بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
1.96K subscribers
1.13K photos
140 videos
52 files
688 links
Shariati (Dr Ali) Cultural Foundation
Download Telegram
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆چهل و سومین یادمان دکتر علی شریعتی 🖥پخش زنده چهل و سومین سالیاد هجرت آموزگار (( آزادی، برابری، عرفان)) 🔆نوشریعتی و سیاست اخلاقی ؛ دولت ،مسئولیت اجتماعی ومسئله سلطه 🔷🔆گفتگو با : 🎙مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آلبرتا؛ کانادا)…
🔷🔆 فایل صوتی سخنان حسین مصباحیان

🔸عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

📌عنوان: فراسوی دولت : نو شریعتی و نوید سیاست اخلاقی


🔆می توانید این فایل را می توانیداز طریق لینک زیر بشنوید👇

https://soundcloud.com/user-137377716-866710962/ytxboa78wm1c

🖇جلسه پرسش وپاسخ پنج شنبه ۲۹ خرداد بصورت زنده در صفحه اینستاگرام بنیاد دکتر علی شریعتی

🖥لینک صفحه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی 👇

https://www.instagram.com/shariati_foundation/

#سخنرانی
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆شریعتی و ضد شریعتی‌ها و نو شریعتی‌ها!

🖋احمد زید آبادی

📌نقد ونظر

🔆در حالی که برخی جریان‌ها زنده‌یاد دکتر علی شریعتی را به عنوان مسبب تمام مصائب و مشکلات پس از انقلاب، آماج حملات و انتقادات تند و تیز خود قرار می‌دهند، حمعی دیگر در صدد بازگشت به اندیشه‌های او برآمده‌اند و با طرح ایده "نوشریعتی" در این زمینه تلاش می‌کنند.

🔆تکاپوی این جهت‌گیری متضاد در این شرایط، پیش از هر چیز نشانگر این است که سایۀ شریعتی بر فضای فکری ایران همچنان سنگین است و بنابراین، اندیشمندی چون او را نمی‌توان به راحتی نادیده گرفت.

🔆چه بخواهیم و چه نخواهیم، دکتر شریعتی به بخشی از میراث فکری و وجدان تاریخی و ناخودآگاه جمعی جامعۀ ما در آمده است و از این رو، ارتقاء و پالایش این میراث برخوردی ظریف‌تر از هر دو جریان مخالف و موافق او را می‌طلبد.

🔆از نگاه من، مخالفان سرسخت شریعتی در نسبت دادن مشکلات پس از انقلاب به او، در حق‌اش اجحاف و بی‌انصافی می‌کنند و موافقان پرشور او نیز متعصبانه از مواردی از اندیشه‌اش دفاع می ‌کنند که تجربۀ نیم قرن گذشته ضعف و سستی آن را ثابت کرده است.
در بی‌انصافی مخالفان شریعتی همین بس که اقتصاد و سیاستِ دولت‌های پس از انقلاب را به اندیشه‌های او نسبت می‌دهند، حال آنکه دوران پاسداشت و تجلیل و ارجاع به شریعتی چند ماه هم به طول نیانجامید و او به سرعت در دایرۀ متفکران مغضوبی قرار گرفت که حتی اسم بردن از او نیز در سطح جامعه و حتی کلاس‌های درس مدرسه و دانشگاه، سبب طرد و برخورد می‌شد.
این مخالفان در عین حال با یکسونگری آزار دهنده‌ای، تمام دستگاه ناهمگون فکری شریعتی را در رویکرد چپگرایانۀ اقتصادی او خلاصه می‌کنند و به عناصری چون عقل‌گرایی، شیوۀ انتقادی، اصالت اومانیسم، آزادی‌خواهی و دشمنی سازش‌ناپذیر او با نظام‌های توتالیتر بخصوص نظام استالینیستی کمترین التفاتی نشان نمی‌دهند.

🔆در واقع همین عناصر فکری در اندیشۀ شریعتی، بسیاری از مخاطبانِ معرفت‌جوی او را از افتادن در دامن ایدئولوژی‌های منجمد و بسته و مدافعان خشونت و تقلید کورکورانه از رهبران گروه‌ها و احزاب در امان نگه داشت و اگر این نمی‌بود، تحولات انقلاب و رویدادهای پس از آن، در چنان سطح و اندازه‌ای خشونت‌آمیز و خسارت‌بار و خونین می‌شد که با آنچه اتفاق افتاد، قابل مقایسه نبود!

🔆در عین حال، شریعتی متفکری بسیار تیز هوش و پویا و پرتلاش و حقیقت‌جو بود و خود را هرگز در حصار برداشت‌ها و نظرات‌اش زندانی نمی‌کرد. او در نقد اندیشه‌های گذشتۀ خود چنان بی پروا و در بحث و گفتگوی انتقادی با دیگران چنان باز و بی‌تعصب و مداراجو بود که هیچ وقت در یک نقطه نمی‌ایستاد و مرتب اندیشه‌های خود را تنقیح و تصحیح می‌کرد.

🔆با این حساب، اگر به یاد داشته باشیم که مثلاً در دهۀ 50 چهره‌ای مانند دکتر عباس میلانی تمام همّ و غم‌اش ترجمۀ چهار مقالۀ مائو تسه تونگ بوده و یا اقتصاددانی چون دکتر محمد طبیبیان دل در گرو جنبش‌های چریکی چپگرا داشته است، آیا عجیب می‌نماید که اگر شریعتی هم جوان‌مرگ نمی‌شد، نگاه اقتصادی و سیاسی خود را عمیقاً تعدیل می‌کرد؟

🔆این در حالی است که حامیان بازگشت به شریعتی یا نوشریعتی‌ها نیز بعضاً بر احیای بخشی از اندیشه‌های او اصرار می‌ورزند که گذر روزگار اتوپیایی یا رؤیایی بودن آن را آشکار کرده است.
بنای جامعه‌ای بر سه پایۀ عرفان، برابری، آزادی گر چه آرمانی وسوسه‌انگیز است، اما در مقام عمل، بیش از سرابی نیست! در واقع این هم از جهتی چیزی است مشابه اتوپیای ذهنی بلشویسم که فاصلۀ پرناشدنی آن با واقعیات عینی نهایتاً به فاجعه منجر شد.

🔆جامعه را می‌توان و باید به سمت کم کردن فاصلۀ طبقاتی، تضمین آزادی‌های مشروع فردی و اجتماعی و توسعۀ روابط اخلاقی فرا خواند و هدایت کرد، اما جمع سه اقنوم عرفان، برابری، آزادی در یک جامعه به صورت ایده‌آلی که شریعتی وصف کرده است، در مقام عمل، تناقضاتی حل ناشدنی می‌آفریند و اصرار بر آن، استفاده از زور را به تدریج موجه می‌سازد و به ناکجاآباد ختم می‌کند.
در عین حال، به نظرم برخی نوشریعتی‌ها با تکرار لفظی این آرمان، گامی از خودِ شریعتی در این باره فراتر نمی‌روند. وظیفۀ آنها به واقع تبیین روشن و ترسیم سازوکاری از روابط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است که استقرار عرفان و برابری و آزادی را در سطح یکسان در جامعه امکانپذیر نشان دهد، اما از آنها در این باره کمتر اثری دیده می‌شود و در عوض حملۀ روزانه به دشمنی فرضی به عنوان "نئولیبرالیسم" که روشن نیست چه نسبتی با وضع سیاسی و اقتصادی امروز کشور ما دارد، جای چنان تلاشی را گرفته است!

#نقد_نظر
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆چه چیز به کلام شریعتی «استعداد تولید قدرت» می‌‏داد؟

🔆سرمایه کلامی شریعتی

🖋محمدجواد غلامرضاکاشی

📌منبع: روزنامه ایران تاریخ: ۲۶ خرداد ۱۳۹۹

 

🔆1 )کلام دکتر علی شریعتی طی نیم‌ قرن گذشته، عالی‎ترین مصداق «کلام مولد قدرت» است. نباید از این سخن، الزاماً «کلام انقلابی» فهم شود. پیوند سرمایه کلامی شریعتی با انقلاب، یک حادثه بود. حادثه‌ای که سویه‌های خیر و شر فراوان داشت. اما مقصود ما از «کلام مولد قدرت» کلامی است که پشتوانه جامعه سیاسی است. کلامی که حیات سیاسی را زنده و شاداب می‌کند. کلامی که اقتدار تولید می‌کند و همزمان پشتیبان آزادی است. برای فهم این کلام می‌توان به ادبیات هانا آرنت رجوع کرد؛ کلام به‌ منزله عالی‌ترین مصداق عمل در عرصه سیاست. کلام اگر بتواند در زندگی جمعی، خلاق و گشاینده افق‌های تازه باشد، آزادی بزاید، اراده جمعی را ممکن کند و زایشگر عرصه عمومی باشد یک کلام قدرتمند است. اگر گاهی با لحظه پیشامدی یک انقلاب همراه است، گاهی هم می‌تواند تثبیت‏ کننده و تداوم ‏بخشنده یک نظم دموکراتیک و یک جامعه قدرتمند نیز باشد. نقش یک کلام قدرتمند، به موقعیت‌های پیش‎بینی نشده تاریخی وابسته است. اما هر چه هست، عرصه سیاست نیازمند تولید کلام مولد قدرت است.

🔆2) کلمه‌ها اغلب عصای دست سلطه‌اند. فریب می‌دهند، توجیه می‌کنند، امور را طبیعی جلوه می‌دهند و میاندار هر شرارتی هستند که از آدمی ساختنی است. اما کلمه‌ها گاهی مولد قدرت‌اند؛ زایشگرند؛ دنیای تازه می‌سازند؛ بی‎اعتبار می‌کنند؛ اعتبار‎بخشی می‌کنند؛ آدمیان لخت و تسلیم را به سوژه‌های مطالبه‌گر، پرسش‌‎کننده و خلاق تبدیل می‌کنند. با دکتر شریعتی موافق باشیم یا مخالف، نمی‌توانیم منکر توانایی منحصر به فرد کلام او در «تولید قدرت» باشیم. آنچه به کلام دکتر شریعتی استعداد تولید قدرت می‌داد، لزوماً آنچه می‌گفت نبود، بلکه موقعیتی بود که کلام از آن برمی‌آمد. هر آن کس که بتواند همانجا بایستد که دکتر شریعتی ایستاد، کم و بیش می‌تواند مولد «کلام مولد قدرت» باشد. دکتر شریعتی در میان سه نظم کلامی برآمده از سه رأس یک مثلث ایستاده بود: «سلطه»، «سنت» و «فضای هدونیستی و نیهیلیستی جامعه». شریعتی در میان این سه ضلع ایستاده بود و می‌توانست صدای منحصر به فردی از بیان رنج‌هایی باشد که هر سه، غفلت از آنها را سبب می‌شوند. این سه ضلع همچنان برقرارند اما ابرمردی نیست تا از میان این سه گانه «کلام قدرتمند» بزاید.

🔆جامعه ایرانی در دوران مدرن، به اشکال و صور گوناگون سه گانه فوق را ساخته است. ضلع نخست، کلامی است که از ناحیه نظام مستقر‌ زاده می‌شود. کلامی که مشروعیت‎بخشنده به ساختار مسلط است و جست‌و‌جوگر سو‌ژه تسلیم و رام. این کلام محکوم است که برای تلبیس و دروغ و فریب تولید شود. حاصل شکافی است که میان بیانگری‌های آرمانگرایانه دولت مدرن از یک‎سو و محدودیت‌ها و نقصان‌های عملی آن وجود دارد. اساساً به بیان می‌آید تا شکاف همیشه گشوده و رسوا‌کننده واقعیت و مدعاها را پر کند. سنت مثل درخت کهنسال و ریشه‎داری است که چندان بر و باری ندارد. کلامی که از آن ناحیه تولید می‌شود، کهنه است؛ بی‎ربط است و قادر به توضیح آلام و دردهای روزگار نیست؛ طرحی نمی‌افکند؛ آرمانی نمی‌زاید؛ افق‌های پیش‌رو را می‌بندد تا همه به پشت سر نگاه کنند. مخاطبان خود را دعوت به عقب نشستن از جهان می‌کند؛ اگر هم اعتنایی به جهان واقعاً موجود بکند، از سر عداوت است. از سنخ زندگی نیست؛ فرد را به حذف از صحنه فراخوان می‌کند گاه با کلام زهد آفرین خود و گاه با تبدیل کردن مرگ به تنها گزینه رستگاری. کلام سوم از میدان آشوبناک جست‎وجوی لذت و چسبیدن به‌لحظه و انکار حقیقت برمی‌آید. رویاروی سنت زاییده می‌شود اما با سازمان کلامی سلطه رفتاری پیچیده دارد. گاهی تقویت‏ کننده آن است و گاه تضعیف‏ کننده آن. از مشروعیت و قدسیت کلام سلطه‌گر می‌کاهد اما افقی هم برای برون ایستادن نمی‌سازد. بی‏ ریشه زیستن را ترویج می‌کند. تسکین ‏دهنده هست، اما از رنج‌های واقعی نمی‌کاهد. شیرین هست اما برای طبقات و گروه‌های برخوردار.

📌ادامه یادداشت فوق در وبسایت بنیاد دکتر علی شریعتی مطالعه فرمایید

http://drshariati.org/?p=25096

#یادداشت
#نقد_نظر
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی


🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆چهل و سومین یادمان دکتر علی شریعتی 🖥پخش زنده چهل و سومین سالیاد هجرت آموزگار (( آزادی، برابری، عرفان)) 🔆نوشریعتی و سیاست اخلاقی ؛ دولت ،مسئولیت اجتماعی ومسئله سلطه 🔷🔆گفتگو با : 🎙مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آلبرتا؛ کانادا)…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥 بخش کوتاهی از سخنان مجتبی مهدوی

🔸استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه، دانشگاه آلبرتا، کانادا

📌عنوان: اخلاق علیه اخلاق: امکان و امتناع نقد اخلاقی‌ اسلامیسم در اندیشه شریعتی‌


🖇جلسه پرسش وپاسخ پنج شنبه ۲۹ خرداد بصورت زنده در صفحه اینستاگرام بنیاد دکتر علی شریعتی

🖥لینک صفحه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی 👇

https://www.instagram.com/shariati_foundation/

لینک کامل فایل 👈 سخنرانی مجتبی مهدوی


#سخنرانی
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆 شریعتی و روشنفکران ایران

🖋علی آزاد

📌نقد ونظر

🔆‌بی تردید گفتمان دینی علی شریعتی متفکر انقلابی شیعه سهم بسازی در پیداش انقلاب ایران داشته است. شریعتی ایدوئولک انقلاب، معلم انقلاب بود. موقیت او را در روند پدیده انقلاب نمی توان انکار کرد. و به بخشی از طیقه متوسط و نسل جوان از خود بیگانه یک عقیده اسلام امروزی بخشید.
شریعتی در نقش یک مجاهد راه تشیع و سخنگوی مستضعفان روی زمین که توسط امپرالیسم به استضعاف کشیده شده اند..علیه رژیم شاه و امپرالیسم جریان سازی کرد. گفتمان سازی شریعتی با تبین اندیشه سیاسی اسلام در هیچ‌ متفکری دیگری به اندازه او برابر و جایگاهی ندارد. علی شریعتی با روش انتخاب راس خکومت توسط نخبگان برگزیده مردم، مشروعیت رژیم پادشاهی را زیر سوال برد و مشروع نمی دانست. احیاگری دینی شریعتی به مراتب عمیقتر از سید جمال و اقبال است. نوشته های او بر انگیزنده و نشان می دهد مرعوب غرب نیست. شریعتی هرگز تحت تاثیر احمد فردید نبوده او با بافت ذهنی خود تجربه کشف و به تدوین عقیده تبدیل اسلام به ایدولوژی دست یافت. دغدغه هایش فقط فلسفی و ذهنی نیست.‌شریعتی بدون نگاه هایدگر و فردید دست به اجتهاد می زند و فهم خود را از جهان متن و پدیده ها دارد. هایدگری که شریعتی معرفی می کند با هایدگری که شاگردانش در آلمان معرفی می کند تفاوت دارد.( هایدگر آنقدر که در ایران می خواننده دارد در کشور های دیگر نمی خوانند) در نوشته های شریعتی به صورت آکادمیک هایدگر و فردید مطرح نشده است. علی شریعتی از معدود متفکرانی است که تولید اندیشه می کرد و طرح پرسشگری و نقد از باورهای رسمی و عمومی مردم، حتی قرائت او را از هستی شناسی از احمد فردید دقیقتر می دانم. نوع اندیشه و لوازم اندیشیدن شریعتی و فردید از یک جنس و همسو نیست. احمد فردید اشکالاتی به عبدالکریم سروش وارد می داند. که در تفکر شریعتی نمی بیند شورش‌احمد فردید بر غرب زدگی و پایان سیطره غرب با ظهور "مهدی موعود" ، نشانه هایی از این اندیشه در آرای نقد شریعتی بر غرب زدگی و پرداخت به" مهدی موعود" یافت می شود. که اشتراک خاستگاه هر دو آرا (فردید، شریعتی) یکی نیست. اصلا شریعتی فهم فردیدی نداشت کسانی چنین الًقا می کند که شریعتی از فردید تاثیر گرفته اساسا فهم درستی از فلسفه و متون فردید ندارند.
🔆روشترین جریان سازی انقلابی گری علی شریعتی که از مکتب پیامبر عرفان، برابری ، آزادی "حسین" گرفته بود و در بین توده مردم عامل انقلابی گری شد. یعنی "عشق، اگاهی ،نیاز، مبارزه" و ایمان یک مومن به تشیع صفویه (تشیع عزا) را به تشیع علوی، تشیع شهادت هدایت و جان داد، که حتی هیچ روشنفکری و متفکری به محبوبیتی او نائل نشده اند. البته قرائت و فهم شریعتی از اسلام برداشت موافق صد در صد فقه سنتی و تفسیر و کتاب کافی نیست. اما از جامعه شناسی قرآن و دیگر منابع اسلامی ناشی می شود.که با رویکرد جامعه شناسی به تعالیم رها بخش اسلام پرداخت. اختلاف دو جهان بینی" توحید و شرک" را یک نبرد تاریخی بین دو جهان بینی،. نبرد مذهب علیه مذهب می داند. در دید گاه شریعتی "قرآن" کتابی است که با نام خدا آغاز می شود و با نام مردم پایان می پذیرد و افتخارش به تعلیم انسان با قلم است آنهم در جامعه بدوی شترچران که مهمترین تجارت آنان غارت و راهزنی بود. که تربیت و قلم مطرح نبوده است. شریعتی از مکاتب مارکس، نیچه، فانون و اشخاص دیگر می گفت.
او در اقامت پنج ساله در فرانسه با متفکرانی معروف و برجسته ای چون لوئی ماسنیون، ژان پل سارتر، ژان برگ، فرانس فانون، جرج گورویچ، آشنا می شود. مارکسیم را جهان بینی می داند که فعالیت انسانی در جهان بینی خود دارد اما موافق مارکسیسم نیست زیرا معتقد است که انسان را تک بعدی بار می آورد
🔆شریعتی چه روشفکران با او موافق باشند.چه او را قبول نداشته باشند. از زیر شنل گفتمان او بیرون آمده اند حتی روشنفکران ضد شریعتی نظیر احسان نراقی و سید حسن نصر که ادبیات شریعتی را کش رفتند، شریعتی توانسته است به سه بعد متفاوت و دارای ریشه های مجازا ( ایرانیت، اسلامیت، مدرنیته) روشنگری کند. توانست به عنوان یک مسلمان تحت عقلانیت مدرن انسان مذهبی باقی بماند. هم وفادار به تصدیق قلبی به خدا، کتب آسمانی، پیامبران به تعبیری امورغیب بماند. به همین جهت سایه سنگین آرا ی شریعتی پنج دهه بر سر آرا و اندیشه آنها سنگین است.‌مکتب شریعتی این ظرفیت را دارد که اگر به وحی هم معتقد نباشند
گرما بخش روح و روان باشد و این توانایی را دارد همه ی افراد را با عقاید مختلف در آن جمع کرد و یک حزب واحد تشکیل داد که درون آن سازش است.



#یادداشت
#نقد_نظر
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF