگی، آداب و رسوم، بافت خانواده و فرهنگ زندگی شهری و روستایی ایران و جهان همراه می‌شود. گاه در محله‌های قدیمی مشهد و نیشابور قدم می‌زند و گاهی با جاده‌ای همراه می‌شود که به بندرعباس می‌رسد. گاهی با کودکی همراه می‌شود که به قصه‌های مردم هندوستان گوش سپرده است و گاه به افسانه‌های مردم استکهلم فکر می‌کند. گاهی هم در کوچه‌های تهران قدیم گم می‌شود و سر از مدرسه و سینما و دانشگاه در می‌آورد، از دکه‌های یخ‌فروشی و غورخانه و میدان توپخانه و خیابان ری می‌گذرد و در پشت‌بام‌ها و بهارخواب‌های تابستانی و پای کرسی‌‌های زمستانی به قصه‌هایی گوش می‌کند از پدرو مادر‌ها و حتی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که از حدود یک قرن پیش در ایران زیسته‌اند. پدر و مادرهایی از همه‌ی طبقات جامعه؛ از پدری کم‌سواد و زحمت‌کش و کارگر تا پدری دیپلمات و زبان‌دان و درس‌خوانده، از مادرانی آرام و فرمانبردار که داستان سیندرلا را به نام قصه‌ی «فاطمه خانم» از مادران‌شان شنیده بودند و سینه به سینه برای بچه‌های‌شان روایت می‌کردند تا مادرانی معلم و دنیادیده که برای فرزندان‌شان هزارو یک شب می‌خواندند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010309107.html
راهنمای کتاب/ چالشی برای درک معنای پدیده‌ها

سعیده امین‌زاده

«جمعه را گذاشتم برای خودکشی»
نوشته: پیمان هوشمندزاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
100 صفحه، 38000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه

پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاسی است که اغلب از دریچه‌ی دوربین به پدیده‌های مختلف در آثارش نگریسته است. او در نوشته‌هایش، حالا چه تک‌نگاری و جستار باشد و چه داستان کوتاه و بلند، همانند آن‌چه که شیوه‌ی عکاسیِ او نیز هست، بر موضوعاتی برخاسته از زیست اجتماعی امروزی متمرکز شده و از زوایای گوناگون آن‌ها را تحلیل می‌کند. موضوعاتی که اغلب در کانون توجه‌‌اش قرار می‌گیرند، ممکن است به چشم مخاطب عام سهل و ممتنع بیایند، یا کلیشه انگاشته شوند و ارزش تعبیر و تفسیر چندانی نداشته باشند. اما او همواره با نگاهی موشکافانه و چندبعدی به این‌گونه مسائل ظاهراً ساده، رنگ و بوی تحلیلیِ بدیعی بخشیده و لایه‌های پنهان و تاریک آن‌ها را شکافته است. هوشمندزاده در مجموعه تک‌نگاری تازه‌اش، «جمعه را گذاشتم برای خودکشی»، به تعریف مثال‌ها و ماجراهایی حول محور موضوع مورد نظرش می‌پردازد و فلسفه‌ای کم‌تر اندیشیده را به مخاطب‌اش نشان می‌دهد و او را به چالشی تازه درباره‌ی معنای پدیده‌ها ترغیب می‌کند.

کتاب شامل پنج تک‌نگاری است که نویسنده در هر یک، با اشاره به اتفاقی که در دایره‌ی تجارب مشترک همگی ما جای می‌گیرد، به تبیین نظریات‌اش درباره‌ی مسأله‌ای خاص می‌پردازد. او مشاهده‌گری ریزبین است که بر جزئی‌ترین ابعاد اشیاء و آدم‌ها تمرکز می‌کند و نکاتی هستی‌شناسانه از دل آن‌ها بیرون می‌کشد؛ جزئیاتی که در مشاهدات زندگی روزانه معمولاً مغفول واقع می‌شوند و شاید کم‌تر کسی به‌مثابه بخشی از جهان‌بینی خود به آن‌ها توجه می‌کند. هرچند هوشمندزاده در این مسیر، تنها به مشاهده‌ای اعتبار می‌بخشد که می‌تواند تکه‌ای از پازل فلسفه‌ی زیستی انسان را کامل کند. اجزایی ساده که پیچیدگی زندگی را پیش چشم انسان به نمایش می‌گذارند و او را با نگاه به عادی‌ترین وقایع روزمره به تعمق وادار می‌کنند.

بخش اول تک‌نگاری‌ها را شخصیت تشکیل می‌دهد و نویسنده از تجارب عکاسی‌اش برای تشریح موضوع بهره می‌گیرد. اغلب تک‌نگاری‌های او کلاژی از قصه، توصیف یک عکس، برجسته‌سازی یک جمله و تأکید بر آن و اشاره‌ای به یک تجربه‌ی جمعی را در خود جای داده‌ است. به طور نمونه در این تک‌نگاری او بحث را با مقدمه‌ای درباره‌ی حسی که هر یک از ما درباره‌ی سادگی و پیچیدگی شخصیت داریم آغاز می‌کند. نمودهای شخصیت از منظر او نه‌تنها در رفتار و سبک پوشش، که در ریزترین حرکات قابل ردیابی است. در گام بعدی او روایت‌هایی برای روشن‌تر شدن مسأله می‌آورد. سپس این روایت‌ها را با مشاهدات سال‌های طولانیِ کار در حرفه‌ی عکاسی در هم می‌آمیزد. از دیدگاه هوشمندزاده، در عکاسی، برخلاف سینما، آن‌چه در معرض دید تماشاچی قرار می‌گیرد شخصیت است و نه تیپ که فاقد بُعد و قابلیت تحلیل است. نمونه‌هایی از عکس‌ چهره‌های معروف در کتاب، به واضح‌تر شدن موضوع در منظر مخاطب کمک می‌کند.

نویسنده اغلب از اشیائی که در دسترس همگان است برای تحلیل‌هایش بهره می‌گیرد. به‌طور نمونه او در تک‌نگاری‌ای با عنوان «چراغ قوه» از این وسیله برای تشریح مُد و موج و جریان‌های جامعه‌شناختی از قبیل اپیدمیِ اقبال به تئاتر استفاده می‌کند. چراغ قوه در بحبوحه‌ی جنگ و کمبود برق ابزاری ساده و قابل حمل برای همگان به شمار می‌آمده که در هر جا و در هر زمانی قابل استفاده بوده است. حتی وقتی کسی نیازی به آن حس نمی‌کرده، در سایه‌ی تجربه‌ی جمعی به سراغ‌اش می‌رفته و نگه‌اش می‌داشته است. این مسأله به سایر پدیده‌ها تعمیم داده می‌شود و یک واکنش جمعی را در دوره‌ای خاص در برابر موضوعی مشخص می‌سازد. آدم‌ها مقهور جریانی می‌شوند که زمانی اوج پیدا کرده، نیازها و علایق خود را تغییر می‌دهند و به بازتعریف آن‌ها می‌پردازند. اگرچه گاهی این تغییر با سرشت و استعدادهای ذاتی‌شان همخوانی نداشته است. به همین ترتیب بسیاری از پدیده‌های رفتاری انسان‌ها را در سایه‌ی تحولات مختلف اجتماعی می‌توان تجزیه و تحلیل کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010330129.html
به روایت مترجم/ آمده‌ام با شما از خواندن حرف بزنم!

لیدا طرزی

«کتاب کودک دیگر چه ... است؟»
نویسنده: نیل گیمن
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
160 صفحه، 53000 تومان
#ناداستان #نشرنیستان


کتاب کودک دیگر چه ... است؟
جای خالی را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.

الف- کتاب ب- اثر ج- پدیده د- کوفت

نه. این تست نظرسنجی نیست. آزمون گزینش نیروی انسانی برای مراکز پژوهشی و آموزشی هم نیست.

پس چیست؟

عنوان سخنرانی نیل گیمن است در مراسم یادبود بانو ساترلند، اندیشمند برجسته حوزه ادبیات کودک و نوجوان، که در سال 2012 در شیکاگو ایراد شده است.

ولی جز این، عنوان کتاب جدیدی هم هست که انتشارات کتاب نیستان به تازگی آن را چاپ و منتشر کرده است تا علاقمندان به ادبیات کودک و نوجوان، بویژه طرفداران ژانر فانتزی، علمی تخیلی و وحشت، با عقاید، نظرات، علایق، دلمشغولی ها، و زندگی و شخصیت نویسنده پرآوازه و محبوب این ژانر یعنی جناب نیل گیمن بیشتر آشنا شوند.

" کتاب کودک دیگر چه ... است؟ " جلد دوم از مجموعه ناداستانهای نیل گیمن است که انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر کرده است. جلد اول این مجموعه با عنوان " ارواح ماشین نشین"، سال گذشته توسط همین نشر به چاپ رسید و در دسترس علاقمندان و مخاطبان قرار گرفت.

مجموعه های ناداستانی نویسندگان بزرگ گاه از داستانها و رمان هایشان هم خواندنی ترند چرا که در این مجموعه ها ما با خود نویسنده سر و کار داریم نه جهانی که خلق می کند. ما از خلال یادداشتهای آنان با خود واقعی شان آشنا و دمخور می شویم و این صمیمیت می تواند ما را در درک بهتر آثار داستانی نویسندگان یاری دهد.

کتاب کودک دیگر چه ... است؟ شامل سی و سه یادداشت از نیل گیمن است. این یادداشتها چند متن سخنرانی، چند معرفی کتاب، چند مقدمه بر کتابهای ژانر فانتزی، معمایی و وحشت، و چند یادداشت پراکنده درباره موضوعات مختلف را در بر می گیرند. کتاب بسیار خواندنی است. گیمن جز آنکه نویسنده ای خلاق و چیره دست است طنز پردازی قهار است و هر چه می گوید و می نویسد بشدت شوخ و طنازانه است. او همانطور که بارها اشاره کرده از کودکی بسیار کتاب خوان بوده و تقریبا بزرگترین تفریح عهد شباب ش خواندن کتاب و اعتکاف در کتابخانه ها و سر زدن به کتاب فروشی ها بوده. باز به گفته خودش به محض آنکه توانسته از مدرسه بزند به چاک، وارد بازار کار شده و حرفه روزنامه نگاری را برای خود برگزیده و هم در این حرفه فوت و فن نوشتن را مشق کرده و در آن کار به پختگی لازم رسیده و در بیست و یک سالگی تصادفی دانسته اگر تلاش کند می تواند او هم همچون نویسندگان حرفه ای داستان بنویسد. گیمن بسیار کتاب خوان است و کتابهای بسیاری خوانده است. کتاب و مطالعه برایش بسیار بسیار مهم و ارزشمندند. او پرگو ولی شیرین سخن است، پر کار است، پر مشغله است، فعال است، زیاد می نویسد، به همه چیز و همه جا سرک می کشد، و باهوش و خلاق است. او قواعد بازی را خوب می داند. اساطیر و افسانه های ملل و آثار کهن را خوب می شناسد و در داستانهایش فراوان از آنها بهره می برد. به گفته خودش اساطیر حکم خاک کمپُست را برای داستانهایش دارند. و شاید به همین دلیل آثارش بسیار خواندنی اند. داستانهای او جوایز معتبر بسیاری را نصیب ش کرده اند. از بعضی از آثارش فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته شده اند. و همه اینها بر شهرت و اعتبارش افزوده اند. اگر می خواهید بیشتر با این نویسنده آشنا شوید، خواندن دو مجموعه ناداستانی او یعنی ارواح ماشین نشین و کتاب کودک دیگر چه ... است را از دست ندهید. در این دو اثر گیمن همچنین چند تن از برجسته ترین نویسندگان ژانر فانتزی و علمی تخیلی و وحشت را به ما معرفی می کند. او برای کتابهای بسیاری از این نویسندگان مقدمه یا یادداشت نوشته است. این مقدمه ها و یادداشتها علاوه بر آنکه در جای خود بسیار خواندنی اند، ما را با لطایف و ظرایف داستانهای فانتزی و علمی تخیلی آشنا کرده و در درک بهتر این آثار یاری مان می دهند.

برای اینکه بهتر با حال و هوای کتابِ " کتاب کودک دیگر چه ... است" آشنا شوید برشی از کتاب را نقل می کنم. آنچه در ادامه می خوانید متن سخنرانی نیل گیمن است که در سال 2013 در آژانس مطالعه انگلستان ایراد کرده است.
" ... من نویسنده ام. و اغلب داستان می نویسم. برای کودکان می نویسم و برای بزرگسالان. سی سال است از راه نوشتن نان می خورم. چیزهایی از خودم می بافم و می نویسم. معلوم است به نفع من است مردم کتاب بخوانند، داستان بخوانند، کتابخانه ها و کتابدارها وجود داشته باشند و به کتاب و کتاب خوانی رونق دهند...."
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010415106.html
راهنمای کتاب/ در حوالی زندگی

زهره مسکنی

«سایبان سرخ بولونیا»
نویسنده: جان بِرجِر
ترجمه: محسن آزرم و حسین عیدی‌زاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
84 صفحه؛ 32000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه


جان برجر نویسنده، نقاش، روزنامه‌نگار و منتقد هنری بریتانیایی است که سال ۱۹۷۲ به خاطر رمان جی برندۀ جایزه ادبی من بوکر شد. رویکرد انتقادی و رادیکال برجر در تحلیل آثار هنری، تاریخ و تمدن از ویژگی‌های اصلی آثار او به شمار می‌رود که در بسیاری از آثارش نیز مشهود است. جان برجر را یکی از مهم‌ترین روشنفکران و شخصیت‌های ادبی و فرهنگی قرن بیستم می‌دانند که ادبیات و هنر و سیاست را به هم پیوند داده است. به علاوه او نویسنده‌ای است که پیوسته بین دنیای داستان و ناداستان در رفت ‌و ‌آمد است و جستارهای ادبی و هنری و زندگی‌نگاره‌های متعددی از جمله شیوه‌های دیدن، درباره نگریستن و پیروزی و شکست پیکاسو را در بهترین‌ ژانرهای ادبی‌ منتشر کرده است. کتاب «سایبان سرخ بولونیا» از این نویسنده شامل روایت‌های کوتاهی از ثانیه‌ها و تجارب زندگی با زبانی روان و جذاب است.

جستار یا ناداستان نوشته‌ای است که در آن استدلال‌های شخصی نویسنده مطرح می‌شود. از جستار بیشتر برای نقد ادبی، بیانه‌های سیاسی، استدلال‌های عالمانه، مشاهدات مربوط به زندگی روزمره، یادآوری خاطرات و تأملات نویسنده استفاده می‌شود. جان برجر جستارنویسی چیره‌دست است و بسیاری از ناداستان‌هایش از بهترین‌های تاریخ ادبیات به شمار می‌روند. آن‌گونه که او در مصاحبه‌هایش گفته، با نوشتن به زندگی ادامه داده و حیاتش وابسته به کلماتی بوده که هر روز می‌نوشته است. این آموزگارِ نگرش و درک عمیق از جهان هستی، در کتاب «سایبان سرخ بولونیا» قطعاتی پراکنده و گسسته از زندگی را آنچنان که خود دیده و درک کرده، با پیوستی دلپذیر و دلنشین به رشتۀ تحریر درآورده است. شهر برای او در این ناداستان‌ها به منزلۀ دریچه‌ای برای دیدن دنیاست. «سایبان سرخ بولونیا» گویی حضور نویسنده در شهری ا‌ست که ارزش حضور در آن بسیار است. شهر به مثابه تنها جایگاهی است که می‌توان انسان را در آن دید و فهمید و ثبت کرد و برای ماندگاری به تاریخ سپرد.

خوانندۀ ناداستان‌های برجر اگر پیش از این سری به داستان‌های این نویسنده زده باشد، احتمالاً کلنجار و تلاش برای آفرینش دوبارۀ چیزی در قالب کلمات را در این قطعات ظاهراً پراکنده هم می‌بیند؛ آن‌قدر که ممکن است با خواندن سطرهایی از این ناداستان، سطوری از داستان‌های «زنی با سگی بر بالینش»، «مردی که در مترو گدایی می‌کرد» و «دسته گلی در لیوان» را به یاد بیاورد. رمز کار برجر همین است که در نوشتن ناداستان و داستان بیش از همه به چیزهای ناگفتنی توجه می‌کند و دنبال آفرینش آنها در قالب کلماتی که گاهی داستان نامیده می‌شوند و گاهی ناداستان است. این مطالب گاهی آن‌قدر واقعی به نظر می‌رسند که گویی شرح مکتوب یکی از خاطرات نویسنده‌اند.

«سایبان سرخ بولونیا» به عنوان یکی از خواندنی‌ترین ناداستان‌های دورۀ پایان کاری جان برجر روایاتی از حضور و غیاب عزیزی از دست رفته؛ شکل‌گیری یک شهر؛ شهری به نام بولونیا به عنوان یکی از دیدنی‌ترین شهرهای ایتالیاست. این کتاب شرح دست اولی از سال‌های دور نوجوانی یا جوانی نویسنده است. گویی برجرِ نوجوان همه چیز را روی کاغذی ثبت کرده بوده و ما اینک پا به دنیایی می‌گذاریم که بدون تردید خاطره نیست؛ بلکه تأملی در خصوص موضوعات و پیوند زدن آنها با لحظاتی است که در ذهن مانده‌اند: «پنجره‌هایی که از کنارشان می‌گذرم همه سایبان دارند و همه یک رنگ‌اند. سرخ. خیلی‌هاشان رنگ و رو رفته‌اند، چندتایی هم نو، اما به هر حال نسخه‌هایی پیر و جوانِ یک رنگ‌اند. هر کدام‌شان درست قالب همان پنجره‌ی زیرشان هستند و زاویه‌شان را می‌شود برای نور دلخواه داخل تنظیم کرد. اسم‌شان تِنده است. این سرخ رُسی نیست، سرخ آجری هم نیست، سرخی از پلت رنگ است. آن سویش تن‌ها هستند و رازهایشان، اما سوی دیگرش رازی نیست.»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010419038.html
راهنمای کتاب/ دیدار با آلبر کامویی دیگر!

حمیدرضا امیدی‌سرور

«در دفاع از فهم»
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: محمد مهدی شجاعی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
350 صفحه، 138000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه

وقتی از آلبر کامو می‌گوییم، از روح یک دوران حرف می‌زنیم، دورانی که شاید چندان طولانی نبود اما کامو به عنوان یکی از ستونهای جو روشنفکری زمانه شناخته می‌شد. به دلیل وسعت و عمق تاثیر گذاری که با آثارش همچون، بیگانه، سقوط و یا طاعون و... به وجود آورد، حتی گوی سبقت را از ژان پل سارتر هم ربود و نهایتا جایزه نوبل زودهنگام (و پیش از سارتر که گویا از این جهت بسیار هم دلخور شد!) به او اختصاص یافت.

در نیمه دوم قرن بیستم رفته رفته این تاثیرگذاری بر فضای فکری رو به کاهش گذاشت. دور از انتظار نبود فضای روشنفکری در فرانسه و اروپا، متاثر از تحولات گوناگون از جغرافیایی گرفته تا سیاسی و فرهنگی و... تغییرات بسیاری بر خود دیده بود. با این‌حال کامو در همه این سالها از جمله نویسنده‎های محبوب و شناخته شده بوده است. درباره او و کتابهایش آثار بسیاری منتشر شده است، چنان که گویی حرف ناگفته‌ای در مورد او برجای نمانده است! وجهه‌ی ادبی آثارش و مایه‌های فلسفی نه چندان دشوار یا انتزاعی این آثار، از جمله دلایل مهم محبوبیت و ماندگاری آلبرکامو بوده است. چنان که در ایران نیز همچنان آثارش مخاطبان خود را حفظ کرده اند و نه تنها ترجمه‌های قدیمی آنها تجدید چاب می‌شوند، بلکه ترجمه‌های تازه بسیاری از آنها به بازار می ‌آیند و همچنین نوشته های کمتر شناخته شده او نیز فرصت ارتباط با مخاطبان فارسی زبان را پیدا می‌کنند.

«در دفاع از فهم» یکی از تازه‌ترین ترجمه‌ها از آثار آلبر کامو ست که به همت نشر چشمه و با برگردان محمدمهدی شجاعی به علاقمندان این نویسنده عرضه شده است. کتاب حاضر که در زمره آثار تقریبا ترجمه نشده کامو به زبان فارسی قرار می‌گیرد، سی و پنج سخنرانی‌ِ آلبر کامو (در فاصله 1936 تا 1957) را شامل می‌شود. پیش از این نیز هشت سخنرانی کامو از این مجموعه به صورت پراکنده به فارسی ترجمه و منتشر شده بود. شجاعی با اشاره براین مهم و تاکید بر حق استادی و پیشکسوتی مترجمان نامداری چون ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، برای اینکه کتاب را به صورت کامل به مخاطبان ارائه کند، این سخنرانی ها را نیز مجددا به فارسی برگردانده است.

نخستین سخنرانی کامو به سالهای پیش از جنگ، زمانی که هنوز از شهرتی فراگیر برخوردار نبود، برمی‌گردد. اما در سالهای جنگ که با انتشار بیگانه (1942) مصادف شد و به شهرت یافتن کامو انجامید رفته رفته بر تعداد سخنرانی‌هایش نیز افزوده شد؛ خاصه پس از فزونی یافتن اعتبار او در محافل روشنفکری فرانسه بخصوص در پی انتشار طاعون در (1947) که تا اواخر دهه پنجاه میلادی ادامه یافت. شهرت کامو پس از آن روبه نزول گذاشت اگرچه مرگ نابهنگامش نام او را در صدر اخبار قرار داده بود. اما در دهه شصت و هفتاد میلادی آرای فکری کامو چون گذشته، پرشور با اقبال جامعه روبه رو نمی‌شد. گویی عصر کامو پایان یافته و زمانه دیگری آغاز شده بود.
به هر روی اثر حاضر محصول یک عمر کوتاه هستند: «سی‌وچهار متن در این کتاب کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. اینها متون سخنرانی‌هایی هستند که از آلبر کامو در دست است. کتاب با متن پیاده‌شدۀ سخنرانی کوتاه او در مراسم شام الجزایری‌ها (سیزدهم نوامبر 1958 پاریس) به پایان می‌رسد؛ این متن پیش از این در جایی منتشر نشده بود. تمام این سخنرانی‌ها، جز سخنرانی او در باب «فرهنگ نو مدیترانه‌ای» در سال 1937 پس از جنگ ایراد شده‌اند. شهرت این رمان‌نویس، جستارنویس، نمایش‌نامه‌نویس و سرمقاله‌نویس باعث شده بود که در فرانسه و همین‌طور دیگر کشورها، پیوسته مشتاق و منتظر دیدگاه‌های او در باب اوضاع جهان و آرای مطرح روزگار باشند.» (1)

متن‌های کتاب با رعایت ترتیب زمانی بر اساس سال انجام سخنرانی ها، مرتب شده‌اند. نخستین سخنرانی با عنوان «فرهنگ بومی و فرهنگ نو مدیترانه‌ای» به سال 1937 یعنی زمانی که کامو بیست چهارساله و بسیار جوان بوده برمی‌گردد. از سی سالگی به بعد که دوباره شروع به سخنرانی‌ می‌کند، کامو در این زمینه فعال‌تر و پخته تر عمل کرده‌است؛ هرچند که او در باطن چندان تمایلی به سخنرانی ندارد: «کامو با خطابه میانه‌ای ندارد و این کار لاجرم او را در معرض این خطر قرار می‌داده است که در باب موضوعاتی اظهارنظر کند که در آنها نه تبحری به خود می‌دیده و نه مشروعیتی. خود در 1946 می‌گوید: «سن‌وسال بنده به سخنرانی نمی‌‌خورد». با وجود تردیدهایش، این سخنرانی‌های عمومی یکی از اشکال تعهد او سهم او از مبارزه و اظهارنظر است.» (2)

ادامه...

https://www.alef.ir/news/4010912129.html