🔸سفرنامه ترکیه🔹
#نوروز_97
با روایتی متفاوت و جالب از "راوی ونوس"

#قسمت_دوم

#روز_سوم
وادی #دنیزلی؛ دخمه یلدریم :

چون از غار غافل شدند "متیا" آنان را به #شیرینجه شهری با شراب های سرخ برد مگر آنکه گوش به فرمان شوند اما نشدند و ناچار به شهری ویرانه رسیدند که آثار آمفی تئاتری دیگر در آن بود و نه از نوشیدنی خبری بود نه خوردنی. افتان و خیزان بد نبال سرابی سپید رنگ در تپه های "#پاموکاله" پیش رفتند . تپه هایی سپید رنگ با آبی آهکی که پای را می خلید و میسوزاند. ندا آمد برای گذر ازین امتحان الهی پای برهنه بر سنگهای سپید آهکی قدم بردارند و گذر کنند.

#روز_چهارم

وادی #آنتالیا؛ دخمه توریست :
چون اصحاب سرفراز از تپه های سپید رنگ گذر کردند "میتیا" بشارت داد که مجلس سماع شبانه در آنتالیا برای آنان تمهید نموده با گروهی یاران کنار #دریای_مدیترانه ماهی بس خوشمزه در سرمای کشنده تناول نمودند، اما چون ب خدمت شکم رسیدند عیش سماع از کف برفت. صبح به سوی آبشار شلاله رفتند. آبهای فیروزه ایی و منظره ایی بس چشم نواز. در آن زیبایی ها مرغ سعادت بر شانه "تیتیانوس" نشست و او تصویر این همای را بی درنگ بر پروفایل خود استوار نمود. پس از آن به آمفی تیاتر اسپندوس رسیدند که گذشتگان جنگاوری گلادیاتو ها و شیران را نظاره میکردند و عصر گاه به قناتهایی که آب را به شهر هدایت میکرد رفتند و از پلی 3 دهانه گذر کردند. این سرزمین، پرتغال هایی بس شیرین و آبدار داشت. در آنجا #بانوان_ جملگی_توبه_کردند و هر یک سربندی بافتنی از ساکنان ابتیاع نموده و #موی_از_نامحرمان_پوشاندند شاید که مورد توجه خدایان قرار گیرند.


#روز_پنجم
وادی قونیه؛ دخمه اوزگویماک :

شبانگاه در دخمه #قونیه هر چه اسفاندیوس تا دیر هنگام یاران را در لابی چشم انتظار گشت تا برای 7 خبیث جمع شوند هیچک از یاران ندای او را لبیک نگفتند. این بی اعتنایی همراهان، بر بانو میتیا بس گران آمد و از برای انتقام ساعت خروج از دخمه را بر #ساعت_نه_و_یک_دقیقه بنا نهاد و مرد اندیشمند قوم جناب "اسحاقیانوس " را موظف نمود بر در ارابه ایستاده و یک به یک از یاران #5_لیر_خراج_دیرکرد بگیرد . اما هیچ کس ندانست که دلیل این بی مهری چیست جز کاتب که در متن برای روشنگری همراهان نگاشت.
زانجا به بارگاه مولانا برای عرض ادب و احترام رسیدند و هنگام خروج از بارگاه سردار آرشینوس ترانه ای از کتاب مثنوی را با صدایی رسا خواند و گذر کردند اما از این مکان روحانی "آمیریانوس" آنان را به #موزه_ایی_که_مملو_از_مجسمه_های_خاک_بر_سری و اندام هایی عریان تراشیده بر سنگ بود برد، که عرق شرم بر جان و تن یاران نشست. شب هنگام در ارابه بازی مافیایی آغاز شد که داستانی غریب دارد از ...

ادامه دارد ...
@FriendlyTravel

🔸#سفرنامه_ترکیه🔹
#نوروز_۹۷
با روایتی متفاوت و جالب از "راوی ونوس"

#قسمت_سوم

#روز_پنجم
وادی ارواح و جنیان «#کاپادوکیه» شبح مافیا

دربین اصحاب دو کفتر عاشق"اوکاویوس "و نامزدش "ایلی یار" در انتهای ارابه نشسته و تنها با هم زمزمه عاشقانه داشتند و کسی آنان را نمی شناخت تا اینکه #شبح_مافیا بر اصحاب سایه فکند آن زمان که "اوکاویوس" پدر خوانده گشت و با قساوت تمام در همان شب نخست بانو میتیا را مظلومانه کشت .

همسر اوکاویوس؛ بانو "ایلی یار" هر چه #جامه_درید #خنج به صورت کشید و گیسو افشان کرد تا همراهان را آگاه سازد که نامزدش همدست مافیاست کسی باور نکرد و همان شد که قساوت اوکاویوس ادامه یافته و آن زمان که بر اریکه خدایان تکیه زد بیرحمانه "خفه کن "را وادار میکرد، زمانیکه همه در خواب هستند#سبابه_در_دماغش_کند و #فیه_و_مافیه_استخراج_شده را به شهروندان خواب آلوده بمالد تا زبان در کام کشیده و خفه گردند. اما باز هم کسی بر نیت پلید او واقف نگشت.


شب هنگام به #کاپادوکیه #وادی_ارواح_و_دودکشهای_جنیان وارد شدند. در همان ابتدای #دخمه_توریست؛ مردان چشمشان به #حوریان_ماساژور افتاد که در گرمخانه بدن را خوشبو نموده و مشت و مالی دلنشین میدادند. چنان پای سست و خراب شدند که آب از لب و لوچه و دهان سرازیر گشت و حیله ایی اندیشیدند تا جمعیت اناث را پی اشباح فرستاده و به گرمخانه در آیند؛ اما با دیدن #حق_الماساژ_نجومی_دلاکان؛ فیس بر دماغ خوابید و ماساژ زوجه های خود را ارجح بردستهای حوریان بهشتی دیدند...

ادامه دارد...
@FriendlyTravel

⁣#گزیده_سفر
#ترکیه؛ ۲۱ تا ۳۰ #شهریور_۹۷
#قسمت_اول


#روز_اول، #چهار_شنبه_۲۱_شهریور
نکته جالب شروع تور تعداد بیشتر همسفران مشهدی و جمع خانوادگی در این برنامه بود. ☺👪
#کوچولو_های_دوست_داشتنی #مهرداد_جوجو #دکی_و_زنش
هواپیما نشست تو خاک #استانبول، خانواده #آقای_مهریزی جلوتر به ما پیوستن.
#ایلیا_کپل_خاله #عسل_بابا #مستر_انرژی
کمال دوستمون با راننده به استقبالمون اومدن و راهی هتل شدیم. 🤝😊🏠
#مهدیه_مجبوووور #بنز_اسپرینتر

#روز_دوم، #پنج_شنبه_۲۲_شهریور

رفتیم سمت #مسجد_سلطان_احمد با #هفت_منارش و موزه #ایاصوفیه . برای مسجد خانوما باید روسری سر میکردن، از #فاطی_کوماندو خلاصی نیست. 😅😅🙈
#خانوماي_ملافه_به_سر #تلالو_نور_لاي_ستون_ها #مهرداد_حرف_گوش_كن_خاله #بين_الحرمين
جاي بعدي #گرند_بازار بود، چشم ادم ازون همه طلاهاي زرد و و كت و كلفت برق ميزد.
#بازار_تهران #ادويه_هاي_گرون #چرا_بايد #شكلات_فندقي_خوشمزه #باسلوق #چراغ_رنگي_منگي #رستوران_نصرت_ژانگولر #گوشتخواران
نگم براتون از #شر_شر_باروني كه منتظرمون بود و ويوي زيباي #پل_بوغاز مزين به رنگ #قرمز با قطره هاي باروني كه ميريختن رو دريا
#موش_آبكشيده #چاي_شيش_ليري #سوييشرت_مستر_انرژي
انقدر پر انرژي بوديم كه تو راه برگشت به هتلمون بزن برقص راه انداختيم تو ماشين و چه شاباشي كه به حميد داده نشد💷🙈😁🕺🏽
#٥٠٠_يورو #حسن_خر_صدا

#روز_سوم، #جمعه_٢٣_شهريور

رفتيم سمت #ازمير هوا ابريِ دل بود، از روي پل بوغاز رد شديم و براي رفتن #بورسا سوار #فري (كشتي) با ماشين شديم. ابرها #پفكي بودن و #آسمون دلبري مي كرد، همه رفتيم بالاي فري تا مناظر رو از دست نديم. نيم ساعتي شد و خارج شديم و تو مسير با تعاريف #با_مزه مستر انرژي سرگرم شديم.😉😅😁
اولين جاذبه تو ازمير #آسانسور ١١١ ساله #ميدان_كاراتاش هست. ازمير ازون بالا زير پامون بود و كافه معروفي كه توصيه ميكنم حتما نوشيدني هاش رو امتحان كنين. 😎😋🍻
رفتيم #برج_ساعت و از كنار ساحل آلسانجاك رد شديم.
#صدف_با_ليمو #غروب_زيبا

#روز_چهارم، #شنبه_٢٤_شهريور
يكي از دلايل علاقه من به تركيه، صبحانه هاي كامل و خوشمزشه. انواع و اقسام زیتون، پنیر، کالباس، املت، شیرینی و ...😋😋🍏🥒🍅🥚🍞🧀☕
برنامه امروز ما رفتن به #رم_باستان و سفر به تاريخ دور و جا پاي گذشتگان گذاشتن بود.
#جاده های_سنگفرش با ستون هایی که با ظرافت تراشیده شده بود، #آمفی_تئاتری که انقدر جالب طراحی شده بود که ‌مراسم موسیقی هم گهگاه توش برگزار میشه.
#افسوس #گلادیاتورها #دژ_رو_به_دریا #کتیبه_های_سنگی #چتر_رنگی

رفتیم سمت روستای زیبای #شیرینجه که #زیتون و شرابش معروفه. روستایی که اهالیش رو مردمان افسوس بعد از حمله مغول ها به اون پناه بردن و اسمش رو #زشت گذاشتن تا کسی نتونه پیداشون کنه. 🙊😢🌳
#شراب_ناب #زیتون_اعلا #صنایع_دستی #دلمه_های_خوشمزه 😊🍇🍷
راه افتادیم به سمت #کوش_آداسی و غروب رو در کنار ساحل مواج و زیبای اون گذروندیم. 🌊🌅
#موتور_میخوام #بهروز_وثوق_و_گوگوش

#روز_پنجم، #یک_شنبه_25_شهریور
امروز یه جای خیلی بزرگ به نام #هیراپولیس رفتیم که واس خودش ابرشهر بود. از تاریخ باستان گرفته تا چشمه های آب گرم طبیعی بسان باداب سورت نابود شده ایرانمون و به رنگ #سپید #فرار_از_زندان #دنیای_عجیب_زیر_استخر #قصر_پنبه_ای_سفید #کربنات_کلسیم #ماسک_صورت_و_بدن
😎☺☁💦
ازجایی که ما همیشه شادیم وخل بازی هامون هم براهه، تو جاده به سمت #مارماریس یه اتوبوس توریستی ترک رو نگه داشتیم و با اهنگ های شماعی زاده و بندری اونارم به رقص آوردیم.
🕺💃🚌

#روز_ششم، #دو_شنبه_26_شهریور
امروزمون یه برنامه مهیج با کشتی تومارماریس بود. نگم براتون از لحظه لحظه هاش، ویوهای زیبا، شنا وسط دریا، جوجه گریل، تریپ تایتانیک، غار دریایی با آب شفاف و جالب،
ناخدا وسط دریا لنگر انداخت و همه پریدن تو آب برای شنا🚢⚓🏊
#لاست #پلی_آهنگ_های_ایرونی #یا_جریمه_یا_نیاین #ما_همه_با_هم_هستیم #نوشیدنی_های_تگری

🖊 مهدیه خلخالی💜
ادامه دارد ...
@FriendlyTravel 🍂