نوینکتاب
برای مظلومیت بچههای بیکلاس! @NovinketabGooya
دیروز #روز_دانش_آموز بود. اما من به حرمت #خون شهیدان پشت نیمکتنشین این آب و خاک، دندان بر سر جگر گذاشتم و حرفم را یک روز بیشتر در دلم حبس کردم.
#چهل_سالگی سن پختگی و بلوغ و تکامل است. (این جمله را یادتان باشد)
چند روز پیش برای یک موضوعی مجبور شدم (تاکید میکنم مجبور شدم وگرنه شاید به این زودیها سیلی نمیخوردم) واژهی #مدارس_مناطق_محروم را توی #گوگل بزنم و به دنبال تصاویرش باشم. آنچه تحویل گرفتم چیزی جز فَوَرانِ فاجعه نبود. درست مثل همان دیوارهای خشتیِ نیمبند بعضی از کلاسهای توی عکسها فرو ریختم. کاش میشد یکی توی گوگل مینوشت «این جستوجو حاوی تصاویر تکاندهنده و ناراحتکننده است»
اما کسی ننوشته بود و من هم تا تهِ آن #جام_زهر را سر کشیدم و همهی تصاویر را با کنجکاویِ همراه با درد دیدم. مدارس کپری، کلاسهای زیر آفتاب، دخترکانی که کف کلاس دفتر مشقشان خاکی میشد، پسرکهایی که از همان بچگی غرورشان خط خطی میشد، تخته سیاههای درب و داغانی که بیش از همه در مقابل این بچهها اظهار شرمندگی و ابراز روسیاهی میکردند و... همه و همه بُغضی میشد و مثل چاقو زیر گلویم مینشست.
ماندهام با این همه خیّر مدرسهساز با این همه دستگاههای عریض و طویل و بودجه ها و ادارات و ارگان های ریز و درشت، چرا هنوز بچههایی در این سرزمین هستند که بزرگترین حسرتشان نشستن پشت نیمکتی حتی کهنه و رنگ پریده یا نفس کشیدن در کلاسی است که در آن نه از سیلیِ سرمایِ زمستان خبری باشد، نه آفتابِ داغِ نفسگیرِ تابستان.
راستی نمیشود از این سفرهی عریض و طویل برای این بچهها هم لقمه ای کوچک گرفت؟ نمیشود آنها هم سهم خود را بردارند؟
نمیشود در میان اینهمه نجومیبگیرِ قناعتپیشه! برای آنها هم #حق_تحصیل و #کمک_هزینه_تحصیلی و کمکهزینه خرید #کتاب قائل شد؟
کاش مسئولان ما در قبال فردای #ایران اندکی مسئول بودند.
راستی چهل سالگی سن بلوغ است!
پینوشت: درد آنقدر درشت بود که یادم رفت از #شین_آباد ها و #اتوبوس های پشت و رو شدهی بچههای در حسرت اردو حرفی بزنم. بچهها حلالمان کنید.
عکس: مهین محمدزاده – تسنیم
@NovinketabGooya
#چهل_سالگی سن پختگی و بلوغ و تکامل است. (این جمله را یادتان باشد)
چند روز پیش برای یک موضوعی مجبور شدم (تاکید میکنم مجبور شدم وگرنه شاید به این زودیها سیلی نمیخوردم) واژهی #مدارس_مناطق_محروم را توی #گوگل بزنم و به دنبال تصاویرش باشم. آنچه تحویل گرفتم چیزی جز فَوَرانِ فاجعه نبود. درست مثل همان دیوارهای خشتیِ نیمبند بعضی از کلاسهای توی عکسها فرو ریختم. کاش میشد یکی توی گوگل مینوشت «این جستوجو حاوی تصاویر تکاندهنده و ناراحتکننده است»
اما کسی ننوشته بود و من هم تا تهِ آن #جام_زهر را سر کشیدم و همهی تصاویر را با کنجکاویِ همراه با درد دیدم. مدارس کپری، کلاسهای زیر آفتاب، دخترکانی که کف کلاس دفتر مشقشان خاکی میشد، پسرکهایی که از همان بچگی غرورشان خط خطی میشد، تخته سیاههای درب و داغانی که بیش از همه در مقابل این بچهها اظهار شرمندگی و ابراز روسیاهی میکردند و... همه و همه بُغضی میشد و مثل چاقو زیر گلویم مینشست.
ماندهام با این همه خیّر مدرسهساز با این همه دستگاههای عریض و طویل و بودجه ها و ادارات و ارگان های ریز و درشت، چرا هنوز بچههایی در این سرزمین هستند که بزرگترین حسرتشان نشستن پشت نیمکتی حتی کهنه و رنگ پریده یا نفس کشیدن در کلاسی است که در آن نه از سیلیِ سرمایِ زمستان خبری باشد، نه آفتابِ داغِ نفسگیرِ تابستان.
راستی نمیشود از این سفرهی عریض و طویل برای این بچهها هم لقمه ای کوچک گرفت؟ نمیشود آنها هم سهم خود را بردارند؟
نمیشود در میان اینهمه نجومیبگیرِ قناعتپیشه! برای آنها هم #حق_تحصیل و #کمک_هزینه_تحصیلی و کمکهزینه خرید #کتاب قائل شد؟
کاش مسئولان ما در قبال فردای #ایران اندکی مسئول بودند.
راستی چهل سالگی سن بلوغ است!
پینوشت: درد آنقدر درشت بود که یادم رفت از #شین_آباد ها و #اتوبوس های پشت و رو شدهی بچههای در حسرت اردو حرفی بزنم. بچهها حلالمان کنید.
عکس: مهین محمدزاده – تسنیم
@NovinketabGooya
نوینکتاب
نیما به روایت فلان خواننده @NovinketabGooya
وقتی از #نیما_یوشیج و #شعر_نیمایی حرف میزنیم یادم میافتد كه چقدر مقاله و #یادداشت دربارهی او خواندهام كه بیشترشان حرفهای تكراری بودهاند. یك دسته از این نوشتهها آن قدر قلمبه سلمبه و نارساست كه هر چه بیشتر بخوانی، چیزی دستگیرت نمیشود. این نوع نوشتهها بیشتر از آنكه برای ایجاد ارتباط باشد، برای مرعوب ساختنِ مخاطب و به رخ كشیدن مراتب فضل و دانش نویسنده است.
اما یك دسته دیگر از نوشتههایی كه درباره شعر نیمایی خواندهام، با آنكه ظاهرا علمی و آموزشی است، خیلی سادهانگارانه است. مثلا در یك كتاب دانشگاهی، جدولی است با دو ستون: ١- شعر سنتی ٢- شعر نیمایی. بعد زیر هر كدام ویژگیهایی نوشته است؛ چیزهایی از این قبیل: شعر سنتی، سوبژكتیو / شعر نیمایی، ابژكتیو – شعر سنتی، وزن مكانیكی / شعر نیمایی، وزن دینامیكی- شعر سنتی، دایرۀ واژگانی بسته- شعر نیمایی دایرۀ واژگانی باز
خلاصه هر چه خوبی و زیبایی و نوآوری است، در ستون شعر نیمایی است و هر چه بدی و تحجر و تقلید است، در ستون شعر سنتی. در مقابل این یك نوع نگاه دیگر هم هست كه شعر نیمایی را شعر ناقص میداند و بر این پندار است كه هر چه موزون و مقفا بود با مصراعهای متساوی، شعر است و هر چه جز این است، شعر نیست. و یك نفر هم با روحیهی دایی جان ناپلئون، كتابی نوشته و در آن مدعی شده است كه #شعر_نو توطئه استعمار انگلیس است برای نابودی شعر #ایران و طبعا چنین نظریهای به مذاق نظام اداری خوش آمده و این كتاب الان در دانشگاه تدریس میشود.
در محافل ادبی وقتی حرفِ شعر نیمایی به میان میآید، خیلی زود پی میبری كه كمتر كسی است كه نوشتهها و سرودههای نیما را خوانده باشد. غالبا چند شعر مشهور او كه سر زبانهاست، تكرار میشود و مثلا وقتی میگویی: نیما غزل و قصیده و مثنوی و مستزاد و مسمط و قطعه و رباعی هم دارد، با حیرت نگاهت میكنند. چند سال قبل در #نمایشگاه_كتاب ، در غرفه یكی از ناشران تخصصی شعر، پوستر شاعران بزرگ را میفروختند، از جمله پوستر نیمایوشیج را؛ در كنار تصویر نیما چند سطری از شعر او چاپ شده بود:
زردها بیخود قرمز نشدند
قرمزی رنگ نینداخته است
بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده از آن طرف كوه اما
آسمان پیدا نیست
به مسئولان غرفه گفتم: این شعر خیلی غلط دارد، شعر نیما اصلا این طوری نیست. این را از كدام كتاب نوشتهاید؟
گفتند: از كتاب ننوشتیم كه! از روی نوار فلان خواننده پیاده كردهایم.
دکتر #اسماعیل_امینی
روزنامه اعتماد
@NovinketabGooya
اما یك دسته دیگر از نوشتههایی كه درباره شعر نیمایی خواندهام، با آنكه ظاهرا علمی و آموزشی است، خیلی سادهانگارانه است. مثلا در یك كتاب دانشگاهی، جدولی است با دو ستون: ١- شعر سنتی ٢- شعر نیمایی. بعد زیر هر كدام ویژگیهایی نوشته است؛ چیزهایی از این قبیل: شعر سنتی، سوبژكتیو / شعر نیمایی، ابژكتیو – شعر سنتی، وزن مكانیكی / شعر نیمایی، وزن دینامیكی- شعر سنتی، دایرۀ واژگانی بسته- شعر نیمایی دایرۀ واژگانی باز
خلاصه هر چه خوبی و زیبایی و نوآوری است، در ستون شعر نیمایی است و هر چه بدی و تحجر و تقلید است، در ستون شعر سنتی. در مقابل این یك نوع نگاه دیگر هم هست كه شعر نیمایی را شعر ناقص میداند و بر این پندار است كه هر چه موزون و مقفا بود با مصراعهای متساوی، شعر است و هر چه جز این است، شعر نیست. و یك نفر هم با روحیهی دایی جان ناپلئون، كتابی نوشته و در آن مدعی شده است كه #شعر_نو توطئه استعمار انگلیس است برای نابودی شعر #ایران و طبعا چنین نظریهای به مذاق نظام اداری خوش آمده و این كتاب الان در دانشگاه تدریس میشود.
در محافل ادبی وقتی حرفِ شعر نیمایی به میان میآید، خیلی زود پی میبری كه كمتر كسی است كه نوشتهها و سرودههای نیما را خوانده باشد. غالبا چند شعر مشهور او كه سر زبانهاست، تكرار میشود و مثلا وقتی میگویی: نیما غزل و قصیده و مثنوی و مستزاد و مسمط و قطعه و رباعی هم دارد، با حیرت نگاهت میكنند. چند سال قبل در #نمایشگاه_كتاب ، در غرفه یكی از ناشران تخصصی شعر، پوستر شاعران بزرگ را میفروختند، از جمله پوستر نیمایوشیج را؛ در كنار تصویر نیما چند سطری از شعر او چاپ شده بود:
زردها بیخود قرمز نشدند
قرمزی رنگ نینداخته است
بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده از آن طرف كوه اما
آسمان پیدا نیست
به مسئولان غرفه گفتم: این شعر خیلی غلط دارد، شعر نیما اصلا این طوری نیست. این را از كدام كتاب نوشتهاید؟
گفتند: از كتاب ننوشتیم كه! از روی نوار فلان خواننده پیاده كردهایم.
دکتر #اسماعیل_امینی
روزنامه اعتماد
@NovinketabGooya
نوینکتاب
من به هر سو میدوم گریان... @NovinketabGooya
دوباره #شب شد
آفتاب از سمت دلهای لرزیده و شکسته و سوخته رفت. حالا حتما هوای غرب #ایران سرد است. اما داغ دلها با سرما هم کمی کم نمیشود.
از صبح میخواهم بنویسم. اما نمیشود. این قلم وامانده روی خیسی اشکها سر میخورد. چشمم تار میشود وقتی عکسها بدون رودربایستی و پنهانکاری همهی #فاجعه را به رخ میکشد و تمام وجودم را مثل یک گسل فعال میلرزاند.
دیدن غم هموطن، خانهخرابی فرزندان ایران، زنان کردی که با زبان شیرینی که حالا طعم تلخی گرفته مویه میکنند و مرثیه میخوانند، اشک مادری که کودک از نفس افتادهاش را بغل گرفته و احتمالا دارد برایش لالایی میخواند، پسری که با مادر و مادربزرگ بالای جسم بیجان پدر نشسته، بچههایی که هم ترسیدهاند و هم سرما سیلی محکمی به صورتشان نواخته و... همه و همه داغی میشود بر دل. دلی که هنوز پسلرزههایش بند نیامده است.
نمیدانم چرا به یکباره پرت میشوم به آن شبهای زمستانی سال 82. آن موقع که استاد #شجریان سه شب برای بم خواند. آن شب که مردم توی سالن، مدام چشمشان خیس میشد. آن شبی که برادرِ زندهیاد #ایرج_بسطامی با پیراهن مشکی، وسطِ جمعیت زار میزد و هق هقِ خفته در گلویش بیدار شده بود.
آن شب که استاد میخواند:
خانهام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش،
پردهها و فرشها را، تارشان با پود.
من به هر سو میدوم گریان،
در لهیب آتش پر دود؛
وز میان خندههایم، تلخ،
و خروش گریهام، ناشاد،
از درون خستهی سوزان،
میکنم فریاد! ای فریاد!
🏴پینوشت: دلم نیامد شما را شریک در تماشای غم و جاری شدن اشک کنم. عکسها را برای خود نگاه داشتم. اما میدانم داغ غرب ایران آنقدر سنگین هست که با شنیدن و خواندن هم میشود ناله کرد و گریست.
@NovinketabGooya
آفتاب از سمت دلهای لرزیده و شکسته و سوخته رفت. حالا حتما هوای غرب #ایران سرد است. اما داغ دلها با سرما هم کمی کم نمیشود.
از صبح میخواهم بنویسم. اما نمیشود. این قلم وامانده روی خیسی اشکها سر میخورد. چشمم تار میشود وقتی عکسها بدون رودربایستی و پنهانکاری همهی #فاجعه را به رخ میکشد و تمام وجودم را مثل یک گسل فعال میلرزاند.
دیدن غم هموطن، خانهخرابی فرزندان ایران، زنان کردی که با زبان شیرینی که حالا طعم تلخی گرفته مویه میکنند و مرثیه میخوانند، اشک مادری که کودک از نفس افتادهاش را بغل گرفته و احتمالا دارد برایش لالایی میخواند، پسری که با مادر و مادربزرگ بالای جسم بیجان پدر نشسته، بچههایی که هم ترسیدهاند و هم سرما سیلی محکمی به صورتشان نواخته و... همه و همه داغی میشود بر دل. دلی که هنوز پسلرزههایش بند نیامده است.
نمیدانم چرا به یکباره پرت میشوم به آن شبهای زمستانی سال 82. آن موقع که استاد #شجریان سه شب برای بم خواند. آن شب که مردم توی سالن، مدام چشمشان خیس میشد. آن شبی که برادرِ زندهیاد #ایرج_بسطامی با پیراهن مشکی، وسطِ جمعیت زار میزد و هق هقِ خفته در گلویش بیدار شده بود.
آن شب که استاد میخواند:
خانهام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش،
پردهها و فرشها را، تارشان با پود.
من به هر سو میدوم گریان،
در لهیب آتش پر دود؛
وز میان خندههایم، تلخ،
و خروش گریهام، ناشاد،
از درون خستهی سوزان،
میکنم فریاد! ای فریاد!
🏴پینوشت: دلم نیامد شما را شریک در تماشای غم و جاری شدن اشک کنم. عکسها را برای خود نگاه داشتم. اما میدانم داغ غرب ایران آنقدر سنگین هست که با شنیدن و خواندن هم میشود ناله کرد و گریست.
@NovinketabGooya
نوینکتاب
برگریزان #شهرام_ناظری برای مردم کرمانشاه @NovinketabGooya
شاخ برگآور شکست
باد مرگآور شده است
باد طاعون سیاه برگریزان را
میان باغ آورده است
خاک روی خاک، سنگ روی سنگ
روی گُلهای پتوها خاک میریزد
مرگ روی مرگ، درد روی درد
چشمهسار ماه میخشکد
طبیعتاً نمیتوانم بگویم که از این مصیبت چقدر متأثر هستم یا حتی نمیتوانم که #تسلیت بگویم چون باید به خود بنده تسلیت بگویند. زلزلهی #کرمانشاه ، حادثه دلخراشی بود که متأسفانه دنیا را متأثر کرد و همانطور که میدانید بالاخره هر چه که آسیب و مشکلات در سالهای گذشته بوده، همیشه به دوش مردم کُرد بوده است؛ از کشتارهای دسته جمعی، اعدامها، بمبارانهای شیمیایی و ... ملت کُرد همیشه زیر فشار بوده است. زلزلهی اخیر نیز یک بلای آسمانی است که برای مردم کرمانشاه پیش آمده و بسیار دلخراش و ناراحتکننده است. به خصوص برای بنده که خودم کُرد هستم و این اتفاق ناگوار برای خودم و باوان (عزیزان) من اتفاق افتاده است؛ طبیعتاً باید من نیز در این عزا و ناراحتی شریک باشم و ماتم بگیرم.
#برگریزان آهنگی است از کارهای این چند سال اخیر که انجام دادیم، #شعر عجیبی است که ارتباط مستقیمی با همین آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه و مناطق سرپل ذهاب، کرند، قصر شیرین و همه آن مناطق دارد.
این شعر از سرودههای #محمود_مشرف_آزاد_تهرانی که به #م_آزاد معروف است؛ برای این اتفاق ناگوار و دلخراش، خیلی مناسبت داشت، ایشان از شعرای خیلی بزرگی بوده که در دوره اوج #شعر_نو این شعرها را سروده است؛ ولی شاید جزو افراد مهجوری بوده که خیلی زیاد اسمش مثل دیگر همکیشان خود از جمله؛ #شاملو و #اخوان معروف نشده است. در نتیجه خود بنده اسم ایشان را «شاعر گمشده در غبار مه» گذاشته بودم.
یکسری از آثار ایشان را جستجو کردیم و با آهنگسازی #ارشک_رفیعی و کمک و همفکری خود بنده، روی این آهنگها کار کردیم و حالا که این مصیبت به وجود آمده، بهترین موقع را مناسب دیدیم که یکی از این آهنگها و یکی از این شعرها را به تمام مردمی که دلشان به درد آمده است؛ به تمام مردم #ایران و بخصوص مردم کُرد تقدیم بکنیم و هدیه ناقابلی است که در حقیقت بعدها یادگار و گوشزدی باشد برای این مصیبتی که بوجود آمده است؛ برای افراد متمول، مردم، مراکزی که واقعاً از دستشان برمیآید، خود دولت و نظام که واقعاً به فکر یک آسایش واقعی و زیرمتوسط برای مردم ستمدیده باشند و برای روستاهای واقعاً محروم کاری انجام دهند.
ما انتظار داریم که حداقل که این اتفاق ناگوار افتاده است، بعدها فکر اساسی برای همه روستاها و جاهای فقیر ایران و بخصوص مردم کُرد که همیشه مورد ظلم، ستم، سختی و مشکلات واقع شده و همیشه در مقابل همه مشکلات سینه سپر کرده است، ملتی که توانسته به تنهایی از تمام مرز ایران محافظت بکند و نگذارد که یک وجب خاک ایران از دست برود، ملتی که همیشه پیشمرگ بوده و سلحشور است؛ زبان، لباس و آداب و رسوم و #فرهنگ و #هنر خود را حفظ کرده است، اصالت دارد و شریف و نجیب است. ما انتظارمان همین است که به وضعیت آنها رسیدگی بیشتری بشود؛ چون توقع زیادی نیست، چون شایستگی این را دارند. چیزی که کوچکترین حق هر فردی است که در این کشور زندگی میکند.
@NovinketabGooya
باد مرگآور شده است
باد طاعون سیاه برگریزان را
میان باغ آورده است
خاک روی خاک، سنگ روی سنگ
روی گُلهای پتوها خاک میریزد
مرگ روی مرگ، درد روی درد
چشمهسار ماه میخشکد
طبیعتاً نمیتوانم بگویم که از این مصیبت چقدر متأثر هستم یا حتی نمیتوانم که #تسلیت بگویم چون باید به خود بنده تسلیت بگویند. زلزلهی #کرمانشاه ، حادثه دلخراشی بود که متأسفانه دنیا را متأثر کرد و همانطور که میدانید بالاخره هر چه که آسیب و مشکلات در سالهای گذشته بوده، همیشه به دوش مردم کُرد بوده است؛ از کشتارهای دسته جمعی، اعدامها، بمبارانهای شیمیایی و ... ملت کُرد همیشه زیر فشار بوده است. زلزلهی اخیر نیز یک بلای آسمانی است که برای مردم کرمانشاه پیش آمده و بسیار دلخراش و ناراحتکننده است. به خصوص برای بنده که خودم کُرد هستم و این اتفاق ناگوار برای خودم و باوان (عزیزان) من اتفاق افتاده است؛ طبیعتاً باید من نیز در این عزا و ناراحتی شریک باشم و ماتم بگیرم.
#برگریزان آهنگی است از کارهای این چند سال اخیر که انجام دادیم، #شعر عجیبی است که ارتباط مستقیمی با همین آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه و مناطق سرپل ذهاب، کرند، قصر شیرین و همه آن مناطق دارد.
این شعر از سرودههای #محمود_مشرف_آزاد_تهرانی که به #م_آزاد معروف است؛ برای این اتفاق ناگوار و دلخراش، خیلی مناسبت داشت، ایشان از شعرای خیلی بزرگی بوده که در دوره اوج #شعر_نو این شعرها را سروده است؛ ولی شاید جزو افراد مهجوری بوده که خیلی زیاد اسمش مثل دیگر همکیشان خود از جمله؛ #شاملو و #اخوان معروف نشده است. در نتیجه خود بنده اسم ایشان را «شاعر گمشده در غبار مه» گذاشته بودم.
یکسری از آثار ایشان را جستجو کردیم و با آهنگسازی #ارشک_رفیعی و کمک و همفکری خود بنده، روی این آهنگها کار کردیم و حالا که این مصیبت به وجود آمده، بهترین موقع را مناسب دیدیم که یکی از این آهنگها و یکی از این شعرها را به تمام مردمی که دلشان به درد آمده است؛ به تمام مردم #ایران و بخصوص مردم کُرد تقدیم بکنیم و هدیه ناقابلی است که در حقیقت بعدها یادگار و گوشزدی باشد برای این مصیبتی که بوجود آمده است؛ برای افراد متمول، مردم، مراکزی که واقعاً از دستشان برمیآید، خود دولت و نظام که واقعاً به فکر یک آسایش واقعی و زیرمتوسط برای مردم ستمدیده باشند و برای روستاهای واقعاً محروم کاری انجام دهند.
ما انتظار داریم که حداقل که این اتفاق ناگوار افتاده است، بعدها فکر اساسی برای همه روستاها و جاهای فقیر ایران و بخصوص مردم کُرد که همیشه مورد ظلم، ستم، سختی و مشکلات واقع شده و همیشه در مقابل همه مشکلات سینه سپر کرده است، ملتی که توانسته به تنهایی از تمام مرز ایران محافظت بکند و نگذارد که یک وجب خاک ایران از دست برود، ملتی که همیشه پیشمرگ بوده و سلحشور است؛ زبان، لباس و آداب و رسوم و #فرهنگ و #هنر خود را حفظ کرده است، اصالت دارد و شریف و نجیب است. ما انتظارمان همین است که به وضعیت آنها رسیدگی بیشتری بشود؛ چون توقع زیادی نیست، چون شایستگی این را دارند. چیزی که کوچکترین حق هر فردی است که در این کشور زندگی میکند.
@NovinketabGooya
برای تولد #مرغ_سحر
امروز سالروز تولد مردی است که قطعا در قلب و خاطرهی ما جایی مهم برای خود دارد. بی آنکه خودش بداند و احتمالا بیآنکه اغلب ما بدانیم.
مردی که سالها پیش با جوهر قلمش روی یک تکه کاغذ نوشت:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن...
نسلها و نسلها از پی هم آمدهاند و رفتهاند و هنوز و همچنان این تصنیف و ترانه را یا شنیدهایم یا زیر لب زمزمه میکنیم. چه سری است در شعر #بهار که همچنان بوی نا نمیگیرد و کهنه نمیشود؟ #ملک_الشعرا ی شعر #ایران با آن #هنر بینظیر زندهیاد #مرتضی_نی_داوود چه ساختهاند که بعد از گذشت دههها هنوز میشود بارها و بارها خواند و شنید و لذت برد؟
راستی چرا این روزها نه از شعر انتقادی بهدرد بخور خبری هست، نه شعر اعتراضی قرص و محکم؟ چرا تصنیفها و ترانههای عصر ما تا این حد بوی #عشق های چشم و ابرویی یا خیانت و بیآبرویی گرفته است؟ چرا شعر و تصنیف و ترانه و آواز امروز، کمتر از روی دست و دل بزرگانِ گذشته مشق کرده و میکند؟
پینوشت اول: آیا میدانستید این شعر، یک بند دیگری نیز دارد که معمولا خوانندهها آنرا نمیخوانند؟
پینوشت دوم: راستی میدانستید «بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد»، «ایران هنگام کار است برخیز و ببین»، «به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی»، «ز من نگارم خبر ندارد»، «دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار» و... از جمله شاهکارهای محمدتقی بهار است که سالهای سال دهان ما را شیرین کرده است؟
@NovinketabGooya
امروز سالروز تولد مردی است که قطعا در قلب و خاطرهی ما جایی مهم برای خود دارد. بی آنکه خودش بداند و احتمالا بیآنکه اغلب ما بدانیم.
مردی که سالها پیش با جوهر قلمش روی یک تکه کاغذ نوشت:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن...
نسلها و نسلها از پی هم آمدهاند و رفتهاند و هنوز و همچنان این تصنیف و ترانه را یا شنیدهایم یا زیر لب زمزمه میکنیم. چه سری است در شعر #بهار که همچنان بوی نا نمیگیرد و کهنه نمیشود؟ #ملک_الشعرا ی شعر #ایران با آن #هنر بینظیر زندهیاد #مرتضی_نی_داوود چه ساختهاند که بعد از گذشت دههها هنوز میشود بارها و بارها خواند و شنید و لذت برد؟
راستی چرا این روزها نه از شعر انتقادی بهدرد بخور خبری هست، نه شعر اعتراضی قرص و محکم؟ چرا تصنیفها و ترانههای عصر ما تا این حد بوی #عشق های چشم و ابرویی یا خیانت و بیآبرویی گرفته است؟ چرا شعر و تصنیف و ترانه و آواز امروز، کمتر از روی دست و دل بزرگانِ گذشته مشق کرده و میکند؟
پینوشت اول: آیا میدانستید این شعر، یک بند دیگری نیز دارد که معمولا خوانندهها آنرا نمیخوانند؟
پینوشت دوم: راستی میدانستید «بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد»، «ایران هنگام کار است برخیز و ببین»، «به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی»، «ز من نگارم خبر ندارد»، «دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار» و... از جمله شاهکارهای محمدتقی بهار است که سالهای سال دهان ما را شیرین کرده است؟
@NovinketabGooya
هجدهم #آذر زادروز #شاعر معاصر #ایران زندهیاد #محمود_مشرف_آزاد_تهرانی مشهور به #م_آزاد است. روحش شاد.
@NovinketabGooya
@NovinketabGooya
بیست و یکم #آذر زادروز #بامداد #شعر معاصر #ایران زندهیاد #احمد_شاملو است. روحش شاد.
@NovinketabGooya
@NovinketabGooya
نوینکتاب
جا دارد که #انسان از این غصّه دق کند! @NovinketabGooya
قصه، قصهی خلخال و زن یهودی نیست. داستان حکایت آدمهایی است که سالهای سال سختی کشیدهاند و همواره برای حتی یک وجب از خاک #ایران سینه را سپر کردهاند. اما حالا وقتی به بلایی گرفتار آمدهاند، گویی موضوع چندان جدی نیست.
روی سخن با #مردم بامرام نیست؛ که معرفت آنها دستمریزاد بلند بالایی میخواهد که زبان، توانش را ندارد. حرف و سخن با مسئولانی است که نیستند. نه حاضر و نه مسئول.
مردمان نجیب #کرمانشاه حالا هم عزادار چهل روز ایستادن، بی عزیزانِ در خاک خفتهشان هستند و هم داغدار تَرَکهایی که بر زندگیشان نشسته است.
سرپل ذهاب، ازگله، ثلاث باباجانی، قصر شیرین و روستاهای با خاک یکسان شده هنوز بوی خاک و آوار میدهد. شیربچههای #کرد کرمانشاه، چهل #یلدا را تا صبح لرزیدهاند و اشک ریختهاند. آن وعدههای وعید و بعید مثل همان حلوا حلوا گفتنی است که هنوز دهان کرمانشاه را #شیرین نکرده و به این زودیها هم نمیکند.
اما میشود این چهل روز شرمندگی را از ذهن و دل مردم کرمانشاه زدود و کمک کرد تا بیشتر از این غم نبینند. میشود #زندگی را برای اهالی دیار #فرهاد «شیرین» کرد. هرچند به اندازهی کندن #بیستون سخت باشد.
پینوشت یک: کاش کاغذبازیها روزی تمام میشد و مردم سخت و سختیکشیدهی غرب، کمی ریههایشان را از هوای آرامش پر میکردند.
پینوشت دو: کدام قانون و بخشنامهای میگوید خانوادهای با کودک معلولش همچنان زیر چادر شب را صبح کند؟
پینوشت سه: آقای مسئول به این عکسها خیره شو، خیره شو!
#زلزله
#زمین_لرزه
@NovinketabGooya
روی سخن با #مردم بامرام نیست؛ که معرفت آنها دستمریزاد بلند بالایی میخواهد که زبان، توانش را ندارد. حرف و سخن با مسئولانی است که نیستند. نه حاضر و نه مسئول.
مردمان نجیب #کرمانشاه حالا هم عزادار چهل روز ایستادن، بی عزیزانِ در خاک خفتهشان هستند و هم داغدار تَرَکهایی که بر زندگیشان نشسته است.
سرپل ذهاب، ازگله، ثلاث باباجانی، قصر شیرین و روستاهای با خاک یکسان شده هنوز بوی خاک و آوار میدهد. شیربچههای #کرد کرمانشاه، چهل #یلدا را تا صبح لرزیدهاند و اشک ریختهاند. آن وعدههای وعید و بعید مثل همان حلوا حلوا گفتنی است که هنوز دهان کرمانشاه را #شیرین نکرده و به این زودیها هم نمیکند.
اما میشود این چهل روز شرمندگی را از ذهن و دل مردم کرمانشاه زدود و کمک کرد تا بیشتر از این غم نبینند. میشود #زندگی را برای اهالی دیار #فرهاد «شیرین» کرد. هرچند به اندازهی کندن #بیستون سخت باشد.
پینوشت یک: کاش کاغذبازیها روزی تمام میشد و مردم سخت و سختیکشیدهی غرب، کمی ریههایشان را از هوای آرامش پر میکردند.
پینوشت دو: کدام قانون و بخشنامهای میگوید خانوادهای با کودک معلولش همچنان زیر چادر شب را صبح کند؟
پینوشت سه: آقای مسئول به این عکسها خیره شو، خیره شو!
#زلزله
#زمین_لرزه
@NovinketabGooya
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
نوین کتاب گویا جان باختن 32 سرنشین نفتکش #سانچی را به مردم #ایران و خانوادههای این عزیزان تسلیت میگوید.
@NovinketabGooya
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
نوین کتاب گویا جان باختن 32 سرنشین نفتکش #سانچی را به مردم #ایران و خانوادههای این عزیزان تسلیت میگوید.
@NovinketabGooya
نوینکتاب
تولدتون مبارک آقای شجاعی عزیز 🌸🍃🎂 بمونید و بنویسید روزها و روزها و ما رو شریکِ لذتِ کلماتتون کنید. @NovinketabGooya
همین جمعهی پیش فهمیدم. میتوانستم بلندبلند فریاد بزنم "یافتم یافتم..." اما میدانستم آنچه کشف کردهام، پاسخی به پرسشِ درونیِ خودم بوده که "چرا این همه #سید_مهدی_شجاعی برای من عزیز است؟"
تویِ تالارِ ایوانِ شمس وقتی قرار بود نکوداشتِ شما در کنارِ سه هنرمندِ سینماگرِ پیشکسوت برگزار شود، فکرش را هم نمیکردم که وسطِ آنهمه تعریفها و تعارفها، میان آنهمه زرق و برقِ مصنوعی و جملاتِ تکراری، کسی بخواهد عیشِ جماعت را برهم بزند و کمی فکرشان را درگیر کند.
اما شما چنین کردی. آنچنان که میشد در سکوتِ سالن، صدایِ سیلیِ خوابیده بر صورتِ بهخوابرفتگان و بهخوابزدگان را شنید.
آنجا که از جامعهی "مالباخته" گفتید که میتوان دوباره سرپایش کرد و از مردمان "آمالباخته" که...
آنجا که از عوام گفتید و از جای خالی نخبگان. بی هیچ ریا و ادایی از ساختن گفتید و...
آن شب میشد صدایِ تپیدنِ قلبتان برای #ایران و #مردم و #فرهنگ را بهراحتی شنید.
همان شب بود که فهمیدم شما را نه فقط برای «کشتی پهلو گرفته»، «#پدر_عشق_و_پسر»، «سانتاماریا»، «خدا کند تو بیایی»، «#دموکراسی_یا_دموقراضه»، «آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و... دوست دارم که دلیل اصلی و اصیلش شجاعت، شرافت و شهامتی است که در قلم و کلام شما همواره از گذشته تا اکنون جاری است.
خوشا بهحال ما که همنفسِ عصرِ زیستنِ شماییم.
سالروز ولادتتان بر ما خجسته باد و سایهی چون سروتان بر سرِ ایران و ادبیات و فرهنگش مستدام، مرد رو و مو سپیدِ دوستداشتنی.
با کلاهی از سرِ احترام برداشته و دستی به نشانهی ادب بر سینه گذاشته
ششمِ شهریورِ نود و هفت
#مهدی_رجبی
@NovinketabGooya
تویِ تالارِ ایوانِ شمس وقتی قرار بود نکوداشتِ شما در کنارِ سه هنرمندِ سینماگرِ پیشکسوت برگزار شود، فکرش را هم نمیکردم که وسطِ آنهمه تعریفها و تعارفها، میان آنهمه زرق و برقِ مصنوعی و جملاتِ تکراری، کسی بخواهد عیشِ جماعت را برهم بزند و کمی فکرشان را درگیر کند.
اما شما چنین کردی. آنچنان که میشد در سکوتِ سالن، صدایِ سیلیِ خوابیده بر صورتِ بهخوابرفتگان و بهخوابزدگان را شنید.
آنجا که از جامعهی "مالباخته" گفتید که میتوان دوباره سرپایش کرد و از مردمان "آمالباخته" که...
آنجا که از عوام گفتید و از جای خالی نخبگان. بی هیچ ریا و ادایی از ساختن گفتید و...
آن شب میشد صدایِ تپیدنِ قلبتان برای #ایران و #مردم و #فرهنگ را بهراحتی شنید.
همان شب بود که فهمیدم شما را نه فقط برای «کشتی پهلو گرفته»، «#پدر_عشق_و_پسر»، «سانتاماریا»، «خدا کند تو بیایی»، «#دموکراسی_یا_دموقراضه»، «آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و... دوست دارم که دلیل اصلی و اصیلش شجاعت، شرافت و شهامتی است که در قلم و کلام شما همواره از گذشته تا اکنون جاری است.
خوشا بهحال ما که همنفسِ عصرِ زیستنِ شماییم.
سالروز ولادتتان بر ما خجسته باد و سایهی چون سروتان بر سرِ ایران و ادبیات و فرهنگش مستدام، مرد رو و مو سپیدِ دوستداشتنی.
با کلاهی از سرِ احترام برداشته و دستی به نشانهی ادب بر سینه گذاشته
ششمِ شهریورِ نود و هفت
#مهدی_رجبی
@NovinketabGooya
سیزده روز از فروردین گذشت و رسیدیم به پایان نوروز. با اینکه از همین آغاز سال طبیعت سرِ ناسازگاری داشت و خروشید و طغیان کرد، اما امیدواریم نعمتِ آب و آبادانی و برکت تو #ایران جاری بشه و سالی پربار باشه برای همه.
سیزدهتون بهدر و لبخندهاتون دائمی و قلبتون گرم و روشن 🌸🍃
#سیزده_به_در
#روز_طبیعت
@NovinketabGooya
سیزدهتون بهدر و لبخندهاتون دائمی و قلبتون گرم و روشن 🌸🍃
#سیزده_به_در
#روز_طبیعت
@NovinketabGooya
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من، #محمدرضا_شجریان، فرزند #ایران...»*
تولدتان مبارک ای استادِ همیشه، #استاد_محمدرضا_شجریان
شما و صدایتان گنجینهی این سرزمین و فرهنگاید. صدای عشق، صلح و دوستی. صدایی که همنشین خلوت بسیار کسان بوده و به جهانشان نور بخشیده است. خوشبخت ما که همعصرِ شما بودهایم...
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
* فیلم بخشی از مستندی دربارهی محمدرضا شجریان است.
@NovinketabGooya
تولدتان مبارک ای استادِ همیشه، #استاد_محمدرضا_شجریان
شما و صدایتان گنجینهی این سرزمین و فرهنگاید. صدای عشق، صلح و دوستی. صدایی که همنشین خلوت بسیار کسان بوده و به جهانشان نور بخشیده است. خوشبخت ما که همعصرِ شما بودهایم...
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
* فیلم بخشی از مستندی دربارهی محمدرضا شجریان است.
@NovinketabGooya
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸«ستیز من تنها با تاریکیست و برای رویارویی با آن شمشیر نمیکشم، بلکه چراغ میافروزم.»
🔸«دستور دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند، تا بدنم اجزای خاک #ایران را تشکیل بدهد.»
#کوروش_بزرگ، بخشی از کتاب صوتی حقوق بشر شامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ
🍃 هفتم آبان روز بزرگداشت #کوروش_بزرگ گرامی باد.
📌 لینک کتاب صوتی #حقوق_بشر (شامل متن کامل اعلامیهی حقوق بشر و متن #اولین_منشور حقوق بشر #کوروش_بزرگ) را با صدای #میلاد_فتوحی میتوانید از طریق لینکهای زیر دریافت کنید.
🎧 کتاب صوتی: #حقوق_بشر
گوینده: #میلاد_فتوحی
موسیقی: #آرمان_تابان
✅ لینک خرید و دانلود از سایت نوین کتاب گویا:
https://goo.gl/ESTsmC
✅ لینک خرید و دانلود از فیدیبو:
https://goo.gl/f6mGjW
* تصاویر برگرفته از سازمان میراث فرهنگی استان فارس
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
🔸«دستور دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند، تا بدنم اجزای خاک #ایران را تشکیل بدهد.»
#کوروش_بزرگ، بخشی از کتاب صوتی حقوق بشر شامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ
🍃 هفتم آبان روز بزرگداشت #کوروش_بزرگ گرامی باد.
📌 لینک کتاب صوتی #حقوق_بشر (شامل متن کامل اعلامیهی حقوق بشر و متن #اولین_منشور حقوق بشر #کوروش_بزرگ) را با صدای #میلاد_فتوحی میتوانید از طریق لینکهای زیر دریافت کنید.
🎧 کتاب صوتی: #حقوق_بشر
گوینده: #میلاد_فتوحی
موسیقی: #آرمان_تابان
✅ لینک خرید و دانلود از سایت نوین کتاب گویا:
https://goo.gl/ESTsmC
✅ لینک خرید و دانلود از فیدیبو:
https://goo.gl/f6mGjW
* تصاویر برگرفته از سازمان میراث فرهنگی استان فارس
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
نوینکتاب
🔶📍از شازده تا شوالیه؛ شنیدنیهایی دربارهی #آیدین_آغداشلو توضیحات در پست بعدی 👇 📌 بخشی از خوانش یکی از غزلیات عاشقانهی کمتر شنیده شدهی #عبید_زاکانی که بهزودی با صدای #آیدین_آغداشلو منتشر خواهد شد. #نوین_کتاب_گویا #کتاب_صوتی #کتاب_بشنوید @NovinketabGooya
🔶📍از شازده تا شوالیه؛ شنیدنیهایی دربارهی #آیدین_آغداشلو
امروز سالروز تولد #آیدین_آغداشلو است. وی متولد هشت آبان ۱۳۱۹ است. او از برترین نقاشان و گرافیستهای معاصر ایران است و نوشتههایی درباره هنر و سینما و پژوهشهای تاریخ هنر و سفرنامه دارد.
🔹آغداشلو تاکنون تنها دو بار در #ایران نمایشگاه فردی برگزار کرده که یکی قبل از انقلاب و یکی بعد از انقلاب و در سال ۱۳۹۳ بوده است.
🔸پدر #آیدین_آغداشلو از مهاجران قفقازی بود و نسب آغداشلو از سمت مادری به #عباس_میرزا نایب السلطنه قاجار میرسد.
پدرش نخستین کسی بود که استعداد او را نقاشی کشف کرد. و پس از چندی به همراه مادرش به تهران آمدند تا در کلاسهای نقاشی #موسیو_بازل شرکت کند.
🔸آیدین آغداشلو در جوانی با نام مستعار #فرامرز_خبیری به نقد شاعران معاصر میپرداخت.
🔹آیدین آغداشلو در نقاشی تحت تاثیر #ساندرو_بوتیچلی بوده و #خاطرات_انهدام و #سالهای_آتش_و_برف از جمله معروفترین مجموعهآثار نقاشی او محسوب میشوند.
🔸آغداشلو در دیماه ۱۳۹۴ #نشان_هنر_و_ادب_شوالیه فرانسه را دریافت کرد.
📌 خبر خوب آنکه رباعیات کامل #عبید_زاکانی و گزیدهای از غزلیات عاشقانهی کمتر شنیده شدهی عبید بهزودی با صدای #آیدین_آغداشلو منتشر خواهد شد.
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
امروز سالروز تولد #آیدین_آغداشلو است. وی متولد هشت آبان ۱۳۱۹ است. او از برترین نقاشان و گرافیستهای معاصر ایران است و نوشتههایی درباره هنر و سینما و پژوهشهای تاریخ هنر و سفرنامه دارد.
🔹آغداشلو تاکنون تنها دو بار در #ایران نمایشگاه فردی برگزار کرده که یکی قبل از انقلاب و یکی بعد از انقلاب و در سال ۱۳۹۳ بوده است.
🔸پدر #آیدین_آغداشلو از مهاجران قفقازی بود و نسب آغداشلو از سمت مادری به #عباس_میرزا نایب السلطنه قاجار میرسد.
پدرش نخستین کسی بود که استعداد او را نقاشی کشف کرد. و پس از چندی به همراه مادرش به تهران آمدند تا در کلاسهای نقاشی #موسیو_بازل شرکت کند.
🔸آیدین آغداشلو در جوانی با نام مستعار #فرامرز_خبیری به نقد شاعران معاصر میپرداخت.
🔹آیدین آغداشلو در نقاشی تحت تاثیر #ساندرو_بوتیچلی بوده و #خاطرات_انهدام و #سالهای_آتش_و_برف از جمله معروفترین مجموعهآثار نقاشی او محسوب میشوند.
🔸آغداشلو در دیماه ۱۳۹۴ #نشان_هنر_و_ادب_شوالیه فرانسه را دریافت کرد.
📌 خبر خوب آنکه رباعیات کامل #عبید_زاکانی و گزیدهای از غزلیات عاشقانهی کمتر شنیده شدهی عبید بهزودی با صدای #آیدین_آغداشلو منتشر خواهد شد.
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضمن سپاس بسیار زیاد از مشارکت همهی عزیزان همراه و استقبال بینظیرشان، و با بررسی تمام آثار رسیده جهت شرکت در #سومین_دوره_مسابقه_حافظ_خوانی؛ در آغاز یکی از ویژهترین خوانشها را منتشر میکنیم و امیدواریم زمزمهی غزلهای #حافظ، از کودکی، با تمام نسلهای #ایران همراه باشد.
برای شنیدن نتایج نهایی در روزهای آینده همراه ما باشید. 🙂
🔸 غزل #حافظ با صدای فاطمهزهرا غلامعلیزاده، ۷ ساله از مشهد
#چنان_بخوان_که_تو_دانی
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
برای شنیدن نتایج نهایی در روزهای آینده همراه ما باشید. 🙂
🔸 غزل #حافظ با صدای فاطمهزهرا غلامعلیزاده، ۷ ساله از مشهد
#چنان_بخوان_که_تو_دانی
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
نوینکتاب
#از_نوآوری_نمایشی_تا_پیروزی_در_بازار نویسنده: #استیو_بلانک مترجمان: #کامران_باقری، #احمد_آل_احمد گوینده: #میلاد_فتوحی موسیقی: #آرمان_تابان 👇👇👇 #نوین_کتاب #کتاب_صوتی #کسب_و_کار #کتاب_بشنوید @NovinketabGooya
کتاب صوتی #از_نوآوری_نمایشی_تا_پیروزی_در_بازار شامل گلچین پادکستهای #استیو_بلانک، از مهمترین نظریهپردازان و باسابقهترین مدیران اجرایی در دنیای #استارت_آپ است که برجستهترین و کاربردیترین قسمتهای پادکستهای او طی فرآیندی موشکافانه، انتخاب، مستند و پس از ترجمه به زبان فارسی، در این کتاب بیان شدهاند.
در دنیای #کسب_و_کار ورود استارتآپها به بازارها و صنایع مختلف، قواعد قدیمی کسبوکار را با سرعتی باورنکردنی زیر سوال برده و #ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع کمتر صنعت و کمتر کشوری از معرض پیامدهای شگرف ظهور و قدکشیدن سریع استارتآپها در امان ماندهاند.
رشد سریع استارتآپها یک روی دیگر هم دارد؛ زمین خوردن شرکتهای بزرگ، قدیمی و جاافتاده و گرفتن بازار آنها توسط این بازیگران نوظهور. شرکتهای زیادی در سالهای گذشته در مواجهه با این پدیده دچار سقوط شدهاند.
بنابراین این کتاب منبعی باارزش دربارهی این موج، ویژگیهای آن و شیوههای روبهرو شدن با آن را در اختیار مدیران اقتصادی بنگاههای اقتصادی کشور قرار میدهد تا آنها راهی برای نجات و رشد کسبوکار خود بیابند.
#از_نوآوری_نمایشی_تا_پیروزی_در_بازار
نویسنده: #استیو_بلانک
مترجمان: #کامران_باقری، #احمد_آل_احمد
گوینده: #میلاد_فتوحی
موسیقی: #آرمان_تابان
#نوین_کتاب
#کتاب_صوتی
#کسب_و_کار
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
در دنیای #کسب_و_کار ورود استارتآپها به بازارها و صنایع مختلف، قواعد قدیمی کسبوکار را با سرعتی باورنکردنی زیر سوال برده و #ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع کمتر صنعت و کمتر کشوری از معرض پیامدهای شگرف ظهور و قدکشیدن سریع استارتآپها در امان ماندهاند.
رشد سریع استارتآپها یک روی دیگر هم دارد؛ زمین خوردن شرکتهای بزرگ، قدیمی و جاافتاده و گرفتن بازار آنها توسط این بازیگران نوظهور. شرکتهای زیادی در سالهای گذشته در مواجهه با این پدیده دچار سقوط شدهاند.
بنابراین این کتاب منبعی باارزش دربارهی این موج، ویژگیهای آن و شیوههای روبهرو شدن با آن را در اختیار مدیران اقتصادی بنگاههای اقتصادی کشور قرار میدهد تا آنها راهی برای نجات و رشد کسبوکار خود بیابند.
#از_نوآوری_نمایشی_تا_پیروزی_در_بازار
نویسنده: #استیو_بلانک
مترجمان: #کامران_باقری، #احمد_آل_احمد
گوینده: #میلاد_فتوحی
موسیقی: #آرمان_تابان
#نوین_کتاب
#کتاب_صوتی
#کسب_و_کار
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
بهمناسب سالمرگ #همایون_صنعتی_زاده؛ کارآفرین، نویسنده، مترجم و ناشر
#از_فرانکلین_تا_لاله_زار درباره #همایون_صنعتی_زاده است. اعجوبهای که آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس #انتشارات_فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از #دائرة_المعارف_فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود؛ از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از #سازمان_کتابهای_جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از #چاپخانه_افست که او بنا نهاد؛ از #کاغذسازی_پارس که او بنیانگذارش بود؛ از #مروارید_کیش که کار کشت آن را در کیش آغاز کرد؛ از کارخانه #رطب_زهره که به دست او پا گرفت؛ از #پرورشگاه_صنعتی_کرمان که تا پایان عمر زیر نظر او بود؛ از #شهرک_خزرشهر که بنیاد اصلیاش را او گذاشت؛ از کارخانه #گلاب_زهرا که به دست او ساخته شد؛ از کتابهایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود؛ و یا از مقالاتی که نوشت.
بعضیها در #نوسازی سهم قابل ملاحظهای دارند. سهم همایون صنعتیزاده در نوسازی #ایران فراموشنشدنی است.
گفتگوها و گزارشهای این کتاب حاصل تلاش #سیروس_علی_نژاد است و با صدای جمعی از گویندگان بشنوید.
🎧 #از_فرانکلین_تا_لاله_زار
گویندگان: #مهیار_ستاری، #حسن_آزادی، #تینا_میرکریمی، #دانیال_معنوی، #حافظ_کاظم_زاده
موسیقی: #آرمان_تابان
ناشر کتاب چاپی: #ققنوس
ناشر کتاب صوتی: #نوین_کتاب
https://www.instagram.com/p/CEUDc-iFBTN/?igshid=6jxobaraabnb
@Novinketab_pub
#از_فرانکلین_تا_لاله_زار درباره #همایون_صنعتی_زاده است. اعجوبهای که آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس #انتشارات_فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از #دائرة_المعارف_فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود؛ از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از #سازمان_کتابهای_جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از #چاپخانه_افست که او بنا نهاد؛ از #کاغذسازی_پارس که او بنیانگذارش بود؛ از #مروارید_کیش که کار کشت آن را در کیش آغاز کرد؛ از کارخانه #رطب_زهره که به دست او پا گرفت؛ از #پرورشگاه_صنعتی_کرمان که تا پایان عمر زیر نظر او بود؛ از #شهرک_خزرشهر که بنیاد اصلیاش را او گذاشت؛ از کارخانه #گلاب_زهرا که به دست او ساخته شد؛ از کتابهایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود؛ و یا از مقالاتی که نوشت.
بعضیها در #نوسازی سهم قابل ملاحظهای دارند. سهم همایون صنعتیزاده در نوسازی #ایران فراموشنشدنی است.
گفتگوها و گزارشهای این کتاب حاصل تلاش #سیروس_علی_نژاد است و با صدای جمعی از گویندگان بشنوید.
🎧 #از_فرانکلین_تا_لاله_زار
گویندگان: #مهیار_ستاری، #حسن_آزادی، #تینا_میرکریمی، #دانیال_معنوی، #حافظ_کاظم_زاده
موسیقی: #آرمان_تابان
ناشر کتاب چاپی: #ققنوس
ناشر کتاب صوتی: #نوین_کتاب
https://www.instagram.com/p/CEUDc-iFBTN/?igshid=6jxobaraabnb
@Novinketab_pub
Instagram
نوینکتاب
. بهمناسب سالمرگ #همایون_صنعتی_زاده؛ کارآفرین، نویسنده، مترجم و ناشر #از_فرانکلین_تا_لاله_زار درباره #همایون_صنعتی_زاده است. اعجوبهای که آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس #انتشارات_فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از …