#کویر
کویر،سکوت بود و سکوت از جنس آخرین فرمان خداوندکه قرناقرن غرش این گستره ی اهورایی را به تردید می انداخت.
سی و دو نفر به میهمانی کویر خوانده شده بودیم تا هریک تبار روشن خود را در تلالو چشمان خداوند به تماشا بنشینیم وگمشده ای را بیابیم.
چیزی از ما گم شده بود که در کویر به جستجویش برخاسته بودیم.
مردان وزنانی خسته بودیم از جنس خاک،باد،آب،آتش و آتش وآتش که هجاهای شرار انگیز چشمانمان سوگ شقایقها را به بزم روشنایی ابدی بدل می نمود.
شب هنگام به سرای مرد کویر در روستای گرمه رسیدیم با توشه هایی از امید در سایه سار ماوای پر رازش که میراث معماری کهن نیاکانمان بود آرام گرفتیم.
صبح گاهان به باغهای روستای ایراج رفتیم،عصیان نخلهای استوار در برابر کویرکه زندگی را روایت می نمود.
زان پس دریاچه نمک،تنها قتلگاه سپیدکه هر چه رستنی بود را به جوخه های نیستی می سپردو محل ملاقات زمین و آسمان.
دگر روز روستای مصر، اهالی کویر مردمان چین به چهره ای از تاراج بی رحمانه ی آفتاب وتشنگی،آدمیانی از جنس وقار،آرامش و آسمان که نگاههای استوارشان نبرد نابرابر حیات و مرگ این تاریکنای بر هوت را فرجام می داد.
سی دو نفر به میهمانی کویر خوانده شده بودیم تا گمشده ای را بیابیم اما هر چه می جستیم سکوت بود و سکوت از جنس آخرین فرمان خداوند که قرناقرن غرش این گستره ی اهورایی را به تردید می انداخت.
هرچه می جستیم سکوت بودو سکوت از اسرار شگرف خداوند با انسان که تو تنهاترینی دراین ظلام برهوت که شب ابدی آدمی را به سوگ نشسته ای.
کویر راز نفس گیر آدمی را به سلاخانه های پر تبلیس فرا خوانده بودتااز مدار غریب این پهنه ی سرخ گون قواره های بی هویت انسان را نشانه رود.
هرچه می جستیم شن بود و شن،زمین سربند سکوتی تب آلود هیاهوی آسمان را به محاکمه کشیده بود.
در کویر هیچ چیز نروییده بود نه درختی و گیاهی ونه بوته ای سخت
کویر قرار ملاقات خداوندو انسان بود که به هزار لالایی قدیسان به تاخیر می افتاد و تبلور خشم خداوند از تاخیر جاودانه ی انسان بر سر قرار.
آنگاه در خویش شدیم و جستجو کردیم وکاویدیم تا در دل شب ومیانه ی کویر به گرد آتش چیزی یافتیم به رنگ شکوفه ها به رنگ باران و به رنگ آسمان که آخرین فرمان خداوند بود
آری در کویر عشق روییده بود.
#سعید_نفری
اردی بهشت١٣٨٩ روستای گرمه(یکی از دورافتاده ترین روستاهای خشک و کویری ایران)
@BiutifulIran
کویر،سکوت بود و سکوت از جنس آخرین فرمان خداوندکه قرناقرن غرش این گستره ی اهورایی را به تردید می انداخت.
سی و دو نفر به میهمانی کویر خوانده شده بودیم تا هریک تبار روشن خود را در تلالو چشمان خداوند به تماشا بنشینیم وگمشده ای را بیابیم.
چیزی از ما گم شده بود که در کویر به جستجویش برخاسته بودیم.
مردان وزنانی خسته بودیم از جنس خاک،باد،آب،آتش و آتش وآتش که هجاهای شرار انگیز چشمانمان سوگ شقایقها را به بزم روشنایی ابدی بدل می نمود.
شب هنگام به سرای مرد کویر در روستای گرمه رسیدیم با توشه هایی از امید در سایه سار ماوای پر رازش که میراث معماری کهن نیاکانمان بود آرام گرفتیم.
صبح گاهان به باغهای روستای ایراج رفتیم،عصیان نخلهای استوار در برابر کویرکه زندگی را روایت می نمود.
زان پس دریاچه نمک،تنها قتلگاه سپیدکه هر چه رستنی بود را به جوخه های نیستی می سپردو محل ملاقات زمین و آسمان.
دگر روز روستای مصر، اهالی کویر مردمان چین به چهره ای از تاراج بی رحمانه ی آفتاب وتشنگی،آدمیانی از جنس وقار،آرامش و آسمان که نگاههای استوارشان نبرد نابرابر حیات و مرگ این تاریکنای بر هوت را فرجام می داد.
سی دو نفر به میهمانی کویر خوانده شده بودیم تا گمشده ای را بیابیم اما هر چه می جستیم سکوت بود و سکوت از جنس آخرین فرمان خداوند که قرناقرن غرش این گستره ی اهورایی را به تردید می انداخت.
هرچه می جستیم سکوت بودو سکوت از اسرار شگرف خداوند با انسان که تو تنهاترینی دراین ظلام برهوت که شب ابدی آدمی را به سوگ نشسته ای.
کویر راز نفس گیر آدمی را به سلاخانه های پر تبلیس فرا خوانده بودتااز مدار غریب این پهنه ی سرخ گون قواره های بی هویت انسان را نشانه رود.
هرچه می جستیم شن بود و شن،زمین سربند سکوتی تب آلود هیاهوی آسمان را به محاکمه کشیده بود.
در کویر هیچ چیز نروییده بود نه درختی و گیاهی ونه بوته ای سخت
کویر قرار ملاقات خداوندو انسان بود که به هزار لالایی قدیسان به تاخیر می افتاد و تبلور خشم خداوند از تاخیر جاودانه ی انسان بر سر قرار.
آنگاه در خویش شدیم و جستجو کردیم وکاویدیم تا در دل شب ومیانه ی کویر به گرد آتش چیزی یافتیم به رنگ شکوفه ها به رنگ باران و به رنگ آسمان که آخرین فرمان خداوند بود
آری در کویر عشق روییده بود.
#سعید_نفری
اردی بهشت١٣٨٩ روستای گرمه(یکی از دورافتاده ترین روستاهای خشک و کویری ایران)
@BiutifulIran
#ترانه
#سيد_مهدى_موسوى
نور بی اسم توی ذوقم زد
باز شد یک دریچه در کمدم
اول شعر از تو افتادم
به کجایی که می رود به خودم
***
اسب سرکش شب مرا زین کرد
از سر زندگیت سر رفتم
پاره خطی شدم که پاره شده
بی تو از صفر تا #سفر رفتم
***
#برج_میلاد مثل من خم شد
«ده مهر»ی شدم به خوبی تو
خاطراتم به جاده ای پاشید
رد شد از پیش اسب چوبی تو
***
سینه می زد من از #امام_حسین
لب آسفالت ها ترک برداشت
کوچه تا بغض #انقلاب رسید
عشق را چند جور شک برداشت
***
تاکسی از جلوی من رد شد
دست خود را به دست من دادی
تیر و بهمن کشیدم از سیگار
تا رسیدم به برج #آزادی
***
خواستم از خودم فرار کنم
به تو از هر دقیقه برخوردم
گفتم اسم تو را و زنده شدم
توی هر کوچه ی #کرج مردم
***
از حساب تو جبر شد رفتن
چک بی مبلغت به من برگشت
مثل تنها قدم زدن تا صبح
توی شب های خیس #گوهردشت
***
وسط خودکشی و عشق شدن
روی یک پشت بام خواب آلود
قار قار کلاغ ها می گفت
که یکی بود و هیچ وقت نبود
***
دل من منفجر شد از غصه
تا که بمب اتم شروع شود
چادرت خیس گریه ام شد تا
شوری آب #قم شروع شود
***
حوض اشک مرا وضو می کرد
با جنون زل زدم به ماهی که…
سایه ای مثل من بلند شد و
نامه انداخت توی چاهی که…
***
به بخاری داغ چسباندم
تا که این سوخته لبم بشود
جدل و فقه را کنار زدم
تا که عشق تو مذهبم بشود
***
ساخت معجونی از غم و تردید
بعد آهسته در دهانم برد
خواب شیرین مرا پراند به تو
شور خواند و به #اصفهانم برد
***
همه ی فَرج ها فَرَج شده بود
تا که هر شهر #چل_ستون بشود
سی و یک مشت پل زدم تا تو
تا که رودی که نیست خون بشود
***
سال ها خسته تر از آینده
جاده ی ناتمام گز کردم
مثل #زاینده_رود خشک شدم
تا که این راه را عوض کردم
***
خشم خورشید توی مغزم زد
خاطرات تو پاک شد از دم
نیچه زرتشت را به دستم داد
تابلو گفت ساکن #یزدم
***
رفت بر باد زندگیم… چرا؟
خانه در خانه #بادگیر شدم
چشم بودی به خواب بسته شدی
چشمه ای بودم و #کویر شدم
***
روز و شب می شمردم و مردم
ریگ ها و ستاره هایش را
آن قدر اشک ریختم از تو
تا خدا آفرید آتش را
***
اتوبوسی به راه افتاد از…
شیشه را چند بار خواب گرفت
#سعدی افتاد توی #حافظه ام
ماه از چشم من شراب گرفت
***
باغ نارنج توی دستم بود
لب به لب شد لبم به گردن تو
کرد حمام توی چشم وکیل
آب شد ذره ذره در تن تو
***
ترک #شیرازی ات مرا لرزید
در سماعی که تن تتن تتتن
گریه کردم برای تو مردم
گریه کردی برای من…. مثلاً!
***
خسته از رفتن و بدون امید
زخمی مانده روی دوش شدم
شانه ام مثل #ارگ_بم لرزید
مثل خرما سیاه پوش شدم
***
توی #کرمان داغ سوخت خدا
قلب من توی جیب تو گندید
مثل ابری لجوح گریه شدم
پسته ای داشت باز می خندید
***
چشم من میخ شد به ثانیه هات
میخ یعنی «خودت چه می کردی؟!»
مثل آقا محمد قاجار
چشم های مرا درآوردی
***
هر چه بود و نبود قسمت شد
تا به من غربت جهان برسد
تا که این داستان بی سر و ته
لب مرزت به #زاهدان برسد
***
پخش شد در تمام هستی من
رد یک چند شنبه ی خونی
رد شدم از کنارت آهسته
مثل یک جنس غیر قانونی
***
درد بی دردی ام به دردم خورد
خاطرات تو دفن شد در خاک
دود شد چشم های قهوه ای ات
مثل در منقل کسی تریاک
***
ماه در متن شب قدم می زد
دست من روی بغض حساست
تن داغ تو را شنا کردم
تا رسیدم به #بندرعباست
***
جزر و مد بود و دور و نزدیکی
و به این جبر و جبر خیره شدن
خسته از اسم های گوناگون
گوشه ی نقشه ای جزیره شدن
***
شرجی شانه هام #بوشهر است
چشم تو ابتدای خیسی ها
قلب من مهر آخرین سرباز
جلوی تیر انگلیسی ها
***
وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد!
***
توی رگ هام نفت جریان داشت…
شعله ات گفت که بسوز و بساز!
جنگ را از کنار دور زدم
تا رسیدم به غربت #اهواز
***
لب #کارون به شوق رقصیدم
تا به آغوش تو کشیده شدم
تاول هشت سال بغضت بود
نخل هایی که سر بریده شدم
ادامه دارد...
@BiutifulIran
#سيد_مهدى_موسوى
نور بی اسم توی ذوقم زد
باز شد یک دریچه در کمدم
اول شعر از تو افتادم
به کجایی که می رود به خودم
***
اسب سرکش شب مرا زین کرد
از سر زندگیت سر رفتم
پاره خطی شدم که پاره شده
بی تو از صفر تا #سفر رفتم
***
#برج_میلاد مثل من خم شد
«ده مهر»ی شدم به خوبی تو
خاطراتم به جاده ای پاشید
رد شد از پیش اسب چوبی تو
***
سینه می زد من از #امام_حسین
لب آسفالت ها ترک برداشت
کوچه تا بغض #انقلاب رسید
عشق را چند جور شک برداشت
***
تاکسی از جلوی من رد شد
دست خود را به دست من دادی
تیر و بهمن کشیدم از سیگار
تا رسیدم به برج #آزادی
***
خواستم از خودم فرار کنم
به تو از هر دقیقه برخوردم
گفتم اسم تو را و زنده شدم
توی هر کوچه ی #کرج مردم
***
از حساب تو جبر شد رفتن
چک بی مبلغت به من برگشت
مثل تنها قدم زدن تا صبح
توی شب های خیس #گوهردشت
***
وسط خودکشی و عشق شدن
روی یک پشت بام خواب آلود
قار قار کلاغ ها می گفت
که یکی بود و هیچ وقت نبود
***
دل من منفجر شد از غصه
تا که بمب اتم شروع شود
چادرت خیس گریه ام شد تا
شوری آب #قم شروع شود
***
حوض اشک مرا وضو می کرد
با جنون زل زدم به ماهی که…
سایه ای مثل من بلند شد و
نامه انداخت توی چاهی که…
***
به بخاری داغ چسباندم
تا که این سوخته لبم بشود
جدل و فقه را کنار زدم
تا که عشق تو مذهبم بشود
***
ساخت معجونی از غم و تردید
بعد آهسته در دهانم برد
خواب شیرین مرا پراند به تو
شور خواند و به #اصفهانم برد
***
همه ی فَرج ها فَرَج شده بود
تا که هر شهر #چل_ستون بشود
سی و یک مشت پل زدم تا تو
تا که رودی که نیست خون بشود
***
سال ها خسته تر از آینده
جاده ی ناتمام گز کردم
مثل #زاینده_رود خشک شدم
تا که این راه را عوض کردم
***
خشم خورشید توی مغزم زد
خاطرات تو پاک شد از دم
نیچه زرتشت را به دستم داد
تابلو گفت ساکن #یزدم
***
رفت بر باد زندگیم… چرا؟
خانه در خانه #بادگیر شدم
چشم بودی به خواب بسته شدی
چشمه ای بودم و #کویر شدم
***
روز و شب می شمردم و مردم
ریگ ها و ستاره هایش را
آن قدر اشک ریختم از تو
تا خدا آفرید آتش را
***
اتوبوسی به راه افتاد از…
شیشه را چند بار خواب گرفت
#سعدی افتاد توی #حافظه ام
ماه از چشم من شراب گرفت
***
باغ نارنج توی دستم بود
لب به لب شد لبم به گردن تو
کرد حمام توی چشم وکیل
آب شد ذره ذره در تن تو
***
ترک #شیرازی ات مرا لرزید
در سماعی که تن تتن تتتن
گریه کردم برای تو مردم
گریه کردی برای من…. مثلاً!
***
خسته از رفتن و بدون امید
زخمی مانده روی دوش شدم
شانه ام مثل #ارگ_بم لرزید
مثل خرما سیاه پوش شدم
***
توی #کرمان داغ سوخت خدا
قلب من توی جیب تو گندید
مثل ابری لجوح گریه شدم
پسته ای داشت باز می خندید
***
چشم من میخ شد به ثانیه هات
میخ یعنی «خودت چه می کردی؟!»
مثل آقا محمد قاجار
چشم های مرا درآوردی
***
هر چه بود و نبود قسمت شد
تا به من غربت جهان برسد
تا که این داستان بی سر و ته
لب مرزت به #زاهدان برسد
***
پخش شد در تمام هستی من
رد یک چند شنبه ی خونی
رد شدم از کنارت آهسته
مثل یک جنس غیر قانونی
***
درد بی دردی ام به دردم خورد
خاطرات تو دفن شد در خاک
دود شد چشم های قهوه ای ات
مثل در منقل کسی تریاک
***
ماه در متن شب قدم می زد
دست من روی بغض حساست
تن داغ تو را شنا کردم
تا رسیدم به #بندرعباست
***
جزر و مد بود و دور و نزدیکی
و به این جبر و جبر خیره شدن
خسته از اسم های گوناگون
گوشه ی نقشه ای جزیره شدن
***
شرجی شانه هام #بوشهر است
چشم تو ابتدای خیسی ها
قلب من مهر آخرین سرباز
جلوی تیر انگلیسی ها
***
وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد!
***
توی رگ هام نفت جریان داشت…
شعله ات گفت که بسوز و بساز!
جنگ را از کنار دور زدم
تا رسیدم به غربت #اهواز
***
لب #کارون به شوق رقصیدم
تا به آغوش تو کشیده شدم
تاول هشت سال بغضت بود
نخل هایی که سر بریده شدم
ادامه دارد...
@BiutifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#طلوع آفتاب در سرزمین #کلوتها
سازههای کلوخی بزرگ و حیرت انگیز که دست هنرمند باد و باران با فرسودن خاک در دل #کویر_لوت به وجود آورده است.
@BiutifulIran
سازههای کلوخی بزرگ و حیرت انگیز که دست هنرمند باد و باران با فرسودن خاک در دل #کویر_لوت به وجود آورده است.
@BiutifulIran
#معرفي_جاذبه_گردشگري
#کویر_مغستان ( ریگ زرین ) در فاصله 40 کیلومتری شمال کویر #بافق (دره انجیر) در استان #یزد قرار گرفته است. این کویر در شمال غربی روستای ساغند و در جنوب روستای بیاضه قرار دارد. در قسمت شمالی این کویر ارتفاعات حاجی آباد زرین قرار گرفته که جهتی شمال شرقی – جنوب غربی دارند و قسمت جنوب غربی این کویر را گنبدها ی نمکی پوشانده است. #کویر_زرین از دو قسمت تشکیل شده است که توسط ارتفاعاتی که از میانه، کویر را قطع می کند به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است. در حاشیه شمالی کویر تپه های ماسه ای قرار دارند که جهتی شمالی – جنوبی دارند. در بخش شرقی کویر نیز این تپه ها مشاهده می شوند که در این قسمت جهتی شمال شرقی – جنوب غربی دارند.در قسمت جنوب و جنوب غربی کویر صفحات رسی گسترش دارند. کویر شمالی از امتداد حاشیه جنوب شرقی و جنوب غربی بوسیله صفحات پوشیده از تپه های ماسه ای محصور گردیده است.چنین بنظر میرسد که تپه های شنی این منطقه تثبیت شده باشند. بر روی صفحات پوشیده از تپه های ماسه ای جهات مختلفی بادی ملاحظه می گردد ولی بنظر میرسد که باد غالب در این منطقه جهتی به سمت شمال شرقی داشته باشد. آب زیرزمینی در این منطقه بالا بوده و وجود گیاهان فرآتیک نشان دهنده شوری کم خاک در این منطقه می باشد. کویر شمالی 300 کیلومتر مربع وسعت دارد و شکلی شبیه به مثلث دارد.رودخانه اصلی این کویر از سمت شرق کویر به کویر وارد شده که رودخانه ای فصلی می باشد.از جمله تنوع زیستی این کویر می توان به گرگ , شغال , کفتار , روباه شنی , گربه شنی , بزمجه , لاسرتا , انواع مارمولک های گکو و آگاما , انواع مار , انواع عقرب , تیهو , عقاب ,هوبره، شاهین و … اشاره كرد.
مجتمع #گردشگری و توریستی #شهر_آفتاب بین #زارچ و اشکذر واقع شده و به صورت دائمی فعالیت می کند كه با امكانات تفريحي و پذيرايي محل مناسبي براي گردشگران است.
انتخاب:ماري
@BiutifulIran
#کویر_مغستان ( ریگ زرین ) در فاصله 40 کیلومتری شمال کویر #بافق (دره انجیر) در استان #یزد قرار گرفته است. این کویر در شمال غربی روستای ساغند و در جنوب روستای بیاضه قرار دارد. در قسمت شمالی این کویر ارتفاعات حاجی آباد زرین قرار گرفته که جهتی شمال شرقی – جنوب غربی دارند و قسمت جنوب غربی این کویر را گنبدها ی نمکی پوشانده است. #کویر_زرین از دو قسمت تشکیل شده است که توسط ارتفاعاتی که از میانه، کویر را قطع می کند به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است. در حاشیه شمالی کویر تپه های ماسه ای قرار دارند که جهتی شمالی – جنوبی دارند. در بخش شرقی کویر نیز این تپه ها مشاهده می شوند که در این قسمت جهتی شمال شرقی – جنوب غربی دارند.در قسمت جنوب و جنوب غربی کویر صفحات رسی گسترش دارند. کویر شمالی از امتداد حاشیه جنوب شرقی و جنوب غربی بوسیله صفحات پوشیده از تپه های ماسه ای محصور گردیده است.چنین بنظر میرسد که تپه های شنی این منطقه تثبیت شده باشند. بر روی صفحات پوشیده از تپه های ماسه ای جهات مختلفی بادی ملاحظه می گردد ولی بنظر میرسد که باد غالب در این منطقه جهتی به سمت شمال شرقی داشته باشد. آب زیرزمینی در این منطقه بالا بوده و وجود گیاهان فرآتیک نشان دهنده شوری کم خاک در این منطقه می باشد. کویر شمالی 300 کیلومتر مربع وسعت دارد و شکلی شبیه به مثلث دارد.رودخانه اصلی این کویر از سمت شرق کویر به کویر وارد شده که رودخانه ای فصلی می باشد.از جمله تنوع زیستی این کویر می توان به گرگ , شغال , کفتار , روباه شنی , گربه شنی , بزمجه , لاسرتا , انواع مارمولک های گکو و آگاما , انواع مار , انواع عقرب , تیهو , عقاب ,هوبره، شاهین و … اشاره كرد.
مجتمع #گردشگری و توریستی #شهر_آفتاب بین #زارچ و اشکذر واقع شده و به صورت دائمی فعالیت می کند كه با امكانات تفريحي و پذيرايي محل مناسبي براي گردشگران است.
انتخاب:ماري
@BiutifulIran
Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
توصیه ایمني
( گزش مار )
🔹 #ایران از لحاظ گزش مار و عقرب رتبه دوم در جهان را دارد" !!!
🔹در این روزهای تعطیل و پرترافیک کوهنوردی و طبیعت گردی میدانستید یکی از خطرناکترین عقربهای جهان در ایران است. (عقرب جرار در #خوزستان)پس ایمنی نسبت به مار و عقرب در سفر های طبیعت گردی (مخصوصا" در #کویر) برای شما اولویت دارد.
🔹خطرناک ترین مار ایران که بیشترین گزشها و مرگ و میر توسط آن میباشد مار جعفری است. مارها طبق آمار بیشتر از زانو به پایین پاها و از آرنج به پایین دستها را نیش میزنند.
⚠️برای ایمنی از مارها چند نکته را باید رعایت کنید.
🔸مارها بیشتر در زیر بوته ها و سایه درختان استراحت می کنند پس هنگام کندن بوته ها و استراحت در سایه درختان اول محل را با دقت بررسی کنید.
🔸هر گاه صدایی مانند خش خش دائم شنیدید در جا بایستید. این صدا صدای مار جعفری است (صدای مخصوص مار جعفری است که از کشیدن فلس هایش روی هم ایجاد می شود)که دارد به شما هشدار می دهد که به آن نزدیک نشوید.پس از ایستادن به اطراف نگاه کنید و وقتی مار را دیدید عقب عقب رفته و از آن فاصله بگیرید.
🔸در اطراف چادر و کمپ خود میتوانید آب توتون و تنباکو و یا بنزین و خردل و ... بریزید تا باعث دور شدن مار ها از آن شود.
🔸سعی کنید از گِتر استفاده کنید. گِتر پارچه ای است که از کفش تا زانوی شما را می پوشاند و در صورت نیش زدن مار مانع نفوذ سم به بدن شما میشود.
🔸در هنگام عبور از بوته زار که علفها بلند هستند و زیر پایتان مشخص نیست در جلوی خود چوبی را مانند عصای نابینایان بزنید تا در صورت برخورد به مار و برگشت آن برای نیش زدن، به جای شما عصا را نیش بزند.
🔸شبها بیرون چادر نخوابید مارها جذب گرمای بدن شما شده و در کنار بدن شما می خوابند و با چرخش شما احساس ناامنی کرده و شاید نیشتان بزنند.( بارها برای شکار چیان اتفاق افتاده است)
🔸درب چادر و خودرو خود را در طبیعت ببندید تا مارها داخل آنهانشوند.
🔸وسایل و کوله خود را بیرون نگذارید تا مارها به داخل آن نرفته و پس از آن داخل خودرو و چادرتان نشوند.
🔸هرگاه جایی خواستید کمپ بزنید با هم و چند تایی بالا و پایین بپرید تا مار هایی که در اطراف هستند و لرزش را به خوبی حس می کنند ترسیده و به فواصل دور تر از شما بروند.
🔸وجود پرندگان شکاری و خارپشتها در اطراف کمپ شما باعث ایمنی نسبت به مارها خواهند شد. زیرا آنها شکار چیان مار هستند.
@BiutifulIran
( گزش مار )
🔹 #ایران از لحاظ گزش مار و عقرب رتبه دوم در جهان را دارد" !!!
🔹در این روزهای تعطیل و پرترافیک کوهنوردی و طبیعت گردی میدانستید یکی از خطرناکترین عقربهای جهان در ایران است. (عقرب جرار در #خوزستان)پس ایمنی نسبت به مار و عقرب در سفر های طبیعت گردی (مخصوصا" در #کویر) برای شما اولویت دارد.
🔹خطرناک ترین مار ایران که بیشترین گزشها و مرگ و میر توسط آن میباشد مار جعفری است. مارها طبق آمار بیشتر از زانو به پایین پاها و از آرنج به پایین دستها را نیش میزنند.
⚠️برای ایمنی از مارها چند نکته را باید رعایت کنید.
🔸مارها بیشتر در زیر بوته ها و سایه درختان استراحت می کنند پس هنگام کندن بوته ها و استراحت در سایه درختان اول محل را با دقت بررسی کنید.
🔸هر گاه صدایی مانند خش خش دائم شنیدید در جا بایستید. این صدا صدای مار جعفری است (صدای مخصوص مار جعفری است که از کشیدن فلس هایش روی هم ایجاد می شود)که دارد به شما هشدار می دهد که به آن نزدیک نشوید.پس از ایستادن به اطراف نگاه کنید و وقتی مار را دیدید عقب عقب رفته و از آن فاصله بگیرید.
🔸در اطراف چادر و کمپ خود میتوانید آب توتون و تنباکو و یا بنزین و خردل و ... بریزید تا باعث دور شدن مار ها از آن شود.
🔸سعی کنید از گِتر استفاده کنید. گِتر پارچه ای است که از کفش تا زانوی شما را می پوشاند و در صورت نیش زدن مار مانع نفوذ سم به بدن شما میشود.
🔸در هنگام عبور از بوته زار که علفها بلند هستند و زیر پایتان مشخص نیست در جلوی خود چوبی را مانند عصای نابینایان بزنید تا در صورت برخورد به مار و برگشت آن برای نیش زدن، به جای شما عصا را نیش بزند.
🔸شبها بیرون چادر نخوابید مارها جذب گرمای بدن شما شده و در کنار بدن شما می خوابند و با چرخش شما احساس ناامنی کرده و شاید نیشتان بزنند.( بارها برای شکار چیان اتفاق افتاده است)
🔸درب چادر و خودرو خود را در طبیعت ببندید تا مارها داخل آنهانشوند.
🔸وسایل و کوله خود را بیرون نگذارید تا مارها به داخل آن نرفته و پس از آن داخل خودرو و چادرتان نشوند.
🔸هرگاه جایی خواستید کمپ بزنید با هم و چند تایی بالا و پایین بپرید تا مار هایی که در اطراف هستند و لرزش را به خوبی حس می کنند ترسیده و به فواصل دور تر از شما بروند.
🔸وجود پرندگان شکاری و خارپشتها در اطراف کمپ شما باعث ایمنی نسبت به مارها خواهند شد. زیرا آنها شکار چیان مار هستند.
@BiutifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کاشان
#کویر ابوزیدآباد
ماسههای نرم و گرم کویر رنج پاهای تو را خریدارند؛
گام بگذار…
زمستان ۱۴۰۰
@My_BeautifulIran
#کویر ابوزیدآباد
ماسههای نرم و گرم کویر رنج پاهای تو را خریدارند؛
گام بگذار…
زمستان ۱۴۰۰
@My_BeautifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اصفهان
#آران و #بیدگل
#کویر_مرنجاب
#زمستان۴۰۲
مرنجاب، زیبا عروس اصفهان
حریر سپیدم و برفم
ببین که پهنهی صحرا
چه سان گرفته در آغوش
دُر سپید تنم را
چو رخت خویش گشایم
دل کویر کنم شاد
عروس دامن باغم
به رقص آوَرَدم باد
✍🏻: حسين یوسفی
🎥: منصور عزیزی
@My_BeautifulIran
#آران و #بیدگل
#کویر_مرنجاب
#زمستان۴۰۲
مرنجاب، زیبا عروس اصفهان
حریر سپیدم و برفم
ببین که پهنهی صحرا
چه سان گرفته در آغوش
دُر سپید تنم را
چو رخت خویش گشایم
دل کویر کنم شاد
عروس دامن باغم
به رقص آوَرَدم باد
✍🏻: حسين یوسفی
🎥: منصور عزیزی
@My_BeautifulIran