Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نوشریعتی ، به چه معنا؟
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
Telegraph
«نوشریعتی، به چه معنا ؟»
«نوشریعتی» (نشستی در گفتگو با احسان شریعتی، با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند) - ا.آدینهوند: سال گذشته حلقهای از روشنفکران با پیشینهی افق فکری شریعتی، با همه تفاوتها سخن از نوشریعتی گفتند و آنرا…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۲)
📌مواجههٔ خانوادههای مختلف سیاسی ایران پس از انقلاب با یکدیگر
🖋احسان شریعتی
🔹انقلاب ۵۷ به تعبیری یک انقلاب «تمام خلقی» بود ؛ و شاید بتوان گفت که در هیچ انقلاب بزرگ عصر جدید به این اندازه طبقات و اقشار گوناگون مردم شرکت و مشارکت نکرده بودند. بتدریج اما گرایش بنیادگرا (با درونمایهٔ فقاهتیسنتی)، بویژه از فردای واژگونی، بر سایر گرایشها چیره گشت. نخستین مشخصهٔ این چرخش یا گشت سرمشقی (شیفت پارادایمی)، تغییر ماهوی یا محتوایی درونمایهٔ ایدئولوژیک «اجتهاد»گرایی پویا (بهرهگیری از دستآوردهای علم و زمان در خوانش کتاب و سنت)، به «فقاهت» متصلب بود (معیار شدن سنت در نسبت غیرمستقیم با کتاب، آنهم مبتنی بر درک عقلایی و اجماعی روحانیون). «وِلایت» (استیلای سُلطهٔ فقها)، گام به گام، به تعبیر فردیدی، بهجای «وَلایت» (مهر معنوی و مردمی به امامان و اولیاء) مینشست (هشدارهای طالقانی بزرگ).
🔸مشخصهٔ بارز و عملی این استیلا از همان وهلهٔ نخست، در کاربست خشونت بود. انقلابی که درمجموع با روش تظاهرات مدنی و مسالمتآمیز بالیده بود، نیازی به اعمال خشونت حتی در محاکمهٔ مهرههای رژیم گذشته نداشت. دادگاهها باید بهعکس، به کلاسهای آگاهیبخش درس تاریخ و افشای ساختارها و مناسبات استبدادی تبدیل میشد تا دیگربار نتوانند در شکلهای تازه بازتولید شوند.
🔹شاه هنگام رفتن تهدید میکرد که در غیاب من ایران «ایرانستان» خواهد شد. این امر خوشبختانه بهوقوع نپیوست؛ هرچند درگیریهای منطقهای و سراسری گاه تا مرز جنگهای داخلی تمامعیار پیش میرفتند. انتظار بلوغ و پختگی در رفع اصولی تضادهای درونی البته در خطهای فاقد سنن دموکراتیک قدری تخیلی مینمود. معضل در اینجا تنها انحصارطلبی جناح حاکم نبود، مبارزان مدعی مخالفت با استبداد و ارتجاع نیز در برخورد با نظام برخاسته از انقلاب از شیوههای خشونتآمیز و غیرمدنی استفاده میکردند (برای نمونه درگیریهای نیروهای چپ کمونیستی در مناطق کشور و یا ترورهای فرقان و..، در سالهای نخست).
🔸بهطورکلی، خانوادههای فکری-سیاسی مختلف در ایران که بهلحاظ تاریخی، بهعنوان دو کانون فرهنگی مرجع، یا از میان روحانیت (سنتی و سیاسی)، برخاسته بودند و یا از صفوف تحصیلکردگان جدید و «روشنفکران» (اعم از ملیگرا و آزادیخواه یا عدالتطلب، مذهبی یا غیرمذهبی)، بجز در برهههای کوتاهِ شکاف در استبداد (مشروطه و نهضت ملی)، فاقد تجربهٔ تمرین گفتگوی دموکراتیک و مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز برای حل تضادهای بین خود (و بهاصطلاح «درونخلقی») بودند. چپ و راستروی افراط-و-تفریطی در هر خانواده سیاسی و عقیدتی بهشکل زنندهای مشهود بود.
🔹برای نمونه، در مثلث مشهور به «خشم» (خمینی، شریعتی، مجاهدین)، شاهد سه نوع الگوی سازماندهی هستیم که در شکل نخست، استمرار مناسباتِ شبکهٔ سنتی روحانیت در شهر-و-روستاها است؛ در شکل دوم، نبودِ آنارشیک تشکل که ناشی از برداشتهای متناقض از اندیشه و مشی معلم محبوب مردم بود، و در شکل سوم، که مُدل تشکیلاتی الهامبخش انقلاب هم محسوب میشد، با فقدان کامل ساختار دموکراتیک، ناشی از شرایط جنگی و زیرزمینی مبارزات چریکی، روبرو بودیم.
🔸تجربهٔ تلخ برخوردهای خشن و حذفی و انحصاری چهار دههٔ گذشته، این درس گرانبهای تاریخی و اخلاقی و سیاسی را به نسلهای بعدی آموخت که تحمل دگراندیش و قائل بودن به آزادی مخالفان عقیدهٔ ما، نخستین شرط و معیار سنجش همهٔ دعاوی آزادیخواهانه و دموکراتیک است. راهکار و راهحل کلیهٔ مسائل ملی و بحرانهای سیاسی و اجتماعی، فقط گفتگو است (البته در کنار مبارزه و تحرک نیرومند)، و شکل کار «جبههای» در سطح ملی (در کنار کار حزبی در سطح طبقاتی و عقیدتی).
فراتر از سطح سیاسی اما، پیگیری آن نوع تلاش و رسالت فرهنگیای ضروری است که:
❇️ در مقولهٔ «ملی»، به پالایش بینش میهندوستانهٔ معتدل (سبک مصدقی) از تمامی گرایشات نژادی و قوممحورانه و اقتدارگرایانه و ..، بپردازد ؛
❇️در حوزهٔ «مذهبی»، به پیرایش دین و مذهب، از کلیهٔ شُبهات بنیاد و سنتگرایانهٔ شریعت و فقاهتمدارانه و روحانیتسالارانهٔ تئوکراتیک و ..(رفرماسیون از سیدجمال تا شریعتی)، همت ورزد ؛
❇️و در سپهر «مردمی»، از همهٔ بلایایی که ایدئولوژیهای سکولاریست عصر مُدرن بر سر بشر آوردند، از چپ تا راست افراطی و از انقلابهای مردمی تا جنگهای جهانخوارانه، بپرهیزد .
#فقاهت
#شریعت
#ولایت
#بنیادگرایی
#سنتگرایی
#نواندیشی_دینی
#خشونتپرهیزی
#تمرین_گفتگو
#راست_افراطی
#تسامح
#تشکل
#ملی
#سکولاریسم
#جبهه
#رفرماسیون_دینی
#نژادپرستی
#قوممحوری
#اقتدارگرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مواجههٔ خانوادههای مختلف سیاسی ایران پس از انقلاب با یکدیگر
🖋احسان شریعتی
🔹انقلاب ۵۷ به تعبیری یک انقلاب «تمام خلقی» بود ؛ و شاید بتوان گفت که در هیچ انقلاب بزرگ عصر جدید به این اندازه طبقات و اقشار گوناگون مردم شرکت و مشارکت نکرده بودند. بتدریج اما گرایش بنیادگرا (با درونمایهٔ فقاهتیسنتی)، بویژه از فردای واژگونی، بر سایر گرایشها چیره گشت. نخستین مشخصهٔ این چرخش یا گشت سرمشقی (شیفت پارادایمی)، تغییر ماهوی یا محتوایی درونمایهٔ ایدئولوژیک «اجتهاد»گرایی پویا (بهرهگیری از دستآوردهای علم و زمان در خوانش کتاب و سنت)، به «فقاهت» متصلب بود (معیار شدن سنت در نسبت غیرمستقیم با کتاب، آنهم مبتنی بر درک عقلایی و اجماعی روحانیون). «وِلایت» (استیلای سُلطهٔ فقها)، گام به گام، به تعبیر فردیدی، بهجای «وَلایت» (مهر معنوی و مردمی به امامان و اولیاء) مینشست (هشدارهای طالقانی بزرگ).
🔸مشخصهٔ بارز و عملی این استیلا از همان وهلهٔ نخست، در کاربست خشونت بود. انقلابی که درمجموع با روش تظاهرات مدنی و مسالمتآمیز بالیده بود، نیازی به اعمال خشونت حتی در محاکمهٔ مهرههای رژیم گذشته نداشت. دادگاهها باید بهعکس، به کلاسهای آگاهیبخش درس تاریخ و افشای ساختارها و مناسبات استبدادی تبدیل میشد تا دیگربار نتوانند در شکلهای تازه بازتولید شوند.
🔹شاه هنگام رفتن تهدید میکرد که در غیاب من ایران «ایرانستان» خواهد شد. این امر خوشبختانه بهوقوع نپیوست؛ هرچند درگیریهای منطقهای و سراسری گاه تا مرز جنگهای داخلی تمامعیار پیش میرفتند. انتظار بلوغ و پختگی در رفع اصولی تضادهای درونی البته در خطهای فاقد سنن دموکراتیک قدری تخیلی مینمود. معضل در اینجا تنها انحصارطلبی جناح حاکم نبود، مبارزان مدعی مخالفت با استبداد و ارتجاع نیز در برخورد با نظام برخاسته از انقلاب از شیوههای خشونتآمیز و غیرمدنی استفاده میکردند (برای نمونه درگیریهای نیروهای چپ کمونیستی در مناطق کشور و یا ترورهای فرقان و..، در سالهای نخست).
🔸بهطورکلی، خانوادههای فکری-سیاسی مختلف در ایران که بهلحاظ تاریخی، بهعنوان دو کانون فرهنگی مرجع، یا از میان روحانیت (سنتی و سیاسی)، برخاسته بودند و یا از صفوف تحصیلکردگان جدید و «روشنفکران» (اعم از ملیگرا و آزادیخواه یا عدالتطلب، مذهبی یا غیرمذهبی)، بجز در برهههای کوتاهِ شکاف در استبداد (مشروطه و نهضت ملی)، فاقد تجربهٔ تمرین گفتگوی دموکراتیک و مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز برای حل تضادهای بین خود (و بهاصطلاح «درونخلقی») بودند. چپ و راستروی افراط-و-تفریطی در هر خانواده سیاسی و عقیدتی بهشکل زنندهای مشهود بود.
🔹برای نمونه، در مثلث مشهور به «خشم» (خمینی، شریعتی، مجاهدین)، شاهد سه نوع الگوی سازماندهی هستیم که در شکل نخست، استمرار مناسباتِ شبکهٔ سنتی روحانیت در شهر-و-روستاها است؛ در شکل دوم، نبودِ آنارشیک تشکل که ناشی از برداشتهای متناقض از اندیشه و مشی معلم محبوب مردم بود، و در شکل سوم، که مُدل تشکیلاتی الهامبخش انقلاب هم محسوب میشد، با فقدان کامل ساختار دموکراتیک، ناشی از شرایط جنگی و زیرزمینی مبارزات چریکی، روبرو بودیم.
🔸تجربهٔ تلخ برخوردهای خشن و حذفی و انحصاری چهار دههٔ گذشته، این درس گرانبهای تاریخی و اخلاقی و سیاسی را به نسلهای بعدی آموخت که تحمل دگراندیش و قائل بودن به آزادی مخالفان عقیدهٔ ما، نخستین شرط و معیار سنجش همهٔ دعاوی آزادیخواهانه و دموکراتیک است. راهکار و راهحل کلیهٔ مسائل ملی و بحرانهای سیاسی و اجتماعی، فقط گفتگو است (البته در کنار مبارزه و تحرک نیرومند)، و شکل کار «جبههای» در سطح ملی (در کنار کار حزبی در سطح طبقاتی و عقیدتی).
فراتر از سطح سیاسی اما، پیگیری آن نوع تلاش و رسالت فرهنگیای ضروری است که:
❇️ در مقولهٔ «ملی»، به پالایش بینش میهندوستانهٔ معتدل (سبک مصدقی) از تمامی گرایشات نژادی و قوممحورانه و اقتدارگرایانه و ..، بپردازد ؛
❇️در حوزهٔ «مذهبی»، به پیرایش دین و مذهب، از کلیهٔ شُبهات بنیاد و سنتگرایانهٔ شریعت و فقاهتمدارانه و روحانیتسالارانهٔ تئوکراتیک و ..(رفرماسیون از سیدجمال تا شریعتی)، همت ورزد ؛
❇️و در سپهر «مردمی»، از همهٔ بلایایی که ایدئولوژیهای سکولاریست عصر مُدرن بر سر بشر آوردند، از چپ تا راست افراطی و از انقلابهای مردمی تا جنگهای جهانخوارانه، بپرهیزد .
#فقاهت
#شریعت
#ولایت
#بنیادگرایی
#سنتگرایی
#نواندیشی_دینی
#خشونتپرهیزی
#تمرین_گفتگو
#راست_افراطی
#تسامح
#تشکل
#ملی
#سکولاریسم
#جبهه
#رفرماسیون_دینی
#نژادپرستی
#قوممحوری
#اقتدارگرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from صبح ما
🔰جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
صبح ما
جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی - صبح ما
نواندیشان دینی در مورد این که چه پرسش هایی را باید از دین پرسید یک دیدگاه نداشته اند. این که دین برای رفع کدام نیاز و پرکردن کدام خلاء آمده است، در میان نواندیشان دینی پاسخ های متفاوت یافته است.
Forwarded from صبح ما
🔰جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
صبح ما
جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی - صبح ما
نواندیشان دینی در مورد این که چه پرسش هایی را باید از دین پرسید یک دیدگاه نداشته اند. این که دین برای رفع کدام نیاز و پرکردن کدام خلاء آمده است، در میان نواندیشان دینی پاسخ های متفاوت یافته است.