اكنون، ما و شريعتی
1.43K subscribers
1.27K photos
186 videos
81 files
1.37K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
🔷🔸نوشریعتی ، به چه معنا؟

❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینه‌وند

🌱پیرامون چشم‌انداز «نوشریعتی»

🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلق‌خاطر به افق فکری شریعتی، اختلاف‌‌نظرات‌شان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.

🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سده‌های میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوت‌های کوتاه‌مدت «دوران شریعتی» (دهه‌ی پنجاه هجری‌شمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگرایی‌ها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُست‌مدرن و پسانولیبرال) سخن می‌گوییم.

🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریه‌ها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهایی‌بخش)؛ «نقادی‌گری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواه‌ی و عدالت‌طلبی رادیکال؛

🔹سوءبرداشت‌هایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).

🔸چشم‌انداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ می‌گوید.

🔸این چشم‌انداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی به‌سوی نوعی زیست‌بوم‌شناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) می‌گرود و سبک زندکی تازه‌ای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ می‌کند.

🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراه‌رسنده) است: از آزادی‌های سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و ‌برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاح‌گری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحول‌طلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونت‌آمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.

🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، این‌است که خود را در تداوم پروژه‌ی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستان‌ها تعقیب می‌کردند و آن بازخوانی تجربه‌ی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه‌ که به‌قول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!

#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دین‌پیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_‌در_راه‌
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati


📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.

https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
🔷🔸زنان: ابداع خویشتن در بحبوحه میدان

🖋سوسن شریعتی

📌منبع : مجله ایران فردا
🔆اسفند ۱۳۹۸

🔸دو قدم به قرن پانزدهم هجری بیشتر نمانده است. بیست سال نیز از قرن بیستم میلادی می گذرد. سخن البته ذکر شش قرن تاخیر یا فاصله میان روایت هجریِ واقعیت و روایت میلادیِ آن نیست. سخن از واقعیت ها است و یا واقعیتی که رقم می خورد در میان ناهمزمان ها و مبتنی است بر ریتم های متفاوت ِ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ بر یک آهنگ نیست و ما را دستخوش «هم این و هم آن »ی ناهماهنگ می سازد. این «ما» البته که میلادی و هجری نمی شناسد و این دچار بودگی نیز معنای دیگر دوره است. مسئله زنان در این میان نه پرونده ای در میان پرونده ها که امروزه از مصادیق انضمامی و نمادین این تعریف از واقعیت و این تعریف از مفهوم دوره است: تحولات ناهماهنگ و ریتم های در هم تنیده تغییر: «از»-«تا».

🔹در همین جامعه هجری-میلادی خودمان: از وزارت تا محرومیت از مادری در صورت طلاق؛ از مشاورت برای ریاست جمهور تا نیازمند مجوز همسر برای خروج از کشور؛ از طی مدارج تحصیلی عالی تا نیم بها بودن دم؛ از اشغال پست های عالی مدیریتی تا ...؛ نه به این و نه به آن!
پرونده زنان است که پارادوکس ها و دینامیک جوامع را رو می کند: محدودیت های قانون را، بن بست های سنت را، تابوهای فرهنگی را و در عین حال تخیلی که برای دور زدن این همه به کار گرفته می شود تا گام هایی به جلو ممکن گردد. تاریخ معاصر ما –میلادی باشد یا هجری -سرشار است از این دور زدن ها و بدل ساختن ممنوع ها به ممکن ها. یا با میانبر زدن یا از طریق مبارزات علنی و مشارکت فعال و شفاف برای به کرسی نشاندن حقی.

🔸با این همه و علی رغم این ناهمزمان ها مسئله زنان تنها مسئله ای است که تاریخ هجری و میلادی در آن تقریبا از یک ریتم تبعیت کرده و در نادیده گرفتن آن همزمانی نشان داده اند و برای به رسمیت شناختن حقوق آنان با تأخیر عمل کرده اند. از انقلاب فرانسه با شعار حقوق بشر در سال 1789که در آن زنان نقش برجسته ای داشتند تا زمانی که زنان توانستند حق رأی به دست آورند 150 سال طی شد. مشارکت آنها در انقلابات 1830 و 1848 و کمون پاریس و حضور میلیونی آنها در جنگ جهانی اول موجب نشد که آنان از حق رأی برخوردار شوند. بعد از جنگ دوم است که زنان به رسمیت شناخته می شوند و کم کم پا به میدان سیاست و فرهنگ و مبارزات اجتماعی می گذارند. در مقایسه با دیده شده هایی مثل دموس، حقوق، بشر، قانون...زنان به مثابه مسئله خیلی دیر دیده شده و مدام به «شاید وقتی دیگر» حواله داده شده اند. در تاریخ معاصر هجری ما هم وضع به همین منوال بوده است. علی رغم حضور فعال زنان در انقلاب مشروطیت، نهضت ملی، مبارزات سیاسی دهه چهل و پنجاه و انقلاب ایران مسئله زنان همواره تحت شعاع «امر کلان» قدرت و سیاست، جزئی تر تلقی می شده و یا در ذیل آن تعریف می شده است.

🔹زنان برای بدل شدن به امر مرئی، به مسئله و در نهایت به امر نمادین بی تردید راه طولانی ای را طی کرده اند: در جدال با قدرت از طریق مشارکت سیاسی؛ از خلال مبارزات عدالتخواهانه اجتماعی و در همبستگی با مطالبات طبقات فرودست؛ در گفتگو و یا چالش با فرهنگ مسلط و اکثریت پر سر و صدا از طریق سبک زندگی و از آن ِ خود کردن اتاقی برای نوشتن. زنان ، هم زمان هم بازیگر این صحنه بوده اند، هم راوی آن و هم کارگردان آن. این همزمانی نقش ها در وضعیت دچار بودگی به ناهمزمان ها است که پرونده زنان را دشوار می کند و از جنس نبردهای چند جانبه می سازد. مباحثی چون هویت، کیستی و خویشتن که در میانه عام و خاص، جهانشول و بوم؛ خود و دیگری باید تعریف شود و از معضلات اصلی زمانه ما است در حوزه زنان نیز به شکلی نمادین وضوح یافته است. زنانگی چیست؟ زن کیست؟ باستانی است یا برساخته؟ هستیم یا می شویم؟ بر اساس کدام شاخص؟ از جمله کشاکش هایی است که مسئله زنان را امروز نمادین تر از هر وقت کرده است. زنان مجبور به پیدا کردن پاسخ های نظری اند در عین مبارزات عملی. نظریه پردازی در بحبوحه میدان یعنی صرف توأمان زمان کند فرهنگ و زمان تند حادثه. دشواری و در عین حال خود-ویژگی مبارزات زنان در همین موقعیت است. هم باید نسبتش را با لحظه، انضمامی نگه دارد و هم باید چشم انداز را از دست ندهد. همانی که مونتین فرانسوی نامش را اندیشیدن به مثابه اسب سواری می نامد: حفظ تعادل در حین حرکت و تاختن. نه آنقدر انتزاعی و نه اینقدر گره خورده به لحظه. داغاداغ باید بیندیشد و بر همان اساس نظم مسلط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نقد کند و از خود قدرتی آلترناتیو بسازد.

#زنان
#ابداع_خویشتن
#هشت_مارس
#سوسن_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
#یادداشت

🆔@Shariati40

📎 برای ادامه و مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.

https://bit.ly/30kw0oa