″... #روشنفکر یعنی انسان خودآگاهی که دارای آن علم «هدایتی» و آن مسؤلیت «حکمتی» است، که در برابر جامعهاش مسؤلیت رهبری احساس میکند. این معنی روشنفکر است.
دانشمند و متخصص و محقق و ادیب و فیلسوف و... نیست. روشنفکر آن عالمی است که #پیغمبر میگوید: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» (مرکب #قلم دانشمند از خون #شهید برتر است)
کدام دانشمند را میگوید؟ دانشمندی را میگوید که از نوع دانش انبیاء و در آن جهت دانش دارد.
از نوع دانش انبیاء یعنی چه؟ یعنی #وحی برایش میرسد؟! نه. یعنی بر آن جهت بینایی و مسؤلیت دارد و بر آن جهت زندگی میکند و بر آن جهت جامعه را میراند. چه #فیلسوف باشد چه نباشد، چه عالم باشد چه نباشد، چه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد چه نداشته باشد. این خودآگاهیِ اجتماعی و احساس هدایت و بینایی است که #علم نام دارد و مانند نور است: « یقذفها الله فی قلب من یشاء»
فیزیک و شیمی و فقه و اصول و... را باید خواند؛ نوری نیست که در قلب کسی بدمد.
آن خودآگاهیای که در روح جرقه میشود، و روشن میکند، جهت یابی تاریخی و جهت یابی فکری است...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / فلسفه تاریخ در اسلام
✅ @Shariati_Group
دانشمند و متخصص و محقق و ادیب و فیلسوف و... نیست. روشنفکر آن عالمی است که #پیغمبر میگوید: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» (مرکب #قلم دانشمند از خون #شهید برتر است)
کدام دانشمند را میگوید؟ دانشمندی را میگوید که از نوع دانش انبیاء و در آن جهت دانش دارد.
از نوع دانش انبیاء یعنی چه؟ یعنی #وحی برایش میرسد؟! نه. یعنی بر آن جهت بینایی و مسؤلیت دارد و بر آن جهت زندگی میکند و بر آن جهت جامعه را میراند. چه #فیلسوف باشد چه نباشد، چه عالم باشد چه نباشد، چه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد چه نداشته باشد. این خودآگاهیِ اجتماعی و احساس هدایت و بینایی است که #علم نام دارد و مانند نور است: « یقذفها الله فی قلب من یشاء»
فیزیک و شیمی و فقه و اصول و... را باید خواند؛ نوری نیست که در قلب کسی بدمد.
آن خودآگاهیای که در روح جرقه میشود، و روشن میکند، جهت یابی تاریخی و جهت یابی فکری است...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / فلسفه تاریخ در اسلام
✅ @Shariati_Group
🔴 شناخت چهار نوع "پفیوزیسم" در آرای شریعتی / پاسخ به یک پرسش
🔸سؤال: سلام و عرض ادب
خیلی خوشحال میشم نظر دکتر #محدثی رو در مورد سخن یکی از اساتید #فلسفه بدونم👇
🔹«اعتراف میکنم شرمندهام که کتابهای این دو نفر را در روزگار نوجوانی خواندهام:
#علی_شریعتی - #عبدالکریم_سروش
#سقراط میگفت: دشمن فیلسوف، "شعبدهباز کلمات" است: rhetorician.
ما برای "فکر کردن" نیازمند "سمومزدایی" از "زبان" هستیم.
و «این دو نفر» مخاطبان را به هیجان میآورند تا از فکر کردن بازمانند..!
#شریعتی که خوب مخالف حقیقیاش را شناخته بود که عربده میکشید:
"فیلسوفان پفیوزهای #تاریخ هستند".
🔸پاسخ دکتر محدثی: سلام و عرض احترام!
سخنانی است از سر نفرت و خشم و فاقد هر گونه استدلال...
نویسنده توجه ندارد که بین #فیلسوف و #فلسفه باید فرق گذاشت. #پوپر هم در ابتدای کتاب جامعهی باز و دشمناناش به فیلسوفان تاخته و در مورد فیلسوفان گفته: «خردمندان در خدمت خودکامگان» (پوپر، جامعهی باز و دشمنانش، ترجمهی علیاصغر مهاجر).
#مارکس هم گفته فیلسوفان اهل تفسیر بودهاند، نه اهل تغییر. دربارهی پوپر چه بگوییم؟
اما، هیجان نیز میتواند ممد اندیشیدن و حتا فلسفهورزی باشد و حتماً فیلسوف نیز به نوعی از هیجان نیازمند است. هر هیجانی ضد اندیشیدن نیست. #انسان بدون هیجان انسان مرده یا ربات است.
باید ببینیم آثار این استاد فلسفه بیشتر مردم را به اندیشیدن واداشته یا آثار #شریعتی و #سروش.
این را هم اضافه کنم که «پفیوزیسم» یکی از مقولات فکریِ نظریهپردازیِ اجتماعیِ شریعتی بود و او از چهار نوع «پفیوزیسم» سخن گفته است:
۱. پفیوزیسم دینی
۲. پفیوزیسم عرفانی
۳. پفیوزیسم ادبی
۴. پفیوزیسم فلسفی
و متأسفانه فقط نوع چهارم پفیوزیسم به خاطر جملهی «فیلسوفان پفیوزان تاریخاند» (نقل به مضمون) در آرای او شناخته شده است و از سه نوع دیگر غفلت شده است! منبع اصلی برای مطالعهی آرای علی شریعتی دربارهی انواع «پفیوزیسم» کتاب «با مخاطبهای آشنا» (مجموعهی آثار ۱) او است و علاقهمندان برای مطالعهی این بحث، میتوانند به آنجا مراجعه کنند.
البته، من شخصاً اینگونه تعابیر شریعتی را نمیپسندم و آن را حاوی نوعی خشونت کلامی میدانم و ترجیح میدهم تعبیر خنثا و غیرخشونتآمیز و غیر باردارِ گرایش یا تفکر عملگریزانه را بهکار ببرم. اگرچه مردان عمل و نظریهپردازان اجتماعی اغلب از تعابیر هنجارین و باردار بهره میگیرند و #کارل_مارکس یکی از سرآمدان بهکارگیری اینگونه تعابیر بود. شدت حملات او به مخالفان فکریاش شگفتانگیز است.
اما با گرایش عمل محورانهی شریعتی کاملاً همدل هستم و این سخنان شریعتی را کاملاً با مبانیِ فکری و فلسفیِ او همساز میدانم و چنین سخنانی را سخنانی از سر هیجان صرف تلقی نمیکنم.
درود!
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
۴ آذر ۱۴۰۰
✅ @Shariati_Group
🆔 @NewHasanMohaddesi
🔸سؤال: سلام و عرض ادب
خیلی خوشحال میشم نظر دکتر #محدثی رو در مورد سخن یکی از اساتید #فلسفه بدونم👇
🔹«اعتراف میکنم شرمندهام که کتابهای این دو نفر را در روزگار نوجوانی خواندهام:
#علی_شریعتی - #عبدالکریم_سروش
#سقراط میگفت: دشمن فیلسوف، "شعبدهباز کلمات" است: rhetorician.
ما برای "فکر کردن" نیازمند "سمومزدایی" از "زبان" هستیم.
و «این دو نفر» مخاطبان را به هیجان میآورند تا از فکر کردن بازمانند..!
#شریعتی که خوب مخالف حقیقیاش را شناخته بود که عربده میکشید:
"فیلسوفان پفیوزهای #تاریخ هستند".
🔸پاسخ دکتر محدثی: سلام و عرض احترام!
سخنانی است از سر نفرت و خشم و فاقد هر گونه استدلال...
نویسنده توجه ندارد که بین #فیلسوف و #فلسفه باید فرق گذاشت. #پوپر هم در ابتدای کتاب جامعهی باز و دشمناناش به فیلسوفان تاخته و در مورد فیلسوفان گفته: «خردمندان در خدمت خودکامگان» (پوپر، جامعهی باز و دشمنانش، ترجمهی علیاصغر مهاجر).
#مارکس هم گفته فیلسوفان اهل تفسیر بودهاند، نه اهل تغییر. دربارهی پوپر چه بگوییم؟
اما، هیجان نیز میتواند ممد اندیشیدن و حتا فلسفهورزی باشد و حتماً فیلسوف نیز به نوعی از هیجان نیازمند است. هر هیجانی ضد اندیشیدن نیست. #انسان بدون هیجان انسان مرده یا ربات است.
باید ببینیم آثار این استاد فلسفه بیشتر مردم را به اندیشیدن واداشته یا آثار #شریعتی و #سروش.
این را هم اضافه کنم که «پفیوزیسم» یکی از مقولات فکریِ نظریهپردازیِ اجتماعیِ شریعتی بود و او از چهار نوع «پفیوزیسم» سخن گفته است:
۱. پفیوزیسم دینی
۲. پفیوزیسم عرفانی
۳. پفیوزیسم ادبی
۴. پفیوزیسم فلسفی
و متأسفانه فقط نوع چهارم پفیوزیسم به خاطر جملهی «فیلسوفان پفیوزان تاریخاند» (نقل به مضمون) در آرای او شناخته شده است و از سه نوع دیگر غفلت شده است! منبع اصلی برای مطالعهی آرای علی شریعتی دربارهی انواع «پفیوزیسم» کتاب «با مخاطبهای آشنا» (مجموعهی آثار ۱) او است و علاقهمندان برای مطالعهی این بحث، میتوانند به آنجا مراجعه کنند.
البته، من شخصاً اینگونه تعابیر شریعتی را نمیپسندم و آن را حاوی نوعی خشونت کلامی میدانم و ترجیح میدهم تعبیر خنثا و غیرخشونتآمیز و غیر باردارِ گرایش یا تفکر عملگریزانه را بهکار ببرم. اگرچه مردان عمل و نظریهپردازان اجتماعی اغلب از تعابیر هنجارین و باردار بهره میگیرند و #کارل_مارکس یکی از سرآمدان بهکارگیری اینگونه تعابیر بود. شدت حملات او به مخالفان فکریاش شگفتانگیز است.
اما با گرایش عمل محورانهی شریعتی کاملاً همدل هستم و این سخنان شریعتی را کاملاً با مبانیِ فکری و فلسفیِ او همساز میدانم و چنین سخنانی را سخنانی از سر هیجان صرف تلقی نمیکنم.
درود!
✍️ #حسن_محدثی گیلوایی
۴ آذر ۱۴۰۰
✅ @Shariati_Group
🆔 @NewHasanMohaddesi
🔷 غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است
📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو #احسان_شریعتی با روزنامه اعتماد
🔹روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج میشوند و در جامعه مداخله میکنند و با اینکه بهشکل تخصصی و حرفهای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهتگیری اجتماع و اقتصاد موضع میگیرند. روشنفکران از جمله در #تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشههای تازه برای جامعه میآورند. اما تفاوت #روشنفکر با #متفکر و #فیلسوف این است که به نقد #قدرت («گفتن #حقیقت به قدرت») میپردازد یا قدرت به او می پردازد!
🔸تاریخ روشنفکری در #ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار میپردازند و ایدههای نو میآورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرتهایی خارجی، به علاوه ورود اندیشهی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعهخواهان، زمینههای دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.
🔹تجربههای تلخ گذشته باعث غلبهی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.
🔸نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیم گیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم میگویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود!
🔹در شناخت #فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانهی این ضعف را در ترجمه میتوان دید... همچنین روشنفکران در دورههای انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقههای بسته فکری رایج شود.
🔸حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افقهای جدیدی را برای آن بگشایند.
🔹در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای #متفکر_متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا میکنند و چشم انداز میسازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل میکنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید میآورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.
#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری
✅ @Shariati_Group
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید
📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو #احسان_شریعتی با روزنامه اعتماد
🔹روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج میشوند و در جامعه مداخله میکنند و با اینکه بهشکل تخصصی و حرفهای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهتگیری اجتماع و اقتصاد موضع میگیرند. روشنفکران از جمله در #تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشههای تازه برای جامعه میآورند. اما تفاوت #روشنفکر با #متفکر و #فیلسوف این است که به نقد #قدرت («گفتن #حقیقت به قدرت») میپردازد یا قدرت به او می پردازد!
🔸تاریخ روشنفکری در #ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار میپردازند و ایدههای نو میآورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرتهایی خارجی، به علاوه ورود اندیشهی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعهخواهان، زمینههای دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.
🔹تجربههای تلخ گذشته باعث غلبهی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.
🔸نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیم گیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم میگویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود!
🔹در شناخت #فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانهی این ضعف را در ترجمه میتوان دید... همچنین روشنفکران در دورههای انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقههای بسته فکری رایج شود.
🔸حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افقهای جدیدی را برای آن بگشایند.
🔹در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای #متفکر_متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا میکنند و چشم انداز میسازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل میکنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید میآورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.
#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری
✅ @Shariati_Group
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید
وب سایت رسمی احسان شریعتی
غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است
احسان شریعتی، فرزند ارشد علی شریعتی، شناخته شده ترین و تاثیرگذارترین روشنفکر ایرانی در تاریخ معاصر ایران، در کنار کار آکادمیک، یک روشنفکر است و همواره در رویداد
🔅«آزادی» صرفاً مقولهای #سیاسی نیست و اگر این اتفاق در جانها رخ ندهد، در بیرون چیزی جز هیاهو نخواهد بود. #آزادی سیاسی و اجتماعی تنها برای «جانهای آزاده» امکانپذیر است و این تنها در پرتو #حکمت و #فلسفه و تفکر ممکن خواهد بود.
🔅«آزادگان» قوامبخشِ آزادی و جامعهی آزادند. بدون آزادگان تحقق آزادی سیاسی و اجتماعی در مدینه امکانپذیر نیست. اما این آزادگی «هزینه» دارد؛ کسیکه آزادی را تجربه میکند نمیتواند به «بردگی» تن دهد، و قاعدتاً در برابر نظامهایی که جوامع بر افراد تحمیل میکنند و در برابر افقهایی که قدرتها بهمنزلهی اصیلترین و نهاییترین افقها مینُمایانند، میایستد.
🔅#قدرت ها میگویند این افقها نهاییترین افقهایند؛ اما متفکران که کاشف افقهای تازهاند، میدانند که این افقها واهی و نااصیلاند و نهاییترین افقهایی نیستند که در برابر جان آدمی گشودهاند.
🔅چنین افرادی با ساختارهای اجتماعی و سیاسی سازگاری چندانی ندارند؛ از اینرو سرنوشت #سقراط -که افراطیترین شکل حذف یک #فیلسوف است- یک حادثه نیست؛ یک قاعده است.
✍ #بیژن_عبدالکریمی
✅ @Shariati_Group
🆔 @shojaat_e_andishidan
🔅«آزادگان» قوامبخشِ آزادی و جامعهی آزادند. بدون آزادگان تحقق آزادی سیاسی و اجتماعی در مدینه امکانپذیر نیست. اما این آزادگی «هزینه» دارد؛ کسیکه آزادی را تجربه میکند نمیتواند به «بردگی» تن دهد، و قاعدتاً در برابر نظامهایی که جوامع بر افراد تحمیل میکنند و در برابر افقهایی که قدرتها بهمنزلهی اصیلترین و نهاییترین افقها مینُمایانند، میایستد.
🔅#قدرت ها میگویند این افقها نهاییترین افقهایند؛ اما متفکران که کاشف افقهای تازهاند، میدانند که این افقها واهی و نااصیلاند و نهاییترین افقهایی نیستند که در برابر جان آدمی گشودهاند.
🔅چنین افرادی با ساختارهای اجتماعی و سیاسی سازگاری چندانی ندارند؛ از اینرو سرنوشت #سقراط -که افراطیترین شکل حذف یک #فیلسوف است- یک حادثه نیست؛ یک قاعده است.
✍ #بیژن_عبدالکریمی
✅ @Shariati_Group
🆔 @shojaat_e_andishidan
⭕️ خودآگاهی اجتماعی در نسبت با حکمت انسانی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
Telegram
.
⭕️ نگاهی به بینش و منش استاد شریعتی، مردی که یکتنه رو در روی استبداد ایستاد
🗓 به مناسبت ۳۱ فروردین، سالروز درگذشت استاد #محمدتقی_شریعتی، ملقب به سقراط خراسان
🔅«نام این بنده محمدتقی، نام خانوادگیام مزینانی، شهرت #شریعتی است.» این جمله سرآغاز زندگینامهی خودنوشت #سقراط #خراسان، استاد محمدتقی شریعتی مزینانی، است. او که سالها در شهر #مشهد به مبارزه با جریانهای چپ و تودهای پرداخت و شجاعانه از #مکتب #اسلام دفاع کرد. او در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در #مزینان متولد شد. پدربزرگ استاد از شاگردان مرحوم #ملاهادی_سبزواری بوده است.
🔅استاد درباره او چنین مینویسد: «پدرم، مرحوم شیخ محمود، جدم، مرحوم آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان برجسته مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، #حکیم و #فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش، میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همهی قبیله من عالمان #دین بودند.»
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
🗓 به مناسبت ۳۱ فروردین، سالروز درگذشت استاد #محمدتقی_شریعتی، ملقب به سقراط خراسان
🔅«نام این بنده محمدتقی، نام خانوادگیام مزینانی، شهرت #شریعتی است.» این جمله سرآغاز زندگینامهی خودنوشت #سقراط #خراسان، استاد محمدتقی شریعتی مزینانی، است. او که سالها در شهر #مشهد به مبارزه با جریانهای چپ و تودهای پرداخت و شجاعانه از #مکتب #اسلام دفاع کرد. او در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در #مزینان متولد شد. پدربزرگ استاد از شاگردان مرحوم #ملاهادی_سبزواری بوده است.
🔅استاد درباره او چنین مینویسد: «پدرم، مرحوم شیخ محمود، جدم، مرحوم آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان برجسته مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، #حکیم و #فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش، میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همهی قبیله من عالمان #دین بودند.»
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
📕 بازگشت فرضیه خدا
"The Return of the God Hypothesis"
#معرفی_کتاب
از اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از روشنفکران شروع به اصرار کردند که دانش علمی با باور سنتی خداباورانه در تضاد است - اینکه #علم و اعتقاد به #خدا "در حال جنگ هستند". #فیلسوف علم استفن سی مایر با بررسی سه اکتشاف علمی با مفاهیم کاملا خداباورانه این دیدگاه را به چالش میکشد. مایر با تکیه بر «طرح هوشمندانه حیات» نشان میدهد که چگونه اکتشافات کیهان شناسی و فیزیک همراه با اکتشافات زیست شناسی به تعیین هویت هوش طراحی کننده در پشت زندگی و جهان کمک میکند.
مایر استدلال میکند که خداباوری با تأیید آن مبنی بر خالقِ متعالی، باهوش و فعال – شواهدی را که در مورد منشاء بیولوژیکی و کیهانی داریم به بهترین شکل توضیح میدهد. او پاسخی مبتنی بر شواهد به شاید راز نهایی جهان ارائه میدهد. با انجام این کار، او نتیجهگیری خیرهکنندهای را نشان میدهد: دادهها نه تنها از وجود یک طراح هوشمند از نوعی - بلکه وجود یک خدای شخصی پشتیبانی میکنند.
📖 ناشر: علم / استفن سی مایر / چاپ ۱۴۰۱
✅ @Shariati_Group
"The Return of the God Hypothesis"
#معرفی_کتاب
از اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از روشنفکران شروع به اصرار کردند که دانش علمی با باور سنتی خداباورانه در تضاد است - اینکه #علم و اعتقاد به #خدا "در حال جنگ هستند". #فیلسوف علم استفن سی مایر با بررسی سه اکتشاف علمی با مفاهیم کاملا خداباورانه این دیدگاه را به چالش میکشد. مایر با تکیه بر «طرح هوشمندانه حیات» نشان میدهد که چگونه اکتشافات کیهان شناسی و فیزیک همراه با اکتشافات زیست شناسی به تعیین هویت هوش طراحی کننده در پشت زندگی و جهان کمک میکند.
مایر استدلال میکند که خداباوری با تأیید آن مبنی بر خالقِ متعالی، باهوش و فعال – شواهدی را که در مورد منشاء بیولوژیکی و کیهانی داریم به بهترین شکل توضیح میدهد. او پاسخی مبتنی بر شواهد به شاید راز نهایی جهان ارائه میدهد. با انجام این کار، او نتیجهگیری خیرهکنندهای را نشان میدهد: دادهها نه تنها از وجود یک طراح هوشمند از نوعی - بلکه وجود یک خدای شخصی پشتیبانی میکنند.
📖 ناشر: علم / استفن سی مایر / چاپ ۱۴۰۱
✅ @Shariati_Group