نوینکتاب
نیما به روایت فلان خواننده @NovinketabGooya
وقتی از #نیما_یوشیج و #شعر_نیمایی حرف میزنیم یادم میافتد كه چقدر مقاله و #یادداشت دربارهی او خواندهام كه بیشترشان حرفهای تكراری بودهاند. یك دسته از این نوشتهها آن قدر قلمبه سلمبه و نارساست كه هر چه بیشتر بخوانی، چیزی دستگیرت نمیشود. این نوع نوشتهها بیشتر از آنكه برای ایجاد ارتباط باشد، برای مرعوب ساختنِ مخاطب و به رخ كشیدن مراتب فضل و دانش نویسنده است.
اما یك دسته دیگر از نوشتههایی كه درباره شعر نیمایی خواندهام، با آنكه ظاهرا علمی و آموزشی است، خیلی سادهانگارانه است. مثلا در یك كتاب دانشگاهی، جدولی است با دو ستون: ١- شعر سنتی ٢- شعر نیمایی. بعد زیر هر كدام ویژگیهایی نوشته است؛ چیزهایی از این قبیل: شعر سنتی، سوبژكتیو / شعر نیمایی، ابژكتیو – شعر سنتی، وزن مكانیكی / شعر نیمایی، وزن دینامیكی- شعر سنتی، دایرۀ واژگانی بسته- شعر نیمایی دایرۀ واژگانی باز
خلاصه هر چه خوبی و زیبایی و نوآوری است، در ستون شعر نیمایی است و هر چه بدی و تحجر و تقلید است، در ستون شعر سنتی. در مقابل این یك نوع نگاه دیگر هم هست كه شعر نیمایی را شعر ناقص میداند و بر این پندار است كه هر چه موزون و مقفا بود با مصراعهای متساوی، شعر است و هر چه جز این است، شعر نیست. و یك نفر هم با روحیهی دایی جان ناپلئون، كتابی نوشته و در آن مدعی شده است كه #شعر_نو توطئه استعمار انگلیس است برای نابودی شعر #ایران و طبعا چنین نظریهای به مذاق نظام اداری خوش آمده و این كتاب الان در دانشگاه تدریس میشود.
در محافل ادبی وقتی حرفِ شعر نیمایی به میان میآید، خیلی زود پی میبری كه كمتر كسی است كه نوشتهها و سرودههای نیما را خوانده باشد. غالبا چند شعر مشهور او كه سر زبانهاست، تكرار میشود و مثلا وقتی میگویی: نیما غزل و قصیده و مثنوی و مستزاد و مسمط و قطعه و رباعی هم دارد، با حیرت نگاهت میكنند. چند سال قبل در #نمایشگاه_كتاب ، در غرفه یكی از ناشران تخصصی شعر، پوستر شاعران بزرگ را میفروختند، از جمله پوستر نیمایوشیج را؛ در كنار تصویر نیما چند سطری از شعر او چاپ شده بود:
زردها بیخود قرمز نشدند
قرمزی رنگ نینداخته است
بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده از آن طرف كوه اما
آسمان پیدا نیست
به مسئولان غرفه گفتم: این شعر خیلی غلط دارد، شعر نیما اصلا این طوری نیست. این را از كدام كتاب نوشتهاید؟
گفتند: از كتاب ننوشتیم كه! از روی نوار فلان خواننده پیاده كردهایم.
دکتر #اسماعیل_امینی
روزنامه اعتماد
@NovinketabGooya
اما یك دسته دیگر از نوشتههایی كه درباره شعر نیمایی خواندهام، با آنكه ظاهرا علمی و آموزشی است، خیلی سادهانگارانه است. مثلا در یك كتاب دانشگاهی، جدولی است با دو ستون: ١- شعر سنتی ٢- شعر نیمایی. بعد زیر هر كدام ویژگیهایی نوشته است؛ چیزهایی از این قبیل: شعر سنتی، سوبژكتیو / شعر نیمایی، ابژكتیو – شعر سنتی، وزن مكانیكی / شعر نیمایی، وزن دینامیكی- شعر سنتی، دایرۀ واژگانی بسته- شعر نیمایی دایرۀ واژگانی باز
خلاصه هر چه خوبی و زیبایی و نوآوری است، در ستون شعر نیمایی است و هر چه بدی و تحجر و تقلید است، در ستون شعر سنتی. در مقابل این یك نوع نگاه دیگر هم هست كه شعر نیمایی را شعر ناقص میداند و بر این پندار است كه هر چه موزون و مقفا بود با مصراعهای متساوی، شعر است و هر چه جز این است، شعر نیست. و یك نفر هم با روحیهی دایی جان ناپلئون، كتابی نوشته و در آن مدعی شده است كه #شعر_نو توطئه استعمار انگلیس است برای نابودی شعر #ایران و طبعا چنین نظریهای به مذاق نظام اداری خوش آمده و این كتاب الان در دانشگاه تدریس میشود.
در محافل ادبی وقتی حرفِ شعر نیمایی به میان میآید، خیلی زود پی میبری كه كمتر كسی است كه نوشتهها و سرودههای نیما را خوانده باشد. غالبا چند شعر مشهور او كه سر زبانهاست، تكرار میشود و مثلا وقتی میگویی: نیما غزل و قصیده و مثنوی و مستزاد و مسمط و قطعه و رباعی هم دارد، با حیرت نگاهت میكنند. چند سال قبل در #نمایشگاه_كتاب ، در غرفه یكی از ناشران تخصصی شعر، پوستر شاعران بزرگ را میفروختند، از جمله پوستر نیمایوشیج را؛ در كنار تصویر نیما چند سطری از شعر او چاپ شده بود:
زردها بیخود قرمز نشدند
قرمزی رنگ نینداخته است
بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده از آن طرف كوه اما
آسمان پیدا نیست
به مسئولان غرفه گفتم: این شعر خیلی غلط دارد، شعر نیما اصلا این طوری نیست. این را از كدام كتاب نوشتهاید؟
گفتند: از كتاب ننوشتیم كه! از روی نوار فلان خواننده پیاده كردهایم.
دکتر #اسماعیل_امینی
روزنامه اعتماد
@NovinketabGooya