فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.9K photos
3.42K videos
520 files
29.4K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
⚪️دوکلام با آقای زائری درباره مصاحبه اش با صدای آمریکا

🔵محمدرضا زائری در گفتگو با صدای آمریکا: "دینی که من می شناسم اولویت هایی دارد که حجاب اولویت اول آن نیست/ اجباري شدن حجاب از همان اول يك تصميم اشتباه بود!"

🔴جناب زائری عزیز فرضاً که الزامی شدن حجاب شرعی از اول اشتباه بود، آیا شما محدوده دیگری برای پوشش تعیین میکردید و یا این که هیچ حد و مرزی برای آن قائل نمیشدید؟! بعید است بگویید که هیچ حد و مرزی را لازم نمیدانستید، چرا که قطعاً برای شما مهم است اگر با خانواده بیرون میروید مرد و زنی عریان جلویتان سبز نشوند!! پس احتمالاً یک حدود حداقلی را تعریف میکردید و الزامی میدانستید! خب! واقعاً چه تضمینی بود پس از مدتی همان را هم غیرعملی و اشتباه ندانید؟! به راستی اگر هیچ حد و مرزی برای پوشش در جامعه وجود نداشته باشد چطور میتوان انواع مفاسد اخلاقی را کنترل و حتی تقبیح کرد؟! امیدوارم نفرمایید که مبارزه با این مفاسد هم در اسلام فاقد اولویت هستند!

🔴جناب زائری! اگر امروز بعد از قریب 40 سال احساس میکنید حجاب نباید اجباری میشد، واقعاً چه تضمینی است که با الزامی نشدن حجاب در ابتدای انقلاب، ظرف مثلاً 5 سال پشیمان نمیشدید که چرا حجاب را الزامی نکردید؟! جناب زائری! به نظر میرسد حال که شما، روحانیون و فرهنگسازان نتوانسته اید در جهت فرهنگسازی برای حجاب و عفاف خوب عمل کنید، میخواهید با عقب راندن الزامات و حدود قانونی، کوتاهیهای خودتان را جبران کنید!! آقای زائری! در انتها نیز شما میپرسم که آیا مصاحبه کردن با صدای آمریکا و بیان سخنانی که مطلوب ایشان است و تمام ضدانقلاب هم مدام هم حال مانور روی آنها هستند، قابل دفاع است و یا این که جای تأمل و شایدهم ندامت دارد؟!

#سیاوش_آقاجانی
🆔 @nazokbin
@MostafaTajzadeh
📝📝📝نگاهی به توییتهای منتخب روز


نوید لطیفی:
"کیفیت برگزاری #نماز_جمعه در هیبت آیینی مذهبی و مستمر، باید مورد بازنگری قرار بگیرد. ذهن عمدتا ساده ائمه جمعه، فقر ارتباط، عدم فهم پیچیدگی معمول رخدادها و ملزم ساختن خویش به سخن گفتن درباره همه چیز برای همیشه، خطبه‌ها را به رسانه‌ای ناکام بدل می‌کند که به ضد خود تبدیل شده. #صدیقی"

محمدعلی وکیلی:
"حضرت آقای صدیقی خسارت انفعال ادعائی نمایندگان ملت بمراتب کمتر از تعابیر تحقیرآمیز و دون‌شانی چون #آشغال برای معترضین می‌باشد، متاسفانه این رفتارها نتیجه نگاه از بالاست!"

Hesam Moghadam:
"حاج آقا! همونایی که ازشون خواستی بودجه‌ حوزه‌های علمیه رو زیاد کنن، با رای اونایی که بهشون گفتی آشغال رفتن تو مجلس. منو یاد اونایی میندازی که میگن «عاشقتم کثافت»."

فاطمه سعیدی:
"نمی‌توان مردم را مجبور به استفاده از یک #پیام‌رسان داخلی کرد. به جای ایجاد انحصار برای پیام‌رسان‌های داخلی باید اطمینان مردم جلب شود. #تلگرام"

على مليحى:
"‏همیشه در این مملکت اسم بدهکاران بانکی منتشر می‌شود؛ یک‌بار هم نام طلبکاران را منتشر کنید، ایرادی که ندارد. خوب است نام طلبکاران عمده موسسات غیرقانونی مالی‌، آنها که چندصدمیلیارد در این صندوق‌ها پول داشتند و به گفته عباس آخوندی تا ماهیانه۸۴درصد سود می‌گرفتند افشا شود."

شوهر آهوخانم:
"‏کسانی که غرب رو تشویق به تحریم ایران میکنند تا جمهوری اسلامی منزوی بشه خجالت نکشن به حمله نظامی و بمباران تاسیسات هسته ای و نیروگاه ها و سدها و جاده ها و خط آهن و ...هم تشویق کنند. اینطوری نارضایتی عمومی بالا می‌ره و نظام سقوط می‌کنه!!"

Shokoofeh Mousavi:
"یه جای شلوغی نشسته بودم. توی شعاع یک متریم که صداها می‌اومد همه ده‌ها نفر داشتن درباره تصمیمشون واسه مهاجرت و پیدا کردن یه راه واسه رفتن حرف می‌زدن. این درده آیا؟"

Pooya Mahmoodian:
"آقای جهرمی @azarijahromi مشکل استارتاپ‌ها تامین مالی نیست. فضای امنیتی و تحدید کننده‌ای هست که فعالانه توسط دولت پیگیری میشه! در جریانید @Jobinja_irامروز فیلتر شده؟ مشکل اصلی ما فیلترینگ و فضای ناامن برای کسب و کار هست"

دغدغه‌م حاجی هست‌ش:
"تلويزيون داره سريال پاورچين ر نشون ميده؛ خانم فرهاد كار با حقوق خوب پيدا كرده ٣٥ هزار تومن؛ انگار براى دويست سال پيش هستش فيلم مع الاسف"

فرید:
"الان فصل شخم اول شالیزارهاست، منتها همه انجام نمی‌دن، بهش میگن پیش‌کار، اونی که پیش‌کار می‌کنه وقتی می‌ره قهوه‌خانه روستا یکی از منفورترین آدماست. چون بقیه حال ندارند، شب باید از زنشون حرف بخورند که همش تو قهوه‌خانه علافی:))"

35:
"امروز سر یه ماجرایی ناچار شدم زنگ بزنم اورژانس تهران. برخوردشون خیلی حرفه‌ای، محترمانه و همراه بود و با وجود تردید زیاد روی جدی بودن کیس، نیرو اعزام کردن. دَم‌شون گرم."

مرتضى قديمى:
"‏- عرض می‌کردم، حدیث داریم فرموده است هرچه را برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند.
‏- حاج آقا ببخشیندا! پس چرا شوما بیمارستان خارج و تکنولوژی مدرن. ولی ما درمونگاه و آمپول و استامینوفن؟"

پیکولو:
"اطلاعات بدردنخور:
با هر ۲/۷ میلیون بشکه نفت، میشه معادل بارش یک میلیمتر بر پهنه‌ی ایران، آب دریا رو شیرین کرد. به عبارتی برای اینکه به اندازه‌ی بارش گیلان برای بقیه‌ی جاهای ایران آب تولید کنیم، دو برابر تولید نفت کشور باید هزینه کنیم. اعداد صرفا برای مقایسه‌ی اهمیت آبه."

🔺️fedra🔻:
"-خانوم‌پرستار بیا به دکتر بگو منو مرخص کنه
+اگه مرخص کنه میمیری
-بذار بمیرم میرم پیش زنم ۶ ساله رفته تنهام گذاشته.۵۰ سال منو اون‌جمع کرده +بیخیااااال حاجی اینهمه سال جمعت کرده اون دنیا هم دست از سرش برنمیداری؟؟؟
بلند بلند خندید بعد نگام کرد
-دختر جون توچه میفهمی عشق ماقدیمیا رو"

Javad daliri:
"بازهم آتش دل ملت را می سوزاند پارسال پلاسکو و امسال #نفتکش_ایرانی"

Hadi mousavi:
‏بعد از انتخابات مجلس۹۴ تو یک مراسم دهه محرم دو تا از "برادران" هرکدام جداگانه یک ساعت علیه ⁧ #تلگرام ⁩ حرف زدند.یعنی عاشورا و محرم در درجه دوم اهمیت قرارداشت و فتنه تلگرام، مشکل اصلی اسلام و مسلمین بود.
‏اینها از تلگرام ضربه خوردند، سوختن، هرچه توان دارند بکار میگرن تلگرام بر نگرده.

مسعود باستانى:
"‏به یاد ⁧ #دریانوردان#نفتکش_ایرانی
#شعرشبانه
‏غمِ دریا دلان را با که گویم؟
‏کجا غمخوارِ دریادل بجویم؟
‏دلم دریایِ خون شد در غمِ دوست
‏چگونه دل از این دریا بشویم؟
‏⁧ #سیاوش_کسرایی
‏⁦ #save_iranian_seafarers "

Minooii Chinooii:
"دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من"

Paxima Mojavezi:
"ابراهیم امیری، سنگ‌تراش اهل توس است. تمام مثلثی‌های تالارِ زیرین آرامگاه فردوسی کار دستهای هنرمند اوست. #شهرآرا https://t.co/zQNc7OdGyU"

@MostafaTajzadeh
📝📝📝سیاوش، سیاوشان معصوم دیار ما

✍🏻سهند ایرانمهر

داستان #سیاوش در شاهنامه یکی از دردناک ترین و درعین حال زیباترین داستان هاست. عده زیادی در مورد سیاوش و پاکدامنی اش نوشته اند اما زیباترین و نکته بینانه ترین مطلبی که دراین خصوص نوشته شده به قلم دکتر "غلامحسین یوسفی" است که تاکنون ندیده بودم و از صدقه سر محبت رفیق شفیقی که کتاب"یادنامه #فردوسی "(مشتمل بر 11 مقاله و چکامه ازانتشارات مفاخر ملی به مناسبت تجدید ساختمان آرامگاه فردوسی آبان 1349) را در اختیارم گذاشت، موفق به خواندن آن شدم.

مقاله با عنوان"چهره ای معصوم در شاهنامه"همانند سایر مقاله ها شرحی از مصایبی است که بر جوانی پاک نهاد به نام سیاوش رفته است اما یک نکته در این مقاله وجود دارد که گویی روایت آشنای شاهنامه از سیاوشانی که وجدان پاکشان بلای جان شان می شود و سخن و کردارشان نه از سر شفقت که با شائبه ای دیگر فهم می شود و حلقه بلا چنان برآنان تنگ می گیرد که آنان را به ترک وطن وا می دارد.

مرحوم یوسفی ابتدا شرح می دهد که سیاوش چطور خود را در برابر انواع خطرات و بد اندیشی ها تنها و بی دفاع می بیند و سپس توضیح می دهد که او چگونه با آن همه فضیلت و وطن پرستی ناگزیر به ترک وطن می شود و به ناگزیر به توران پناه می برد، اما زاویه دید خاصی در نوشته ایشان وجود دارد که در کمتر نوشته ای دیده ام:

ممکن است برای ما این اندیشه دست دهد که چرا سیاوش، ایران را پشت سر نهاد و به مرز و بوم دشمن رهسپار شد ولی اگر در نظر بگیریم که هر راه دیگری که برمی گزید او را به پیمان شکنی و ناجوانمردی و بی آبرویی مشهور می کرد، نتیجه می گیریم که کاردیگری نمی توانست کرد ...به علاوه سیاوش در نظر نداشت درتوران بماند و پس از آن نیز یک دم از وطن غافل نبود. حتا در آخرین نامه خود به پدر(کاووس) با آنکه از او گله ها دارد و یکایک آن را برمی شمرد باز جوانمردانه شادکامی آنان را آرزو می کند. از مرز که بیرون می رود چشمش اشکبار است. در توران همآره به یاد ایران و خاطرات زابلستان و روزگار مصاحبت با رستم است...اما به افراسیاب اعتماد می کند و حرمت میزبان را نگاه می دارد و مرام جوانمردی را آنچنان پاس می دارد که در مسابقه گوی بازی میان ایرانیان و تورانیان- چون از مکر تورانیان آگاه می شود- در حضور افراسیاب به ایرانیان توصیه می کند که بر پیروزی اصرار نورزند تا ناخرسندی و گزند تورانیان را به جان نخرند اما شگفت آنکه دوران شادمانی بسیار کوتاه سیاوش در زندگی همان ایامی است که د رغربت توران می گذراند و چه تلخ که درنهایت ، غربت هم بر او جفا می کند و مصیبت دامنش را می گیرد و تیغ حاسدان گلویش را می برد. این است که فردوسی با حیرت از پاداش تلخ روزگار به پاکدامنی و مروت می سراید:

چپ و راست هر سو بتابم همنی
سو پای گیتی نیابم همی
یکی بد کند، نیک پیش آیدش!
جهان بنده و بخت خویش آیدش
یکی جز به نیکی زمین نسپرد
همی از نژندی فرو پژمرد

مرحوم یوسفی می نویسد:" راست است که رفتار و سخنان سیاوش بیشتر غم انگیز است تا حماسی، از آن جمله بی تابی او در مرگ مادر(روایت مظلومانه مادر او هم خواندنی است)، یا وقتی از کشته شدن خود درغربت سخن می گوید و با فرنگیس دردل میکند، طرز گرفتار شدنش به دست افراسیاب و پالهنگ بر گردن نهادن و پیاده کشاندنش، و نیز صحنه کشتن و سربریدنش همگی غم انگیز و معصومانه است و عجیب که در نهایت هم اوست که به خواب پیران می آید و از روزی نوآیین و جشنی نو خبر می دهد"...
دلنشین ترین فراز این مقاله اما این نتیجه گیری و قضاوت منصفانه است:

فریب خوردن سیاوش از گرسیوز(برادر پادشاه توران یعنی همان جایی که سیاوش به آنجا پناهنده شد) با همه فرزانگی سیاوش از لحظاتی حکایت می کند که خرد بیدار او خفته است اما درمصیبتی چنین هولناک و مشکلاتی بدین بزرگی که نام و آبرو و وجدان انسانی را گرفتار می کند و حتا به حیثیت یک ملت گره می خورد، گاه دست اندیشه بسته است و پای تدبیر شکسته.

@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
http://p30up.ir/uploads/f51287529.jpeg
📝📝📝نگاهی به توییتهای منتخب روز

سيّدعطاالله مهاجرانى:
‎"چهل سالگى نظام ، فرصتى ست براى نقد مبانى نظرى انقلاب، ولايت فقيه، دستاوردهاى چهاردهه انقلاب و نيز نقد و بررسى كارنامه روحانيت و نقش محورى آنان در حكومت به ويژه دستگاه قضائي كه ملك طلق روحانيت بوده است. روحانيان حوزه علميه قم نميتوانند به نقد مبانى نظرى و كارنامه انقلاب بپردازند!؟"

Sohrabfz_96:
‎"حرفای ترامپ رو هر وقت میخونم از خشم پر میشم. یه قسمت عمده ای از خشمم از جمهوری اسلامیه که چنان مفهموم همبستگی و وحدت رو تو این مملکت نابود کرد که هر بار که ترامپ ایرانو تهدید میکنه و اقتدار کشور رو زیر سوال می بره قشر عظیمی از ملت نه تنها ناراحت نمیشن بلکه خوشحال هم میشن:(("

Feyzollah Arabsorkhi:
‎"آیا اختلافات داخلی ما از مشکلات شبه جزیره کره بیشتر است که هیچ راهی برای حل آنها نمیشناسیم،چرا راههای گفتگوی ملی را باز نمیکنیم تا کشور و مردم را از این تنگناها خارج کنیم، بخاطر خدا، مردم، کشور، ..."

reyhaneh taba:
‎"منوتو یا صدا و سیما، وقتی بحث منافع باشه تاریخ به راحتی تحریف میشود.منوتو مستند رضا شاه را پخش میکند، نخست اینکه این اسمش مستند نیست، روایت یک رسانه ازیک پادشاه هست. پراز غلط و دروغ و تحریف و یا حداقل پنهان کردن بخشی از واقعیتهاست. رضاشاه یک مجموعست هم ساخت داره هم ویرانی یک سویه نمیشه دیدش"

سولماز اسکندری:
‎"همونایی که مدعی هستند رضاخان کبیر!!!خدمات ارزنده ای به ایران کرده وقتی براشون ازخدمات درمانی رایگان کوبا، بالاترین نسبت دکتر به بیمار در سطح جهان، رتبه ۱جهانی در رعایت حقوق کودکان وآموزش رایگان تا سطح تحصیلات عالیه و صدها خدمات کاسترو حرف میزنی میگن اینا مهم نیست، کاسترو دیکتاتور بوده 😁😁"

belack Mehdi:
‎"#تلگرام کُند هم مثل این میمونه که باسرعت۴۰کیلومتر با بنز بری مسافرت، اما پرایدی که با ۱۲۰تا به کشتنت میده روسوار نشی. دیر رسیدن بهتر ازهرگز نرسیدنه. من حاضرم تو یه تانک امن باسرعت ۲۰کیلومترزنده بمونم تا اینکه تو یه پراید باسرعت ۱۰۰کیلومتر بمیرم. حالا هی تلگرام رو کُندکنید..."

‏سید محمدرضا اصنافی:
‎"درسته ما منتقد #روحانی هستیم ولی اطلاع رسانی شفاف و گام به گام دولت در موضوع #تلگرام رو مقایسه کنید با همین هفت-هشت سال پیش که صبح بلند می شدی می دیدی جیمیل به دلیل درخواست های مکرر مردمی!! فیلتر شده بود"

یوهان کرایُف:
‎" #علی_فروغی مدیر #شبکه۳ دانشجوی ورودی ۸۶ امام صادق، با فرض ممتد خواندن ارشد سال ۹۲ فارغ تحصیل شده.اگه مثل همه ی فارغ تحصیلا در نظر بگیریم و ایشون سال ۹۴ خدمتشون به پایان برسه و بلافاصله استخدام صداوسیما بشه. چطور در مدت سه سال به ریاست شبکه سه سیما رسیده اند. پرتغال فروش؟"

mohammad_tavakoli:
‎"رییس پلیس تهران: بعد از انتشار ویدئوی برخورد گشت ارشاد با آن چند دختر موج گسترده‌‌ای از حمایت #مردم از پلیس به راه افتاده.
‎ای کاش کلمه‌ی «مردم» از ادبیات سیاسی به کل حذف می‌شد."

Zeinab bhrni:
‎"در حرم #امام_رضا بلندگوها خاموش نمی‌شوند، سخنرانی‌ها و مداحی‌ها بی‌وقفه از هر صحن و رواقی شنیده می‌شوند. باید بگردی تا گوشه‌های آرامِ دنج را پیدا کنی یا ساعت‌های سکوت و کم‌جمعیتی حرم را بشناسی."

یگانه خدامی:
‎"از کنار استادیوم رد شدیم. نور اون پروژکتورها و اون دیواره قوس دار دلم رو می بره همیشه. نکنه این سد روزی بشکنه که پیر و خسته ایم و حالی برای رفتن به استادیوم نداریم؟"

شبنم رحمتی:
‎" #ماه_نساء_شهسواری‌پور امروز درگذشت زن سیرجانی که در پروسه ثبت جهانی #گلیم به عنوان «مادر صنایع دستی ایران» معرفی شده بود."

Omid SHOKOOHI:
‎"شیراز رفتم به کفاشی تا کتونیم رو تعمیر کنه. کارش تموم شد گفتم چقد میشه گفت ۱۰۰۰ تومان. من خورد نداشتم و ۱۰۰۰۰ تومان بهش دادم. او هم پول خورد نداشت. گفتم باقیش رو نمیخوام. باور می‌کنید با وجود اصرار من، رفت پول رو خورد کرد و آمد ۹۰۰۰ تومان بهم داد. گفت: «حق من ۱۰۰۰ بود!» بیش باد"

AbdollahRamezanzadeh:
‎"روزهای چهارشنبه و پنج شنبه هیاتی از نمایندگان دولت به سرپرستی یکی از معاونین وزارت صنعت، معدن و تجارت به شهرهای مرزی کردستان رفت و با کسبه و تجار محلی در مورد مشکلات پیش آمده ناشی از سیاست های جدید وزارت کشور گفتگو کرد."

Ham!d:
‎"امروز قرار بود یه جایی تو تبریز برنامه رقص کردی برگزار شه که مردم ریختن نداشتن و خودشون آذری رقصیدن! این دیگه جهموری اسلامی نیست٬ خودمونیم که لعنت بر خودمون باد."

Sara Ghazanfari:
‎"به این عکس نگاه کنید، در روزهایی که #جنگ حرف اول را می‌زند #مرز را کنار گذاشتند و #صلح را ترجیح دادند. صلح واژه‌ای است که اینجا این روزها بدجوری فراموش شده است. واقعا #سیاوش_قمیشی خوب میخونه: ﺑﺪون ﻣﺮز و ﻣﺤﺪوده، وﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻪ دﻧﻴﺎ #کره_جنوبی #کره_شمالی https://t.co/e8QFsNLwsk"
@MostafaTajzadeh
✔️سیاوش، سیاوش های معصوم دیار ما

داستان #سیاوش در شاهنامه یکی از دردناک ترین و درعین حال زیباترین داستان هاست. عده زیادی در مورد سیاوش و پاکدامنی اش نوشته اند اما زیباترین و نکته بینانه ترین مطلبی که دراین خصوص نوشته شده به قلم دکتر "غلامحسین یوسفی" در کتاب"یادنامه #فردوسی "(مشتمل بر ۱۱ مقاله و چکامه ازانتشارات مفاخر ملی به مناسبت تجدید ساختمان آرامگاه فردوسی آبان ۱۳۴۹) است.

مقاله با عنوان"چهره ای معصوم در شاهنامه"همانند سایر مقاله ها شرحی از مصایبی است که بر جوانی پاک نهاد به نام سیاوش رفته است اما یک نکته در این مقاله وجود دارد که گویی روایت آشنای شاهنامه از سیاوش هایی که وجدان پاکشان بلای جان شان می شود و سخن و کردارشان نه از سر شفقت که با شائبه ای دیگر فهم می شود و حلقه بلا چنان برآنان تنگ می گیرد که آنان را به ترک وطن وا می دارد.
مرحوم یوسفی ابتدا شرح می دهد که سیاوش چطور خود را در برابر انواع خطرات و بد اندیشی ها تنها و بی دفاع می بیند و سپس توضیح می دهد که او چگونه با آن همه فضیلت و وطن پرستی ناگزیر به ترک وطن می شود و به ناگزیر به توران پناه می برد، اما زاویه دید خاصی در نوشته ایشان وجود دارد که در کمتر نوشته ای دیده ام:

"ممکن است برای ما این اندیشه دست دهد که چرا سیاوش، ایران را پشت سر نهاد و به مرز و بوم دشمن رهسپار شد ولی اگر در نظر بگیریم که هر راه دیگری که برمی گزید او را به پیمان شکنی و ناجوانمردی و بی آبرویی مشهور می کرد، نتیجه می گیریم که کاردیگری نمی توانست کرد ...به علاوه سیاوش در نظر نداشت درتوران بماند و پس از آن نیز یک دم از وطن غافل نبود. حتا در آخرین نامه خود به پدر(کاووس) با آنکه از او گله ها دارد و یکایک آن را برمی شمرد باز جوانمردانه شادکامی آنان را آرزو می کند. از مرز که بیرون می رود چشمش اشکبار است. در توران همآره به یاد ایران و خاطرات زابلستان و روزگار مصاحبت با رستم است...اما به افراسیاب اعتماد می کند و حرمت میزبان را نگاه می دارد و مرام جوانمردی را آنچنان پاس می دارد که در مسابقه گوی بازی میان ایرانیان و تورانیان- چون از مکر تورانیان آگاه می شود- در حضور افراسیاب به ایرانیان توصیه می کند که بر پیروزی اصرار نورزند تا ناخرسندی و گزند تورانیان را به جان نخرند اما شگفت آنکه دوران شادمانی بسیار کوتاه سیاوش در زندگی همان ایامی است که د رغربت توران می گذراند و چه تلخ که درنهایت ، غربت هم بر او جفا می کند و مصیبت دامنش را می گیرد و تیغ حاسدان گلویش را می برد. این است که فردوسی با حیرت از پاداش تلخ روزگار به پاکدامنی و مروت می سراید:

چپ و راست هر سو بتابم همنی
سو پای گیتی نیابم همی
یکی بد کند، نیک پیش آیدش!
جهان بنده و بخت خویش آیدش
یکی جز به نیکی زمین نسپرد
همی از نژندی فرو پژمرد

مرحوم یوسفی می نویسد:" راست است که رفتار و سخنان سیاوش بیشتر غم انگیز است تا حماسی، از آن جمله بی تابی او در مرگ مادر(روایت مظلومانه مادر او هم خواندنی است)، یا وقتی از کشته شدن خود درغربت سخن می گوید و با فرنگیس دردل میکند، طرز گرفتار شدنش به دست افراسیاب و پالهنگ بر گردن نهادن و پیاده کشاندنش، و نیز صحنه کشتن و سربریدنش همگی غم انگیز و معصومانه است و عجیب که در نهایت هم اوست که به خواب پیران می آید و از روزی نوآیین و جشنی نو خبر می دهد"...

دلنشین ترین فراز این مقاله اما این نتیجه گیری و قضاوت منصفانه است:

فریب خوردن سیاوش از گرسیوز(برادر پادشاه توران یعنی همان جایی که سیاوش به آنجا پناهنده شد) با همه فرزانگی سیاوش از لحظاتی حکایت می کند که خرد بیدار او خفته است اما درمصیبتی چنین هولناک و مشکلاتی بدین بزرگی که نام و آبرو و وجدان انسانی را گرفتار می کند و حتا به حیثیت یک ملت گره می خورد، گاه دست اندیشه بسته است و پای
تدبیر شکسته.

✔️امروز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم #فردوسی است
#شاهنامه #یوسفی #سیاوش #ادبیات
Telegram.me/sahandiranmehr
آرش کمانگیر
فریدون فرح اندوز
آرش کمانگیر

متن کامل منظومه آرش کمانگیر
شاهکار سیاوش کسرائی
صدا: فریدون فرح اندوز

موسیقی: محمدرضا علیقلی
میکس و مسترینگ: کاوه ادیب
ضبط صدا: مرتضی برجسته

IranAudioBook

#سیاوش_کسرایی
#محمدرضا_علیقلی
#آرش_کمانگیر

تیرگان خجسته

@FereidounFarahandouz

@Setiq
Forwarded from محمد درویش
🔻برای ساختنِ شهر آرمانی‌ات چقدر هزینه داده‌ای؟!🔻

🇮🇷
@darvishnameh

1️⃣ این برش ده‌دقیقه‌ای از حدود یک‌ساعت گفتگوی سیاوش صوفی‌نژاد عزیز با نگارنده انتخاب شده است. کاملش را می‌توانید در نشانی زیر تماشا کنید:

https://t.me/mrdesigntv/535

2️⃣ سیاوش هم فهمِ معماری دارد، هم فلسفه، هم هنر و هم محیط‌زیست ... اما بیشتر از همه و جذاب‌تر از همه شاید آن باشد که دلبسته ایران‌بانوست ... در موقعیت فیلمساز مولفی است که به مرحله‌ای از بلوغ، اعتماد به نفس و استقلال رسیده که می‌تواند فیلم‌های خودش را برای دل خودش بسازد و البته حاصل این کنش، ده‌ها گفتگو با آدم‌هایی است که هر کدام کوشیده‌اند بر تاب‌آوری وطن افزوده و نفس کم نیاورند. پیشنهادم این است که حتماً به صفحه‌اش سر زده و از منظر تفکر بین‌رشته‌ای که آفریده، ایران امروز و فردا را ببینید و حدس بزنید ...

3️⃣ آنچه که در این ده دقیقه می‌بینید، به بهانه تحولاتی است که به زودی در شیوه مدیریت پایتخت رخ خواهد داد؛ امیدوارم افرادی رهبری شهری را برعهده گیرند که سرانجام بتوان جشن پایانِ بیش از شصت سال ترافیک، دود و بوق را در تهران گرفت.

4️⃣ خبرهای رسیده اما حکایت از آن دارد که می‌خواهند سکان هدایت شهر را به ناشهردارترین شهردارِ ممکن بسپارند؛ شهرداری که نمی‌فهمد تاب‌آوری به قیمت تراکم‌فروشی، تاراج آسمان شهر یا ساخت عمارت‌های چند صد میلیاردی پر زرق و برق بر گور اندک پردیس‌های شهر حاصل نخواهد شد و نمی‌داند که ساختِ تونل‌ها، بزرگراه‌ها و پارکینگ‌های طبقاتی بیشتر به مفهوم تداوم بحران موجود خواهد بود، درست مثل اصرار بر اجرای طرح‌های انتقال آب که روزگار شهرهای مقصد را ناپایدارتر، کدورت‌ها را بیشتر، شکنندگی را افزون‌تر و غلظت پلشتی‌ها را صدچندان‌تر کرد ...

#اشتباه_قالیباف
#چرا_تهران_آلوده_تر_شد
#نزاع_خیابانی
#سیاوش_صوفی_نژاد
#محمد_درویش
#شباهت_طرحهای_انتقال_آب_با_بزرگراهها
#شهر_آرمانی
#آلودگی_صوتی
#ناشهردارترین_شهردار

https://www.instagram.com/tv/CSNVO38FwKx/?utm_medium=copy_link
📝📝📝 #سوگ_سیاوش

✍️ فریبا نظری

اینها فریادهای یک مادر دلتنگ و سوگوار است،
دلتنگ نوجوان ۱۶ ساله ‌اش،
دلتنگ
سیاوش رشیدش...
دلتنگ
سیاوش قهرمان و نامدارش...


بعید می دانم کسی این فریاد ها را بشنود و این تصاویر را در دل کوههای سر به فلک کشیده‌ی برفی ببیند اما بتواند آرام بگیرد...

من این مادر را نمی شناسم و ندیده‌ام،
سیاوش اورا هم؛ اما می‌دانم آن‌طور‌که او روایت می‌کند پسرش سیاوش، معترض نوجوانی بوده است که در آخرین روزهای تابستان سال ۱۴۰۱ در پایتخت کشور، در محله‌ای شلوغ با گلوله ای داغ به پشت سرش، کشته شده و جان باخته است...

می‌توان اطمینان داشت مادر
سیاوش، دروغ نمی گوید و ماموریتی برای جایی ندارد! چون چیزی برای از دست دادن ندارد که بخواهد برایش دروغ بگوید!
اگر فرزندش اکنون زنده بود او به عنوان یک مادر برای حفظ جان دلبنش، جان شیرین
سیاوش؛ شاید دروغ هم می‌گفت اما اکنون او نیازی به اغراق و دروغ ندارد چون دیگر سیاوش نیست که بخواهد از او به هر قیمتی محافظت کند...

چند روزی می‌شود که این تصاویر را دیده‌ام و این فریاد‌ها به جان و روانم چنگ زده‌است، زخمی‌ام کرده، نمی توانم لحظه ای این فریاد ها و این جملات عاشقانه‌ی مادر سوگوار
سیاوش را از ذهنم دور کنم.
به خودم که می‌آیم در حال اشک و زمزمه‌ی فریادهای این مادر عاشق و دلتنگ هستم...
آخر من هم یک انسانم و از قضا یک مادر و برحسب تصادف مادر یک پسر نوجوان، چگونه می توانم با مادر
سیاوش همدلی و هم عزایی و هم‌سوگی روا‌ ندارم؟!

تمام فیلم ها، آثار هنری تجسمی، رمان ها، شعر ها و پرفورمنس‌های ژانر درام و تراژدی در برابر هر ثانیه از این تصاویر و هر فرکانس از‌این فریادها به زانو در می آید!

در چند ماه گذشته شاهد رخدادهای عجیب و کم سابقه و بی سابقه* بودیم که برخی از آنها دل و جانمان را زخم زده اند و با هر نشانه‌ای این زخم ها تازه می شوند، اما تصاویر فریادهای مادر
#سیاوش_محمودی از جان‌باختگان #اعتراضات_اخیر در تنهایی و خلوت ستیغ کوه‌ها؛ زخمی فراموش نشدنی است...

خوب به این تصاویر نگاه کنیم و با جان و دل به این فریادها گوش فرا دهیم، آنگاه خواهیم دید که حتی کوه های سربه فلک کشیده‌ی سرد و منجمد هم در‌حال اشک و آه هستند و زخمی شده‌اند در
#سوگ_سیاوش...
کاش می توانستم مرهمی باشم بر دلتنگی و سوگ این مادر...

آن‌چه این زخم را عمیق تر، درد را فزون‌تر و سوگ را سنگین‌تر می کند آن است که مادر
سیاوش و مادران و پدرانی چون او؛ #انکار می‌شوند!
نادیده گرفته می شوند! گویی وجود ندارند، گویی
سیاوش آن‌ها، از اول نبوده است!
تو گویی فرامرز هرگز نبود...
و این حال آدم را دگرگون می سازد...
و این
#نادیده_انگاری و انکار، مادر سیاوش و مادران و پدرانی چون او را به گدازه‌ای ملتهب و سیال، در‌حال سوختن و روان شدن و سوزاندن انسانهای دیگر؛ بدل ساخته است.

بیاد داشته باشیم
درد و رنج مظلوم و آه دلسوخته، از بین نمی رود؛ گسترش می یابد، می‌سوزاند، انتقام می گیرد...

👈 گوش فرادهیم
سیاوش، قهرمان نامدار مادرش است و آه مادر ستمدیده و قهرمان از‌کف داده، می‌سوزاند...

بهمن سال ۱۴۰۱

https://t.me/Sociologyofsocialgroups/751

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari @MostafaTajzadeh
📝📝📝 سووَشون، مهسـووَشون

✍🏻
علیرضا غریب‌دوست

سوگ، نمایانگر تعالی شعور آدمی در مواجه با مرگ است. ما با #سوگواری برای عزیزِ از دست رفته، از خوددوستی گامی فراتر نهاده، به «دیگری» و اندوه ناشی از پایان یک ارتباط عاطفیِ محبت آمیز می‌اندیشیم. گویی او با خمیرمایه‌ی محبت، بخشی از وجود ما را تشکیل داده بود و با فقدانش، تکه‌ای از وجود ما از دست رفته است.

سوگواری، نشانه‌ای است از مواجهه‌ی انسان با حقیقتی که نامش را «محبت» گذاشته اما از توصیف ماهیتش ناتوان است. پس سوگواری امری طبیعی است و به دلیل ماهیت انطباق‌پذیریِ شخصیت آدمی، ندرتاً ممکن است طولانی شود.

اما سوگواری بلندمدت، یا نشاندهنده‌ی اختلال روانی و آسیب روحی ناشی از فقدان عزیز از دست رفته است، یا در موارد نادر، ممکن است از موضوع شخصی به مسئله‌ای اجتماعی و #آیین تبدیل شده باشد. سوگواری آیینی در همه جوامع بشری وجود دارد اما شواهد نشان می‌دهد که آیین #سیاوشان یا #سوگ_سیاوش در #اساطیر_ایرانی کهن‌ترین آیین سوگواری در جهان است. حتی آیین سوگواری #محرم که در میان شیعیان رواج یافته، به شدت متاثر از «سیاوشان» یا به لهجه زیبای شیرازی #سووشون است.

اما «سیاوشان اساطیری»، صرفاً شیون و اندوه برای از دست دادن یک عزیز نیست، بلکه در تحول از مسئله فردی به #امر_اجتماعی شخصیت سیاوش نه به عنوان یک فرد که در قامت یک #ایزد_مینوی از منظری «زُروانیستی» ترسیم می‌شود که در آزمون عبور از آتشِ #دروغ ، مرگ را در آغوش گرفته و با اثبات پاکی و #راستی ، به حیات ابدی می‌رسد و دروغ ناکام می‌ماند و راستی نیرو می‌گیرد. در این دوره نیز ایرانیان برای نخستین بار در تاریخ، سوگ دختری را به آیین تبدیل می‌کنند که پیش از مرگ جز خانواده‌‌اش، کسی او را نمی‌شناخت.

درحالی‌که امروز نام «مهسا» در برگیرنده معانی و مفاهیمی است که فراتر از خانواده و شخصیت #مهسا_امینی دختر بیست و دو ساله‌ی ساده، بی‌پیرایه، پاک، معصوم و غریبِ اهل #سقز در #کردستان است. مهسا، چون ایزدان اساطیری نام #دختر_ایران است و یک ملت با نام او لذت #ما_شدن را تجربه می‌کند و همچون سیاوش، مرگ او را سرآغاز زندگی دوباره می‌داند.

معتقدم که #بیست_و_پنجم_شهریور ، نه به عنوان سالروز مرگ یک عزیز، بلکه سرآغاز یک آیین حماسی در اندیشه ایرانیان جاودان خواهد ماند. من به پیروی از زنده یاد سیمین دانشور، «مهسووَشون» را برای نامگذاری این روز پیشنهاد می کنم. روزی که مهسا، #سیاوش گونه به نماد آزادی تبدیل شد و نام زیبای زن و فرشتگانی چون مهسا نویدبخش زندگی ایرانیان شدند.

پ ن: موسیقی سوگواری چمری منتسب به آیین سووشون که در بخش های بزرگی از جنوب و غرب ایران همچنان در مراسم سوگواری نواخته می‌شود.
@MostafaTajzadeh