The School of Happiness
3.88K subscribers
512 photos
140 videos
15 files
292 links
سحر محمدی| مدرسهٔ شادمانی
یوتوب:
https://www.youtube.com/@theschoolofhappiness4595


☜تماس با ادمین: @happinessgroup

☜ ربات: @ChoiceTheoryBot

☜ اینستاگرام: www.instagram.com/school__of__happiness
Download Telegram
💠 بین درد و رنج چه تفاوتی وجود دارد؟

✳️ درد فقط درد است. همهٔ ما آن را داریم. به عنوان مثال ما می‌دانیم که خواهیم مُرد. این آگاهی مقداری دردناک است و شما می‌توانید در هر زمان و هر مکانی با آن روبه‌رو شوید؛ اما این آگاهی به‌خودی‌خود رنج‌زا نیست. اگر "عدم تمایل به احساس درد" را به این آگاهی اضافه کنید، در دام افکار خود دربارهٔ درد بیفتید و دیگر اقداماتی مبتنی بر ارزش‌های خود انجام ندهید به دست خود درد را تبدیل به رنج می‌کنید. درد به‌خودی‌خود به رنج تبدیل نمی‌شود بلکه شما این کار را انجام می‌دهید. شما این فرمول را در حوزه‌های مختلف پی‌در‌پی می‌بینید:
.
اضطراب+ عدم تمایل به زندگی در جهت ارزشمند= حمله هراس.
غصه، فقدان، اضطراب یا خشم + عدم تمایل به احساس غصه، فقدان، اضطراب یا خشم در حین زندگی در جهت ارزشمند= افسردگی.
درد + عدم تمایل به احساس درد= روان‌زخم تروما).

❇️ اجتناب از درد در واقع طبیعی و خودکار است. نکته همین‌جاست. اجتناب از بسیاری از موقعیت‌های دردناک هیچ اشکالی ندارد. هیچ دلیلی ندارد که مثلاً دست خود را روی قابلمه داغ بگذارید؛ اما رنج مربوط به پیشینهٔ زندگی چیز متفاوتی است. اگر خاطرهٔ دردناکی دارید نکته این است که این خاطره ساکن همیشگی ذهن شما است و اجتناب از آن زندگی شما را به هم می‌ریزد. اگر فکر نامطلوبی دارید تلاش برای فکر نکردن به آن شبیه تلاش برای فکر نکردن به یک قطعه کیک شکلاتی است... وقتی به طور عمدی تلاش می‌کنید تا به آن فکر نکنید به طور خودکار به آن فکر می‌کنید.

✳️ دلایل من برای اینکه چرا اجتناب از چنان دردی مشکل‌ساز است عبارت است از:
🔹اول اینکه رویداد دردناک با این کار واقعاً از خاطر نمی‌رود، بلکه فقط از آن اجتناب می‌شود و دفعهٔ بعد که با آن تماس پیدا می‌کنیم بزرگتر و قوی‌تر می‌شود و حتی رفتار ما را تحت کنترل می‌گیرد.
🔹دوم اینکه اجتناب از درد باعث توجه بیشتر ما به آن می‌شود؛ مثل وقتی‌که صدایی در پس‌زمینه جریان دارد و همین‌که به آن توجه می‌کنیم تحمل آن در مقایسه با چند لحظه قبل بسیار مشکل‌تر می‌شود.
🔹سوم اینکه، مبنای اجتناب از افکار یا احساسات دردناک این فکر است که "واکنش نشان دادن خیلی بد است"- اما اجتناب به این معنا نیز هست که از همان وقتی‌که ما شروع به اجتناب از چیزها می‌کنیم، به دست خود به اهمیت آن‌ها در چشم خود اضافه می‌کنیم چون چنین رویدادی با این باور آغاز می‌شود که چیزهای مورد اجتناب ما واقعاً خطرناک هستند.

❇️ ما به معنای واقعی کلمه، کابوس‌های خودمان را به واقعیت تبدیل می‌کنیم چون آسیب واقعی آن لحظه‌ای وارد می‌شود که ما ‌‌آن‌ها را به صورت چیزهایی عینی و واقعی در نظر می‌گیریم. در این نقطه آن تجربیات درونی، از وضعیت فرایندهای ذهنیِ کم‌ارزش به جایگاهی می‌رسند که می‌توانند زندگی ما را کنترل کنند. بالاخره وقتی می‌توانند تلاش‌های مبتنی بر اجتناب ما را کنترل کنند در همان حال دارند زندگی ما را هم کنترل می‌کنند.

✳️ ما بهتر است دست از اجتناب، اعتیاد و نبردهای ذهنی برداریم چون ادامه دادنِ این رفتارها به بهای از دست دادن آنچه در زندگی برایمان ارزشمند است ممکن می‌شود. جالب است که بسیاری از افراد هرگز دراین‌باره فکر نکرده‌اند که واقعاً در زندگی چه می‌خواهند. آن‌ها درگیر نبردهای ذهنی شده‌اند، منتظر آغاز زندگی خود هستند و هرگز با این سؤال مواجه نشده و به آن پاسخ نداده‌اند که "منتظر چه نوع زندگی برای زیستن هستند".

❇️ چشم‌انداز شاد ACT این است که شما می‌توانید زندگی دلخواه خود را «همین الان» با افکارتان، با احساس‌هایتان، با خاطراتتان، با خاطراتتان و با حس‌های بدنی خود شروع کنید. شما می‌توانید این سفر را با این پرسش از خودتان شروع کنید که" واقعاً می‌خواهید زندگی شما در چه جهتی و درباره چه چیزی باشد؟" جواب همان جهت قطب‌نمای زندگی شما خواهد بود.

🖊 #دکتر_استیون_هیز (قسمت هایی از مصاحبهٔ انتشارات نیوهاربینگر با دکتر استیون هیز)

مترجم: #علی_فیضی

#اکت #تعهد_به_ارزشها #پذیرش_و_تعهد

گروه شادکامی

Channel: @happinessnet
💠 انتخاب و مسئولیت پذیری

✳️ در ایجاد واقعیت کنونی مان، ترکیبی از انتخاب هایی که خودمان پیش از این انجام داده ایم و انتخاب هایی که دیگران کرده اند، دست دارند. با اینکه بسیاری از موقعیت های زندگی ممکن است ناعادلانه و غلط باشند (مانند مورد سوء استفاده قرارگرفتن)، شرایط بسیار دیگری وجود دارند که نیاز است که بخواهیم نقشی که در ایجاد آن داشته ایم را بپذیریم. زندگی به صورت منفعلانه برایتان رخ نمی دهد شما نقش فعالی در ارتباط با آن ایفا می کنید.

❇️ وقتی که قدرت خود را در ایجاد واقعیت کنونی تشخیص می دهیم و می پذیریم، ممکن است نسبت به تصمیمات ضعیفی که در گذشته اتخاذ کرده ایم احساس شرم یا گناه کنیم. ایرادی ندارد، در حقیقت وقتی ما از این احساس گناه به صورت سازنده استفاده کنیم، یاد می گیریم که چه چیزی را نباید در آینده انجام دهیم. اما هنگامی که نقش خود را انکار می کنیم فرصت های ارزشمند برای یادگیری درس های مهم را از دست می دهیم.

✳️ هنگامی که ما از موضع #ذهن_آگاهی و #پذیرش_بنیادین عمل می کنیم، از فرصت هایی که در آنها این امکان را داریم که به موقعیت ها از شیوهٔ جدید پاسخ دهیم و از الگوهای قدیمی رها شویم، با گشودگی استقبال می کنیم. تا وقتی که مسئولیت خود را در ایجاد درد و ناراحتی فعلی مان نپذیریم، همچنان مجبوریم که با آن سر و کله بزنیم. آن زمان که ما پذیرش کامل و عشق نسبت به خود داریم، علی رغم نقص هایمان، آماده ایم که نگاه صادقانه ای داشته باشیم، به خودمان و به ویژه نسبت به بخش هایی از وجودمان که نیاز به تغییر دارند.


🖋 #سحر_محمدی (واقعیت درمانگر- مربی شادکامی)

#مسئولیت_پذیری #پذیرش #تئوری_انتخاب

گروه شادکامی
Channel: @happinessnet
✳️ تمثیل طناب کشی با هیولا
#اجتناب #پذیرش

Channel: @happinessnet
❇️ اضطراب،خشم و یا هر فکر و هیجان آزاردهندهٔ دیگری که دارید را به صورت یک هیولا در نظر بگیرید، که در حال مسابقهٔ طناب کشی با او هستید (در واقع در عمل، در حال اجتناب از آن، انکار آن، سرکوب کردن آن و موارد دیگر هستید).

✳️ بازنده داخل چاه میفتد و برای همیشه از بین می رود. تنها راه خلاص شدن از هیولا این است که تا جایی که توان دارید طناب را محکم بکشید.

❇️ شما تمام انرژی خود را صرف این می کنید که با تمام قوا طناب را بکشید تا پیروز شوید. اما شما با یک آدم دیگر در حال نبرد نیستید، شما در حال نبرد با هیولایی هستید که از تلاش مدام شما برای کنترل، قدرت می گیرد. هرچقدر شما محکم تر بکشید، هیولا هم طناب را محکم تر می کشد.

✳️ شما سه گزینه پیش روی خود دارید:
۱. در تمام طول زندگی خود ناامیدانه تلاش کنید تا بالاخره شاید پیروز شوید (دقت کنید: شما هیچگاه برنده نخواهید شد. هیولا هیچگاه تسلیم نمی شود چرا که تلاش های شما او را قوی تر می کند)

۲. تسلیم شوید و اجازه دهید شما را در چاه بیاندازد (لطفاً هرگز این گزینه را انتخاب نکنید)

۳. طناب را رها کنید و بی خیال خلاص شدن از شر هیولا شوید. در اینصورت شما بازی را از طریق انداختن هیولا در چاه نمی برید، چراکه هیولا هنوز آنجاست، هنوز وحشی به نظر می رسد و سروصدا ایجاد می کند. اما انرژی شما را نخواهد گرفت، و ممکن است خسته بشود و کمی ساکت شود و گاهی استراحت کند. شما به حضور هیولا آنجا عادت می کنید و کمتر و کمتر به او فکر می کنید. یک روز ممکن است به او با ملاطفت نگاه کنید و ببینید بازی قدیمی تان با او چه قدرتی به شما داده است و از او تشکر کنید.

#سحر_محمدی (روانشناس- درمانگر رویکرد ACT و واقعیت درمانی)

#پذیرش_افکار #پذیرش_احساسات

https://t.me/happinessnet/971
💠 مدیریت افکار و احساسات دردناک

✳️ برای اکثریت ما، رهایی از افکار و هیجاناتِ ناخواسته، وقتی که در حد ملایم اند، کار سختی نیست. هنگامی که کمی مضطربیم، اندکی عصبانی هستیم، یا کمی غمگینیم، معمولاً می توانیم این احساسات را نادیده بگیریم، حواس مان را پرت کنیم، و یا مثبت اندیشی کنیم، و از این طریق احساس بهتری به خودمان بدهیم.

❇️ اما هرچه این افکار و احساساتِ دردناک شدیدتر می شوند، انجام این کار سخت تر می شود. به عنوان مثال، وقتی ما کمی از چیزی غمگین باشیم، اگر خوراک لذیذی بخوریم - شکلات، چیپس، یا بستنی و یا هر چیز دیگری که برایمان لذت بخش باشد- اغلب ما متوجه می شویم که این غذای لذیذ به طور موفقیت آمیزی حواس مان را از آن احساسات ناخوشایند پرت می کند. اما اگر شدیداً از چیزی غمگین باشیم، و از همین روش های حواس پرتی استفاده کنیم، بی نتیجه خواهد بود. اغلب ما حتی مزهٔ غذا را هم در چنین شرایطی متوجه نمی شویم و هیچ حس خوشایندی نخواهد داشت.

✳️ به همین ترتیب، اگر از موردی که خیلی خطرناک و تهدیدآمیز نیست، اندکی نگران و مضطرب باشیم، و بعد در مورد آن به طور منطقی و عقلانی فکر کنیم (مثلاً با دقت حقایق موجود را بررسی می کنیم و خطرات واقعی را محاسبه می کنیم)، یا تکنیک های آرام سازی بدنیِ ساده را انجام دهیم (به عنوان مثال، چند نفس آرام می کشیم)، برای اکثریت ما، این اقدامات به سرعت اضطرابمان را کاهش می دهد، آرام مان می کند و نگرانی مان رفع می شود. اما اگر شدیداً از موردی که یک خطر جدی و واقعی است مضطرب باشیم، چنین راهکارهایی مؤثر واقع نمی شود. اگر شما برای یک جراحی جدی به بیمارستان رفته اید که ریسک بالایی هم دارد، چطور تفکر مثبت، آرام سازی بدنی، یا حواس پرتی شما را از احساس اضطراب خلاص می کند؟ مطمئناً، ممکن است که به طور کوتاه مدت با چنین روش هایی احساس آرامش کنید، اما چقدر طول می کشد که چنین احساساتی بازگردند؟

❇️ یک مثال خوب دیگر می تواند این باشد: اگر کسی که شما شدیداً عاشقش هستید، در بستر مرگ باشد، می توانید احساس غمگینی، خشم یا ترس خود را متوقف کنید؟ برای اکثریت انسان ها، تنها دو راه وجود دارد تا بتوانند چنین کاری را انجام دهند. یک راه که می تواند کاملاً شما را بی حس کند استفاده از مواد مخدر و الکل است. روش دوم که می تواند ارتباط ما را با هیجانات مان کاملاً قطع کند، به لحاظ تخصصی به آن "تجزیه" گفته می شود، که احساس ناخوشایند خلأ و بی حسی را می دهد.

✳️ به همین دلیل است که ما نیاز داریم مهارت های #ذهن_آگاهی، #پذیرش، و #شفقت_نسبت_به_خود را بیاموزیم. بدین ترتیب می توانیم به طرز انعطاف پذیرتری به افکار و احساسات دردناک پاسخ بدهیم. می توانیم فضایی را برای آنها ایجاد کنیم. به جای جنگ با آنها می توانیم با صلح برخورد کنیم. می توانیم اجازه دهیم در ما جریان پیدا کنند، اجازه دهیم بیایند و بمانند و در لحظات خوب مان بروند. این مهارت ها به راحتی حاصل نمی شوند، اما ارزش این را دارند که زمان و تلاشی را صرف آنها کنیم.

👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس

📝 مترجم: #سحر_محمدی (روانشناس-درمانگر رویکرد ACT و واقعیت درمانی)

#شادکامی #سلامت_روان #اکت #واقعیت_درمانی #مدیریت_افکار #مدیریت_احساسات

گروه شادکامی

Channel: @happinessnet
#رفتارهای_پیوند_دهنده

"#پذیرش "

#accepting

هنگامی که صحبت از پذیرش به میان می آید، این دعای معروف به ذهن متبادر می شود:
خدایا، به من آرامشی بده تا آنچه نمی توانم تغییر بدهم را بپذیرم، شهامتی بده تا آنچه را که می توانم تغییر دهم را تغییر بدهم، و بینشی بده تا تفاوت میان این دو را درک کنم.

بر اساس تئوری انتخاب می توان این دعای معروف را به این صورت نیز بازنویسی کرد:
خدایا، به من آرامشی بده تا افرادی را که نمی توانم تغییر بدهم را بپذیرم،
شهامتی بده تا شخصی که می توانم تغییر بدهم را تغییر دهم، و بینشی عطا کن تا بدانم این شخصی که می توانم تغییرش دهم، تنها و تنها خودم هستم.

هنگامی که ما شخصی را همانطور که هست می پذیریم، دیگر خشم، رنجش و ناکامیِ شدید را تجربه نخواهیم کرد و این همان معنای "آرامش" است.
اگر هنوز نسبت به فرد دیگری که تغییر نمی کند آزرده خاطر و ناکام می شوید، و نسبت به رفتارهایش خشمگین می شوید، شما هنوز او را به طور کامل نپذیرفته اید... اینطور نیست؟ شما هنوز در پی تغییر دیگری هستید، حتی اگر به طور آشکار از رفتارهایی مخرب استفاده نکنید.

پذیرش به این معناست که: "من تمام بخش های وجودی تو را می پذیرم. و سعی نخواهم کرد که تو را مطابق میلم تغییر دهم. این زندگی توست و تو حق داری آن را به شیوهٔ ایده آل خودت بسازی."

هنگامی که شما شخص دیگر و حق انتخابش برای زندگی را می پذیرید، لزوماً به این معنا نیست که همچنان بایستی به ارتباطتان با آن شخص ادامه بدهید، این تصمیمی است که شما بایستی بگیرید، و وظیفهٔ شماست که به فکر محافظت از خود باشید. به عنوان مثال اگر شما در ازدواجی هستید که همسرتان به شما خیانت می کند، شما ممکن است او و این انتخابش را مورد پذیرش قرار بدهید، اما این بدین معنا نیست که شما بایستی به زندگی با این فرد ادامه بدهید.

👈 در این تمرین
روابط مهم تان را بررسی کنید و ببینید آیا شخصی هست که شما رفتارهایش را نمی پسندید و تلاش می کنید تا تغییرش دهید. به خاطر داشته باشید که تمام روش های زیرکانه و نامحسوس خود برای تغییر دیگری را درنظربگیرید. بهترین روش برای تشخیص، این است که از خود بپرسید: "آیا من خشم، و یا رنجشی را در روابط مهم زندگی ام به دلیل انتخاب های دیگران تجربه می کنم؟" اگر پاسختان منفی است، پس این تجربهٔ پذیرفتن را جشن بگیرید. اگر پاسختان مثبت است، زمان بگذارید تا بتوانید خودتان را برای پذیرش دیگران متقاعد کنید. به خودتان یادآوری کنید که این حق هر انسانی است که در زندگی انتخاب های خودش را داشته باشد. شروع به پذیرفتن دیگران کنید و ببینید چه تغییری در روابطتان به وجود می آید.

📝 #سحر_محمدی (دانش آموختهٔ رسمی تئوری انتخاب، واقعیت درمانی و رویکرد ACT)،
با اقتباس از توصیهٔ گروه شادکامی و سلامت روان، مؤسسه ویلیام گلاسر- آمریکا
#رفتارهای_پیونددهنده #بهبود_رابطه

گروه شادکامی

Channel: @happinessnet
❇️ اضطراب،خشم و یا هر فکر و هیجان آزاردهندهٔ دیگری که دارید را به صورت یک هیولا در نظر بگیرید، که در حال مسابقهٔ طناب کشی با او هستید (در واقع در عمل، در حال اجتناب از آن، انکار آن، سرکوب کردن آن و موارد دیگر هستید).

✳️ بازنده داخل چاه میفتد و برای همیشه از بین می رود. تنها راه خلاص شدن از هیولا این است که تا جایی که توان دارید طناب را محکم بکشید.

❇️ شما تمام انرژی خود را صرف این می کنید که با تمام قوا طناب را بکشید تا پیروز شوید. اما شما با یک آدم دیگر در حال نبرد نیستید، شما در حال نبرد با هیولایی هستید که از تلاش مدام شما برای کنترل، قدرت می گیرد. هرچقدر شما محکم تر بکشید، هیولا هم طناب را محکم تر می کشد.

✳️ شما سه گزینه پیش روی خود دارید:
۱. در تمام طول زندگی خود ناامیدانه تلاش کنید تا بالاخره شاید پیروز شوید (دقت کنید: شما هیچگاه برنده نخواهید شد. هیولا هیچگاه تسلیم نمی شود چرا که تلاش های شما او را قوی تر می کند)

۲. تسلیم شوید و اجازه دهید شما را در چاه بیاندازد (لطفاً هرگز این گزینه را انتخاب نکنید)

۳. طناب را رها کنید و بی خیال خلاص شدن از شر هیولا شوید. در اینصورت شما بازی را از طریق انداختن هیولا در چاه نمی برید، چراکه هیولا هنوز آنجاست، هنوز وحشی به نظر می رسد و سروصدا ایجاد می کند. اما انرژی شما را نخواهد گرفت، و ممکن است خسته بشود و کمی ساکت شود و گاهی استراحت کند. شما به حضور هیولا آنجا عادت می کنید و کمتر و کمتر به او فکر می کنید. یک روز ممکن است به او با ملاطفت نگاه کنید و ببینید بازی قدیمی تان با او چه قدرتی به شما داده است و از او تشکر کنید.

#سحر_محمدی (روانشناس- درمانگر رویکرد ACT و واقعیت درمانی)

#پذیرش_افکار #پذیرش_احساسات

https://t.me/happinessnet/971
💠 مدیریت افکار و احساسات دردناک

✳️ برای اکثریت ما، رهایی از افکار و هیجاناتِ ناخواسته، وقتی که در حد ملایم‌اند، کار سختی نیست. وقتی‌که کمی مضطرب، اندکی عصبانی، یا کمی غمگینیم، معمولاً می‌توانیم این احساسات را نادیده بگیریم، حواس‌مان را پرت کنیم، و یا مثبت‌اندیشی کنیم، و از این طریق احساس بهتری به خودمان بدهیم.

❇️ اما هرچه این افکار و احساساتِ دردناک شدیدتر می‌شوند، انجام این کار سخت‌تر می‌شود. به‌عنوان‌مثال، وقتی ما کمی از چیزی غمگین باشیم، اگر خوراک لذیذی بخوریم - شکلات، چیپس، یا بستنی و یا هر چیز دیگری که برایمان لذت‌بخش باشد- اغلب متوجه می‌شویم که این غذای لذیذ به‌طور موفقیت‌آمیزی حواس‌مان را از آن احساسات ناخوشایند پرت می‌کند. اما اگر شدیداً از چیزی غمگین باشیم، و از همین روش‌های حواس‌پرتی استفاده کنیم، بی‌نتیجه خواهد بود. اغلب ما حتی مزهٔ غذا را هم در چنین شرایطی متوجه نمی‌شویم و هیچ حس خوشایندی نخواهد داشت.

✳️ به‌همین‌ترتیب، اگر از موردی که خیلی خطرناک و تهدیدآمیز نیست، اندکی نگران و مضطرب باشیم، و بعد در مورد آن به طور منطقی و عقلانی فکر کنیم (مثلاً با دقت حقایق موجود را بررسی کنیم و خطرات واقعی را محاسبه کنیم)، یا تکنیک‌های آرام‌سازی بدنیِ ساده را انجام دهیم (به‌عنوان‌مثال، چند نفس آرام بکشیم)، برای اکثریت ما، این اقدامات به‌سرعت اضطراب‌مان را کاهش می‌دهد، آرام‌مان می‌کند و نگرانی‌مان رفع می‌شود. اما اگر شدیداً از موردی که یک خطر جدی و واقعی است مضطرب باشیم، چنین راهکارهایی مؤثر واقع نمی‌شود. اگر شما برای یک جراحی جدی به بیمارستان رفته‌ باشید که ریسک بالایی هم دارد، چطور تفکرِ مثبت، آرام‌سازی بدنی، یا حواس‌پرتی شما را از احساس اضطراب خلاص می‌کند؟ مطمئناً، ممکن است که در کوتاه‌مدت با چنین روش‌هایی احساس آرامش کنید، اما چقدر طول می‌کشد که چنین احساساتی بازگردند؟

❇️ یک مثال خوب دیگر این است: اگر کسی که شما شدیداً عاشقش هستید، در بستر مرگ باشد، می‌توانید احساس غمگینی، خشم یا ترس خود را متوقف کنید؟ برای اکثریت انسان‌ها، تنها دو راه وجود دارد تا بتوانند چنین کاری را انجام دهند. یک راه که می‌تواند کاملاً شما را بی‌حس کند استفاده از مواد مخدر و الکل است. روش دوم که می‌تواند ارتباط ما را با هیجان‌هایمان کاملاً قطع کند، به لحاظ تخصصی به آن "تجزیه" گفته می‌شود، که احساس ناخوشایند خلأ و بی‌حسی را به ما می‌دهد.

✳️ به همین دلیل است که ما نیاز داریم مهارت‌های #ذهن_آگاهی، #پذیرش، و شفقت‌ورزی به خود را بیاموزیم. بدین‌ترتیب می‌توانیم به طرز انعطاف‌پذیرتری به افکار و احساسات دردناک پاسخ بدهیم. می‌توانیم فضایی را برای آن‌ها ایجاد کنیم. به جای جنگ با آن‌ها می‌توانیم با آن‌ها صلح کنیم. می‌توانیم اجازه دهیم در ما جریان پیدا کنند، اجازه دهیم بیایند و بمانند و در موقع مناسب بروند. این مهارت‌ها به راحتی حاصل نمی‌شوند، اما ارزش این را دارند که زمان و تلاشی را صرف آن‌ها کنیم.

🖋 نوشتهٔ #دکتر_راس_هریس
ترجمهٔ #سحر_محمدی

Channel: @school_of_happiness