🔷💢ناسازگاری نهادهای مدنی و دولت اقتدارگرا
🖋محمد حیدرزاده
🔸انحلال جمعیت امام علی صرفا انحلال یک نهاد خیریه نیست، بلکه نمادی از انحلال جامعة مدنی است. انحلالی که هر روزه در حال وقوع است. یک «از هم گسیختگی» تمام عیار که عامدانه و آگاهانه خواسته و اِعمال میشود. اما پرسشی که مطرح میشود این است که چرا چنین چیزی خواسته میشود؟ چرا نباید جامعة مدنی منسجم شود؟ و چرا اصلا جامعة مدنی برای هیئت حاکمه به منزلة یک تهدید تلقی میشود؟ هر حکومت اقتدار گرایی در ذات خود با هر نیروی مادی و اجتماعی که تا حدودی از آن مستقل باشد، دچار اختلاف است. شاید بهتر باشد عنوان کنیم که دچار تضاد و ناسازگاری است.
🔹 حکومت اقتدارگرا دائما در پی آن است تا نشان دهد که در همه حوزهها موفق بوده است و به عبارتی حتی شکستها هم به منزله موفقیت جار زده میشوند. هیچ کس حق دیدن کاستی ها و نواقص را نخواهد داشت و همه چیز باید آنچنان دیده شود که او میخواهد. در چنین فضایی سازمانهای اجتماعی از جمله جمعیت امام علی بیشتر از آنکه برطرف کنندة محدودیتی اجتماعی یا ترقی دهندة وضعیتی نامطلوب باشند، تداعیگر ناکارآمدی سیستم سیاسی مذکور خواهند بود. در واقع سازمانهای مدنی و اجتماعی بیش از هر چیز دیگری برملا کنندة فساد و ناکارآمدی دولتهای اقتدارگرا خواهند بود. و آنجا این موضوع بحرانیتر میشود که این وضعیتهای اجتماعی نامطلوب نه صرفا نقص و کاستی دولتها معرفی شود که در نهایت خود هیئت حاکمه مسبب و علل آن وضعیت شناخته شود. بدون تردید این چیزی نیست که نهادها و سازمانهای اجتماعی مستقیما و صراحتا بدان بپردازند و در تلاش باشند تا دولت ها را مسبب آن وضعیت معرفی کنند. بلکه این بازشناسی دولت به عنوان علت وضعیتهای نامطلوب اجتماعی خودبخود و به عنوان پیامد عملکرد نهادهای اجتماعی، شکل میگیرد و اذهان در یک نتیجهگیری منطقی و خودپیدا بسوی آن سوق داده میشوند.
🔸در واقع تمامی آنچه را دولتها در تلاش بودند تا با دستگاههای عریض و طویل خود بر اذهان مردم تحمیل کنند به یکباره واژگونه میشود. دولت سلطة خود را از دست میدهد و آپاراتوس عظیمی را که روانه کرده بود تا بندهای انقیاد از هم نگسلد، به تمامی از هم گسیخته میشود. در تقابل دولت اقتدارگرا و سازمانهای مدنی؛ همواره چیزی هست که باید از هم گسیخته شود. دولتها آگاهانه به این امر (از هم گسیختن مدنیت جامعه) دامن میزنند و آن را به پیش میبرند و سازمانهای مدنی به طور غیر مستقیم بر آپاراتوس عظیم دولتی میتازند. در واقع پیامد عملکرد آنها از هم گسیختن آن آپاراتوس و هیمنه دستگاه سلطه خواهد بود.
🔹از این رو سازمانها و ارگانهای اجتماعی و مدنی به میزانی که توانسته باشند بر وسعت کار خود و بر ضریب نفوذ خود در جامعه بیفزایند، به همان میزان تهدیدی جدیتر برای دولت اقتدارگرا خواهند بود و بر همین اساس NGO ها و نهادهای خیریهای که همچون جمعیت امام علی توانسته باشند خود را تا محرومترین نقاط ایران برسانند میبایست که از میان برخیزند تا بندهای انقیادی را که بر دست و پای مستضعفان زده شده است را از میان برنداشته اند.
#دولت_اقتدارگرا
#انحلال
#جامعه_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#محمد_حیدرزاده
#یادداشت_اختصاصی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🖋محمد حیدرزاده
🔸انحلال جمعیت امام علی صرفا انحلال یک نهاد خیریه نیست، بلکه نمادی از انحلال جامعة مدنی است. انحلالی که هر روزه در حال وقوع است. یک «از هم گسیختگی» تمام عیار که عامدانه و آگاهانه خواسته و اِعمال میشود. اما پرسشی که مطرح میشود این است که چرا چنین چیزی خواسته میشود؟ چرا نباید جامعة مدنی منسجم شود؟ و چرا اصلا جامعة مدنی برای هیئت حاکمه به منزلة یک تهدید تلقی میشود؟ هر حکومت اقتدار گرایی در ذات خود با هر نیروی مادی و اجتماعی که تا حدودی از آن مستقل باشد، دچار اختلاف است. شاید بهتر باشد عنوان کنیم که دچار تضاد و ناسازگاری است.
🔹 حکومت اقتدارگرا دائما در پی آن است تا نشان دهد که در همه حوزهها موفق بوده است و به عبارتی حتی شکستها هم به منزله موفقیت جار زده میشوند. هیچ کس حق دیدن کاستی ها و نواقص را نخواهد داشت و همه چیز باید آنچنان دیده شود که او میخواهد. در چنین فضایی سازمانهای اجتماعی از جمله جمعیت امام علی بیشتر از آنکه برطرف کنندة محدودیتی اجتماعی یا ترقی دهندة وضعیتی نامطلوب باشند، تداعیگر ناکارآمدی سیستم سیاسی مذکور خواهند بود. در واقع سازمانهای مدنی و اجتماعی بیش از هر چیز دیگری برملا کنندة فساد و ناکارآمدی دولتهای اقتدارگرا خواهند بود. و آنجا این موضوع بحرانیتر میشود که این وضعیتهای اجتماعی نامطلوب نه صرفا نقص و کاستی دولتها معرفی شود که در نهایت خود هیئت حاکمه مسبب و علل آن وضعیت شناخته شود. بدون تردید این چیزی نیست که نهادها و سازمانهای اجتماعی مستقیما و صراحتا بدان بپردازند و در تلاش باشند تا دولت ها را مسبب آن وضعیت معرفی کنند. بلکه این بازشناسی دولت به عنوان علت وضعیتهای نامطلوب اجتماعی خودبخود و به عنوان پیامد عملکرد نهادهای اجتماعی، شکل میگیرد و اذهان در یک نتیجهگیری منطقی و خودپیدا بسوی آن سوق داده میشوند.
🔸در واقع تمامی آنچه را دولتها در تلاش بودند تا با دستگاههای عریض و طویل خود بر اذهان مردم تحمیل کنند به یکباره واژگونه میشود. دولت سلطة خود را از دست میدهد و آپاراتوس عظیمی را که روانه کرده بود تا بندهای انقیاد از هم نگسلد، به تمامی از هم گسیخته میشود. در تقابل دولت اقتدارگرا و سازمانهای مدنی؛ همواره چیزی هست که باید از هم گسیخته شود. دولتها آگاهانه به این امر (از هم گسیختن مدنیت جامعه) دامن میزنند و آن را به پیش میبرند و سازمانهای مدنی به طور غیر مستقیم بر آپاراتوس عظیم دولتی میتازند. در واقع پیامد عملکرد آنها از هم گسیختن آن آپاراتوس و هیمنه دستگاه سلطه خواهد بود.
🔹از این رو سازمانها و ارگانهای اجتماعی و مدنی به میزانی که توانسته باشند بر وسعت کار خود و بر ضریب نفوذ خود در جامعه بیفزایند، به همان میزان تهدیدی جدیتر برای دولت اقتدارگرا خواهند بود و بر همین اساس NGO ها و نهادهای خیریهای که همچون جمعیت امام علی توانسته باشند خود را تا محرومترین نقاط ایران برسانند میبایست که از میان برخیزند تا بندهای انقیادی را که بر دست و پای مستضعفان زده شده است را از میان برنداشته اند.
#دولت_اقتدارگرا
#انحلال
#جامعه_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#محمد_حیدرزاده
#یادداشت_اختصاصی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🔴 «جهشی خجسته به درون ابدیت /1»
🔸 یادبود یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ )
💠 محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش گفته و نوشتهاند اما کمتر کسی به چگونگی مرگ او نه از آن حیث که چه اتفاقاتی درون زندان منجر به آن لحظهی دردناک شد بلکه از این حیث که آن «چگونه مرگی» بود؟ پرداخته است. در واقع شاید دلیل اینکه کمتر پرداخته شد و یا شاید پرداخته نشد این باشد که« نزدیکی» به چنین مرگی (اگر اساسا بتوان آن را مرگ نامید!) بسی هراسانگیز باشد. پر واضح است که اینجا مقصود از نزدیکی یک نزدیکی هستیشناسانه است. هستیشناسی قِسمی مرگ! مرگی چنان قدرتمند که گویی جایی برای فهم کردن خود باقی نمیگذارد. این نوشته تلاشی است برای آنکه بتواند مرگ او را تا حدی قابل فهم گرداند اگر میسر باشد.
▪️ هدی صابر قبل از آنکه بمیرد مرده بود، او آنگاه که خبر درگذشت هاله سحابی در روز تشییع پدر را شنید در دم جان سپرد، ظلمی چنان بزرگ رقم خورده بود که تنها با مردن میتوانست تسلی یابد! اما اگر مرگ هدی را در همین عبارت خلاصه کنیم ظلمی مضاعف در حق او مرتکب شدهایم. اما این چگونه مرگی است؟
🔸 همه آنانی که صابر را میشناختند بر این امر صحه میگذارند که او مردی دیندار و مومن بود و سخت با خدای خویش در راز و نیاز، چه بسا که درسگفتارهای بلند او با عنوان «باب بگشا» نیز تصدیقگر نکته مزبور باشد. لحظهی بحرانی در فهم مرگ او نیز از اینجا بر میخیزد که ما در بیانیهی اعتصاب غذای او با عبارتی غریب روبرو میشویم: «بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر میزنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر میکنیم». عبارتی که در بادی امر چیزی جز مرگ خودخواسته را بر ذهن متبادر نمیکند! که با قدری گستاخی و بیپروایی میتوان گفت که دست به خودکشی زده است. اما این جز سخنی سبک و کم مایه نخواهد بود. چگونه میشود کسی که آنچنان به زندگی موحدانه خو گرفته است این آموزهی آفریدگار خویش را فراموش کند که خودکشی گناهی بس بزرگ است؟ خیر این چیزی نخواهد بود که بتوان به مرگ هدا نسبت داد بلکه فرسنگها از آن به دور است. دشوارهی مرگ هدا دقیقا از همین جا بر میخیزد که آن دیندار سختکوش چگونه مرگی این چنین را رقم میزند؟ آیا میتوان آن را در نظامی اخلاقی قابل فهم گرداند؟
▪️ یکی از دشوارترین نظامهای اخلاقی از آن کانت است و به زعم برخی نیز دشوارترین نظام اخلاقی موجود است. چنانکه خود کانت در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق خاطرنشان میکند: «اگرچه شاید هرگز کارهایی [از روی وظیفه اخلاقی] روی نداده است که از سرچشمههایی چنین پاک برخاسته باشد، لیکن اینکه این یا آن کار در واقعِ جهان روی داده است یا نه اصلا موضوع بحث نیست، بلکه مهم این است که عقل به خودی خود و مستقل از هرگونه تجربه، حکم میکند که چه کارهایی باید انجام گیرد، و از این رو کارهایی که شاید جهان تاکنون رنگ آنها را به خود ندیده است... عقل به نحوی تعطیلناپذیر آنها را به ما فرمان میدهد... »...
متن کامل :
https://bit.ly/3aNZHGB
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#محمد_حیدرزاده
#یازدهمین_یادمان_شهادت
https://t.me/iranfardamag
🔸 یادبود یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ )
💠 محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش گفته و نوشتهاند اما کمتر کسی به چگونگی مرگ او نه از آن حیث که چه اتفاقاتی درون زندان منجر به آن لحظهی دردناک شد بلکه از این حیث که آن «چگونه مرگی» بود؟ پرداخته است. در واقع شاید دلیل اینکه کمتر پرداخته شد و یا شاید پرداخته نشد این باشد که« نزدیکی» به چنین مرگی (اگر اساسا بتوان آن را مرگ نامید!) بسی هراسانگیز باشد. پر واضح است که اینجا مقصود از نزدیکی یک نزدیکی هستیشناسانه است. هستیشناسی قِسمی مرگ! مرگی چنان قدرتمند که گویی جایی برای فهم کردن خود باقی نمیگذارد. این نوشته تلاشی است برای آنکه بتواند مرگ او را تا حدی قابل فهم گرداند اگر میسر باشد.
▪️ هدی صابر قبل از آنکه بمیرد مرده بود، او آنگاه که خبر درگذشت هاله سحابی در روز تشییع پدر را شنید در دم جان سپرد، ظلمی چنان بزرگ رقم خورده بود که تنها با مردن میتوانست تسلی یابد! اما اگر مرگ هدی را در همین عبارت خلاصه کنیم ظلمی مضاعف در حق او مرتکب شدهایم. اما این چگونه مرگی است؟
🔸 همه آنانی که صابر را میشناختند بر این امر صحه میگذارند که او مردی دیندار و مومن بود و سخت با خدای خویش در راز و نیاز، چه بسا که درسگفتارهای بلند او با عنوان «باب بگشا» نیز تصدیقگر نکته مزبور باشد. لحظهی بحرانی در فهم مرگ او نیز از اینجا بر میخیزد که ما در بیانیهی اعتصاب غذای او با عبارتی غریب روبرو میشویم: «بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر میزنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر میکنیم». عبارتی که در بادی امر چیزی جز مرگ خودخواسته را بر ذهن متبادر نمیکند! که با قدری گستاخی و بیپروایی میتوان گفت که دست به خودکشی زده است. اما این جز سخنی سبک و کم مایه نخواهد بود. چگونه میشود کسی که آنچنان به زندگی موحدانه خو گرفته است این آموزهی آفریدگار خویش را فراموش کند که خودکشی گناهی بس بزرگ است؟ خیر این چیزی نخواهد بود که بتوان به مرگ هدا نسبت داد بلکه فرسنگها از آن به دور است. دشوارهی مرگ هدا دقیقا از همین جا بر میخیزد که آن دیندار سختکوش چگونه مرگی این چنین را رقم میزند؟ آیا میتوان آن را در نظامی اخلاقی قابل فهم گرداند؟
▪️ یکی از دشوارترین نظامهای اخلاقی از آن کانت است و به زعم برخی نیز دشوارترین نظام اخلاقی موجود است. چنانکه خود کانت در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق خاطرنشان میکند: «اگرچه شاید هرگز کارهایی [از روی وظیفه اخلاقی] روی نداده است که از سرچشمههایی چنین پاک برخاسته باشد، لیکن اینکه این یا آن کار در واقعِ جهان روی داده است یا نه اصلا موضوع بحث نیست، بلکه مهم این است که عقل به خودی خود و مستقل از هرگونه تجربه، حکم میکند که چه کارهایی باید انجام گیرد، و از این رو کارهایی که شاید جهان تاکنون رنگ آنها را به خود ندیده است... عقل به نحوی تعطیلناپذیر آنها را به ما فرمان میدهد... »...
متن کامل :
https://bit.ly/3aNZHGB
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#محمد_حیدرزاده
#یازدهمین_یادمان_شهادت
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 «جهشی خجسته به درون ابدیت[1]»
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد 1390) [1] ترس و لرز، رشیدیان (68،1397) بر 💠 محمد حیدرزاده @iranfardamag 🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش…