بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
1.96K subscribers
1.13K photos
140 videos
52 files
688 links
Shariati (Dr Ali) Cultural Foundation
Download Telegram
🔷🔆جایگاه شریعتی در انقلاب ایران

🔆گزارش نشست «جایگاه شریعتی در انقلاب ایران»

📌زمان: ۱۷ بهمن ۱۳۹۷

📌مکان: بنیاد شریعتی

🔆نشست «جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» در ۱۷ بهمن سال گذشته در بنیاد شریعتی برگزار شد. سکته مغزی پوران شریعت رضوی در روز ۲۲ بهمن  و مرگ او در ۲۶ همان ماه، پوشش مطبوعاتی این نشست را تا امروز به تأخیر انداخته است. یک سال از این سخنان می گذرد؛ یکسالی که پر حادثه گذشت. امروز اما این سخنان همچنان مصداق دارد و محل نزاع است.

🔆موضوع این نشست «جایگاه شریعتی در انقلاب ایران» است و نیز این پرسش که  تحلیل «نو شریعتی» از انقلاب چیست؟ آیا می شود تکلیف انقلابی که چند صدایی بوده و «انقلاب اسلامی» نام گرفته است را از نظام جدا کرد؟ انقلاب همچون یک کل و امر تام را بی تردید نمی توان به شکل مکانیکی به اجزاء جداگانه تقسیم کرد و در باره آن اظهار نظر نمود، نقد کرد و یا بیلان آن را ارزیابی کرد. در نتیجه موضوع بررسی دیگاه شریعتی در باره مفهوم و یا تجربه انقلاب نیست بلکه به بررسی جایگاه واقعی او در انقلابی که پس از او به دنبال آمده است  می پردازد. در این نشست آقایان هاشم آقاجری، غلامرضا جواد کاشی، احسان شریعتی، احمد زید آبادی، علی قاسمی، مسعود فصیحی، محمد نژاد، فرید خاتمی، امیر رضایی، فرید خاتمی، محب کیا، آرمان ذاکری و خانم‌ها سوسن شریعتی و نرگس سوری شرکت داشتند.

🔆مطالعه کامل متن در لینک زیر 👇

http://drshariati.org/?p=24610



#انقلاب_ایران
#علی_شریعتی
#نو_شریعتی
#گزارش
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆مفهومِ «نوشریعتی»

🔆«هیچ تفکری بدون حافظه، بدونِ مبارزه علیه فراموشی و خطرِ فراموشی وجود ندارد» . اندیشه به‌خلافِ علم به‌دنبالِ ردِ پای خود است و با همین درک است که «نوشریعتی» خود را به میراثِ فکری شریعتی وفادار می‌داند.
نسبت "نو" با "شریعتی" با هیچ یک از مفاهیمِ "تکرار"، به-روز¬سازیِ "اکنون¬زده"، نئو در برابر "ارتدوکس" و "عبور" قابل توضیح نیست. در "نو" عناصرِ اساسی و رویکردهای پایه¬ای فکر یک متفکر یا تئوری‌های او حفظ می‌شوند و تلاشِ کسانی که خود را به کلیاتِ یک نظریه وفادار می¬دانند معطوف به شبهه‌زدایی، ساخت‌گشایی و توسعه‌یِ اساس اندیشه در ساحت¬های جدید می¬شود. در رویکردهای تجدیدنظرطلبانه اما تلاش‌ها معطوف به تصحیح بخش¬هایی از اندیشه است که سست پنداشته می¬شود. تفاوت بین "نوگرایی" و "تجدیدنظرطلبی" هم از این‌رو اهمیت بسیار دارد. جریان نوشریعتی می‌بایست معین کند که اولاً چه بخش‌هایی از اندیشه‌یِ شریعتی را بنیادی تلقی می‌کند و به آن وفادار می‌ماند، و ثانیا، با توجه به تحولاتِ دوران، چه افزوده‌هایی بر اندیشه‌یِ او دارد؟ نوشریعتی بی‌تردید در درونِ خود گفتاری چندوجهی است و عمده‌ترین دغدغه‌اش این ‌‌است که غیبتِ جزم‌های متصلب با غیبتِ مرزهای معرفتی و نبودِ وفاداری به یک‌رشته از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی در عرصه‌یِ عمومی و در حوزه‌یِ سیاست و جامعه یکی گرفته نشود.

🔆ویژگیِ تفکر و پارادایمِ «نوشریعتی»، همتِ همدلانه برای بازسازیِ مترقیانه‌یِ اندیشه‌یِ شریعتی در مواجهه با بحرانها و پرسش‌های امروزین و عطفِ به آینده‌یِ امکانی-آرمانی است. «نوشریعتی» میراثِ برجای‌مانده از شریعتی را امکانی برای نقدِ خویشتنِ منسوخ و نقطه‌عزیمتِ حرکت به‌سمتِ افقی تازه می‌داند. اما به میراثِ او نه به‌منزله‌یِ یک پناهگاهِ خودبسنده، که صرفاً به‌منزله‌یِ امکانی برای آغازی نو می‌نگرد.

🔆«نوشریعتی» با تکیه بر میراثِ شریعتی و روشِ او برای فهمِ زمانه‌یِ خود و ایجادِ تغییر در آن، در جستجوی طرحی برای جست زدن از بزنگاهِ امروزی است که اگرچه در تداومِ دیروز است با این‌حال دستخوشِ تحولاتِ شگرفی بوده و توقف بر او را غیرعملی می‌سازد. از همین‌رو می‌توان از حرکت از بزنگاهی تازه سخن گفت و جریانِ «نوشریعتی» با آغاز از شریعتی پروژه‌یِ خود را که به‌تعبیر شریعتی می‌توان آن را «ابداعِ خویشتن» نام نهاد، در سه مرحله پی‌می‌گیرد:
۱- گفتگو با شریعتی و پرسش از چندوچون فهم و تفسیر وی از میراثِ فکری ایرانی-اسلامی و نیز گفتگوی وی با هم‌عصران از سویی و شیوه‌یِ مواجهه‌یِ وی با بحرانها و معضلاتِ زمانه از سوی دیگر؛
۲- درک همدلانه از چشم‌اندازها و امیدهای وی؛
۳- ترسیمِ امکان‌ها برای زمانه و آینده براساسِ دو پرسشِ نخست.

و اما، معنای «ابداعِ خویشتن» همچون طرح‌افکنی (پروژه) چیست؟


📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن

#اختصاصی
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مفهومِ «نوشریعتی» 🔆«هیچ تفکری بدون حافظه، بدونِ مبارزه علیه فراموشی و خطرِ فراموشی وجود ندارد» . اندیشه به‌خلافِ علم به‌دنبالِ ردِ پای خود است و با همین درک است که «نوشریعتی» خود را به میراثِ فکری شریعتی وفادار می‌داند. نسبت "نو" با "شریعتی" با هیچ…
🔷🔆«نوشریعتی» به‌منزله‌یِ الگویِ فکریِ بدیل

📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن


🔆در پرتوِ بحرانها و یافته‌های چهار دهه‌یِ اخیر، «ابداعِ خویشتن» پشتوانه‌یِ رهایی از عُسرت زمانه‌یِ ماست. درکِ زیرپوستیِ همگان از زخم‌های ناشی از تألیفِ دینِ سنتی و مدرنیته‌یِ بازاری، بزنگاه امیدبخشی برای تأسیس امکانِ تازه‌ای از «ابداعِ خویشتن» است. این امکان اما به‌سادگی گشودنی نیست، چرا که نه یک مسئله‌یِ خاص ایرانی، که مسئله‌ای است جهانی. درک و حل مسئله در ایران بخشی از درک و حل مسئله در سطح جهانی به‌شمار می‌رود.
اگرچه ما با رویکرد بلندمدت تاریخی-فرهنگی به دوران، خود را در امتداد زمانه‌یِ شریعتی می‌دانیم، اما آنچه تفاوت‌های زمانه‌یِ ما را با زمانه‌یِ او برجسته می سازد آن تغییراتِ «دورانی» است که با معیار تغییرِ جهت، جابه‌جایی یا تحولِ انگاره (paradigm shift) در دو حوزه‌یِ معرفت‌شناختی (دوران پساها و پایان‌ها)، و سیاسی (برآمدنِ «بنیادگرایی»‌های دینی به‌ویژه در جهانِ مسلمان و پیامدها و واکنش‌های آن مانندِ وادادگی‌ و بی‌تفاوتی موسوم به ‌نولیبرال یا هیچ‌انگار)، سنجیده می‌شود.
میراثِ آموزگارِ مردم دکتر علی شریعتی، هنگامی قادر است به ذخیره‌یِ مؤثری برای ابداعِ خویشتن در اینجا و اکنون جامعه‌یِ ایرانی تبدیل شود که درکِ دقیقی از تمایزاتِ دورانی با دوره‌یِ او مدّنظر قرار گیرد. در پرتوِ این نیاز است که «نوشریعتی» به‌منزله‌یِ یک الگوی فکری ضرورت پیدا می‌کند. «نوشریعتی» خود را بدیل دو الگوی شایع شده در ایران امروز برمی‌شمارد: نخست، الگویی از خویشتن که مبتنی است بر روایتی بنیادگرا و فرقه‌ای، و دیگر روایتی که خویشتنِ فرهنگی را به‌کل انکار می‌کند و دلبسته‌یِ روایتی هویت‌زدوده و مفتونِ افسانه‌یِ جهان‌شمولیِ یکسان‌ساز است.
ایفای چنین نقشی توسط جریان مفروض «نوشریعتی» می‌بایست چند مؤلفه‌ی امروزین را مدّنظر قرار دهد و مُدل شریعتی درخصوص «ابداعِ خویشتن» را بازآفرینی کند:

📌الف) برجسته‌سازی مرزها با «بنیادگرایی»

📌ب) چرخشِ پدیدارشناختیِ فلسفی



📌 ج) بازسازی تفکر سیاسی


#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆 اسلام حکومتی، «نولیبرالیسم» و زوالِ حیاتِ اجتماعی


📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن


🔆اکنون در عرصه‌یِ جامعه و سیاست کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکست‌خورده فراوان دارد، از آینده‌یِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن می‌انگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال می‌گذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت‌ ذره‌ای‌شده سقوط می‌کند و سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی به فنا می‌رود.

🔆جامعه‌یِ ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانه‌یِ استبدادی و فاسد تخریب می‌شود، و بیم آن می‌رود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افق‌گشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصه‌یِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میان‌فردی، مقاومت‌های پراکنده و بطیٔ کفایت نمی‌کند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیشبردِ منطقِ قدرت و سرمایه، در یک میدانِ به‌ظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پی‌گرفته شده است. یک‌سوی این میدان، ساختارِ سیاسی است که از دین کسبِ مشروعیت می‌کند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانه‌ی ارزش‌هایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیه‌یِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزش‌های دینی را به‌منزله‌یِ پشتوانه‌یِ تعصب و تصلب، خرافه‌پردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بی‌پناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف می‌نماید ظهور جنبش‌های بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را به‌مثابه‌یِ بُرنده‌ترین صورتِ عقل‌ستیزی و شرارت و خشونت عرضه می‌کند. از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزه‌ها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و اسلامِ حکومتی شده أخذ می‌کند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه هم‌پیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و تاریخ و سنت خود می‌گسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو می‌کاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامن‌گستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومت‌ناپذیر نمودار سازد.
هر چه زمان می‌گذرد جامعه‌یِ ایرانی، به‌ظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعه‌یِ بی‌تاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افق‌های امید‌بخش می‌شود. متأسفانه در این فضای پرابهام، روشنفکران نیز نتوانسته‌اند چراغی برافروزند و این‌همه می‌تواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیح‌دهنده‌یِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوال‌یابی آن گردد.

🔆تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عین‌ِ حال، جامعه‌یِ ایرانی به‌روالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازه‌یِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید می‌کنند.

🔆طی چهار دهه‌یِ گذشته دین سنتی و محافظه‌کار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی به‌دست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست می‌زند و در کاستن از هزینه‌یِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد. وجدان عمومیِ جامعه‌یِ ایرانی از ساده‌دلیِ پناه آوردن به مواریثِ به‌ظاهر دست‌نخورده‌یِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزش‌های بنیادی خرد، آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیک‌تر شده است. در همان حال، طی چهار دهه‌یِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ سرمایه‌داری ظاهر می‌شود، به‌ویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنان‌که می‌نمایاند، افقِ راستینی به‌سمت یک زندگیِ مردمسالار (دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.

#بخش_سوم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆تجربه‌یِ حاکمیتِ دینی

📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن


🔆امروز با وضعیتِ پیچیده‌ای مواجهیم. هر پروژه‌یِ ابداعِ خویشتنی که دین را به حاشیه براند، اگر هم توفیق نظری داشته باشد، قادر نیست تحققِ مادی بیابد و درعمل به تأسیسی در میدانِ حیات اجتماعی و سیاسی ما بیانجامد. هر نوع تمسک به دین اما از دیگرسو، فرد را رویارویِ تجربه‌یِ حکومتِ دینی قرار می‌دهد و مخاطب را به‌عقب می‌راند.
این ضایعه منحصر به دین نیست. شریعتی و تمام میراثِ فکری او نیز به‌دلیلِ شباهت‌های صوری با هر گفتمان‌ دینی، با چنین مشکلی در بیان دست‌ به گریبان است. شریعتی در زمانه‌یِ خود هنوز تجربه‌یِ یک حکومتِ دینی را نداشت، هرچند خود افشاگرِ دین حکومتی و حکومتِ دینی از نوع صفوی بدین‌سو، بود. به ویژه آن‌ که نظامِ برخاسته از انقلاب درآغاز و سپس گهگاه برای مشروعیت‌بخشی به خود به برخی از آراء شریعتی نیز استناد می‌کرد! قطعِ نظر از صدق و کذبِ این استنادات، جریانِ «نوشریعتی» می‌بایست با این تجربه تعیین تکلیف کند. «نوشریعتی» از سوءبرداشت‌هایی که از اندیشه‌یِ شریعتی، از زمان هجرت او تاکنون در جامعه پدید آمده غافل نیست و به همین جهت خود را بدیلِ وضع جدید به‌علاوه‌یِ رفع‌کننده همه‌یِ سوءتفاهماتی می داند که از اندیشه‌یِ شریعتی، از زمان هجرت او تا کنون، پدیدار گشته است.
تجربه‌یِ حکومتِ دینی برای جریانِ «نوشریعتی» موضوعی برای تأمل عمیق نظری است. همان‌طور که اتحادِ شوروی و جریان کمونیسمِ بلشویکی برای همه‌یِ نومارکسیست‌های اروپایی یک مسئله بود؛ با این تفاوت که تجربه‌یِ حکومتِ دینی و روحانی‌سالار و اسلامِ فقاهتی از اساس با اندیشه‌یِ شریعتی بیگانه بوده است. اما تا زمانی که این تجربه به‌درستی موضوعِ تأمل واقع نشود و در این تأمل از سطح مباحثِ سطحی و ژورنالیستی یا جدال‌هایِ روزمره‌یِ سیاسی فراتر نرود، امکانی برای «ابداعِ خویشتن» فراهم نخواهد آمد.


#بخش_چهارم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆چهل و سومین یادمان دکتر علی شریعتی

🖥پخش زنده چهل و سومین سالیاد هجرت آموزگار (( آزادی، برابری، عرفان))

🔆نوشریعتی و سیاست اخلاقی ؛ دولت ،مسئولیت اجتماعی ومسئله سلطه


🔷🔆گفتگو با :

🎙مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آلبرتا؛ کانادا)

📌اخلاق علیه اخلاق ؛امکان و امتناع نقد اخلاقی اسلامیسم در اندیشه شریعتی

🎙حسین مصباحیان (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)

📌فراسوی دولت : نو شریعتی و نوید سیاست اخلاقی

🎙احسان شریعتی(فلسفه پژوه و فعال مدنی)

📌روشنفکر دین پیرا، با دولت یا بر دولت


📆زمان: پنج شنبه ۲۹ خرداد از ساعت ۶ عصر در صفحه اینستاگرام بنیاد دکتر علی شریعتی


🖇لینک صفحه اینستاگرام بنیاد دکتر علی شریعتی

🔆https://www.instagram.com/shariati_foundation/

🖇نام قابل جستجو بنیاد دکتر علی شریعتی در اینستاگرام


🔆 @shariati_foundation

#گفتگو
#افق_پیشرو
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
Audio
🔷🔆 سخنرانی مجتبی‌ مهدوی

🔸استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه، دانشگاه آلبرتا، کانادا

📌عنوان: اخلاق علیه اخلاق: امکان و امتناع نقد اخلاقی‌ اسلامیسم در اندیشه شریعتی

🖇جلسه پرسش وپاسخ پنج شنبه ۲۹ خرداد بصورت زنده در صفحه اینستاگرام بنیاد دکتر علی شریعتی

🖥لینک صفحه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی 👇

https://www.instagram.com/shariati_foundation/

#سخنرانی
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆نوشریعتی، شریعتی

🖋تقی رحمانی

🔆آیا نوشریعتی صرفا یک عنوان برای هویت سازی جدید است؟
آیا صرف یک تقلید از مد اندیشه های اروپائی مانند نو هگلی ها است؟
آیا فقط یک عنوان سرگرم کننده برای برخی از دوستداران آن است؟
آیا راه فرارونده و کاوننده در اندیشه مردی تاثیر گذار در تاریخ معاصر ما است به خصوص در 50 سال اخیر.
بی گمان امروز سخن از شریعتی گفتن چندان برای برخی دلچسب نیست اما نه فقط از نه از سوی برخی از روحانیون .
هستند کسانی که نو یا مدرن هستند با شریعتی کشان می خواهند همه مصائب ایران را به گردن شریعتی بیندازند تا بسیاری از کارها کرده خود را هم به فراموشی بسپارند.در میان این افراد هستند صاحب مقامانی در حکومت که با توجه به مد زمانه امروز شریعتی را سپر بلا کرده اند. اگر چه غرق در مکنت و ناز و نعمت هستند از مواهب این انقلاب اند.
اینان چه بیرون از حکومت چه درون حکومت دوغ و دوشاب را با هم قاطی می کنند تا موضوع اصلی را که چرا بعد از مشروطه ما نتوانسته ایم به دموکراسی برسیم را به گردن یکی بیندازند. این جا از ازنقد دید ایشان عبور می کنیم.باید در جای دیگری به ان پرداخت.

🔆مشکل آن است که بحران اندیشه سازی موثر در ایران بر سر جای خود باقی است.
از التقاط جور و ناجور در باره روشنفکران ایرانی نوشته ام.
التقاط یک وضعیت است که باید به تعیین تکلیف برسد التقاط با تاثیر پذیری از یک اندیشه یا حوزه فکری دیگر فرق دارد.

🔆آنچه اندیشه غربی نامیده می شود و میراث یونانی دارد دو شاخه مهم دارد که انگلوساکسونی و قاره ای نامیده می شود. در میان همین دو شاخه باز شاخه ها فرعی تفکر وجود دارد که با هم مبادله فکری دارند البته این وضعیت التقاط نیست.

🔆اما اندیشه معاصر ما در تلفیق اندیشه ایرانی و غربی به تولید خلاق ناموفق بوده است. در نتیجه کج و موج شدن نتایح این التقاط به فاجعه ختم شده یا بحران ساز بوده است.

📎 برای ادامه مطالعه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید

#نو_شریعتی
#یادداشت
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF


http://tinyurl.com/y8gktenz