Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 و اما آموزهٔ او چه بود؟
🖋احسان شریعتی
📌در ۴۶مین سالیادِ «ش.م.ع.»
🔹امسال بار دیگر بهدلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده بهشکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقهمندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشستهایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمیتواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر میتوان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشستهای محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.
🔸در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قولهایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال ۶۰ افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب میپرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل میکند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بیاعتبار کردن شخصیتهای فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» میخورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و بهطور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت بهعنوان اندیشهای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان بهطور صوری بر برخی خیابانها و مدارس و بیمارستانها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایشهای فکری ملی و مردمی حضور داشتند.
🔹برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام ۴۶مین سالیاد شریعتی، نشستها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرحافکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحرانهای جاری برای رفع موانع و شکستن بنبستهای وضع موجود، کمتر پرداخته شد.
🔸موضوع اندیشهٔ شریعتی، فراسوی حاشیهپردازیهای «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژیهای مدرن). جهانبینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف میکرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.
🔹در سطح جهانروا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژیهای پسادینی و «واسازی فراروایات» که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارجشناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).
🔸خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشماندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.
#یادداشت
#ممنوع_سخنرانی
#آزادی_اندیشیدن
#زن_زندگی_آزادی
#چهل_و_ششمین_یادمان
✅ @Dr_ehsanshariati
📌تصویر پیوست: خانه دکتر شریعتی کاهک مزینان
🖋احسان شریعتی
📌در ۴۶مین سالیادِ «ش.م.ع.»
🔹امسال بار دیگر بهدلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده بهشکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقهمندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشستهایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمیتواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر میتوان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشستهای محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.
🔸در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قولهایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال ۶۰ افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب میپرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل میکند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بیاعتبار کردن شخصیتهای فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» میخورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و بهطور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت بهعنوان اندیشهای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان بهطور صوری بر برخی خیابانها و مدارس و بیمارستانها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایشهای فکری ملی و مردمی حضور داشتند.
🔹برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام ۴۶مین سالیاد شریعتی، نشستها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرحافکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحرانهای جاری برای رفع موانع و شکستن بنبستهای وضع موجود، کمتر پرداخته شد.
🔸موضوع اندیشهٔ شریعتی، فراسوی حاشیهپردازیهای «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژیهای مدرن). جهانبینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف میکرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.
🔹در سطح جهانروا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژیهای پسادینی و «واسازی فراروایات» که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارجشناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).
🔸خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشماندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.
#یادداشت
#ممنوع_سخنرانی
#آزادی_اندیشیدن
#زن_زندگی_آزادی
#چهل_و_ششمین_یادمان
✅ @Dr_ehsanshariati
📌تصویر پیوست: خانه دکتر شریعتی کاهک مزینان
Forwarded from نهضت آزادى ايران
🔸هفت زیان و آفت و انحراف در نتیجه یک کج اندیشی!
🔹 بازنشر یادداشتی از مهندس مهدی بازرگان
📌مرحوم مهندس بازرگان نوشت: حکومت و سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت، از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران، تفاوت اصولی با سایر مسائل و مشاغل زندگی ندارد. همانطور که قبلاً گفته شد اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی و خانه داری نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی آنها را انجام دهیم، امور اقتصاد و مدیریت و سیاست هم به عهده خودمان می باشد.
📌کما آنکه قرآن، با وجود ارزش و اعتبار و احترام فوق العاده ای که برای علم و تعلیم و تفکر قائل است و مکرر آنها را سفارش کرده است، در هیچ سوره و آیه ای درس ریاضیات یا زمین شناسی و الکترونیک یا فلسفه و فیزیک به ما نمی دهد. بنابراین اشکالی ندارد که ادیان الهی مبارزه با ستمگران و عدالت و اداره امت ها را تجویز و تاکید کرده باشند ولی ایدئولوژی و احکام و تعلیمات خاصی در آن زمینه ها نداده باشند.
📌به این ترتیب چنانچه آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیاء بدانیم و امر و اصلاح دنیا هدف و وظیفه ادیان الهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعمل های جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد. یا بگوییم که یک ایدئولوژی صرفا دینی می تواند به لحاظ سیاست و مدیریت و اقتصاد یا به طور کلی دنیاشناسی و جهانبینی انسانی و فلسفی و فنی، کامل و کافی نباشد.
📌دینی که به خاطر دنیا درست شود، خدایی که برای درد و آرزوهای دنیا پرستیده شود یا آخرت و بعثت و ثوابی که در راه خواسته های دنیا تامین گردند، نه دین است نه خدا و نه آخرت. شرکی است در کنار و در برابر توحید و مصداقی از انقلاب و بازگشت به عقب، یا خسران و هلاکت.
📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://sobhema.news/?p=23387
🔹 بازنشر یادداشتی از مهندس مهدی بازرگان
📌مرحوم مهندس بازرگان نوشت: حکومت و سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت، از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران، تفاوت اصولی با سایر مسائل و مشاغل زندگی ندارد. همانطور که قبلاً گفته شد اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی و خانه داری نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی آنها را انجام دهیم، امور اقتصاد و مدیریت و سیاست هم به عهده خودمان می باشد.
📌کما آنکه قرآن، با وجود ارزش و اعتبار و احترام فوق العاده ای که برای علم و تعلیم و تفکر قائل است و مکرر آنها را سفارش کرده است، در هیچ سوره و آیه ای درس ریاضیات یا زمین شناسی و الکترونیک یا فلسفه و فیزیک به ما نمی دهد. بنابراین اشکالی ندارد که ادیان الهی مبارزه با ستمگران و عدالت و اداره امت ها را تجویز و تاکید کرده باشند ولی ایدئولوژی و احکام و تعلیمات خاصی در آن زمینه ها نداده باشند.
📌به این ترتیب چنانچه آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیاء بدانیم و امر و اصلاح دنیا هدف و وظیفه ادیان الهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعمل های جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد. یا بگوییم که یک ایدئولوژی صرفا دینی می تواند به لحاظ سیاست و مدیریت و اقتصاد یا به طور کلی دنیاشناسی و جهانبینی انسانی و فلسفی و فنی، کامل و کافی نباشد.
📌دینی که به خاطر دنیا درست شود، خدایی که برای درد و آرزوهای دنیا پرستیده شود یا آخرت و بعثت و ثوابی که در راه خواسته های دنیا تامین گردند، نه دین است نه خدا و نه آخرت. شرکی است در کنار و در برابر توحید و مصداقی از انقلاب و بازگشت به عقب، یا خسران و هلاکت.
📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://sobhema.news/?p=23387
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
شریعتی و جهان جهانهای مشترک
-----
علی شریعتی در اواخر عمر فکریاش بر سهگانه «عرفان، آزادی و برابری» تمرکز کرد. او به تلاش برای فهم ایدئولوژیک از دین پشت کرده بود.
تلاش بر فهم ایدئولوژیک، یک دین و جمع پیروانش را در کانون توجه قرار میدهد. باید کاری کنی پیروان یک گروه همبسته و متعهد شوند. در وهله اول باید به وضع فعلیشان حمله کنی و در همان حال به آنها گوشزد کنی یک گوهر تاریخی، یگانه و درخشان دارند و گناهشان غفلت از این گوهر است. این دو کار همراه هم، از یک طرف حس گناه را در پیروان شعلهور میکند و از طرف دیگر حس خودشیفتگی را در آنها برمیانگیزد. این دو در کنار هم کافی است تا برای غایت و هدفی که در سیاست داری، همبسته شوند.
همه صنوف ایدئولوژیک قوم برگزیده ساختند. برای لیبرالها اروپاییها قوم برگزیده بودند، برای مارکسیستها پرولتاریا، و برای اسلامگراها امت اسلام. همه این اقوام برگزیده پیش از کسب قدرت، رویاهای بسیار برانگیختند و در زمانی که تکیه بر مصادر قدرت دادند، فقر خود را به نمایش گذاشتند. دستشان خالی بود و آهی در بساط نداشتند.
شریعتی که در موضع اصلاح دینی در خانه اسلام و تشیع نشسته بود، یکباره فراروی کرد. به جای اسلام و تشیع، به روح عام شرقی تکیه کرد و مفهوم عرفان را استخراج نمود. به عنوان یک متجدد، از صداهای متنوع دنیای تجدد فراروی کرد و مفهوم آزادی را استخراج نمود و سرانجام از همه صنوف مارکسیسم و اندیشه چپ فراروی کرد و ایده برابری را استخراج نمود. او به جای محتوا، سه صورت عام را از همه صداهای دوران خود برگزید. نشان داد این سه چگونه بدون یکدیگر سفرههاشان خالی است و حاصلشان سیاه کردن روزگار مردمان.
او به این نتیجه رسیده بود که اسلام، مسیحیت، مارکسیسم و همه فرهنگها و سنتها و ایدئولوژیها برای گروهی از پیروانشان جهان مشترکی ساختهاند. به جای آنکه در خیمه این یا آن بنشینی و امیدی به نجات داشته باشی، باید بر فرازشان بایستی و جهان جهانهای مشترک را تاسیس کنی. جهانی که عام است و مستعد پذیرش همه این خیمههای کوچک و بزرگ. از هرکدام باید یک مفهوم مرکزی اختیار کنی و اثبات کنی هیچ کدام بدون دیگری گوهر نیستند و درخششی ندارند. بلکه بر عکس فقیر و تنگ دستاند.
فضیلت در سیاست تجلی نمیکند مگر آنکه فضیلت خود را از چشمه فضیلت دیگران سیراب کنی. عرفان، برابری و آزادی سه فضیلت عام جهانهای مشترک دنیای امروز است. پس این سه را باید با یکدیگر آزمود و در پرتو هر کدام بستر شکوفایی دیگری را فراهم کرد.
انتقال از پروژه خوانش ایدئولوژیک از اسلام، به سمت تولید جهان جهانهای مشترک یک اتفاق مهم بود که متاسفانه در دوران مابعد شریعتی پیگرفته نشد. روشنفکران دینی در تقابل با نظام جمهوری اسلامی و به نام بیاعتبار کردن فهم ایدئولوژیک از دین، دست به کار بیجهان کردن اسلام شدند. خیال کردند با سست کردن توان فرهنگ اسلامی در تولید جهان مشترک، میتوانند به سمت دمکراسی راهی بگشایند. همه حواس و تمرکز و غایت نظریشان محدود ماند به مرزهای کوچک ایران. در ناتوان سازی اسلام برای تولید یک جهان مشترک توفیق چندانی نداشتند. اسلام همچنان قادر به تولید جهان مشترک هست اگرچه نه به مدد خوانشهای متجددانه و در میان گروههای مدرن. شریعتی در پروژه عرفان برابری و آزادی، به جای از کار انداختن اسلام برای تولید جهان مشترک، یک معیار عام اخلاقی و جهانشمول ساخت: جهان مشرک اسلامی شما، تا چه حد میتواند با برابری و آزادی همسازی کند و در تولید یک جهان مشترک عام جهانی مدد کار باشد؟
@javakashi
-----
علی شریعتی در اواخر عمر فکریاش بر سهگانه «عرفان، آزادی و برابری» تمرکز کرد. او به تلاش برای فهم ایدئولوژیک از دین پشت کرده بود.
تلاش بر فهم ایدئولوژیک، یک دین و جمع پیروانش را در کانون توجه قرار میدهد. باید کاری کنی پیروان یک گروه همبسته و متعهد شوند. در وهله اول باید به وضع فعلیشان حمله کنی و در همان حال به آنها گوشزد کنی یک گوهر تاریخی، یگانه و درخشان دارند و گناهشان غفلت از این گوهر است. این دو کار همراه هم، از یک طرف حس گناه را در پیروان شعلهور میکند و از طرف دیگر حس خودشیفتگی را در آنها برمیانگیزد. این دو در کنار هم کافی است تا برای غایت و هدفی که در سیاست داری، همبسته شوند.
همه صنوف ایدئولوژیک قوم برگزیده ساختند. برای لیبرالها اروپاییها قوم برگزیده بودند، برای مارکسیستها پرولتاریا، و برای اسلامگراها امت اسلام. همه این اقوام برگزیده پیش از کسب قدرت، رویاهای بسیار برانگیختند و در زمانی که تکیه بر مصادر قدرت دادند، فقر خود را به نمایش گذاشتند. دستشان خالی بود و آهی در بساط نداشتند.
شریعتی که در موضع اصلاح دینی در خانه اسلام و تشیع نشسته بود، یکباره فراروی کرد. به جای اسلام و تشیع، به روح عام شرقی تکیه کرد و مفهوم عرفان را استخراج نمود. به عنوان یک متجدد، از صداهای متنوع دنیای تجدد فراروی کرد و مفهوم آزادی را استخراج نمود و سرانجام از همه صنوف مارکسیسم و اندیشه چپ فراروی کرد و ایده برابری را استخراج نمود. او به جای محتوا، سه صورت عام را از همه صداهای دوران خود برگزید. نشان داد این سه چگونه بدون یکدیگر سفرههاشان خالی است و حاصلشان سیاه کردن روزگار مردمان.
او به این نتیجه رسیده بود که اسلام، مسیحیت، مارکسیسم و همه فرهنگها و سنتها و ایدئولوژیها برای گروهی از پیروانشان جهان مشترکی ساختهاند. به جای آنکه در خیمه این یا آن بنشینی و امیدی به نجات داشته باشی، باید بر فرازشان بایستی و جهان جهانهای مشترک را تاسیس کنی. جهانی که عام است و مستعد پذیرش همه این خیمههای کوچک و بزرگ. از هرکدام باید یک مفهوم مرکزی اختیار کنی و اثبات کنی هیچ کدام بدون دیگری گوهر نیستند و درخششی ندارند. بلکه بر عکس فقیر و تنگ دستاند.
فضیلت در سیاست تجلی نمیکند مگر آنکه فضیلت خود را از چشمه فضیلت دیگران سیراب کنی. عرفان، برابری و آزادی سه فضیلت عام جهانهای مشترک دنیای امروز است. پس این سه را باید با یکدیگر آزمود و در پرتو هر کدام بستر شکوفایی دیگری را فراهم کرد.
انتقال از پروژه خوانش ایدئولوژیک از اسلام، به سمت تولید جهان جهانهای مشترک یک اتفاق مهم بود که متاسفانه در دوران مابعد شریعتی پیگرفته نشد. روشنفکران دینی در تقابل با نظام جمهوری اسلامی و به نام بیاعتبار کردن فهم ایدئولوژیک از دین، دست به کار بیجهان کردن اسلام شدند. خیال کردند با سست کردن توان فرهنگ اسلامی در تولید جهان مشترک، میتوانند به سمت دمکراسی راهی بگشایند. همه حواس و تمرکز و غایت نظریشان محدود ماند به مرزهای کوچک ایران. در ناتوان سازی اسلام برای تولید یک جهان مشترک توفیق چندانی نداشتند. اسلام همچنان قادر به تولید جهان مشترک هست اگرچه نه به مدد خوانشهای متجددانه و در میان گروههای مدرن. شریعتی در پروژه عرفان برابری و آزادی، به جای از کار انداختن اسلام برای تولید جهان مشترک، یک معیار عام اخلاقی و جهانشمول ساخت: جهان مشرک اسلامی شما، تا چه حد میتواند با برابری و آزادی همسازی کند و در تولید یک جهان مشترک عام جهانی مدد کار باشد؟
@javakashi
Forwarded from Hamidreza mohammadnejad
از امام جواد تا شریعتی:
چهل و ششمین سالگرد شهادت دکتر شریعتی مصادف شده با شهادت امام جواد علیه السلام؛
از همین رو مناسب است به برخی خصوصیات دکتر شریعتی که او به کار برده و به روش امام جواد شباهت دارد اشاره گردد. قبل از پرداختن به تفسیر و تبلیغ که امروزه باب شده امید است به شناختی از شریعتی که نیاز نسل امروز است نایل گردد. امام جواد در شرایط اختناق آمیزی قرار داشت زمانه شریعتی نیز اختناق امیز بود. با همه آن هردو تلاش کردند از طریق نوشتاری و گفتاری با مردم و مصایب انان ارتباط بر قرار کرده و با پرداختن به سیره صحیح رسول الله ان را به نسل زمان خود بشناسانند. در شرایط استبدادی و اختناق آمیز امام جواد موفق شدند شبکه وکالت را راه بیاندازند و توانستند حقایق دین را حفظ و نفی استبداد کرده باشند، شریعتی نیز رویه خود را به صورت تربیت نسلی برای شناخت اسلام حقیقی انجام داده به خارج از مرزها نیز کشیده شد و اسلام حقیقی منتشر گردید. هم حکام و هم روحانیان رسمی و خرافی روی امام جواد حساسیت بسیار نشان می دادند از همین رو با روشی که ایشان به کاربرد توانست به تربیت نسلی برای آینده سخت تر از زمان خود (زمان امام هادی و امام حسن عسکری) اقدام نموده اثر خود را برای زمان بعد از خود بگذارند. دکتر شریعتی نیز در زمان خود همین حساسیتها و فشار از طرف حکام و روحانیون بر او بود و با درک و شناختی از اوضاع که بدان واقف بود از آینده ای به مراتب سخت تر از زمان خود سخن می گفت، به تربیت نسلی برای حفظ اسلام حقیقی در شرایط به وجود امده بعد از روی کار آمدن روحانیت که مشاهده می گردد و در سخنانش مرتب از آینده ای خطرناک با عملکرد بد اسلام نمایان می گفت که دیگر کسی به مسجد و حسینیه ارشادها نه خواهد رفت و اگر هم به رود با در بسته روبرو خواهد شد اهتمام ورزید. هر دو هم امام جواد هم دکتر شریعتی از آینده ای که حقایق وارونه و اسلام مسخ خواهد شد سخن گفتند و از همین رو تلاش کردند مسیر و ادرس درستی از حقیقت اسلام نشان دهند تا مردم به توانند سره را از ناسره و اسلام حقیقی را از اسلام وارونه تشخیص دهند. شریعتی نه تنها در مکانهایی که دانشجویان و کتابخوانان در آن حضور داشتند بلکه همچون امام جواد اندیشه اش به جامعه نیز سرایت کرد. در دوره امام جواد مردم در شناخت حقیقت دچار شبهه شده بودند و نمی دانستند کی درست می گوید و حقیقت دین نبوی چیست، شریعتی نیز در زمانه ای که عده ای دست در دست جباران گذاشته یا از دین برای خود کاسبی راه انداخته بودند توانست به پرسشهای زمانه و نسل جوان در رابطه با شناخت صحیح از دین نبوی پاسخ گوید تا جوانان اسلام صادق را از اسلام کاذب تشخیص دهند. در تعاقب ان امام جواد در برابر جریانهای اسلام کاذب و روحانیت و دیگر جریانهای فکری و ایدئولوژیک و رقیب قرار داشت دکتر شریعتی نیز در زمانه خود در برابر ایدئو لوژیها و جریانهای فکری مختلف رقیب مانند مارکسیست، لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم قرار داشت، با همه آن توانست از اسلامی مترقی و پیشرو به نسل سردر گم در میان این جریانهای فکری گوناگون و گاه متضاد سخن گفته تا در برابر این هجمه وسیع جوانان به توانند مقاومت و پایداری کرده و با منابع حقیقی و نخستین دین اشنا گردند. هر دو به تربیت نسلی که واسطه انتقال پیام اسلام حقیقی به نسل آینده باشند موفق عمل کردند. با آنکه امام جواد در کنترل قرار داشت شریعتی نیز در کنترل شدید و از کار اخراج و ممنوع الخروج و ممنوع الفعالیت و حبس شده بود، اما با روشهای به کار برده که ذکر شد توانست پیام قرآن را به آینده گان به رسانند. سه بعد اساسی نیاز بشری برای هر اجتماع و هر آدمی که در فرهنگ توحیدی بدان اشاره شده و سیره رسول الله نیز مبتنی بر آن است تا انسان در زوایای مختلف وجودی خود رشد و نمو مادی و معنوی را تواما طی کرده باشد یعنی؛ معنویت، عدالت و حق انتخاب در سیره امام جواد نیز تبلور داشته است، شریعتی نیز تزش عرفان، برابری و آزادی بود و نه بود هر یک از اینها را نقیصه ای برای کرامت انسانی می دانست که وقوع ان را موکول به بعد از موانع زر و زور و تزویر بود ممکن می دانست پرداخته است. روش و شیوه دکتر شریعتی بر شناخت اسلام حقیقی و با تکیه و رجوع بر منابع اصلی دین و تطابق آن با شرایط زمان و نظریه مبتنی بر عینیات است که امام جواد (ع) هم آن روش را کار برده بوده است.
دکتر شریعتی با تکیه بر منابع و روش بزرگان دین ارتباط خود با بنیانگذاران دین بر قرار نماید و با استخراج و تصفیه منابع فرهنگی که از خود همت گمارد، با درک شرایط زمان منجر به بیداری اسلامی شد، اسلامی که سده ها بی رمق شده بود جانی دوباره گرفت، دکتر شریعتی با سعی وافر بی هیچ شائبه ای به تربیت نسلی همت گمارد تا به توانند در برابر توطئه و دسیسه های دین شرک و دروغ و خرافه با شناخت از اسلام حقیقی به خودآگاهی رسیده و از آن محافظت نماید.
چهل و ششمین سالگرد شهادت دکتر شریعتی مصادف شده با شهادت امام جواد علیه السلام؛
از همین رو مناسب است به برخی خصوصیات دکتر شریعتی که او به کار برده و به روش امام جواد شباهت دارد اشاره گردد. قبل از پرداختن به تفسیر و تبلیغ که امروزه باب شده امید است به شناختی از شریعتی که نیاز نسل امروز است نایل گردد. امام جواد در شرایط اختناق آمیزی قرار داشت زمانه شریعتی نیز اختناق امیز بود. با همه آن هردو تلاش کردند از طریق نوشتاری و گفتاری با مردم و مصایب انان ارتباط بر قرار کرده و با پرداختن به سیره صحیح رسول الله ان را به نسل زمان خود بشناسانند. در شرایط استبدادی و اختناق آمیز امام جواد موفق شدند شبکه وکالت را راه بیاندازند و توانستند حقایق دین را حفظ و نفی استبداد کرده باشند، شریعتی نیز رویه خود را به صورت تربیت نسلی برای شناخت اسلام حقیقی انجام داده به خارج از مرزها نیز کشیده شد و اسلام حقیقی منتشر گردید. هم حکام و هم روحانیان رسمی و خرافی روی امام جواد حساسیت بسیار نشان می دادند از همین رو با روشی که ایشان به کاربرد توانست به تربیت نسلی برای آینده سخت تر از زمان خود (زمان امام هادی و امام حسن عسکری) اقدام نموده اثر خود را برای زمان بعد از خود بگذارند. دکتر شریعتی نیز در زمان خود همین حساسیتها و فشار از طرف حکام و روحانیون بر او بود و با درک و شناختی از اوضاع که بدان واقف بود از آینده ای به مراتب سخت تر از زمان خود سخن می گفت، به تربیت نسلی برای حفظ اسلام حقیقی در شرایط به وجود امده بعد از روی کار آمدن روحانیت که مشاهده می گردد و در سخنانش مرتب از آینده ای خطرناک با عملکرد بد اسلام نمایان می گفت که دیگر کسی به مسجد و حسینیه ارشادها نه خواهد رفت و اگر هم به رود با در بسته روبرو خواهد شد اهتمام ورزید. هر دو هم امام جواد هم دکتر شریعتی از آینده ای که حقایق وارونه و اسلام مسخ خواهد شد سخن گفتند و از همین رو تلاش کردند مسیر و ادرس درستی از حقیقت اسلام نشان دهند تا مردم به توانند سره را از ناسره و اسلام حقیقی را از اسلام وارونه تشخیص دهند. شریعتی نه تنها در مکانهایی که دانشجویان و کتابخوانان در آن حضور داشتند بلکه همچون امام جواد اندیشه اش به جامعه نیز سرایت کرد. در دوره امام جواد مردم در شناخت حقیقت دچار شبهه شده بودند و نمی دانستند کی درست می گوید و حقیقت دین نبوی چیست، شریعتی نیز در زمانه ای که عده ای دست در دست جباران گذاشته یا از دین برای خود کاسبی راه انداخته بودند توانست به پرسشهای زمانه و نسل جوان در رابطه با شناخت صحیح از دین نبوی پاسخ گوید تا جوانان اسلام صادق را از اسلام کاذب تشخیص دهند. در تعاقب ان امام جواد در برابر جریانهای اسلام کاذب و روحانیت و دیگر جریانهای فکری و ایدئولوژیک و رقیب قرار داشت دکتر شریعتی نیز در زمانه خود در برابر ایدئو لوژیها و جریانهای فکری مختلف رقیب مانند مارکسیست، لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم قرار داشت، با همه آن توانست از اسلامی مترقی و پیشرو به نسل سردر گم در میان این جریانهای فکری گوناگون و گاه متضاد سخن گفته تا در برابر این هجمه وسیع جوانان به توانند مقاومت و پایداری کرده و با منابع حقیقی و نخستین دین اشنا گردند. هر دو به تربیت نسلی که واسطه انتقال پیام اسلام حقیقی به نسل آینده باشند موفق عمل کردند. با آنکه امام جواد در کنترل قرار داشت شریعتی نیز در کنترل شدید و از کار اخراج و ممنوع الخروج و ممنوع الفعالیت و حبس شده بود، اما با روشهای به کار برده که ذکر شد توانست پیام قرآن را به آینده گان به رسانند. سه بعد اساسی نیاز بشری برای هر اجتماع و هر آدمی که در فرهنگ توحیدی بدان اشاره شده و سیره رسول الله نیز مبتنی بر آن است تا انسان در زوایای مختلف وجودی خود رشد و نمو مادی و معنوی را تواما طی کرده باشد یعنی؛ معنویت، عدالت و حق انتخاب در سیره امام جواد نیز تبلور داشته است، شریعتی نیز تزش عرفان، برابری و آزادی بود و نه بود هر یک از اینها را نقیصه ای برای کرامت انسانی می دانست که وقوع ان را موکول به بعد از موانع زر و زور و تزویر بود ممکن می دانست پرداخته است. روش و شیوه دکتر شریعتی بر شناخت اسلام حقیقی و با تکیه و رجوع بر منابع اصلی دین و تطابق آن با شرایط زمان و نظریه مبتنی بر عینیات است که امام جواد (ع) هم آن روش را کار برده بوده است.
دکتر شریعتی با تکیه بر منابع و روش بزرگان دین ارتباط خود با بنیانگذاران دین بر قرار نماید و با استخراج و تصفیه منابع فرهنگی که از خود همت گمارد، با درک شرایط زمان منجر به بیداری اسلامی شد، اسلامی که سده ها بی رمق شده بود جانی دوباره گرفت، دکتر شریعتی با سعی وافر بی هیچ شائبه ای به تربیت نسلی همت گمارد تا به توانند در برابر توطئه و دسیسه های دین شرک و دروغ و خرافه با شناخت از اسلام حقیقی به خودآگاهی رسیده و از آن محافظت نماید.
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
#تازه_های_نشر
📕📗سنجش پیامدهای هستیشناسی هایدگر
🖋احسان شریعتی
نقد خوانش احمد فردید
🔆ترجمه: امیر رضایی
🔸🔹 نشر نی، تهران ۱۴۰۲
✅ @Dr_ehsanshariati
#انتشارات_نشر_نی
📕📗سنجش پیامدهای هستیشناسی هایدگر
🖋احسان شریعتی
نقد خوانش احمد فردید
🔆ترجمه: امیر رضایی
🔸🔹 نشر نی، تهران ۱۴۰۲
✅ @Dr_ehsanshariati
#انتشارات_نشر_نی
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🖋علی شریعتی
🔆" اکنون ابراهیم شده ای. ابلیس را به خاک افکنده ای. اسماعیل ات را از قربانگاه بازگردان. آنچه باید ذبح می کردی اسماعیل نبود، بند اسماعیل بود؛ دست آویز ابلیس. اسماعیل خود محبوب خدا است، عطیه خدا است، او را خدا خود به تو بخشید و اکنون خدا بود که فدیه اش را خود پرداخت. اسماعیل ات را از قربانگاه باز آور. با هم از جبهه منی باز گردید. از میعادگاه خدا، رسالت توحید ابراهیمی بر دوش، به سوی خلق برای بنیاد " سرزمین حرام" ، "زمان حرام" ، " جامعه حرام"، حریمپاک و امن خدا، بنای " خانه آزادی" برای مردم؛ پناهگاه امنیت و آزادی و برابری و عشق. "
📌حج؛ م. آ.۶- ص ۱۸۰
#حج
#مجموعه_آثار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆" اکنون ابراهیم شده ای. ابلیس را به خاک افکنده ای. اسماعیل ات را از قربانگاه بازگردان. آنچه باید ذبح می کردی اسماعیل نبود، بند اسماعیل بود؛ دست آویز ابلیس. اسماعیل خود محبوب خدا است، عطیه خدا است، او را خدا خود به تو بخشید و اکنون خدا بود که فدیه اش را خود پرداخت. اسماعیل ات را از قربانگاه باز آور. با هم از جبهه منی باز گردید. از میعادگاه خدا، رسالت توحید ابراهیمی بر دوش، به سوی خلق برای بنیاد " سرزمین حرام" ، "زمان حرام" ، " جامعه حرام"، حریمپاک و امن خدا، بنای " خانه آزادی" برای مردم؛ پناهگاه امنیت و آزادی و برابری و عشق. "
📌حج؛ م. آ.۶- ص ۱۸۰
#حج
#مجموعه_آثار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆حج معانی یا حج مناسک
📌 سخنرانی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🎙سوسن شریعتی
🔺منبع: متن سخنرانی در خانهموزه شریعتی
تاریخ: آذر ۱۳۹۳
🔆«…در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد.
….تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#سوسن_شریعتی
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#بازنشر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🔗 مطالعه کامل متن در سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌 سخنرانی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🎙سوسن شریعتی
🔺منبع: متن سخنرانی در خانهموزه شریعتی
تاریخ: آذر ۱۳۹۳
🔆«…در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد.
….تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#سوسن_شریعتی
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#بازنشر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🔗 مطالعه کامل متن در سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
◽️ نشست میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع
گروه جامعه شناسی تشیع در آستانهی سالگرد شهادت شریعتی نشستی با عنوان «میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع» برگزار کرده که میزبانی آن را بنیاد فرهنگی شریعتی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ بر عهده داشته است.
سخنرانان این نشست و عناوین سخنرانی ایشان عبارتند از:
فهیمه بهرامی: انتظار حلقه واسط میان فقر و انقلاب
آرمان ذاکری: شریعتی و مساله بی دولتی، آنارشیسم و مخاطرات آن
سارا شریعتی: میراث شریعتی در جامعه شناسی تشیع
علی اشرف فتحی: پروژه تاریخ محور شریعتی. انتظارات و احتیاطات
شیما کاشی: شریعتی، دین سنتی و مسئله زنان
محسن حسام مظاهری: شریعتی و مناسک
◀️ ادامهی مطلب
#جامعه_شناسی
#تشیع
#بنیاد_فرهنگی_شریعتی
@Shariati40
گروه جامعه شناسی تشیع در آستانهی سالگرد شهادت شریعتی نشستی با عنوان «میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع» برگزار کرده که میزبانی آن را بنیاد فرهنگی شریعتی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ بر عهده داشته است.
سخنرانان این نشست و عناوین سخنرانی ایشان عبارتند از:
فهیمه بهرامی: انتظار حلقه واسط میان فقر و انقلاب
آرمان ذاکری: شریعتی و مساله بی دولتی، آنارشیسم و مخاطرات آن
سارا شریعتی: میراث شریعتی در جامعه شناسی تشیع
علی اشرف فتحی: پروژه تاریخ محور شریعتی. انتظارات و احتیاطات
شیما کاشی: شریعتی، دین سنتی و مسئله زنان
محسن حسام مظاهری: شریعتی و مناسک
◀️ ادامهی مطلب
#جامعه_شناسی
#تشیع
#بنیاد_فرهنگی_شریعتی
@Shariati40
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸شریعتی ، انقلاب اسلامی و مساله اکنون
با حضور:
🎙ابراهیم توفیق
🎙ابوالفضل دلاوری
🎙عبد العلی رضایی
🎙علیرضا علوی تبار
🎙محمد رضا کلاهی
🔆شنبه ۲۸ خرداد _ ساعت ۲۱
📌در لینک زیر گوگل میت
https://meet.google.com/xkn-nwfy-uxj
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
با حضور:
🎙ابراهیم توفیق
🎙ابوالفضل دلاوری
🎙عبد العلی رضایی
🎙علیرضا علوی تبار
🎙محمد رضا کلاهی
🔆شنبه ۲۸ خرداد _ ساعت ۲۱
📌در لینک زیر گوگل میت
https://meet.google.com/xkn-nwfy-uxj
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
Audio
🎙سخنرانی عبدالعلی رضایی
🔸در پنل شریعتی ،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و چهارم خرداد1402
🔸در پنل شریعتی ،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و چهارم خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر دلاوری
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست وهشت خرداد1402
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست وهشت خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر علیرضا علوی تبار
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر محمدرضا کلاهی
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشتم خرداد هزار و چهارصد ودو
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشتم خرداد هزار و چهارصد ودو
Audio
🎙جمع بندی سخنرانان و حضار(دکترکاشی و دکتر ارمان ذاکری و دکتر مرزبان)
🔸پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
🔸پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
🔷🔸 رقابت پوچ کیلومترها
🖋 محسنحسام مظاهری
🔹در سالهای اخیر، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از اجتماعات آیینی شهری (مانند پیادهروی غدیر) هستیم که نوعاً با عاملیت مستقیم حاکمیت و سازمانهای دولتی و حکومتی طراحی و اجرا میشوند. این نسل جدید اما با الگوی سنتی اجتماعات آیینی تفاوتهای مهم بسیاری دارد…
🔸رقابت پوچ و بیمعنایی ایجاد میشود بین شهرها (در واقع: مقامات و ذینفعان محلی) بر سر هرچه بزرگتر و باشکوهتر برگزارکردن اجتماع شهر خود. با چه هدفی؟ برای آنکه به چشمِ بیایند. برای آنکه روی آنتن بروند. آنقدر قابل بشوند تا تلویزیون سراسری نشانشان بدهد. تا در اخبار اسمشان گنجانده شود. تا رزومهی مقامات و ذینفعان تکمیل شود.
🔹یک موج انسانی یکدست و یکشکل که خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای است. سربازان یک مانور خیابانی که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین»شان در شرایط فقدان یا بیاعتباری سازوکارهای علمی و کمی جامعهسنجی، بشود مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم». در بزنگاههایی از جنس اعتراضات اجتماعی بشود مستند حاکمیت برای تعریف اکثریت مردم. تعریف رسانهزدهای که محصول همین نمایشهای تودهای است: اربعین، اعتکاف، راهپیمایی غدیر، مراسم احیا، سلام فرمانده و...
🔸وقتی تکثر از بین رفت و جامعهی مذهبی آیینگزار به توده تبدیل شد، دیگر هدایت و مدیریتش دشوار نیست. توده، خوراک فکری تودهای میخواهد، نشانگان تودهای میخواهد، رسانهی تودهای میخواهد، دین تودهای میخواهد. توده اسیر تبلیغات و پروپاگانداست. توده خمیری بیاراده است در دست قدرت. و اینگونه است که سرمایهی هویتهای خرد و متکثر مذهبی در مسیر رقابت پوچ کیلومترها با هم خرد میشود و از بین میرود.
🔹این میان، رقتبار است وضعیت برخی جریانهای سنتگرا و هویتگرای شیعی که سادهدلانه و از نظرگاه منافع فرقهای، دلخوش به «گسترش نام امیرالمؤمنین» اند و در تکمیل این طراحی ـ که به تخریب سرمایهی مردمی تشیع میانجامد ـ با ارادهی سیاسی همدستی میکنند.
📎منبع و متن کامل
https://telegra.ph/رقابت-پوچ-کیلومترها-07-07
#یادداشت
#اکنون
🆔 @Shariati40
🖋 محسنحسام مظاهری
🔹در سالهای اخیر، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از اجتماعات آیینی شهری (مانند پیادهروی غدیر) هستیم که نوعاً با عاملیت مستقیم حاکمیت و سازمانهای دولتی و حکومتی طراحی و اجرا میشوند. این نسل جدید اما با الگوی سنتی اجتماعات آیینی تفاوتهای مهم بسیاری دارد…
🔸رقابت پوچ و بیمعنایی ایجاد میشود بین شهرها (در واقع: مقامات و ذینفعان محلی) بر سر هرچه بزرگتر و باشکوهتر برگزارکردن اجتماع شهر خود. با چه هدفی؟ برای آنکه به چشمِ بیایند. برای آنکه روی آنتن بروند. آنقدر قابل بشوند تا تلویزیون سراسری نشانشان بدهد. تا در اخبار اسمشان گنجانده شود. تا رزومهی مقامات و ذینفعان تکمیل شود.
🔹یک موج انسانی یکدست و یکشکل که خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای است. سربازان یک مانور خیابانی که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین»شان در شرایط فقدان یا بیاعتباری سازوکارهای علمی و کمی جامعهسنجی، بشود مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم». در بزنگاههایی از جنس اعتراضات اجتماعی بشود مستند حاکمیت برای تعریف اکثریت مردم. تعریف رسانهزدهای که محصول همین نمایشهای تودهای است: اربعین، اعتکاف، راهپیمایی غدیر، مراسم احیا، سلام فرمانده و...
🔸وقتی تکثر از بین رفت و جامعهی مذهبی آیینگزار به توده تبدیل شد، دیگر هدایت و مدیریتش دشوار نیست. توده، خوراک فکری تودهای میخواهد، نشانگان تودهای میخواهد، رسانهی تودهای میخواهد، دین تودهای میخواهد. توده اسیر تبلیغات و پروپاگانداست. توده خمیری بیاراده است در دست قدرت. و اینگونه است که سرمایهی هویتهای خرد و متکثر مذهبی در مسیر رقابت پوچ کیلومترها با هم خرد میشود و از بین میرود.
🔹این میان، رقتبار است وضعیت برخی جریانهای سنتگرا و هویتگرای شیعی که سادهدلانه و از نظرگاه منافع فرقهای، دلخوش به «گسترش نام امیرالمؤمنین» اند و در تکمیل این طراحی ـ که به تخریب سرمایهی مردمی تشیع میانجامد ـ با ارادهی سیاسی همدستی میکنند.
📎منبع و متن کامل
https://telegra.ph/رقابت-پوچ-کیلومترها-07-07
#یادداشت
#اکنون
🆔 @Shariati40
Telegraph
رقابت پوچ کیلومترها
چگونه سرمایهی هویتهای خرد مذهبی در آیینهای انبوه تودهای ازبین میرود ۱ اجتماع دستهها و هیئتها در مناسبتهای بزرگ آیینی و مشخصاً عاشورا سنتی است که قدمتش لااقل به دورهی صفویه میرسد. در این اجتماعات که نوعاً در میدان مرکزی یا بازار بزرگ شهرها یا حرمها…
Forwarded from ایران فردا
🔴کهنه سرباز
▪️يادی از محمد بستهنگار
(زادهی ۱۳۲۰ – درگذشتهی ۱۸ تیر ۱۳۹۷)
🔷ابوطالب آدینهوند
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و ایران همخوان باشد که ضدارزشها، عدمی هستند و هستی مستقل و پایداری ندارند. در ایران ما، نسلی متاثر از دکتر مصدق بعد از کودتای ضدملی علیه او، «خویش را در خانه بیگانه» یافت و برای تحصیل خویش در خانه و خانه خویش تکاپویی تاریخی انجام داد. این موضوع فقط عرصه سیاست و اندیشه را شامل نمیشود، بلکه در حوزه شعر، رمان، موسیقی و… نیز بروز و ظهور داشت. محمد بستهنگار، چهره برجسته ملی-مذهبی، از آن دسته بود و همه عمر خود را بر سر اهداف و آرمان های ملی گذاشت. آنها تحت تاثیر آموزگارانی مانند مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و بعدها دکتر شریعتی بودند؛ نسلی تحت تاثیر، در پیوند و همزیستی با ارزشهایی عام و اجتماعی مانند استقلال مملکت، دموکراسی و ترقیخواهی و البته همراهی نگاه دین با نگاه نواندیشانه با آن مضامین.
▪️سخن اینجاست که آیا تحقق این خواستها و آرمانها در زمین سفت واقعیت در ایران به راحتی امکان پذیر است؟ تجربه تاریخی به ما می گوید در این برهم کنشی اضداد در سده معاصر، چنین نیست و فاعلان و عاملان این استراتژی، با امر پیچیده تحول در این روزگار مواجه بودهاند. به آن معنی که علاوه بر آنکه تحول پیچیده بوده، زیست فاعلان تغییر نیز رهروی در «حلقه دام بلا» بوده است. با این مقدمه باید گفت بسته نگار برای طی مسیر در افق آینده برای ما چه دارند؟ طبیعی است که همه ابعاد این پرسش مدنظر نیست و فقط به دو اشاره کوتاه میپردازم.
1️⃣ ارزش قمار برای دیگری: به تعبیری از هدی صابر، «هر آنچه امکان داشتند، عرضه کردند و چیزی پس انداز نکردند»؛ این ویژگی امثال بستهنگار بود که از آموزههای الهیاتی طالقانی و شریعتی تراویده بود که «راه خدا» همان «راه مردم» بود و غیر؛ چیزی جز پرداختن به دیگری نبود. این منظر الهیاتی در آموزههای روشنفکران مذهبی، هستی انسانی و اجتماعی و مابهازای مادی یافت؛ به این معنی که سرنوشت «ما»ی جمعی و ملی برای نسلی متاثر از این آموزهها، مانند سرشت شد.
🔸بستهنگار برآمده از این تلقی دیگرخواهانه از دین بود؛ یعنی «صرف» وقت برای بهزیستی دیگری و «ما»ی جمعی؛ زیرا عبور از گردنههای تاریخی بیمدد تقدم منافع جمعی بر منافع و «صرفه» فردی، در جایی از زندگی تاریخی انسان مسبوق به سابقه نیست. اکنون وجهی نه چندان مناسب در سیاستورزی در ایران در حال شکلگیری است که «صرفه» را در راس کنشورزیها میتوان ردیابی کرد. واژگونه شدن سیاست به مثابه خیر عمومی به صرفه اقتصادی و جایگاهی، منجر به ریزش سرمایه اجتماعی نیروهای سیاسی و بیاعتمادی به سیاست خواهد شد. سرخوردگی عمومی که اکنون زمینه انفعال و حس استیصال است، محصول چنین سیاستورزیی است. نشو و نمای بستهنگار از مجرای منظرگاهی از سیاستورزیی بود که با اخلاق و خیر عمومی پیوند داشت؛ یکی از ضرورتهای دوران اخیر ما، بازسازی امر سیاست به مثابه خیر عمومی است. زندگی بستهنگار الگویی محکم برای این سبک سیاستورزی، فعالیت دائمی از دانشجویی تا واپسین نفسها است؛ نزدیک به شش دهه تکاپو برای ایران دموکراتیک و پروژه نواندیشی دینی.
2️⃣ تعاون برای بقا: برخلاف آنچه سعید حجاریان در نقد دیدگاه تکامل اجتماعی یدالله سحابی گفته و آن را با دموکراسی ناهمخوان دانسته بود، در دیدگاه نظریهپردازان و الهیدانان نواندیشی دینی مانند دکتر سحابی و آیت الله طالقانی، تکامل از جنس «انتخاب اصلح» در نظام گزینشی برآمده از تنازع نبود. در این تفکر که در اندیشه و تفسیر طالقانی قوام یافته است، ایده «تعاون برای بقا»، تداوم و باروری زندگی اجتماعی را مشارکت عمومی و تعاون تضمین میکرد. این ایده به دموکراسی جماعت پایه نزدیک است و با دموکراسی نمایندگی نخبهگرا فاصله و تفاوت دارد. چنانچه بستهنگار از زبان طالقانی نقل میکرد که ایشان گفتهاند: برای نجات دموکراسی، باید به سمت بدنه اجتماعی و تقویت شوراها پناه ببریم. بسته نگار معتقد بود برای قوام یافتن و تحکیم دموکراسی در ایران و همچنین مواجهه با مسائل عینی، بینش جدیدی نیاز است و میگفت: «تفکر مبتنی بر بینش تعاون برای بقا، می تواند راهبردی عملی برای مواجهه با مشکلات عینی جامعه باشد». بستهنگار در مدرسهای فکری پرورش یافت و چنان زیست که سیاست را به مثابه خیر عمومی و «تعاون برای بقا» را نیز بینشی برای احیا و بازآفرینی آن خیر عمومی میدید.
#ایران_فردا
#محمد_بستهنگار
https://cutt.ly/zwihJsSD
https://t.me/iranfardamag
لینک پست در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/897
▪️يادی از محمد بستهنگار
(زادهی ۱۳۲۰ – درگذشتهی ۱۸ تیر ۱۳۹۷)
🔷ابوطالب آدینهوند
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و ایران همخوان باشد که ضدارزشها، عدمی هستند و هستی مستقل و پایداری ندارند. در ایران ما، نسلی متاثر از دکتر مصدق بعد از کودتای ضدملی علیه او، «خویش را در خانه بیگانه» یافت و برای تحصیل خویش در خانه و خانه خویش تکاپویی تاریخی انجام داد. این موضوع فقط عرصه سیاست و اندیشه را شامل نمیشود، بلکه در حوزه شعر، رمان، موسیقی و… نیز بروز و ظهور داشت. محمد بستهنگار، چهره برجسته ملی-مذهبی، از آن دسته بود و همه عمر خود را بر سر اهداف و آرمان های ملی گذاشت. آنها تحت تاثیر آموزگارانی مانند مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و بعدها دکتر شریعتی بودند؛ نسلی تحت تاثیر، در پیوند و همزیستی با ارزشهایی عام و اجتماعی مانند استقلال مملکت، دموکراسی و ترقیخواهی و البته همراهی نگاه دین با نگاه نواندیشانه با آن مضامین.
▪️سخن اینجاست که آیا تحقق این خواستها و آرمانها در زمین سفت واقعیت در ایران به راحتی امکان پذیر است؟ تجربه تاریخی به ما می گوید در این برهم کنشی اضداد در سده معاصر، چنین نیست و فاعلان و عاملان این استراتژی، با امر پیچیده تحول در این روزگار مواجه بودهاند. به آن معنی که علاوه بر آنکه تحول پیچیده بوده، زیست فاعلان تغییر نیز رهروی در «حلقه دام بلا» بوده است. با این مقدمه باید گفت بسته نگار برای طی مسیر در افق آینده برای ما چه دارند؟ طبیعی است که همه ابعاد این پرسش مدنظر نیست و فقط به دو اشاره کوتاه میپردازم.
1️⃣ ارزش قمار برای دیگری: به تعبیری از هدی صابر، «هر آنچه امکان داشتند، عرضه کردند و چیزی پس انداز نکردند»؛ این ویژگی امثال بستهنگار بود که از آموزههای الهیاتی طالقانی و شریعتی تراویده بود که «راه خدا» همان «راه مردم» بود و غیر؛ چیزی جز پرداختن به دیگری نبود. این منظر الهیاتی در آموزههای روشنفکران مذهبی، هستی انسانی و اجتماعی و مابهازای مادی یافت؛ به این معنی که سرنوشت «ما»ی جمعی و ملی برای نسلی متاثر از این آموزهها، مانند سرشت شد.
🔸بستهنگار برآمده از این تلقی دیگرخواهانه از دین بود؛ یعنی «صرف» وقت برای بهزیستی دیگری و «ما»ی جمعی؛ زیرا عبور از گردنههای تاریخی بیمدد تقدم منافع جمعی بر منافع و «صرفه» فردی، در جایی از زندگی تاریخی انسان مسبوق به سابقه نیست. اکنون وجهی نه چندان مناسب در سیاستورزی در ایران در حال شکلگیری است که «صرفه» را در راس کنشورزیها میتوان ردیابی کرد. واژگونه شدن سیاست به مثابه خیر عمومی به صرفه اقتصادی و جایگاهی، منجر به ریزش سرمایه اجتماعی نیروهای سیاسی و بیاعتمادی به سیاست خواهد شد. سرخوردگی عمومی که اکنون زمینه انفعال و حس استیصال است، محصول چنین سیاستورزیی است. نشو و نمای بستهنگار از مجرای منظرگاهی از سیاستورزیی بود که با اخلاق و خیر عمومی پیوند داشت؛ یکی از ضرورتهای دوران اخیر ما، بازسازی امر سیاست به مثابه خیر عمومی است. زندگی بستهنگار الگویی محکم برای این سبک سیاستورزی، فعالیت دائمی از دانشجویی تا واپسین نفسها است؛ نزدیک به شش دهه تکاپو برای ایران دموکراتیک و پروژه نواندیشی دینی.
2️⃣ تعاون برای بقا: برخلاف آنچه سعید حجاریان در نقد دیدگاه تکامل اجتماعی یدالله سحابی گفته و آن را با دموکراسی ناهمخوان دانسته بود، در دیدگاه نظریهپردازان و الهیدانان نواندیشی دینی مانند دکتر سحابی و آیت الله طالقانی، تکامل از جنس «انتخاب اصلح» در نظام گزینشی برآمده از تنازع نبود. در این تفکر که در اندیشه و تفسیر طالقانی قوام یافته است، ایده «تعاون برای بقا»، تداوم و باروری زندگی اجتماعی را مشارکت عمومی و تعاون تضمین میکرد. این ایده به دموکراسی جماعت پایه نزدیک است و با دموکراسی نمایندگی نخبهگرا فاصله و تفاوت دارد. چنانچه بستهنگار از زبان طالقانی نقل میکرد که ایشان گفتهاند: برای نجات دموکراسی، باید به سمت بدنه اجتماعی و تقویت شوراها پناه ببریم. بسته نگار معتقد بود برای قوام یافتن و تحکیم دموکراسی در ایران و همچنین مواجهه با مسائل عینی، بینش جدیدی نیاز است و میگفت: «تفکر مبتنی بر بینش تعاون برای بقا، می تواند راهبردی عملی برای مواجهه با مشکلات عینی جامعه باشد». بستهنگار در مدرسهای فکری پرورش یافت و چنان زیست که سیاست را به مثابه خیر عمومی و «تعاون برای بقا» را نیز بینشی برای احیا و بازآفرینی آن خیر عمومی میدید.
#ایران_فردا
#محمد_بستهنگار
https://cutt.ly/zwihJsSD
https://t.me/iranfardamag
لینک پست در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/897
Telegraph
🔴کهنه سرباز
🔷ابوطالب آدینهوند ✅ بازنشر از ایران فردا @iranfardamag 🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و…
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
⚫️⚫️هجدهم تیرماه سالروز درگذشت مرحوم محمد بسته نگار؛ آزاد مردی که امیدوارانه و خستگی ناپذیر تا پایان عمر خود به دنبال عدالت و آزادی ره پیمود.
روحش شاد و یادش گرامی باد. 🍀
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
#طالقانی_و_زمانه_ما
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
روحش شاد و یادش گرامی باد. 🍀
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
#طالقانی_و_زمانه_ما
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
Forwarded from نهضت آزادى ايران
🔸گرامیداشت یاد دکتر شریعتی
🔹محمد توسلی
@nehzatazadiiran
📌نسل دکتر شریعتی در دوران دانشجویی هم با آموزه های قرآنی آشنا شده و هم با محافل روشنفکری دینی ارتباط داشتند. این جوانان در نهادهای مدنی که در محیط نسبتا آزاد دانشگاه شکل گرفته بوده آنچنان شخصیت فرهنگی و اجتماعی شان ساخته شده بود که توانسته اند در طول دهه ها نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته باشند.
📌علی شریعتی با بررسی سوابق تاریخی از اسلام کوشش کرد تا زمینه پیرایه ها و خرافاتی که کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما را به این سرنوشت کشانده است را نشان دهد. اما با یک ظرفیت ویژه ای که در کمتر متفکر اسلامی سراغ داریم و آن هنری است که در انتخاب سخن و کلمات داشت.
📌بررسی مجموعه کتابهای اسلام شناسی و سایر کتابهای دکتر شریعتی نشان میدهند که یکی از محورهای اصلی آنها جدا کردن اسلام فقاهتی ناشی از خرافات هزار ساله از آموزه های اصیل قرآنی است که در زندگی امامان و از جمله حضرت علی و امام حسین (ع) نهفته است. یکی از شاهکارهای دکتر شریعتی این است که این شکاف را نشان میدهد و همین موجب شد که روحانیت متحجر از همان موقع علیه شریعتی شمشیر کشید و آن فتواها را علیه او صادر کرد.
📌روشنفکران دینی از همان شهریور بیست که فعالیتهای خود را آغاز کردند نگاهشان نگاه جامعه محور بود و هیچ وقت نگاه قدرت محور نداشتند. شخصیتهایی نظیر مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی و یدالله سحابی نگاهشان جامعه محور بود. اگر در یک شرایط خاصی هم قدرت را پذیرفتند از جمله در مقطع پس از انقلاب که مهندس بازرگان مسئولیت دولت موقت را پذیرفت، ضرورت و نیاز شرایط عینی جامعه بود.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-07-10-2
🔹محمد توسلی
@nehzatazadiiran
📌نسل دکتر شریعتی در دوران دانشجویی هم با آموزه های قرآنی آشنا شده و هم با محافل روشنفکری دینی ارتباط داشتند. این جوانان در نهادهای مدنی که در محیط نسبتا آزاد دانشگاه شکل گرفته بوده آنچنان شخصیت فرهنگی و اجتماعی شان ساخته شده بود که توانسته اند در طول دهه ها نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته باشند.
📌علی شریعتی با بررسی سوابق تاریخی از اسلام کوشش کرد تا زمینه پیرایه ها و خرافاتی که کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما را به این سرنوشت کشانده است را نشان دهد. اما با یک ظرفیت ویژه ای که در کمتر متفکر اسلامی سراغ داریم و آن هنری است که در انتخاب سخن و کلمات داشت.
📌بررسی مجموعه کتابهای اسلام شناسی و سایر کتابهای دکتر شریعتی نشان میدهند که یکی از محورهای اصلی آنها جدا کردن اسلام فقاهتی ناشی از خرافات هزار ساله از آموزه های اصیل قرآنی است که در زندگی امامان و از جمله حضرت علی و امام حسین (ع) نهفته است. یکی از شاهکارهای دکتر شریعتی این است که این شکاف را نشان میدهد و همین موجب شد که روحانیت متحجر از همان موقع علیه شریعتی شمشیر کشید و آن فتواها را علیه او صادر کرد.
📌روشنفکران دینی از همان شهریور بیست که فعالیتهای خود را آغاز کردند نگاهشان نگاه جامعه محور بود و هیچ وقت نگاه قدرت محور نداشتند. شخصیتهایی نظیر مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی و یدالله سحابی نگاهشان جامعه محور بود. اگر در یک شرایط خاصی هم قدرت را پذیرفتند از جمله در مقطع پس از انقلاب که مهندس بازرگان مسئولیت دولت موقت را پذیرفت، ضرورت و نیاز شرایط عینی جامعه بود.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-07-10-2
Telegraph
گرامی داشت یاد دکتر شریعتی
یادداشت محمد توسلی منتشر شده در نشریه «نیمروز»-شماره 36 و 37 -31/03/1402 دکتر علی شریعتی (1356 – 1312) یکی از شخصیت های تاثیرگذار در تحولات سالهای پیش از انقلاب است. در سالهای پس از انقلاب همسر فرهیخته او سرکار خانم دکتر پوران شریعت رضوی و سپس فرزندان برومند…
Forwarded from بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان