🔷🔆تجربهیِ حاکمیتِ دینی
📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆امروز با وضعیتِ پیچیدهای مواجهیم. هر پروژهیِ ابداعِ خویشتنی که دین را به حاشیه براند، اگر هم توفیق نظری داشته باشد، قادر نیست تحققِ مادی بیابد و درعمل به تأسیسی در میدانِ حیات اجتماعی و سیاسی ما بیانجامد. هر نوع تمسک به دین اما از دیگرسو، فرد را رویارویِ تجربهیِ حکومتِ دینی قرار میدهد و مخاطب را بهعقب میراند.
این ضایعه منحصر به دین نیست. شریعتی و تمام میراثِ فکری او نیز بهدلیلِ شباهتهای صوری با هر گفتمان دینی، با چنین مشکلی در بیان دست به گریبان است. شریعتی در زمانهیِ خود هنوز تجربهیِ یک حکومتِ دینی را نداشت، هرچند خود افشاگرِ دین حکومتی و حکومتِ دینی از نوع صفوی بدینسو، بود. به ویژه آن که نظامِ برخاسته از انقلاب درآغاز و سپس گهگاه برای مشروعیتبخشی به خود به برخی از آراء شریعتی نیز استناد میکرد! قطعِ نظر از صدق و کذبِ این استنادات، جریانِ «نوشریعتی» میبایست با این تجربه تعیین تکلیف کند. «نوشریعتی» از سوءبرداشتهایی که از اندیشهیِ شریعتی، از زمان هجرت او تاکنون در جامعه پدید آمده غافل نیست و به همین جهت خود را بدیلِ وضع جدید بهعلاوهیِ رفعکننده همهیِ سوءتفاهماتی می داند که از اندیشهیِ شریعتی، از زمان هجرت او تا کنون، پدیدار گشته است.
تجربهیِ حکومتِ دینی برای جریانِ «نوشریعتی» موضوعی برای تأمل عمیق نظری است. همانطور که اتحادِ شوروی و جریان کمونیسمِ بلشویکی برای همهیِ نومارکسیستهای اروپایی یک مسئله بود؛ با این تفاوت که تجربهیِ حکومتِ دینی و روحانیسالار و اسلامِ فقاهتی از اساس با اندیشهیِ شریعتی بیگانه بوده است. اما تا زمانی که این تجربه بهدرستی موضوعِ تأمل واقع نشود و در این تأمل از سطح مباحثِ سطحی و ژورنالیستی یا جدالهایِ روزمرهیِ سیاسی فراتر نرود، امکانی برای «ابداعِ خویشتن» فراهم نخواهد آمد.
#بخش_چهارم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆امروز با وضعیتِ پیچیدهای مواجهیم. هر پروژهیِ ابداعِ خویشتنی که دین را به حاشیه براند، اگر هم توفیق نظری داشته باشد، قادر نیست تحققِ مادی بیابد و درعمل به تأسیسی در میدانِ حیات اجتماعی و سیاسی ما بیانجامد. هر نوع تمسک به دین اما از دیگرسو، فرد را رویارویِ تجربهیِ حکومتِ دینی قرار میدهد و مخاطب را بهعقب میراند.
این ضایعه منحصر به دین نیست. شریعتی و تمام میراثِ فکری او نیز بهدلیلِ شباهتهای صوری با هر گفتمان دینی، با چنین مشکلی در بیان دست به گریبان است. شریعتی در زمانهیِ خود هنوز تجربهیِ یک حکومتِ دینی را نداشت، هرچند خود افشاگرِ دین حکومتی و حکومتِ دینی از نوع صفوی بدینسو، بود. به ویژه آن که نظامِ برخاسته از انقلاب درآغاز و سپس گهگاه برای مشروعیتبخشی به خود به برخی از آراء شریعتی نیز استناد میکرد! قطعِ نظر از صدق و کذبِ این استنادات، جریانِ «نوشریعتی» میبایست با این تجربه تعیین تکلیف کند. «نوشریعتی» از سوءبرداشتهایی که از اندیشهیِ شریعتی، از زمان هجرت او تاکنون در جامعه پدید آمده غافل نیست و به همین جهت خود را بدیلِ وضع جدید بهعلاوهیِ رفعکننده همهیِ سوءتفاهماتی می داند که از اندیشهیِ شریعتی، از زمان هجرت او تا کنون، پدیدار گشته است.
تجربهیِ حکومتِ دینی برای جریانِ «نوشریعتی» موضوعی برای تأمل عمیق نظری است. همانطور که اتحادِ شوروی و جریان کمونیسمِ بلشویکی برای همهیِ نومارکسیستهای اروپایی یک مسئله بود؛ با این تفاوت که تجربهیِ حکومتِ دینی و روحانیسالار و اسلامِ فقاهتی از اساس با اندیشهیِ شریعتی بیگانه بوده است. اما تا زمانی که این تجربه بهدرستی موضوعِ تأمل واقع نشود و در این تأمل از سطح مباحثِ سطحی و ژورنالیستی یا جدالهایِ روزمرهیِ سیاسی فراتر نرود، امکانی برای «ابداعِ خویشتن» فراهم نخواهد آمد.
#بخش_چهارم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF