گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔰 نسبت دین و قدرت و تحلیل انتقادی آن

🔅عبدالکریم سروش ضمن دو سخنرانی (جلسه اول، جلسه دوم) در حلقه دیدگاه نو، خلاصه‌ای از آرای خود را درباره نسبت #دین و #قدرت طرح کرد. او پیش‌تر در سی جلسه به این موضوع پرداخته بود. گزارش مکتوب و نسبتاً جامعی از سخنرانی اول او در حلقه دیدگاه نو با نام "دین یک قدرت است" انتشار یافته است (اینجا)

🔅نظرات #عبدالکریم_سروش واکنش‌های مختلفی به همراه داشت. از بین واکنش‌ها که اغلب انتقادی بودند، سخنرانی اردشیر منصوری که کوشید تقریری همدلانه از دیدگاه سروش ارائه دهد آموزنده است(فایل صوتی). سخنرانی منصوری را شاید بتوان بازسازی موجّه‌تر دیدگاه سروش نامید..!

🔅از میان واکنش‌های متعدد انتقادی، نقدِ #یاسر_میردامادی که در جلسه‌‌ی نقد و بررسی دیدگاه سروش در حلقه دیدگاه نو ارائه گردید به نظرم بسیار سنجیده و پاکیزه بود(اینجا).

🔅در این جلسه #عبدالعلی_بازرگان و #حسن_یوسفی_اشکوری نیز ملاحظات انتقادی خود را طرح کردند و در پایان عبدالکریم سروش به پاره‌ای از انتقادها پاسخ گفت(همان).

🔅محمدرضا جلایی‌پور نیز در مقاله «پرسش‌هایی از استاد عبدالکریم سروش درباره ایده پیامبر اقتدارگرا» ضمن ۱۰ پرسش خواندنی و دقیق به ارزیابی دیدگاه سروش پرداخت(اینجا)

🔅 #محسن_کدیور نیز طی یک سخنرانی (فایل اصلی، پرسش و پاسخ، متن) به نقد دیدگاه سروش پرداخت و وعده داد در جلسات دیگر نقد خود را بشکل کامل‌تر پی بگیرد (اطلاعیه جلسه دوم).

🔅مصطفی حسینی طباطبایی نیز طیّ یادداشتی دیدگاه اخیر سروش را نقد کرد.(فایل صوتی، متن)

🔅در این میان نقدی که بیشتر از همه با آن همراه بودم و از انصاف و بی‌طرفی گوینده بسیار متأثر شدم نقد و ارزیابی فرهاد شفتی است. او نخست پیش‌نقدی بر دیدگاه سروش نوشت(اینجا) و سپس در گفتگوهای صمیمانه‌اش با حامد صادقی کوشید تا دیدگاه سروش را ارزیابی کند (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم).

#صدیق_قطبی

@Shariati_Group
🆔 @sedigh_63
⭕️ ذکر جمیل حسن محجوب و شرکت سهامی انتشار

امروز صبح اطلاع یافتم که حسن محجوب مدیر «شرکت سهامی انتشار» در ۹۱ سالگی درگذشت. هرچند مرگ در این سن و سال چندان غیر منتظره و از این رو آزار دهنده نیست ولی «مرگ چنین خواجه نه مرگی است خرد».
تأسف از این بابت است که صنعت نشر و کتاب و فرهنگ از چنین خدمت‌گذارنی محروم می‌شود و نیز جای تأسف است که چنین خادمانی کمتر شناخته شده‌اند. خدایش رحمت کند و تسلیت به خانواده و بازماندگان زنده یاد حسن محجوب.
شرکت سهامی انتشار در سال ۱۳۳۶ تأسیس شد. زنده یادان مهندس #بازرگان و آیت‌الله #طالقانی و دکتر #سحابی و مرحوم #مطهری از بنیادگذاران آن بوده‌اند. می‌توان گفت این مؤسسه انتشاراتی، آغازگر نهادهای انتشاراتی بعدی با انگیزه چاپ و انتشار آثار قلمی نواندیشان دینی معاصر بوده است. پیش از انقلاب آثار متفکران مسلمان ایرانی یعنی کسانی چون بازرگان و سحابی و طالقانی و #شریعتی و مطهری و محمدتقی جعفری و محمد مهدی جعفری و گلزاده غفوری و بسیاری دیگر با همت این مؤسسه انتشار یافته است. برخی آثار متفکران نوگرای عرب مسلمان نیز از طریق ترجمه به وسیله‌ی شرکت انتشار منتشر شده که می‌توان به کتاب چند جلدی «امام علی» اثر عبدالفتاح عبدالمقصود اشاره کرد.
من خود از مشتریان آثار منتشر شده شرکت انتشار بوده‌ام. زیرا نام این مؤسسه خود تضمینی برای کیفیت بالا و سطح علمی اثر و مفید بودن آن می‌کرد. این اعتماد برای پس از #انقلاب نیز ادامه داشت. زمانی محل آن در باب همایون (حوالی میدان ارک) بود و بعدها به میدان بهارستان آغاز خیابان جمهوری منتقل شد که گویا هنوز هم در آنجا قرار دارد.

پس از پایان مجلس اول، مرحوم مهندس سحابی به عنوان مدیر عامل شرکت انتشار به آنجا رفت. ایشان از من دعوت کرد به عنوان مدیر هیئت تحریریه به آنجا بروم، پذیرفتم. هدف سحابی و نیز من آن بود که با توجه به امکانات این نهاد دیرپای فرهنگی، آثار علمی و معتبر و مفید به ویژه در قلمرو #دین شناسی نواندیشانه منتشر کنیم. از تابستان ۶۳ به انتشارات رفتم و مسئولیت تحریریه را بر عهده گرفتم. تا اواخر سال ۶۹ در این سمت انجام وظیفه می‌کردم. پس از آن در آن سال مهندس سحابی، به دلیل امضای نامه سرگشاده به هاشمی رفسنجانی (که بعدها به نامه ۹۹ امضاء شهرت یافت) که تازه رئیس جمهوری شده بود، البته همراه شماری دیگر بازداشت و پس از #آزادی دیگر به انتشار بازنگشت و من نیز کناره گرفتم. شخصیت‌های فرهنگی معتبری نیز عضو تحریریه بوده‌اند. دو کتاب من نیز در این دوره به وسیله‌ی انتشار منتشر شده است. یکی «نقدی بر کتاب «شهید مطهری افشاگر توطئه . . .» که در سال ۱۳۶۴ انتشار یافت و دیگری «امام صادق و مذاهب چهارگانه» اثر اسد حیدر عراقی که در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. البته این کتاب شش جلد بوده و فقط جلد نخست آن به بازار آمد. ترجمه‌ی جلد دوم در همان زمان تحویل شرکت شد ولی نمی‌دانم چرا هرگز منتشر نشد، از این رو ترجمه‌ی مجلدات بعدی نیز ادامه نیافت.
پس از رفتن به انتشار با مدیر اجرایی آن حسن محجوب آشنا شدم. او از دوران خیلی قدیم (احتمالأ از آغاز تأسیس شرکت) در سمت مدیریت انتشار خدمت می‌کرده است. در حدی که من آن مرحوم را شناخته‌ام شخصیتی بود آرام، متین، کم حرف، دقیق، با تدبیر و در کار صنعت نشر متخصص و دارای تجربه و بصیرت. بیفزایم در پانزده سال اخیر، به دلیل دوری از وطن، دیگر در جریان امور نبوده و نیستم و طبعاً از وضعیت انتشار و مرحوم محجوب نیز بی‌خبر مانده‌ام.

در هرحال برای آن مرحوم غفران الهی و برای مدیران نهاد فرهنگی خوش نام و خدمتگذار «شرکت سهامی انتشار» آرزوی موفقیت می‌کنم.

@Shariati_Group

#حسن_یوسفی_اشکوری
◾️اقبال دو کلیدواژه مهمی دارد: «جهان فعل است و نه شیء» و نیز «جهان خطی است در حال کشیده شدن» و از این رو سیر و صیرورت جهان حتی در علم خدا نیز دقیقا روشن نیست و این دو سراندیشه مهم خلاق و فعل بودن و مختار بودن جهان را تبیین می‌کند.
#اقبال می‌گوید: «جهان چیزی نیست که تنها از طریق تصورات دیده و یا شناخته شود، بلکه چیزی است که با فعل پیوسته ساخته و از نو ساخته شود».
در ادامه همین مطلب، این جمله اقبال سخن او را دقیق‌تر می‌کند که «هدف نهایی من آن نیست که چیزی را ببیند، بلکه آن است که چیزی باشد».
نتیجه منطقی چنین الهیاتی آن است که حرکت و صیرورت استعلایی و هدفدار جهان از درون است و نه از بیرون.

◾️ به زعم اقبال، انزال #وحی و #بعثت پیامبران، بدان جهت بوده که آدمی به دلیل عدم بلوغ عقلانی محتاج دستگیری آسمانی بوده ولی پس از آن که در قرن هفتم میلادی (به دلایلی که اقبال توضیح داده است) بشریت به بلوغ عقلی لازم رسیده، دیگر نیازی نیست که پیامبری بیاید و بشریت را هدایت کند.

#حسن_یوسفی_اشکوری

@Shariati_Group

📎هستی‌شناسی اقبال|متن کامل:
https://www.naqdedini.org/139909-05/
گروه شریعتی
💠 پرگار: #عرفان باعث تلطیف #اسلام نشده؟ آیا عرفان موجب تلطیف اسلام شده و آن را از خشونت دور کرده است؟ در بزرگان عارف از بایزید بسطامی تا ابن عربی و مولانا چه نوع اسلامی می‌بینیم؟ مهمانان این هفته برنامه: #علی_طهماسبی پژوهشگر عرفان و #عمادالدین_باقی پژوهشگر…
📌 عرفان، اسلام، سیاست و خشونت
(متن کامل به صورت PDF)

🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بی‌بی‌سی و به منظور بیان و یا شرح پاره‌ای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.

▫️در مقاله این مباحث مطرح شده‌اند:
چهار اشکال نظریه‌ی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقه‌ای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسان‌گرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئله‌ی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...

▫️یکی از خطیرترین و لغزنده‌ترین مباحث، انسان‌گرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمه‌ی انسان‌ کامل می‌دانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب می‌شوند تحت ولایت‌اند. آیت‌الله خمینی می‌گوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».

▫️اصطلاح ولایت مطلقه‌ی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمه‌ی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطه‌ی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.

▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز می‌خواند و گناه هم می‌کند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانون‌های نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار می‌برد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقه‌ای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار می‌داد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.

▫️اواخر دهه‌ی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیت‌الله خمینی و آیت‌الله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیت‌الله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فی‌نفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزه‌ی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر می‌شوند.

#عمادالدین_باقی

🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار

🔗 لینک پادکست برنامه


@Shariati_Group
.
🌳تحلیل موضوع "معاویه و تبدیل خلافت انتخابی به سلطنت موروثی" در یازدهمین جلسه‌ی تاریخِ تحلیلی صدرِ اسلامِ استاد یوسفی اشکوری، از طریق Zoom بنیاد #توحید


🔺استاد #حسن_یوسفی_اشکوری در نشست‌های پیشین به دوره‌های مهمی از #تاریخ صدر #اسلام پرداخت و در دو نوبت گذشته نیز صلح امام حسن را مورد تحلیل و بررسی قرار دادند. در این نوبت نیز به دوران خلافت معاویه و تبدیل خلافت به سلطنت خواهند پرداخت.

🔺بخش‌های پیشین این مجموعه سخنرانی‌ها را به همراه بقیه سخنرانی‌ها در کانال یوتیوب بنیاد توحید دنبال کنید.◀️ Link

🔺این سخنرانی ساعت ۱۰ و۳۰ صبح روز شنبه ۱۲ ژوئن به وقت کالیفرنیا( ۱ و ۳۰ عصر به وقت تورنتو و شرق آمریکا، و ۱۰ شب روز ۲۲ خرداد به وقت ایران) از طریق زوم بنیاد توحید به صورت زنده و آنلاین وبه همراه پرسش و پاسخ برگزار می‌شود.

🔗 لینک زوم سخنرانی استاد یوسفی اشکوری


@Shariati_Group
💢 جستاری در باب "شریعتی پژوهی" و غیبت شریعتی در دانشگاه‌های ایران!

دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)

آیا بعد از قریب به چهل سال تفکر #شریعتی، امکاناتی در اختیار ما می‌گذارد؟
نگارنده، در مقام یک پژوهشگر اولویت را نه به صرف بزرگداشت شریعتی، بل به جستجویی امکاناتی برای کشور بحران‌زده‌ی خویش می‌دهد. دانشگاه ایرانی موظف است دلایل عبور از شریعتی را توضیح دهد، البته نگارنده در حد بضاعت، دانشگاهیانی را سراغ دارد که به پروژه‌ی شریعتی در مقام محقق و پژوهشگر، التفات داشته‌اند، اما با صرف اتکا به چنین پژوهش‌های منفردی نمی‌توان، نتیجه گرفت که دانشگاه ایرانی توانسته است پروژه‌ی متفکر معاصرش را مورد بازخوانی انتقادی قرار داده است. ناگفته پیداست که کارویژه‌ی فوق تنها از عهده‌ی دانشگاهی بر می‌آید که به واقع بتوان آن را متصف به ایرانیت نموده، رسالت اصلی آن را پرداختن به موضوعات ملی و پروبلماتیکالایز کردن مسائل #ایران دانست.
▫️دکتر #حسن_محدثی در "زیر سقف اعتقاد" بنیان‌های ماقبل انتقادی اندیشه‌ی شریعتی را مورد مداقه قرار داده است.
▫️دکتر #سیدجواد_میری، در "هایدگر و شریعتی" از شریعتی به عنوان متفکری جهانی یاد می‌کند که دستگاه فکری خویش را بیرون از جریان غالب اروپامحوری، سامان داده است.
▫️دکتر #بیژن_عبدالکریمی، در "شریعتی و تفکر آینده"، از امکانات اندیشه‌ی شریعتی برای تفکر آینده‌ی ایران سخن به میان می‌آورد و آن چهره از شریعتی را به مخاطب عرضه می‌کند که اغلب روشنفکران با ایدئولوژیک خواندن آرای شریعتی، مخاطبان را از آن محروم کرده‌اند.

نگارنده نیز در قالب رساله‌ی دانشگاهی، "نسبت اندیشه شریعتی با تفکر غیر تئولوژیک-غیر سکولار" را مورد بررسی قرار داده است و در واقع با رجوع به مجموعه آثار شریعتی، به بسط و توسعه‌ی نظریه‌ی فوق، پرداخته است.

نمونه‌های مذکور، از جمله‌ی تلاش‌هایی است که اهل نظر و به تبع آنها پژوهشگران علاقمند در فقدان دانشگاه ایرانی، به تدوین آن ها همت گمارده‌اند.
#علی_شریعتی با تفکر آینده‌ی ما ربط پیدا می‌کند. جای بسی دریغ دارد که ما برای برخورداری از ظرفیت‌های فکری معدود متفکرین خود توفیق نمی‌یابیم و استعداد خوانش متون آنها را از دست می‌دهیم و کشور را از امکانات فکری سرمایه‌هایش محروم می‌کنیم. شریعتی سعی کرده است نسبت به سنت تاریخی خویش وفادار باشد، در حالی که زیست جهان مدرن را هم به رسمیت شناخته است؛ همین یک نکته، می‌تواند ضمن اینکه مورد پژوهش دانشگاهیان واقع گردد، بسط و تنقیح آن در گفتمان‌های دانشگاهی، می‌تواند کشور را ولو یک قدم برای برون رفت از بحران‌های جاری جلو بیاندازد.

@Shariati_Group
.
💡 دین‌خویی؛ مفهومی مبهم و تهی

#حسن_یوسفی_اشکوری


▫️بی‌گمان یکی از مناقشه‌ برانگیزترین نویسندگان و صاحب‌نظران معاصر #ایران مرحوم آرامش دوستدار است، که اخیراً درگذشت. هرچند او اصولا نویسنده‌ای پُر کار نیست ولی سه اثر او در چهل سال اخیر یعنی «ملاحظات فلسفی در دین و علم»، «درخشش‌های تیره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» و دیدگاه‌های خاص وی در باب #تاریخ و #فرهنگ ایران و حاملانش در دو کتاب اخیر است که مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و می‌گیرد. واقعیت این است که در تاریخ معاصر ما، از یک سو رویکردهای انتقادی عمیق نسبت به تاریخ و فرهنگ ملی و مذهبی (#مذهب در تمام اشکالش) حول پاسخ به معضل عقب ماندگی فکری و تمدنی چندان جدی و کارآمد نبوده، و از سوی دیگر اگر صاحب‌نظری کم و بیش جدی پیدا شده و حرفی برای گفتن داشته، هم خود او یا چنان گرفتار عُجب و خودبزرگ بینی شده که دیگران را تحقیر کرده و خود را تافته‌ی جدابافته نمایانده و یا دیگران او را مورد تحقیر قرار داده و به هر تقدیر به افکار و مدعیاتش برخورد تحقیرآمیز کرده و گاه نیز بی‌تفاوت از آن گذشته‌اند. البته چنین روندی در نهایت، نه به سود شخص مدعی تمام شده و نه چندان به توسعه و تعمیق اندیشه منتهی شده و نه در نهایت گرهی گشوده است. در این وجیزه، که به مناسبت درگذشت آرامش دوستدار قلمی می.شود، نمی‌توان به ابعاد و اجزای مختلف مقولات مورد ادعای دوستدار در باب تاریخ و فرهنگ گذشته و حال ایرانی و اسلامی پرداخت، با این حال می‌کوشم به مفهوم ابداعی و کانونی دوستدار یعنی «دین‌خویی» بپردازم و مختصری در آن تأمل کرده و مخاطبان را به تأمل بیشتر حول این مفهوم دعوت کنم.

▫️تأملی در اصطلاح دین خویی
اصطلاح «دین‌خویی» در دو دهه‌ی اخیر وارد ادبیات فلسفی و اجتماعی و سیاسی شده و تقریباً جا افتاده است. به ویژه این عنوان از سوی دوستدار و پیروان فکری و سیاسی‌اش، بیشتر به عنوان یک دشنام و تحقیر مخالفان و منتقدانش و به طور خاص مسلمانان با تمرکز روی نواندیشان #اصلاح‌_طلبِ دین‌مدار کاربرد پیدا کرده است. اما جدای از این منازعات و حواشی، راستی مراد از دین‌‌خویی چیست؟ چه کسی دین‌خوست و دین‌خویی دارای چه مختصات قابل تحقیق و ارزیابی است؟ به ویژه که مبدع مدعی، دین خویی را تقریباً به تمام فیلسوفان و عالمان و اندیشمندان و شاعران ایران از گذشته تا کنون نسبت داده و حتی مهم‌تر از آن بی‌دینان و یا بالاتر، #دین ستیزان پرورش‌یافته در جوامع مذهبی با تمرکز روی ایران پس از #اسلام را نیز، دینی معرفی کرده و از این رو تمامی آنها را متهم به نیندیشدن کرده است. هرچند این تعبیر و اصطلاح همچنان ابهام و ایهام دارد ولی وفق توضیحات مکرر دوستدار از جمله در درخشش‌های تیره، «دین خویی یعنی آن رفتاری که امور را بدون پرسش و دانش می‌فهمند. بنابراین دین خویی در حدی که مدعی فهمیدن به معنی جدی آن است نه از عوام بلکه منحصر به خواص است». البته ایشان در چند اثر و در گفتارها و نوشتارهایش مبانی و مقومات و لوازم این مدعای خود را تبیین کرده است. گزیده‌ی این مبانی و استدلال‌ها را می‌توان چنین دانست:

یکم. هرچند #دین و #علم و #فلسفه در مقام پاسخ به پرسش بنیادین از چگونگی و چرایی هستی هستند، اما پاسخ آنها متفاوت است. دین پاسخ را به امر قدسی (#خدا و #پیامبر و #وحی) احاله می‌دهد و از این رو جهان و هستی را از پیش می‌شناسد؛ علم به دلیل ماهیت تجربی‌اش، هستی را از پس می‌شناسد و در نتیجه علم هم پس از شناخت جهان دیگر پرسش را بلاموضوع می‌کند. از آنجا که برای دوستدار «پرسش» (و به تعبیر دیگر او «پرسایی») اصلی اساسی و پایدار است، دین و علم عملاً و الزاماً نمی‌توانند پرسشگر باشند و یا پرسا باقی بمانند. روشن است که از نظر دوستدار فقط فلسفه است که پرسشگر است و تا بی‌نهایت می‌تواند پرسایی را ادامه دهد و در نتیجه اندیشه و تفکر را تا بی‌نهایت استمرار بخشد، ادامه و حرکت و نوآوری را محقق کند. چنین می‌نماید که در منظر دوستدار فلسفه است که مادر تمامی معارف و معرفت.های بشری است و فقط اوست که در صدر می‌نشیند و طبعاً قدر می‌بیند.

دوم. بر این اساس، فرهنگ دینی به طور عام و مطلق، منطقا نمی‌تواند با اندیشه‌ورزی میانه داشته باشد، چراکه همه چیز برای یک دیندار روشن است و او اگر هم سئوالی داشته باشد از پیش پاسخ.های آماده و مقطوع از جانب خدا و وحی و نبی (نبی به معنای آورنده‌ی خبر) در اختیار دارد و از این رو این نوع پرسش‌ها در واقع «استخبار» است و نه تفکر و پرسایی به معنای دقیق کلمه. بدین ترتیب «هرگاه چنین بگوییم که تفکر فلسفی به نیروی پرسش زنده است، می‌توانیم بگوییم بینش دینی به مرگ قطعی خواهد مرد به محض این که نیروی پرسش واقعی در درون آن آزاد گردد».


@Shariati_Group

🔗 مطالعه مطلب کامل در سایت زیتون:
https://www.zeitoons.com/93619