گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
📌 گزیده‌ای از نامه‌ی مهرآمیز و توام با شگفتی زنده یاد دکتر #علی_شریعتی پیرامون ارزش کتاب "سیر تحول قرآن" و روحیات ویژه مرحوم مهندس #مهدی_بازرگان


″… در اينجا می‌خواهم مطلبی را که چند ماه است مرا به‌شدتی که در بيان نمی‌گنجد به‌ خود مشغول داشته است و يک لحظه از آن غافل نيستم عنوان کنم و آن تمام کردن آن شاهکار معجزه‌نمای کار درباره #قرآن است.

من کشف ايشان [منظور سیر تحول قرآن به قلم مهندس مهدی بازرگان است] را درباره قرآن؛ درست و بی‌مبالغه، شبيه کار گاليله درباره منظومه، و نيوتن درباره جاذبه، و پاستور درباره بيماری می‌دانم. آنها کليد علمی "وحی طبيعی" را به‌دست آورده‌اند و ايشان کليد علم "وحی کلامی" را.

من آن روز که ايشان [مهندس بازرگان] طرح اين کار را بيان می‌کردند، دچار يک حيرت بی‌سابقه‌ای شده بودم و آنچه بر حيرتم می‌افزود اين بود که چطور؟ چرا آقای مهندس #بازرگان اين حرف را با اين سادگی و لحنی اين‌چنين عادی بيان می‌کنند؟
چرا آن را کاری در رديف ديگر کارها می‌دانند؟ من به‌همان مقداری که آن روز توضيح فرمودند، آنچه دستگيرم شد چنان خارق‌العاده بود که ناگهان احساس کردم که به‌ قرآن، يک #ايمان علمی پيدا کردم: ايمان علمی، همچنان که به‌ منظومه شمسی با ترکيب آب يا حرکت بادها ايمان علمی دارم. يعنی ديدم که «وحی» است! ديدم!

اين [کتاب سیر تحول قرآن] حادثه‌ای است در علم #مذهب؛ اين تنها اثبات قرآن و #وحی نمی‌کند، اثبات وجود #خدا و غيب را [هم] می‌کند، آن‌هم اثبات خدا نه با زبان #عرفان و #اخلاق و #فلسفه و عقل، [بلکه] با علم، آن هم علوم دقيق و آن هم دقيق‌ترين آن: رياضی!

باز هم در شگفتم که چرا آن روز آقای مهندس بازرگان آن طور عادی از آن سخن می‌گفتند! آن کار بزرگ همه حرف‌ها و دليل‌ها و منطق‌ها را بي‌ارزش و يا لااقل کم‌ارزش کرده است. من با اطلاع و استعداد کمی که دارم چند بار در کلاس و مباحثه با دانشجويان با اين شرط که «هرچه قدرت انکار و رد و حتی لج داريد برای نپذيرفتن اين استدلال در وحی بودن قرآن به‌کار بريد» و همه جا موفقيت آميخته با ايمان و شگفتی و اعجاب خارق‌العاده به‌دست آورده‌ام. نه تنها اقناع‌ کننده است، اعجاب‌آور و ايمان‌آور است.

من به‌عنوان يک معلم ِ دانشجويان اين نسل و به‌عنوان يک شاگرد ايشان، از ايشان استدعا می‌کنم و التماس می‌کنم که هرچه زودتر اين کار را تمام کنند، هرچه زودتر. هيچ کاری امروز در دنيا نيست که از اين فوری‌تر و حياتی‌تر باشد. کاش اين کار از همان اول به‌عربی يا فرانسه يا انگليسی منتشر شود! ″
 
قربانتان علی شريعتی

@Shariati_Group
″... اگر در يک جامعه‌ای عده‌ای #امامت را به اين شكل كه تو استدلال و اثبات كردی نپذيرفته و معتقد شدند چه تغييری در سرنوشتشان حاصل و چه اثری در وظيفه شان خواهد داشت؟ سرنوشت كسانی كه به اين اصل معتقدند با آنهایی که اعتقاد ندارند چه تقاوتی دارد؟ بعد می‌بينيم كه من و تو به امامت معتقديم، ولی ملت‌های ديگری هستند كه اعتقادی به اين اصل ندارند و وضع زندگيشان با ما چندان فرقی نداشته و حتی از ما بهتر است!
وقتی آثار اين عقيده به كيفيتی است كه می‌بينيم، بايد ديد عيب كجا است. آيا اعتقاد به امامت اصل درستی نيست! نجات نمی‌دهد؟ عزت نمی‌دهد؟ مسؤوليت نمی‌دهد؟ آگاهی نمی‌دهد؟ ارزش انسانی نمی‌دهد و انحطاط می‌آورد؟

اين را نمی‌توان گفت، به دليل آنكه همه مان معتقد به اين اصل هستيم كه #اسلام و #تشيع ، #مذهب زندگی ساز و عزت بخش است؛ يا آن طوری كه ما‌ این اصل را می‌فهميم غلط است؟
نمی‌شود اصل امامت یک اصل حقی باشد‌‌، چنانكه واقعاً هست‌‌ـ و ما به اين حقيقت به درستی آگاه شده باشيم و در عين حال سرنوشتمان عبارت از بدبختی و ذلت باشد...

علی(ع) شخصيتی است كه ملت ما به او معتقد است، معتقد بودن به او يا دلبستگی و #عشق و #ايمان به فرزندش #حسين یک اصل است، می‌بينيم ما به حسين معتقديم، اما زندگيمان از آخرت يزيد هم بدتر است. آيا اعتقاد به رهبری #علی و اعتقاد به نهضت حسين به درد شب اول قبر و سؤال و جواب آنجا می‌خورد؟ و بعد که سرمان را توی قبر گذاشتيم و زندگی پس از اين جهان را آغاز كرديم، فرق بين ما و كسانی كه اساساً به اين اصل معتقد نيستند پديدار می‌شود؟ هرگز...

«من كان في هذه اعمي فهو في الاخره اعمي و اضل سبيلا» (هر كه اينجا كور باشد، در آخرت نيز كور است و بلكه گمراه‌تر است)
پس امامت و ولايت بايد به درد «اينجا» بخورد، تا در «آنجا» هم نتيجه بدهد...″

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹/ #انتظار، مذهب اعتراض

@Shariati_Group
.
″… اما چه مسأله‌ای برای ايدئولوژی #اسلام، #تشيع و طرز تفکر ايدئولوژيک مطرح است؟ عمل صالح! عمل صالح عبارتست از تغيير نظام فردی يا اجتماعی در مسير يک ايدئولوژیِ خاص که اين #ايدئولوژی ارزش‌ها را تعيين می‌کند. بنابراين بايد ايدئولوژی داشت، بايد #ايمان داشت، بايد اعتقاد مذهبی داشت.
اما برای حسنه اعتقاد نمی‌خواهد. اينست که در #قرآن و يا در #حديث حسنات را هيچ‌وقت(بعد از) مؤمنين نمی‌گويد، اما عمل صالح بخاطر رابطه‌اش با مسأله‌ی ايدئولوژی، هميشه بعد از الذين آمنوا می‌آيد. رابطه‌ی حسنه با هر انسانی(است) که آدم خوبی باشد؛ بد هم باشد، يک مرتبه می‌بينيد که (موقعيتی) گيرش می‌آيد و يک بيمارستان می‌سازد و #وقف می‌کند(درحاليکه) تمام عمرش هم به کثافت گذشته؛ مگر اينطور نيست؟
همه‌ی خيرات و مبرات موقوفات را رذل‌ترين آدم‌های تاريخِ #ايران کرده‌اند. تمام املاک و همه‌ی آن حسنات آستانه مقدسه #مشهد را کثيف‌ترين سيئات مجسم #تاريخ ما ـ شاهزاده‌های مغول و تيموری و ايلخانی و... داده‌اند؛ خوب، حسنه هم هست...!

اين را بدانيد که در همان حال که (عمل) حسنه هرگز نه افتخار است، نه نشانه‌ای از #شيعه بودن و #مسلمان بودن است، نه به اسلام ارتباط دارد، نه کوچکترين ارتباطی با طرز تفکر (ايدئولوژيک) دارد، نه نقشی در عمل صالح و در روی ايمان دارد و حتی ممکن است به‌صورت يک عمل ضد صلاح در بيايد ـ چنانچه الان در فرد يا جامعه می‌فهميم و می‌بينيم ...″

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۸/ روش شناخت اسلام / صالحات و حسنات در قرآن

@Shariati_Group
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری

🧩 بخش ۱

🔅در بین مفاهیم رایج در علوم انسانی، برخی واژگان و عبارات بسیار پرتکرار، چشم‌گیر و راهبردی است؛ به‌عنوان نمونه مبحث «آزادی عقیده» و در پی آن، «آزادی بیان» که در دنیای امروز، یکی از معیارهای مرزبندی میان جوامع توسعه یافته با جوامع درحال توسعه، دراصل تبلور عینی و میزان پشتیبانی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن جامعه از این مفاهیم است، و تمامی این حساسیت‌ها نیز نهایتاً در شکل اجرایی و ماهیت عملیِ «آزادی بیان» خود را عیان می‌سازند و سنگ محک قرار می‌گیرند.

🔅اما جدای از بحث آزادی بیان و به رسمیت شناخته شدن اینکه هر انسان در یک جامعه‌ی آزاد، این #حق را دارد که عقاید و باورهای خود را در چارچوب قانونی آن جامعه، اظهار نماید ( که البته همین بحث هم بسیار فراخ و پردامنه است و عمده اندیشمندان نیز معیار تحقق این مسئله را به نهادینه شدن مفاهیم حقوق بشری گره زده‌اند)، باید دید که آیا صرف بیان آزاد هر عقیده‌ای الزاماً امری پسندیده - معقول و مطلوب خیر جمعی است؟ و جدای از آن، صرف بیان این عقاید، آیا تضمینی برای فهم و در نهایت به رسمیت شناختن آن عقیده هم می‌باشد یا خیر...!؟

🔅موضوع مهم اما، بررسی ابتدایی بر روی مفهوم آزادی عقیده از جنبه ساحت مذهبی و بویژه نگاه کلان اسلامی به آن است که متاسفانه دستخوش قرائت‌ها و خوانش‌های متعدد و گاه متضاد جوامع مختلف و سیاستمداران، با رهیافت ابتدایی از این مسائل نزد تفکر اصیل اسلامی شده است. هرچند این مباحث بسیار پرمناقشه و صدالبته کارشناسانه است و بخصوص در بحث علم حقوق و بروز و ظهور این مبانی در حوزه علوم انسانی و سیاسی، جنبه تخصصی و فنی پیدا می‌کند، اما در سطح عمومی‌تر نیاز است که ذهن عامه جامعه نیز با مرور و تحلیل این موارد تلنگری خورده و دچار بازنگری شود.

🔅وجه تمایز و ارزش آدمی به این است که #اختیار و #قدرت #انتخاب داشته باشد و باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند و به آنها اعتقاد پیدا کند. "تفکر" آزاد است و کسی نمی‌تواند #انسان را مجبور کند که به چه امری و چگونه فکر کند؛ هم چنین در تفکر اصیل اسلامی، "عقیده" نیز آزاد است و هیچ کسی نمی‌تواند عقیده‌ای را بر آدمی تحمیل نماید و او را در باورها و اعتقاداتش مجبور سازد؛ که اگر غیر از این بود، "جبر" حاکم می‌شد، چنان که بر فرشتگان و حیوانات حاکم می‌باشد، و اگر عقاید جبری بر انسان حاکم بود، دیگر نه ارسال انبیاء و رسول و انزال #وحی موضوعیت و اثری داشت و نه برپایی قیامت، حساب و کتاب و پاداش یا مکافات معنا و مفهومی پیدا می‌کرد!

حتی شخص #پیامبر اکرم(ص) نیز نمی‌توانستند دیگران را به "عقیده" مجبور سازند، چنان که خداوند سبحان خطاب به ایشان فرمود:

«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» (الغاشیة، ۲۱ و ۲۲)
ترجمه: بنابراين تو اى پيامبر! يادآورى نما كه تو فقط يادآورى كننده‌اى * تو بر آنان تسلّطى ندارى (که بتوانی مجبورشان کنی).

🔅در کلام اسلامی، حتی ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس نیز فقط دعوت کننده و وسوسه کننده هستند، اما هیچ سلطه‌ای ندارند که بتوانند کسی را مجبور به #کفر، #شرک، #عصیان و #انحراف بنمایند، مگر آن که کسی به اختیار خودش، "ولایت = سرپرستی" آن‌ها را برگزیند و تبعیت نماید:

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، ۹۹ و ۱۰۰)
- حقیقتاً او، بر كسانى كه #ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل می‌كنند، تسلّطى ندارد * تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‌اند و آن‌ها كه نسبت به او [خدا] شرک مى‌ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى‌نهند).

بنابراین، همگان در عقاید خود آزادند. هر کسی می‌تواند بر اساس براهین عقلی، علم و شناخت، به عقایدی برسد، و یا براساس موهومات، خیالات و خرافات، باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند.

🔅 #آزادی و بالتبع "آزادی عقیده"، از آن دسته شعارهایی می‌باشند که بیش از توجه به معانی و مصادیق آن، توسط بسیاری از نظامات بشری و بخصوص نظم نوینی که در دنیای امروز حاکم کشته است (#نظم_نوین_جهانی) و ما اصطلاحاً از آن بعنوان "نظام سلطه" یاد می‌کنیم، مورد سوء استفادۀ ابزاری و شعاری قرار گرفته‌اند!

اما نکته کلیدی این است که احترام به تمامی عقاید، دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیده‌ای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام می‌باشد، بلکه صرفاً بیا آن‌ها آزاد است و نه ترویج و تبیین و تقلید از آن‌ها...

#مبانی_و_جهت‌گیری / ع.م

@Shariati_Group

🚩 ادامه دارد...
🔺 ادامـه

🔅کفارِ مستکبر، پیش از هر بیان، استدلال و برهانی، برای خودشان یک "حق" ایجاد می‌کنند و می‌گویند: «این حق ماست که شما به عقیده ما نیز احترام بگذاری»! و البته در عمل و تجربه اثبات شده است که خودشان هیچ حق و احترامی برای عقاید دیگران قائل نیستند!

تمامی شیطان‌پرستان، نظامات زیرمجموعه فراماسونی و صهیونیستی، نحله‌های نژاد پرستی، خاندان‌های بدنام اشرافی، کفار، ظالمان و جنایتکاران جهان، به ساختار و اهداف خود و تعریف‌شان از عالم هستی، #انسان و آن چه می‌کنند، #عقیده دارند؛ آیا عقاید آن‌ها باید محترم شمرده شود؟! #شیطان، چه #ابلیس لعین باشد و چه سایر شیاطین #جنّ و انس، همگی در ساختار جهان دو قطبی و آفرینش براساس تضاد، عملٱ در زمره گمراه کنندگان و دشمنان #خدا و #مردم هستند؛ آیا باید دشمن را محترم شمرد و به عقایدش احترام گذاشت؟!
دزد، جنایتکار، زناکار، قمارباز، حقه‌باز، کلاهبردار و...، به آن چه می‌کنند عقیده دارند و خود را مُحقّ می‌دانند، آیا باید خودشان و عقایدشان مورد احترام باشند؟! طبیعتاً چنین نیست...

🔅از زاویه‌ای دیگر نیز چنین برداشت می‌شود که اگر هر مدل عقیده‌ای محترم بود، ابتدا خداوند سبحان هر عقیده‌ای را محترم می‌شمرد و بالتبع نه #پیامبر و #وحی می‌فرستاد – نه امر به دوری، بیزاری و مقابله با کفار می‌نمود – و نه #معاد، #بهشت و جهنمی برپا می‌نمود. پس، "آزادی عقیده" وجود دارد و کسی هم نمی‌تواند این #آزادی را از کسی سلب کند، اما هر عقیده‌ای محترم نیست. لذا در همان آیه‌ای که فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، بیان نمود که کدام عقیده‌ای درست، محکم و مفید می‌باشد:

«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، ۲۵۶)

- در قبول #دين، اكراهى نيست (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است؛ بنابر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا #ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست....

#مبانی_و_جهت‌گیری / ع.م

@Shariati_Group

🚩 ادامه دارد...
🟤 دچار منکر شدن با امر به آنچه معروف نیست، معروف چیست و منکر کدام است؟

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِكُم‏ ...
اى اهل #ايمان، #قيام كننده به #عدل، و گواهى دهنده براى #خدا باشيد، هر چند به زيان خود ... (۴:۱۳۵)

وَلُبِسَ الاْسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً -
و پوستين اسلام به گونه‌اى وارونه پوشيده شود (#نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۷)

🍃 از نشانه‌های وارونه پوشیدنِ پوستین #اسلام، تعدّی به جان و حرمت و #حق انسان‌ها به نام «اسلام» است.

🍃 #قرآن توصیه به امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، اما نه معروف را به تمامی تعیین می‌کند و نه منکر را. چرا؟ چون معروف به آن دسته از فضایل اخلاقی گفته می‌شود که در «عرف» جامعه فضیلت اخلاقی محسوب می‌شوند، و منکر به آن دسته از رذایل اخلاقی گفته می‌شود که عرف جامعه آن را قبیح دانسته و برای همین مورد «انکار» جامعه است.

🍃 تعیین مصداق معروف و منکر از میان فضایل و رذایل اخلاقی نه به عهده‌ی علمای #دین است، و نه دین، بلکه به عهده‌ی وجدان اخلاقی جامعه است. آنچه که تنها بخشی از جامعه معروف و منکر بداند، ممکن است از فضایل و رذایل اخلاقی باشد، اما آن معروف و منکری نیست که قابل امر و نهی باشد.

🍃 اگر به معروفی امر کنیم یا از منکری نهی کنیم که تنها در برداشت ما معروف و منکراند اما در برداشت دیگران نه، آنگاه تحمیل عقیده کرده‌ایم و این خود از منکرات است.

🍃 اگر در میان فضایل و رذایل اخلاقی، به آنی بخوانیم و از آنی بپرهیزانیم که وجدان جامعه آنها را معروف و منکر می‌داند، آنگاه آنها که حاضرند تشویق خواهند کرد نه تقبیح، و آن‌که مورد خطاب است احساس خجلت خواهد کرد نه #ظلم، و کام جامعه از دیدن چنین صحنه‌ای شیرین می‌شود نه تلخ.

🍃 امر به معروف و نهی از منکر اگر واقعا بر اساس عرف و انکار جامعه باشد می‌تواند به تدریج موجب ارتقای اخلاقی جامعه شود. امر به معروف و نهی از منکری که تنها برخواسته از اعتقادات دینی یا برداشت‌های فقهی یا فردی و گروهی باشد، می‌تواند جامعه را نسبت به فضایل و رذایل اخلاقی بی‌تفاوت کند‌.

@Shariati_Group

دکتر #فرهاد_شفتی
💠 نهضت روشنفکری و سکولاریسم ما

📌سوره مبارکه الحجر: ١٣ـ١٠
«و بدرستی که پيش از تو رسولانی را بسوی اقوام پيشين فرستاديم(١٠) و نفرستاديم رسولانی جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند(١١) بدين سان آن استهزاء را در قلوب مجرمان راه می‌نماييم(١٢) آنها بدان ايمان نمی‌آورند و بدرستي که سنّت پيشينيان نيز همينگونه بوده است(١٣)».

⭕️ چرا حضرت حق تعالی با وقوف به اينکه «نفرستاديم رسولاني جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند» باز هم رسولی به قوم ديگری می‌فرستد و کماکان همان #سنّت يا #سياست ارسال رسل برای هدايت را پی می‌گيرند؟

حضرت حق سپس سنّت مستدامی را در ميان اقوام بشری اعلام می‌فرمايد: بدرستی که ”سنّت پيشين اقوام“ بشر اين‌گونه بوده که «آنها بدان #ايمان نمی‌آورند».

⭕️ موافق نگرشی مدرنيستی، برخی قائلند که اقبال و اکراه ”مردم“ است که بايد مبنای تشخيص #حق و #باطل قرار گيرد. اگر چه هيچ‌گاه اين موضعگيری بسيار بنيانی بدين صراحت بيان نمی‌شود، ليکن اعراض #مردم از رسالات و رسولان را ميزانی برای ارزيابی توفيق و بنحو ملفوفی حقانيت رسولان و اديان الهی می‌دانند.

⭕️ واضح است که در اينجا سنگ بنای فوق‌العاده سرنوشت‌ساز يا سرنوشت‌سوزی گذاشته می‌شود: اقبال و اعراض اقوام و خلايق می‌شود ميزان يا آزمونی برای حقانيت يا بطلان هر حرف و حديثی، منجمله رسالات الهی.

⭕️ دست کم يک علّت اينکه چرا سنگ بنای بنيانی‌ای در عصر روشنفکریِ(همان عصر #عقل) قرن هجدهم #اروپا گذاشته شد اينست که انديشمندان و بويژه فلاسفه‌ی اروپا و عموم اصناف و اقشار تحصيلکرده رويهمرفته از نقش آباء و اصحاب #کليسا در امر حکمرانی و عرصه سياست بيزار و گريزان شده بودند. آنها سپس از اين سابقه بسيار ناگوار و عسرت‌آميز اصحاب کليسا در امر #حکمرانی و سياست گام بنيانی‌تری برداشته بطور کلّی با هر نوع بينش و ارزش‌های دينی هم وداع کردند. و چنين شد که نفی ارزش‌ها و بينش‌های دينی از عرصه حکمرانی و سياست، موسوم به #سکولاريسم، در اروپا و تدريجا در ساير ممالک پذيرفته و شايع شد.

⭕️ اينک سوالات چندی جوانه می‌زند. نخست اينکه آيا رفتار و عملکرد برخی افراد يا صنفی تحت عنوان روحانيان و اصحاب کليسا را می‌توان همان ارزش‌ها و بينش‌های دينی محسوب کرد؟

⭕️ دوم، و فوق‌العاده بنيانی‌تر، بر چه اساسی و يا با توجه به چه ميزان يا موازينی مصاف ميان رسالات الهی و رسل از طرفی، و اقوام از طرف ديگر را بايد قضاوت و ارزيابی کرد؟ بفرض که مدعيان نمايندگی دين الهی ـــ موسوم به روحانيان يا کشيشان ـــ در برخی، بسياری، و يا حتی تمام مواقع که در امر حکمرانی سياسی ورود کرده‌اند جز عسرت و ظلمت و ترويج اِفساد و #فقر و محروميت و اشرافيگری به بار نياورده‌اند. آيا می‌توان اعراض و انکار مردم را مبنايی يا ميزانی برای بطلان رسالات الهی پنداشت؟

دکتر #سعید_زیباکلام - عاشورای حسينی / تيرماه ١۴٠٣      

@Kaateb313 ║ ڪـانون‌تفڪربرهـان