#ترانه
#سيد_مهدى_موسوى
نور بی اسم توی ذوقم زد
باز شد یک دریچه در کمدم
اول شعر از تو افتادم
به کجایی که می رود به خودم
***
اسب سرکش شب مرا زین کرد
از سر زندگیت سر رفتم
پاره خطی شدم که پاره شده
بی تو از صفر تا #سفر رفتم
***
#برج_میلاد مثل من خم شد
«ده مهر»ی شدم به خوبی تو
خاطراتم به جاده ای پاشید
رد شد از پیش اسب چوبی تو
***
سینه می زد من از #امام_حسین
لب آسفالت ها ترک برداشت
کوچه تا بغض #انقلاب رسید
عشق را چند جور شک برداشت
***
تاکسی از جلوی من رد شد
دست خود را به دست من دادی
تیر و بهمن کشیدم از سیگار
تا رسیدم به برج #آزادی
***
خواستم از خودم فرار کنم
به تو از هر دقیقه برخوردم
گفتم اسم تو را و زنده شدم
توی هر کوچه ی #کرج مردم
***
از حساب تو جبر شد رفتن
چک بی مبلغت به من برگشت
مثل تنها قدم زدن تا صبح
توی شب های خیس #گوهردشت
***
وسط خودکشی و عشق شدن
روی یک پشت بام خواب آلود
قار قار کلاغ ها می گفت
که یکی بود و هیچ وقت نبود
***
دل من منفجر شد از غصه
تا که بمب اتم شروع شود
چادرت خیس گریه ام شد تا
شوری آب #قم شروع شود
***
حوض اشک مرا وضو می کرد
با جنون زل زدم به ماهی که…
سایه ای مثل من بلند شد و
نامه انداخت توی چاهی که…
***
به بخاری داغ چسباندم
تا که این سوخته لبم بشود
جدل و فقه را کنار زدم
تا که عشق تو مذهبم بشود
***
ساخت معجونی از غم و تردید
بعد آهسته در دهانم برد
خواب شیرین مرا پراند به تو
شور خواند و به #اصفهانم برد
***
همه ی فَرج ها فَرَج شده بود
تا که هر شهر #چل_ستون بشود
سی و یک مشت پل زدم تا تو
تا که رودی که نیست خون بشود
***
سال ها خسته تر از آینده
جاده ی ناتمام گز کردم
مثل #زاینده_رود خشک شدم
تا که این راه را عوض کردم
***
خشم خورشید توی مغزم زد
خاطرات تو پاک شد از دم
نیچه زرتشت را به دستم داد
تابلو گفت ساکن #یزدم
***
رفت بر باد زندگیم… چرا؟
خانه در خانه #بادگیر شدم
چشم بودی به خواب بسته شدی
چشمه ای بودم و #کویر شدم
***
روز و شب می شمردم و مردم
ریگ ها و ستاره هایش را
آن قدر اشک ریختم از تو
تا خدا آفرید آتش را
***
اتوبوسی به راه افتاد از…
شیشه را چند بار خواب گرفت
#سعدی افتاد توی #حافظه ام
ماه از چشم من شراب گرفت
***
باغ نارنج توی دستم بود
لب به لب شد لبم به گردن تو
کرد حمام توی چشم وکیل
آب شد ذره ذره در تن تو
***
ترک #شیرازی ات مرا لرزید
در سماعی که تن تتن تتتن
گریه کردم برای تو مردم
گریه کردی برای من…. مثلاً!
***
خسته از رفتن و بدون امید
زخمی مانده روی دوش شدم
شانه ام مثل #ارگ_بم لرزید
مثل خرما سیاه پوش شدم
***
توی #کرمان داغ سوخت خدا
قلب من توی جیب تو گندید
مثل ابری لجوح گریه شدم
پسته ای داشت باز می خندید
***
چشم من میخ شد به ثانیه هات
میخ یعنی «خودت چه می کردی؟!»
مثل آقا محمد قاجار
چشم های مرا درآوردی
***
هر چه بود و نبود قسمت شد
تا به من غربت جهان برسد
تا که این داستان بی سر و ته
لب مرزت به #زاهدان برسد
***
پخش شد در تمام هستی من
رد یک چند شنبه ی خونی
رد شدم از کنارت آهسته
مثل یک جنس غیر قانونی
***
درد بی دردی ام به دردم خورد
خاطرات تو دفن شد در خاک
دود شد چشم های قهوه ای ات
مثل در منقل کسی تریاک
***
ماه در متن شب قدم می زد
دست من روی بغض حساست
تن داغ تو را شنا کردم
تا رسیدم به #بندرعباست
***
جزر و مد بود و دور و نزدیکی
و به این جبر و جبر خیره شدن
خسته از اسم های گوناگون
گوشه ی نقشه ای جزیره شدن
***
شرجی شانه هام #بوشهر است
چشم تو ابتدای خیسی ها
قلب من مهر آخرین سرباز
جلوی تیر انگلیسی ها
***
وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد!
***
توی رگ هام نفت جریان داشت…
شعله ات گفت که بسوز و بساز!
جنگ را از کنار دور زدم
تا رسیدم به غربت #اهواز
***
لب #کارون به شوق رقصیدم
تا به آغوش تو کشیده شدم
تاول هشت سال بغضت بود
نخل هایی که سر بریده شدم
ادامه دارد...
@BiutifulIran
#سيد_مهدى_موسوى
نور بی اسم توی ذوقم زد
باز شد یک دریچه در کمدم
اول شعر از تو افتادم
به کجایی که می رود به خودم
***
اسب سرکش شب مرا زین کرد
از سر زندگیت سر رفتم
پاره خطی شدم که پاره شده
بی تو از صفر تا #سفر رفتم
***
#برج_میلاد مثل من خم شد
«ده مهر»ی شدم به خوبی تو
خاطراتم به جاده ای پاشید
رد شد از پیش اسب چوبی تو
***
سینه می زد من از #امام_حسین
لب آسفالت ها ترک برداشت
کوچه تا بغض #انقلاب رسید
عشق را چند جور شک برداشت
***
تاکسی از جلوی من رد شد
دست خود را به دست من دادی
تیر و بهمن کشیدم از سیگار
تا رسیدم به برج #آزادی
***
خواستم از خودم فرار کنم
به تو از هر دقیقه برخوردم
گفتم اسم تو را و زنده شدم
توی هر کوچه ی #کرج مردم
***
از حساب تو جبر شد رفتن
چک بی مبلغت به من برگشت
مثل تنها قدم زدن تا صبح
توی شب های خیس #گوهردشت
***
وسط خودکشی و عشق شدن
روی یک پشت بام خواب آلود
قار قار کلاغ ها می گفت
که یکی بود و هیچ وقت نبود
***
دل من منفجر شد از غصه
تا که بمب اتم شروع شود
چادرت خیس گریه ام شد تا
شوری آب #قم شروع شود
***
حوض اشک مرا وضو می کرد
با جنون زل زدم به ماهی که…
سایه ای مثل من بلند شد و
نامه انداخت توی چاهی که…
***
به بخاری داغ چسباندم
تا که این سوخته لبم بشود
جدل و فقه را کنار زدم
تا که عشق تو مذهبم بشود
***
ساخت معجونی از غم و تردید
بعد آهسته در دهانم برد
خواب شیرین مرا پراند به تو
شور خواند و به #اصفهانم برد
***
همه ی فَرج ها فَرَج شده بود
تا که هر شهر #چل_ستون بشود
سی و یک مشت پل زدم تا تو
تا که رودی که نیست خون بشود
***
سال ها خسته تر از آینده
جاده ی ناتمام گز کردم
مثل #زاینده_رود خشک شدم
تا که این راه را عوض کردم
***
خشم خورشید توی مغزم زد
خاطرات تو پاک شد از دم
نیچه زرتشت را به دستم داد
تابلو گفت ساکن #یزدم
***
رفت بر باد زندگیم… چرا؟
خانه در خانه #بادگیر شدم
چشم بودی به خواب بسته شدی
چشمه ای بودم و #کویر شدم
***
روز و شب می شمردم و مردم
ریگ ها و ستاره هایش را
آن قدر اشک ریختم از تو
تا خدا آفرید آتش را
***
اتوبوسی به راه افتاد از…
شیشه را چند بار خواب گرفت
#سعدی افتاد توی #حافظه ام
ماه از چشم من شراب گرفت
***
باغ نارنج توی دستم بود
لب به لب شد لبم به گردن تو
کرد حمام توی چشم وکیل
آب شد ذره ذره در تن تو
***
ترک #شیرازی ات مرا لرزید
در سماعی که تن تتن تتتن
گریه کردم برای تو مردم
گریه کردی برای من…. مثلاً!
***
خسته از رفتن و بدون امید
زخمی مانده روی دوش شدم
شانه ام مثل #ارگ_بم لرزید
مثل خرما سیاه پوش شدم
***
توی #کرمان داغ سوخت خدا
قلب من توی جیب تو گندید
مثل ابری لجوح گریه شدم
پسته ای داشت باز می خندید
***
چشم من میخ شد به ثانیه هات
میخ یعنی «خودت چه می کردی؟!»
مثل آقا محمد قاجار
چشم های مرا درآوردی
***
هر چه بود و نبود قسمت شد
تا به من غربت جهان برسد
تا که این داستان بی سر و ته
لب مرزت به #زاهدان برسد
***
پخش شد در تمام هستی من
رد یک چند شنبه ی خونی
رد شدم از کنارت آهسته
مثل یک جنس غیر قانونی
***
درد بی دردی ام به دردم خورد
خاطرات تو دفن شد در خاک
دود شد چشم های قهوه ای ات
مثل در منقل کسی تریاک
***
ماه در متن شب قدم می زد
دست من روی بغض حساست
تن داغ تو را شنا کردم
تا رسیدم به #بندرعباست
***
جزر و مد بود و دور و نزدیکی
و به این جبر و جبر خیره شدن
خسته از اسم های گوناگون
گوشه ی نقشه ای جزیره شدن
***
شرجی شانه هام #بوشهر است
چشم تو ابتدای خیسی ها
قلب من مهر آخرین سرباز
جلوی تیر انگلیسی ها
***
وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد!
***
توی رگ هام نفت جریان داشت…
شعله ات گفت که بسوز و بساز!
جنگ را از کنار دور زدم
تا رسیدم به غربت #اهواز
***
لب #کارون به شوق رقصیدم
تا به آغوش تو کشیده شدم
تاول هشت سال بغضت بود
نخل هایی که سر بریده شدم
ادامه دارد...
@BiutifulIran
⛔️🆘
امروز و فردا از محورهای هراز چالوس و فیروزکوه تردد نکنید
رئیسمرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا از مردم خواست با توجه به شرایط جوی نامساعد از سفرهای غیر ضروری در برخی محورها خودداری کنند.
سرهنگ نادر رحمانی به فارس، گفت: براساس پیشبینیهای به عمل آمده وضعیت راهها در استانهای #زنجان، #مازندران، #گیلان، #قزوین، #چهارمحال و بختیاری، #اردبیل و #آذربایجان شرقی طی امروز و فردا مساعد نخواهد بود.
وی با اشاره به بارش باران و خطر سیلاب در برخی از استانها، افزود: با توجه به بارش باران و خطر سیلاب طی امروز و فردا در برخی از استانها اعم از #هرمزگان، #بوشهر، #گلستان، #کهگیلویه و بویراحمد، #سیستان و بلوچستان، #فارس، #خوزستان، #کرمان، #کرمانشاه و #کردستان به هموطنان توصیه میکنیم تا از سفر به این محورها نیز خودداری کنند.
پ. نوشت: 😉 با این اوصاف و احوال #سفر مجازی توصیه می شود.
@BiutifulIran
امروز و فردا از محورهای هراز چالوس و فیروزکوه تردد نکنید
رئیسمرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا از مردم خواست با توجه به شرایط جوی نامساعد از سفرهای غیر ضروری در برخی محورها خودداری کنند.
سرهنگ نادر رحمانی به فارس، گفت: براساس پیشبینیهای به عمل آمده وضعیت راهها در استانهای #زنجان، #مازندران، #گیلان، #قزوین، #چهارمحال و بختیاری، #اردبیل و #آذربایجان شرقی طی امروز و فردا مساعد نخواهد بود.
وی با اشاره به بارش باران و خطر سیلاب در برخی از استانها، افزود: با توجه به بارش باران و خطر سیلاب طی امروز و فردا در برخی از استانها اعم از #هرمزگان، #بوشهر، #گلستان، #کهگیلویه و بویراحمد، #سیستان و بلوچستان، #فارس، #خوزستان، #کرمان، #کرمانشاه و #کردستان به هموطنان توصیه میکنیم تا از سفر به این محورها نیز خودداری کنند.
پ. نوشت: 😉 با این اوصاف و احوال #سفر مجازی توصیه می شود.
@BiutifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای قطعه #کوردی پەپو سلیمانی توسط هنرمندان آروین رٸوفی از #پاوه و خانم لیانا شریفیان از #بوشهر زیبا
هنرمندان ایل بزرگ کلهر استان #کرمانشاه
@BiutifulIran
هنرمندان ایل بزرگ کلهر استان #کرمانشاه
@BiutifulIran
Forwarded from ایران زیبايم (Mahmoud Shokrollahi)
#بوشهر
#بندر_دیر
قایقی خواهم ساخت/خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب/که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند! #سهراب_سپهری
عکاس:
mahmoud shokrollahi
@BiutifulIran
#بندر_دیر
قایقی خواهم ساخت/خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب/که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند! #سهراب_سپهری
عکاس:
mahmoud shokrollahi
@BiutifulIran
Forwarded from ایران زیبايم (Mahmoud Shokrollahi)
#بوشهر
#بندر_دیر
قایق ها که در ساحل پهلو گرفته اند
از خاطرات دور میگویند برای دختران بندر ❤️
عکاس:
mahmoud shokrollahi
@BiutifulIran
#بندر_دیر
قایق ها که در ساحل پهلو گرفته اند
از خاطرات دور میگویند برای دختران بندر ❤️
عکاس:
mahmoud shokrollahi
@BiutifulIran
#معرفی_جاذبه_گردشگری
#بندر_دیر در جنوب استان #بوشهر واقع شده و با مرکز استان ۲۰۸ کیلومتر فاصله دارد.
ساحل بندر دَیّر یکی از زیباترین مکانهای ساحل و دریا میباشد. سه اسکله اصلی معروف آن، صادر کننده و تامین کننده ماهی و میگو به داخل و خارج کشور است.
#بندر_دیر در قدیم حاکمنشین دشتی بودهاست. هوای آن نیز از بسیاری بندرهای دیگر پیرامون بهتر است. لنگرگاه آن در ژرفای ۷ متری و مسافت یک کیلومتری از خشکی قرار دارد و پناه خوبی نسبت به باد شمال دارد.
وجود ناحیه بردستان و بندر بتانه در اطراف دیر و آثار تاریخی باقی مانده حکایت از سوابق تاریخی این شهر دارد. در عصر عیلامیها نیز بتانه را بتنه می خواندهاند که هر سال در این شهر بازار بزرگی بر پا می شدهاست.
همچنین کاربرد واژه بتخانه و اینکه بقول مستوفی، دیرهای فراوانی در این منطقه قرار داشته، این نقطه را تایید مینماید که معابد و پرستشگاههای ادیان مختلف در بطانه فراوان بودهاست. بنادر دیّر، بتونه و بردستان در عصر ساسانیان معمور و آباد بودهاند.
انتخاب:ماری
@BiutifulIran
#بندر_دیر در جنوب استان #بوشهر واقع شده و با مرکز استان ۲۰۸ کیلومتر فاصله دارد.
ساحل بندر دَیّر یکی از زیباترین مکانهای ساحل و دریا میباشد. سه اسکله اصلی معروف آن، صادر کننده و تامین کننده ماهی و میگو به داخل و خارج کشور است.
#بندر_دیر در قدیم حاکمنشین دشتی بودهاست. هوای آن نیز از بسیاری بندرهای دیگر پیرامون بهتر است. لنگرگاه آن در ژرفای ۷ متری و مسافت یک کیلومتری از خشکی قرار دارد و پناه خوبی نسبت به باد شمال دارد.
وجود ناحیه بردستان و بندر بتانه در اطراف دیر و آثار تاریخی باقی مانده حکایت از سوابق تاریخی این شهر دارد. در عصر عیلامیها نیز بتانه را بتنه می خواندهاند که هر سال در این شهر بازار بزرگی بر پا می شدهاست.
همچنین کاربرد واژه بتخانه و اینکه بقول مستوفی، دیرهای فراوانی در این منطقه قرار داشته، این نقطه را تایید مینماید که معابد و پرستشگاههای ادیان مختلف در بطانه فراوان بودهاست. بنادر دیّر، بتونه و بردستان در عصر ساسانیان معمور و آباد بودهاند.
انتخاب:ماری
@BiutifulIran
Forwarded from صبح و شعر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم آيينى سوگوارى مردم #بوشهر به ياد جان باختگان #نفتكش_سانچى
تدوين: محمد رضا گنجى
@My_BeautifulIran
sobhosher@
تدوين: محمد رضا گنجى
@My_BeautifulIran
sobhosher@
Forwarded from صبح و شعر
🌏 بوموسا،بومِ سبز، دگرگوني نامهاى جغرافيايى ايران
(بهر پايانى)
♦️ بررسي متن #بندهش و #شاهنامه و #آثارالباقيه دگرگون شدن واژه هاي #سبز و #سوز ، و سُو را بيکديگر نشان ميدهد و گونهء اخير يعني سُو در بسياري از روستاهاي امروز به همان معني سبز به کار ميرود، چونان روستاي سوچناران در جيرفت که چيزي جز سبز چناران نيست، و اينک انبوهي از اينگونه نام ها :
🔻🔺🔻
سُو چنار در جيرفت
سُوده در خرمشهر به معني سبزده
سُوزان در اراک و بروجرد به معني جاي( زان نيز پسوند مکان است همچون لويزان تهران)
سُولان در چابهار به معني سبز جاي (درباره پسوند مکان لان و لانه سخن گفتيم)
سُوهان در تهران و مشهد به معني سبز جاي (هان پسوند مکان در ماهان، فراهان)
سُوهانک در تهران به معني سبز جايک
سُويون در سراب به معني سبز جاي (يون=يان پسوند مکان در واريان و وليان کرج، راميان گرگان)
سُوستان در مهاباد به معني سبز ستان
سُوان در سروان، اراک مشهد، هروآباد، کرمانشاه (به معني سبز دان يا سبزجاي)
🔸شمار روستاهايي که پيشوند سُو به معني سبز همراه است بيش از يکسد و پنجاه است اما از ميان آنها به اين چند نام بسنده کردم، که پسوند آنها نيز در نظر خوانندگان شناخته شده است و نيازي به تفسير وگزارش بسيار ندارد، و از همه جالبتر آنکه باشندگان جزيرههاي درياي پارس هنوز واژهي سبز را «سُو» ميخوانند، و دکتر ن.بختورتاش در سال 1329 در جزيره خارک از زيارتگاهي بنام بيبي سُوپوشان که بيبي سبزپوشان باشد ديدن کرده است.
🔹و در بسي از روستاها اين واژه به « #سا» تغيير شکل يافته است :
ساري مازندران سبزري = سبزجاي
55 روستاي ديگر در جايهاي مختلف ايران که با پيشوند ساري و يک پيشوند ديگر ساخته شده
🔻🔺🔻
سارين در رفسنجان سبز جاي (پسوند رين در بهرين و...)
ساسنگ در گرگان سنگ سبز ، يا سبز سنگ
سامان در شهر کرد، ساوه، شاه آباد، کرمان به معني جايگاه سبز
ساوان در سقز به معني سبز جاي (با پسوند وان در ايروان ، ليقوان)
ساوبلاغ در مهاباد کردستان سبز بلاغ
ساوجبلاغ در قزوين (واژهء ساوج نمونهء کهن واژه سبز است که در اين دهستان برجاي مانده است)
سايان در زنجان و همدان به معني سبز جاي ( با پسوند مکان يان)
با پيشوند « #سا» به معني #سبز نيز نام روستاهاي بسيار در فرهنگها هست که همين چند نام ما را بسنده مينمايد.
🔵 با اين گفتارها و ياد کردن انبوه نام ها در سراسر ايرانشهر، اکنون جاي آن است که به نام جزيرهء بوموسا بازگرديم که #بوم_سبز، يا #سبزبوم، سرزمين سبز معني ميدهد، و نام ديگر آن #گپ_سبزو است.
پسوند اشاره (يا تصغير و تحبيب) که در صفت «سبزو» و در نام بوم در بوموسا آمده است، پسوندهاي ديگري ميآيد در اين استانها با «او» يا «اوئيه» ميآيد.
برخي از پسوندها در استانهاي گوناگون چنيناند :
در #خراسان با پسوند کلانه
در #مازندران و #گيلان با پسوند کند، درق؛ قيه
در #کردستان با پسوند وان، زان، ژان، گان ...
پسوند آباد در همه جا
در #کرمان و #هرمزگان و #يزد و کنارههاي درياي #پارس با او يا اوئيه :
نمونه اين نام ها چنين است : چنارو در سيرجان
چناروئيه در #رفسنجان، کرمان، #سيرجان
چاهو در #بوشهر، کرمان و 4 روستا در هرمزگان
چاهوئيه درکرمان
چاهو قبله در هرمزگان
بيدوئيه در هرمزگان وکرمان
کهنو در يزد
کهنوج در #بلوچستان
کهنوئيه در سيرجان
دهوئيه در رفسنجان و 6 روستا در کرمان
سبزوئيه در بم #و جيرفت
سبزو در هرمزگان
♦️با شاهد روستاي سبزو، سخن دربارهي گپ سبزو يا بوموسا پايان ميپذيرد. اما اين را نيز ميبايد افزودن که اگر در همهء زبانها جايي ديگر بنام کسي ديده شود اينجا را نيز ميتوان بنام شخص افسانه اي گمان برد البته نامهايي همراه با نام کسان يافت ميشود چون خوره اردشير، گنديشاپور، قصر بهرام، مدينه النبي ... اما نام شخص بيپسوند، يا پيشوند بر هيچ جاي جهان نيست که بر،گپ سبزو بوده باشد!
🔸و يا چندين پژوهش و چندين گفتار بر صاحبان خرد پوشيده نميماند که الف که بر سر بوم آمده، و سا که به گونه #سى عربي نوشته شده، چهره اي نادرست از #نام_ايرانى #بوموسا فراهم آورده است. و نه تنها نام ايراني داراي معني در زبان فارسي است که دو جزيرهي کنار آن نيز نام ايراني دارند، و بر ايرانيان است که از اين پس همواره بوم سبز، يا گپ سبزو را به گونهي #بوموسا بنويسند.
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
(بهر پايانى)
♦️ بررسي متن #بندهش و #شاهنامه و #آثارالباقيه دگرگون شدن واژه هاي #سبز و #سوز ، و سُو را بيکديگر نشان ميدهد و گونهء اخير يعني سُو در بسياري از روستاهاي امروز به همان معني سبز به کار ميرود، چونان روستاي سوچناران در جيرفت که چيزي جز سبز چناران نيست، و اينک انبوهي از اينگونه نام ها :
🔻🔺🔻
سُو چنار در جيرفت
سُوده در خرمشهر به معني سبزده
سُوزان در اراک و بروجرد به معني جاي( زان نيز پسوند مکان است همچون لويزان تهران)
سُولان در چابهار به معني سبز جاي (درباره پسوند مکان لان و لانه سخن گفتيم)
سُوهان در تهران و مشهد به معني سبز جاي (هان پسوند مکان در ماهان، فراهان)
سُوهانک در تهران به معني سبز جايک
سُويون در سراب به معني سبز جاي (يون=يان پسوند مکان در واريان و وليان کرج، راميان گرگان)
سُوستان در مهاباد به معني سبز ستان
سُوان در سروان، اراک مشهد، هروآباد، کرمانشاه (به معني سبز دان يا سبزجاي)
🔸شمار روستاهايي که پيشوند سُو به معني سبز همراه است بيش از يکسد و پنجاه است اما از ميان آنها به اين چند نام بسنده کردم، که پسوند آنها نيز در نظر خوانندگان شناخته شده است و نيازي به تفسير وگزارش بسيار ندارد، و از همه جالبتر آنکه باشندگان جزيرههاي درياي پارس هنوز واژهي سبز را «سُو» ميخوانند، و دکتر ن.بختورتاش در سال 1329 در جزيره خارک از زيارتگاهي بنام بيبي سُوپوشان که بيبي سبزپوشان باشد ديدن کرده است.
🔹و در بسي از روستاها اين واژه به « #سا» تغيير شکل يافته است :
ساري مازندران سبزري = سبزجاي
55 روستاي ديگر در جايهاي مختلف ايران که با پيشوند ساري و يک پيشوند ديگر ساخته شده
🔻🔺🔻
سارين در رفسنجان سبز جاي (پسوند رين در بهرين و...)
ساسنگ در گرگان سنگ سبز ، يا سبز سنگ
سامان در شهر کرد، ساوه، شاه آباد، کرمان به معني جايگاه سبز
ساوان در سقز به معني سبز جاي (با پسوند وان در ايروان ، ليقوان)
ساوبلاغ در مهاباد کردستان سبز بلاغ
ساوجبلاغ در قزوين (واژهء ساوج نمونهء کهن واژه سبز است که در اين دهستان برجاي مانده است)
سايان در زنجان و همدان به معني سبز جاي ( با پسوند مکان يان)
با پيشوند « #سا» به معني #سبز نيز نام روستاهاي بسيار در فرهنگها هست که همين چند نام ما را بسنده مينمايد.
🔵 با اين گفتارها و ياد کردن انبوه نام ها در سراسر ايرانشهر، اکنون جاي آن است که به نام جزيرهء بوموسا بازگرديم که #بوم_سبز، يا #سبزبوم، سرزمين سبز معني ميدهد، و نام ديگر آن #گپ_سبزو است.
پسوند اشاره (يا تصغير و تحبيب) که در صفت «سبزو» و در نام بوم در بوموسا آمده است، پسوندهاي ديگري ميآيد در اين استانها با «او» يا «اوئيه» ميآيد.
برخي از پسوندها در استانهاي گوناگون چنيناند :
در #خراسان با پسوند کلانه
در #مازندران و #گيلان با پسوند کند، درق؛ قيه
در #کردستان با پسوند وان، زان، ژان، گان ...
پسوند آباد در همه جا
در #کرمان و #هرمزگان و #يزد و کنارههاي درياي #پارس با او يا اوئيه :
نمونه اين نام ها چنين است : چنارو در سيرجان
چناروئيه در #رفسنجان، کرمان، #سيرجان
چاهو در #بوشهر، کرمان و 4 روستا در هرمزگان
چاهوئيه درکرمان
چاهو قبله در هرمزگان
بيدوئيه در هرمزگان وکرمان
کهنو در يزد
کهنوج در #بلوچستان
کهنوئيه در سيرجان
دهوئيه در رفسنجان و 6 روستا در کرمان
سبزوئيه در بم #و جيرفت
سبزو در هرمزگان
♦️با شاهد روستاي سبزو، سخن دربارهي گپ سبزو يا بوموسا پايان ميپذيرد. اما اين را نيز ميبايد افزودن که اگر در همهء زبانها جايي ديگر بنام کسي ديده شود اينجا را نيز ميتوان بنام شخص افسانه اي گمان برد البته نامهايي همراه با نام کسان يافت ميشود چون خوره اردشير، گنديشاپور، قصر بهرام، مدينه النبي ... اما نام شخص بيپسوند، يا پيشوند بر هيچ جاي جهان نيست که بر،گپ سبزو بوده باشد!
🔸و يا چندين پژوهش و چندين گفتار بر صاحبان خرد پوشيده نميماند که الف که بر سر بوم آمده، و سا که به گونه #سى عربي نوشته شده، چهره اي نادرست از #نام_ايرانى #بوموسا فراهم آورده است. و نه تنها نام ايراني داراي معني در زبان فارسي است که دو جزيرهي کنار آن نيز نام ايراني دارند، و بر ايرانيان است که از اين پس همواره بوم سبز، يا گپ سبزو را به گونهي #بوموسا بنويسند.
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نیانبان؛ از کوچههای #بوشهر تا فوتبالِ آسیا
شادیِ پس از گلِ مهدی قائدی، بازیکن بوشهری استقلال، خبرساز شدهاست.
آنقدر که کنفدراسیون فوتبال آسیا، نیانبان زدنِ نمادینِ او را بهترین شادی پس از گل انتخاب کردهاست.
اما معنای این حرکت او چیست و در فرهنگ مردم جنوب ایران خاصّه بوشهر چه جایگاهی دارد؟
گزارش حمیدرضا محمدی را دربارۀ «نیانبان»، بههمراهِ موسیقی متنِ نیانباننوازیِ محسن شریفیان ببینید.
@mohsen_sharifian
@My_BeautifulIran
شادیِ پس از گلِ مهدی قائدی، بازیکن بوشهری استقلال، خبرساز شدهاست.
آنقدر که کنفدراسیون فوتبال آسیا، نیانبان زدنِ نمادینِ او را بهترین شادی پس از گل انتخاب کردهاست.
اما معنای این حرکت او چیست و در فرهنگ مردم جنوب ایران خاصّه بوشهر چه جایگاهی دارد؟
گزارش حمیدرضا محمدی را دربارۀ «نیانبان»، بههمراهِ موسیقی متنِ نیانباننوازیِ محسن شریفیان ببینید.
@mohsen_sharifian
@My_BeautifulIran