🟠 تعریف مستضعفین در قرآن
″… #استضعاف که در #قرآن بکار میرود بهمعنی «بیچارگی و ضعف گرفتن» است و بسیار قابل تأمل است چون معنایی است اعم از #استبداد و #استثمار و #استعباد و #استعمار و #استحمار و... اینها همه شکلهای مختلف استضعاف در زمانها و نظامهای گوناگون است که گاه با شکلی از آن مبارزه میشود و از میان برده میشود ولی شکل دیگری جانشین آن نمیشود.
هر نظامی که #انسان را به ضعف دچار کند، چه ضعف اقتصادی (استثمار)، چه سیاسی (استبداد)، چه ملی (استعمار)، چه فکری و روحی و اخلاقی (استحمار) و چه در آن واحد و نظام واحد همهاش با هم و چه اشکال دیگری که شاید بعدها اختراع کنند، «استضعاف» است و قربانیان آن طبقهی «مستضعفین» را بوجود میآورند و قرآن از نجات این طبقه و نفى استضعاف در جهان سخن میگوید و این است که سخنش همیشه زنده است، چه اگر بجای آن یکی از انواع آنرا مثلاً استعباد یا استعمار یا استبداد را میکوبید، پس از تحقق #استقلال با #دموکراسی و #لیبرالیسم و نفی نظام بردگی سخنش مرده بود و رسالتش منتفی شده بود و تنها ارزش تاریخی داشت و پس از استقلال و لیبرالیسم، که باز توده در اشکال دیگری به ضعف گرفتار میشود از قبيل استثمار طبقاتی با استحمار فکری (بوسیله #مذهب، #هنر، #فلسفه، #ادبیات، #ایدئولوژی، تبلیغات، علوم، تحقیقات، #آزادی جنسی، فلسفهی پوچی، بکت بازی ، #نیهیلیسم ، #تصوف، زهدگرایی، فردگرایی، ریاضت، ذهنیت گرایی، مادیت گرایی، رآلیسم، ایده آلیسم و مواد مخدر و هزاران هزار فوت و فن کهنه و نو و رنگبهرنگ که همه جادوهای سیاه اراده و آگاهی و بیداری و مسئولیت است تا قدرتهای انسانی و استعدادهای «خدایی» در مردم فلج بشود و به ضعف دچار گردد). رسالت قرآن که مبارزه با استعمار و استبداد و استعباد (بردگی) بود، در وضع جدید نمیتوانست بکار آید و ناچار روشنفکران به یک ایدئولوژی تازه که بتواند نظام تازه و پدیدههای ضد انسانی و فرمهای ضد مردمی نوساخته را تفسیر کند و با آن مبارزه کند نیازمند بودند…″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص۲۴۹
✅ @Shariati_Group
″… #استضعاف که در #قرآن بکار میرود بهمعنی «بیچارگی و ضعف گرفتن» است و بسیار قابل تأمل است چون معنایی است اعم از #استبداد و #استثمار و #استعباد و #استعمار و #استحمار و... اینها همه شکلهای مختلف استضعاف در زمانها و نظامهای گوناگون است که گاه با شکلی از آن مبارزه میشود و از میان برده میشود ولی شکل دیگری جانشین آن نمیشود.
هر نظامی که #انسان را به ضعف دچار کند، چه ضعف اقتصادی (استثمار)، چه سیاسی (استبداد)، چه ملی (استعمار)، چه فکری و روحی و اخلاقی (استحمار) و چه در آن واحد و نظام واحد همهاش با هم و چه اشکال دیگری که شاید بعدها اختراع کنند، «استضعاف» است و قربانیان آن طبقهی «مستضعفین» را بوجود میآورند و قرآن از نجات این طبقه و نفى استضعاف در جهان سخن میگوید و این است که سخنش همیشه زنده است، چه اگر بجای آن یکی از انواع آنرا مثلاً استعباد یا استعمار یا استبداد را میکوبید، پس از تحقق #استقلال با #دموکراسی و #لیبرالیسم و نفی نظام بردگی سخنش مرده بود و رسالتش منتفی شده بود و تنها ارزش تاریخی داشت و پس از استقلال و لیبرالیسم، که باز توده در اشکال دیگری به ضعف گرفتار میشود از قبيل استثمار طبقاتی با استحمار فکری (بوسیله #مذهب، #هنر، #فلسفه، #ادبیات، #ایدئولوژی، تبلیغات، علوم، تحقیقات، #آزادی جنسی، فلسفهی پوچی، بکت بازی ، #نیهیلیسم ، #تصوف، زهدگرایی، فردگرایی، ریاضت، ذهنیت گرایی، مادیت گرایی، رآلیسم، ایده آلیسم و مواد مخدر و هزاران هزار فوت و فن کهنه و نو و رنگبهرنگ که همه جادوهای سیاه اراده و آگاهی و بیداری و مسئولیت است تا قدرتهای انسانی و استعدادهای «خدایی» در مردم فلج بشود و به ضعف دچار گردد). رسالت قرآن که مبارزه با استعمار و استبداد و استعباد (بردگی) بود، در وضع جدید نمیتوانست بکار آید و ناچار روشنفکران به یک ایدئولوژی تازه که بتواند نظام تازه و پدیدههای ضد انسانی و فرمهای ضد مردمی نوساخته را تفسیر کند و با آن مبارزه کند نیازمند بودند…″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص۲۴۹
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🔆 خوانشی متفاوت از مفهوم مستضعف
چرا «مستضعفین» و نه «مؤمنین»؟
🔅 چرا #خدا میگوید که اراده کرده است «آنان که در زمین (یا در آن سرزمین؟) به ضعف کشیده شده بودند» (الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ) «پبشوایان» (ائمة) و «وارثان» (وارثین) زمبن شوند؟
چرا نگفته است: «مؤمنین»؟ چرا نگفته است: «متّقین»؟ چرا نگفته است: «صالحین»؟ چرا نگفته است: «مصلحین»؟ بهراستی چرا گفته است: «الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ»؟ «مستضعفین» یا «کسانی که به ضعف کشیده شده بودند» چه خصوصیت دینی یا برتری اخلاقی دارند که «مؤمنین» و «متّقین» و «صالحین» و «مصلحین» ندارند و میتوانند «پیشوا» و «وارث» باشند؟ آیا اصلاً میتوان گفت که «مستضعفین» دینی خاص دارند یا این واژه اصلاً به صفت دینی یا اخلاقی محدودی اشاره دارد؟ یا نه، این واژه تنها دلالتی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دارد و بس!
🔅 #مستضعف فقط و فقط «مستضعف» است، چون به بیگاری واداشته شده و «ضعیف» نگاه داشته شده است! تنها چیزی که به او «حق» میدهد «وارث» زمین شود این است که او از داشتن #حق «برابر» با دیگران در جامعهای پاره پاره و طبقه طبقه، محروم بوده است.
🔅اگر زمین (یا سرزمین وعده داده شده به قوم #یهود ؟) را «کسانی که به ضعف کشیده شده بودند به ارث میبرند و پیشوای جهانیان میشوند»، پس به مؤمنین و متّقین و صالحین و مصلحین و علما چه چیزی به «ارث» میرسد؟ چرا آنان «پیشوایان» یا «امامان» مردمان زمین نمیشوند؟ آیا آنان صلاحیت «پیشوایی» ندارند؟
🔅آیا این آیه را ما «درست» خواندهایم یا میخوانیم؟ آیا این آیه چیزی را دربارهٔ حاکمیت یا ولایت آیندهٔ عدهای خاص بر تمامی زمین مطرح میکند؟ آیا «مستضعفین» هنگامی که از «استضعاف» رها شدند، خود به «استکبار» نمیگرایند و «مستکبران» بعدی نمیشوند و دیگران را به «استضعاف» نمیکشند؟ آیا این «دور» همچنان بارها و بارها تکرار نمیشود؟ آیا یهودیان که خدا آنان را از بند #فرعون رهانید و «سرزمین مردمان» دیگری را به آنان بخشید، خود به ستمگری نپرداختند و از این رو مجازات نشدند و باز از آن سرزمین خداداده رانده نشدند؟
🔅باری، چگونه میشاید یا میباید این آیهٔ ۵ سورهٔ قصص را بخوانیم و بفهمیم؟
✍ محمد سعید حنایی کاشانی
#قرآن #مستضعفین #وراثت #دین #مستکبرین #فلسفه_تاریخ #تفسیر #هرمنوتیک #تأویل #مؤمنین #متقین #استضعاف
✅ @Shariati_Group
🆔 @fallosafahmshk
چرا «مستضعفین» و نه «مؤمنین»؟
🔅 چرا #خدا میگوید که اراده کرده است «آنان که در زمین (یا در آن سرزمین؟) به ضعف کشیده شده بودند» (الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ) «پبشوایان» (ائمة) و «وارثان» (وارثین) زمبن شوند؟
چرا نگفته است: «مؤمنین»؟ چرا نگفته است: «متّقین»؟ چرا نگفته است: «صالحین»؟ چرا نگفته است: «مصلحین»؟ بهراستی چرا گفته است: «الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ»؟ «مستضعفین» یا «کسانی که به ضعف کشیده شده بودند» چه خصوصیت دینی یا برتری اخلاقی دارند که «مؤمنین» و «متّقین» و «صالحین» و «مصلحین» ندارند و میتوانند «پیشوا» و «وارث» باشند؟ آیا اصلاً میتوان گفت که «مستضعفین» دینی خاص دارند یا این واژه اصلاً به صفت دینی یا اخلاقی محدودی اشاره دارد؟ یا نه، این واژه تنها دلالتی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دارد و بس!
🔅 #مستضعف فقط و فقط «مستضعف» است، چون به بیگاری واداشته شده و «ضعیف» نگاه داشته شده است! تنها چیزی که به او «حق» میدهد «وارث» زمین شود این است که او از داشتن #حق «برابر» با دیگران در جامعهای پاره پاره و طبقه طبقه، محروم بوده است.
🔅اگر زمین (یا سرزمین وعده داده شده به قوم #یهود ؟) را «کسانی که به ضعف کشیده شده بودند به ارث میبرند و پیشوای جهانیان میشوند»، پس به مؤمنین و متّقین و صالحین و مصلحین و علما چه چیزی به «ارث» میرسد؟ چرا آنان «پیشوایان» یا «امامان» مردمان زمین نمیشوند؟ آیا آنان صلاحیت «پیشوایی» ندارند؟
🔅آیا این آیه را ما «درست» خواندهایم یا میخوانیم؟ آیا این آیه چیزی را دربارهٔ حاکمیت یا ولایت آیندهٔ عدهای خاص بر تمامی زمین مطرح میکند؟ آیا «مستضعفین» هنگامی که از «استضعاف» رها شدند، خود به «استکبار» نمیگرایند و «مستکبران» بعدی نمیشوند و دیگران را به «استضعاف» نمیکشند؟ آیا این «دور» همچنان بارها و بارها تکرار نمیشود؟ آیا یهودیان که خدا آنان را از بند #فرعون رهانید و «سرزمین مردمان» دیگری را به آنان بخشید، خود به ستمگری نپرداختند و از این رو مجازات نشدند و باز از آن سرزمین خداداده رانده نشدند؟
🔅باری، چگونه میشاید یا میباید این آیهٔ ۵ سورهٔ قصص را بخوانیم و بفهمیم؟
✍ محمد سعید حنایی کاشانی
#قرآن #مستضعفین #وراثت #دین #مستکبرین #فلسفه_تاریخ #تفسیر #هرمنوتیک #تأویل #مؤمنین #متقین #استضعاف
✅ @Shariati_Group
🆔 @fallosafahmshk
Telegram
.
📌 شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست!
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.