فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
45K subscribers
10.9K photos
3.42K videos
520 files
29.5K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝« بحران‌های ویران‌گر کشاورزان؛ اعتراضات خاموش »

✍️ فریبا نظری

بهار، فصل طلایی فعالیت کشاورزان و باغداران است اما تقریباً  همگی آن‌ها با بحران‌های اقتصادی و زیست محیطی که برگرفته از  بحران آنومیک اجتماعی و سیاسی (بی‌هنجاری و آشفتگی) است؛ مواجه هستند و این امر نه‌تنها زیست ایشان، که چرخه‌ی زندگی گروه‌های مختلف جامعه را دچار مشکل و چالش‌های جدی می‌سازد.
باکمی دقت در اوضاع و احوال کار و معیشت در استانهای مختلف  به‌ویژه کشاورزان می‌توان دید که بحران‌های ویران‌گر منتظر هیچ رخداد سیاسی چون رفراندوم یا استیضاح و استعفای وزرا و تغییر دولت‌ها بدون تغییر سیاست‌های کژکارکرد و بحران‌زا، نمی‌مانند و گریبان مردم را به شدت می‌فشارند تا جایی‌که زندگی معمولی برایشان سخت و دست‌نیافتنی شده است.

در مشاهده ‌ی میدانی و گفتگو با برخی از کشاورزان، تعدادی از مهم‌ترین این بحران‌ها را می‌توان چنین برشمرد:
۱- بحران آب و خشکسالی
۲- نبود ثبات و انضباط بازار در قیمت‌گذاری محصولات کشاورزی
۳- کمبود نهاده‌های کشاورزی و تامین نشدن به‌موقع و به‌اندازه‌ی نیاز آن‌ها ازجمله کود، بذر و سم به‌همراه افزایش بی‌رویه قیمت نهاده‌ها
۴- واردات بی رویه منجربه انباشت تولیدات داخلی مانند برنج، چای، زیتون، انواع میوه و کاهش فروش آن‌ها و درنتیجه خسارت کشاورزان
۵- بالا بودن هزینه تمام شده‌ی تولید و مراحل کاشت، داشت و برداشت
۶- هزینه‌ی بالای #آب‌بها برای کشاورزان
۷- نبود امنیت سرمایه‌گذاری داخلی
۸- فرسودگی ماشین‌آلات کشاورزی 
۹- گرانی قیمت خرید ماشین‌آلات کشاورزی نو
۱۰- افت شدید تغذیه‌ی سالم و ضروری نیروی کار به علت گرانی و تورم افسارگسیخته
۱۱- کاهش سلامت کشاورزان و خانواده هایشان 
۱۲- #مهاجرت نیروی کار جوان از روستاها به شهرها و یا خارج از کشور
۱۳- به‌جا ماندن نیروی کار سالمند در مناطق کشاورزی 
۱۴- تغییرات اقلیمی ناگهانی و آسیب به محصولات کشاورزی و باغی
۱۵- نبود تعادل میان درآمد کشاورزان و #تورم و هزینه‌های زندگی
۱۶- آلودگی نهرها و رودخانه‌ها به #پسماند زباله‌های خانگی و فاضلاب‌ها
۱۷- نبود بیمه‌ی درمانی جامع و مفید برای کشاورزان
۱۸- نداشتن #بیمه‌ی مناسب و به‌صرفه جبران خسارات محصولات کشاورزی و باغی
۱۹- پرداخت دیرهنگام خسارات بیمه‌ها
۲۰- حضور #دلالان و واسطه‌ها در بازار محصولات تولیدشده بدون نظارت و بازرسی
۲۱- بی‌توجهی در بکار بردن شیوه‌های #کشاورزی_نوین

درکنار این چالش‌ها، بحران‌های وخیم محیط زیستی و اجتماعی را نیز باید درنظر گرفت:
۲۲- فرونشست زمین
۲۳- انباشت زباله در روستاها و جنگل‌ها و دشت‌ها و بی‌تفاوتی متولیان امر به این موضوع
۲۴- آلودگی بی‌رویه و غیرکارشناسی سموم شیمیایی در محصولات کشاورزی
۲۵- قطع غیرمجاز درختان
۲۶- تبدیل زمین‌های کشاورزی و باغی به مسکونی برای فروش و ساخت و ساز و کسب درآمد

این‌ها بخشی از مشکلات زندگی کشاورزان و خانواده‌های آنان است که نیازمند سیاست‌ها و برنامه‌های اصولی و مدیریت سالم و کارشناسی است که سازمان‌های متولی با بودجه‌های کلان و پژوهشکده‌های متعدد تاکنون در عمل نه‌تنها این معضلات را برطرف و کاهش نداده که برآن‌ها نیز افزوده است و هم‌وطنان زیادی را به رنج و مشقت و سختی زندگی و #فقر، دچار ساخته است.

گرچه وضعیت کشاورزان مبتلابه این چالش‌ها، از جنس #اعتراضات_خاموش است و از اعتراضات جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی، متفاوت بنظر می‌رسند ولی اگر برای حل و رفع این مشکلات تدابیری اندیشیده نشود چه بسا به شرایط مشابه اعتراضات آب سال ۱۴۰۰ کشاورزان اصفهان و خوزستان بدل شده و بحران اجتماعی و سیاسی حاکمیت را دوچندان می‌نماید.
آزموده را آزمودن خطاست...

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝« دوم خرداد، کنش‌جمعی ایرانیان برای گفتن نه!»

✍️ فریبا نظری

بسیار دشوار است ۲۶ سال پس‌از دوم خرداد ۱۳۷۶ و در شرایط امروز کشور و مطالبات گروه‌های مختلف مردم، از آن رخداد سخنی گفته شود. اما برای درک درست آن‌چه در جامعه‌ی امروز ایران می‌گذرد، این نگاه و واکاوی؛ ضروری بنظر می‌رسد.

اکنون در دوم خرداد سال ۱۴۰۲ و پس‌از گذشت بیش‌از چهاردهه از انقلاب سال ۱۳۵۷ و گذشت حدود سه دهه از رخداد دوم خرداد سال ۱۳۷۶، برای تحلیل جامعه، حاکمیت، حوادث و اعتراضات سال‌های ۱۳۷۸ تا امروز؛ و تبیین اتفاقات و پدیده‌های اجتماعی در طول این مدت، به‌ویژه وضعیت کشور در اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زن‌زندگی‌آزادی؛ گریزی از نقد و نگاه به این مقطع مهم از زیست سیاسی_اجتماعی ایرانیان وجود ندارد.

متن کامل
@Sociologyofsocialgroups
📝📝📝« مانور تجمل‌ وزیاده‌خواهی در مجلس اصولگرای انقلابی »

✍️ فریبا نظری

مجلس ایده‌آل و مطلوب اصول‌گرای انقلابی چه ویژگی‌هایی دارد؟ این پرسشی است که پس‌از چهار دهه از انقلاب سال ۵۷ و تشکیل یازده دوره از مجلس، به ذهن متبادر می‌شود. به‌ویژه پس‌از آخرین سخنرانی رهبری در سال جاری و اعطای صفت اصول‌گرای انقلابی به مجلس یازدهم که از قضا صریح ‌ترین و نشانه‌شناسانه‌ترین سخنرانی ایشان از آغاز اعتراضات اخیر آغازشده از سال ۱۴۰۱، دروصف بخشی از حاکمیت است.

برخی از پرسش‌های مهم درجهت بازنمایی اهمیت توصیف‌ شدن #مجلس_یازدهم به اصول‌گرای انقلابی در تاریخ مجالس ادوار مختلف جمهوری اسلامی عبارتست‌از:

۱- آیا یکدست شدن عامدانه و آگاهانه‌ی هرچه بیشتر حاکمیت، سیاست راهبردی نظام است؟ 
۲- آیا اهتمام جدی برای یکی‌شدن گفتمان قوای سه‌گانه، مورد تأکید حاکمیت است؟
۳- آیا آسایش و رفاه مادی و زیستی همراه باتجمل دور از زندگی میلیون‌ها ایرانی برای طرفداران خاص نظام در لایه‌های بالای حاکمیت؛ ضروری و الزامی است؟
۴- آیا اهتمام برای زندگی لاکچری و همراه‌با تجمل این نمایندگان، ارزشی #اصول‌گرایانه و #انقلابی محسوب می‌شود؟
۵- آیا وجود نمایندگانی #مطیع و گوش‌به فرمان حاکمیت، مایه‌ی خرسندی و اطمینان خاطر است؟
۶ - آیا وجود نمایندگانی با اعتقاد عمیق به نبودن قدرت تحلیل در مردم برای انتخاب سرنوشت خود، نشانه‌‌ی اصولگرایی انقلابی و مورد تأیید و رضایت حاکمیت است؟
۷ - آیا ایده‌آل و مقبول دانستن این مجلس، درجهت همگن‌سازی طرفداران خاص حاکمیت و حمایت همه‌جانبه از آن‌ها در مسیر نوع عملکردشان است؟
۸ - آیا نبود تقابل گفتمانی میان نمایندگان مجلس درخصوص خط‌ قرمزهای نظام چون: حجاب‌اجباری، مذاکره با آمریکا، تحریم‌های جهانی، به‌رسمیت شناختن اعتراضات مردمی، و نظارت استصوابی؛ سبب تضمین بقای نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت ولایت مطلقه‌‌ی فقیه است؟
۹ - و پرسشی بسیار مهم و ظریف، آیا وجود زیست همراه با تجمل و دهن‌کجی نمودن به عموم ملت ایران ازسوی افرادی از حاکمیت چون میرسلیم با آن ساعت و کفش برند با قیمت نجومی‌ و قالیباف با آن ماجرای سیسمونی غیرایرانی گرانقیمت مارک‌دار، و نمایندگانی که تعلق یک ماشین #شاسی‌بلند را برای نمایند‌ه‌ی مجلس، عادی و پیش‌پا افتاده و غیرتجملی شمرده و اعتراض جامعه به آن‌را گدابازی می‌دانند؛ ادامه‌ی همان مانور تجملی نیست که روزگاری جدال بر سر آن در میان سیاسیون حاکمیت؛ بخشی از سرمایه‌های این سرزمین را به باد داده و چالش‌های مهم جامعه و مشکلات و مرارت‌ها و مطالبات مردم را به‌تمسخر و بی‌اعتنایی می‌گرفت؟

این پرسش‌ها و تأمل و تفکر در پاسخ‌های آن‌، آدم را به سال‌های پیشین تاریخ این کشور در دوران موسوم به #سازندگی پرتاب می‌کند. همان سال‌ها که بحث #مانور_تجمل‌، سخت و باشدت مطرح بود و خاندان و وابستگان و اطرافیان رئیس‌جمهور وقت آن دوران، به طرفداری و تأیید این #تجمل‌گرایی و رفاه طلبی و بی‌اعتنایی به مردم و آرمان‌های انقلاب سال ۵۷، منتسب و متهم بودند و بسیار مغضوب اصول‌گرایان انقلابی قرار داشتند.

و چه فرصت‌ها که در این مجال جدال، از‌کف برفت، و چه آب‌ها که بیهوده در هاون قدرت کوبیده شد، و چه لطمه‌ها و رنج‌ها و مصیبت‌ها که این سرزمین و مردمانش متحمل شدند تا صبرها سرآمد و طاقت‌ها تمام شد و اعتراضات اخیر درپس ناامیدی از دیده‌شدن مردم و احترام به آزادی و رفاه و عدالت و زندگی آبرومندانه و باعزت آن‌ها، در اعتراض به تبعیض و بی‌عدالتی با  مطالبه‌ی #زن‌زندگی‌آزادی سربرآورد.
مگر کز خوی نیکان پند گیرند
وز انجام بدان عبرت پذیرند...

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝« زخم‌هایی که فراموش نمی‌شود! »

✍️ فریبا نظری

🏴🖤بیاد سوگ غم‌بار #ابوالفضل_امیرعطایی و مادر سوگ‌وارش

این‌روزها، زندگی معمولی و عادی هم بسیار سخت و طاقت‌فرسا شده است؛ اخبار روزانه‌ی مرگ و اعدام، بازداشت و صدور احکام سنگین بازداشتی‌ها، فقر شدید جامعه، تعطیلی کسب و کارها، قتل و نزاع، پیامدهای تخریب محیط زیست، گرانی مفرط همه چیز، گرسنگی و بی‌سرپناهی و بی‌پولی مردم، دروغ‌های رسانه ملی، نادیده انگاری مردم، ستم و تبعیض آشکار، تبلیغات پوچ و دروغین شهری، سخنان نسنجیده و بی‌اعتبار برخی متولیان و مسئولان، و بی‌اعتباری منطقه‌ای و جهانی؛ شرایط پرتنش و اضطراب‌آوری در فضای عمومی جامعه ایجاد نموده که آشکار و بدیهی است حاصلی جز خشم و اعتراض نخواهد داشت. 

یکی‌از این عوامل مختل کننده‌ی سلامت روان عمومی جامعه؛ مواجهه‌ی حاکمیت با معترضین اعتراضات اخیر آغازشده از سال ۱۴۰۱ در جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی است که همراه با بی‌مسئولیتی، پاسخ‌گو نبودن، نادیده‌انگاری، به رسمیت نشناختن، سرکوب، تحریف، و روایت‌سازی از وقایع و حقایق رخداده‌است که شهروندان این سرزمین را وادار و محق‌ به پرسش‌هایی بسیار بااهمیت می‌نماید:
۱- چرا حاکمیت اعتراضات مردمی را به رسمیت نمی‌شناسد؟
۲- چرا حاکمیت مسئولیت جان‌باختن صدها نفر از هم‌وطنان در شهرهای مختلف را در اعتراضات اخیر؛ نمی‌پذیرد؟
۳- مسئولیت #جان‌باختن و کشته شدن چند ده نفر از #کودکان و #نوجوانان زیر ۱۸ سال همچون: سیاوش محمودی*، پارسا رضادوست، سارینا اسماعیل‌زاده، ابوالفضل آدینه‌زاده، متین قنبرزهی، مهدی حضرتی، کیان پیرفلک، نیما شفیق‌دوست، سپهر مقصودی، اسرا پناهی، و بسیاری دیگر و این آخری ابوالفضل امیرعطایی نوجوان ۱۶ ساله‌ی شهرری که پس‌از چندماه رنج و شکنجه دربرابر چشمان منتظر مادر برای برخاستن وسخن‌گفتن با او، جان داد؛ با کیست؟
۴- آیا این کودکان همگی در طی چند ماه تصمیم گرفتند خودکشی کنند؟ 
۵- آیا از ناکجاآباد و توسط فرازمینی‌ها، مورد اصابت گلوله‌ی جنگی، یا ساچمه‌ای یا اشک‌آور یا باتوم قرارگرفته و جان شیرین و نورسته‌ی خود را ازدست داده‌اند؟
۶- چه شخص یا سازمان یا نهاد حقیقی و حقوقی، پاسخ‌گوی مهرپایان ناگهانی بر زندگی این گل‌های خندان و سرمایه‌های بی‌مثال ایران است؟
۷- چه شخص یا سازمان یا نهاد حقیقی و حقوقی، به جرائم وحشیانه و غیرانسانی و غیرقانونی عاملان و قاتلان این فرزندان برومند ایران؛ رسیدگی می‌کند؟
۸- کدام سازمان و ارگانی، پاسخ‌گوی مرارت و رنج روانی و مصیبت جانکاه خانواده‌های این کودکان و نوجوانان جان‌باخته و مقتول است؟
۹- کدام سازمان و نهادی، توان جبران سوگ دردناک و سترگ این خانواده‌های سوگ‌وار را دارد؟
۱۰- چگونه باید بپذیریم حق ادامه‌ی زندگی از این نوجوانان و سرمایه‌های ملی دوست‌داشتنی، با قساوت تمام، سلب شده است؟ و دیگر راهی برای شکوفایی آن‌ها نیست؟
۱۱- چرا هیچ سازمان و شخص حقیقی یا حقوقی، جسارت و عدالت برعهده گرفتن این مصائب  فراموش نشدنی را ندارد؟
۱۲-  و این‌همه کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال، چگونه و به چه جرمی لایق کشته شدن دانسته شدند؟
#بای_ذنب_قتلت...

چند روزی است که خبر جان‌باختن نوجوانی سیه‌چشم و سیه‌موی به نام #ابوالفضل_امیرعطایی پس‌از ماه‌ها رنج و مرارت و شکنجه را شنیده‌ایم. خبر کوتاه بود اما خواننده را به اندوهی بزرگ فروبرد. پسرک ۱۶ ساله‌ای که در اعتراضات سال ۱۴۰۱ با اصابت گلوله‌ی گاز اشک‌آور یک اسلحه‌بدست از فاصله‌ی نزدیک، به‌شدت مجروح شد و پس‌از چند ماه عذاب وجود نازنینش و رنج و شکنجه خانواده‌اش، برای همیشه به خواب رفت.

در تصویری کوتاه و جان‌خراش، دیدم که مادر پس از مدت طولانی بیهوشی ابوالفضل، عاشقانه او را خطاب کرد که دستش را بگیرد و بفشارد و با چشمان سیاه بازشده‌اش به او نگاه کند و پلکی بزند. ابوالفضل هر دو خواست مادر را اجابت کرد و سپس برای همیشه آرمید...
حال این #مادر را کسی نمی‌داند و نمی‌تواند بداند...
حال خونین‌دلان که گوید باز...
و #زخم‌هایی که فراموش نمی‌شود...
و
#بخشیده نمی‌شود، و #دادخواهی می‌شود...

۸ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/752👈 *@Sociologyofsocialgroups
@MostafaTajzadeh
📝📝📝« ترانه‌های اعتراضی»/ بخش نخست

 ✍️ فریبا نظری

ترانه‌ی اعتراضی، عبارتی که از آغاز اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زن‌زندگی‌آزادی، بسیار نام آن‌را شنیده‌ایم.

اما ترانه‌ی اعتراضی چیست و در چه رخدادها و زمان‌هایی در ایران بوجود آمده است؟
شاید بتوان در تعریفی ساده و کوتاه گفت، ترانه‌ی اعتراضی بیان‌گر احساسات مشترک گروهی از انسان‌ها درباره‌ی یک رخداد، یا یک مفهوم، یا یک پدیده‌ای است که ازسوی آن‌ها مورد اعتراض، شامل رد یا مطالبه‌؛ قرار می‌گیرد. این نوع از آثار موسیقایی می‌تواند در انواع مختلف گونه‌های موسیقی همچون کلاسیک، پاپ، رپ، جاز، محلی و بومی؛ ساخته و ارائه شود.

برخی‌از جنبش‌های جهانی که موسیقی اعتراضی آنها را همراهی کرده است، عبارتنداز:
-جنبش حق رأی زنان
- جنبش‌های کارگری
- جنبش ضد آپارتاید
- حقوق بشر
- حقوق مدنی
- جنبش ضدجنگ
- جنبش فمینیستی
- جنبش دفاع‌از حقوق حیوانات
- گیاه‌خواری
- کنترل تسلیحاتی
- محیط زیست

متن کامل

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝« رعایت حقوق معلولان، الزام جهانی برای حکمرانی خوب»

✍️ فریبا نظری

کنوانسیون حقوق افراد دارای ناتوانی، یک معاهده‌ی بین‌المللی حقوق بشر سازمان ملل متحد است که با هدف حمایت از حقوق و عزت افراد دارای معلولیت انجام شده‌است. طرفین کنوانسیون موظف هستند که از حقوق بشر توسط معلولان حمایت کنند. این کنوانسیون به عنوان یک عامل اصلی در جنبش جهانی حقوق معلولیت به کار می‌رود و باعث می‌شود از مشاهده‌ی افراد معلول به عنوان معالجه‌ی پزشکی و حمایت‌های اجتماعی به سمت دیدن آنها به عنوان اعضای کامل و برابر جامعه با حقوق بشر استفاده شود.

این کنوانسیون اولین پیمان حقوق بشر سازمان ملل در قرن بیست و یکم بود که در سال ۲۰۰۶ تهیه و سال بعد به تصویب رسید. رسیدن به این کنوانسیون، سابقه‌ی چندین دهه تلاش و توسعه یافتگی دارد.

۱۶۰ کشور، کنوانسیون را پس از افتتاح آن در سال ۲۰۰۷ امضا کردند و ۱۲۶ کشور آن را طی پنج سال اول تصویب نمودند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که به این کنوانسیون پیوسته و همانند سایر اعضا، موظف شده که گزارش سالانه از عملکرد و اقدامات خود دراستای اجرایی شدن این معاهده‌ی بین‌المللی به سازمان ملل ارائه دهد.

باتوجه به عضویت ایران در این کنوانسیون و نحوه‌ی زیست نامناسب معلولان در کشور، همواره این پرسش مهم مطرح است که این حضور بین‌المللی، چه بهره و پیامدهای مثبتی برای زیست شایسته و انسانی معلولان کشورمان داشته است؟

باوجود عضویت ایران در کنوانسیون حقوق معلولان، کاستی‌ها و خلأهای موجود در سیاست‌گذاری، اجرا و نظارت بر آن‌ها در راستای منافع جامعه‌ی معلولان کشور، هم‌چنان تداوم دارد که به برخی‌از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱- دراولویت نبودن آگاهی‌بخشی عمومی حقوق معلولان در نهادهای آموزشی و رسانه‌ی ملی
۲- بی‌توجهی به #اشتغال 
۳- مشکلات تهیه‌ی مسکن و #سرپناه
۴- نبود مناسب‌سازی زیست فردی و خانوادگی
۵- نبود مناسب‌سازی زیست عمومی و اجتماعی 
۶- توجه نداشتن به #سلامت‌روان معلولان و خانواده‌های شان
۷- مشکلات مستمر و همیشگی خدمات بهداشتی و #درمانی شامل: کامل نبودن پوشش بیمه، گرانی شدید، دردسترس نبودن برخی‌از آن‌ها
۸- بهره‌ نبردن از مشاوره‌‌ی تخصصی مبتنی‌بر تجربه‌ی زیسته‌ی معلولان در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور
۹- کافی نبودن میزان مستمری و حق پرستاری
۱۰- مشکلات مستمر #خدمات_آموزشی
۱۱- وجود #تبعیض در حقوق اجتماعی معلولان مانند: هزینه‌بر بودن و مناسب نبودن خدمات آموزشی، درمانی، توانبخشی، رفاهی، حمل و تقل
۱۲- نبود اراده و توجه در قوه‌ی مقننه و مجلس قانون‌گذار به ردیف اعتباری و قوانین کارآمد
۱۳- نقص برخی‌از قوانین موجود
۱۴- اجرا نشدن درست و کامل قوانین موجود
۱۵- بهره‌ نبردن از توان و ظرفیت علاقمندان به کنش‌گری در حوزه‌ی معلولان
۱۶- اطلاع‌رسانی نامناسب و ناکافی تسهیلات و خدمات اندک دستگاه‌های موجود به معلولان 

در شرایط امروز کشور، وضعیت زیست معلولان و خانواده ‌های‌شان* بسیار بغرنج و پرچالش است. درمیان جدال‌های سیاسی و قطبی‌شدن فضای جامعه به‌ویژه پس‌از مواجهه‌ی حاکمیت با اعتراضات اخیر جنبش #زن‌زندگی‌آزادی؛ اولویت‌های ضروری جامعه به حاشیه رفته و بر ابقای #حجاب‌اجباری و خاموشی اعتراضات و مطالبات مردم، متمرکز شده است. در این شرایط گروه‌هایی چون معلولان به‌ویژه با داشتن اعضای سالمند، کودک، زن سرپرست خانوار، زندانی، بیکار، بیمار روانی و جسمی؛ در شرایط نابسامان و آشفته‌ای قراردارند که در سال جاری** نیاز به رسیدگی و توجه اورژانسی، بحرانی و فوری دارد. 

  برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل (UNDP) و بانک جهانی؛ ویژگی‌های حکمرانی خوب را براساس شاخص‌های هشت گانه‌‌ی زیر( به ترتیب اهمیت) مطرح کرده‌ است:
۱- مشارکت
۲- حاکمیت قانون
۳- شفافیت
۴- مسئولیت‌پذیری
۵- اجماع سازی
۶- عدالت و انصاف
۷-  اثربخشی
۸- پاسخ‌گویی

اگر بر وضعیت عینی معلولان و خانواده‌های شان، متمرکز شویم و چالش‌های آنان را مشاهده نموده یا ازطریق گفت‌و‌گو با گروه‌های مختلف‌ ایشان در جریان آن قراربگیریم؛ متوجه خواهیم شد در ویژگی‌های نام‌برده، با اشکالات و کژکارکردهایی مواجه هستیم که حاصلش شرایط زیستی سخت و پررنج معلولان کشور است. مشارکت ناکافی حاکمیت و مردم، بی‌قانونی و ضمانت سلیقه‌ای قانون، نبود شفافیت کافی، وجود تبعیض و بی‌عدالتی، اثربخشی ضعیف و یا پاسخ‌گو نبودن بسیاری از متولیان و سازمان‌ها در این شرایط زیستی پررنج و ناعادلانه‌ی معلولان؛ یک نمونه‌ی بارز از حکمرانی ناکوک و ضعیف در این سرزمین است.

*معلولان و خانواده‌های شان، گروهی فراموش شده و درحال رنج و مرارت مضاعف
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/806

**سال ۱۴۰۲، سال سیاه معلولان و خانواده‌های شان
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/877
@Sociologyofsocialgroups
📝📝📝« نکاتی درباره‌ی نوشتار پژوهشی ترانه‌های اعتراضی »

✍🏻
فریبا نظری

شش بخش از مجموعه‌ی پژوهشی باعنوان «ترانه‌های اعتراضی» نگاشته و در کانال جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی، تقدیم شد.
در اینجا لازم دیدم چند نکته را یادآوری کنم تا با اطلاع از آن آنها قسمت های بعدی را بخوانیم:

۱
- این پژوهش صرفاً نگاهی دارد بر ترانه‌های اعتراضی در ایران از دوران مشروطه تاکنون و نه اشعار و ادبیات و هنرهای اعتراضی. شش بخش از آن تا زمان پیش‌از جنبش سبز، به موضوع پرداخته و باقی بخش‌ها در ادامه به سال ۱۳۸۸ تا امروز می‌پردازد و به ترتیب تقدیم خوانندگان خواهد شد.

۲- ذکر برخی آثار تولید شده در طی این سالها و نیز پدیدآورندگان آن ها، صرفاً به عنوان درج مصادیق و نمونه‌هایی از کل آثار و تولیدکنندگان آن‌هاست. ازاین‌رو در همه‌ی این موارد قید «بعضی» یا «برخی» با همین هدف ذکر شده است. توجه به این نکته مهم است که امکان ذکر تمامی ترانه های اعتراضی و پدیدآورندگان آن‌ها در طول زمان بیش‌از یک سده از دوران مشروطیت تاکنون، از اهداف این پژوهش خارج است چراکه هدف این مطالعه و نوشتار، تدوین فرهنگ نامه یا دایره‌المعارفی از ترانه‌های اعتراضی ایران نیست که مداخل آن، تمامی این آثار با مشخصات دقیق شان را دربرگیرد.

۳- تقسیم بندی دوران بروز و ظهور ترانه های اعتراضی در ایران به چهار دوره‌ی مشروطیت، انقلاب سال ۵۷ ، جنبش سبز و جنبش زنزندگیآزادی؛ با برداشت، انتخاب و جمع‌بندی نگارنده در این پژوهش شکل گرفته است.

۴- تقسیم بندی سه دوره ذیل دوران انقلاب سال ۵۷ نیز برای نخستین بار و کاملا ابداعی ازسوی نگارنده در نظر گرفته شده و شرایط و آثار آن توصیف و تبیین شده‌اند. دربخش دوم دوران پیروزی انقلاب سال ۵۷، با عنوان «دوران یکدست سازی سیاسی فرهنگی آغاز دهه ۶۰» ضروریست سه دسته از ترانه‌های اعتراضی مورد بررسی قرار می‌گرفت که از این میان تنها دو دسته مربوط به جریانات چپ گرا موسوم‌به خلق ترکمن در استان مازندران آن زمان و نیز، اعضا و طرفداران گروه‌های چپ‌گرا و سازمان مجاهدین خلق در برخی استان‌ها ازجمله تهران و مازندران؛ مورد اشاره قرارگرفتند.
دسته‌ی سوم مربوط به ترانه‌های اعتراضی اعضا و طرفداران احزاب کرد در مناطق کردنشین غرب کشور(استان‌های کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی) است که اگرچه از وجودشان در آن سال‌ها اطلاع یافته شد اما به دلایل زیر مطلبی از آن‌ها به میان نیامد:
- این ترانه ها غالبا به زبان کردی هستند
- نسخه‌ی مکتوبی از آن‌ها به دلایل ممنوعیت یافت نشد.
- به دلیل ناآشنایی با زبان کردی، امکان جستجو در فضای مجازی تا زمان نگارش این مجموعه برای پژوهش‌گر بوجود نیامد.
- به دلیل حساسیت بر ممنوعیت این ترانه‌ها، امکان دریافت مشاوره و کمک برای نگارنده نیز مقدور نشد.

۵- برخی از ترانه‌های اعتراضی دارای اسامی متعددی هستند که آن که بیشتر با اذهان مأنوس و آشنا بوده، انتخاب و ذکر شده است.

۷- برخی از ترانه‌ها، توسط چند خواننده و در زمان‌های مختلف خوانده شده که به همه‌ی این ارائه‌ها، به دلیل طولانی شدن توضیحات و غیرضروری بودن آن ازسوی نگارنده، اشاره نشده است.

 ۸ - متاسفانه پژوهش‌های قابل توجه و کاملی در این موضوع در مراکز دانشگاهی و پژوهشی داخل کشور، صورت نگرفته است. نگارنده معتقد است این موضوع در ابعاد و جنبه‌های مختلف، نیازمند پژوهش‌های میان‌رشته‌ای است.

۹- در تحلیل ویژگی‌های محتوایی ترانه‌های هر دوران، نگارنده بر برداشت و تفسیر خود از ترانه‌ها با شنیدن چندباره و تأمل در متن و موسیقی آن‌ها؛ اشاره دارد و بدیهی است این امکان وجود دارد که تحلیل پژوهش‌گران دیگر، متفاوت باشد.

۱۰- بدیهی است این مطالعه و نوشتار، خالی از کاستی و نقص  احتمالی نیست و مانند هر اثر دیگری، نیاز به نظرات تکمیلی پژوهش‌گران و متخصصان دارد. نگارنده از آن‌ها استقبال و سپاسگزاری می‌کند. و قصد آن دارد تا با نظرات تکمیلی و اصلاحی دوستان علاقمند و متخصص، مجموعه‌ی کامل نوشتار را در قالب یک مقاله منتشر نماید.

خرداد ۱۴۰۲

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/937:ترانه‌های اعتراضی /بخش نخست

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/938 :بخش دوم

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/940 :بخش سوم

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/950 :بخش چهارم

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/957 :بخش پنجم

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/965 :بخش ششم

https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝 جامعه‌ی طبقه‌بندی شده!

✍🏻فریبا نظری

درجوامعی که از عدالت اقتصادی و اجتماعی بی‌بهره هستند؛ مردمانش در برخی از ابعاد زیست فردی و اجتماعی، تفاوت آشکاری دارند.
آن‌چه در چندسال اخیر در کشور ما دیده و با آن درگیر هستیم، تفاوت فاحش و فراتر از برخی بخش‌های زندگی مردم است. 

 اگر پیش‌از این تنها در آموزش و درمان و مسکن میان ساکنان مناطق مختلف یک شهر یا استان، تفاوت زیادی در کیفیت و نوع خدمات و داشته‌ها وجود داشت؛ اکنون این تفاوت و تبعیض شهروندی، ابعاد متنوع و گسترده‌تری پیدا کرده است.

برخی‌از این خدمات و مصرف و داشته‌ها‌ی تفکیک‌شده و متفاوت در جامعه عبارتنداز:
۱- مسکن طبقه‌بندی شده
۲- درمان طبقه‌بندی شده
۳- پوشاک درجه‌بندی شده
۴- خوراک و تغذیه دسته‌بندی شده
۵- آموزش و خدمات رتبه‌بندی شده
۶- اوقات فراغت درجه‌بندی شده
۷- تولد و مرگ طبقه‌بندی شده
۸- مجازات و زندان درجه‌بندی شده
۹- ازدواج طبقه‌بندی شده

چند هفته‌ی پیش به یکی از شهرستان‌های استان البرز رفتم، از خیابان‌ها و کوچه‌ها گذشتم، به بازار محلی شهر سری زدم، از همان بازارهای طبقه‌بندی شده با کالاها و اجناس درجه‌بندی شده.

خوراکی‌های باز بدون بسته‌بندی و تاریخ مصرف و کد استاندارد و بهداشت و میزان ترکیبات مانند انرژی و چربی و نمک و قند… با قیمت‌هایی ارزان‌تر و پایین‌تر از خوراکی‌های بسته‌بندی و استاندارد گران‌قیمت و غیرقابل خرید عموم مردم.
به یاد فروشگاه ‌های مناطق خاص برخی شهرها افتادم و اجناس و خوراکی‌های مارک دار بسته‌بندی وارداتی با تاریخ مصرف و میزان ترکیبات آن‌ها!

به اطراف نگاه کنیم، آن‌چه می‌بینیم، آن‌چه وجود خارجی دارد؛ یک جامعه‌‌ی طبقه‌بندی شده به‌جای یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی توحیدی است…
همان که وعده داده شده بود، اما امروز؛ اثر و خبری از آن نیست.

اما اهمیت این جامعه‌ی طبقه‌بندی شده در تولید دوگانه‌های گفتمانی خاص خود و برون‌داد آن‌هاست.
گفتمان عدالت و بی‌عدالتی؛ گفتمان تبعیض و برابری؛ گفتمان مطالبه و بی‌تفاوتی؛ گفتمان دادخواهی و حفظ وضع موجود؛ و گفتمان اعتراض و سرکوب.

همان گفتمانی که در اعتراضات چندساله‌ی اخیر از سال ۱۳۹۶ تاکنون، به #زن‌زندگی‌آزادی و اعتراض به #فقر و #فساد و #تبعیض انجامیده است.

سر آن ندارد امشب، که برآید آفتابی...
۳۱ خرداد ۱۴۰۲

@A_pajhohi
@MostafaTajzadeh
🔰🔰اجباری شدن حجاب، پس‌از انقلاب ۵۷ و اکنون در جنبش #زن‌زندگی‌آزادی/ بخش نخست

✍️ فریبا نظری

🔵 نخستین گام برای پیاده‌سازی حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب برداشته ‌شد. یک روز پیش از هشتم مارس، برابربا #روز_جهانی_زن، در حالی که گروه‌های مختلف سیاسی در تدارک برگزاری نخستین مراسم این روز در ایران بودند، روزنامه‌ی کیهان با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند».
📃 در صفحه‌ی نخست این روزنامه به نقل از رهبر انقلاب نوشه‌شده‌ بود: « در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند» (کیهان۱۶اسفند ۵۷، شماره ۱۰۶۵۵، ص ۱).
📺 یک روز پیش‌از آن نیز تلویزیون که ریاست وقت آن‌را #صادق_قطب‌زاده بر عهده داشت اعلام کرده ‌بود که بزرگ‌داشت #هشت_مارس یک سنت غربی است و به زودی روز زن اسلامی اعلام می‌شود. و بااین سخنان و اعلام موضع رهبران انقلاب، مراسم روز جهانی زن به یک تجمع اعتراضی ضد حجاب اجباری بدل شد و بسیاری‌از زنان در گروه‌های مختلف در این تظاهرات شرکت کردند.
📃 روزنامه‌ی #کیهان در بخشی از گزارش خود درباره‌ی تجمع اعتراضی زنان در آن‌روز می‌نویسد: 
« ۱۵هزار زن که در #دانشکده_فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأی‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمایی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می دادند: "ما با استبداد مخالفیم"، "#چادراجباری نمی خواهیم".
پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار "مرگ بر ارثیه رضا کچل" وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند»( ۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶، صفحه‌ی دوم).
🔷 در تجمع زنان مقابل #کاخ_دادگستری، #هماناطق تاریخ‌شناس معاصر طی سخنرانی گفت ما مخالف حجاب نیستیم بلکه مخالف #تحمیل آن هستیم.
🎤حجت‌الاسلام #اشراقی، داماد رهبر انقلاب نیز طی مصاحبه‌ای با کیهان اعلام کرد: «باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد و در همه مؤسسات و دانشگاه‌ها به این موضوع توجه شود. اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست. همین قدر که موها و اندام خانم‌ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد، حالا به هر شکلی مهم نیست. چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانم‌ها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد، حرفی نیست. باید طبق نظر مبارک امام، حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانم‌ها با اشتیاق اجرا شود ... در مورد اقلیت‌های مذهبی همیشه نظر مبارک امام این بوده که آنها از هر حیث مورد احترام و حمایت باشند. اما اگر خانم‌های اقلیت‌های مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر» (۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶، صفحه ۲).
🔹 گروه زیادی از زنان در تهران مقابل دفتر #مهدی_بازرگان، نخست‌وزیر #دولت‌موقت؛ تجمع کردند. غیر از #تهران در چند شهر #سنندج، #اصفهان، #ارومیه، #کرمانشاه و #بندرعباس نیز گزارشاتی از تجمع زنان در اعتراض به حجاب اجباری منتشر می‌شد.
📃 در همان روزها کیهان یادداشتی از #سیمین_دانشور، نویسنده، منتشر کرد. او حجاب را مسئله‌ای فرعی دانسته و از هر دو گروه طرفداران و مخالفان حجاب خواسته ‌‌بود که بهانه به دست ضدانقلاب ندهند و به مسائل مهم‌تر بپردازند:
«ما هر وقت توانستیم این خانه‌ی ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهره‌مند گردیدند، می‌توانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، می‌توانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانه‌ای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم»(کیهان ۱۹ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۷، صفحه ۶).
📃 آیت‌الله #طالقانی طی مصاحبه‌ای با کیهان در مورد حجاب گفت:
«هو و جنجال راه نیاندازند و همانطور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش می‌کنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جایی بر نمی‌خورد. اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند راهنماییش می‌کند که شما اینجور باشید به این سبک باشید»(کیهان۲۰اسفند۵۷ شماره ۱۰۶۵۸، صفحه ۳).

۴ تیر۱۴۰۲

#زن‌زندگی‌آزادی
#حجاب‌اجباری
#مقاوت_مدنی
#مطالبه‌ی_حجاب‌اختیاری
#هشت_مارس

🔴ادامه دارد...

https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝اجباری شدن حجاب، پس‌از انقلاب ۵۷ و اکنون در جنبش #زن‌زندگی‌آزادی/بخش دوم

✍️
فریبا نظری

#شهلالاهیجی، نویسنده و ناشر در این مورد می‌گوید: «به نظر من مهم‌ترین نکته که اینجا همیشه فراموش می‌شود، این است که یک سیستم یا ایدئولوژی معتقد یا لااقل مدعی اخلاق، چطور نتوانسته است مردهایش را جوری تربیت کند که به محض این که مثلا یک تکه از موی زنی را ببینند، کنترل‌شان را از دست می‌دهند. واقعا مردان ما این جوری نیستند و من همیشه فکر می‌کنم این جوری حجاب را تعریف کردن برمی‌گردد به این که چقدر در تربیت جامعه کوتاهی شده است»( دویچه‌وله فارسی، میترا شجاعی، ۱۳۹۲).

بعداز موضع‌گیری‌های روحانیون نسبت به حجاب، گروهی از زنان با عنوان زنان حقوقدان در ۲۱ اسفندماه بیانیه‌ای صادر کرده و در آن اعلام کردند که مسئله حجاب را منتفی می‌دانند و به همین دلیل اعتراضات به این موضوع را پایان می‌دهند، اما موضوع حجاب ختم نشد.

متن کامل در INSTANT VIEW

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝« اعتراض یا اغتشاش؟ »
چند ابهام و پرسش به بهانه‌ی آن‌چه در فرانسه می‌گذرد

✍️
فریبا نظری

چند روزی است که شاهد رخدادهایی در برخی شهرهای فرانسه هستیم و در رسانه‌ها نیز  تحلیل و تفسیرهای متفاوتی دراین خصوص می‌خوانیم و می‌بینیم. ازجمله در بسیاری از رسانه‌هایی که مخالف اعتراضات اخیر جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی بوده و هستند و آن را اغتشاش تعدادی اغتشاش گر با هدایت دشمنان خارجی می‌دانند؛ از رخدادهای اخیر فرانسه، باعنوان اعتراض جمع کثیری از مردم و مواجهه‌ی خشونت‌آمیز پلیس آن کشور، نام می‌برند. 

به‌عنوان شهروند جامعه‌ای که ماه‌هاست با اعتراضات گروه‌ها و صنوف مختلف، روبروست؛ درعین حال که کنجکاو و منتظر اقدامات و کنش سیاسی مسئولان و متولیان امور در حوزه‌های سیاسی، نظامی، اجتماعی، رسانه‌ای، و امنیتی حاکمان فرانسه هستم، پرسش‌های بسیاری نیز برایم پیش آمده است که مایلم آن را با خوانندگان درمیان بگذارم.
(پیش‌از این نیز در یادداشتی به برخی از پرسش‌ها و ابهامات به‌طور مقایسه ای اشاره کردم)*

۱- چرا دولت فرانسه و در بالاترین سطح آن، رئیس جمهور این کشور، جان باختن یک نوجوان را به‌عنوان یک قتل و جنایت نابخشودنی؛ پذیرفت؟ و نه یک مرگ طبیعی با بیماری زمینه‌ای، یا خودکشی، یا حتی اقدام منجر به قتل نسبت به پلیس فرانسه؟

۲- چرا در طول چند شبانه روز گذشته، باوجود کنش‌های معترضین خشمگین همراه با تخریب ادارات و وسایل نقلیه و حملات تهاجمی به پلیس حاضر در خیابان‌ها، با وجود بیش از چهل هزار نفر از نیروهای ویژه‌ی پلیس در سطح شهرها و مناطق مختلف شهرهای فرانسه، معترضین دیگری کشته نشده‌اند؟ آیا حاکمان و پلیس فرانسه، وظیفه و دستور ندارند از نظام مستقر خود حتی با کشتن معترضان خشن و تخریب‌گر؛ دفاع کنند؟ و اگر ندارند، چرا بدین شیوه عمل می‌کنند؟

۳- چرا باوجود محکوم نمودن اقدامات تخریبی ناشی از خشم معترضین ازسوی رییس‌جمهور و سایر مدیران ارشد فرانسه، و دستور کنترل و جلوگیری از اعتراضات‌شان؛ هم‌چنان آن‌ها را معترضان خشمگین می‌دانند نه مشتی اغتشاش‌گر و خس و خاشاک و اراذل و اوباش؟ آیا مدیران ارشد فرانسه، حکمرانی و کشورداری نمی‌دانند؟

۴- چرا حوزه‌ی امنیتی فرانسه، اجازه داد مراسم خاکسپاری نوجوان کشته شده برگزار شود؟ چرا پیکر او بدون حضور خانواده به‌طور پنهانی در جایی به خاک سپرده نشد؟

۵ - چرا از حضور خبرنگاران و رسانه‌ها در انعکاس وقایع و رخدادهای خیابانی، جلوگیری نشده است؟

۶- دولت و پلیس فرانسه، با بازداشت‌شدگان و خانواده‌های شان چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا آن‌ها را از دانشگاه و محل کار، اخراج خواهد نمود؟ آیا حقوق و بیمه‌ی آن‌ها را قطع خواهدکرد؟آیا ممکن است معترضین را برای تخریب گسترده در شهر و حمله به پلیس و مراکز دولتی، به اعدام یا حبس‌های طولانی مدت محکوم نماید؟

۷- و چرا باوجود این‌همه تناقض و تفاوت تاکتیک و مواجهه میان آن‌چه در اعتراضات ایران و فرانسه ازسوی حاکمیت این دو سیستم رخ می‌دهد، هم‌چنان رسانه‌ی ملی و برخی رسانه‌های داخلی، در جایگاه ناصحی دلسوز و نگران حقوق انسان‌ها؛ در برابر اذهان آگاه ایرانیان، اخبار و تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که جز افزایش خشم و بی‌اعتمادی عمومی نسبت به حاکمیت، برون‌دادی نخواهد داشت؟

وجود اعتراضات در جوامع مختلف امری طبیعی و بدیهی و تاحدودی حتی نشان‌گر سلامت و بهنجاری آن است. شیوه‌ی رویارویی حاکمیت جوامع با این اعتراضات نیز، نشان‌دهنده‌ی سلامت و بهنجاری حکمرانی و کشورداری حاکمان و رهبران آن‌هاست.

در رخدادهایی نظیر ایران و فرانسه، این موضوع  مهم و درخور تحلیل و توجه همه‌جانبه، در فضایی آزاد و بدون سوگیری است. تجربه مشابه در جوامع مختلف نشان داده است که بررسی درست و دقیق این‌گونه اعتراضات با به‌رسمیت شناختن آن‌ها و به‌ویژه جرقه و رخداد آغازین آن، دریچه‌ای برای رسیدن به نتایج مناسب، کنترل خشونت بیشتر، هم‌زبانی حکومت و جامعه برای رسیدن به آرامش و حل بحران پیش‌آمده خواهد بود.

*اعتراض یا اغتشاش؟ مسئله این است!
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/833
@MostafaTajzadeh
@Sociologyofsocialgroups
📝📝📝« اصلاح‌طلب، اصول‌گرا! دیگه تمومه ماجرا! »

✍️ فریبا نظری

انتخابات دیگری در راه است، و مدتی است گفت‌وگو و بحث و جدل میان دو جریان سیاسی داخلی باعنوان #اصلاح‌طلبی و #اصول‌گرایی؛ رونق گرفته است.

گروهی به انتخابات برای #تحکیم_نظام، تأکید دارند. گروهی بر #تحریم آن اصرار می‌ورزند، و گروهی برای مشارکت در آن، چه در کسوت انتخاب شونده و چه در جایگاه انتخاب کننده؛ شرایطی پیشنهاد و یا توصیه می‌کنند. و گروهی نیز در پاسخ به این توصیه‌ها، #شرط گذاشتن و اما و اگر انتخاباتی را، نهی کرده و مشروط‌سازی را تنها ازسوی حاکمیت و نظام، مشروع و پذیرفته شده می‌دانند.

بنظر می‌رسد اما یک نکته و گزاره‌ی مهم و اساسی مورد #غفلت هردو گروه و نیز ساختار کلی حاکمیت قرار گرفته است، و آن باور و کنش #جمهور یعنی قاطبه‌ی مردم این سرزمین درباره‌ی پدیده‌ای به نام #انتخابات در شرایط و زمان کنونی است.
۱- آیا جمهور و قاطبه‌ی ایرانیان، آماده‌ی انتخابات هستند؟
۲- آیا در شرایط کنونی، تمایل به شرکت در انتخابات دارند؟
۳- آیا حاکمیت پس‌از آغاز اعتراضات اخیر آغازشده از سال ۱۴۰۱ در جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی، هم‌چنان از #مشروعیت کافی برای برگزاری یک انتخابات برخوردار است؟
۴- آیا جریانات سیاسی داخل کشور، به‌ویژه پس‌از نوع مواجهه با اعتراضات اخیر و مطالبات گروه‌هایی از جمهور؛ هم‌چنان دارای #مقبولیت و جایگاه قابل اطمینان و توجه عمومی و اجتماعی هستند؟
۵- آیا حاکمیت، به توان و صلاحیت قدرت تشخیص و انتخاب جمهور، اعتماد دارد؟
۶- آیا الگو و #مدل آزمون نشده‌ای( به جز آن‌چه در چنددهه‌ی گذشته جریان داشته و موجب بروز نارضایتی گروه‌هایی از جمهور شده) برای پیاده‌سازی پس‌از انتخابات، جهت ارائه به جمهور جامعه؛ وجود دارد؟
۷- آیا کاستی‌ها، نواقص، خطاها، ایرادات مدل‌ها و الگوهای پیشین مدیریتی و اجرایی انتخابات گذشته، شناسایی شده است؟

پاسخ به پرسش‌های بالا، منفی یا مثبت؛ بنظر می‌رسد زمان آن رسیده که به #گزاره‌ی_خبری مهمی که در قالب #شعار در اعتراضات مختلف از سال ۱۳۹۶تا امروز از جمهور شنیده می‌شود، اعتنا شود.

پیش از آن‌که دو جریان سیاسی با زیرشاخه های خود، درگیر جدل‌های انتخاباتی شوند و خود را به مطالبات جمهور معترض، بی‌تفاوت نشان دهند؛ باید بپرسند: اگر ماجرای ما تمام است، ماجرای آغازین چیست و کدام است؟

نادیده‌انگاری و انکار این گزاره‌ی مهم خبری از درون جامعه، اصل خبر را محو و حذف نمی‌سازد و اگر دو جریان سیاسی و نیز حاکمیت به‌عنوان ذی‌نفع انتخابات؛ خوب گوش بسپارند، هم‌چنان صدایی شنیده می‌شود:
اصلاح‌طلب! اصول‌گرا!
دیگه تمومه ماجرا!

۱۴ تیر ۱۴۰۲
 
@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝 « آیا ایرانیان، به پایان حجاب اجباری رسیده‌اند؟»

✍️ فریبا نظری

در خبرها خواندیم که شاعر و نویسنده‌ی خاطره‌ساز ایران، #احمدرضا_احمدی از میان ما رخت بربست و اندوهی بر فضای فرهنگی ایران برجای گذاشت. گویا مرگ انسان‌های نیک‌اندیش و نیک‌گفتار نیز، سبب حرکتی نو و بارقه‌ی امید برای تغییر و تحول است، هم‌چون زندگی و کردار ایشان.

امروز بدرقه‌ی پیکر این هنرمند از محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در #پایتخت با حضور دوست‌داران ایشان و اهل هنر و خانواده‌ی محترم‌شان انجام شد‌. آن‌چه توجه مرا بخود فراخواند، حضور دختر استاد یعنی #ماهوراحمدی و تعداد زیادی از زنان مشایعت کننده‌ی پیکر ایشان بدون حجاب اجباری در این مراسم بود. آن‌هم در یکی از حساس‌ترین مراکز فرهنگی و هنری ریشه‌دار این سرزمین که تاریخ تأسیس آن به پیش‌از انقلاب سال ۵۷ می‌رسد. 
حضور بدون حجاب اجباری ماهور احمدی و همراهی او در بلند کردن تابوت پیکر پدر که همواره در مراسم و آیین خاکسپاری؛ در انحصار مردان بوده است، در کسوت میزبان این مراسم؛ کنشی متفاوت از هنجارهای گفتمان رسمی جامعه‌ی ماست.

و این نویدبخش پیش‌بردن مطالبات انسانی بدور از جنسیت زدگی زنان و مردانی است که آگاهانه خواستار زدودن کلیشه‌های جنسیتی و هژمونی سلطه و اجبار و نبود آزادی هستند.
بنظر گویا این رخداد بر پایان #حجاب‌اجباری در این سرزمین، اشارتی نزدیک دارد و آنانی را که معتقد و دوستدار حجاب هستند، با قلب و اندیشه‌ای آرام و بدون دغدغه، به ایرانی برای همه‌ی ایرانیان امیدوارتر می‌سازد. دغدغه‌ای از جنس پایمال نمودن حقوق هم‌وطنانی که سال‌هاست نتوانسته‌اند مانند اینان، آن گونه که می‌خواهند انتخاب و زندگی کنند.

و این یکی از برکات مطالبه‌ی #زن‌زندگی‌آزادی است...
بایدکه
ایمان بیاوریم به آغاز فصلی گرم و سبز ...

۲۲ تیر ۱۴۰۲

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝« مطالبه‌ی همه‌ی ایرانیان: مردم سیستان و بلوچستان، حق زندگی دارند! »

✍️
فریبا نظری

مدتی است که رسانه‌های داخلی از مشکلات بزرگ زندگی روزمره‌ی هم‌وطنان استان #سیستان_و_بلوچستان، خبر و گزارش می‌دهند.
مشکلاتی هم‌چون:
۱- #بحران_آب با قطع مستمر آن در مناطقی که شرایط استفاده از آب لوله کشی دارند
۲- عدم دسترسی به آب سالم و آشامیدنی در مناطقی که هنوز شرایط استفاده از آب لوله کشی ندارند
۳- خطر مرگ و صدمات جسمی و روانی در #هوتک ها به‌عنوان منابع آب همراه با خطر #حمله‌ی_گاندوها به‌ویژه برای #کودکان_آب‌بر
۴- #طوفان گرد و خاک شدید
۵- افزایش گرمای هوا

در کناراین مشکلات و خطرات جدی، چالش‌ها و گرفتاری‌ها و مسائلی نیز سال‌ها و دهه‌ها استان سیستان و بلوچستان را در چنبره‌ی وحشتناک و مرگ‌بار خود، فراگرفته است.
برخی‌از مهمترین آن‌ها عبارتنداز:
۱- فقرمطلق و نبود امکانات برای رفع نیازهای نخستین زنده‌ماندن و حیات
۲- کمبود آرد و نان 
۳- کاهش قدرت خرید و مصرف #گوشت قرمز و سفید خانواده‌ها
۴- کاهش مصرف میوه و سبزیجات
۵- کاهش مصرف لبنیات
۶- کاهش مصرف اقلام بهداشتی
۷- کاهش سرانه اوقات فراغت
۸- افزایش #بازماندگی_از_تحصیل
۹- بالابودن نرخ #بیکاری
۱۰- کمبود دارو و خدمات بهداشت و درمان
۱۱ - مشکلات نداشتن #شناسنامه
۱۲- کمبود چشمگیر فضای آموزشی کودکان و نوجوانان
۱۳- نبود فضاهای فرهنگی و تفریحی و ورزشی مانند کتابخانه، باشگاه ورزشی، پارک در بسیاری از شهرها و نقاط استان
۱۴- و در مجموع: نبود #عدالت و وجود #تبعیض‌سیاسی_فرهنگی_اجتماعی_اقتصادی در استان

پرسش‌هایی مهم و اساسی پس‌از رصد این اخبار و آمار به ذهن متبادر می‌شود:

1️⃣ آیا مردم استان سیستان و بلوچستان، #حق_زندگی دارند؟
2️⃣ آیا این استان، بخشی از سرزمین و کشور ایران و تحت حاکمیت رسمی نظام جمهوری اسلامی‌؛ شمرده می‌شود؟
3️⃣ چند دهه زمان لازم بوده و هست تا مشکلات این استان، رفع شده و از کمترین حقوق حیات انسانی بهره‌مند شوند؟
4️⃣ آیا #اراده‌ای برای حل و رفع مشکلات فجیع و بحران‌های ویران‌گر استان سیستان و بلوچستان در  ساختارهای مختلف حاکمیت، وجود دارد؟
5️⃣ اگر پاسخ به این پرسش‌ها مثبت است، چرا دهه‌هاست زیست فردی و جمعی مردمان این استان، در شرایط فلاکت فاجعه‌باری قرار دارد؟
6️⃣ پیشنهاد متولیان و مسئولان امر، برای چگونگی پرسش و پیگیری مطالبات هم‌وطنان سیستان و بلوچستان، چیست؟
7️⃣ چه کسی #پاسخ‌گوی خسارات جانی و مادی و روانی و زندگی ازبین رفته و #محرومیت‌های_مستمر مردمان این استان است؟
 8️⃣ آیا این #مزد مردم درحاشیه مانده‌ی دور از مرکز است که همواره بیشترین امیدواری به حاکمیت و نظام را داشته، و بالاترین #مشارکت سیاسی و اجتماعی را در ادوار مختلف انتخابات این کشور داشته‌اند؟
9️⃣ چرا و تا چه زمانی، تبعیض و بی‌عدالتی جزئی جداناشدنی از سیاست‌گذاری‌های راهبردی و اجرایی حاکمیت برای این استان و مردمان این دیار خواهد بود؟
🔟  و درنهایت چه زمانی، رویای زندگی معمولی برای مردمان استان سیستان و بلوچستان، به حقیقت می‌پیوندد؟ و متناسب با شأن و جایگاه شهروندی خود به‌عنوان یک ایرانی در سرزمین مادری خود، با آرامش و رفاه نسبی؛ زندگی خواهند کرد؟

آن‌چه در اعتراضات اخیر آغازشده از سال ۱۴۰۱ تاکنون در جنبش موسوم به
#زن‌زندگی‌آزادی در استان سیستان و بلوچستان دیده شده و هم‌چنان تداوم دارد، قابل تأمل و توجه و درایت کافی و اساسی است. این صدای درونی گروهی از ایرانیان است که سال‌ها، دیده و شنیده نشده‌اند و اکنون ضروری است به خوبی و بااحترام دیده و شنیده شوند.

۱۸ تیر ۱۴۰۲

@Sociologyofsocialgroup
@MostafaTajzadeh
📝📝📝«گشت ارشاد ازبین نمی‌رود؛ بلکه از حالتی به‌حالت دیگر تبدیل می‌شود!»

✍️فریبا نظری

در دهمین ماه از اعتراضات آغازشده از سال ۱۴۰۱ پس‌از جان‌باختن #مهساامینی در بازداشتگاه #گشت‌ارشاد پلیس امنیت اخلاقی و جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی، این خبر اعلام شد:
« سخنگوی فراجا از استقرار گشت‌های خودرویی و پیاده پلیس در سراسر کشور با هدف انجام مأموریت‌ها و برخورد با افرادی که بر هنجارشکنی‌های اجتماعی اصرار دارند، خبر داد »( اقتصادنیوز).

بازتاب این خبر، بیشتر بر یک محور تمرکز داشته است: چرایی بازگشت گشت ارشاد!

اما به اعتقاد نگارنده، گشت ارشاد ازبین نرفته بود که بخواهد دوباره بازگردد. بلکه این سیستم و شیوه‌ای است که در چهار دهه‌ی گذشته، از حالتی به حالت دیگر تغییر یافته و می‌یابد و اسامی مختلفی برای آن انتخاب شده‌است.

به برخی‌از شیوه‌ها و اسامی گشت ارشاد درطی چند دهه‌ی گذشته اشاره می‌شود:
1️⃣ گشت #کمیته‌های انقلاب اسلامی( از سال ۱۳۵۷)
2️⃣ گشت ثارالله #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی( از سال ۱۳۵۸)
3️⃣ گشت جندالله #ژاندارمری( ابتدای دهه‌ی شصت) 
4️⃣ طرح مبارزه با بدحجابی #وزارت‌کشور  ( دهه‌ی هفتاد و ابتدای دهه‌ی هشتاد )
5️⃣ گشت ارشاد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ( از نیمه‌ی سال ۱۳۸۵)
6️⃣ گشت امنیت اجتماعی( از نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد)
7️⃣ گشت ارشاد پلیس امنیت اخلاقی( از ابتدای دهه‌ی نود تا سال ۱۴۰۱)
8️⃣ حراست، حفاظت، انتظامات، و یا کمیته‌ی انضباطی دانشگاه‌ها، مدارس، وزارت‌خانه‌ها، ادارات، بیمارستان‌ها، سازمان‌ها، فرودگاه‌ها، ترمینال‌های مسافری، و دیگر حوزه‌های زیست عمومی و اجتماعی افراد و حتی داخل خودروهای شخصی و محدوده‌ی زیست فردی شهروندان جامعه
9️⃣  واکنون، گشت برخورد با هنجارشکنی اجتماعی نیروی انتظامی (از تیرماه ۱۴۰۲)

چند پرسش مهم:
۱- چرا سیستم کنترل حجاب اجباری و سبک زندگی شهروندان، تا این اندازه برای حاکمیت؛ اهمیت دارد؟
۲ - چرا حاکمیت به‌طور مستمر، نام و صورت گشت ارشاد را تغییر داده، به‌روز کرده و با اسامی و شیوه‌های مختلف اما با هدف و مأموریت و ماهیتی یکسان؛ از آن رونمایی می‌کند؟
۳- چرا حاکمیت در تعامل و #دیپلماسی خارج از مرزها، نرمش قهرمانانه نشان می‌دهد ولی در داخل کشور، حاضر به هیچ‌گونه همراهی و شنیدن مطالبات و صدای مردم نیست؟
۴- آیا حاکمیت در داخل کشور، در قبضه‌ی کارگزارانی از جنس #گروه‌فشار قراردارد؟
۵- آیا حاکمیت، #قدرت‌تحلیل و تبیین و تفسیر واقعیات جامعه‌‌ی امروز ایران را ازدست داده‌است؟
۶ - آیا منافع بزرگتری از حاکمیت درپس فضای #دو‌قطبی مطالبه و مقابله با حجاب اجباری، درمعرض خطر و اهمیت محفوظ داشتن است؟
۷ - آیا تصور حاکمیت از مشغله و چالش #فقرشدید و مشکلات اقتصادی عموم جامعه، فراموشی و واسپاری مطالبات جنبش #زن‌زندگی‌آزادی شامل: عدالت، آزادی، حق انتخاب، برابری، محو استبداد و انسداد سیاسی_ اجتماعی، احترام، حقوق شهروندی برابر، آسایش، رفاه، سلامت جسم و جان، شأن منطقه‌ای و جهانی؛ ازسوی معترضان و کنش‌گران است؟
۸ - آیا حاکمیت پیشاپیش در آستانه‌ی فرارسیدن اعتراضات آغازشده از سال ۱۴۰۱، به استقبال معترضین و خانواده‌های #دادخواه جنبش #زن‌زندگی‌آزادی می‌رود تا صدای ایشان را به کلی، محو و حذف کند؟
۹ - آیا حاکمیت می‌خواهد پیش‌از فرارسیدن یک‌سالگی رخداد بدنامی گشت ارشاد در شهریور سال ۱۴۰۱، توان #کنش‌گری و #مطالبه‌گری جامعه‌‌ی پرتلاطم و معترض را بسنجد و محک بزند؟
۱۰ - و درنهایت، شیوه و عنوان و سازوکار بعدی گشت ارشاد، چگونه خواهدبود؟

شاید تصور شود صلاح مملکت خویش خسروان دانند!، اما گویا این‌بار خسروان حقیقی مملکت؛ همین مردم کنش‌گر و مطالبه‌گر هستند..

 @MohandesMirHosseinMousavi @MostafaTajzadeh
📝📝📝 « پیامد تعطیلی رستوران‌ها، حذف تفریح مردم یا افزایش بیکاری و آسیب‌های اجتماعی؟ »

✍️ فریبا نظری

رفتن به رستوران و خوردن غذا با خانواده، یکی از تفریحاتی است که در دوران مدرن بر زیست بشر افزوده شد. غذا کارکردهای مختلف و مهمی دارد:
-رفع نیازهای زیستی
- لذت و شادی
- ارتباط با دیگران
- شناخت فرهنگ جوامع
- احساس امنیت جسمی و روانی
اما غذاخوردن در رستوران‌ها و واحد‌های غذایی بیرون از محل سکونت، افزون بر کارکردهای اشاره‌شده، پنج ویژگی دیگر نیز دارد:
۱- تفریح با کسانی که به‌عنوان هم‌غذا انتخاب می‌کنیم
۲- کنشی برای پاسداشت مناسبت‌هایی که دوست می‌داریم
۳- برقراری ارتباط شغلی( تجاری، هنری، علمی، سیاسی) با دیگرانی که علاقمند به همکاری با آن‌ها هستیم
۴- برطرف نمودن کنجکاوی و اشتیاق به تجربه‌ی زیسته‌ با سایر طبقات اجتماعی
۵- آشنایی با سبک و ذائقه‌ی غذایی دیگر فرهنگ‌ها از نظر نوع غذا، آداب سرو، مصرف کنندگان

این موارد ممکن است درباره‌ی افرادی که به اجبار شرایط زیستی (شغلی یا آموزشی) ناگزیر به خوردن غذا در واحد‌های غذایی بیرون از محل سکونت خود هستند، کارکرد و مصداق نداشته باشد. برخی‌از جامعه‌شناسان نیز کارکردهای مثبتی برای غذاخوردن در رستوران‌ها قائل نیستند.

حال اگر متغیرها و عوامل طبیعی یا غیرطبیعی در یک جامعه، منجربه تعطیلی مراکز غذایی و رستوران‌ها شود، چه رخ خواهدداد؟
- آیا صرفا تفریحات گروهی و ارتباطات انسانی و لذت و شادی از مردمان آن جامعه، سلب خواهدشد؟
- یا درچرخه‌ی زیست اجتماعی و فردی آن جامعه نیز تأثیر گذاشته و تعداد زیادی از شاغلین این واحدها، بیکار شده و منبع درآمد خود را ازدست می‌دهند؟

نگارنده چندسالی در رشته‌ی آشپزی، هتل‌داری و گردشگری به تدریس جامعه‌شناسی غذا پرداخته و در جریان واکاوی این پرسش مهم، با یکی‌از دانشجویان سابق خود که سرآشپز حرفه‌ای است و حدود دو دهه تجربه‌ی زیسته‌ی آکادمیک و کاری دارد؛ درخصوص تعداد افراد شاغل در یک واحد غذایی گفتگو کردم:
 ۱- معمولا در رستوران های معمولی که‌ در سطح شهر مشغول به فعالیت هستند تعداد نفرات زیادی کار نمی‌کنند. چند نفری در آشپزخانه و چند نفری در سالن به‌علاوه‌ی بخش صندوق و مدیریت که میانگین این افراد بین ۱۰ تا ۳۰ نفر هستند.
۲- اما در رستوران‌های بزرگ که فروش خیلی بالا دارند مثل رستوران هانی و یا رستوران جوان و همین‌طور در کترینگ‌های بزرگ مثل فارسی و دونا، تعداد نفرات زیادی دربخش های مختلف مشغول به کار هستند.

تعدادی از این بخش‌‌ها را مثال می‌زنم:
آفلود و دیگ‌شویی، تولید، توزیع، صنایع و برنامه‌ریزی، منابع انسانی، کنترل کیفیت، تحقیق و توسعه، پرسیون گرم و سرد، انبار، تامین، فروش، قنادی، تاسیسات، IT و…،  میانگین افراد شاغل در این بخش‌ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم، حدود ۷۰۰ نفر #نیروی_انسانی است.
پس از مرور و دقت درتعداد شاغلین واحد‌های غذایی کوچک و بزرگ در توضیحات این سرآشپز محترم، بهتر متوجه وخامت اوضاع و شرایط درصورت #تعطیلی و مسدودی واحدهای غذایی که در آن افراد زیادی مشغول به فعالیت هستند؛ می‌شویم. 

برخی‌از مهم‌ترین مشکلات واحد‌های غذایی در شرایط بحران‌زای اقتصادی امروز کشور، عبارتنداز:
۱- اجاره‌ی زیاد و بی‌ثبات واحدها
۲- مالیات سنگین
۳- تورم تصاعدی مواد اولیه غذایی
۴- سختی کار
۵- حقوق پایین مستخدمین و روزمزد بودن آن‌ها
۶- کاهش استقبال نیروی جویای کار
۴- افت شدید مشتری بدلیل فقر عمومی

برخی‌از پیامدهای تعطیلی واحد‌های غذایی و رستوران‌ها به دلایل مختلفی چون کرونا، بحران‌های اقتصادی، و نیز دلایل سیاسی نظیر مبارزه با حجاب اختیاری زنان شاغل یا مراجع به این مراکز به‌ویژه پس‌از جنبش #زن‌زندگی‌آزادی؛ عبارتست‌از:
۱- ضررمالی فساد مواد اولیه در قالب پسماند
۲-افزایش آمار بیکاران
۳- تأثیر بیکاری شاغلین مراکز بر خانواده‌های شان
۴- ورود احتمالی به چرخه‌ی آسیب‌های اجتماعی بیکارشدگان( سرقت، اعتیاد، قاچاق، خودکشی، قتل، خشونت‌خانگی)
۵- حذف تفریح گروهی و خطر افسردگی و اختلال سلامت روان
۶- خدشه و لطمه به اصنافی که در گردش پویای یک واحد غذایی با آن در ارتباط مالی و کاری هستند، مانند: مراکز فروش و تعمیر ابزار آشپزی صنعتی و تجاری، مراکز تأمین‌کننده‌ی مواد اولیه‌ی غذایی، مراکز تأمین‌کننده‌ی مواد بهداشتی

واحد‌های غذایی و رستوران‌ها، یک چرخه‌ی زنده و پویا از زیست تعاونی و هم‌یاری و هم‌کنشی گروهی مردم، در هر جامعه هستند. بودنشان در دوران امروز زندگی بشر، ضروری و دارای کارکرد است. هنگامی‌که با عوامل طبیعی یا غیرطبیعی، هر واحد غذایی #تعطیل، #پلمپ و از رده خارج می‌شود، بخشی از این چرخه‌ی هم‌زیستی و هم‌کنشی پویای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی؛ می‌میرد. و با مردن خود، آدم‌های زیادی را به نابودی می‌کشاند.

جامعه‌ی امروز ایران، نیازمند زندگی است نه مرگ!
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 « ترانه‌های اعتراضی/ بخش هشتم

🎼 دوران جنبش
زنزندگیآزادی ( آغازشده از سال ۱۴۰۱ تاکنون)/ قسمت ۱

✍🏻 فریبا نظری


در هفت بخش گذشته، ترانه‌های اعتراضی را از دوران مشروطیت تا جنبش سبز مرور کردیم، و برخی از کارکردهای این نوع ترانه‌ها را برشمردیم. در بخش هشتم، ترانه‌های اعتراضی دوران جنبش موسوم به #زن‌زندگی‌آزادی را بررسی می‌کنیم. تولید این آثار از شهریور سال ۱۴۰۱ پس از جان باختن #مهساامینی در بازداشتگاه گشت ارشاد پلیس امنیت اخلاقی آغاز و تاکنون ادامه داشته‌است. از نظر زمانی بیشتر این ترانه‌های اعتراضی در فاصله‌ی مهر ۱۴۰۱ تا پایان اسفند همان سال تولید شده‌اند.

متن کامل در INSTANT VIEW
@Sociologyofsocialgroups
@MostafaTajzadeh
📝📝📝« ترانه‌ی #برای، پرفورمنس اعتراضی خشونت‌پرهیز در ستایش زندگی معمولی و حسرت نبود آن »

درحاشیه‌ی نوشتار پژوهشی ترانه‌های اعتراضی

✍️ فریبا نظری

ماه‌ها مطالعه، بررسی و شنیدن ترانه‌های اعتراضی از دوران مشروطیت تاکنون در دوران جنبش #زن‌زندگی‌آزادی، نگارنده را بدین نکته‌ی مهم رهنمون ساخت که اگر حاکمیت، اپوزیسیون داخلی و برون‌مرز، و گروه‌های مختلف مردم(موافق یا مخالف این اعتراضات) خواهان شناخت، درک، حمایت این جنبش هستند؛ اجرای ترانه‌ی #برای #شروین_حاجی‌پور را بارها و بارها بشنوند و ببینند.
 
این ترانه، شفاف‌ترین، آشکارترین، ساده‌ترین و صادقانه‌ترین بیانیه‌ی غیررسمی این جنبش است که محور آن #زندگی‌طلبی، #آزادیخواهی و #برابری‌خواهی است

متن کامل
@Sociologyofsocialgroups/970 نکاتی درباره‌ی*
@MostafaTajzadeh
📝📝📝« بازگشت قهرمانان ملی و انسجامی که از کف رفت… »

✍️ فریبا نظری

تقدیم به روح بلند #محمدحسن_ترکمان، مادر دلیر و پدر قهرمانش
و رحیم قمیشی، قهرمان ملی وطن

پرده‌ی نخست:
 فردا ۲۶ مرداد است، ۳۳ سال پیش‌از این در ۲۶ مرداد ۱۳۶۹؛ قهرمانان ملی وطن پس‌از سال‌ها اسارت در اردوگاه‌های کشور عراق به‌عنوان طرف جنگ هشت ساله به ایران بازگشتند.
در تاریخ جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق، دو رخداد منجربه بروز و ظهور انسجام ملی شگفت و چشم‌گیر شد:
۱- آزادسازی خرمشهر عزیز در سوم خرداد ۱۳۶۱
۲- ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ و آغاز فرآیند بازگشت اسرا و قهرمانان ملی به وطن
از رخداد نخست به دلیل کمی سن، چیزی شخصا بیاد ندارم اما در اسناد و آرشیو مطبوعات و منابع مختلف نیز خاطرات خانواده و اطرافیان شنیدم و خواندم و دیدم که گویی ایران در خرمشهر خلاصه شده بود و جامعه‌ی متکثر و متنوع آن روزگار، همه باهم شادمانه در خیابان‌ها جشن پیروزی گرفتند.

اما رخداد دوم را خود به چشم دیدم و حس کردم که گویی همه‌ی ایرانیان، منتظر بازگشت اسیر جنگی خویش در قامت قهرمان ملی بودند، شهرها و روستاها صحنه‌ی خوشآمد باشکوه و واقعی مردم به اسرای رنجور و خسته‌ی دور از وطن بود. آن‌روز نیز، فارغ‌از همه‌ی تبعیض‌ها و ستم‌ها و رنج‌ها و کاستی‌ها و انحرافات از مطالبات عمومی انقلاب سال ۵۷؛ در فضای ایران یک سخن حاکم بود: خوشآمد و استقبال مهربانانه از قهرمانان ملی وطن!

پرده‌ی دوم:
توصیف حضور گروهی از رزمندگان و قهرمانان ملی در منزل جان‌باخته‌ی اعتراضات جنبش#زنزندگیآزادی محمدحسن ترکمان ازسوی #رحیم_قمیشی یکی‌از همین قهرمانان ملی:
« می‌دانم پدر محمدحسن هم تصور می‌کرد، بعد از آزادی‌اش از اسارت، پس از ۸ سال سیاه، روزهای سخت او تمام می‌شوند.
وقتی محمدحسن به دنیا آمد تجسم بزرگ شدن و ازدواج پسر جوانش، او را به وجد می‌آورد.
نمی‌دانست سرنوشت چه برایش رقم زده!
دوستانم به دیدار همرزم‌ دلشکسته و صبورشان رفتند. چقدر جای من و همه دوستان دیگر خالی بوده.
محمدحسن در بابل ضمن درس خواندن در دانشگاه، کاری را راه‌اندازی کرده بود. تا قبل از اینکه دژخیمان نگویند هر کس شعار "زن زندگی آزادی" داد، پاسخش گلوله سربی و آتشین است!!
همان که روانه قلب محمدحسن غریب کردند.
و حالا دکتر ترکمان ما، فهمیده بازگشت همۀ ما، یک اسارت دیگر بوده.
دوستانم می‌گویند مادر محمدحسن شجاعانه می‌گفت؛
من تا آخر عمر ساکت نخواهم نشست، سکوت من خیانت به پسرم و خیانت به همه فرزندان ایران است، خیانت به آیندگان است.
او می‌گفت چقدر پسرش به او دلگرمی می‌داده، برای ساختن ایران نباید خسته شد و یا جوان‌ها را تنها گذاشت.
محمدحسن و دوستان شهیدش از دل ما نمی‌روند
درود بر مادر شیردلش خانم سجادیان
درود بر پدر آزاده و دردکشیده‌اش دکتر ترکمان 
درود بر روح بزرگ محمدحسن عزیز»

چه بر سر این سرزمین رفت؟
چه‌شد که فرزندان قهرمانان ملی وطن این‌چنین مغضوب و  دشمن شدند؟
حاکمان چه سرمایه‌ای یافتند که قهرمانان ملی وطن را در راه آن، قربانی نمودند؟
چه شد که حتی دادخواهی آنان را برای خون برزمین ریخته شده‌ی عزیزانشان، برنمی‌تابند؟
چه شد که با این قهرمانان، بیش‌از آن می‌کنند که دشمن در اردوگاه‌های جنگ هشت ساله با ایشان کرد؟

از آن انسجام اجتماعی ملی تا این فضای تیره و غم‌آلود ستم و تبعیض و شکاف، چه روزگاری بر این سرزمین رفته است…

که هرچه از قدر و منزلت آن انسجام بگوییم، کم گفته‌ایم و هرچه دروصف سرمایه‌ای که ازدست داده‌ایم، بنویسیم بازهم حق مطلب را ادا نساخته‌ایم
...
عمق درد و ستم و شکاف آن‌جاست که یک قهرمان ملی درپس سال‌ها اسارت در اردوگاه دشمن، دردمندانه می‌گوید:
... حالا دیگر دکتر ترکمان ما، فهمیده بازگشت همه‌ی ما یک اسارت دیگر بوده...
ما را رها کنید در این رنج بی‌حساب...

۲۵ مرداد۱۴۰۲

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh